responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دائرة المعارف بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 5  صفحه : 936

چغان‌رود


نویسنده (ها) :
محسن احمدی
آخرین بروز رسانی :
چهارشنبه 1 آبان 1398
تاریخچه مقاله

چَغانْ رود، نام یکی از شاخه‌های آمودریا (جیحون)، که امروزه سُرخان، نامیده می‌شود.

نام‌گذاری

نام این رود برگرفته از نام سرزمین تاریخی چغانیان (ه‌ م) است (بارتولد، گزیده ... ، 13) و این سرزمین همواره درۀ چغان‌رود را دربر می‌گرفته است (همو، آبیاری ... ، 100). در میان نوشته‌های جغرافیایی سدۀ 4ق / 10م، در حدودالعالم (ص 41) نام این رود به صورت شناخته‌شدۀ خود: «چغان‌رود» آمده، و شرف‌الدین علی یزدی، مورخ دورۀ تیموری (سدۀ 8 ق / 14م) آن را «جغان‌رود» نوشته است (ص 292). فرخی‌سیستانی (د 429ق / 1038م) آن را «چغانی‌رود» گفته (ص 189)، و ابن‌رسته زامِل نامیده است (ص 93؛ مارکوارت به هنگام بحث دربارۀ نوشتۀ ابن‌رسته، این نام را به صورت «زامُل» ضبط کرده است، نک‌ : ص 103). برخی از جغرافی‌نویسان متقدم اسلامی از آن به صورت نهرالصغانیان و انهار الصغانیان یاد کرده‌اند (اصطخری، 298؛ مقدسی، 22). چنان‌که گفته شد، چغان‌رود امروزه سرخان نامیده می‌شود و نام سرخان در پیش از اسلام نیز کاربـرد داشتـه است (نک‌ : بارتولد، گزیده، 15). در برخی از مآخذ نام سرخان دریا (سرخان‌رود) به شاخۀ پایینی چغان‌رود (پایین‌دنو، دِه‌نو چغانیان در سده‌های میانه) گفته شده است ( ایرانیکا، IV / 615).

ویژگیهای طبیعی

چغان‌رود هفتمین شاخۀ آمودریا به‌شمار می‌رود و از سوی راست به آمودریا می‌پیوندد. سرچشمۀ چغان‌رود کوهستانی است که در سده‌های میانۀ اسلامی «بُتَّمان» یـا «بُتَّم» (ه‌ م) نامیـده می‌شد ( ایرانیکا، همانجا؛ نیز نک‌ : بارتولد، 72). این کوهها را امروزه دنبالۀ کوهستان پامیر در شمال حصار (شهر باستانی در تاجیکستان) دانسته‌اند که این سرزمین را به دو بخش شمالی و جنوبی تقسیم کرده است (یاحقی، 205). ابن‌رسته (همانجا) از کوههای بتم، سِنام، نِهام و خاور نام برده است که از آنها رودهایی به نامهای کم‌رود، نهام‌رود و خاور سرچشمه می‌گرفته، و به زامل (چغان‌رود) می‌ریخته‌اند و زامل سرانجام بالاتر از شهر ترمذ به جیحون می‌پیوسته است. این رودها که اکنون قره‌تاغ دریا، توپَلَنگ و سنگردک دریا نامیده می‌شوند، بخش علیای رود سرخان را تشکیل می‌دهند (بارتولد، همانجا). گویا به شاخۀ میانی سرخان، هنوز دریای نهام (رود نهام) گفته می‌شود (مینورسکی، 71, 353).
اصطخری رود چغانیان را از شمار رودهایی دانسته است که از کوههای بتم بیرون می‌آیند و به جیحون می‌ریزند. همو نوشته است که این رود، تنها رودی است که کشتزارهای ترمذ را آبیاری می‌کند (ص 296، 298). مقدسی سرچشمۀ چغان رود را مانند دیگر شاخه‌های جیحون، سرزمین هیطل (ختل) دانسته است که پس از رود قوادیان (قبادیان) به آن می‌پیوندد (همانجا). ابن‌رسته سرچشمۀ این رود را بخش بالای سرزمین راشت (قره‌تکین کنونی، نک‌ : بارتولد، 71)، میان نخستین مرز شهرهای واشجرد و صغانیان نوشته، و سرزمین و کوههایی را که میان چغان‌رود (زامل) و وخشاب قرار دارند، قوادیان (قبادیان) دانسته است (ص 93). برخی از پژوهندگان بر این باورند که در شرح ابن‌رسته، دو رود کافر نهان (به زبان روسی: کفرنگن، نک‌ : بارتولد، 70) و سرخان به هم آمیخته شده‌اند (مارکوارت، 103). مینورسکی نیز این اشتباه ابن‌رسته را دربارۀ سرچشمۀ چغان رود یادآور شده است (همانجا). برخی از مآخذ، قره‌تاغ دریا را همان رشتۀ بالایی چغان‌رود دانسته، و چنان که پیش‌تر یاد شد، به شاخۀ پایینی آن سرخان دریا گفته‌اند ( ایرانیکا، همانجا).
ابن‌حوقل نوشته است که چغان‌رود، در پشت مسخا، در نزدیکی آب‌جن جاری است (2 / 506). مارکوارت آب‌جن را با اسکندرگول تطبیق داده است (ص 95). مآخذ امروزی، آگاهیهای روشن‌تری دربارۀ ویژگیهای سرخان‌دریا (چغان‌رود) به‌دست می‌دهند: برابر این نوشته‌ها، سرخان‌رود از پیوند دو رود توپلنگ ـ دریا و قره‌تاغ ــ که سرچشمۀ مشترک دارند ــ پدید می‌آید. این رود در مسیر خود از دامنۀ جنوبی کوههای حصار می‌گذرد و 196کمـ‌ (با رود قراتاغ 306 کمـ‌ ‌) درازا دارد («دائرة‌المعارف ... »، IV / 49). برخی از مآخذ درازای آن را 175کمـ ،‌ و از سرچشمۀ رود قراتاغ 287 کمـ‌ نوشته‌اند. حوضۀ آبریز این رود گستره‌ای به پهنای 500‘ 13 کمـ‌ 2 را دربر می‌گیرد. زمان پرآبی آن تقریباً از ماه خرداد تا شهریور است («دائرة المعارف بزرگ ... »، XXV / 93). سرخان‌دریا واپسین شاخۀ آمودریا به شمار می‌رود و 175‘1 کمـ‌ از دهانۀ آن فاصله دارد ( ایرانیکا، I / 996) و امروزه از رودهای کشور ازبکستان به شمار می‌رود (حیدری، 4).

پیشینۀ زندگی فرهنگی و اجتماعی در کرانۀ چغان‌رود (سرخان)

درۀ سرخان به‌سبب مراتعش برای ساکنان آن همواره ارزش بسیاری داشته است. نخستین ساکنان آن را ایرانیان تشکیل می‌دادند (بارتولد، گزیده، 15) و به گویشهای ایرانی سخن می‌گفتند (رضا، 79)، اگر چه آنها اکنون به وسیلۀ ازبکان از آن سرزمین رانده شده و پراکنده گردیده‌اند و شهرهای پیش از اسلام و سده‌های میانۀ آن دیری است که از میان رفته‌اند (بارتولد، همانجا). در آن روزگاری که جغرافی‌نویسان اسلامی از آمودریا سخن گفته‌اند، زندگی فرهنگی و کشاورزی بیشتر در بخشهای بالایی دره‌های سرخان و کافرنهان متمرکز بوده است، چنان که اکنون نیز چنین است. این ناحیه از دیدگاه حاصلخیزی و جمعیت مقام نخست را داشته است و آب سرخان به حدی در آبیاری کشتزارها به کار می‌رفته که در برخی از فصلها به آمودریا نمی‌رسیده، ولی برای آبیاری کشتزارهای ترمذ بسنده بوده است (همو، آبیاری، 99-100).
بر کرانه‌های چغان‌رود، شهرهایی چند ساخته شده بود: شهر چغانیان (شهر عمدۀ سرزمین چغانیان، نک‌ : همو، گزیده، 13)، در بخش بالایی چغان‌رود و در دو سوی آن قرار داشته، در دو منزلی آن، شهر کوچک «باسَند» (بایسون کنونی، نک‌ : مارکوارت، 106) مشرف بر رودخانه بوده است. در نیمه راه شهرهای ترمذ و چغانیان، شهر دارزنجی (دارزنگی) واقع بود و در جنوب آن نزدیک چغان‌رود، شهری معروف به «صَرمَنجی» یا صَرمَنجان بود و سرانجام نزدیک محل پیوستگی چغان‌رود به آمودریا، ترمذ قرار داشت که مهم‌ترین شهر سرزمین چغانیان به شمار می‌رفت (لسترنج، 440).
در کاوشهای باستان‌شناسی که اخیراً در درۀ چغان‌رود صورت گرفته، آثار مهمی به دست آمده است، از جمله در غاری به نام تشیک‌تاش بر فراز یکی از کوههای بایسون که مشرف بر این ‌دره است، در 1938م / 1317ش آثاری از دورۀ پارینه‌سنگی میانی یافت شده است که مجموعه‌ای غنی دربارۀ این دوره شمرده می‌شود (آلچین، 81) و نیز در آثار معماری‌ای به نام خالچیان در ترمذ نقش‌برجسته‌هایی به دست آمده است که مجموعۀ بسیار ارزنده‌ای را تشکیل می‌دهد و امروزه آنها را در موزۀ ارمیتاژ قرار داده‌اند (ورجاوند، 15).

مآخذ

آلچین، بریجیت، «پارینه‌سنگی میانی»، تاریخ تمدنهای آسیای مرکزی، ترجمۀ صادق ملک شهمیرزادی، تهران، 1374ش؛
ابن‌حوقل، محمد، صورة‌الارض، به کوشش کرامرس، لیدن، 1937م؛
ابن‌رسته، احمد، الاعلاق النفیسة، لیدن، 1891م؛
اصطخری، ابراهیم، مسالک الممالک، به کوشش دخویه، لیدن، 1870م؛
بارتولد، و. و.، آبیاری در ترکستان، ترجمۀ کریم کشاورز، تهران، 1350ش؛
همو، گزیدۀ مقالات تحقیقی، ترجمۀ کریم کشاورز، تهران، 1358ش؛
حدود العالم، به کوشش منوچهر ستوده، تهران، 1340ش؛
حیدری، محمدرضا، شناسنامۀ فرهنگی جمهوری ازبکستان، تهران، 1380ش؛
رضا، عنایت‌الله، ایران و ترکان در روزگار ساسانیان، تهران، 1365ش؛
شرف‌الدین علی یزدی، ظفرنامه، به کوشش عصام‌الدین اورونبایف، تاشکند، 1972م؛
فرخی سیستانی، دیوان، به کوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، 1335ش؛
مارکوارت، یوزف، وهرود و ارنگ، ترجمۀ داوود منشی‌زاده، تهران، 1368ش؛
مقدسی، محمد، احسن التقاسیم، به کوشش دخویه، لیدن، 1906م؛
ورجاوند، پرویز، میراثهای تمدن ایرانی در سرزمینهای آسیایی شوروی، تهران، 1351ش؛
یاحقی، محمدجعفر و مهدی سیدی، از جیحون تا وخش، مشهد، 1378ش؛
نیز:

Barthold, W. W., Turkestan Down to the Mongol Invasion, London, 1977;
Bol’shaya Sovetskaya Entsiklopediya, Moscow, 1970-1978;
Iranica ;
Kratkaya geograficheskaya entsiklopedia , Moscow, 1964;
Le Strange, G., The Lands of the Eastern Caliphate, London, 1966;
Minorsky, V., introd. udūd al - ʿĀlam, London, 1937.

محسن احمدی

نام کتاب : دائرة المعارف بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 5  صفحه : 936
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست