responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دائرة المعارف بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 8  صفحه : 88

ابن دریهم


نویسنده (ها) :
علی رفیعی علامرودشتی
آخرین بروز رسانی :
دوشنبه 19 خرداد 1399
تاریخچه مقاله

اِبْنِ دُرَیْهِم، ابوالحسن تاج‌الدین علی بن محمد بن عبدالعزیز تَغلبی شافعی موصلی (712- صفر 762 ق/ 1312- دسامبر 1360 م)، ریاضی‌دان، منجم و عالم به اسرار و خواص حروف. برخی درگذشت وی را در 766 ق (شوكانی، 1/ 477) و یا 772 ق (ابن قاضی شهبه، 3/ 145) نیز ذكر كرده‌اند كه با توجه به گفتۀ صفدی ( اعیان، 7/ 60-61) در مورد درگذشت وی در 762 ق و اینكه خود صفدی در 764 ق/ 1362 م درگذشته، درست نیست. ابن دریهم در سنین كودكی بود كه پدرش درگذشت و ثروت بسیاری به جا گذاشت. خاندان شیخ البلد موصلی كمال‌الدین و معین‌الدین ابن الریحانی بر ثروت وی چنگ انداختند و ابن دریهم را جز به اندكی از این ثروت آگهی ندادند. از این روی او با كوشش و پشتكار بسیار بدون داشتن مشوقی به تحصیل علم پرداخت و قرائات قرآن را نزد شمس‌الدین ابوبكر بن علم‌الدین سنجر موصلی فرا گرفت و فقه و ریاضیات را نزد زین‌الدین علی موصلی معروف به ابن شیخ العونیه آموخت و كتاب التسهیل را نیز نزد وی مباحثه كرد و كتابهای الهادی و المُلحة و الفیۀ ابن معطی و الفّیۀ ابن مالك را حفظ نمود و كتاب الحاوی الصغیر را نزد قاضی شرف‌الدین عبدالله بن یونس مباحثه كرد و در مصر كتب حدیث را نزد علاءالدین تركمانی، شمس‌الدین اصفهانی، نورالدین همدانی و دیگران استماع كرد و بعضی از كتب اثیرالدین ابوحیان محمد بن حیان را نزد او آموخت و از او و دیگر مشایخ اجازۀ روایت دریافت كرد (صفدی، اعیان، 7/ 61-62). هنگامی كه ابن دریهم به حد كمال و بلوغ رسید اندكی از ثروت پدرش را به او بازپس دادند و گویا با آن مال اندك به شام و مصر سفر كرد. وی در 732 یا 733 ق به عنوان تجارت و درزّی خواجگان به مصر رفت و پس از مدتی به شهر خود بازگشت و سپس به شام رفت و ثروت زیادی از راه تجارت به دست آورد، اما دیری نپایید كه این ثروت از بین رفت. چنانكه خود او اشاره كرده است وی در دیوان خاص متجاوز از 200 هزار درهم داشت (كه گویا عمال حكومت مصادره كرده بودند) و او بارها برای استرداد آن به دمشق یا قاهره مسافرت كرد، اما توفیقی نیافت (همان، 7/ 61-63).
ابن‌دریهم در مصر با ملك الكامل شعبان (شعبان اول، سیف‌الدین از امراء دولت ممالیك، امارت: 746 ق/ 1345 م) و دیگر بزرگان این دولت روابط نزدیكی داشت، اما دشمنی مظفر حاجی، برادر ملك شعبان با وی او را مجبور ساخت كه از مصر خارج شود و او در 748 ق به دمشق رفت. صفدی در همانجا به حضور ابن دریهم رسیده و نیز با او مكاتبه داشته و اشعاری را برای وی فرستاده است ( الوافی، 22/ 68- 69). ابن دریهم پس از توقف كوتاهی كه در این شهر داشت، نامه‌ای از امیر سیف‌الدین بهادر، دبیر امیر سیف‌الدین بیبغاروس نایب مصر به امیر سیف‌الدین قرابغا دبیر امیر سیف‌الدین ارغون شاه نایب شام مبنی بر اخراج ابن دریهم از شام رسید. از این روی به خانۀ وی ریختند و آن را غارت كردند و كتب وی را از بین بردند و او را در 749 ق از دمشق اخراج كردند. ابن دریهم به حلب رفت، اما پس از درگذشت سیف‌الدین بهادر در 750 ق به دمشق بازگشت تا برای به جای آوردن مناسك حج به مكه برود، ولی موفق نشد و بار دیگر به حلب بازگشت (همو، اعیان، 7/ 63). وی سپس به مصر رفت كه شاید بتواند اموال خود را به دست آورد ولی گویا بدون اینكه توفیقی یابد به دمشق بازگشت و در جامع اموی رتبۀ مدرسی یافت. سپس در دیوان جامع عضویت یافت و پس از آن در دیوان اسیران نیز صاحب رتبه‌ای گردید و بار دیگر در 760 ق به مصر سفر كرد و این بار از جانب الناصر حسن (امارت: 757 ق/ 1356 م) به عنوان مأمور به حبشه اعزام گردید، ولی خود او از این مأموریت و سفارت اكراه داشت (ابن حجر، 4/ 127- 128). گویا این آخرین مسافرت وی بوده (صفدی، اعیان، 7/ 61)، زیرا پیش از رسیدن به حبشه در شهر قوص (یكی از شهرهای مصر: یاقوت، 4/ 210) درگذشت (ابن حجر، 4/ 128).
ابن دریهم به علومی مانند قرائت، حدیث، فقه، اصول فقه، كلام، تفسیر و ادبیات عرب نیز آگاهی داشت (صفدی، اعیان، 7/ 62؛ همو، الوافی، 22/ 68). وی شعر نیز می‌گفت و صفدی ( اعیان، 7/ 67) 2 بیت از اشعار وی را ذكر كرده است، اما ابن حجر (4/ 128) نظم او را متوسط و با تكلف دانسته است. وی در لغت عرب نظریات جالبی داشته، ازجمله اینكه در كلام عرب كلمه‌ای رباعی یا خماسی‌الاصل وجود ندارد كه حرفی از حروف ذولقی مانند لام و نون و راء یا حروف شفوی مانند فاء و میم و باء در آن نباشد، مگر به ندرت مانند كلمۀ «عَسْجَد». قلقشندی بعضی نظریات وی دربارۀ زبانهای مختلف را بیان كرده است (9/ 231-232) و همچنین راه‌حلها و اشكال و نظریات وی در فن حل المترجم را (كه گویا از كتاب حل المتراجم وی نقل كرده) به تفصیل آورده است (همو، 9/ 239-246). مؤلفانی كه شرح زندگانی او را ذكر كرده‌اند، سخنی از شاگردان او به میان نیاورده‌اند، جز ابن قاضی شهبه (4/ 64) كه بدرالدین محمد بن احمد بن علی بن سلیمان مَعرّی حلبی را در فقه شاگرد وی شمرده است.

آثـار

صفدی تعداد زیادی از آثار او در فنون مختلف را نام برده است كه متأسفانه به علت ناخوانا بودن این بخش از اعیان العصر تعیین دقیق شمارۀ آنها و برشمردن نام بعضی از آنها میسر نیست (نک‌ : اعیان، 7/ 61، 64، 65، 66، 67). ابن‌حجر (4/ 128- 129) و حاجی خلیفه (2/ 972، 987، 997، جم‌ ) و بغدادی (ص 723) به برخی از آثار وی اشاره كرده‌اند. قلقشندی (14/ 335-336) اثری از وی دربارۀ بسمله یاد كرده كه صفدی بر آن تقریظ نوشته است. شمار اندكی از آثار متعدد وی (به صورت خطی) كه باقی مانده اینهاست:
1. غایة المغنم فی الاسم الاعظم، كه در بعضی منابع به شكل غایة النعم فی الاسم الاعظم (شوكانی، 1/ 477) آمده است و نسخه‌های آن در كتابخانه‌های خدیویه (خدیویه، 7(2)/ 542)، دارالكتب مصر (GAL, II/ 214)، رباط (GAL, S, II/ 213)، بیرمینگام (هاپوود، IV/ 214) و برلین ( آلوارت، II/ 508) موجود است.
2. قصیدة فی مدح الرسول (ص)، شامل 30 بیت با شرح مفردات لغات آن كه نسخه‌ای از آن در كتابخانۀ ظاهریه (ظاهریه، 347- 348) موجود است.
3. نهج الصواب فی قبح استكتاب اهل الكتاب، در فقه، كه دو نسخه از آن یكی در مكتبة العربیۀ دمشق و دیگری در دارالكتب مصر موجود است (زركلی، 5/ 6).

مآخذ

ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، الدرر الكامنة، حیدرآباد دكن، 1395 ق؛
ابن قاضی شهبه، ابوبكر بن محمد، طبقات الشافعیة، به كوشش حافظ عبدالعظیم خان، حیدرآباد دكن، 1399؛
بغدادی، هدیه؛
حاجی خلیفه، كشف؛
خدیویه، فهرست؛
زركلی، اعلام؛
شوكانی، محمد بن علی، البدر الطالع، به كوشش محمد زبارة الیمنی، بیروت، 1348 ق؛
صفدی، خلیل بن ایبک، اعیان العصر، نسخۀ عكسی موجود در كتابخانۀ مركز؛
همو، الوافی بالوفیات، به كوشش رمزی بعلبكی، بیروت، 1983 م؛
ظاهریه، خطی (شعر)؛
قلقشندی، احمد بن علی، صبح الاعشی، قاهره، 1383 ق؛
یاقوت، بلدان؛
نیز:

Ahlwardt;
GAL;
GAL, S;
Hopwood, D., Catalogue of the Mingana Collection of Manuscripts, Birmingham, 1963.

علی رفیعی

نام کتاب : دائرة المعارف بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 8  صفحه : 88
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست