نویسنده (ها) :
احمد پاکتچی
آخرین بروز رسانی : چهارشنبه 21 خرداد 1399 تاریخچه مقاله
ابوحذیفه، اسحاق بن بشر بن محمد بن عبدالله بن سالم بخاری (د 12 رجب 206 ق / 11 دسامبر 821 م)، راوی تاریخ و قصص. وی مولای بنیهاشم بود (خطیب، 6 / 326) و به همین جهت هاشمی و قرشی نیز خوانده شده است. نسبت كاهلی كه ابنحبان (1 / 135) و نجاشی (ص 72) به او دادهاند، ناشی از خلط وی با ابویعقوب اسحاق بن بشر بن مقاتل كاهلی است (برای شرح حال ابویعقوب، نك : خطیب، 6 / 328- 329). به گفتۀ خطیب (6 / 327) به نقل از قتیبة بن سعید، ابوحذیفه 2 سال پس از درگذشت عبدالله بن طاووس (د 132 ق، نک: ابن حجر، تهذیب، 5 / 267) متولد شده است كه در این صورت میتوان گفت ولادت او در 134 ق بوده است. ابوحذیفه در بلخ تولد یافت، در بخارا زیست و همانجا درگذشت (ابن حبـان، همانجا؛ خطیب، 6 / 326، 328). در میان مشـایخی كـه ابوحذیفه بدون واسطه از آنان روایت كرده است، به امام جعفر صادق (ع) (نجاشی، همانجا؛ طوسی، 149) و نیز كسانی چون محمد بن اسحاق، مالك بن انس، اوزاعی، ابنجریج، سفیان ثوری و مأمون خلیفه عباسی میتوان اشاره كرد (برای فهرستی از مشایخ او، نك : خطیب، 6 / 326؛ ابنعساكر، 2 / 22). اگرچه بنا به ظاهر این اسانید، ابوحذیفه میبایست مدتی بیرون از خراسان، بهویژه در مكه و مدینه حدیث فراگرفته باشد، ولی صداقت و وثاقت وی همواره مورد تردید قرار داشته و او نه تنها به روایت از مشایخی كه هرگز آنها را ندیده بود، متهم شده (خطیب، 6 / 327)، بلكه جمعی چون ابنمدینی، ابن ابیشیبه و دارقطنی او را كذاب خواندهاند (نك : همانجا؛ دارقطنی، 142؛ ذهبی، میزان، 1 / 184؛ ابن حجر، لسان، 1 / 354، 355). ابن عدی (1 / 331) روایات او را از حیث سند و متن مورد تضعیف قرار داده است. در حالی كه قاطبۀ رجالشناسان اهل سنت او را در زمرۀ ضعیفان شمردهاند، تنها دارابجردی وی را ثقه دانسته است (ابنعساكر، 2 / 23؛ قس: ذهبی، همان، 1 / 185). از رجالشناسان شیعه، نجاشی (همانجا) او را توثیق كرده است و مفید، كلامی نزدیك بدان دارد (ص 68). دوران خلافت هارون (170-193 ق) ابوحذیفه توسط خلیفه به بغداد فراخوانده شد و مدتی در یكی از مساجد آنجا به بازگفتن روایاتش پرداخت (ابنحبان، خطیب، همانجاها). با وجود این، تنها محدث بغدادی شناخته شده كه از او روایت كرده، اسماعیل بن عیسی عطـار است كه آثار او را در عراق منتشر ساخت (نك : خطیب، همانجا؛ ثعلبی، 64، 99، جم ؛ رودانی، 403؛ قس: ابنحبان، همانجا، كه گفته «روی عنه البغدادیون»). در منابع به حدیث گفتن وی در مكه نیز اشاره رفته است (خطیب، همانجا)، اما ظاهراً روایاتش چندان مورد استقبال عراقیان و حجازیان قرار نگرفته است. روایتكنندگان از ابوحذیفه غالباً اهل خراسان بودند (همانجا) كه از آن میان محمد بن قدامۀ بخاری، موسی بن افلح بخاری، محمد بن یزید نیشابوری و عبدالله بن احمد مروزی را میتوان یاد كرد (ابنعساكر، 2 / 23؛ ابنعدی، همانجا؛ ذهبی، سیر، 9 / 478، میزان، 1 / 186). در میان راویان ابوحذیفه نام دو محدث ظاهراً خوزستانی: احمد بن سعید باسیانی و علی بن حرب جندیشاپوری نیز دیده میشود (ابنحبان، 1 / 136؛ ذهبی، سیر، همانجا)كه بهویژه احمد بن سعید در انتقال روایات وی به راویان طبقۀ بعد بغداد مؤثر بوده است (نك : نجاشی، همانجا؛ ابن ابیالحدید، 13 / 243؛ تستری، 1 / 739؛ برای دیگر راویان از وی، نك : ابنحبان، ابنعدی، همانجاها).
آثـار
1. المبتدأ، مهمترین اثر ابوحذیفه و از نخستین تألیفات اسلامی دربـارۀ آغاز خلقت و قصص پیامبران است (نك : ابن ندیم، 106؛ خطیب، 6 / 326، 327). این كتاب مورد استفادۀ طبری، ثعلبی، طبرانی، ابن عساكر، ابن كثیر و دیگران قرار گرفته است (ثعلبی، 64، 99، جم ؛ ذهبی، سیر، 9 / 478؛ ابنكثیر، 1 / 5، 12، 37، جم ؛ ابن حجر، الاصابة، 5 / 247). به گفتۀ سزگین (GAS, I / 294) بخش مربوط به آدم و حوا از این كتاب در نشریۀ «مطالعاتی دربارۀ پاپیروسهای ادبیات عرب» به كوشش نبیهه عبود در شیكاگو (1975 م) چاپ شده است (صص 56-38) و بخشهای دیگری از آن نیز به صورت خطی در كتابخانۀ ظاهریۀ دمشق نگهداری میشود (ظاهریه، تاریخ، 1 / 314؛ همان، حدیث، 226). جالب توجه است كه حدیث «الهام بن الهیم بن لاقیس بن ابلیس» كه محدثان آن را از روایت اسحاق بن بِشْر كاهِلی میشناختهاند (عقیلی، 1 / 98؛ خطیب، 6 / 329؛ ذهبی، میزان، 1 / 186؛ ابن حجر، الاصابة، 6 / 276) در نسخۀ خطی المبتدأ دیده میشود (نك : ظاهریه، تاریخ، همانجا؛ قس: ابن حبان، 1 / 136). 2. روایتی طویل از امام صادق (ع) دربارۀ معراج پیامبر (ص) كه در 1303 ق به همراه الروضة من الكافی و تحف العقول به چاپ رسیده است. احتمال داده شده كه این اثر همان كتابی باشد كه مورد نظر نجاشی (همانجا) و طوسی (همانجا، با عبارت «اسندعنه») بوده است (در این مورد، نك : تستری، 1 / 738- 739). 3. الفتوح، كه خطیب (6 / 326) و ابنندیم (همانجا، در چ فلوگل نیامده است)، از آن یاد كردهاند و مورد استفادۀ ابنعساكر، یاقوت و ابنحجر قرار گرفته است (یاقوت، 1 / 136، 484، 2 / 355؛ ابنحجر، الاصابة، 5 / 59، 74، 96، 275،6 / 160).
4. مقتل عثمان، كه مفید از آن یاد كرده و قطعاتی از آن را در الجمل مورد استفاده قرار داده است (صص 68-76، 99). همچنین ابوجعفر اسكافی از اثری نامشخص از ابوحذیفه حدیثی دربارۀ اسلام آوردن حضرت علی (ع) نقل كرده است (ابن ابیالحدید، همانجا) و ابنندیم از آثار دیگر وی با عناوین الردّة، الجمل، صفین، الولایة و حفر زمزم نام برده است (همانجا؛ نیز نك : GAS، همانجا).
مآخذ
ابن ابیالحدید، عبدالحمید بن هبة الله، شرح نهجالبلاغة، به كوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، 1378 ق / 1959 م؛ ابنحبان، محمد، المجروحین، به كوشش محمود ابراهیم زاید، بیروت، 1396 ق؛ ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، الاصابة، قاهره، 1323 ق؛ همو، تهذیب التهذیب، حیدرآباد دكن، 1326 ق؛ همو، لسان المیزان، حیدرآباد دكن، 1329 ق؛ ابن عدی، عبدالله، الكامل، بیروت، 1405 ق / 1985 م؛ ابن عساكر، علی بن حسن، تاریخ مدینة دمشق، عمان، دارالبشیر؛ ابن كثیر، اسماعیل بن عمر، البدایة و النهایة، به كوشش احمد ابوملحم و دیگران، بیروت، 1409 ق / 1989 م؛ ابن ندیم، الفهرست؛ تستری، محمدتقی، قاموس الرجال، قم، 1410 ق؛ ثعلبی، احمد بن محمد، عرائس المجالس، بیروت، 1401 ق / 1981 م؛ خطیب بغدادی، احمد بن علی، تاریخ بغداد، قاهره، 1349 ق؛ دارقطنی، علی بن عمر، الضعفاء و المتروكون، به كوشش موفق بن عبدالله، ریاض، 1404 ق / 1984 م؛ ذهبی، محمد بن احمد، سیر اعلام النبلاء، به كوشش شعیب ارنؤوط و كامل خرّاط، بیروت، 1406 ق / 1986 م؛ همو، میزان الاعتدال، به كوشش علی محمد بجاوی، قاهره، 1382 ق / 1963 م؛ رودانی، محمد بن سلیمان، صلة الخلف، به كوشش محمد حجی، بیروت، 1408 ق / 1988 م؛ طوسی، محمد ابن حسن، الرجال، به كوشش محمد صادق بحر العلوم، نجف، 1381 ق / 1961 م؛ ظاهریه، خطی (تاریخ)، عش؛ همان (حدیث)؛ عقیلی، محمد بن عمرو، الضعفاء الكبیر، به كوشش عبدالمعطی امین قلعجی، بیروت، 1404 ق / 1984 م؛ مفید، محمد بن محمد، الجمل، نجف، 1368 ق؛ نجاشی، احمد بن علی، الرجال، به كوشش موسی شبیری زنجانی، قم، 1407 ق؛ یاقوت، بلدان؛ نیز: