responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دائرة المعارف بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 9  صفحه : 441

حج

نویسنده (ها) : احمد پاکتچی

آخرین بروز رسانی : دوشنبه 4 آذر 1398 تاریخچه مقاله

حَجّ، از مهم‌ترین اعمال مذهبی مسلمانان که متضمن زیارت خانۀ کعبه با اعمال و مناسکی خاص است.

حج در لغت به معنای قصد کردن و آهنگ چیزی است و همواره عالمانِ اصولْ حج را به‌عنوان نمونه برای نقل از معنای لغوی به معنای اصطلاحی و ایجاد حقیقت شرعیه مثال زده‌اند (ابواسحاق، ۶۲؛ صاحب‌معالم، ۳۵)؛ در این نقل، حج عبارت است از قصد به سوی محلی مشخص ــ کعبه و دیگر اماکن مناسکی حج ــ در وقت مشخص برای اجرای اعمال به‌خصوص (ابن حمزه، ۱۵۵؛ ابن‌هبیره، ۱ / ۱۷۴؛ جرجانی، ۱۱۱). در روایتی وجه تسمیۀ حج از آن رو دانسته شده که «حجَّ» به معنای «افلحَ» است و حج به‌مثابۀ رستگاری است (ابن بابویه، علل ... ، ۲ / ۴۱۱).

در دیگر ادیان ابراهیمی، آیین معادل حج، زیارت بیت‌المقدس است که حتى برای مسیحیان از سدۀ ۲م گزارش شده است (مکارتی، 343-344)، با این همه، در مسیحیت رفتن به بیت‌المقدس و اجرای آیینی در آنجا چیزی جز یک زیارت [۱]در کنار زیارت یادمانها و قبور قدیسان نیست که دربارۀ اصل مقبولیت آن هم نزد عالمان مسیحی اختلاف‌نظرهایی وجود داشته است (همانجا). رسم عالیاه[۲] نزد یهود به حج مسلمانان شبیه‌تر است؛ رسمی متضمن زیارت بیت‌المقدس با آیینی خاص که در ۳ مناسبت ویژه (شالوش‌ رگالیم) در سال برگزار می‌شود، هر‌چند مفهوم عالیاه در فرهنگ متأخر یهود با مهاجرت نیز پیوند خورده است (گلیکسون، ۱۴۴-۱۵۷). در اسلام با وجود استحبابی که برای زیارت قبور و اماکن متبرکه نزد آنان که همفکر ابن‌تیمیه نیستند، وجود دارد، اما حج کاملاً امری دیگر است؛ حج نه‌تنها فریضه‌ای واجب است، بلکه به‌عنوان یکی از فروع دهگانۀ دین در کنار نماز و روزه قرار‌گرفته است.

 

الف ـ مبانی تشریع حج

۱. سابقۀ حج قبل از اسلام

اشارات مختلف قرآنی نشان می‌دهد که اصل وجود کعبه و زیارت آن نزد عرب پیش از اسلام، به اندازه‌ای قدمت داشته که تعابیر مختلف قرآن کریم در خصوص اولین خانه بودن آن (آل عمران / ۳ / ۹۶)، نامیدنش به «بیت‌ عتیق» (حج / ۲۲ / ۲۹، ۳۳) و نقش حضرت ابراهیم(ع) در ساخت آن (بقره / ۲ / ۱۲۵، ۱۲۷؛ حج / ۲۲ / ۲۶) حتى برای مخاطبان مسلمان‌نشده قابل فهم بوده است. برخی اشارات مانند دعوت مشرکان از سوی پیامبر(ص) به پرستیدن «رب این بیت» (قریش / ۱۰۶ / ۳) نشان از آن دارد که با وجود باورهای مشرکانه، اعراب پیش از اسلام کعبه را «خانۀ الله» می‌دانستند و زیارت کعبه برای آنان اصالتاً برای پرستش الله بود. این باور مشرکان نیز مورد نقد قرآن قرار‌گرفته است که گوشت قربانی حج به «الله» تعلق دارد و نباید به مصرف دیگری برسد (حج / ۲۲ / ۳۷). این عبارت قرآنی که «صفا و مروه از شعائر الله» است (بقره / ۲ / ۱۵۸) هم اشاره به باوری مشترک میان حج اسلامی و حج پیش از اسلام دارد و آشکار است که نه‌تنها در مقام تشریع، که در مقام اخبار از ماوقع نیز هست.

در تأیید اینکه نزد جاهلیان، مناسک حج اصالتاً تعلق به الله داشت، باید گفت تنها در این صورت است که می‌توان درک کرد چگونه قرآن کریم سابقۀ زیارت کعبه را به ابراهیم(ع) نماد توحید و الله‌پرستی بازگردانده، و با وجود لغو رسوم مشرکانه، آیین حج را حفظ کرده و عظمت و اعتباری افزون بخشیده است. آیات آغازین سورۀ توبه به روشنی نشان می‌دهد که تا زمان فتح مکه، مسلمانان و مشرکان دوشادوش هم در مراسم حج شرکت می‌جستند و کاربردهای متعدد واژۀ حج در قرآن‌کریم نشان می‌دهد که رسم زیارت کعبه، نزد مشرکان نیز با همین نام حج شناخته می‌شده است. رسوم و مناصبی مانند «سقایة الحاج» (آب رساندن به حجاج) نیز در جاهلیت وجود داشت (توبه / ۹ / ۱۹) که با نقد قرآن مواجه نشده و در دورۀ اسلامی دوام یافته است (مثلاً صنعانی، ۲ / ۲۶۹؛ طبری، ۱۰ / ۹۶). مانند دیگر رسوم جاهلی که در آنها پرستش الله با یاد خدایان مشوب می‌شد و با آیینهایی همراه می‌شد که از سوی اسلام مورد نقد بود، انتظار می‌رود که دربارۀ حج نیز چنین باشد؛ اشاره‌ای به این آلایش در آیۀ ۸ سورۀ انفال (۳۵) دیده می‌شود، آنجا که می‌گوید: «نماز آنان در نزد خانه (کعبه) جز سوت کشیدن و کف زدن نبود»، حال آنکه انتظار می‌رفته است به رسم ابراهیمی طواف کنند و نمازی با رکوع و سجود به جای آرند (بقره / ۲ / ۱۲۵؛ حج / ۲۲ / ۲۶).

در روایات آمده است که طواف را نزد عرب جاهلی عدد به‌خصوصی نبود و عبدالمطلب نیای پیامبر(ص) عدد ۷ را مرسوم ساخت (ابن بابویه، من لا یحضره ... ، ۴ / ۳۶۵). در احادیث و روایات، رسوم جاهلی برای حج با جزئیات بسیار بسط داده شده است و گاه عناصر مبالغه‌آمیزی هم در گزارش آن دیده می‌شود (برای تفصیل، نک‌ : علی، ۶ / ۳۴۷ بب‌ ). با این همه، با تکیه بر آیات قرآنی و رویکرد محتاطانه به اخبار و حکایات به‌نظر می‌رسد رسوم عرب پیش از اسلام قرابتهای بسیاری به آیین اسلامی حج دارد (نک‌ : فروخ، ۱۶۱؛ حمور، ۲۲۳) و می‌توان گفت بسیاری از احکام آن ــ در حـد کلیـات ــ امضایـی است (بـرای پـاسخ بـه شبهه‌هایی دربارۀ رابطۀ حج اسلامی و جاهلی، نک‌ : شحاده، ۹ بب‌ ).

 

۲. حج در کتاب و سنت

با وجود کوتاه و گذرا بودن عبارت قرآن‌کریم در‌خصوص حج، بخش مهمی از فروع فقهی مربوط به حج در قرآن آمده، و گاه حتى به جزئیات پرداخته شده است. عمدۀ احکام حج در دو سورۀ بقره و حج قابل دستیابی است. مواردی که از احکام حج در قرآن تصریح شده است عبارت‌اند از: زمان معلوم برای حج، رفتن با عمره به استقبال حج که در قرآن کریم با تعبیر اتمام و تمتع از آن یاد شده است، تفاوت اهل مکه با دیگران در کیفیت مناسک حج (بقره / ۲ / ۱۹۶)، طواف خانۀ کعبه (همان / ۱۲۵؛ حج / ۲۲ / ۲۹)، نماز در مقام ابراهیم (بقره / ۲ / ۱۲۵)، سعی بین صفا و مروه که به تعبیر طواف از آن یاد آمده (همان / ۱۵۸)، افاضه از عرفات و رفتن برای ذکر خدا به مشعرالحرام (همان / ۱۹۸)، قربانی کردن (همان / ۱۹۶؛ حج / ۲۲ / ۳۶) و جایگزینی روزه برای آنان که توانایی ندارند (بقره / همانجا)، حلق و تقصیر (فتح / ۴۸ / ۲۷) و دادن فدیه برای آنان که حلق نمی‌کنند (بقره / همانجا). برخی از ممنوعیتهای حج مانند منع آمیزش جنسی و منع فسوق و جدال که مفسران دربارۀ آن بحث بسیار داشته‌اند (مثلاً طبری، ۲ / ۲۶۳ بب‌ ؛ طوسی، التبیان، ۲ / ۱۶۲ بب‌ ) از موارد یاد‌شده در قرآن‌کریم است (بقره / ۲ / ۱۹۷).

بخش دیگری از احکام حج ریشه در سنت نبوی دارد که از آن جمله می‌توان به مواردی چون تعیین میقاتها، احکام احرام و کیفیت آن، و احکام جزئی مربوط به کیفیت اجرای مناسک حج اشاره کرد (نک‌ : ابن حجر، ۱۴۵- ۱۵۸). افزون بر احادیث پراکنده (همانجا)، حـدیث مفصل مربـوط بـه حـجة‌الـوداع ــ آخرین حج پیامبر (ص) ــ (مثلاً مسلم، ۲ / ۸۸۶-۸۹۱؛ ابوداوود، ۲ / ۱۸۲-۱۸۵) در بسط مباحث فقهی حج بسیار مؤثر بوده است. ابن حزم اندلسی (د ۴۵۶ق / ۱۰۶۴م)، محب‌الدین طبری (د ۶۹۴ق / ۱۲۹۵م) و ابن کثیر دمشقی (۷۷۴ق / ۱۳۷۳م)، رساله‌هایی مفرد در شرح این حج پیامبر (ص) نگاشته‌اند که عموماً اتکای آنها بر روایت جابر بن عبدالله انصاری است (ابن حزم، ابن‌کثیر، سراسر آثار؛ حاجی‌خلیفه، ۲ / ۱۰۷۹). از معاصران نیز احمد عبدالغفور عطار با عنوان حجة النبی (ص) (چ مکه، ۱۳۹۶ ق)، محمد ناصرالدین البانی نیز با عنوان خبر حجةالنبی (ص) کما رواه جابر (چ بیروت / دمشق، ۱۴۰۵ق)، عطیه محمد سالم با عنوان مع الرسول (ص) فی حجة الوداع (چ مدینه، ۱۴۰۹ق)، فیصل بن علی بعدانی با عنوان احوال النبی (ص) فی الحج (چ ریاض، ۱۱۴۲۱ ق) و ابوتراب ظاهری با عنوان کیف حج رسول الله(ص) (چ جده، دارالقبله) تک‌نگاریهایی در این باب پرداخته‌اند.

 

۳. شروط وجوب و صحت

حج در فقه اسلامی، فریضه‌ای است از نوع واجب عینی بر هر مکلف؛ اما وجوب آن در طول عمر تنها یک‌بار است و این همان حجی است که برای هر فرد حَجةالاسلام (مثلاً نک‌ : جصاص، ۱ / ۳۴۸) یا حج صروره (مثلاً نک‌ : طوسی، النهایة، ۲۰۲) خوانده می‌شود. به استناد مضمون آیۀ آل عمران (۳ / ۹۷) شرط منجز شدن وجوب حج بر فرد، تحقق استطاعت است. در اسلام حج یکی از ارکان عملی است (ابن هبیره، ۱ / ۱۷۴؛ نووی، الایضاح، ۴) و در حدیثی از پیامبر(ص)، در کنار شهادتین، نماز، زکات و روزه، حج یکی از ۵ پایۀ اسلام شمرده شده است (بخاری، ۴ / ۱۶۴۱؛ ترمذی، ۵ / ۵؛ نیز ابن‌جماعه، ۱ / ۶).

درخصوص گونۀ وجوب حج، برخی مباحث اصولی هم مطرح شده است؛ مانند آنکه برخی از فقیهان چون امامیه بیشتر اهل سنت وجوب آن را به فور دانسته‌اند و کسانی چون شافعی و محمد بن حسن شیبانی قائل به تراخی بوده‌اند و باور داشتند که حتى در صورت تحقق استطاعت، اگر مکلف در امر حج تأخیر اندازد، گناهکار نخواهد بود (مفید، المقنعة، ۳۸۵؛ طوسی، الخلاف، ۲ / ۲۵۷؛ ابن‌هبیره، ۱ / ۱۷۷؛ رافعی، ۷ / ۱۴؛ حطاب، ۲ / ۴۷۱). قائلین به فور به این حدیث تمسک کرده‌اند که اگر کسی استطاعت یافت و حج به جای نیاورد، دور نیست که یهودی یا مسیحی بمیرد (ترمذی، ۳ / ۱۷۶؛ طبری، ۴ / ۱۶).

شروط وجوب حج بر دو دسته‌اند: برخی چون عقل و بلوغ، شروط عمومی وجوب اعمال‌اند، و برخی چون حریت و استطاعت اختصاص به حج دارد (ابن‌هبیره، ۱ / ۱۷۴؛ کاسانی، ۲ / ۱۲۰؛ ابن‌قدامه، ۳ / ۱۶۱؛ شهیدثانی، ۲ / ۱۶۲). اسلام را برخی چون شافعی شرط وجوب حج شمرده‌اند (غزالی، ۲ / ۵۸۱)، ولی امامیه و برخی مذاهب دیگر که در مبانی کلامی خود قائل به مکلف بودن کفار به احکام شریعت هستند، آن را شرط وجوب نمی‌دانند (طوسی، همان، ۲ / ۲۴۵) و تنها شرط صحت می‌شمارند (شهیدثانی، همانجا).

درخصوص شرط استطاعت باید دانست استطاعت به معنای عام خود شرط وجوب هر عبادتی است و به‌عنوان مبنای کلامی مشترک نزد مذاهب، خداوند تکلیف به امری که مکلف استطاعت انجام آن را نداشته باشد، نکرده است (طوسی، الاقتصاد، ۶۱؛ عضدالدین، ۳ / ۳۵۳)، اما درخصوص حج استطاعت معنای ویژه‌ای دارد. اینجا استطاعت به معنای توانایی بر فراهم آوردن توشۀ راه برای تمامی راه تا زمان بازگشت، توانایی بر فراهم نمودن مرکب مناسب، برخورداری از سلامت جسمانی، و امن بودن مسیر راه است، هرچند دربارۀ آن کس که توشه و مرکب ندارد مالکیان و برخی شافعیان قائل به وجوب حج‌اند (طوسی، الخلاف، ۲ / ۲۴۶؛ ابن‌عبدالبر، ۹ / ۱۲۵-۱۲۷؛ ابن‌هبیره، ۱ / ۱۷۵-۱۷۶؛ نووی، المجموع، ۷ / ۵۸؛ ابن عابدین، ۲ / ۴۱۹). این تفاوت دیدگاه برخاسته از آنجا ست که غالب فقها مشقت پیاده رفتن در صورت فقدان مرکب را رافع وجوب دانسته‌اند و نزد مالکیان، تحمل این مشقت موجب فضیلتی افزون برای حج است (نک‌ : ابن‌عبدالبر، همانجا).

شرط آخر که در برخی منابع بدان تصریح شده، امکان سیر است، به این معنا که در صورت تحقق شرایط استطاعت، از نظر مسافت و زمان ممکن باشد که فرد خود را به مناسک حج آن سال برساند (حطاب، ۲ / ۴۹۱، ۵۰۰-۵۰۲؛ مرداوی، ۳ / ۴۰۶؛ شهید ثانی، همانجا؛ ابن عابدین، ۲ / ۴۶۵).

درخصوص زنان، در مذاهب حنفی و حنبلی همراه بودن همسر یا مردی از محارم شرط وجوب است، اما نزد امامیه، بیشتر شافعیه و مالکیه، چنین شرطی دیده نمی‌شود (ابن‌هبیره، ۱ / ۱۷۴؛ کاسانی، ۲ / ۱۲۳-۱۲۴؛ حطاب، ۲ / ۵۲۲ بب‌ ؛ شهید ثانی، ۲ / ۱۶۸) و برخی هم این همراهی را شرط وجوب و تسهیلی برای زنان شمرده‌اند، نه اینکه شرط جواز بوده باشد (مثلاً نک‌ : شربینی، ۱ / ۴۶۷).

در برخی منابع فقهی به‌خصوص نزد حنفیان قرار نداشتن زن در شرایط عدۀ طلاق یا وفات به شروط استطاعت افزوده شده است (ابن‌همام، ۲ / ۴۱۹؛ ابن‌نجیم، ۲ / ۵۵۲). اما اذن شوهر در انجام فریضۀ حج نزد غالب فقها شرط نشده (مفید، المقنعة، ۴۴۹؛ کاسانی، ۲ / ۱۲۴؛ شربینی، ۳ / ۴۰۶)، و حتى نزد برخی در‌خصوص حج مستحب هم این اجازه لازم دانسته نشده است (مثلاً مرغینانی، ۱ / ۱۳۴؛ ابن‌همام، ۱ / ۱۳۴).

افزون بر شروط وجوب، شروط دیگری نیز به‌عنوان شروط صحت افزوده شده‌اند که عبارت‌اند از تدین به اسلام، برخورداری از عقل، رعایت میقات زمانی و رعایت میقات مکانی (حطاب، ۲ / ۴۷۵؛ محلی، ۲ / ۹۱؛ شهیدثانی، ۲ / ۱۶۲؛ ابن‌عابدین، ۲ / ۵۰۲). برای آنان که از سلامت برخوردار نیستند، یا آنان که وفات یافته‌اند، امکان حج به نیابت وجود دارد (طوسی، همان، ۱ / ۲۴۸-۲۴۹، ۲۵۵). برخی فقها مانند امامیه، ابوحنیفه و مالک باور دارند که وجوب حج با مرگ ساقط می‌شود و بر ورثه لازم نیست به نیابت حج به جای آورند، اما شافعیان و حنبلیان به جای آوردن حج به نیابت را بر ورثه واجب می‌دانند (ابن‌هبیره، ۱ / ۱۷۶؛ علامۀ‌حلی، ۲ / ۱۰۱).

 

ب ـ کیفیت اجرای مناسک

۱. مباحث کلی

در بسط احکام حج در مذاهب فقهی، مفهوم حج همواره با مفهوم عمره در هم تنیده است؛ با نگاهی دقیق به این دو مفهوم باید گفت عمره، منسکی است که از حیث آداب بسیار نزدیک به حج است، اما منسک مستقلی تلقی می‌شود. با این همه، این استقلال بدان معنا ست که عمره بدون حج امکان ادا دارد، اما حج همواره با عمره کامل می‌شود و از همین رو ست که قریب به اتفاق فقیهان عمره را هم مانند حج فریضه شمرده‌اند (طوسی، الخلاف، ۲ / ۲۶۲؛ ابن‌رشد، ۱ / ۲۳۵-۲۳۶) و همچون حجةالاسلام، برای عمرۀ واجب تعبیر عمرةالاسلام را به‌کار گرفته‌اند (طوسی، همان، ۲ / ۴۲۶؛ رافعی، ۷ / ۲۲۵). بر این پایه در منابع فقهی، از آنجا که مجموع مناسک واقع شده در موسم معین، حج نامیده می‌شود، اصطلاح حج ناظر به معنایی جامع میان حج به معنی‌الاخص و عمره‌ای که مکمل حج باشد، نیز هست. در اصطلاح فقها، برای جدا ساختن عمره‌ای که جدا از حج برگزار می‌شود، تعبیر عمرۀ مبتوله یا بریده آمده است (مثلاً نک‌ : ابوالصلاح، ۲۲۱) که گاه به سادگی عمرۀ مفرده خوانده می‌شود (طوسی، الاقتصاد، ۳۰۲).

در فقه اسلامی، حج بر ۳ گونه است: حج تمتُّع، اِفراد و قِران (مفید، همان، ۳۸۹؛ ابن‌هبیره، ۱ / ۱۷۴) که همۀ آنها حجی مقرون به عمره است و تنها تفاوتشان در نحوۀ تلفیق دو منسک است. با وجود بسطی که در جزئیات وجود دارد، حج تمتع آن است که حج‌گزار نخست در موسم حج برای عمره محرم می‌شود و پس از به جای آوردن عمره، در همان مکه احرام برای حج می‌بندد و مناسک حج را اجرا می‌کند. برخی فقها خاصه از امامیه تأکید دارند که گزارندۀ حج تمتع اساساً مجاز نیست در غیر مکه احرام بندد (طوسی، همان، ۲ / ۲۶۵). حج افراد به عکس با احرام به حج آغاز می‌شود و پس از پایان حج، شخص بار دیگر برای اجرای مناسک عمره احرام می‌بندد. حج قران، نزد غالب فقهای اهل سنت، تلفیقی از دو منسک عمره و حج است (همان، ۲ / ۲۶۴؛ ابن‌هبیره، ۱ / ۱۷۵) و به همین سبب قران نامیده شده است، اما امامیه چنین تعریفی را نپذیرفته است (طوسی، همانجا).

در حج قران، نزد ابوحنیفه طواف عمره و حج، و سعی عمره و حج هر دو واجب است، اما نزد مالک، شافعی و احمد بن حنبل، یک طواف و یک سعی کافی است (ابن‌هبیره، ۱ / ۱۷۹). نزد امامیه گزارندۀ حج قران مانند حج افراد جایز نیست بین اعمال عمره و حج جمع کند و تلفیقی صورت دهد؛ تنها تفاوت نزد امامیان آن است که در حج قران هم‌زمان با احرام سوق دادن قربانی آغاز می‌شود و در افراد چنین نیست، آنان تسمیۀ حج به قران را به مقارنۀ سوق قربانی و احرام بازگردانده‌اند (طوسی، الخلاف، همانجا). نزد برخی امامیه حج قران دارای دو طواف و یک سعی است (مفید، المقنعة، ۳۹۱). در حج قران و افراد، یک احرام و یک خروج از احرام است، اما در حج تمتع، گزارندۀ حج یک بار پس از عمره از احرام خارج می‌شود و بعد دوباره احرام می‌بندد (همانجا).

عموم مذاهب حج‌گزار را مخیر می‌دانند یکی از این ۳ گونه را انتخاب کند، اما نزد حنفیه، برای اهل مکه تنها گزینۀ حج افراد است (ابن‌هبیره، ۱ / ۱۷۵-۱۷۶)؛ این در حالی است که نزد امامیه برای غیر اهل مکه گزینه‌ای جز تمتع وجود ندارد (مفید، همان، ۳۸۹) و برای اهل مکه اختیار میان قران و افراد است (طوسی، همان، ۲ / ۲۷۲). دربارۀ اینکه کدام گونه فضلیت بیشتری دارد، مذاهب مختلف‌اند، اما نزد امامیه، احمد بن حنبل و برخی دیگر از فقها حج تمتع افضل است (همان، ۲ / ۲۶۶؛ ابن‌هبیره، ۱ / ۱۷۵).

با ورود به مکه نخستین عمل که گزارندۀ حج بدان مبادرت می‌کند، طواف است؛ اما با توجه به گونۀ حج اختیار‌شده، در حج افراد این طواف قدوم محسوب می‌شود، برای حج تمتع طواف عمره است و برای حج قران بسته به مذاهب، طواف قدوم یا عمره است (محقق‌کرکی، جامع ... ، ۳ / ۱۹۹؛ ابن‌عابدین، ۲ / ۵۹۲).

ماههای حج که در قرآن‌کریم هم از آن یاد شده است (بقره / ۲ / ۱۹۷)، نزد امامیه و شافعیه شامل شوال، ذیقعده و ذیحجه تا طلوع فجر روز نحر، یعنی روز دهم است. حنفیان آن را تا غروب روز دهم ادامه داده‌اند؛ اما نزد مالکیان دوام آن تا پایان ذیحجه است (نک‌ : طوسی، همان، ۲ / ۲۵۸). هر‌دو قول اخیر از برخی متقدمان امامیه هم نقل شده است (کلـینی، ۴ / ۲۸۹-۲۹۰؛ دربارۀ ثمرۀ بحث، نک‌ : طوسی، همانجا؛ ابن‌هبیره، ۱ / ۱۷۷). نزد عمـوم مذاهب ــ جز حنفیه و ثـوریه ــ احرام حج و احـرام عمرۀ تمتع تنها در ماههای حج منعقد می‌شود و در خارج آن تنها می‌توان برای عمرۀ مفرده احرام بست (طوسی، الخلاف، ۲ / ۲۵۹-۲۶۰). قوام‌الدین قاسم جمالی (د ۹۰۱ق / ۱۴۹۶م) و مولا عبدالرحمان ابن‌مؤید (د ۹۲۲ق / ۱۵۱۶م) تک‌نگاریهایی در این موضوع داشته‌اند (حاجی‌خلیفه، ۱ / ۸۶۰).

مباحث حج در مذاهب گوناگون فقهی حجم بزرگی را به خود اختصاص داده است و در جزئیات آن ــ چنان که انتظار می‌رود ــ اختلافاتی در اقوال وجود دارد؛ اما در مجموع باید تأکید کرد از آنجا که مناسک حج و عمره مربوط به هر مذهبی که باشد در محلی واحد و دوشادوش هم انجام می‌شود، مبحث حج از کم‌اختلاف‌ترین مباحث فقهی میان مذاهب است. همین ویژگی است که در طی قرنهای متمادی زمینه‌ای را فراهم آورده است تا مسلمانان از هر مذهبی که هستند، بتوانند در موسم حج با کمترین تنش مناسک خود را انجام دهند. آنچه در سطور بعد دربارۀ کیفیت اجرای مناسک حج و عمره گفته می‌شود بیشتر با تکیه بر مشترکات و با هدف ارائۀ یک تصویر از کلیت مناسک است و به حسب ضرورت، برخی اختلافات در جزئیات نادیده گرفته شده است.

 

۲. کیفیت اجرای مناسک حج

حج تمتع دربردارندۀ مجموعه‌ای از اعمال است که به ترتیب انجام می‌گیرد و اولین آن احرام است: هر ۳ گونۀ حج با احرام آغاز می‌شود که عملی است برای ورود به مناسک و متضمن پوشیدن لباس مخصوص، نیت و تلبیه یا گفتن لبیک است؛ احرام در مکانهای خاص صورت می‌گیرد که به عنوان میقات تعیین شده‌اند و با درآمدن به حال احرام ترک مجموعه‌ای از امور بر فرد واجب می‌گردد (برای تفصیل، نک‌ : ه‌ د، ۶ / ۶۵۵-۶۵۷). مستحب است احرام به حج برای تمتع در روز ترویه ــ یعنی ۸ ذیحجه ــ انجام گیرد. برخی از اعمال ممنوع در احرام افزون بر حرمت، متضمن ادای کفاره‌ای نیز هست که جز در مورد صید، در صورتی که از روی غفلت و فراموشی، یا ندانستن حکم واقعی شده باشد، کفاره مرتفع می‌شود.

در پی احرام، بعدازظهر روز نهم تا مغرب حج‌گزار باید به عرفات ــ سرزمینی در ۴ فرسنگی مکه ــ درآید و در طی بعد از ظهر تا مغرب در آنجا حضور داشته باشد. مرحلۀ بعدی وقوف در مشعر الحرام ــ محلی در دو فرسخی مکه ــ است.

حج‌گزار شب دهم را تا اذان صبح در مشعر‌الحرام به‌سر می‌برد و از اذان صبح تا اول آفتاب وقوف اختیاری مشعر است. وقوف در عرفات و مشعر از ارکان حج است و اخلال در آن احکام مفصلی دارد.

گام بعدی رفتن به منى و رمی کردن جمرات است؛ گزارندۀ حج باید در روز عید از مشعر‌الحرام به محلی که آن را منى می‌گویند، برود و در آنجا اعمالی را به جای آورد که یکی از آنها رمی جمرۀ عقبه است که باید ۷ عدد سنگ‌ریزه به جمرۀ آخر بیندازد. در رمی جمره وضو و طهارت بدن و لباس شرط نیست. وقت انداختن سنگ‌ریزه از طلوع آفتاب روز عید تا غروب است. بعد از رمی جمره در روز عید واجب است قربانی کند، یعنی یک شتر یا گاو و یا گوسفند در منى ذبح کند. فرد می‌تواند خود قربانی را ذبح کند، یا ذبح را به کسی واگذار نماید. مشارکت در قربانی پذیرفته نیست و هرکس باید قربانی خودش را داشته باشد. فرد می‌تواند خود از قربانی تناول کند، اما مصرف آن هدیه یا صدقه است.

بعد از ذبح قربانی، نوبت به تراشیدن یا کوتاه کردن مو و گرفتن ناخن یا به اصطلاح حلق و تقصیر می‌رسد؛ اگر فرد اول حج خود را انجام می‌دهد، باید سر را بتراشد و در غیر این صورت فدیه‌ای تقدیم کند. تراشیدن سر مختص مردان است و زنان تنها باید مو را کوتاه کنند. ۳ عمل رمی جمره، قربانی، و حلق و تقصیر در منى و با رعایت ترتیب انجام می‌شود. حلق و تقصیر بخشی از اعمال حج است و عبادت محسوب می‌گردد، پس لازم است با نیت و قصد قربت همراه باشد. بعد از حلق و تقصیر گزارندۀ حج از احرام خارج می‌شود و بیشتر اموری که بر او حرام بود، حلال می‌شود، اما حرمت‌آمیزش جنسی، استعمال بوی خوش و صید همچنان باقی است. واجب است بعد از تمام شدن اعمال منى گزارندۀ حج به مکه بازگردد و اعمال را در مسجد‌الحرام دنبال کند.

پس از بازگشت به مکه، مناسک با طواف ادامه می‌یابد؛ اجمال کیفیت طواف آن است که از محاذات حجر‌الاسود گشتن به گرد کعبه شروع شود و به آنجا هم ختم گردد؛ طواف باید ۷ دور (شوط) باشد و در طی آن کعبه در طرف چپ انسان قرار گیرد. طواف باید در فاصلۀ بین خانۀ کعبه و مقام ابراهیم(ع) واقع شود و این فاصله قدری بیش از ۲۶ ذراع است. این طواف را به سبب جدا ساختنش از طواف عمره و طواف النساء (نک‌ : سطور بعد) طواف زیارت می‌خوانند، اما هر ۳ طواف در عموم آداب و احکام یکسان‌اند و پس از آنها نیز دو رکعت نماز طواف خوانده می‌شود. واجب است پس از طواف دو رکعت نماز به جای آورده شود که بدان نماز طواف گفته می‌شود. نماز طواف نزد امامیه، حنفیه و مالکیه و به قولی شافعیه واجب، و نزد دیگران مستحب است. اموری مشتمل بر نیت، داشتن وضو، طهارت بدن و لباس، ختنه شده بودن و پوشاندن عورت شروط صحت طواف است.

ادامۀ مناسک با سعی بین صفا و مروه دنبال می‌شود؛ صفا و مروه دو کوه در جوار مکه است که راه‌پیمایی تند به صورت رفت و بازگشت میان آنها یادآور خاطرۀ جست‌وجوی آب توسط هاجر برای نوزادش اسماعیل(ع) است (ابن اسحاق، ۲ / ۷۷؛ برقی، ۳۳۸). در این بخش از مناسک، گزارندۀ حج از کوه صفا به مروه می‌رود و به صفا باز می‌گردد و این حرکت را ۷ بار تکرار می‌کند. عموم فقها جز ابوحنیفه سعی را از ارکان حج شمرده‌اند. در حین عمل سعی، داشتن وضو و طهارت بدن و لباس شرط نیست.

سپس طواف‌النساء انجام می‌گیرد که طوافی با همان شرایط طواف عمره و طواف زیارت است و با دو رکعت نماز طواف تکمیل می‌شود. این طواف از آن رو طواف‌النساء نام گرفته است که پس از انجام یافتن آن، آمیزش و استعمال بوی خوش حلال می‌شود و تنها حرمت صید باقی می‌ماند که حرمت آن نه از باب اعمال حج، که از باب ممنوعیتهای حرم مکه است. طواف‌النساء اختصاص به مردان ندارد و بر زنان نیز واجب است. در شب یازدهم و دوازدهم بیتوته کردن در منى واجب است، یعنی شب را از غروب تا نیمه‌شب در آنجا سپری کنند، اما اعمال و اذکار آن استحبابی است و دستور خاصی ندارد. در شبهای بیتوته، باید حج‌گزار روز را به رمی جمره رود و جمرات سه‌گانه را رمی کند.

دربارۀ ارکان حج غالب مذاهب آنها احرام، وقوف به عرفه، طواف زیارت و سعی را رکن شمرده‌اند، اما اقوال دیگر هم وجود دارد. پایان مناسک حج طوافی استحبابی است که طواف‌الوداع خوانده می‌شود (برای بسط مباحث نزد امامیه، نک‌ : طوسی، النهایة، ۲۳۵ بب‌ ؛ محقق‌حلی، ۱ / ۱۷۹ بب‌ ؛ صاحب‌جواهر، ج ۱۸- ۱۹؛ خمینی، ۱ / ۴۰۵ بب‌ ؛ نزد حنفیه: سرخسی،۴ / ۳ بب‌ ؛ ابن‌نجیم،۲ / ۵۶۰ بب‌ ؛ نزد شافعیه: رافعی، ۱۷ / ۲۰۰ بب‌ ؛ محلی، ۲ / ۹۰ بب‌ ؛ نزد مالکیه: ابن‌رشد، ۱ / ۲۳۶ بب‌ ؛ دردیر، ۲ / ۲۲ بب‌ ؛ نزد حنابله: ابن قدامه، ۳ / ۲۳۳ بب‌ ؛ بهوتی، ۲ / ۳۹۹ بب‌ ؛ نزد زیدیه: نک‌ : مؤیدی، سراسر اثر).

 

۳. کیفیت اجرای مناسک عمره

تشریع عمره ریشه در قرآن‌کریم دارد که به این مناسک بارها اشاره کرده (بقره / ۲ / ۱۵۸، ۱۹۶) و تفصیل اعمال آن در سنت نبوی بیان شده است. همچون حج، عمره نیز همواره با احرام آغاز می‌شود، با همان شرایط که اشاره شد. فقها اجماع دارند بر اینکه احرام عمره تنها از بیرون حرم امکان دارد، در حالی که احرام حج می‌تواند از مکه هم باشد؛ به همین سبب آن که حج افراد به جای می‌آورد، پس از پایان حج باید از مکه بیرون رود و از بیرون حرم احرام بسته وارد شود.

دوم از اعمال عمرۀ تمتع طواف است؛ پس از اینکه گزارندۀ حج وارد مکه شد، واجب است با همان لباس احرام عمره را به جای آورد؛ طواف از ارکان عمره است، به این معنا که اگر کسی آن را عمداً ترک کند، تا آنکه وقت آن بگذرد، عمرۀ او باطل است. کسی که احرام عمرۀ تمتع بسته و به واسطۀ عذری موجه دیر به مکه رسد، به طوری که وقت برای انجام دادن عمره نداشته باشد، باید حج افراد به جای آورد، یعنی با همان احرام به عرفات و مشعر و منى رود و مناسک مربوط را ــ جز گذراندن قربانی ــ انجام دهد و بعد از بازگشت به مکه عمرۀ مفرده به جای آورد. عمرۀ مفرده مانند همان عمرۀ تمتع است، جز اینکه طواف‌النساء و نماز طواف‌النساء در عمرۀ مفرده افزوده می‌شود. بعد از نماز طواف واجب است سعی بین صفا و مروه انجام گیرد، با همان شرایط که در مناسک حج گفته شد. پس از سعی نوبت تقصیر فرا می‌رسد، اما در عمره تراشیدن سر سنت نیست. با به انجام رسانیدن تقصیر، فرد از احرام عمرۀ تمتع خارج می‌شود و اموری که در حال احرام بر او حرام بوده ــ جز تراشیدن سر ــ بر وی حلال می‌گردد.

در موسم حج، برای بسیاری از مردم اتفاق می‌افتد که به سبب عذری موجه ــ چنان که اشاره شد ــ عمره را پس از اعمال حج به صورت جداگانه انجام دهند. در بیرون از موسم حج نیز عمرۀ مفرده به عنوان عبادتی مستحب انجام می‌گیرد. عمرۀ مفرده از حیث کیفیت احرام، طواف و نماز طواف، سعی بین صفا و مروه و تقصیر، مانند همان عمرۀ تمتع است و تنها آنچه افزوده دارد، پس از تقصیر، طواف‌النساء و دو رکعت نماز آن است (برای بسط مباحث نزد مذاهب، نک‌ : همانجاها).

افزون بر واجبات و تروک حج، متون فقهی به‌طور‌گسترده‌ای متضمن اعمالی مستحب است که همراه با حج و عمره، پیش از آن و پس از آن انجام می‌گیرد. گفتنی است رفتن به زیارت مرقد پیامبر اکرم(ص) در مدینه نزد مذاهب مختلف و نیز زیارت قبور متبرکۀ ائمۀ بقیع(ع) نزد شیعه، ارتباط مستقیمی به مناسک حج ندارد و تنها از باب غنیمت شمردن فرصت برای زیارت آن بزرگواران است.

تنوع احکام ویژۀ زنان در حج و عمره موجب شده است تا برخی آنها را به صورت مجموع گرد آورند؛ ازجمله شیخ مفید از متقدمان امامیه در کتابش احکام النساء فصلی را بدان اختصاص داده است (ص ۳۲-۳۶) و برخی معاصران تک‌نگاریهایی در این باره نوشته‌اند؛ از آن جمله می‌توان به احکام النساء فی الحج و العمرة از میرزا جواد تبریزی و سید علی سیستانی (چ مکرر)، الاعلام فی ما یخصه المرأة فی الحج من الاحکام از یحیی بن احمد الجردی (چ ریاض، ۱۴۱۲ق) و فقه النساء فی الحج از محمد عطیه خمیس (چ بیروت، دارالقلم) یاد کرد.

در خصوص جغرافیای اماکن مقدسۀ مرتبط با حج و عمره پژوهشهای متعددی انجام گرفته که از آن جمله است: مواقیت الحج و العمرة المکانیة، از مساعد قاسم فالح (ریاض، ۱۴۱۳ق)، الحرم المکی الشریف و الاعلام المحیطة به، از عبدالملک ابن دهیش (مکه، ۱۴۱۵ق)، حدود المشاعر المقدسة، از همو (مکه، ۱۴۲۵ق) و حدود الصفا و المروة، از همو (مکه، ۱۴۲۹ق). احمد عبدالغفور نیز قاموس الحج و العمرة (بیروت، ۱۳۹۹ق) را در توضیح اعلام و اصطلاحات مربوط نوشته است.

 

۳. مناسک‌نامه‌ها

تمامی کتب جامع فقهی دربردارندۀ بخشی با عنوان کتاب الحج هستند که به تشریح احکام حج و عمره اختصاص یافته‌اند، با این وصف انگیزه‌هایی مانند تشویق مؤمنان به حج در مواردی که در این باره احساس کاهلی می‌شده است، انجام دادن بحثهای تخصصی مربوط به حج و نیز ارائۀ یک کتاب دستی برای آنان که عازم سفر حج هستند، زمینه‌ساز تألیف تک‌نگاریهایی دربارۀ حج یا مناسک‌نامه‌ها بوده‌اند.

نوشتن نخستین مناسک‌نامه‌ها هم‌زمان با اولین موج تدوین در جهان اسلام آغاز شد. در اواسط سدۀ ۲ق / ۸ م، عبدالملک ابن‌جریج (د ۱۵۰ق / ۷۶۷م) فقیه مکه و سعید بن ابی عروبه عدوی (د ۱۵۶ق) فقیه بصره کتاب‌ المناسک نوشتند (حاجی‌خلیفه، ۲ / ۱۸۳۰) که از آن میان نوشتۀ اخیر کهن‌ترین مناسک‌نامۀ باقی مانده است (به کوشش عامر حسن صبری، بیروت، ۱۴۲۱ق / ۲۰۰۰م). محمد بن حسن شیبانی (د ۱۸۹ق / ۸۰۵ م)، یکی از ۳ پیشوای مذهب حنفی نیز کتابی در باب حج برای اهل مدینه املا کرد (همو، ۲ / ۱۴۱۱؛ نیز ابن‌ندیم، ۲۵۸) که توسط ابوبکر جصاص رازی (د ۳۷۰ق / ۹۸۰م) شرح شد (همو، ۲۶۱؛ حاجی‌خلیفه، همانجا). نوشته‌های دیگری هم از ابومحمد اسحاق ازرق (د ۱۹۵ق / ۸۱۱ م) محدث واسط (ابن‌ندیم، ۲۸۴) و علی بن جعفر صادق (ع) (طوسی، الفهرست، ۱۵۱) گزارش شده است.

در طی سده‌های ۳-۵ ق / ۹-۱۱ م شمار بسیاری مناسک‌نامه از سوی عالمان مذاهب مختلف نوشته شد که در میان نویسندگان آنها نام مشاهیری چون احمد بن حنبل و ابونعیم فضل بن دکین از اصحاب حدیث، محمد بن مسعود عیاشی از امامیه و ناصر للحق امام زیدیه دیده می‌شود (نک‌ : ابن‌ندیم، ۳۶، ۲۳۷، ۲۴۴، ۲۸۳، ۲۸۵؛ نجاشی، ۱۸، ۲۳۲، ۳۵۱؛ طوسی، همان، ۳۸، ۲۱۲، ۲۶۳؛ حاجی‌خلیفه، همانجا)، ولی در این سده‌ها مشارکت چندانی از سوی فقیهان مذاهب فقهی در این خصوص دیده نمی‌شود. کتاب امام محمد غزالی (د ۵۰۵ ق / ۱۱۱۱م)، با عنوان اسرار الحج (به کوشش موسى محمد علی، صیدا / بیروت، ۱۳۹۷ق) نیز زمینۀ فقهی ندارد و ناظر به حکمت و اغراض معنوی حج است.

درواقع از اواخر سدۀ ۶ ق / ۱۲م است که فقیهانی از مذاهب اربعۀ اهل سنت به مناسک‌نویسی روی آورده‌اند. شاید عنوان کتاب ابوالفرج ابن جوزی (د ۵۹۷ ق / ۱۲۰۱م) ــ مثیر الغرام الساکن الى اشرف الاماکن ــ به روشنی نشان می‌دهد که کم شدن اقبال به تحمل مشقات حج در این سالها، انگیزه‌ای برای تألیف در این زمینه بوده است (نیز نک‌ : ابن جوزی، ۴۴-۴۶). در همان سالها از نوشته‌هایی مشابه از برهان الدین مرغینانی (د ۵۹۳ ق؛ حاجی خلیفه، همانجا) و محمد بن مکرم کرمانی (د ۵۹۷ ق) از حنفیان ایران نیز خبر داریم که بیشتر متمرکز بر رفع مشکلات حجاج در اجرای مناسک حج بوده است (نک‌ : کرمانی، ۱ / ۱۴۰)، اما همچنان گرایش به ترغیب در کتاب مشهود است.

در سدۀ ۷ق / ۱۳م برخی عالمان مانند شهاب الدین فضل الله توربشتی (د ۶۶۱ ق / ۱۲۶۳م) با روی‌آورد گردآوری احادیث (حاجی‌خلیفه، ۲ / ۱۷۱۹)، بیشتر کوشش داشتند تا بر انگیزش مؤمنان و درک معنویت حج بیفزایند، اما عالمان بزرگی از شافعیه چون ابن صلاح شهرزوری و محیی الدین نووی، متون مختصر فقهی برای تبیین احکام حج پدید آوردند (نک‌ : همو، ۲ / ۱۸۳۰؛ فهرست ... ، ۷(۲) / ۶۹۱)؛ نوشتۀ اخیر با اینکه از سوی مؤلف با هدف حل مشکلات عملی حجاج در تکمیل کار ابن صلاح نوشته شده بود (نووی، الایضاح، ۴-۵)، اما به اندازه‌ای موشکافانه و دارای ظرایف فقهی بود که موضوع شرح برای عالمان شافعی شرح شد و این خود آشکارا نشان از ارزش نظری و نه کاربرد عملی آن داشت (مثلاً شرح ابن حجر هیتمی، چ مدینه، المکتبة السلفیه؛ شرح عبدالفتاح حسین راوه با عنوان الافصاح، چ مکه / بیروت، ۱۴۱۴ق؛ نیز نک‌ : حاجی‌خلیفه، ۱ / ۲۱۰).

در سدۀ ۸ ق / ۱۴م، همۀ مذاهب به مناسک‌نویسی روی آورده‌اند. در این دوره پس از مدتی که فقیهان امامی در خلال آثار جامع فقهی به مسائل حج می‌پرداختند، بار دیگر تک‌نگاری در باب مناسک آغاز شد و متونی از این دست توسط عالمانی چون علامۀ حلی (مدرسی، ۱۳۰)، پسرش فخرالمحققین (همو، ۱۳۴) و شاگرد وی شهید اول (همو، ۱۴۸) در ۳ نسل متوالی نوشته شد و از آن پس تا امروز این سنت بدون انقطاع دوام یافت (نک‌ : همو، ۱۵۹، جم‌ (. در همان دوره از عالمان سلفگرای حنبلی ابن تیمیه با تألیف مناسک الحج و العمرة (به کوشش حسین آل الشیخ، ریاض، ۱۴۱۵ق) و شاگردش ابن قیم جوزیه با تألیف اثری همنام (به کوشش محمد حسینی عفیفی، ریاض، ۱۴۰۰ق / ۱۹۸۰م) کوشش داشتند تا تصویری سلفی از مناسک ارائه کنند.

فقیهانی از مذاهب شافعی، حنفی و مالکی از سدۀ ۸ ق / ۱۴ م تا سدۀ حاضر به شیوۀ جاری در مذهب خود مباحث مناسک را تدوین کردند (مثلاً حاجی‌خلیفه، ۱ / ۶۷، ۲۰۲، ۲۵۲، ۲ / ۱۱۷۲، ۱۵۰۱، ۱۵۴۵، ۱۸۲۹-۱۸۳۳) و برخی چون ابن‌حجر‌عسقلانی (د ۸۵۲ ق / ۱۴۴۹م) و محمد بن علی ابن امیر الحاج (د ۸۷۹ ق / ۱۴۷۴م) کوشش داشتند تا در فضای پدید آمده از سوی سلفیان، در جهت التیام میان مذهب متبوع خود با نصوص کتاب و سنت بکوشند (نک‌ : همو، ۲ / ۱۸۲۹-۱۸۳۰). نزد امامیه از مهم‌ترین مناسک‌نامه‌های این سده‌ها می‌توان به رساله‌ای از محقق کرکی (د ۹۴۰ق / ۱۵۳۳م) (چ ضمن رسائل الکرکی، ج ۲، رسالۀ شم‌ ۱۸) و دو مناسک الحج بزرگ و کوچک از شهید ثانی (د ۹۶۶ق / ۱۵۵۹م) (نک‌ : مدرسی، ۱۹۸- ۱۹۹) یاد کرد.

در همین قرنها، برخی از عالمان مانند سعدالدین اسفراینی و جمال‌الدین ابن مسدی اندلسی به دنبال نوشتن رساله‌ای بیشتر با مضمون اخلاقی در بیان فضایل حج و تشویق به آن بودند (حاجی‌خلیفه، ۱ / ۵۸، ۲ / ۹۵۰) و برخی انگیزش و تشویق در عنوان و پرداخت به احکام در متن را مانند مرعی بن یوسف کرمی (د ۱۰۳۳ق / ۱۶۲۴م)، فقیه حنبلی، در کتاب محرک سواکن الغرام جمع کرده بودند (کرمی، سراسر اثر).

تألیف کتابی در مناسک توسط شیخ شهاب‌الدین سهروردی (مق‌ ۶۳۲ ق / ۱۲۳۵م) (حاجی خلیفه، ۲ / ۱۸۳۲)، پرداخت مفصل به مباحث حج توسط محیی‌الدین ابن عربی (د ۶۳۸ ق) در الفتوحات المکیة (۱ / ۶۸۸ بب‌ ) و سرودن قصیده‌ای توسط او با عنوان الحج الاکبر (حاجی‌خلیفه، ۱ / ۶۲۲) زمینه‌ساز تألیف مناسک‌نامه‌هایی مشتمل بر آداب حج با زمینه‌ای صوفیانه شد که نمونه‌هایی از آن را می‌توان در آثاری به تألیف خواجه محمد پارسا (د ۸۲۲ ق / ۱۴۱۹م) (همو، ۲ / ۱۸۳۰) و عبدالرحمان جامی (د ۸۹۸ ق / ۱۴۹۳م) سراغ گرفت (همانجا).

در سدۀ اخیر به سبب امکانات وسیع چاپ و تجدید انگیزه‌ها، انبوهی از مناسک‌نامه‌ها پدید آمده‌اند. بیشترین شمار این کتب مناسک نزد امامیه دیده می‌شود، به گونه‌ای که مرسوم است هر مرجع تقلید دست‌کم یک کتاب مناسک برای استفادۀ عملی مقلدان خود فراهم آورد. برخی از فقیهان دو متن فارسی و عربی تدوین کرده‌اند.

در جانب دیگر باید به فقیهان سعودی اشاره کرد که با رویکردی وهابی یا نزدیک به آن، با تکیه بر نفی تقلید و کوشش در جهت تدوین نصوص برای رسیدن به یک مناسک‌نامه به تألیف چنین آثاری دست زده‌اند. حتى کوشش در جهت گونه‌ای جمع میان پیروی مذاهب اربعه و تکیه بر نصوص در مناسک نامه‌هایی از سوی عالمان مذاهب اربعه مانند عبدالرحمان بن یوسف افریقی ( توضیح الحج و العمرة، ریاض، ۱۴۲۸ق)، محمد شریف رحمونی (مناسک الحج و العمرة، تونس، ۱۴۰۰ق)، اسعد صاغرجی ( الحج و العمرة الى بیت الله الحرام، دمشق، ۱۴۱۳ق)، و محمد علی قطب ( الحج، صیدا، ۱۳۹۹ق) هم دیده می‌شود. برخی نیز همچون محمد محیی‌الدین عبدالحمید در کتاب ‌النسک (قاهره، ۱۹۵۱م) و نورالدین عتر در الحج و العمرة (بیروت، ۱۴۰۴ق) به ارائۀ تصویری تطبیقی از حج نزد مذاهب اربعه روی آورده‌اند.

برای آنان که وجهۀ همتشان معنویت مناسک حج بوده است، رویکرد حجاجی که برای طلب شهرت و اغراضی دنیوی، بی‌اعتنا به عمق حج به مکه می‌آمده‌اند، همواره موجب شکوه بوده است؛ نمودی از این شکوه و انتقاد را می‌توان در حدیثی از امام صادق(ع) بازجست که در اشاره به انبوه حجاج این تعبیر را به کاربـرد کـه نـاله و ضجـه بسیـار است و حـج‌گـزار ــ به‌معنای واقعـی ــ بسیـار انـدک (صفـار، ۲۹۱؛ بـرای نقـدی دیگـر، نک‌ : ناصرخسرو، ۳۰۰-۳۰۱). در سدۀ اخیر نزد آنان که به سبب رویکردهای اصلاح‌طلبانه با هر نگاه متفاوت به موضوع حج نگریسته‌اند، می‌توان نقدهایی را بر ظاهرگرایی و دور شدن از اصل حج و نگاهی به حکمت مناسک را سراغ جست. نمونه‌هایی از این نگاه را می‌توان در آثاری چون خسی در میقات از جلال آل احمد (چ تهران، ۱۳۵۶ش)، حج از علی شریعتی (چ تهران، ۱۳۵۰ش)، و از اهل عرفان در نوشته‌هایی چون غایة الشعور رحیم‌الدین (چ سنگی، چاپخانۀ نولکشور) و خاطرات سفر حج از سلطان حسین تابنده (چ ۱۳۵۷ش) مشاهده کرد. برخی هم مانند محمد کمال خطیب در کتاب الحج بعبادته و منافعه (دمشق، ۱۳۹۷ق / ۱۹۷۷م)، حسن طراد در فلسفة الحج فی الاسلام (چ بیروت، دارالزهراء) و مصطفى لعزوزی در ثقافة الحج (بیروت، ۲۰۰۶م) به دنبال تنظیم کارکردهای حج با شرایط عصر حاضر بوده‌اند (نیز نک‌ : لانگ[۱]، سراسر اثر).

 

اخیراً راههای حج در سراسر جهان اسلام به عنوان یک عامل ارتباط فرهنگی در پیشینۀ تاریخی مورد توجه محافل فرهنگی مانند آیسسکو قرار‌گرفته و کتب متعددی هم در این باره تألیف شده است (دربارۀ کاروانهای حج و منصب امیر الحاج، نک‌ : ه‌ د، ۱۰ / ۲۵۳-۲۵۶).

 

مآخذ

ابن اسحاق، محمد، سیرة، به کوشش محمد حمید الله، رباط، ۱۳۹۶ق؛ ابن بابویه، محمد، علل الشرائع، نجف، ۱۳۸۵ق / ۱۹۶۶م؛ همو، من لایحضره الفقیه، به کوشش علی اکبر غفاری، قم، ۱۴۰۴ق؛ ابن جماعه، عبدالعزیز، هدایة السالک، به کوشش صالح خزیم، ریاض، ۱۴۲۲ق؛ ابن جوزی، عبدالرحمان، مثیر الغرام الساکن، به کوشش مصطفى محمد حسین ذهبی، قاهره، ۱۴۱۵ق / ۱۹۹۵م؛ ابن حجر عسقلانی، احمد، بلوغ المرام، به کوشش محمد حامد فقی، قاهره، ۱۳۵۲ق؛ ابن حزم، علی، حجة الوداع، به کوشش ابوصهیب کرکی، ریاض، ۱۹۹۸م؛ ابن حمزه، محمد، الوسیلة، به کوشش محمد حسون، قم، ۱۴۰۸ق؛ ابن رشد، محمد، بدایة المجتهد، بیروت، دارالفکر؛ ابن عابدین، محمد امین، رد المحتار، بیروت، ۱۳۸۶ق؛ ابن عبدالبر، یوسف، التمهید، به کوشش مصطفی بن احمد علوی و محمد عبدالکبیر بکری، رباط، ۱۳۸۷ق؛ ابن عربی، محیی‌الدین، الفتوحات المکیة، بولاق، ۱۲۹۳ق؛ ابن قدامه، عبدالله، المغنی، بیروت، دارالکتاب العربی؛ ابن‌کثیر، حجة الوداع، به کوشش خالد ابوصالح، بیروت، ۱۴۱۶ق / ۱۹۹۶م؛ ابن‌نجیم، زین الدین، البحر الرائق، به کوشش زکریا عمیرات، بیروت، ۱۴۱۸ق / ۱۹۹۷م؛ ابن‌ندیم، الفهرست؛ ابن هبیره، یحیى، الافصاح، به کوشش محمد راغب طباخ، حلب، ۱۳۶۶ق / ۱۹۴۷م؛ ابن همام، محمد، فتح‌القدیر، قاهره، ۱۳۱۹ق؛ ابواسحاق شیرازی، ابراهیم، اللمع، بیروت، ۱۴۰۶ق / ۱۹۸۶م؛ ابوداوود سجستانی، سلیمان، سنن، به کوشش محمد محیی‌الدین عبدالحمید، قاهره، ۱۳۶۹ق؛ ابوالصلاح حلبی، تقی، الکافی، به کوشش رضا استادی، اصفهان، ۱۴۰۳ق؛ بخاری، محمد، صحیح، به کوشش مصطفى دیب‌البغا، بیروت، ۱۴۰۷ق / ۱۹۸۷م؛ برقی، احمد، المحاسن، به کوشش جلال‌الدین محدث ارموی، تهران، ۱۳۳۱ش؛ بهوتی، منصور، کشاف القناع، به کوشش هلال مصیلحی مصطفى هلال، بیروت، ۱۴۰۲ق / ۱۹۸۲م؛ ترمذی، محمد، سنن، به کوشش احمد محمد شاکر و دیگران، قاهره، ۱۳۵۷ق / ۱۹۳۸م بب‌ ؛ جرجانی، علی، التعریفات، به کوشش ابراهیم ابیاری، بیروت، ۱۴۱۷ق / ۱۹۹۶م؛ جصاص، احمد، احکام القرآن، به کوشش محمد علی شاهین، بیروت، ۱۴۱۵ق / ۱۹۹۴م؛ حاجی‌خلیفه، کشف؛ حطاب رعینی، محمد، مواهب الجلیل، بیروت، ۱۳۹۸ق؛ حمور، عرفان محمد، سوق عکاظ و مواسم الحج، بیروت، ۲۰۰۰م؛ خمینی، روح الله، تحریر الوسیلة، نجف، ۱۳۹۰ق؛ دردیر، احمد، الشرح الکبیر، به کوشش محمد علیش، بیروت، دارالفکر؛ رافعی قزوینی، عبدالکریم، فتح العزیز، بیروت، دارالفکر؛ سرخسی، محمد، المبسوط، قاهره، مطبعةالاستقامه؛ شحاده، حسن، مناسک الحج و هل هی وثنیة، بیروت، ۱۴۰۰ق / ۱۹۸۰م؛ شربینی، محمد، مغنی المحتاج، قاهره، ۱۳۵۲ق؛ شهید ثانی، زین‌الدین، الروضة البهیة، به کوشش محمد کلانتر، قم، ۱۴۱۰ق؛ صاحب جواهر، محمد حسن، جواهر الکلام، به کوشش محمود قوچانی، تهران، ۱۳۹۴ق؛ صاحب معالم، حسن، معالم الدین، قم، جماعةالمدرسین؛ صفار، محمد، بصائر الدرجات، به کوشش حسن کوچه‌باغی، تهران، ۱۴۰۴ق؛ صنعانی، عبدالرزاق، تفسیر القرآن، به کوشش مصطفى مسلم محمد، ریاض، ۱۴۱۰ق / ۱۹۸۹م؛ طبری، تفسیر، بیروت، ۱۴۰۵م؛ طوسی، محمد، الاقتصاد، به کوشش حسن سعید، تهران، ۱۴۰۰ق؛ همو، التبیان، به کوشش احمد حبیب قصیر عاملی، نجف، ۱۳۸۳ق / ۱۹۶۴م؛ همو، الخلاف، به کوشش محمد مهدی نجف و دیگران، قم، ۱۴۱۷ق؛ همو، الفهرست، به کوشش جواد قیومی، قم، ۱۴۱۷ق؛ همو، النهایة، بیروت، دارالاندلس؛ عضدالدین ایجی، عبدالرحمان، المواقف، به کوشش عبدالرحمان عمیره، بیروت، ۱۴۱۷ق / ۱۹۹۷م؛ علامۀ حلی، حسن، تحریر الاحکام الشرعیة، به کوشش ابراهیم بهادری، قم، ۱۴۲۰ق، علی، جواد، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، بیروت / بغداد، ۱۹۶۸م؛ غزالی، محمد، الوسیط، به کوشش احمد محمود ابراهیم و محمد محمد تامر، قاهره، ۱۴۱۷ق؛ فروخ، عمر، تاریخ الجاهلیة، بیروت، ۱۹۸۴م؛ فهرست الکتب العربیة المحفوظة بالکتبخانة الخدیویة، قاهره، ۱۳۱۰ق؛ قرآن کریم؛ کاسانی، ابوبکر، بدائع الصنائع، قاهره، ۱۴۰۶ق / ۱۹۸۶م؛ کرمانی، محمد، المسالک فی المناسک، به کوشش سعود بن ابراهیم شریم، بیروت، ۱۴۲۴ق / ۲۰۰۳م؛ کرمی، مرعی، محرک سواکن الغرام الى حج بیت الله الحرام، به کوشش محمد عبدالله باجوده، مکه، ۱۴۲۶ق؛ کلینی، محمد، الکافی، به کوشش علی اکبر غفاری، تهران، ۱۳۹۱ق؛ محقق حلی، جعفر، شرائع الاسلام، به کوشش صادق شیرازی، تهران، ۱۴۰۹ق؛ محقق کرکی، علی، جامع المقاصد، قم، ۱۴۰۸ق؛ همو، رسائل، به کوشش محمد حسون، قم، ۱۴۰۹ق؛ محلی، جلال‌الدین، «شرح منهاج الطالبین»، در هامش حاشیتان از قلیوبی و عمیره، قاهره، مکتبة عیسى البـابی الحلبی؛ مدرسی طباطبایی، حسین، مقدمه‌ای بر فقه شیعه، ترجمۀ محمد آصف فکرت، مشهد، ۱۳۶۸ش؛ مرداوی، علی، الانصاف، به کوشش محمد حامد فقی، بیروت، ۱۴۰۶ق / ۱۹۸۶م؛ مرغینانی، علی، «الهدایة»، همراه فتح‌ القدیر، قاهره، ۱۳۱۹ق؛ مسلم بن حجاج، صحیح، به کوشش محمد فؤاد عبدالباقی، قاهره، ۱۹۵۵-۱۹۵۶م؛ مفید، محمد، احکام النساء، قم، ۱۴۱۳ق؛ همو، المقنعة، قم، ۱۴۱۰ق؛ مؤیدی، مجدالدین، کتاب الحج و العمرة، صنعا، ۱۴۰۶ق / ۱۹۸۶م؛ ناصر خسرو، دیوان، به کوشش مجتبى مینوی و مهدی محقق، تهران، ۱۳۶۸ش؛ نجاشی، احمد، رجال، به کوشش موسى شبیری زنجانی، قم، ۱۴۰۷ق؛ نووی، یحیى، الایضاح فی المناسک، بیروت، ۱۴۰۵ق / ۱۹۸۵م؛ همو، المجموع، به کوشش محمود مطرحی، بیروت، ۱۴۱۷ق / ۱۹۹۶م؛ نیز:

 

Glikson, Y., «Pilgrimage», Judaica, Detroit / New York, ۲۰۰۷, vol. XVI; Long, D. E., The Hajj Today: The Survey of the Contemporary Makkah Pilgrimage, New York , ۱۹۷۹; McCarthy, M.C., «Pilgimage: Early Christian», New Catholic Encyclopedia, eds. B. L. Marthaler et al., Detroit / New York, ۲۰۰۲, vol. XI .

احمد پاکتچی

نام کتاب : دائرة المعارف بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 9  صفحه : 441
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست