نویسنده (ها) :
احمد پاکتچی
آخرین بروز رسانی : چهارشنبه 21 خرداد 1399 تاریخچه مقاله
اَبوالُّدنیا، مردی اهل مغرب که از سدۀ 4 ق / 10 م داستانهایی دربارۀ طول عمر او بر سر زبانها بوده است. برخی چون ابوبکر مفید جرجرایی نام و نسب او را «ابوعمرو عثمان بن خطاب بن عبداللّه بن عوام بلوی» ضبط کردهاند (نک : حاکم، 10؛ خطیب، 11 / 297؛ جوینی، 1 / 198)، اما در روایت ابن اخی طاهر علوی و ابوسعید ابن عبدالوهاب رازی از او به صورت «علی بن عثمان بن خطاب بن مرة بن مؤید» یاد شده است (ابن بابویه، 2 / 538- 544؛ قس: خطیب 11 / 299؛ ابن رشید، 3 / 67-70). براساس برخی روایات و داستانهای مربوط به ابوالدنیا، او در حدود 600 م در یمن متولد شد. در جوانی به آب حیات دست یافت و با نوشیدن از آن عمری دراز پیدا کرد. چندی پس از درگذشت پیامبر (ص) به مدینه آمد و به جرگۀ دوستداران حضرت علی (ع) پیوست، در جنگهای او شرکت جست و در جنگ صفین اسب آن حضرت زخمی بر سر یا چهرهاش وارد ساخت که بدان سبب او را «اَشَجّ» (آنکه بر سر اثر زخم دارد) میخواندند. ابوالدنیا به روایت ابوسعید رازی بیدرنگ پس از کشته شدن آن حضرت راهی دیار خود شد و پس از چندی به مغرب رفت، ولی در روایت ابن اخی طاهر به خدمت امام حسن و سپس امام حسین (ع) درآمد و از قلعۀ کربلا جان به سلامت برد و سپس راه مغرب در پیش گرفت (ابن بابویه، 2 / 538-543؛ روایت ابوسعید، نیز نک : 2 / 543-547؛ روایت ابن اخی طاهر). از طرف دیگر بر پایۀ روایت ابوبکر مفید، ابوالدنیا در اوایل خلافت ابوبکر (ح 11 ق / 632 م) به دنیا آمد و در زمان خلافت علی (ع) رهسپار کوفه شد و به خدمت او درآمد (خطیب، 11 / 298؛ مجلسی، 51 / 260، به نقل از امالی طوسی). ارقام داده شده در کتاب همدانی (ظاهراً الاکلیل) نیز این تاریخ را تأیید میکند (نک : ابن حجر، 4 / 139). محل اقامت ابوالدنیا در مغرب در بیشتر روایات «مرنده» (گاه به شکل رنده، مریده، مزیده) آمده و گفته شده که جایی در نزدیکی قیروان بوده است (نک : کراجکی، 265؛ خطیب، همانجا؛ ابن عساکر، 11 / 90؛ ابن رشید، 3 / 70؛ ابن حجر، 4 / 137، 139). البته بعضی نیز مسکن او را طنجه گفتهاند (ابن بابویه، 2 / 544؛ روایت ابن اخی طاهر؛ ابن رشید، 3 / 68؛ روایت ابوالقاسم رویانی؛ ابن حجر، 4 / 135؛ روایت ابوبکر مفید)، اما در روایت ابوسعید رازی این مکان تاهرت (ضبط نسخه باهرت) آمده است (ابن بابویه، 2 / 538). به گفتۀ خود وی، علی (ع) به مناسبت عمر طویلی که برای او میدید، به او کنیۀ «ابوالدنیا» داد (جوینی، 1 / 198؛ ابن حجر، 4 / 137، 139). به هر حال پیش از مطرح شدن داستان ابوالدنیا این کنیه در مورد شخص دیگری هم به کار رفته است (نک : ﻫ د، ابن ابی الدنیا). اگرچه در متون مربوط به داستان ابوالدنیا، به حضور او در جنگهای حضرت علی (ع) اشاره شده و حتی گفته شده که به هنگام حصر عثمان او حامل نامۀ عثمان به علی (ع) بوده است (ابن بابویه، 2 / 546؛ ابن عساکر، 11 / 90)، ولی در آثار تاریخی و نیز در میان اصحاب آن حضرت نامی از او دیده نمیشود و در واقع شخصیت او در آغاز سدۀ 4 ق شکل میگیرد. اولین گزارش دربارۀ دیدن شده ابوالدنیا به اواخر 309 ق / 922 م بازمیگردد که به روایت ابوسعید رازی دو تن از معاصران وی ابوالدنیا را در موسم حج در مکه دیده و داستان زندگیش را از زبان خود او شنیدهاند (ابن بابویه، 2 / 538). به گزارش ابوالقاسم ابن طحّان (د 416 ق) مورخ مصری، در 310 ق او به مصر آمده (ابن حجر، 4 / 138- 139) و در موسم حج همان سال همدانی با وی در مکه دیدار کرده است (همو، 4 / 139، به نقل از کتاب همدانی). ظاهراً در همین زمان بوده که ابن اخی طاهر با او ملاقات کرده و قصۀ او را شنیده است (نک : کراجکی، 262-263؛ ابن حجر، 4 / 135؛ قس: ابن بابویه، 2 / 543، که تاریخ این دیدار را 313 ق ضبط کرده است). در روایت ابن اخی طاهر (همانجاها) از حضور برخی شخصیتهای شناخته شده، چون نصر حاجب، ابوالهیجاء عبداللّه بن حمدان و ابوبکر محمدبن علی ماذرایی و قرار گرفتن آنان در جریان ادعای ابوالدنیا سخن به میان آمده که از نظر تاریخی قابل پذیرش است (قس: ابن اثیر، حوادث پیش و پس از 310 ق؛ مقریزی، 193-194). گویا پس از به جای آوردن حج، ابوالدنیا به قیروان بازگشته و ابن ابیالعرب تمیم بن محمد در 311 ق در آنجا از او دیدار کرده و حدیث شنیده است (ابن خیر، 169-170؛ ابن رشید، 3 / 69؛ ابن حجر، 4 / 135-136). وی به گفتۀ خطیب بغدادی و دیگران در همین سالها سفری نیز به بغداد داشته و در آنجا حدیث گفته است (11 / 297، 299) و سرانجام روایت طوسی از ابوبکر مفید حکایت از آن دارد که وی در 316 ق در مصر با ابوالدنیا ملاقات کرده و به همراه او به مکه آمده است (مجلسی، 51 / 260). در همین سال خبر درگذشت ابوالدنیا به شاگردش ابن ابی العرب رسید (ابن حجر، 4 / 137)، ولی ابوبکر مفید که تا اواخر سال مزبور را با او همراه بوده، وفات او را در 327 ق پنداشته است (نک : خطیب، 11 / 299؛ ابن شهر آشوب، 2 / 264، به نقل از امالی طوسی؛ قس: مجلسی، 51 / 261). خبر رسیده به ابوبکر مفید چه صادق باشد چه نباشد، در فاصلۀ 316-350 ق گزارشی از زندگی ابوالدنیا در دست نیست، اما شماری از روایات، از حیات او پس از 350 ق خبر میدهند. روایت نخست از قاضی ابوالحسین دینوری است که به خاطرات کودکی وی مربوط میشود و بسیار آشفته است؛ در این روایت دینوری به آمد و شد ابوالدنیا بین مکه و مغرب در 350-352 ق اشاره کرده است (ابن عساکر، 11 / 90-91). روایت دوم را که مربوط به ابن قوطیه (د 367 ق) مورخ اندلسی است، باید کمی جدیتر نگریست. وی یادآور شده که ابوالدنیا در حکومت حکم بن عبدالرحمن المستنصر باللّه (350-365 ق) وارد قرطبه شده و مستنصر او را به دیدار خود فرا خوانده است. او افزوده است که اطلاعات زیادی از ابوالدنیا دربارۀ جنگهای علی (ع) و وقایع آن زمان به دست آورده و در دفتری ثبت کرده بوده است (ابنخبر، 170-171؛ ابن رشید، 3 / 69- 70؛ ابن حجر، 4 / 136). همچنین روایتی از ابوالقاسم هجیم بن محمد رویانی وجود دارد که مدعی شده در سدۀ 5 ق / 11 م از ابوالدنیا حدیث شنیده و از وفات او در 476 ق اطلاع داده است (ابن رشید، 3 / 68؛ ابن حجر، 6 / 191-192). به هر روی در صورت پذیرش صحت هر یک از این روایات یکی بودن این ابوالدنیا با ابوالدنیای سالهای 309-316 جای تأمل دارد (نک : ابن رشید، 3 / 70). گفتنی است که در برخی روایات شیعی این تلقی وجود داشته که ابوالدنیا تا هنگام ظهور مهدی (ع) زنده خواهم بود و به یاران او خواهد پیوست (نک : ابن بابویه، 2 / 545؛ کراجکی، 262). سید نعمتاللّه جزایری از ملاقات محمد حرفوشی در سدۀ 11 ق / 17 م با ابوالدنیا در نقطهای از شام یاد کرده و از دانش آموختن او نزد دوازده امام (ع) سخن گفته است ( الانوار النعمانیة، 2 / 7، جواهر الغوالی، 5). در مقایسه بین متون گوناگون داستان ابوالدنیا، آنچه بهطور مشترک دیده میشود، وجود مردی اشج است با عمری دراز که صحبت حضرت علی (ع) را درک کرده است. شایسته است گفته شود که در روایتی، از یک معمر اشج از اصحاب علی (ع) با نام ابوعبداللّه زید بن تمیم کلابی یاد شده که محمد بن عمر طرازی در اواخر سدۀ 5 ق / 11 م او را ملاقات کرده و مشترکات او با ابوالدنیا و احتمال تأثیرگرفتن آن از داستان ابوالدنیا قابل توجه است(نک : ابن حجر، 2 / 502-503). شارل پلا1 با استناد به اینکه جاحظ در التربیع و التدویر (ص 80) شخصی را به نام اشج بن عمرو (قرائت پیشنهادی پلا: اشج المعمر) در ردیف سفیانی و اسفر قحطانی ذکر کرده است و نیز به موجب یک پیشگویی منقول از دانیال که از ظهور اشج خبر داده است (نک : ابن قتیبه، 362)، احتمال داده که گروهی از آغاز سدۀ 3 ق / 9 م به ظهور مردی اشج امید داشتهاند (EI2). نقطۀ مشترک دیگر در روایات ابوالدنیا مغربی بودن اوست که اگر روایت ابن اخی طاهر در این مورد قابل استناد باشد، در آن تصریح شده که در روایات سدۀ 3 ق از ظهور یک «معمر مغربی» خبر داده است (ابن بابویه، 2 / 544). در جزئیات داستان، آنجا که دربارۀ علت طول عمر ابوالدنیا گفتوگو میشود، مایۀ اصلی داستان برگرفته از قصۀ خضر و دست یافتن او به آب حیات بوده است، بهطوری که در مقایسه بین روایت ابوسعید رازی با داستان خضر نکاتی چون یافتن راز آب حیات در کتب پیشینیان، رفتن به سرزمین ظلمات برای یافتن آن، پیدا شدن تصادفی آب حیات و دست یافتن شخص غیرطالب به آن (ابوالدنیا و خضر) و محروم ماندن شخص طالب (پدر ابوالدنیا و ذوالقرنین) همسانی دیده میشود (همو، 2 / 539- 540؛ قس: ثعلبی، 367- 368). از موارد تفاوت بین دو داستان نیز میتوان به استفاده از شتر به جای مادیان به عنوان مرکب و استفاده از آتش به جای «مهرۀ سرخ رنگ» به عنوان علامت برای گردهم آمدن افراد اشاره کرد (ابن بابویه، 2 / 539؛ قس: ثعلبی، 368). به علاوه در روایت ابوسعید و ابن اخی طاهر، ابوالدنیا تنها از آب حیات نوشید (ابن بابویه، 2 / 540، 545)، در صورتی که در روایت ابوبکر مفید همچون داستان خضر در آن شست و شو نیز کرد (خطیب، 11 / 298؛ مجلسی، 51 / 260؛ قس: ثعلبی، همانجا) و این در حالی است که روایت وی کمتر داستانپردازی کرده و حتی از سرزمین ظلمات سخنی ندارد (خطیب، مجلسی، همانجاها). رابطۀ بین داستان ابوالدنیا با خضر تا بدانجا رسیده که به روایت همدانی شخصِ خضر بود که ابوالدنیا را به سوی آب راهنمایی کرد (ابن حجر، 4 / 139) و به روایت ابن اخی طاهر الیاس نیز در کنار خضر بود (ابن بابویه، 2 / 545؛ قس: ابن حجر، 4 / 137). اگر از داستانهایی که ابوالدنیا دربارۀ گذشتۀ خود پرداخته و با تفاوتهایی در روایات مختلف نقل شده، بگذریم، در میان راویان، ابن اخی طاهر حتی در وصف هیأت ظاهری وی دچار گزافهگویی شده و نه تنها دربارۀ تغییر رنگ ریش ابوالدنیا به هنگام سیری و گرسنگی داستانپردازی کرده، بلکه ادعای او مبنی بر اینکه وی سیمای یک جوان 30 تا 40 ساله را داشتند، نیز برخلاف وصفی است که دیگران کردهاند (نک : ابن بابویه، 2 / 544؛ قس: ابن حجر، 4 / 139). 1. Ch. Pellat ابوالدنیا در سدۀ 4 ق / 10 م احادیثی را بدون واسطه از علی (ع) روایت میکرد که بر پایۀ روایت ابوسعید رازی، این احادیث در نسخهای مکتوب بود (ابن بابویه، 2 / 541). اگرچه بسیاری از محدثان در اعتبار احادیث ابوالدنیا تردید میکردند، ظاهرِ پرجاذبۀ آنها برخی را بر آن داشته است تا به روایت آنها بپردازند که از میان آنان ابوبکر محمد بن احمد مفید جرجرایی و حسن بن محمد ابی اخی طاهر علوی را باید نام برد (نک : خطیب، 11 / 297؛ ذهبی، 3 / 33). در سدههای بعد سخن از تداول نسخههایی است که روایات ابوالدنیا در آنها گرد آمده بود و گاه از آنها با عنوان «صحیفۀ ابوالدنیا» یا «اشجیات» یاد میشد (نک : حسکانی، 2 / 272؛ منتجبالدین، 30؛ ابن خیر، 169؛ ابن اثیر، 8 / 358؛ ابن عدیم، 10 / 4444؛ ابنرشید؛ 3 / 66-67؛ ابن حجر، 6 / 192) و جمعی از نقادان حدیث چون ابوطاهر سلفی، ابوالحجاج مزی، ابن تیمیه و ذهبی نسخۀ مزبور را موضوع دانستهاند (ابن رشید، 3 / 71؛ ابن کثی، 11 / 190). اگرچه در مین این روایات احادیث غریب نیز به چشم میخورد، ولی بیشتر آنها احادیثی است که از طرق دیگر نیز روایت شده است (برای متون احادیث، نک : ابنبابویه، 2 / 541- 542، 547؛ کراجکی، 265-266؛ خطیب، 3 / 49، 11 / 299؛ ابن مغازلی، 192، 318- 319؛ کتانی، 2 / 945؛ نیز برخی از منابعی که در پیش ذکر شد).
مآخذ
ابن اثیر، الکامل، ابن بابویه، محمد بن علی، کمالالدین و تمام النعمة، به کوشش علیاکبر غفاری، تهران، 1395 ق؛ ابنحجر عسقلانی، احمد بن علی، لسان المیزان، حیدرآباد دکن، 1329-1331 ق؛ ابن خیر اشبیلی، محمد، فهرسة، به کوشش فرانسیسکو کودرا، بغداد، 1963 م؛ ابنرشید، محمدبن عمر، ملء العیبة، به کوشش محمد حبیب ابن خوجه، تونس، 1981 م؛ ابن شهر آشوب، محمد بن علی، مناقب آل ابیطالب، قم، چاپخانۀ علمیه؛ ابن عدیم، عمر بن احمد، بغیة الطلب، به کوشش سهیل زکار، دمشق 1409 ق / 1989 م؛ ابن عساکر، علی بن حسن، تاریخ مدینة دمشق، عمان، دارالبشیر؛ ابن قتیبه، عبداللّه بن مسلم، المعارف، به کوشش ثروت عکاشه، قاهره، 1388 ق / 1969 م؛ ابن کثیر، البدایة؛ ابن مغازلی، علی بن محمد، مناقب علی بن ابیطالب (ع)، به کوشش محمدباقر بهبودی، تهران، 1394 ق؛ ثعلبی، احمد بن محمد، قصص الانبیاء، بیروت، 1401 ق / 1981 م؛ جاحظ، عمرو بن بحر، التربیع و التدویر، به کوشش شارل پلا، دمشق، 1955 م؛ جزایری، نعمتاللّه، الانوار النعمانیة، تبریز، 1379 ق؛ همو، جواهر الغوالی، نسخۀ عکسی موجود در کتابخانۀ مرکز؛ جوینی، ابراهیم بن محمد، فرائد السمطین، به کوشش محمدباقر محمودی، بیروت، 1398 ق / 1978 م؛ حاکم نیشابوری، محمد بن عبداللّه، معرفة علوم الحدیث، حیدرآباد دکن، 1385 ق / 1966 م؛ حسکانی، عبیداللّه بن عبداللّه، شواهد التنزیل، به کوشش محمدباقر محمودی، بیروت، 1393 ق / 1974 م؛ خطیب بغدادی، احمد بن علی، تاریخ بغداد، قاهره، 1349 ق؛ ذهبی، محمد بن احمد، میزان الاعتدال، به کوشش علی محمد بجاوی، قاهره، 1382 ق / 1963 م؛ کتانی، عبدالحی بن عبدالکبیر، فهرس الفهارس، به کوشش احسان عباس، بیروت، 1402 ق / 1982 م؛ کراجکی، محمد بن علی، کنزالفوائد، تبریز، 1322 ق؛ مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، بیروت، 1403 ق / 1983 م؛ مقریزی، احمد بن علی، المقفی الکبیر، به کوشش محمد یعلاوی، بیروت، 1407 ق / 1987 م؛ منتجبالدین، علی بن عبیداللّه، فهرست، به کوشش عبدالعزیز طباطبایی، قم، 1404 ق؛ نیز: