responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دائرة المعارف بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 9  صفحه : 1054

ابن ظهیره


نویسنده (ها) :
علی اکبر ضیائی
آخرین بروز رسانی :
سه شنبه 20 خرداد 1399
تاریخچه مقاله

اِبْنِ ظَهیره، عنوان افراد خاندانی از بنی مخروم که در سده‌های 9 و 10ق / 15 و 16م به شهرت رسیدند و در مکه عهده‌دار افتاء، قضا و تدریس بودند. زبیدی (3 / 375) به کتابی با عنوان البُدور المُنیرة فی السادة بنی ظهیرة در شرح حال این خاندان اشاره کرده است. مهم‌ترین افراد خاندان ابن ظهیره، اینانند:

1. ابوحامد محمدبن عبدالله بن ظهیرة بن احمدبن‌عطیة بن ظهیرۀ قرشی مکی

ملقب به جمال‌الدین (اول شوال 751-16 رمضان 817ق / 2 دسامبر 1350-29 نوامبر 1414م)، خطیب، قاضی و مفتی مکه. او در مکه زاده شد و در همانجا پرورش یافت (ابن فهد، 253). حدیث را نزد شیخ خلیل مالکی، قاضی تقی الدین حرازی، قاضی عزالدین ابن جماعه، شیخ عبدالله یافعی، محمدبن احمدبن عبدالمعطی و دیگران (فاسی، 2 / 53-54) و مقدمات فقه را نزد قاضی ابوالفضل و عمویش قاضی شهاب‌الدین و جمال‌الدین امیوطی و جمعی دیگر فرا گرفت. سپس به مصر رفت و از زین‌الدین عبدالرحمن بن علی‌ بن‌ هارون‌ثعلبی و محمد بن علی حرانی حدیث و از ابوالبقاء محمد بن عبدالبر سبکی و سراج‌الدین بلقینی و ابن ملفن و ابن نحوی فقه آموخت (همو، 2 / 55).
او در سفر به دمشق از ابن اُمَیله و صلاح‌الدین ابن ابی عمر حدیث (همو، 2 / 54) و از ابوالبقاء سبکی و عمادالدین اسماعیل بن خلیفۀ حَسَبانی فقه آموخت (همو، 2 / 55). وی همچین به بعلبک، حِمص، حماه، حلب، بیت المقدس، غزّه (همانجا) و نیز اسکندریه (ابن فهد، 254) سفر کرد و از دانشمندان و استادان آن شهرها فقه و حدیث فراگرفت. کسانی چون خلیل بن عبدالرحمن مالکی، بلقینی و ابن ملقن به وی اجازۀ افتاء و تدریس دادند و بلقینی افزون بر آن اجازۀ تدریس حدیث و اصول فقه و ادبیات را نیز به وی داد. فاسی احاطۀ وی به ادبیات عرب، فقه، تاریخ و شعر را ستوده است (2 / 55-56). او پس از 770ق / 1369م بیش از 40 سال در مکه به تدریس پرداخت و از همه جا به گرد وی جمع شدند (ابن فهد، همانجا). از جمله شاگردان وی تقی‌الدین فاسی است که به گفته خود وی علم حدیث را در فُرع (جایی بین مکه و مدینه) از وی آموخته و از او اجازه گرفته است (2 / 58-59). ابن فهد مکی از دیگر شاگردان وی در فقه و حدیث، گوید که از اوایل سدۀ 9ق تا زمان وفات وی از او بهره جسته است (صص 255). ابن حجر عسقلانی نیز از جمله شاگردان مبرز وی در حدیث است. او در 12 سالگی (785ق / 1383م) نزد ابن ظهیره که اولین استاد وی در مکه بود، به فراگیری حدیث پرداخت (ابن حجر، 7 / 158؛ سخاوی، 8 / 94).
ابن ظهیره در مکه مسند افتاء داشت و مردم از نقاط مختلف برای مسائل شرعی خود نزد وی می‌آمدند (فاسی، 2 / 56)، تا آنجا که ریاست شافعیه در حجاز به او منتهی شد و به قول سخاوی (8 / 93-94) به عالم حجاز ملقب گشت.
او علاوه بر امور علمی به مشاغل دیوانی نیز می‌پرداخت و به گفتۀ ابن حجر (همانجا) در 800ق / 1398م در مکه عهده‌دار منصب قضا شد. فاسی (همانجا) گوید که ولایت حرم شریف و تدریس درس بشیر جمدار ناصری بر عهدۀ وی بود، اما از آن سمت عزل شد و در ذیحجۀ 806 بار دیگر به قضای مکه منصوب گردید و نیز وظایف دیگری چون خطابه و رسیدگی به حرم شریف و حسبۀ آنجا را به عهده گرفت و تا آخر عمر بارها از این منصبها عزل و مجدداً منصوب شد، اما درهنگام مرگ همچنان در مسند قضا باقی بود. او همچنین سالها به تدریس در مدارس مجاهدیه، غیاثیه و رسولیه در مکه پرداخت و بعد از وی فرزندش محب الدین عهده‌دار آن مسئولیتها شد. ابن ظهیره در مکه درگذشت و در معلاة به خاک سپرده شد (فاسی، 2 / 57-58). از آثار او شرحی بر قسمتهایی از الحاوی الصغیر از بیع تا وصایا، پاسخ‌نامه‌ای به سئوالهای فقهی اهل رهران و پاسخ‌نامۀ دیگری به پرسشهای مردم عدن است (فاسی، 2 / 56؛ ابن قاضی شهبه، 4 / 71؛ ابن فهد، 255؛ سخاوی، 8 / 94). او همچین دو جزء روایی از احادیث مسند گرد آورده است (ابن فهد، همانجا). فاسی (2 / 58) از تألیف دیگری از وی با عنوان معجم نام برده است.

2. ابوالبرکات کمال‌الدین محمدبن محمدبن حسین بن علی بن احمدبن عطیة بن ظهیرۀ مخزومی مکی

(765 / 820ق-1364-1417م)، محدث و قاضی مکه. او در کودکی به درس قاضی عزالدین ابن جماعه حاضر شد (فاس، 2 / 287) و نیز از درس جد مادریش شهاب‌الدین احمدبن ظهیره بهره جست و از بهاءالدین ابن عقیل و کمال‌الدین ابن حبیب حدیث شنید و صلاح‌الدین ابن ابی عمر و ابن امیله و ابن کثیر و گروهی دیگر به وی اجازۀ نقل حدیث دادند و وقتی خود حدیث می‌گفت، دانشمندانی مانند نجم‌الدین ابن فهد در مجلس وی حضور می‌یافتند. او ابتدا به نیابت از جد مادریش به امور حسبه در مکه پرداخت (سخاوی، 9 / 77) و پس از اینکه از مصر بازگشت، در 808ق به نیابت از قاضی جمال الدین ابن ظهیره به قضای مکه و رسیدگی به امور حسبۀ آنجا منصوب شد، اما چون جمال‌الدین فرزند خود محب‌الدین را به نیابت خطابت و قضا برگزید، روابط آن دو به تیرگی گرایید. جمال‌الدین پس از چندی از قضا عزل شد و چون در 812ق دوباره به این مقام منصوب گردید، ابوالبرکات را بار دیگر به نیابت برگزید (در مورد روابط بین آن دو و عزل و نصب ابوالبرکات نک‌ : فاسی، 2 / 288-289؛ ابن حجر، 7 / 246-247). او بعد از درگذشت قاضی جمال‌الدین عهده‌دار قضا و رسیدگی به امور اوقاف و مرزداری مکه گردید، اما رقابت بین او و قاضی القضاة محب‌الدین احمد فرزند جمال‌الدین مذکور بار دیگر سبب شد که در 818ق از آن مقام عزل و در 819ق مجدداً به آن مقام منصوب گردد، ولی قاضی محب‌الدین باز به جای وی نشست و ابوالبرکات تا زمان مرگش معزول ماند (فاسی، 2 / 287). او نیز در مکه درگذشت و در معلاة به خاک سپرده شد (ابن حجر، 7 / 247؛ ابن فهد، 267؛ سخاوی، 9 / 78).

3. ابوالسعادات محمدبن ابی البرکات محمدبن محمدبن حسین ابن‌علی‌بن احمدبن‌عطیةبن ظهیرۀ مخزومی

ملقب به جلال‌الدین (795-861ق / 1393-1457م)، فقیه شافعی و قاضی مکه. کنیۀ دیگر وی ابوالخیر است (سخاوی، 11 / 105). او در مکه زاده شد و در همانجا قرآن و مقدمات علوم را فرا گرفت. سپس فقه را نزد غیاث الدین گیلانی و جمال‌الدین ابن ظهیره و ابن جزری و اصول عقاید را نزد ابوعبدالله و انوغی و نیز بساطی که به مکه آمده بود، فراگرفت و در آن علم از بساطی بسیار بهره جست و از شیوخی چون ابن‌حجر عسقلانی حدیث شنید و تنوخی و هیثمی و بلقینی و ابن ملقن و دیگران به وی اجازه دادند. همچنین از استادش گیلانی و دیگران اجازۀ افتاء و تدریس یافت و در 812ق به جای پدر به قضای مکه منصوب شد. در 820ق خطیب آنجا گردید و چون با او مخالفت شد، از تصدی آن سرباز زد. سپس در 822ق به جای خطیب ابن محب‌الدین ابوالفضل نویری به نظارت مسجدالحرام و امور حسبه در مکه تعیین شد و پس از عزل و نصبی چند و وفات رقیبش ابوالفضل در 827ق به قاهره مسافرت کرد و به همان وظایف پرداخت. لیکن به زودی برای کسب مقام قضا به مکه بازگشت و باز پس از عزل و نصبی چند در ربیع الثانی 846ق از قضای مکه کناره گرفت وبه مدینه رفت. در آنجا به تدریس فقه و اصول و دیگر علوم پرداخت و بارها به قضا منصوب شد و به هنگام مرگ نیز در مسند قضا بود.
سخاوی که ابوالسعادات را بسیار ستوده، او را در 856ق در مکه دیده و از محضر او بهره برده است. همو با استناد به گفتۀ ابن حجرو بساطی، ابوالسعادات را رئیس مکه و شیخ حجاز و بلاد مجاور آن یگانه فقیه شافعی مذهب آن دیار خوانده و به نقل از مقریزی آثاری چون تکملة شرح الحاوی در فقه، المناسک، تعلیق علی جمع الجوامع و ذیل علی طبقات الفقهاء سبکی را به وی نسبت داده است (9 / 214-216).
سیوطی (ص 167) افزون بر آثار مذکور از تکملۀ وی بر محط الرجال جمال‌الدین امیوطی در فقه نیز نام برده است.

4. ابوطیب احمدبن محمدبن ‌محمدبن (محمدبن) حسین بن علی ابن احمدبن عطیة بن ظهیرۀ قرشی مخزومی مکی

ملقب به محب‌الدین (825-885ق / 1422-1480م)، قاضی و فقیه شافعی. او در مکه زاده شد و در همانجا رشد کرد و به حفظ قرآن و فراگیری علوم زمان خویش پرداخت. او به درس ابن جزری حاضر شد و از شهاب‌الدین مرشدی و ابوشعر حنبلی و مقریزی و تقی‌الدین ابن فهد و دیگران حدیث شنید و از برخی از آنان اجازه یافت و فقه را نیز نزد پدر و کمال‌الدین اسیوطی فرا گرفت. سخاوی (2 / 191) نام استادان او را در علوم مختلف چون فقه، معانی و بیان، کلام و تصوف به تفصیل بیان کرده و دقت نظر وی را در فراگیری آن علوم ستوده است. در 839ق و بعد از آن مشایخ عصر چون تقی‌الدین مقریزی و یحیی بن محمد مغربی شادلی و علم‌الدین احمد اخنائی و ابوالقاسم نویری مالکی و جمعی دیگر به وی اجازه دادند. وی در مکه در 847ق به نیابت از پدر بر مسند قضا نشست و بعد از وفات پدرش نیز به استقلال به آن کار پرداخت. سپس از آن مقام کناره گرفت، اما پس از چندی مجدداً منصوب گردید و مسئولیتهای دیگری چون نظارت بر مسجدالحرام و قضای جده بر عهدۀ او گذاشته شد، ولی مدتی نگذشت که از همۀ آنها کناره گرفت و تا آخر عمر به هیچ یک از آن مشاغل روی نیاورد، تا اینکه در مکه درگذشت و به رسم بنی مخزوم در برابر حجرالاسود بر وی نماز گذاردند و کنار پدرش در معلاة به خاک سپرده شد. او علاوه بر مشاغل حکومتی به تصنیف، تدریس و افتاء نیز می‌پرداخت. سخاوی که خود محب‌الدین را دیده، گوید که او ردیه‌ای بر پسر عمویش خطیب فخرالدین ابوبکر در مسائل فقهی نوشته است (2 / 190-192).
کامل المهندس (صص «د»، «ه‌ ») این احتمال را مردود ندانسته که مؤلف کتاب الفضائل الباهرة فی محاسن مصر و القاهرة محب‌الدین ابن ظهیره باشد و وقایع مصر در 982ق / 1574م که در آن کتاب بیان گردیده، بعد از وفات مؤلف از سوی برخی از افراد خاندان وی اضافه شده باشد (نک‌ : زرکلی، 1 / 231).

5. جمال‌الدین محمدبن نورالدین محمدبن ابی‌بکر بن علی بن ظهیره

دربارۀ زندگی او در منابع متقدم چیزی در دست نیست، ولی بروکلمان (GAL, S, II / 40) بدون ذکر مأخذی متذکر شده که او در 820ق / 1417م در قدس زاده شده و در 843ق / 1439م به قاهره رفته و در 888ق / 1483م درگذشته است. همو تألیف کتاب الفضائل الباهرة فی محاسن مصر و القاهرة را به وی نسبت داده است (همانجا؛ GAL, II / 52)، اما کامل المهندس (ص «د») با استناد به اینکه جمال‌الدین در 986ق وفات کرده و مؤلف الفضائل الباهرة از شاگردان مقریزی (د 845ق / 1441م) بوده است، در انتساب آن به جمال‌الدین تردید کرده و مؤلف آن را احتمالاً ابواسحاق برهان‌الدین ابراهیم بن علی بن محمدبن محمدبن حسین بن علی بن عطیة بن ظهیره (د 891ق / 1486م) یا چنانکه گذشت، ابوطیب محب‌الدین ابن ظهیره (د 885ق / 1480م) دانسته است. این کتاب به کوشش مصطفی سقا و کامل المهندس در قاهره 1969م به چاپ رسیده است.

6. ابوبکربن علی ‌بن ‌ابی البرکات محمدبن محمدبن حسین بن علی بن احمد بن عطیة بن ظهیرۀ مکی

ملقب به فخرالدین (838-889ق / 1435-1484م)، فقیه شافعی. او در مکه زاده شد و در آنجا رشد کرد و به حفظ قرآن و فراگیری علوم وقت پرداخت و از عمویش ابوالسعادات و ابوالفتح مراغی و شوائطی و تقی‌الدین ابن فهد حدیث شنید و شیوخی چون زین‌الدین زرکشی، ابن فرات، ابن حجر، مقریزی و عینی به وی اجازۀ نقل حدیث دادند.
فخرالدین همچنین در علوم مختلف چون فقه، ادب عرب، معانی و بیان و جز آن از برادرش عمر بهره جست و در 858ق / 1454م در مکه به درس ابن همام نیز حاضر شد. او در 862ق به قاهره مسافرت کرد و در آنجا از علم‌الدین بلقینی، ابن دیری و عزالدین حنبلی حدیث شنید و اصول فقه را نزد محلی و محمد بن محمد بن مرزوق و دیگران فرا گرفت. سخاوی که به تفصیل نام استادان و مشایخ وی در علوم مختلف را بیان کرده است، می‌گوید که جمعی از آنان به وی اجازۀ افتاء و مخصوصاً تدریس دادند (11 / 58-60). همو ابن ظهیره را در 871ق دیده و فضل و دانش و نیز مداومت او را در مطالعه و مباحثه با دانشمندان ستوده است (همانجا). او بارها به قاهره مسافرت کرد و در حجاز به مشاغلی چون ایراد خطابه در مسجدالحرام و مسئولیتهایی چون نظارت بر برخی موقوفات و قضا در جده (بعد از وفات برادرش کمال‌الدین ابوالبرکات) گماشته شد. او در مکه درگذشت و همچون دیگر اعضای این خاندان در آرامگاه اختصاصی آن خاندان در معلاة به خاکش سپردند (همانجا). از او تنها 2 اثر بر جای مانده است: 1. غنیة الفقیر فی حکم حج الاجیر (همو، 11 / 59) که نسخه‌ای از آن در کتابخانۀ پاریس (دوسلان، شم‌ (3) ‌4151) موجود است؛ 2. کفایة المحتاج الی الدماء الواجبة علی المعتمر و الحاج، که نسخه‌هایی از آن در دارالکتب مصر (خدیویه، 3 / 266) و برلین ( آلوارت، شم‌ 4050) موجود است. کتابی با عنوان بلوغ السول فی احکام بسط روضة الرسول نیز به وی نسبت داده شده است (سخاوی، همانجا). از وصف حاجی خلیفه در مورد این کتاب چنین برمی‌آید که او اصل نسخه را دیده است (1 / 254).

7. محمد جارالله ‌بن محمدبن ابی ‌بکربن علی ‌بن ظهیرۀ قرشی مکی

ملقب به جمال‌الدین (ز 960ق / 1553م)، مورخ و فقیه حنفی. تاریخ وفات وی معلوم نیست، اما زرکلی (7 / 59) آن را 986ق / 1578م و دجیلی (2 / 227) 960ق گفته و دیگران (سرکیس، 150؛ قمی، 1 / 345؛ مدرس، 8 / 87) او را در تاریخ اخیر در قید حیات دانسته‌اند.
از زندگی وی چیز زیادی دانسته نیست، فقط می‌دانیم که اهل مکه بوده و در همانجا نیز به افتاء پرداخته است (زرکلی، 7 / 60). کتاب الجامع اللطیف فی فضل مکة واهلها و بناء البیت الشریف به وی منسوب است. مؤلف در مقدمۀ کتاب (ص 2) خود را محمد جارالله بن ظهیرۀ قرشی مکی حنفی شناسانده است. اما در دلیل الکتاب المصری 1972م (ص 221) این اثر به فرد دیگر به نام محمدبن محمدبن حسین بن ظهیره منسوب شده است که با گفتۀ مؤلف در مقدمۀ کتاب (ص 2) سازگاری ندارد. این کتاب بارها، از جمله در 1922، 1938، 1972، 1973م در قاهره و در 1399ق / 1979م در بیروت به چاپ رسیده است.

8. علی بن جارالله ‌بن محمد بن ابی الیمن بن ابی ‌بکر بن علی ابن ابی البرکات محمدبن ابی السعود محمدبن حسین بن علی بن احمدبن عطیة بن ظهیرۀ قرشی مخزومی مکی

(د 1010ق / 1601م)، منطقی، شاعر، خطیب و فقیه حنفی. او در مکه زاده شد (خفاجی، 1 / 440)، اما از تحصیلات وی چیز زیادی دانسته نیست. همچون جدش ابوالیمن، اولین حنفی مذهب این خاندان، به مذهب حنفی گرایش داشت (همانجا؛ قس: محبی، 3 / 150) و در حرمین شریفین به امر خطابت و افتاء می‌پرداخت و در فصاحت و رسایی سخن از شهرت بسزایی برخوردار بود. خفاجی (همانجا) گوید که او را در پیری و هنگامی که بیش از 70 سال داشته، دیده و از محضر درسش بهره جسته و از او اجازه گرفته و بدین طریق از اقران خود پیشی جسته است. از جمله شاگردان وی می‌توان شیخ عبدالرحمن مرشدی و برادرش قاضی القضاة شهاب‌الدین احمد و عبدالقادر طبری را نام برد (محبی، همانجا). او در اواخر عمر بینایی خود را از دست داد و در 90 سالگی درگذشت (همو، 3 / 151). از وی اثری با عنوان فتاوی ابن ظهیرة برجای مانده که نسخه‌ای از آن در کتابخانۀ ازهریۀ مصر (ازهریه، 2 / 213) موجود است. نیز آثاری با عناوین حاشیة علی شرح التوضیح، حاشیة علی شرح ایساغوجی للقاضی زکریا، تذکرة مفیدة که بغدادی (هدیه، 1 / 751) آن را تذکرة الظهیریة ثبت کرده است و رشف الشرابات السنیة من مزج الفاظ الآجرومیة (بغدادی، همانجا؛ همو، ایضاح، 2 / 542) به وی نسبت داده شده است. وی شعر نیز می‌سرود و دیوانی به وی نسبت داده‌اند (محبی، همانجا).

مآخذ

ابن حجر عسقلانی، احمدبن علی، انباء الغمر، حیدرآباد دکن، 1394ق / 1974م؛
ابن ظهیرة، محمد جارالله، الجامع اللطیف فی فضل مکة واهلها و بناء البیت الشریف، بیروت، 1399ق / 1979م؛
ابن فهد مکی، محمدبن محمد، لحظ الالحاظ بذیل طبقات الحفاظ، بیروت، داراحیاء التراث العربی؛
ابن قاضی شهبه، احمدبن محمد، طبقات الشافعیة، به کوشش عبدالعلیم خان، حیدرآباد دکن، 1400ق / 1980م؛
ازهریة، فهرست؛
بغدادی، ایضاح؛
همو، هدیه؛
حاجی خلیفه، کشف؛
خدیویه، فهرست؛
خفاجی، احمدبن محمد، ریحانة الالبا وزهرة الحیاة الدنیا، به کوشش عبدالفتاح محمد حلو، قاهره، 1386ق / 1967م؛
دجیلی، عبدالصاحب عمران، اعلام العرب فی العلوم و الفنون، نجف، 1386ق / 1966م؛
دلیل الکتاب المصری 1972م، قاهره، الهیئة المصریة العامة للکتاب؛
زبیدی، تاج العروس؛
زرکلی، اعلام؛
سخاوی، محمدبن عبدالرحمن، الضوء اللامع، قاهره، 1355ق؛
سرکیس، چاپی؛
سیوطی، نظم العقیان فی اعیان الاعیان، به کوشش فیلیپ حتی، نیویورک، 1927م؛
فاسی، محمدبن احمد، العقد الثمین فی تاریخ البلد الامین، به کوشش فؤاد سید، بیروت، 1406ق / 1986م؛
قمی، عباس، الکنی و الالقاب، تهران، 1397ق؛
محبی، محمد امین، خلاصةالاثر، قاهره، 1284ق؛
مدرس، محمدعلی، ریحانة الادب، تبریز، 1346ش؛
المهندس، کامل، مقدمه بر الفضائل الباهرة فی محاسن مصر و القاهرة اثر ابن ظهیره، قاهره، 1969م؛
نیز:

Ahlwardt;
De Slane;
GAL;
GAL, S.

علی‌اکبر ضیائی

نام کتاب : دائرة المعارف بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 9  صفحه : 1054
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست