responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دائرة المعارف بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 9  صفحه : 208

ابویوسف قزوینی


نویسنده (ها) :
حسن انصاری
آخرین بروز رسانی :
سه شنبه 30 اردیبهشت 1399
تاریخچه مقاله

اَبویوسُفِ قَزْوینی، عبدالسلام بن محمد بن یوسف بن بُندار (393- 488 ق / 1003-1095 م)، عالم و قاضی معتزلی و صاحب تفسیر بزرگی بر قرآن. او در قزوین متولد شد (سبكی، 5 / 121) و دربارۀ زمان تولد وی، بجز قول مشهور، تاریخهای 391 ق (رافعی، 3 / 180) و 411 ق (ابن اثیر، 10 / 253) نیز نقل شده است. پدرش قاضی ابوبكر كه در شمار عالمان بود، ظاهراً در 413 ق وفات یافت (برای شرح حال وی، نک‌ : رافعی، 2 / 59-60). چنانكه نقل شده است، ابویوسف خود مدعی بود كه در 397 ق، زمانی كه 4 سال بیشتر نداشت، از ابوعمر ابن مهدی فارسی كه به قزوین سفری داشت، ‌«اخبار محاملی» را شنیده بود (نک‌ : همو، 3 / 179؛ نیـز نک‌ : ذهبی، سیر، 18 / 619-620). همچنین به گفتۀ‌ سبكی (همانجا) وی می‌بایست پیش از 12 سالگی از ابوالقاسم ابن كَجّ (د 405 ق) بهره برده باشد، اما مادلونگ، محل ملاقات این دو را در دینور فرض كرده است (نک‌ : ایرانیكا).
ابویوسف پیش از آنكه قزوین را به قصد سفرهای علمی ترك كند، از پدرش بهره برد (ابن جوزی، 7 / 221؛ رافعی، همانجا) و سپس در ری نزد قاضی عبدالجبار كلام معتزلی آموخت و از وی حدیث شنید (ذهبی، العبر، 2 / 358؛ نیز نک‌ : ابن عساكر، 10 / 325). همچنین در همدان از ابوطاهر ابن سلمه و در اصفهان از ابونعیم اصفهانی حدیث شنید (ذهبی، سیر، 18 / 617) و در بغداد از جمله مشایخی كه نزد آنان به تحصیل و استماع حدیث پرداخت، ابوالحسین قُدوری‌ (د 428 ق)، عالم حنفی مشهور بود كه از وی فقه آموخت و از گفته‌هایش یادداشتهایی برداشت (عبدالقادر، 1 / 316). آنگاه به شام سفر كرد و بعد از 438 ق در طرابلس با ابن‌برّاج (ه‌ م)‌، فقیه بلند پایۀ امامی ملاقات كرد (نک‌ : ابن‌عساكر، سبكی، همانجاها). همچنین با ابوالعلاء معرّی ظاهراً در معرّه دیدار كرد (یاقوت، 1 / 171) و در حرّان از ابوالقاسم زیدی حدیث شنید (ذهبی، همانجا). سپس به مصر رفت و در آنجا حدود 40 سال اقامت گزید (ابن جوزی، 9 / 89؛ سبكی، همانجا). آنگاه به بغداد بازگشت، درحالی كه كتابهای بسیاری با خود به همراه داشت. وی در 477 ق در آنجا به نقل حدیث پرداخت (نک‌ : ابن عساكر، همانجا؛ ابن جوزی، 9 / 89-90؛ ذهبی، همان، 18 / 618؛ سبكی، 5 / 121-122). ابویوسف در بغداد درگذشت و در گورستان خیزران در نزدیكی مقبرۀ ابوحنیفه به خاك سپرده شد (ابن‌عساكر، همانجا؛ ابن جوزی، 9 / 90).
از جملۀ مشایخ ابویوسف، جز آنچه گفته شد، ابومحمد عبیدالله بن محمد نیشابوری نیز شایان ذكر است (ابن عساكر، همانجا) و در میان شاگردان و كسانی كه از وی اجازۀ نقل حدیث داشته‌اند، می‌توان اینان را نام برد: ابوغالب احمد بن حسین ابن بنّاء، ابومحمد هبةالله بن طاووس، ابوعبدالله محمد بن فضل فراوی، ابوالقاسم ابن سمرقندی، اسماعیل بن محمد تیمی، ابوسعد ابن بغدادی و ابوالبركات ابن انماطی (نک‌ : ابن عساكر، همانجا؛ رافعی، 3 / 178- 179؛ ذهبی، همان، 18 / 617؛ ابن حجر، 4 / 11؛ سیوطی، 68).
ابویوسف قزوینی در اعتقاد بر مذهب معتزله بود و خود آن را ظاهر می‌ساخت؛ با این حال، در بغداد كه در سدۀ 5 ق / 11 م شدیداً گرایش به مذهب حنبلی غلبه داشت، مورد احترام بزرگان بود و رجال‌شناسان وی را عموماً مدح كرده‌اند. ابویوسف با خواجه نظام‌الملك، در سفری كه به بغداد داشت، مجالست نمود و كتابهایی را به وی اهدا كرد (نک‌ : ابن‌جوزی، 9 / 89-90؛ رافعی، 3 / 178؛ ابن اثیر، 10 / 253؛ ذهبی، همان، 18 / 616- 619؛ ابن حجر، 4 / 12).
از نظر مذهب فقهی، محمد بن عبدالملك همدانی و شاید به تبع وی برخی دیگر، ابویوسف را زیدی دانسته‌اند (نک‌ : ذهبی، همان، 18 / 619، به نقل از همدانی؛ قس: ابن اثیر، 10 / 253؛ سبكی، 5 / 121؛ ابن حجر، همانجا). همچنین در منابعی همانند مطلع البدور ابن ابی الرجال كه شامل شرح حال رجال زیدی است، از ابویوسف به عنوان یكی از علمای زیدیه نام برد است (3 / 18- 19). در مقابل منابع یاد شده، ابن نجار صاحب ذیل تاریخ بغداد و به پیروی از او عبدالقادر قرشی (1 / 315-316) وی را حنفی دانسته‌اند. این نسبت می‌تواند از آنجا باشد كه فقه زیدی قرابتهای خاصی با فقه حنفی دارد و دور نیست كه تصور شود وی بر مذهب زیدی فتوا می‌داده است، خاصه كه معتزلی مشرب نیز بوده و این خود زیدی او را بی‌اشكال می‌سازد. به هر حال ابویوسف در فرهنگ و ادبیات زیدی نقشی مهم نداشته، جز آنچه گفته‌اند كه وی سنن شافعی (به روایت مزنی) را از پدرش روایت می‌كرده است. بكی نیز او را از جملۀ علمای شافعی مذهب آورده است (نک‌ : رافعی، 3 / 179؛ سبكی، 5 / 121-122).
ابویوسف صاحب تفسیری بزرگ به نام حدائق ذات بهجة فی تفسیر القرآن الكریم بوده است كه به اختلاف آن را در 300، 400، 500 و حتی 700 جزء دانسته‌اند. منابع گوناگون بر عظمت تفسیر وی اشاره كرده و نوشته‌اند كه وی در آن تفسیر افكار معتزلی خویش را وارد كرده است. با این حال نباید از فواید فقهی و حدیثی كه مؤلف در آن دو نیز دستی داشت، خالی بوده باشد. گفته‌اند كه وی تنها در تفسیر سورۀ فاتحه، 7 مجلد نوشته و در جایی دیگر در تفسیر یك آیه، مجلدی جداگانه پرداخته است. با این حال گویا به رغم میل و علاقۀ ابویوسف، كسی آن را نزد وی نخوانده است (نک‌ : ابن عساكر، همانجا؛ ابن‌ جوزی، 9 / 90؛ رافعی، 3 / 178؛ ذهبی، سیر، 18 / 617-620؛ عبدالقادر، 1 / 316؛ ابن تغری بردی، 5 / 156؛ سیوطی، 67). به گفتۀ ابن تغری بردی، این كتاب بر مزار ابوحنیفه وقف شده بوده است‌ (همانجا). ابویوسف در این كتاب، گویا سنت كهن‌تر معتزلیان در تفسیر قرآن همچون اصمّ، ابومسلم اصفهانی، ابوالقاسم بلخی، ابوعلی جُبائی و پسرش ابوهاشم و همچنین قاضی عبدالجبار همدانی را دنبال كرده است (نک‌ : ایرانیكا). بر همین اساس بوده كه معاصر جوان‌تر وی فقه و عالم امامی، سلیمان بن حسن صهرشتی در كتابی با عنوان النضیر فی نقض كلام صاحب التفسیر به نقد آن پرداخته است (نک‌ : ابن شهر آشوب، 56). ظاهراً تفسیر ابویوسف امروزه از میان رفته، اما در عصر ابن نجار بغدادی (د 643 ق)، دست كم بخشهایی از آن موجود بوده است (نک‌ : سیوطی، همانجا).

مآخذ

ابن ابی الرجال، احمد، مطلع البدور و مجمع البحور، نسخۀ عكسی موجود در كتابخانۀ مركز؛
ابن اثیر، الكامل؛
ابن تغری بردی، النجوم؛
ابن جوزی، عبدالرحمان، المنتظم، حیدرآباد دكن، 1358- 1359 ق؛
ابن حجر عسقلانی، احمد، لسان المیزان، حیدرآباد دكن، 1330 ق؛
ابن شهرآشوب، محمد، معالم العلماء، نجف، 1380 ق / 1961 م؛
ابن عساكر، علی، تاریخ مدینة دمشق [عمان]، دارالبشیر؛
ذهبی، محمد، سیر اعلام النبلاء، به كوشش شعیب ارنؤوط و دیگران، بیروت، 1405 ق / 1984 م؛
همو، العبر، به كوشش محمد سعید بن بسیونی زغلول، بیروت. 1405 ق / 1985 م؛
رافعی، عبدالکریم، التدوین فی اخبار قزوین، بیروت، 1408 ق / 1987 م؛
سبكی، ‌عبدالوهاب، طبقات الشافعیة الكبری، به كوشش محمود محمد طناحی و عبدالفتاح محمد حلو، قاهره، 1386 ق / 1967 م؛
سیوطی، طبقات المفسرین، به كوشش علی محمد عمر، قاهره، 1396 ق / 1976 م؛
عبدالقادر قرشی، الجواهر المضیة فی طبقات الحنفیة، حیدرآباد دكن، 1332 ق / 1914 م؛
یاقوت، معجم الادباء، به كوشش مارگلیوث، قاهره، 1923 م؛
نیز:

Iranica.

حسن انصاری

نام کتاب : دائرة المعارف بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 9  صفحه : 208
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست