responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دائرة المعارف بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 9  صفحه : 438

حبوه

نویسنده (ها) : فرامرز حاج منوچهری - قاسم مهرعلیزاده

آخرین بروز رسانی : دوشنبه 4 آذر 1398 تاریخچه مقاله

حَبْوه، از مباحث خاص فقه امامیه و زیرشاخۀ فرائض یا ارث، مربوط به برخورداری استثنایی فرزند ذکور ارشد با شرایطی خاص از برخی اموال پدر متوفا. حبوه در لغت به معنی بخشش و عطیه است (قاموس، ابن‌منظور، طریحی، ذیل ح ب و) و در اصطلاح فقهی اموالی است که به عنوان استحقاق خاص به پسر بزرگ مرد متوفا تعلق‌می‌گیرد (عاملی، ۸ / ۱۳۴ بب‌ ؛ نراقی، ۱۹ / ۲۰۱؛ شهیدثانی، الروضة ... ، ۲ / ۳۱۰ بب‌ ).

مستند حکم حبوه، روایاتی است از امام صادق (ع) که از طریق صحیحۀ رُبَعی بن عبدالله و حسنۀ حریز بن عبدالله نقل شده (نک‌ : همو، «الحبوة»، ۲۲۲)، و به‌جز آن‌دو از شعیب عقرقوفی و دیگران نیز آمده‌است، با این مضمون: «هنگامی که مرد می‌میرد، شمشیر و سپر و انگشتری و قرآن او از آن پسر بزرگ‌تر است» (کلینی، ۷ / ۸۵؛ طوسی، ۹ / ۲۷۵). افزون بر آنها، از لباسهای متوفا و چند چیز دیگر ازجمله «رحل» و «راحله» نیز نام برده شده است (شهیدثانی، همان، ۲۲۰ بب‌ ؛ علامۀ حلی، ۹ / ۲۰).

از کتابهای خاصی که دربارۀ حبوه نوشته شده، آقابزرگ در الذریعة ۱۷ عنوان از نویسندگان مختلف را نام‌برده‌است (۶ / ۲۴۱-۲۴۴)؛ ازجمله شهیدثانی که رسالۀ «الحبوة» را در ۶ مطلب با طرح ۶ سؤال عنوان کرده است (نک‌ : مآخذ).

 

ارقام حبوه

شیا و اموالی که از میراث پدر استثنا شده است و پیش از تقسیم ارث در اختیار پسر بزرگ‌تر قرار می‌گیرد، اینها ست:

 

الف ـ لباس متوفا

که دست‌کم یک‌بار پوشیده باشد. کلیۀ قطعات تن‌پوش پدر اعم از لباسهای زیر و رو، گران‌بها یا ارزان‌قیمت، تابستانی و زمستانی همه از اموال حبوه شمرده شده است و به پسر بزرگ‌تر می‌رسد. این لباسها خواه عادی و معمولی، خواه رسمی، یا لباس کار فرقی ندارد. لباسی هم که برای متوفا دوخته شده، اما پوشیده نشده، جزو حبوه دانسته شده است؛ اما اگر پارچه‌ای برای او تهیه شده و هنوز دوخته‌نشده‌است، لباس به شمار نمی‌آید (عاملی، ۸ / ۱۳۹؛ شهید‌ثانی، همان، ۲۲۴-۲۲۷؛ صاحب‌جواهر، ۳۹ / ۱۳۸- ۱۳۹؛ شهیدی، ۱۴۹). گفتنی است که در صورت تعدد لباس، برخی همه را حبوه به شمار آورده، و برخی مخالف آن نظر داده‌اند (عاملی، صاحب‌جواهر، شهیدی، همانجاها؛ نراقی، ۱۹ / ۲۱۴-۲۱۶).

 

ب ـ قرآن و قاب آن

تشخیص اینکه کدام‌یک از قرآنهای موجود در خانوادۀ متوفا جزو اموال حبوه به شمار می‌آید، مشروط به این موارد است: قرآنی که به خود متوفا اختصاص داشته باشد که معمولاً آن را می‌خوانده، یا برای تبرک، یا برای استناد به آیات کلام الله از آن بهره می‌برده است. ارزش مالی چنین قرآنی مورد نظر نیست، چه قرآنی که دارای تذهیب خاص و جلد نفیس بوده، یا معمولی باشد. بهره‌گیری و کاربرد اموال حبوه در زمان حیات متوفا جزو شرط نیست؛ حتى اگر کسی سواد خواندن قرآن نداشته و مالک قرآنی باشد، آن قرآن جزو اموال حبوه به‌شمار می‌آید؛ و همانند آن است انگشتری که پدری آن را خریده و پیش از استفاده از دنیا برود، یا به هر علتی نتوانسته باشد از آن انگشتری استفاده نماید. دربارۀ پرشمار بودن قرآن و دیگر اموال مربوط به حبوه، برخی برآن‌اند که همۀ آنها حبوه است (نراقی، ۱۹ / ۲۱۵-۲۱۶)، اما گروهی از فقها این حکم را تنها در مواردی که در احادیث با لفظ جمع آمده، مانند کلمۀ «الثیاب» صادق می‌دانند، نه چیزهایی که به صورت مفرد و اسم‌جمع یاد ـ شده‌است، مثل خاتم، سیف و قرآن.

اگر شخصی مجموعه‌ای از قرآنها را در کتابخانۀ خود داشته باشد، جزو حبوه به‌شمار نمی‌آید و به همۀ ورثه می‌رسد. دربارۀ رحل و جاقرآنی باید افزود آنچه از لوازم و توابع قرآن است، حبوه به‌شمار می‌آید و به پسر بزرگ می‌رسد (شهیدثانی، الروضة، ۲ / ۳۱۱، «الحبوة»، ۲۲۸- ۲۲۹؛ جعفری، ۱ / ۱۶۵).

 

ج ـ انگشتری

که متوفا معمولاً در دست می‌کرده است. خواه نگین آن گران‌بها باشد، یا معمولی. نیز اگر متوفا انگشتریهای متعدد داشته و از همۀ آنها به تناوب استفاده می‌کرده است، همه جزو اموال حبوه به‌شمار می‌آید، زیرا در روایات واژۀ «خاتم» به کار رفته که اسم جنس است. اما اگر متوفا مجموعه‌ای از انگشتری داشته باشد، هر‌کدام از آنها را که استفاده می‌کرده، حبوه، و مابقی متعلق به همۀ ورثه است. برخی نیز بر این عقیده‌اند که در صورت تعدد انگشتری، فقط یکی از آنها به انتخاب ورثه یا با قرعه تعیین می‌شود و پسر بزرگ بیش از یکی از آنها را حق ندارد مالک‌شود. گفتنی است که حلقۀ بدون نگین را نمی‌توان جزو اموال حبوه به‌شمار آورد، زیرا منظور از واژۀ خاتم، چنان‌که گفته‌شد و در روایات آمده، حلقه با نگین است (نک‌ : عاملی، ۸ / ۱۳۹؛ شهیدثانی، همان، ۲۲۷- ۲۲۸؛ نیز شهیدی، ۱۴۸).

 

د ـ شمشیر

سلاح فلزی برنده، راست یا قوس‌داری است که در گذشته برای مبارزه با دشمن کاربرد داشت. درصورتی‌که متوفا خود از شمشیر، اختصاصاً استفاده می‌کرده، یا آن را به کمر می‌بسته است، از اموال حبوه به‌شمار می‌آید. نوع شمشیر از نظر قیمت فرقی ندارد، ولی شامل وسایلی همچون کارد و خنجر نمی‌شود. مسلماً غلاف و بند شمشیر نیز از وسایل جانبی آن است و جزو حبوه شمرده‌شده‌است. دربارۀ شمشیر نیز همچون انگشتر اگر شمار آنها بسیار باشد، فقط یکی از آنها به انتخاب ورثه یا با قرعه به پسر بزرگ می‌رسد (محقق‌حلی، ۴ / ۸۲۶؛ شهیدثانی، همان، ۲۲۹؛ شهیدی، ۱۴۹-۱۵۰).

در فقه امامیه و به تبع آن در قانون مدنی ایران مقدار حبوه را با اختلاف‌نظرهایی که دربارۀ کمیت و کیفیت آن وجود دارد، جزو ترکه ندانسته و از موانع ارث شمرده‌اند (نک‌ : مادۀ ۹۱۵).

در فقه اهل سنت اشاره‌ای به حبوه نشده و اشکالاتی نیز بر آن گرفته‌اند (نک‌ : شیخ‌الاسلام، ۱ / ۳۰۴؛ نیز نک‌ : ه‌ د، ارث؛ برای پاسخ به اشکالات فقهای اهل سنت، نک‌ : مفید، ۱۰۳-۱۰۵). قاضی نعمان، عالم اسماعیلی، برخلاف فقهای امامیه، حبوه را از احکام اختصاصی امامان معصوم (ع) دانسته است (۲ / ۳۹۵-۳۹۶).

 

چراییِ حکم حبوه

در نگاهی برون‌فقهی برخی بر آن‌اند که حبوه ریشه در مناسبات زندگی قبیله‌ای دارد؛ چنان‌که در گذشته پس از وفات رئیس قبیله، معمولاً پسر بزرگ جانشین او می‌شد و برای حفظ موقعیت اجتماعی و سیاسی خود از برخی وسایل به عنوان مظاهر جانشینی پدر استفاده می‌کرد (کاتوزیان، ۱۸۰-۱۸۱؛ امامی، ۳ / ۲۶۱). از همان منظر، در جامعۀ کنونی مفهوم خانواده و ریاست آن و نقشی که پسر بزرگ در این زمینه دارد، دگرگون ـ شده و حبوه به عنوان یادگار سنتی در خانواده‌ها حفظ شده است، نه ضرورت (کاتوزیان، ۲۲۹).

اما نزد فقها توضیحاتی در‌این‌باره وجود دارد (مثلاً نک‌ : مفید، همانجا). گفته شده است که حبوه نوعی عوض مالی در برابر به‌جای‌آوردن نماز و روزه‌های فوت‌شدۀ پدر است (ابن‌حمزه، ۳۸۷؛ محقق‌حلی، همانجا)، اما به نظر برخی، هیچ‌گونه تلازمی میان این دو حکم متصور نیست؛ زیرا در صورت فقدان حبوه هم، قضای نماز و روزه بر پسر بزرگ واجب است (عاملی، ۸ / ۱۴۰؛ میرزای قمی، ۱ / ۲۶۶-۲۶۷). همچنین گفته‌شده‌است که برای اجرای این تعهد هیچ‌گونه ضمانت اجرایی در کار نیست، چنان‌که برخی دادن حبوه به پسر بزرگ را واجب، و برخی مستحب دانسته‌اند (علامۀحلی، ۹ / ۲۰؛ شهیدثانی، همانجا).

سرانجام، باید توجه داشت که بلوغ پسر بزرگ جزو شرایط حبوه نیست. از این‌رو، بالغ باشد یا صغیر تفاوتی در تصاحب حبوه ندارد. در تنها شرط اختصاص یافتن این اشیاء به پسر بزرگ، عقیدۀ مشهور این است که او سفیه یا فاسدالعقیده نباشد (نک‌ : محقق‌حلی، ۴ / ۸۲۶؛ صاحب‌جواهر، ۳۹ / ۱۳۳، ۱۳۷- ۱۳۸).

 

مآخذ

آقا‌بزرگ، الذریعة؛ ابن‌حمزه، محمد، الوسیلة، به کوشش محمد حسون، قم، ۱۴۰۸ ق؛ ابن‌منظور، لسان؛ امامی، حسن، حقوق مدنی، تهران، ۱۳۵۳ ش؛ جعفری لنگرودی، محمدجعفر، ارث، تهران، ۱۳۷۱ ش؛ شهیدثانی، زین‌الدین، «الحبوة»، مجموعة افادات، چ سنگی، تهران، ۱۳۱۳ ق؛ همو، الروضة البهیة، قاهره، ۱۳۷۸ ق؛ شهیدی، مهدی، ارث، تهران، ۱۳۸۷ ش؛ شیخ‌الاسلام، محمد، راهنمای مذهب شافعی، تهران، ۱۳۶۳ ش؛ صاحب‌جواهر، محمدحسن، جواهر الکلام، قم، ۱۳۶۲ ش؛ طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، به کوشش احمد حسینی، تهران، ۱۳۶۲ ش؛ طوسی، محمد، تهذیب الاحکام، به کوشش حسن موسوی خرسان، نجف، ۱۳۷۹ ش؛ عاملی، محمدجواد، مفتاح الکرامة، قم، ۱۳۷۵ ش؛ علامۀ حلی، حسن، مختلف الشیعة، قم، ۱۴۱۹ ق؛ قاضی نعمان، دعائم الاسلام، به کوشش آصف فیضی، قاهره، ۱۹۶۳- ۱۹۶۵ م؛ قاموس؛ قانون مدنی؛ کاتوزیان، ناصر، شفعه و وصیت و ارث، تهران، ۱۳۸۶ ش؛ کلینی، محمد، الکافی، به کوشش علی‌اکبر غفاری، تهران، ۱۳۹۱ ق؛ محقق‌حلی، جعفر، شرایع ‌الاسلام، به کوشش صادق شیرازی، تهران، ۱۴۰۹ ق؛ مفید، محمد، المسائل الصاغانیة، قم، ۱۴۱۳ ق؛ میرزای قمی، ابوالقاسم، جامع الشتات، به کوشش مرتضى رضوی، تهران، ۱۳۷۱ ش؛ نراقی، احمد، مستند الشیعة، قم، ۱۴۰۵ ق.

 

قاسم مهرعلی‌زاده

 

نماز حبوه

در فقه امامیه و فرهنگ شیعه، یکی دیگر از نمودهای اصطلاح حبوه، در مبحث نمازهای مستحب است. یکی از پراشتهارترین این نمازها نزد شیعه، نماز منسوب به جعفر بن ابی طالب (ع) است که در منابع فقهی با عنوان نماز حبوه و در فرهنگ عامۀ شیعیان نماز جعفر طیار شناخته می‌شود. براساس منابع، در بازتاب شادی پیامبر اکرم (ص) هنگام بازگشت جعفر از حبشه که با فتح خیبر مقارن گشت، حضرت این نماز را به‌عنوان هدیه‌ای به جعفر آموزش‌دادند (نک‌ : علامۀ‌حلی، ۱ / ۳۵۹؛ شهید‌ثانی، ۳۲۷؛ بحرانی، ۱۰ / ۴۹۸).

در منابع فقهی نماز حبوه یا با نام دیگرش نماز تسبیح، در شمار نمازهای مستحب و نوافل شمرده شده، و براساس آموزه‌های نبوی، فروع آن تبیین گشته است. نماز ۴ رکعتی حبوه دارای دو تشهد و دو سلام است و پس از سورۀ حمد، در هر رکعت به ترتیب سوره‌های زلزال، عادیات، فتح و توحید خوانده می‌شود. ویژگی این نماز در تکرار ۳۰۰ بارۀ تسبیحات اربعه است، بدان شیوه که در پایان هر رکعت ۱۵ بار این ذکر قرائت‌می‌شود. همچنین است تکرار ۱۰ باره در هر رکوع و پس از آن، پیش و پس از سجدتین و در هر سجده، که جمعاً به عدد ۳۰۰ می‌رسد (ابن‌براج، ۱ / ۱۵۰؛ شهید‌ثانی، همانجا). از نمونۀ تفریعات فقهی دربارۀ این نماز، تأخیر در ادای برخی از بخشهای تکرار‌شوندۀ تسبیحات اربعه است که فقیهان با تسامح، به قضای آن در پایان نماز التفات‌نموده‌اند (کاشف‌الغطاء، ۱ / ۲۶۰). همچنین است استحباب هر روزۀ این نماز، اگرچه بر روز جمعه و ایامی خاص چون نیمۀ شعبان تأکید خاص وجوددارد (همانجا؛ صاحب جواهر، ۱۲ / ۲۰۰). در روایت از یادکرد نبوی، فضیلت و اثربخشی این نماز چنان دانسته‌شده‌است که حتى می‌تواند یک بار در سال خوانده شود.

نماز حبوه که با ذکر و تسبیح فراوان الٰهی، به‌ویژه با توجه به قران زمانی آن در تاریخ صدر اسلام، نمادی از شکرگزاری الٰهی است، دارای فضایل بسیار دانسته شده، و در فرهنگ مذهبی مردم بسیار مورد التفات قرار گرفته‌است. کیفیت قرائت این نماز سبب طول مدت آن شده‌است، لذا در بیان عامیانه، نمازهای طولانی را به نماز جعفر طیار تشبیه‌می‌کنند.

 

مآخذ

ابن‌براج، عبدالعزیز، المهذب، به کوشش جعفر سبحانی، قم، ۱۴۰۶ ق؛ بحرانی، یوسف، الحدائق الناضرة، قم، ۱۳۶۳ ش؛ شهیدثانی، زین‌الدین، روض الجنان، قم، مؤسسۀ آل‌البیت؛ صاحب‌جواهر، محمد‌حسن، جواهرالکلام، به کوشش محمود قوچانی، تهران، ۱۳۹۴ ق؛ علامۀ حلی، حسن، منتهی المطلب، مشهد، ۱۴۱۲ ق؛ کاشف‌الغطاء، جعفر، کشف الغطاء، اصفهان، انتشارات مهدی. .

 

فرامرز حاج منوچهری

 

 

 

نام کتاب : دائرة المعارف بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 9  صفحه : 438
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست