responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دائرة المعارف بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 8  صفحه : 97

ابن زیله


نویسنده (ها) :
یوسف رحیم لو - تقی بینش
آخرین بروز رسانی :
دوشنبه 19 خرداد 1399
تاریخچه مقاله

اِبْنِ‌زَيْله، ابومنصور حسين بن محمد بن عمر بن زيله (نک‌ : ريو، 560) يا ابومنصور حسين بن طاهر بن زيله (بيهقی، 92، و مآخذ متأثر از آن) يا بنابر روايت ابن ابی اصيبعه 3(1)/ 28) ابومنصور بن زيلا (د 440 ق‌/ 1048 م‌)، رياضی‌دان، موسيقی‌شناس و فيلسوف ايرانی. وی در اصفهان زاده شد. تاريخ ولادت و محل درگذشت او معلوم نيست. همين قدر می‌دانيم كه به هنگام مرگ در 440 ق‌، دوازده سال پس از فوت استادش ابن‌سينا سن زيادی نداشته است (بيهقی، 93؛ قس‌: شهرزوری، 2/ 39، كه اين فاصله را 22 سال نوشته است). نويسندگان احوال حكما انتساب او را به كيش زردشتی (مجوسی) مورد ترديد قرار داده‌اند. ابن زيله به سبب شاگردی در محضر ابوعلی سينا و به لحاظ موسيقی‌دانی و نيز رساله‌ای كه در اين علم نوشته، شهرت يافته است؛ البته وی در فلسفه و رياضی نيز استاد بود و با ادب و استيفا هم آشنايی كافی داشت (بيهقی، 92-93؛ نورانی، «بيست و دو»).
ابن زيله از خواص شاگردان ابوعلی سينا و در رديف كسانی چون ابوالحسن بهمنيار بن مرزبان، ابوعبيد جوزجانی و ابوعبدالله معصومی بوده است (نظامی عروضی، 82). هر يك از اين شاگردان در مجلس درس‌، قسمتی از مصنفات استاد را می‌خواندند. خواندن اشارات با ابن زيله بود (شهرزوری، 2/ 111). اگرچه ابن زيله نحلۀ خاصی در فلسفه بنياد نگذاشته، اما از پيروان تيزبين و از شارحان فلسفۀ پورسينا بوده است. گفته‌های كوتاه حكمت‌آميز و كتابهای منسوب به او (بيهقی، همانجا) گواهی روشن بر اين مدعاست. پرسشهای ابن زيله و هم‌رديفش بهمنيار از استادشان ابن سينا و پاسخهايی كه وی بدانها داده، يكی از موجبات پديد آمدن كتاب مباحثات بوده است (صفا، تاريخ علوم عقلی در تمدن اسلامی، 290-291، حاشيه؛ همو، جشن نامۀ ابن‌سينا، 1/ 52). بوعلی در يكی از نامه‌های جوابيۀ خود از ابن زيله با عنوان «الشيخ الفاضل‌» و يكی از دو نفری ياد می‌كند كه جز آنان كسی را توان درك حقايق كتاب الاشارات و التنبيهات نيست (بدوی، 240).

آثـار

از آثار ابن زيله، كتابهای زير شناخته شده است:
1. الاختصار من طبيعيات الشفاء كه خلاصه‌ای است از اثر بزرگ ابوعلی سينا (بيهقی، 92؛ شهرزوری، 2/ 39).
2. كتاب تعاليق‌، منسوب به ابن سينا كه از تحريرات ابن زيله بوده است (ابن ابی اصيبعه، همانجا).
3. شرح رسالة حی بن يقظان: ابن زيله اين شرح را در برابر شرح جوزجانی كه حی بن يقظان ابوعلی را به فارسی تفسير كرد، نگاشت (حاجی خليفه، 1(2)/ 862؛ كربن، 235). از اين اثر چند نسخۀ خطی موجود است: كهن‌ترين آنها متعلق به كتابخانۀ احمد ثالث در استانبول (شم‌ 3268) و نوشته در 586 ق است (سيد، 1/ 224). نسخه‌ای ديگر از آن در ضمن مجموعۀ شمارۀ 4547 كتابخانۀ مجلس در تهران، نوشته در 1021 ق با نام شرح حی بن يقظان (شورا، 2/ 226) نگهداری می‌شود. نسخه‌ای نيز در كتابخانۀ مركزی دانشگاه تهران (شم‌ 1030) نوشته در 1177 ق با نام تفسير حی بن يقظان موجود است (مشكوة، 3(1)/ 209). در حال حاضر، كهن‌ترين نسخۀ ايرانی اين اثر به نام شرح قصۀ حی بن يقظان در كتابخانۀ آستان قدس رضوی در مشهد (شم‌ 7) نوشته به سال 627 ق در 88 برگ مضبوط است (آستان، 11/ 299). نسخۀ ديگری از آن در موزۀ بريتانيا به شمارۀ Or.978(3) موجود است كه مهرن قسمت زيادی از آن را به زبان فرانسه ترجمه و به پيوست متن حی بن يقظان ابن سينا در 1889 م‌ چاپ‌ كرده است. مهرن به ترجمۀ عبری و چاپ‌ شرح ‌ابن زيله كه كاوفمان به سال ‌1886 م‌ در برلين منتشر كرده نيز اشاره كرده است (نک‌ : EI2).
4. الكافی فی الموسيقی. از اين اثر دو نسخۀ خطی شناخته شده است كه كهن‌ترينشان متعلق به كتابخانۀ رضا رامپور هند (بدون تاريخ كتابت) است و چهارمين رساله از مجموعۀ شمارۀ 3097 را تشكيل می‌دهد (شوقی، 97). نسخۀ ديگر، كه جديدتر است، اما پيش‌تر از نسخۀ هند شناخته شده، متعلق به موزۀ بريتانياست (شم‌ Or.2361) و در 1074 ق ‌در كشمير نوشته شده است (ريو، 558-561). كتاب الكافی فی الموسيقی به اهتمام ‌زكريا يوسف ‌در قاهره به سال‌1964 م ‌در 78 صفحه چاپ‌ شده است (دانش‌پژوه، 73-74).
5. كتاب فی النفس‌ (بيهقی، شهرزوری، همانجاها).
6. المجموع فی الالهيات. رساله‌ای است منسوب به ابن زيله كه در حال‌حاضر تنها نسخۀ شناخته شدۀ آن در دارالكتب قاهره به شمارۀ 221 فلسفه نگهداری می‌شود (سيد، 1/ 233).

مآخذ

در پايان مقاله.

يوسف‌رحيم‌لو

موسيقی ابن زيله

اگرچه ابن زيله را بيشتر به عنوان يكی از حكما و رياضی‌دانان ايرانی شناخته‌اند، ولی از آنجا كه قدما موسيقی را يكی از علوم ‌چهارگانۀ رياضی می‌شناخته‌اند (نک‌ : ابن سينا، 3؛
EI1، ذيل‌موسيقی)، اين دانشمند بزرگ‌ با عنايتی كه به موسيقی داشته، توانسته است با تأليف ‌الكافی فی الموسيقی نام ‌خود را مخلد سازد (همانجا). اين كتاب را می‌توان يكی از آثار گران‌قدری به شمار آورد كه خوشبختانه از حوادث‌ ايام ‌مصون مانده است. مطالب الكافی همانندی زيادی با «جوامع علم‌ الموسيقی» يعنی بخش موسيقی شفا دارد، تا آنجا كه گاه ابن زيله عين عبارت شفا را نقل‌كرده است (مثلاً در تعريف‌ايقاع، نک‌ : ص‌44؛
قس‌: ابن سينا، 81). با اين حال‌، هيچ‌گونه اشاره‌ای به استفاده از شفا در الكافی وجود ندارد و حتی ذكری از ابن سينا، استاد ابن زيله، ولو به تلميح‌، در اين كتاب نمی‌بينيم‌. در عوض‌ ابن زيله بارها به آراء كندی (مثلاً: صص ‌54، 58، 61) و فارابی
(مثلاً: صص، ‌50، 57، 61) استناد می‌كند و گاه در برخی مباحث‌ مانند مبحث ‌ايقاع به انتقاد از آنان می‌پردازد (ص ‌53) و شايد اين انتقادات به سبب آن بوده كه ابن زيله خود روش ساده‌تری در محاسبات موسيقايی داشته است (نک‌ : يوسف‌، 13).
نكته شايان ذكر اين است كه نسخ متعددی از الكافی در دست نيست و دو نسخه‌ای كه براساس‌آن اين كتاب برای نخستين بار در قاهره (1964 م‌) به چاپ ‌رسيده است، يكی مورخ 1074 ق‌ و ديگری بدون تاريخ است، و به علت آنكه هر دو نسخه چندين قرن پس‌ از تاريخ تأليف‌كتاب نوشته شده، طبعاً از تصحيف ‌و تحريف‌ بركنار نمانده است، به خصوص‌ كه اين دو نسخه شباهتهای زيادی با يكديگر دارند و احتمالاً از روی نسخۀ واحدی استنساخ شده‌اند، و به گفتۀ زكريا يوسف‌، از آنجا كه نويسندگان اين دو نسخه تسلط كافی به زبان عربی نداشته و با موسيقی آشنا نبوده‌اند، هر دو نسخه دارای خطاهای نحوی و تحريفهای لغوی زيادی است (ص ‌5). با اينهمه، می‌توان الكافی را به عنوان يكی از آثار اصيل ‌و ارزندۀ موسيقی در دورۀ اسلامی مورد استفاده قرار داد و از آن برای آشنايی با سير تاريخی نظام ‌علمی موسيقی شرقی به ويژه موسيقی ايرانی و تحولات و اصطلاحات آن بهره گرفت (نک‌ : فروغ‌، 87؛
امام‌شوشتری، 122-124).
شايد يكی از مزايای قابل‌ملاحظۀ اين كتاب، ايجاز و اختصار آن و دقت نظری باشد كه در آن به كار رفته است، تا آنجا می‌توان گفت اين دانشمند ايرانی آنچنان با استادی مسائل ‌و مباحث ‌اصلی و مهم ‌دانش موسيقی زمان خود را با توجه به آثار پيشينيان در قالب عبارتهای فصيح‌ و الفاظ بليغ ‌ريخته است كه خواننده را از مراجعه به مآخذ ديگر بی‌نياز می‌كند.
پژوهشگران اختلاف‌نظرهای ابن زيله و ديگر مؤلفان موسيقی را معلول ‌تفاوتهای منطقۀ زندگی آنان دانسته‌اند و در اين تقسيمات منطقه‌ای ابن‌زيله و ابن سينا و خوارزمی متعلق ‌به اقليم ‌ايرانی هستند (فارمر، I/ 657).
نسخه‌های الكافی مانند بسياری از كتابهای قديم‌سرفصل‌ ندارد و عناوينی كه در نسخۀ چاپی آن در داخل‌ دو قلاب آمده، الحاقی است. براساس‌ همين عناوين می‌توان مندرجات آن را به شرح‌ زير فهرست كرد و تأملی در اين فهرست فشرده، به خوبی تأثيرپذيری آن را از موسيقی ابن‌سينا روشن می‌كند: تعريف ‌موسيقی؛
حدوث ‌صوت و اسباب آن؛
تأثير صوت در نفس‌؛
نغمه‌های متفق ‌و متنافر (يا به عبارت ديگر نغمه‌های خوشايند و ناخوشايند
انواع ابعاد؛
جنس‌ و انواع آن؛
جمع و تفريق ‌ابعاد؛
جمع (به مفهوم‌مجموعه‌ای از ابعاد موسيقايی و به تعبيری گام‌)؛
انتقال (تقريباً: تغيير مايه)؛
ايقاع؛
انواع ايقاعات (ضربهای موسيقايی)؛
تأليف ‌لحون (آهنگسازی)؛
انواع الحان؛
آلات موسيقی (سازها)؛
تسويۀ عود (كوك‌) و نای.
شرح ‌اين مباحث‌ در آثار بسياری ازموسيقی‌دانان و موسيقی شناسان بزرگ‌ ايران، مانند صفی‌الدين ارموی، قطب‌الدين شيرازی و عبدالقادر مراغی، همراه با توضيحات بيشتر و دامنه‌دارتر، به‌ويژه در بخش موسيقی شفا (نک‌ : ه‌ د، ابن سينا، موسيقی)، آمده است.

ويژگيهای موسيقی ابن زيله

با آنكه به همانندی نظرات ابن زيله و ابن سينا در موسيقی و نيز اقتباس‌ او از آثار استادانی چون كندی و فارابی اشاره شد، نبايد كارهای ابتكاری و جلوه‌های استعداد هنری او را ناديده گرفت. مظاهری از نوآوريها و جودت ذهن او را كه در حد خود ارزنده و قابل‌توجه است، می‌توان در الكافی مشاهده كرد.
يكی از ابتكارات او شيوه‌ای است كه در به كار بردن حروف ‌جمل ‌(ابجدی) به منظور نشان دادن يا به عنوان نماد نغمات موسيقايی اتخاذ كرده است. اين شيوه به قدری وافی به مقصود و شايسته بوده كه بعد از او مورد تقليد موسيقی‌دانان و مؤلفان بزرگی چون صفی‌الدين ارموی قرار گرفته است (يوسف‌، 13). ظاهراً نخستين كسی كه برای نشان دادن نغمات (= نتها)ی اكتاو از حروف‌ ابجدی، استفاده كرد، كندی بود (EI1، همانجا)، به اين ترتيب كه وی نغمات الذی بالكل‌ يا اكتاو اول‌ را با حروف‌: ا، ب، ج‌، د، ه‌ ، و، ز، ح‌، ط، ی، ك‌، ل ‌نشان می داد (يوسف‌، 12) و پس‌ از او، فارابی به همين رويه ادامه داد، ولی برای الذی بالكل ‌ثانی يا اكتاو دوم به جای تكرار همان حروفی كه كندی به كار برده بود، از بقيه حروف‌ ابجدی يعنی م‌، ن، س‌، ع، ف ... استفاده كرد (همانجا). ابن زيله در اين مورد روشی تازه ابتكار كرد و با توجه به مفهوم ‌عددی حروف ‌ابجد، آنها را از الف‌ (= 1) تا يه (= 15) به كار برد.
ابتكار ديگر ابن زيله در زمينۀ ايقاعات است. شمار و ساخت ايقاعات در دوره‌های مختلف ‌به اختلاف ‌ذكر شده است. در زمان خلفای راشدين چهار نوع ايقاع با اين نامها وجود داشت: ثقيل‌ اول‌، ثقيل ‌دوم‌، خفيف ‌ثقيل ‌و هزج‌. سپس‌ ابن محرز دو ايقاع رمل ‌و رمل ‌طنبوری را بدانها افزود. در عصر عباسی دو ايقاع ديگر بر آنها افزوده شد. نخستين گزارش در اين مورد از ابن خردادبه است كه به نقل ‌از اسحاق ‌موصلی آنها را چنين برمی‌شمرد: ثقيل ‌اول‌، خفيف‌ اول‌، ثقيل ‌ثانی، خفيف ‌ثانی يا ماخوری، رمل ‌اول ‌و خفيف‌آن. كندی، اخوان الصفا، فارابی و ابن سينا ايقاعات را با اختلافاتی در آثار خويش آورده‌اند. ابن زيله با انتقاد از اينكه آنان ايقاعات را به سختی با يكديگر خلط كرده و هر يك‌ روشی مخالف ‌ديگری در پيش گرفته‌اند، خود ايقاعات را به ترتيب زير عرضه كرده است (يوسف‌، 13-15):
1. ثقيل‌ اول‌، ايقاع ثمانی [(هشتگان) 8/ 8].
2. ثقيل‌ دوم‌، ايقاع سباعی [(هفتگان) 8/ 7].
3. ثقيل ‌رمل‌، ايقاع سداسی [(ششگان) 8/ 6].
4. خفيف‌ رمل‌، ايقاع خماسی [(پنجگان) 8/ 5].
5. هزج‌، ايقاع رباعی [(چهارگان) 8/ 4].
6. خفيف ‌ثقيل‌، ايقاع رباعی [(مانند هزج‌)]
7. خفيف ‌ثقيل ‌دوم‌، ايقاع ثلاثی [(سه گان) 8/ 3 ].
8. خفيف‌ هزج‌، ايقاع ثنائی [(دوگان) 8/ 2 ].
اگرچه ابن زيله مانند ابن سينا (ه‌ م‌، موسيقی) سازها را به سه دستۀ كلی زهی، بادی و كوبشی تقسيم‌كرده است (صص ‌72- 73)، ولی شرح‌ وی بر شرح‌ ابن سينا برتری دارد.
وی ذوات اوتار يا سازهايی را كه دارای تار مرتعشند، چنين بر می‌شمارد: اول سازهايی كه «دساتين مشدوده» (= پرده‌های بسته شده) دارند و با گذاشتن انگشت بر روی آنها نواخته می‌شوند، مانند عود و طنبور؛
دوم‌ سازهايی كه دساتين (= پرده) ندارند و بر حسب طول‌ وتر (= زه، سيم‌) ايجاد نغمات موسيقايی می‌كنند، مانند چنگ (= صنج‌)، شاهرود و عنقا؛
سديگر سازهای زهی كه آنها را با كمانه (آرشه) می‌نوازند، نظير رباب (ص ‌73).
وی سازهای بادی را به چهار نوع تقسيم‌ می‌كند: 1. نوعی كه از دهانۀ آن در آن می‌دمند، مانند نای؛
2. نوعی كه از سوراخ تعبيه شده در بالای آن، در آن می‌دمند، چون يراعه (نی منفرد
3. نوعی كه بايد با ابزاری در آن دميد، همانند مزمار الجراب كه به فارسی نای انبان (نفيسی: نک‌ : مراغی، جامع الالحان، 199) يا خيك‌نای (همو، مقاصد الالحان، 136) گفته می‌شود؛
4. نوعی كه لوله‌های متعددی در آن ايجاد صوت می‌كند، مثل ‌ارغنن (ارغنون).
از سازهای كوبشی كه با مطرقه (= چكش) يا كوبه به صدا در می‌آيند، تنها به صنج‌ الصينی (سنج ‌چينی) بسنده كرده است.
ابن زيله در همانجا از آلات و وسايلی كه از آنها برای نگهداشتن ضرب نغمه‌ها، شمار ضربه‌های ايقاع و مقاصد ديگر استفاده می‌شود، نام ‌می‌برد، مانند دفها، طبلها، چوبدستی كه موسيقی‌دانان يا خنياگران نخستين سده‌های اسلامی همچون سائب بن خاثر، برای هماهنگی از آن استفاده می‌كردند (فارمر، 112)، و بالاخره دست زدن (التصفيق ‌باليد) (همانجا).
از قسمتهای شايان توجه در موسيقی ابن زيله اشاره به محاكيات الايقاع (ز فن، رقص‌ و دستبند) است (همانجا؛
قس‌: ابن سينا، 90). از ديگر ويژگيهای موسيقی ابن زيله تقسيم ‌الحان (آهنگها) به سه نوع: ملذّه، مخيّله و انفعاليه است كه نوع اخير شامل ‌غناء، نياحة، رثا، قرائت با آهنگ ‌و حداء (آهنگی كه بيشتر برای تحريك‌ شتر خوانده می‌شده است) می‌شود (صص ‌67-68). سپس ‌وی الحان را به ادويه و سموم ‌تشبيه می‌كند (ص‌70)، بدين معنی كه بعضی از الحان را از لحاظ تأثير بر نفس‌ انسان به منزلۀ ادويه برای بدن می‌داند كه می‌توانند درمان بخش و مؤثر باشند و برخی را مهلكه يا به تعبيری زيان‌بخش و مصممه (= كر كننده و گوشخراش) می‌داند (همانجا).
نكتۀ قابل ‌ذكر ديگر در موسيقی ابن زيله به كارگيری اصطلاحات فارسی در الكافی است. وی در ضمن «اصناف‌ اللحون» يا آهنگهای گوناگون ذكری از رواسين (ص ‌66) و در جای ديگر رواشين (ص ‌70) به ميان آورده است كه آن را شامل ‌خراسانيه، فارسيه (ايرانی يا احتمالاً منسوب به فارس‌) و قديمه (باستانی كه می‌تواند مربوط به پيش از اسلام ‌باشد) می‌داند (ص ‌71). اين واژه كه فارابی هم ‌آن را به صورت راسين به كار برده است (نک‌ : باشی، 109) كه اگر جمع راس ‌فارسی باستان به معنی راه نباشد (معين، 934)، احتمالاً با آن بی‌رابطه هم ‌نيست. ديگر لفظ دستانات است (همانجا)، ابن زيله «دستانات خراسانی معروف‌ به اصفهانی» را از انواع آنها برمی‌شمارد. وی واژه‌های ديگری نيز به كار برده، كه احتمالاً دستخوش تصحيف ‌شده و بنابر كم‌اعتباری دو نسخه‌ای كه چاپ ‌الكافی مبتنی بر آنها بوده است، نمی‌توان بر آنها اعتماد كرد: يورمنك‌، رويح‌ كامكار، وردنس‌، فيره زكر ناقوسه، اراخسين، مردات هوف‌، نام ‌افرنك‌، خروسال‌ و افرمورد (صص ‌66-67) كه ممكن است مثلاً كامكار (كامگار) و فيروزكر (فيروزگر يا پيروزگر) و افرمورد (ابر مورد) باشد.

ابن‌زيله هم‌ مانند ابن‌سينا (ه‌ م‌، موسيقی) به عود، ساز مطلوب و مشهور آن روزگار، عنايتی خاص‌داشته و بر اثر آن بخش زيادی از كتاب خود را به ذكر تسويه‌ها (كوك‌) و نغمات گام ‌عود اختصاص‌ داده است كه می‌توان آن گام ‌را به صورت زير خلاصه كرد:

مآخذ

آستان قدس‌، فهرست؛
ابن‌ابی اصيبعه، احمد بن قاسم، عيون الانباء، بيروت، 1377 ق‌/ 1957 م‌؛
ابن زيله، حسين بن محمد، الكافی فی الموسيقی، به كوشش زكريا يوسف‌، قاهره، 1964 م‌؛
ابن سينا، الشفاء، جوامع علم‌الموسيقی، به كوشش زكريا يوسف‌، قاهره، 1276 ق‌/ 1956 م‌؛
امام ‌شوشتر، محمدعلی، ايران گاهوارۀ دانش و هنر، هنر موسيقی روزگار اسلامی، تهران، 1348 ش؛
باشی، بهزاد، حاشيه بر تاريخ موسيقی خاور زمين (نک‌ : فارمر در همين مآخذ)؛
بدوی، عبدالرحمن، ارسطو عندالعرب، كويت، 1978 م‌؛
بيهقی، ابوالحسن علی، تتمة صوان الحكمة، به كوشش محمد شفيع، لاهور، 1953 م‌؛
حاجی خليفه، كشف‌؛
دانش پژوه، محمدتقی، نمونه‌ای از فهرست آثار دانشمندان ايرانی و اسلامی در غناء و موسيقی، تهران، 1355 ش؛
سيد، فؤاد، فهرس ‌المخطوطات المصورة، قاهره، 1954 م‌؛
شورا، خطی؛
شوقی، يوسف‌، رسالة ابن النجم ‌فی الموسيقی و كشف ‌رموز الاغانی، قاهره، 1976 م‌؛
شهرزوری، محمد بن محمود، نزهة الارواح‌ و روضة الافراح‌، به كوشش خورشيد احمد، حيدرآباد دكن، 1396 ق‌/ 1976 م‌؛
صفا، ذبيح‌الله، تاريخ علوم ‌عقلی در تمدن اسلامی، تهران، 1356 ش؛
همو، جشن نامۀ ابن سينا، تهران، 1331 ش؛
فارمر، هنری جورج‌، تاريخ موسيقی خاور زمين، ترجمۀ بهزاد باشی، 1366 ش؛
فروع، مهدی، نفوذ علمی و عملی موسيقی ايران در كشورهای ديگر، تهران، 1354 ش؛
كربن، هانری، تاريخ فلسفۀ اسلامی، ترجمۀ اسدالله مبشری، تهران، 1361 ش؛
مراغی، عبدالقادر، جامع الالحان، به كوشش تقی بينش، تهران، 1366 ش؛
همو، مقاصد الالحان، به كوشش تقی بينش، تهران، 1356 ش؛
مشكوة، خطی؛
معين، محمد، حاشيه بر برهان قاطع محمدحسين بن خلف‌تبريزی، تهران، 1342 ش؛
ملاح‌، حسينعلی، «صاحبان رسالات موسيقی»، مجلۀ موسيقی، 1348 ش، س ‌3، شم‌ ‌121؛
نظامی عروضی، احمد، چهارمقاله، به كوشش محمدقزوينی، ليدن، 1327 ق‌/ 1909 م‌؛
نفيسی، فرهنگ‌؛
نورانی، عبدالله و محمدتقی دانش پژوه، مقدمه بر جام ‌جهان نمای، ترجمۀ التحصيل ‌بهمنيار، تهران، 1362 ش؛
يوسف‌، زكريا، مقدمه بر الكافی (نک‌ : ابن زيله در همين مآخذ)؛
نيز:

EI1;
EI2 ;
Farmer, Henry George, Studies in Oriental Music, Frankfurt, 1986;
Rieu, Ch., Supplement to the Catalogue of the Arabic Manuscript in the British Museum, London, 1894.

تقی بينش

نام کتاب : دائرة المعارف بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 8  صفحه : 97
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست