responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دائرة المعارف بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 8  صفحه : 456

خالد بن عبدالملک مرورودی


نویسنده (ها) :
سجاد نیک فهم خوب روان
آخرین بروز رسانی :
شنبه 7 دی 1398
تاریخچه مقاله

خالِدِ بْنِ عَبْدُالْمَلِکِ مَرْوْرودی، منجم اوایل قرن 3 ق/ 9 م و مهم‌ترین منجم دورۀ دوم رصدهای مُمْتَحَن در دمشق. نسبت او را به صورت مرورودی، مروزی (ابن‌عبری، 265؛ ابن‌قیم، 1/ 144)، مروزودی (نک‌ : کینگ، 232)، مروالروذی (قفطی، 219، 242، 281؛ بغدادی، 1/ 780)، مروروزی (قفطی، 443) نیز نوشته‌اند. مَروالروذ (یا مرو کوچک، مرو بالا) شهری در شمال مرو بوده است (لسترنج، 447).
رصدهای ممتحن به مجموعه‌ای از رصدهای دامنه‌دار (در حقیقت مجموعه‌ای از فعالیتهای نجومی) اطلاق می‌شود که به دستور مأمون خلیفۀ عباسی (حک‌ 198- 218 ق/ 814-833 م) در اوایل قرن 3 ق در بغداد و دمشق انجام گرفت. سرپرستی دورۀ اول این رصدها در بغداد را یحیی بن ابی‌منصور بر عهده داشت. سَنَد بن علی، علی بن عیسى اسطرلابی و عباس بن سعید جوهری (ه‌ م م) از دیگر منجمانی‌اند که در این رصدها حضور داشته‌اند و از آنها با عنوان اصحاب ممتحن یاد می‌شود (نک‌ : ه‌ د، زیج ممتحن).
از خالد معمولاً به عنوان سرپرست رصدهای ممتحن یاد می‌شود (نک‌ : کندی، «شرح... »، 30، «پژوهشی ... »، 127؛ دبارنو، 38؛ لانگرمن، 109). اما درست روشن نیست که او تنها رصدهایی به دستور مأمون انجام داده است، یا واقعاً در میان دیگر منجمان دربار مأمون مقام سرپرستی داشته است. در منابع از خالد، به صورت منفرد، در انجام دادن شماری رصد یاد شده، و نام دیگر اصحاب ممتحن تنها به عنوان ناظر در کنار او آمده است (نک‌ : بیرونی، تحدید ... ، 91، «تمهید ... »، 22؛ حبش، زیج، گ 91 پ؛ ابن‌یونس، 167؛ صاییلی، 60-61). این رصدها عبارت‌اند از: مؤلفه‌های مدل بطلمیوسی ماه و خورشید؛ اندازه‌گیری میل دایرةالبروجی یا میل کلی؛ اندازه‌گیری طول سال؛ اندازه‌گیری محیط زمین؛ و تعیین مقدار تقدیم اعتدالین.
حبش حاسب (ه‌ م) می‌نویسد: پس از مرگ یحیی بن ابی منصور، مأمون به دمشق رفت و به یحیی بن اَکْثَم و جوهری (ه‌ م م) مأموریت داد تا فردی آگاه به علم نجوم را برای سرپرستی رصدها برگزینند، این دو خالد بن عبدالملک مروروذی را انتخاب کردند. مأمون به خالد دستور داد بهترین آلات رصدی را فراهم آورد و در «دیر مُرّان» یک سال کامل به رصد کواکب بپردازد. پس از آنکه این کار انجام گرفت، مأمون به او دستور داد تا قانونی (= زیجی) براساس نتایج این رصدها به نام او تألیف کند. پس خالد آن نتایج را به همین ترتیبی که من [حبش] در کتابم آورده‌ام، نوشت (زیج، گ 70 پ). از این گفته‌های حبش چنین برمی‌آید که نگارش زیج ممتحن به دست خالد انجام گرفته است. اما مطالبی که در مقدمۀ نسخۀ اسکوریال این زیج آمده (ص 4)، مؤید آن است که نویسندۀ این زیج خود یحیی بن ابی منصور بوده است (نک‌ : ه‌ د، زیج ممتحن؛ نیز نک‌ : دنبالۀ مقاله).
به نوشتۀ بیرونی، خالد در کوه دیر مُران برای رصد انقلابین و اندازه‌گیری میل کلی (انحراف دایرةالبروج از استوای سماوی) رُبعی (لِبْنه) ساخت و با رصدهایی که با این آلت در سالهای 216 و 217 ق انجام داد، میزان این انحراف را 30, 57, 33;
23 به دست آورد. او اضافه می‌کند: سَنَد بن علی که بر رصدهای خالد نظارت داشت، مقدار میل را برابر 52, 33;
23 نقل کرده است. بیرونی اختلاف این دو مقدار را به دلیل خطای احتمالی کاتب می‌داند. همچنین از جدولهایی سخن می‌گوید که در دست داشته، و رصدهای خالد در مورد میل کلی در آنها ثبت شده بوده است و این جدولها بر این دلالت داشته است که در زمان دو انقلاب مذکور خورشید بر نصف‌النهار قرار نداشته است (بیرونی، همانجا، نیز نک‌ : قانون ... ، چ بیروت، 1/ 348، 2/ 112؛ ابن‌یونس، 57؛ کندی، «شرح»، 32-33).
ابن‌یونس از رصد اعتدال پاییزی توسط خالد در 28 دقیقه و 15 ثانیه (= 11 ساعت و 18 دقیقه؛ نک‌ : کندی، همان، 227) پس از نصف‌النهار (روی کمان روز) روز 25 مرداد سال 201 یزدگردی (19 شعبان 217) یاد می‌کند (ص 147). بیرونی نیز از رصد آن توسط خالد در 12 ساعت و چهارپنجم ساعت پیش از نصف‌النهار روز 26 فرموثی از سال 1580 بخت نصر (20 شعبان 217 ث = 11 ساعت و 12 دقیقه پس از نصف‌النهار 19 شعبان) سخن گفته است ( تحدید، 299). مقادیر ابن‌یونس و بیرونی تنها 6 دقیقه با هم اختلاف دارند. در قانون مسعودی جدولی برای رصدهای اعتدال پاییزی وجود دارد که رصد خالد نیز در آن ذکر شده است. اما سال این رصد که در چاپهای این کتاب 1591 بخت نصر ذکرشده (1422ق، 2/ 14؛ 1374ق، 640) اشتباه به نظر می‌رسد. اگر این سال را همان 1580 بخت‌نصر در نظر بگیریم که در نسخۀ بدل چاپ حیدرآباد (ص 640) نیز آمده است، با مقادیر بالا جور درمی‌آید. به نوشتۀ حبش حاسب، خالد در شماسیۀ بغداد در 25 مرداد سال 198 یزدگردی (17 رجب 214) در هنگام طلوع، خورشید را در 43;
29 سنبله یافت. پس خورشید در روز اول تقریباً چهارپنجم ساعت بعد از نصف‌النهار به اول میزان وارد شد. اگر این مقدار را برای نصف‌النهار روز اول در شماسیه اصلاح کنیم محل خورشید را در مسیر وسطش در 40، 55، 1 میزان به دست می‌آوریم و به تصحیح آن با تعدیل 52, 57;
29 خواهد بود ( زیج، گ 91 پ). پیش از این گفتیم که خالد رصدهای خود را در 216 ق در دیر مران آغاز کرد و اگر هم رصدی در شماسیه داشته است، به بعد از این زمان مربوط می‌شود. در حالی که آنچه حبش نقل کرده است، به سال 214 ق برمی‌گردد. گذشته از این، براساس گزارش ثابت بن قره اعتدال سال 198 یزدگردی باید 6 ساعت زودتر اتفاق افتاده باشد. همچنین حرکت وسط خورشید طبق محاسبۀ حبش به اعتدال سال 199 یزدگردی (27 رجب 215) مربوط می‌شود. به احتمال زیاد اشارۀ حبش به اعتدال دوشنبه 25 مرداد 199 یزدگردی است که مؤلف فی سنة الشمس (نک‌ : ثابت، 33، نیز نک‌ : نویگباور، 271) و ابن‌یونس (ص 145) به نقل از او نیز آن را گزارش کرده‌اند (دبارنو، 42). فی سنة الشمس هرچند به ثابت بن قره منسوب است، اما از او نیست، بلکه در حلقۀ بنی موسى تألیف شده است (ه‌ د، ثابت بن قره؛ بنی موسى). براساس مقادیری که ابن‌یونس از رصدهای خالد ذکر کرده است (ص 57)، او طول سال را برابر 43, 33, 51, 25, 14;
365 روز به دست آورد. حبش حاسب مقدار «فضل دور» را از «زیج خالد دمشقی» برابر 25 ,41;
86 (معادل 59, 59, 9, 54, 26, 14;
365 برای طول سال) و طبق رصد شماسیه 39, 43;
86 (معادل 30, 16, 27, 14;
365 برای طول سال) نقل کرده است ( زیج، گ 167 ر؛ قس: دبارنو، 53، که در تبدیل ارقام اشتباه کرده است). اگر این نقل قول حبش را درست بدانیم، باید گفت که خالد زیجی (مستقل از زیج ممتحن) داشته است چنان‌که صاعد اندلسی به هر یک از اصحاب ممتحن زیجی نسبت داده است (ص 128؛ نیز نک‌ : حاجی‌خلیفه، 3/ 466). فریدالدین علی بن عبدالکریم فهاد (د 550 ق) زیجی داشته که باقی نمانده است و ما از طریق زیج مظفری محمد بن ابوبکر فارِسی (د ح 660 ق) از مواد آن اطلاع داریم. نقل‌قولهای فارسی از فهاد انتساب زیجی به خالد را تأیید می‌کند. فهاد می‌گوید: مقادیر حرکتهای میانگین ماه و خورشید در زیجهای خالد، حبش حاسب، زیج ممتحن و زیج جوهری (که در همه یکسان است) با رصد تأیید شد (نک‌ : کندی، «پژوهشی»، 136). در نسخۀ اسکوریال زیج ممتحن (ص 16)، جدولی برای فضل دور وجود دارد. هیچ یک از مقادیر این جدول با مقادیر یادشده یکسان نیست (نک‌ : کندی، همان، 147). رصد دیگر خالد، رصد قلب‌الاسد برای تعیین مقدار تقدیم اعتدالین است. ابن‌یونس می‌گوید که خالد قلب‌الاسد را در 217 ق در 10, 42;
13 برج اسد با عرض شمالی 10 درجه یافت (ص 167). ثابت بن قره نیز قلب‌الاسد را در 13 درجۀ اسد یافته است (ص 55).
رصد مهم دیگر اصحاب ممتحن به اندازه‌گیری طول یک درجه از نصف‌النهار زمین و محاسبۀ محیط زمین از روی آن مربوط می‌شود. شرح مفصل این اندازه‌گیری در کتاب الاجرام و الابعاد حبش حاسب (لانگرمن، 115؛ کینگ، 232-233) و کتاب تحدید نهایات الاماکن بیرونی آمده است (ص 213-214). این کار را اولین بار، در یونان باستان، اراتستن (د 195 ق‌م) انجام داد. در پی مناقشه‌ای که در دربار مأمون بر سر تعریف واحد طول به کار رفته در منابع یونانی (استادیار) در گرفت، گروهی از منجمان که سرآمد آنان خالد بود، به دشت سنجار در نزدیکی موصل رفتند و در قالب دو گروه مقدار یک درجۀ نصف‌النهار زمین را برابر 56 میل (واحد استاندارد طول تعریف‌شده در دربار مأمون برابر 000‘4 ذراع) به دست آوردند. حبش حاسب می‌گوید: این روایت را هنگامی که خالد گزارش اندازه‌گیری را به قاضی یحیی بن اکثم می‌داده، شنیدم. یحیى به او گفت که این گزارش را بنویس و خالد نوشت. من نیز آنچه را از خالد شنیده بودم، نوشتم ( زیج، گ 151 پ؛ مسعودی، 1/ 100؛ کندی، «شرح»، 131-134).
اما بیرونی به تفاوت نتیجۀ نقل‌شده توسط حبش و ابوحامد صاغانی از ثابت بن قره با آنچه فرغانی در کتابش آورده است، اشاره می‌کند. فرغانی در جوامع علم النجوم نتیجۀ این اندازه‌گیری را 56 میل و دو سوم میل اعلام کرده است (ص 30). بیرونی می‌گوید که همۀ روایات را منطبق بر گفتۀ فرغانی یافته است، اما از آنجا که حبش همۀ محاسبات خود را بر اساس همان مقدار انجام داده است، نمی‌توان این اختلاف را ناشی از اشتباه در کتابت دانست. او نتیجه می‌گیرد که این اختلاف به دلیل تفاوت اندازه‌گیری دو گروه رصدکننده است. ابن‌یونس می‌گوید: خالد در دمشق در 217 ق، از راه رصد حداکثر تعدیل خورشید را 51, 59;
1، و اوج آن را در 37, 1;
22 جوزا یافت (ص 57)، اما بیرونی مقدار حداکثر تعدیل خورشید را که خالد به دست آورده است، 57, 59;
1 نقل می‌کند (بیرونی، تمهید، 22).
در روایتی در مورد حسن بن موسى شاکر آمده است که روزی حسن که به هندسه‌دانی شهره بود، در حضور مأمون به مرورودی که کتابهای اصول و مجسطی را به خوبی می‌دانست، ولی از ابتکار لازم برای حل مسائل هندسه برخوردار نبود، گفت که یک مسئله من به تو می‌گویم و یک مسئله تو به من بگو. مرورودی که خود را مرد این میدان نمی‌دید، به مأمون گفت که حسن تنها 6 مقاله از اصول را خوانده است. مأمون رو به حسن کرد و با تعجب از او سؤال کرد که آیا او درست می‌گوید؟ و حسن این گفته را تأیید کرد. با این حال، گفت که هر یک از قضایای مقالات دیگر را هم می‌تواند به نیروی استدلال ثابت کند، در حالی که خالد از این کار عاجز است. مأمون با ذکر اینکه اصول مانند الفبای هندسه است و تنبلی تو در این زمینه درست نیست، او را مورد نکوهش قرار داد (ابن‌عبری، 265؛ قفطی، 443؛ نیز نک‌ : ه‌ د، بنی‌موسى). همچنین بیرونی گفته است که در نسخه‌ای از کتاب الکامل ابداع «اسطرلاب مُبَطَّخ» به خالد نسبت داده شده است («تسطیح ... »، 191).
پسر خالد، محمد (نک‌ : مسعودی، التنبیه ... ، 199؛ قفطی، 281) و نوۀ او، عمر بن محمد (نک‌ : ابن‌ندیم، 276؛ قفطی، 242؛ بغدادی، 1/ 780) نیز منجم بوده‌اند. از میان این دو، عمر را اهل رصد دانسته‌اند و این آثار را به او منسوب کرده‌اند: الزیج المختصر (شاید این عنوان ساختگی باشد) براساس رصدهای ممتحن، تعدیل الکواکب و صناعة الاصطرلاب المسطح.

مآخذ

ابن‌عبری، غریغوریوس، تاریخ مختصر الدول، به کوشش انطون صالحانی، بیروت، 1403 ق/ 1983 م؛
ابن‌قیم جوزیه، محمد، مفتاح دار السعادة و منشور ولایة العلم و الارادة، بیروت، دارالکتب العلمیه؛
ابن‌ندیم، الفهرست، به کوشش فلوگل، بیروت، 1872 م؛
ابن‌یونس، «کتاب الزیج الکبیر الحاکمی ... »، به کوشش کوسان دوپرسوال (مل‌ )؛
بغدادی، هدیه؛
بیرونی، ابوریحان، «تسطیح الصور و تبطیخ الکُوَر» (نک‌ : مل‌ ، برگ‌گرن)؛
همو، تحدید نهایات الاماکن لتصحیح مسافات المساکن، به کوشش بولگاکوف، قاهره، 1962 م؛
همو، «تمهید المستقر لتحقیق معنی الممر»، رسائل، حیدرآباد دکن، 1948 م؛
همو، القانون المسعودی، حیدرآباد دکن، 1373-1375 ق، ج 3؛
همو، همان، به کوشش عبدالکریم سامی جندی، بیروت، 1422 ق/ 2002 م، ج 1 و 2؛
ثابت بن قره، «فی سنة الشمس»، المؤلفات الفلکیۀ همو، به کوشش رجیس مورلون، پاریس، 1987 م؛
حاجی خلیفه، کشف الظنـون، به کـوشش فلـوگل، لایپزیگ، 1842 م؛
حبش حاسب، زیـج، نسخۀ خطی کتابخانۀ ینی جامع، شم‌ 2/ 784؛
همو، کتاب الاجرام و الابعاد، (نک‌ : مل‌ ، لانگرمن)؛
الزیج المأمونی الممتحن، چ تصویری نسخۀ اسکوریال شم‌ 927، به کوشش فؤاد سزگین، فرانکفورت، 1986 م؛
صاعد اندلسی، التعریف بطبقات الامم، به کوشش غلامرضا جمشیدنژاد اول، تهران، 1376 ش؛
لسترنج، بلدان خلافة الشرقیة، ترجمۀ بشیر فرنسیس و کورکیس عواد، بغداد، 1954 م؛
فرغانی، احمد، جوامع علم النجوم و اصول الحرکات السماویة، به کوشش یاکوب گولیوس، آمستردام، 1669 م؛
مسعودی، علی، التنبیه و الاشراف، بیروت، 1965 م؛
همو، مروج الذهب، به کوشش شارل پلا، بیروت، 1965 م؛
نیز:

Berggren, J. L., «Al-Bīrūnī on Playme Maps of The Sphere», Journal for the History of Arabic Science, Aleppo, 1986, vol. VI;
Caussan de Parceval, Armand-Pierre, «Kitāb az-Zīj al-kabīr al-hākimī rasad aš-šaih Abi l-Hasan ’Alī ibn ’Abdarrahmān ibn Ahmad ibn Yūnis ... \ Le livre de la grande table Hakémite, observée par le Sheikh Aboulhassan Ali ebn Abderrahman, ebn Ahmad, ebn Ionis ... », Notices et extraits des manuscrits de la Bibbliothèque Nationale et autres bibliothèques, Paris, 1803-1804;
Debarnot, Mariye-Thérès, «The Zīj of Habash al-Hāsib: A Survey of MS Istanbul Yeni Cami 784/ 2», From Deferent to Equant, a Volume of Studies in the History of Science in the Ancient and Medieval Near East in Honor of E. S. Kennedy, eds. D. A. King and G. Saliba, Annals of the New York Academy of Sciences, 1987, vol. D;
Kennedy, E. S., A Commentary upon Bīrūnī’s Kitāb Taħdīd al-Amākin, Beirut, 1973;
id., «A Survey of Islamic Astronomical Tables», Transactions of the American Philosophical Society, vol. XLVI, part 2, Philadelphia, 1956;
King, D. A., «Too Many Cooks ... A New Account of the Earliest Muslim Geodetic Measurements», Suhayl, 2000, no. 1;
Langermann, Y. T., «The Book of Bodies and Distances of Ḥabash al-Ḥāsib», Centaurus, 1985, vol. XXVIII;
Neugebauer, O., «Thābit ben Qurra «On the Solar Year», «On the Motion of the Eighth Sphere», tr. and commentary, Proceedings of the American Philosophical Society, Philadelphia, 1962;
Sayili, A., The Observatory in Islam, Ankara, 1988.

سجاد نیک‌فهم خوب‌روان

نام کتاب : دائرة المعارف بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 8  صفحه : 456
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست