responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دائرة المعارف بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 5  صفحه : 926

جیرفت

نویسنده (ها) : محسن احمدی - حمیده چوبک

آخرین بروز رسانی : سه شنبه 26 آذر 1398 تاریخچه مقاله

جیرُفْت، شهرستان و شهری تاریخی در استان کرمان:

 

شهرستان جیرفت

این شهرستان از شمال به شهرستان کرمان، از شمال خاوری و خاور به شهرستان بم، از جنوب به شهرستان کهنوج، و از غرب به شهرستان بافت محدود است (جعفری، دایرة المعارف ... ، ۳۵۴). شهرستان جیرفت برپایۀ قانون تقسیمات کشوری ۱۳۸۷ش، متشکل از ۳ بخش به نامهای ساردوئیه، جبال بارز و مرکزی، و ۱۱ دهستان است و در سرشماری ۱۳۸۵ش جمعیت آن ۵۹۵‘ ۱۸۷ تن بوده است («درگاه ... »، بش‌ ‌). به‌جز شهر جیرفت که مرکز شهرستان است، شهرهای دیگر آن اینها ست: جبال بارز و درب بهشت ( نشریه ...، بش‌ ).

بخش بزرگی از شهرستان جیرفت را کوهستانهای بهرآسمان و بارز، و بخش کوچکی را دشت نسبتاً هموار جیرفت فرا گرفته است. در کوهستانها آب و هوا معتدل مایل به سرد، و در دشت جیرفت معتدل مایل به گرم تا گرم است (جعفری، همانجا). جیرفت را از دیدگاه آب و هوا، «جنة اربعة اشهُر» یعنی بهشت ۴ ماه می‌خواند‌ه‌اند (افضل‌الدین، عقد العلى، ۶۹)، زیرا از آخرین ماه پاییز تا نخستین ماه بهار (قوس تا حمل) مرغزارها سبز، گلهای نرگس و لاله شکفته، هوا معتدل و درختان پر از مرکبات است، ولی در ۸ ماه دیگر گرما و رطوبت بیشتر است (وزیری، جغرافیا ... ، ۱۱۵). جیرفت بیشترین باران سالانه را در استان کرمان دارد (خیراندیش، ۲۴). هلیل رود، مهم‌ترین رود استان کرمان، که از کوهستان هزار در شمال باختری جیرفت سرچشمه می‌گیرد، حوضۀ پهناوری از دشت حاصلخیز جیرفت را آبیاری می‌کند (جعفری، رودها ... ، ۴۸۰).

دشت جیرفت به سبب کوههای بلندی که آن را فرا گرفته‌اند و نیز به‌دلیل اختلاف ارتفاع ناگهانی آنها با دشت، از اقلیمهای گوناگونی برخوردار است و این ویژگی سبب گردیده است تا در آنجا فراورده‌های کشاورزی متنوع سردسیری و گرمسیری به خوبی به دست آید (نیک‌نفس، ۵). جیرفت از دیدگاه تولید فراورده‌های کشاورزی در کشور، جایگاه سوم را دارد و ملقب به «هند ایران» شده است ( استان ... ، ۵۴). سدی که در حدود ۳۰ کیلومتری شمال غربی جیرفت بر روی هلیل‌رود بسته شده، در بهبود وضع کشاورزی این سرزمین نقش بسزایی دارد (همان، ۳۷؛ جعفری، دایرة المعارف، همانجا). گویا در روزگاران کهن نیز، سد بزرگی بر روی هلیل‌رود ساخته بوده‌اند که نشانه‌های آن هنوز بر جا مانده و چنین پیدا ست که شهر باستانی جیرفت (قمادین) بر اثر شکستن همین سد، از میان رفته است. امروزه بازماندۀ ویرانه‌های این شهر به «شهر دقیانوس» معروف است (باستانی، زیر این ... ، ۱۱۶).

افزون بر زمینهای بارور کنارۀ هلیل‌رود دشتِ حاصلخیز جیرفت، وجود چشمه‌ها، چاهها و قناتها، عوامل دیگری هستند که موجب پیشرفت کشاورزی این شهرستان گردیده‌اند (نیک‌نفس، ۸). جیرفت در ۱۳۵۵ش / ۱۹۷۶م، ۱۵۰ رشته قنات داشته که سرچشمۀ اصلی آبریز آنها کوهستان بهرآسمان بوده است (باستانی، وادی ... ، ۱ / ۲۱۲). در جیرفت کاشت مرکبات، غلات، فراورده‌های صیفی، سبزی، پنبه، برنج، نیشکر، موز و خرما رواج دارد (همان، ۱ / ۲۷۲؛ خیراندیش، ۶۰).

پرورش درخت خرما در جیرفت پیشینه‌ای کهن دارد و جغرافی‌نویسان سده‌های ۳ و۴ق / ۹ و ۱۰م از آن یاد کرده‌اند (یعقوبی، ۲۸۹؛ اصطخری، ۱۶۶؛ ابن حوقل، ۲ / ۳۱۱). اصطخری دربارۀ برداشت خرما، به رسم نیکویی از مردم جیرفت اشاره کرده، و نوشته است: آنها خرماهایی را که باد از درخت بریزد، خود برنمی‌دارند و این مقدار از خرما‌ها سهم رهگذران و فرودستان است و شاید بیشتر از صاحب آنها، به فرودستان برسد (ص ۱۶۷؛ نیز نک‌ : یاقوت، ۲ / ۱۷۴). در آثار جغرافی‌نویسان سده‌های ۸- ۹ق / ۱۴-۱۵م نیز همچنان از نخلستانهای فراوان جیرفت سخن گفته شده است (حمدالله، ۱۴۰؛ حافظ ابرو، ۳ / ۱۵).

در جیرفت گونه‌ای پرندۀ شکاری به نام «جیرفتی» یافت می‌شود که نوعی تیهوی دشتی است و گویا از این گونه به جز این شهرستان در جای دیگر پیدا نمی‌شود (وزیری، جغرافیا، ۱۱۸).

 

شهر جیرفت

این شهر در °۵۷ و ´۴۴ و ´´۱۵ طول شرقی و °۲۸ و ´۴۰ و ´´۱۵ عرض شمالی و در ۱۹۲ کیلومتری جنوب خاوری کرمان (مرکز استان) قرار گرفته است و ۹۶۰ متر از سطح دریا ارتفاع دارد. آب و هوای آن معتدل مایل به گرم و خشک است (جعفری، همانجا). شهر جیرفت در کنار جادۀ ارتباطی استانهای کرمان، سیستان و بلوچستان با بندرعباس واقع شده، و دارای موقعیت ارتباطی ممتازی است (نیک‌نفس، ۹). این شهر در ۱۳۸۵ش دارای ۹۸۸‘ ۹۷ تن جمعیت بوده است («درگاه»، بش‌ ‌).

 

پیشینۀ تاریخی

در برخی از غارهای کوهستانهای جیرفت مانند جبال بارز، ساردوئیه و دلفارد، بقایای زندگی دوره‌های پارینه‌سنگی، نوسنگی و به‌ویژه دورۀ آغازین فلز به دست آمده (صفا، ۶۵)، و برخی از باستان‌شناسان بر این باورند که تمدن حوزۀ فرهنگی هلیل‌رود (حوزۀ فرهنگی جیرفت) در هزارۀ ۳ ق‌م در اوج شکوفایی بوده است (نک‌ : گیلانی، ۶). بعضی از پژوهشگران جیرفت را با سرزمینی که به یونانی «گدروزیا[۱]» گفته‌اند، یکی دانسته و نوشته‌اند که اسکندر مقدونی از آنجا گذشته است. ناحیۀ جیرفت تا سده‌هایی پس از اسلام «جِردوس» خوانده می‌شد که می‌توان آن‌را معرب گدروزیا دانست (باستانی، یعقوب لیث، ۲۲۳؛ نیز دربارۀ جردوس، نک‌ : یاقوت، ۲ / ۵۷). سایکس نام شهری را که اسکندر در آن توقف کرده «سَلموس» نامیده، و آن را با یکی از دو شهر جیرفت یا رودبار برابر دانسته است. همو در جیرفت به اشیائی برخورده که به نظرش، بازمانده از سپاهیان یونان بوده است (ص ۱۷۳-۱۷۴).

جیرفت را تازیان در ۲۳ق / ۶۴۴ م به فرماندهی سهیل بن عدی گشودند و غنیمتها و اموال فراوانی از آنجا به دست آوردند (ابن اثیر، ۳ / ۴۳-۴۴؛ طبری، ۴ / ۱۸۰). بلاذری فتح جیرفت را به مجاشع بن مسعود نسبت داده است (ص ۵۵). عربها که جیرفت را از نظر آب و هوا مساعد می‌دیدند، در آنجا اقامت گزیدند و این سرزمین مدتها در دست آنها باقی ماند (سایکس، ۱۸۸). نام برخی از روستاها مانند بوحربی، جوّابی و قعقاعی برگرفته از نام آنها ست (افضل‌الدین، عقد العلى، ۶۵).

با اینکه تازیان بر جیرفت دست یافتند، ولی مردم کوهستان بارز تا نیمۀ دوم سدۀ ۳ق / ۹م در پناه کوههای بلند و جنگلهای انبوه، بر آیین زردشتی باقی ماندند (گروسی، ۱۴۵). در ۷۴ق / ۶۹۳ م ازارقه (گروهی از خوارج)، فارس و کرمان را گرفتند و جیرفت را مرکز خود قرار دادند و تقریباً تا ۸۰ ق / ۶۹۹ م آنجا را در دست داشتند (نفیسی، ۱۱۴). گویا جیرفت در زمان خلافت عمر بن عبدالعزیز (۹۹-۱۰۱ق / ۷۱۸- ۷۱۹م) نیز در معرض تهاجم تازیان قرار گرفته و آنان بیشۀ جیرفت را که پناهگاه جانوران درنده بوده است، پاک کرده و روستاهایی به نام خود ساخته بودند (حمدالله، نیز حافظ ابرو، همانجاها).

هنگامی که یعقوب لیث صفاری به کرمان تاخت، مردم جیرفت در برابر وی شوریدند و در کوهستان بارجان (بارز) به پایداری برخاستند، اما یعقوب به نیرنگ بر فرمانده آنان دست یافت و شورش جیرفتیان را در هم شکست (افضل‌الدین، همان، ۶۵-۶۶). تاریخ این رویداد ۲۵۴ق / ۸۶۸ م دانسته شده است (گروسی، همانجا). با پیروزی صفاریان، عمرو لیث، برادر یعقوب مسجدی در جیرفت ساخت که تا سدۀ ۷ق / ۱۳م پابرجا بوده است (گلاب‌زاده، ۲۴۵). جیرفت در حدود سال ۲۹۴ق چندی نیز به دست لیث بن علی، برادرزادۀ یعقوب افتاد ( تاریخ ... ، ۲۸۰-۲۸۱).

در ۳۲۴ق / ۹۳۶م احمد معزالدوله، از فرمانروایان آل بویه جیرفت را تصرف کرد، ولی در جنگ با اهالی جبال بارز به فرماندهی علی بن زنجی، معروف به کلویه شکست خورد و یکی از دستانش نیز قطع گردید (ابن اثیر، ۸ / ۳۲۴-۳۲۵). در ۳۶۰ق / ۹۷۱م عضدالدولۀ دیلمی توانست جیرفت را به تصرف درآورد (همو، ۸ / ۶۱۳). در ۴۳۴ق / ۱۰۴۳م طغرل‌بیک سلجوقی، دایی خود ابراهیم ینال را برای تصرف کرمان گسیل کرد. در ۶ فرسنگی جیرفت نبرد سختی میان سپاه او و ابوکالیجار دیلمی درگرفت که به پیروزی دیلمیان انجامید (همو، ۹ / ۵۱۰-۵۱۱).

در ۴۴۲ق / ۱۰۵۰م ملک قاورد (بنیان‌گذار سلجوقیان کرمان) این سرزمین را از دست دیلمیان بیرون آورد (حافظ ابرو، ۲۳). پیش از او، از جیرفت تا کرانۀ دریا در تصرف قوم کوفج (قُفص) بود (افضل‌الدین، بدایع ... ، ۵). ملک قاورد در یک نبرد غافلگیرانه به سرزمین آنان تاخت و توانست بر آنها پیروزی یابد (همو، عقد العلى، ۱۲۳). در ۴۵۹ق / ۱۰۶۷م الب ارسلان (سلطان نامدار سلجوقی) برای سرکوب قاورد (قرا ارسلان) به کرمان رفت. قاورد شکست خورد و به جیرفت گریخت و درخواست بخشش کرد. سلطان وی را بخشید و کرمان را بدو داد (حسینی، ۹۹).

سلجوقیان کرمان در حدود ۱۵۰ سال (۴۳۳-۵۸۲ ق / ۱۰۴۲-۱۱۸۶م) بـر سرزمین کرمان فرمـان راندند (نک‌ : زامباور، ۳۳۵). در روزگار آنان، جیرفت یکی از دو پایتخت کرمان به شمار می‌رفت (باستانی، حاشیه بر ... ، ۵). عادت شاهان سلجوقی کرمان چنین بود که در ماه آذر از بردسیر (پایتخت تابستانی) به جیرفت (پایتخت زمستانی) می‌رفتند و در اردیبهشت ماه دوباره به بردسیر بازمی‌گشتند (محمد بن ابراهیم، ۴۶). در ۵۳۷ ق / ۱۱۴۲م در بیرون شهر جیرفت، جنگی میان محمد، پسر ارسلان شاه و برادرش سلجوق شاه درگرفت که با پیروزی محمد پایان یافت. به دستور محمد در جیرفت مسجدها و کتابخانه‌هایی ساخته شد (بازورث، ۱۳۴).

در ۵۶۶ ق / ۱۱۷۱م جنگی خانوادگی در جیرفت روی داد که زیان بسیاری برای این شهر به بار آورد. بهرام‌شاه و برادرش ملک ارسلان در صحرای قمادین جیرفت به نبرد با یکدیگر پرداختند. بهرام‌شاه که سپاهی از خراسان او را یاری می‌کرد، پیروز شد و خراسانیها قمادین و جیرفت را غارت کردند و مردم بسیاری را کشتند (محمد بن ابراهیم، ۶۲؛ افضل‌الدین، بدایع، ۴۱). محمد بن ابراهیمْ قمادین را که این جنگ در آنجا روی داده، جایگاهی بر در جیرفت دانسته که توقفگاه بازرگانان روم، هند و جای فرود آمدن مسافران دریا، خشکی و گنج‌خانۀ ثروتمندان شرق و غرب بوده است (همانجا). از قمادین به عنوان خزانۀ نفایس چین و ختا، هندوستان، حبشه، زنگبار، روم، مصر، ارمنستان، آذربایجان، ماوراءالنهر، خراسان، فارس و عراق یاد شده است (همو، ۱۰۰).

 

در آن روزگار راه بندر هرمز به جیرفت می‌رسید و سپس به جاهای دیگر ایران می‌پیوست. شکست ملک ارسلان در جنگ، و غارت قمادین و جیرفت، مردم را به تنگدستی انداخت و نیز راه کاروانهای بازرگانی را از جیرفت قطع گردانید (باستانی‌، همان، ۱۱، ۱۳). پس از این، بازرگانان اروپا و هند به علت فقدان امنیت در راه جیرفت، به فکر بهره‌مندی از راههای دیگر افتادند (وزیری، تاریخ ... ، ۴۲). قمادین همان شهری است که مارکوپولو آن را کَمادی نامیده (نک‌ : لسترنج، ۳۱۵)، و نوشته است که کمادی پیش از این شهری بزرگ و پرشکوه بوده، ولی اکنون (سدۀ ۷ق / ۱۳م) کوچک و کم‌اهمیت شده است، زیرا مغولان چند بار آن را ویران ساخته‌اند («کتاب [۲]... »، ۹۷). کمادی در سدۀ ۱۳ق / ۱۹م در شمال جیرفت شناسایی شد. مردم بومی ویرانه‌های آن را شهر دقیانوس می‌نامند (گابریل، ۱۲۹؛ سایکس، ۲۶۷). برخی همین شهر دقیانوس را شهر جیرفت کهن دانسته‌اند (خیراندیش، ۶۰).

در ۵۷۵ ق / ۱۱۷۹م به روزگار توران شاه دوم سلجوقی، غزان که به سرزمین کرمان رخنه کرده بودند، به جیرفت تاختند، و بسیاری از اهالی آن را کشتند، آبادیها را نابود ساختند و در شهر جیرفت خشت بر روی خشت نگذاشتند (محمد بن ابراهیم، ۱۲۸- ۱۲۹؛ ناصرالدین، ۱۸). در ۵۸۱ق / ۱۱۸۵م ملک دینار، فرمانروای غزان به کرمان رفت و چند سالی جیرفت را در تصرف داشت (محمد ابن ابراهیم، ۱۶۰؛ افضل‌الدین، عقد العلى، ۹۷).

در ۷۵۵ق / ۱۳۵۴م شاه شجاع از شاهان آل مظفر، برای سرکـوب شورش اوغـانها و جرمـاییها ــ از طوایف مغول ــ به جیرفت رفت و بر آنان دست یافت (کتبی، ۴۹). جیرفت در ۸۱۱ ق / ۱۴۰۸م شاهد جنگ میان میرزا ابابکر (نوادۀ تیمور گورکانی) و سلطان اویس (از فرمانروایان تیموری) بود که به شکست و کشته شدن میرزا ابابکر انجامید (غفاری، ۲۳۷).

در ۱۰۲۰ق / ۱۶۱۱م گنجعلی‌خان، از سرداران صفوی از راه جیرفت رهسپار سرکوب گردنکشان بلوچ گردید و به یاری سپاهیان جیرفتی و رودباری سرزمین آنها را به حوزۀ حکومتی کرمان افزود (صفا، ۱۱۵). در ۱۲۰۹ق / ۱۷۹۴م آقا محمدخان قاجار، ولیعهد خود، فتحعلی‌خان را در پی لطفعلی‌خان زند به کرمان فرستاد و او در تعقیب شاهزادۀ زند، جیرفت را تصرف کرد (احمدی، ۳۸؛ سپهر، ۱ / ۷۱).

 

آثار باستانی

شهرستان جیرفت پر از دژها و تپه‌های باستانی است (دربارۀ نام و جای آنها، نک‌ : صفا، ۱۴۰-۱۴۵). مقدسی در سدۀ ۴ق / ۱۰م از دژ جیرفت با ۴ دروازه به نامهای شاپور، بم، سیرجان و مصلى سخن گفته (ص ۴۶۷)، و سایکس در سالهای ۱۸۹۴-۱۹۰۰م نشانه‌هایی از خندق و ارگ را در این شهر شناسایی کرده، و به نوشتۀ او، ارگ جیرفت چهار ضلعی بوده که هر ضلع آن ۲۸۶ ذرع درازا داشته است. سایکس همچنین سکه‌هایی از دورۀ ساسانیان در جیرفت یافته است (ص ۲۶۷). ایـن شهر جایـگاه ضربِ شماری از سکـه‌های معروف به عرب ـ ساسانی بوده، و بعدها در آنجا سکه‌های شاهان آل بویه و سلجوقی هم ضرب شده است (جیرفت، npn.؛ نیز نک‌ : گاوبه، ۹۸).

در سالهای اخیر نام جیرفت به سبب آثار باستانی‌اش به صورت گسترده‌ای بر سر زبانها افتاده و به رسانه‌های همگانی راه یافته است. بر اثر کاوشهای غیرقانونی در تمام طول ۴۰۰ کیلومتری مسیر هلیل رود و در فاصلۀ ۲۸-۵۳ کیلومتری جنوب جیرفت، آثار باستانی بسیاری به دست آمده که در خارج از ایران در بازارهای مکارۀ کشورهای آسیایی، اروپایی و آمریکایی به فروش رفته است. شماری اندک از این اشیا که به دست مراجع رسمی کشور افتاده، شامل ظروف تزیینی سنگی با نقوش برجسته و گاه کنده‌کاری شده برای ترصیع است که نقشهایی از جانوران، موجودات وهمی و افسانه‌ای و نیز گونه‌ای چند از گیاهان مانند نخل، نمای باروی دور شهرها و بناهای درون آن را دربر می‌گیرد و نیز پیکره‌های انسان و جانوران از سنگ و مفرغ و همچنین چارپایۀ سنگی که تاریخ آنها به سالهای پایانی هزارۀ ۴ و ۳ ق‌م می‌رسد. این دیرینگی فرهنگی سبب گردیده که تمدن جیرفت، در برخی از مآخذ، «کهن‌ترین تمدن شرق» به شمار آید (نک‌ : مجیدزاده، ۱-۳).

 

مآخذ

ابن اثیر، الکامل؛ ابن حوقل، محمد، صورة الارض، لیدن، ۱۹۳۹م؛ احمدی کرمانی، یحیى، فرماندهان کرمان، به کوشش محمدابراهیم باستانی پاریزی، تهران، ۱۳۵۴ش؛ استان کرمان در یک نگاه، مرکز کرمان‌شناسی، تهران، ۱۳۷۸ش؛ اصطخری، ابراهیم، مسالک الممالک، به کوشش دخویه، لیدن، ۱۹۲۷م؛ افضل‌الدین کرمانی، احمد، بدایع الازمان، به کوشش مهدی بیانی، تهران، ۱۳۲۶ش؛ همو، عقد العلى، به کوشش علی محمد عامری نائینی، تهران، ۱۳۱۱ش؛ باستانی پاریزی، محمدابراهیم، حاشیه بر سلجوقیان و غز در کرمان (نک‌ : هم‌ ، محمد بن ابراهیم)؛ همو، زیر این هفت آسمان، تهران، ۱۳۶۴ش؛ همو، وادی هفت واد، تهران، ۱۳۵۵ش؛ همو، یعقوب لیث، تهران، ۱۳۶۳ش؛ بلاذری، احمد، فتوح البلدان، به کوشش عبدالله انیس طباع و عمر انیس طباع، بیروت، ۱۴۰۷ق / ۱۹۸۷م؛ تاریخ سیستان، به کوشش محمدتقی بهار، تهران، ۱۳۱۴ش؛ جعفری، عباس، دایرةالمعارف جغرافیایی ایـران، تهران، ۱۳۷۹ش؛ همـو، رودها و رودنامۀ ایران، تهران، ۱۳۷۶ش؛ حافظ ابرو، عبدالله، جغرافیا، به کوشش صادق سجادی، تهران، ۱۳۷۸ش؛ حسینی، علی، زبدة التواریخ، به کوشش محمد نورالدین، بیروت، ۱۴۰۵ق / ۱۹۸۵م؛ حمدالله مستوفی، نزهة القلوب، به کوشش لسترنج، لیدن، ۱۹۱۵م؛ خیراندیش، اسدالله، با من به کرمان بیایید، تهران، ۱۳۶۸ش؛ «درگاه ملی آمار» (نک‌ : مل‌ ، SCI)؛ زامباور، نسب‌نامۀ خلفا و شهریاران، ترجمۀ محمدجواد مشکور، تهران، ۱۳۵۶ش؛ سپهر، محمدتقی، ناسخ التواریخ، به کوشش جمشید کیان‌فر، تهران، ۱۳۷۷ش؛ سرشماری عمومی نفوس و مسکن (۱۳۷۵ش)، نتایج تفصیلی، شهرستان جیرفت، مرکز آمار ایران، تهران، ۱۳۷۶ش؛ صفا، عزیزالله، تاریخ جیرفت و کهنوج، تهران، ۱۳۷۳ش؛ طبری، تاریخ؛ غفاری قزوینی، احمد، تاریخ جهان‌آرا، تهران، ۱۳۴۳ش؛ کتبی، محمود، تاریخ آل مظفر، به کوشش عبدالحسین نوایی، تهران، ۱۳۳۵ش؛ گروسی، عبدالله، «راههای کاروان در ایالت کرمان در سده‌های سوم تا ششم هجری»، کرمان‌شناسی، به کوشش محمدعلی گلاب‌زاده، تهران، ۱۳۷۴ش، ج ۲؛ گلاب‌زاده، محمدعلی، کرمان در گذر تاریخ، کرمان، ۱۳۸۱ش؛ گیلانی، رضا، «تاراج تاریخ و تمـدن ایـران در جیـرفت»، ایـران، تهـران، ۱۳۸۲ش، س ۹، شم‌ ۲۵۲۸؛ مجیـدزاده، یوسف، جیرفت کهن‌ترین تمدن شرق، تهران، ۱۳۸۲ش؛ محمد بن ابراهیم، سلجوقیان و غز در کرمان، به کوشش محمدابراهیم باستانی‌پاریزی، تهران، ۱۳۴۳ش؛ مقدسی، محمد، احسن التقاسیم، به کوشش دخویه، لیدن، ۱۹۰۶م؛ ناصرالدین منشی‌کرمانی، سمط العلى، به کوشش عباس اقبال آشتیانی، تهران، ۱۳۶۲ش؛ نشریۀ اسامی عناصر و واحدهای تقسیماتی، استان کرمان، دفتر تقسیمات کشوری وزارت کشور، تهران، ۱۳۸۷ش؛ نفیسی، سعید، تاریخ اجتماعی ایران از انقراض ساسانیان تا انقراض امویان، تهران، ۱۳۴۲ش؛ نیک‌نفس دهقانی، اسلام، بررسی گویش جیرفت و کهنوج، کرمان، ۱۳۷۷ش؛ وزیری، احمدعلی، تاریخ کرمان، به کوشش محمدابراهیم باستانی پاریزی، تهران، ۱۳۶۴ش؛ همو، جغرافیای کرمان، به کوشش محمدابراهیم باستانی پاریزی، تهران، ۱۳۵۴ش؛ یاقوت، بلدان؛ یعقوبی، احمد، البلدان، لیدن، ۱۸۹۲م؛ نیز:

 

The Book of Ser Marco Polo, tr. and ed. Henry Yule, New York, ۱۹۲۶; Bosworth, C. E., «The Political and Dynastic History of the Iranian World», The Cambridge History of Iran, vol. V, ed. J. A. Boyle, Cambridge, ۱۹۶۸; Gabriel, A., Marcopolo in Persien, Wien, ۱۹۶۳; Gaube, H., Arabosasanidische Numismatik, Brunswick, ۱۹۷۳; Jîruft, http: / / www.angelfire com / ny۳ / vaguebrit / longlist۲.html; Le Strange, The Lands of the Eastern Caliphate, London, ۱۹۶۶; SCI, www. sci.org.ir / portal / faces / public / census۸۵; Sykes, P. M., Ten Thousand Miles in Persia, New York, ۱۹۰۲.

 

محسن احمدی

 

باستان‌شناسی و هنر جیرفت

یکی از محوطه‌های پراهمیت پیش از تاریخی، تاریخی و اسلامی، واقع در جنوب شرق ایران، که در کنارۀ حوضۀ آبریز هلیل‌رود شکل گرفته، و به نام حوزۀ هلیل‌رود نیز شناخته شده است؛ از آثار به‌دست‌آمده از آن با اصطلاحات «فرهنگ جیرفت» یا «جیرفت» یاد می‌شود (مجیدزاده، «پروژه ...»، ۳۱-۵۲).

 

پیشینه

هلیل‌رود با آب فراوان و انباشتهای رسوبی گل ضخیم، طغیانها و تغییر مسیر جریان خود طی هزاره‌ها، از یک‌سو زندگی‌ساز، و از سوی دیگر عامل از بین رفتن زیست و بوم تمدنها بوده است. درکنارۀ این رود از هزاران سال پیش زیستگاههایی از دوران پارینه‌سنگی، نوسنگی و کشاورزی در دامنۀ کوهها و میانکوهها شکل گرفته، و در دوره‌های تاریخی و اسلامی تداوم یافته است. بیش از هزاران محوطه و تپۀ باستانی از دامنۀ کوهها و میانکوهها تا درون هلیل پیوسته و گسسته تا جازموریان به چشم می‌خورد، که تنها بخش اندکی از آنها شناسایی شده است. داده‌های باستان‌شناختی در این منطقه نشانگر آن است که نخستین زیستگاهها پس از گذر از دوران کشاورزی و نوسنگی، با ورود به مرحلۀ شهرنشینی و مفرغ در ۰۰۰‘۵ سال پیش، به شکل یکی از کهن‌ترین و قدرتمندترین فرمانرواییهای سیاسی و اجتماعی درآمده، و نخستین دولت‌شهرها با هسته‌های اقتصادی، بازرگانی و مذهبی در این منطقه به وجود آمده است. در این دوران، ارتباط با سرزمین ایلام (در جنوب غرب ایران) وجود داشته است، و گسترش جغرافیایی ایلام و «فرا ایلامی[۱]» را در جنوب شرق ایران مطرح می‌کند (آمیه، ۱۳۵-۱۳۷؛ نیز نک‌ : ه‌ د، ۱۷ / ۲۷۰-۲۷۱).

امروزه با داده‌های باستان شناختی در دست، گروهی از پژوهشگران حوزۀ هلیل به مرکزیت جیرفت را «ارته[۲]» (مجیدزاده، «آیا ارت ...»، ۳-۱۳، «پروژه»، ۳۶-۳۷)، یا «مراهاشی[۳]» می‌دانند، نامی که مدارک نوشتاری میانرودانی دربارۀ آن سخن می‌گویند که با سومر در آمدو‌شد فرهنگی بوده است (اسکالونه، ۳۶۳)؛ هرچند در گذشته برخی از پژوهشگران شهداد را محل این سرزمین افسانه‌ای دانسته‌اند و برخی دیگر سرزمینهای مختلف دیگری را برای ارتۀ افسانه‌ای پیشنهاد کرده بودند (مجیدزاده، «سرزمین ...»، سراسر مقاله؛ کابلی، «شهداد ...»، سراسر مقاله).

با توجه به ارزش یافته‌ها و گسترش آنها در این محوطه، از یک سو جیرفت خاستگاه تمدنی و فرهنگی شرق، وتمدن سومری در میانرودان شناخته‌شده (مجیدزاده، «آیا ارت»، ۳-۴)، و از سوی دیگر از حکومتهای درجه دو هم‌زمان سومر به‌شمار آمده است (کوهل، ۴۱۳)؛ اما با توجه به غنی بودن و پراکندگی آثار در این منطقه شاید بتوان گفت جیرفت در گسترۀ جغرافیایی «مکن» مرکز حکومت فرمانروایی مکن در این دوران بوده است. طبق متون اکدی نارام سین[۴] ــ پـادشاه اکدی ــ در اواخر هزارۀ ۳ ق‌م هیئت ‌بلند‌پایۀ بازرگانی برای خرید منابع اولیۀ مس، بافته و چوب به مکن فرستاد؛ همچنین از آنجا سنگ مرمر برای ساخت تندیس به میانرودان صادر می‌شد (عبدی، ۳۳-۳۴). امروزه در جیرفت منابع فراوان و غنی سنگ مرمر شناسایی شده است (نک‌ : ه‌ د، ۱۷ / ۲۶۹-۲۷۰؛ علیدادی، ۲۵).

در دوران هخامنشی بخشهای متفاوتی در این حوزه به نام گدر، گدروزیه[۵]، مکن و اکوفاجیا نام ‌برده شده است، که نشان از تقسیم این حوزه در این دوره است. در کتیبه‌های هخامنشی آمده است که چوب جک (یکا[۶]) که چوبی صنعتی و محکم بوده، و در ساخت ستونهای شوش به‌کار رفته، از این منطقه صادر می‌شده است (شارپ، ۹۹). ستونهای سنگی که اخیراً در منطقۀ اسفندقۀ جیرفت یافت‌شده، نشان از مرکزیت این منطقه در دوران هخامنشی است. برپایۀ نوشته‌های همراهان اسکندر جایی که وی با نئارخوس، دریاسالار خود دیدار داشته، جیرفت بوده است (استاین، ۱۵۷). در دورۀ ساسانیان آثاری از تپۀ هزارمردی و خرگ شناسایی شده، و نیز مجموعه‌ای از ظروف سیمین به صورت دفینه در بلندیهای جبال بارز به‌دست آمده است (علیدادی، ۲۶-۲۷).

بقایای جیرفتِ دوران اسلامی امروزه در محوطۀ «شهر دقیانوس» واقع در یک کیلومتری جیرفت کنونی شناسایی شده و مورد مطالعه قرار‌گرفته است (نک‌ : ه‌ د، ۱۷ / ۲۷۸- ۲۷۹).

 

پیشینۀ پژوهشهای باستان‌شناختی

پژوهشهای انجام‌گرفته را می‌توان به دو بخش پیش از تاراج و پس از کاوشهای نجات، تقسیم و بررسی کرد: نخستین مطالعات روشمند باستان‌شناختی منطقه، بررسیهای سر اورل استاین در ۱۳۰۹ش / ۱۹۳۰م است (ص ۱۱۷-۱۷۵) که پایه و اساس پژوهشهای باستان شناسی بعدی در این حوزه قرار‌گرفت. از ۱۳۵۴ تا ۱۳۶۴ش / ۱۹۷۵-۱۹۸۵م سیدسجادی حوزۀ مورد بحث را بررسی وگمانه‌زنی کرد و طی آن ۴۶ محوطۀ باستانی را در مناطق جیرفت و رودبار شناسایی نمود. بررسیهای منطقۀ سبزواران نشان داد که شکل و اندازۀ تپه‌ها و حتى چگونگی گسترش و پراکندگی سفالها در روی تپه‌های باستانی منطقه از زمان بازدید استاین تا امروز تغییر زیادی کرده است، و انجام کارهای عمرانی، گسترش مزارع و روستاها، و کاوشهای غیر‌قانونی شمار زیادی از این محوطه‌های باستانی را یا به‌کلی از بین برده، و یا آنها را کوچک‌تر کرده است؛ و به همین سبب برخی از تپه‌ها و محوطه‌هایی که استاین به آنها اشاره کرده است، امروزه به چشم نمی‌خورند (سیدسجادی، «معرفی ...»، ۳۹). در این بررسیها آثاری از دوره‌های کالکولیتیک (نوسنگی مس)، مفرغ، آغاز تاریخی، تاریخی و اسلامی شناسایی شده است (همو، «نگاهی ...»، ۴۱، ۴۴، «معرفی»، ۳۸- ۳۹، باستان‌شناسی ... ، ۱۳۳- ۱۳۸).

همچنین مهدی رهبر در ۱۳۶۱ش / ۱۹۸۲م کاوش اضطراری و بررسی در منطقۀ کنارو را در اسفندقه انجام داد، و طی آن گورستانهای مربوط به هزارۀ ۳ق‌م و دورۀ تاریخی را شناسایی کرد (نک‌ : سراسر مقاله).

در ۱۳۸۰ش / ۲۰۰۱م، در پی کشف اتفاقی ظروف سنگی از گورستان باستانی مطوط‌آباد جیرفت، غارتهای ویرانگر، گسترده و بدون وقفه در سراسر منطقۀ جیرفت و کنارۀ هلیل‌رود صورت گرفت. در روند این تاراج، بسیاری از محوطه‌ها به‌صورت چاله‌های لانه‌زنبوری سوراخ سوراخ شد، و داده‌های باستان‌شناختی و فرهنگی مخدوش گشت و از بین رفت. آثار به‌غارت‌رفته به موزه‌ها و مجموعه‌های خصوصی راه یافت (ماسکارلا، ۶۵۳). متأسفانه مجموعه‌داران منشأ این آثار را به مناطق دیگر فرهنگی نسبت داده‌اند (مجیدزاده، جیرفت ... ، ۲). در پی انتشار اخبار آن در همان سال کاوشهای باستان‌شناختی نجات محوطه‌های غارت‌شدۀ ریگ‌انبار و‌کُنار‌صندل به سرپرستی حمیده چوبک انجام گرفت، و طی آن آثار مربوط به‌دورۀ مفرغ شناسایی شد (چوبک، راهنمای ... ، بش‌ ؛ پیران، «موقعیت ...»، ۱۳).

با فعالیت هم‌زمان مأموران امنیتی و انتظامی کشور، و دادگاه انقلاب اسلامی جیرفت بخشی از آثار به‌غارت‌رفته ضبط، و بخشی از آن در موزۀ موقت تازه‌بنیان‌یافتۀ جیرفت به نمایش درآمد، و بخشی دیگر در گنجینۀ موزۀ میراث فرهنگی کرمان جای گرفت، که مشخصات گزیده‌ای از آنها به چاپ رسیده است (مجیدزاده، همان، تصویرها). به مناسبت این کشفیات چندین گردهمایی ملی و بین المللی برگزار شد، و با پی‌گیری و کوشش مسئولین کشوری و سازمان میراث فرهنگی کشور شماری از آثاری که غیر‌قانونی از کشور خارج شده بودند، به ایران بازگردانده شدند (پیران و حصاری، ۷- ۸). برپایۀ خبرها و مقاله‌ها، آمار چندان دقیق و رسمی از محوطه‌های تخریب‌شده، شمار گورستانها و گورها و نیز آثار به‌سرقت‌رفته در دست نیست، آمار گوناگونی مانند بیش از دوهزار، دهها هزار، و ۱۰۰‌هزار به چشم می‌خورد، اما تنها ۵۰۰ شیء گزارش شده است که جای یافت، و تاریخ‌گذاری آنها نیز مشخص نیست (ماسکارلا، ۶۵۴).

از ۱۳۸۱ش / ۲۰۰۲م، کاوشهای باستان‌شناختی به سرپرستی مجیدزاده (پیران، «موقعیت»، ۱۴) در محوطه‌ها و تپه‌های کنار ـ صندل شمالی، جنوبی، گورستان مطوط‌آباد و قلعه‌کوچک صورت گرفت. در ۱۳۸۷ش / ۲۰۰۸م، گروه مشترک ایران و ایتالیا به سرپرستی احمد آزادی و پائولو متیو [۷]در قلعه‌کوچک به مدت ۲۰ روز بررسی روشمند انجام دادند. در این پژوهش بر اساس نمونه‌برداریها، آثار دوره‌های مفرغ، هخامنشی، پارت و استقرار اندک دورۀ اسلامی شناسایی گردید (چوبک، گفت و‌گو ... ).

کاوشهای شهر دقیانوس ــ جیرفتِ دورۀ اسلامی ــ از ۱۳۸۱ش شروع شد و در سالهای مختلف تا ۱۳۸۷ش / ۲۰۰۸م، در مجموع ۴ فصـل بـه سرپرستی حمیده چـوبک کاوش گـردیـد (نک‌ : ه‌ د، جازموریان، حوزۀ فرهنگی). بررسیهای گسترده‌ای نیز درمنطقۀ جیرفت از همان سال به کوشش گروههای باستان‌شناسی ایرانی انجام گرفت (مجیدزاده و سرلک، ۷؛ پیران، «موقعیت»، ۱۲).

بلندترین تپـه‌های جیرفت تپه‌های کنار‌صندل ــ شامل دو تپۀ اصلی شمالی و جنوبی، و پستی و بلندیهای پیرامون آنها ست ــ که در زمستان ۱۳۸۰ش غارتگران میراث فرهنگی صدها گودال لانه‌زنبوری برای به‌دست‌آوردن عتیقه یا گنج، بخش دامنۀ جنوب شرقی تپۀ جنوبی آن را خاک‌برداری، و لایه‌های آن را مخدوش کردند. این دو تپه در اصل به هم متصل بوده، و مجموعۀ یکپارچه‌ای متعلق به یک شهر بزرگ را تشکیل می‌داده است. شکل‌گیری روستای کنار‌صندل به روی این تپه سبب گسستگی بافت آن شده است: تپۀ جنوبی بلندتر، و گسترۀ آن از شمال به جنوب است، و به شکل برآمدگیهای کوتاه در ضلع جنوب شرقی ادامه دارد؛ تپۀ شمالی در شمال و شمال غربی آن با ارتفاع کمتر قرار دارد، گسترۀ آن به سمت غرب است، و به سوی جنوب کم و گم می‌شود، و نشان می‌دهد یک جریان سیلابی از آن گذشته است. امروزه لایه‌های باستانی در زیر این لایه‌های سیلابی قرار دارند؛ بخشی از آثار در روستای کنار‌صندل (استاین، ۱۴۹-۱۵۰، نیز تصویر۴۵) و نخلستانهای شرق آن قرار دارند.

 

منظرۀ عمومی تپۀ کنار صندل جنوبی (تصویر از مؤلف)

 

معماری

در کاوشهای محوطۀ کنار‌صندل مجموعه‌ای یکپارچه و گسترده، با ویژگیهای شهری، به وسعت صدهـا هکتـار ــ که می‌تواند مرکز جیرفت باستان باشد ــ به‌دست آمد. بافت شهری به‌دست‌آمدۀ جیرفت دارای ارگ فرمانروایی با بارو، بناهای مذهبی، یادمانی و عمومی، خانه‌ها، بخش صنعتی، باغها، نخلستانها و گورستان بوده است (نک‌ : چوبک، تسلسل ... ، ۲۳۰-۲۳۳، ۲۳۵ بب‌ (. از ویژگی معماری جیرفت که از هزارۀ ۴ق‌م تا دورۀ اسلامی تداوم داشته، کاربرد پی سنگی رودخانه‌ای و دیواره‌های خشتی و چینه‌ای است (همان، ۲۴۲، ۲۶۰، ۲۶۲).

 

بناهای یادمانی

در تپۀ کنار‌صندل شمالی نزدیک به ۵۰۰‘۴ مـ‌ ‌۲ از سطح نمای شمالی سازۀ خشتی عظیمی کاوش گردید که از دو سکوی مطبق تشکیل شده است. از دیدگاه مجیدزاده این مصطبه دارای یک طبقۀ بالاتر ــ در اصل با ۳ سکو ــ بوده، که یکی از آنها از میان رفته است («دومین ...»، ۷۶). وی با احتیاط برای تبیین آن نگاهی به بناهای زیگوراتی میانرودان دارد (همانجا، «پروژه»، ۳۶؛ نمایه ... ، ۵، ۱۱). او این بناهای سکودارِ کنار‌صندل را کهن می‌داند و تاریخ آنها را اوایل نیمۀ دوم هزارۀ ۲ ق‌م تعیین کرده، و نه‌تنها آن را نیای زیگوراتهای میانرودان، که منشأ این‌گونه بنا را جنوب شرق ایران و جیرفت می‌داند («دومین»، ۷۶-۷۷، «پروژه»، همانجا). ماسکارلا بر پایۀ خبرگزاری میراث فرهنگی، به گفتۀ کاوشگرش تاریخ این بنا را ۲۳۰۰ ق‌م ــ یک تا ۳ سده قدیم‌تر از کهن‌ترین زیگورات میانرودان ــ نوشته است (ص ۶۵۵). این بنا همانند نقش‌مایه‌های بناها بر روی ظروف سنگی این دوره و بنای به‌دست‌آمده از دورۀ مفرغ در موندیگات پاکستان، آلتین تپه ــ در آسیای مرکزی ــ و تورنگ تپه ــ در شمال ایران ــ است (والا، ۹۲-۹۵).

کاوشهای تپۀ جنوبی آشکار ساخت که بخشهای مرتفع تپه متعلق به دژی عظیم بوده، که شهری وسیع آن را احاطه می‌کرده است. در این تپه بنای دژ حکومتی با سازۀ خشتی است که بر تپۀ کهن‌تری بنا شده است. این دژ مستحکم و عظیم، زمانی با ارتفاع دست‌کم ۲۵-۲۶ متری خود در میان شهری بسیار‌گسترده قرار داشت. راه ورودی دژ که در جبهۀ غربی قرار دارد، دارای یک برج جنوبی و برجهای نیم‌دایره‌ای به قطر‌تقریبی ۵ متر است، با پایه‌ای از سنگهای رودخانه‌ای بزرگ به ارتفاع ۸۰ سانتی‌متر. بقایای این دژ یادآور نمایش معماری باروی محصو‌رکنندۀ دژ یا شهر بر روی برخی از ظروف سنگی به دست آمده از جیرفت به‌ویژه ظرفی است که از پشت بارو، نمای بنای دژی را که به احتمال زیاد بر روی بلندی قرار داشته، ترسیم کرده است (پرو، «پشتیبانی [۸]... » ۴۹، تصویر ۶۷؛ مجیدزاده، «دومین»، ۷۱، ۷۲؛ نمایه، ۱۱، ۱۲). تفاوت سطح کف فضاهای معماری در نمای به‌دست‌آمده از کاوشِ شیب غربی کنار‌صندل نشان می‌دهد بنای دژ همانند نقش ظرف سنگی یاد‌شده بیش از یک طبقه بوده، و با توجه به بقایای حدود ۱۱ متری ارتفاع بنای دژ می‌توان آن را بنایی دو طبقه دانست (مجیدزاده، همان، ۷۲). از‌جمله یافته‌های قابل اعتنای آن آجر کتیبه‌داری است که در راهرو ورودی به‌دست آمد ( نمایه، ۱۲).

در کاوشهای نجات (۱۳۸۰ش) در دامنۀ این بخش از محوطه که با کاوشهای غیر مجاز به‌شدت تخریب شده بود، در میان گودالهای ایجاد شده و مغشوش به‌سبب کاوش غیر مجاز، پیهای سنگی دیوارهای عظیم که از سنگهای بزرگ رودخانه‌ای بنا شده بود، آشکار بود، که می‌توانسته پی دیوار باروی شهر باشد؛ پیکره‌های سنگ مرمر و ظروف سنگی نیمه‌کارۀ به‌دست‌آمده نشانگر وجود کارگاههای صنعتی در این بخش است؛ همچنین انبوه بی‌شمار آجرهای لعاب‌دار در میان خاکهای برون‌ریخته گردآوری گردید که می‌تواند هم‌زمان با کاشیهای لعاب‌دار چغـازنبیل در پایان هـزارۀ ۲ق‌م باشد (چوبک، راهنمای، بش‌ ‌، نیز تحقیقات ... ).

 

تندیس انسان ساخته شده از خشت (تصویر از مؤلف)

 

در کاوشهای بخش غربی تپۀ جنوبی، بخشهایی از یک بنای یادمانی سترگ به‌دست آمد. این بنا شامل یک سکو و حصار با خشتهای بزرگ است که بخشی از حصار حاکم‌نشین را تشکیل می‌داده است. این سکوی عظیم خشتی با ضخامتی بیش از ۱۰ متر پیرامون بنای یادمانی را فرا گرفته، و تا‌کنون حدود ۱۰۰ متر از این سکو مشخص شده است. روی دیوار جنوبی فضای بزرگی (نیایشگاه) آشکار شد، که دیوارۀ به جا ماندۀ آن حدود ۴‌ متر است. درون چهارچوب مستطیل‌شکلی فرورفتگی طاقچه‌مانند تندیس انسانی ساخته شده از خشت با برجستگی حدود ۱۸ سانتی‌متر از دیوار اطراف آن به‌دست آمد که سر و‌گردن آن از میان رفته است. بالاتنۀ تندیس برهنه است و بازوان عضلانی و دستهای مشت‌کردۀ آن بر روی شال کمر در برابر سینه مقابل یکدیگر قرار‌گرفته‌اند. بالا‌تنه با گل اخرای زرد‌رنگ، و دامن لُنگ‌مانند آن به رنگ سرخ اخرایی، ونقش مثلثهای سیاه‌رنگ در ردیفهای موازی تزیین شده است. این پیکرۀ برجسته احتمالاً خداگونه یا فرمانروای شهر بوده که اندازۀ آن در زمان برپایی نزدیک به ۲۲۰سانتی‌متر بوده است ( نمایه، ۱۲-۱۴). این پیکره به‌گونه‌ای یادآور و همانند پیکرکهای گلی (حاکمی، ۲۹۸-۳۰۰, ۴۶۹) و نیز نقاشیهای نقش‌مایۀ فرمانروا بر روی حصیر به‌دست‌آمده از کاوشهای شهداد است (همو، ۵۳۵, ۵۳۶).

 

معماری زیستگاهی

در فاصلۀ ۵۰ متری شیب تند شمالی تپۀ جنوبی یک مجموعۀ معماری مسکونی با ۱۴ فضای معماری شامل اتاقها، انباری و حیاط (فضای باز پیرامونی) آشکار شده، که همانند یافته‌های معماری شهداد است و ظاهراً تا دورۀ اسلامی در جیرفت تداوم یافته است (چوبک، تحقیقات). این مجموعه با خشتهای قالبی دو‌رنگ تیره و روشن ساخته شده است؛ دیوارها با اندود کاهگل ظریف پوشش شده‌اند، و بعضی اتاقها دارای اجاق و تنورند ( کابلی، «گزارش ...»، ۹۱-۹۳؛ نمایه، ۱۵-۱۶). در بخشهای مسکونی انبارهای کوچک و بنای سیلو‌مانند برای نگهداری غلات جای دارند (مجیدزاده، «دومین»، ۷۴؛ چوبک، تحقیقات).

 

بخش صنعتی

در بررسیهای باستان‌شناختی منطقۀ جیرفت آثار معدن‌کاوی و فلزکاری کهن در بخشهایی شناسایی شده است. همچنین در شرق تپۀ کنار‌صندل جنوبی، دو کارگاه صنعتی فلزکاری کهن به‌دست آمد که به‌نظر می‌رسد در فضاهای باز قرار داشته‌اند؛ هر یک از کارگاهها شامل سکویی خشتی، با اندازه‌های متفاوت هستند. در پیرامون سکوها تعدادی کورۀ ذوب فلز ــ که درون زمین در کف کارگاه کنده شده‌اند ــ قرار دارند. افزون بر آنها جوش کوره، شماری قالب باز ریخته‌گری از جنس خاک نسوز، و نیز قلمها وسوزنهای مفرغی در این بخش به‌دست آمد ( نمایه، ۱۹-۲۱)، که نشانگر وجود محله‌های تخصصی صنعتی در بافت شهری بوده است (حاکمی، ۸۵-۸۹).

 

شهرهای مردگان (گورستانها)

در گسترۀ جیرفت از دامنۀ کوهپایه‌ها تا دشت، در دو سوی هلیل‌رود شمار زیادی گورستان شناخته شده که جامعۀ آماری آن نشانگر وجود جمعیت در این محدوده بوده است. مهدی رهبر در کُنارو، اسفندقه و قرقوتیه گورستانهای هزارۀ ۳ ق‌م را شناسایی، و ۳ گور از آنها را کاوش کرده است. در این گورها سفالینه‌های منقوش، نقش افزوده و کنده، سفال خاکستری، صدف، مهر، میلۀ فلزی و مهرۀ عقیق به‌دست آمد که به هزارۀ ۳ ق‌م تاریخ‌گذاری شده است. همچنین در این منطقه گورستان تخریب‌شدۀ بلوچی II، هم‌زمان با کنارو شناسایی شده که نظم لایه‌های زیرین با ایجاد گورستان جدید مغشوش شده است (رهبر، ۶۵، ۶۷، ۷۰، ۷۴)، در ۱۳۸۰ش شمار زیادی از این گورستانهای وسیع، تخریب و چپاول گردید (پیران و حصاری، ۹).

از محوطه‌های گورستانی تخریب‌شده در جیرفت، گورستان اسفندقه و مطوط‌آباد و ریگ‌انبار کنار‌صندل و خاک‌سپاریهای قلعه‌کوچک منطقۀ کوهستانی دلفارد را می‌توان نام برد.

در کاوشهای نجات ۱۳۸۰ش در محوطۀ باستانی ریگ‌انبار (واقع در جنوب غرب جیرفت)، چند گور از گورستانی که تخریب و غارت شده بود، کاوش شد (پرو و مجیدزاده، ۱۲۵). ویژگی این گورها خاک‌سپاری در آنها ست که بدن به سمت شرق، و پاها جمع شده بود؛ در بالای سر دو قطعه سنگ مستطیل‌شکل با گوشه‌های گرد از جنس سنگ خارا که برای خرد کردن دانه‌ها به‌کار می‌رفته، قرار داشت، و همراه با صاحب گور ‌ظروف سفالین، فلزی، سنگ مرمر و سنگ صابون، و نیز گردن‌بند یا تزیینات دیگر قرار داشت. این گورها به شکل گودالهایی در خاک حفر شده، و هیچ‌گونه ساختمانی ندارند. در بالای گور یا کنار آنها آثار سوختگی یا اجاق به چشم می‌خورد که می‌تواند در ارتباط با اجرای مراسمی پس از خاک‌سپاری پنداشته شود که بر بالای گور آتش روشن می‌کرده‌اند (چوبک، تسلسل، ۱۱۷).

گورستان مطوط‌آباد در فاصلۀ ۳۰ کیلومتری جنوب شهرستان جیرفت، و به فاصلۀ ۸۰۰ متری از محوطۀ کنار‌صندل قرار دارد. تغییر مسیر هلیل‌رود آن را به دو بخش بزرگ غربی و بخش کوچک شرقی تقسیم کرده است. گسترۀ آن بیش از ۱۰۰ هکتار است، و کاوشگران غیر مجاز روستایی در ۱۳۸۰ش آن را تخریب و غارت کردند. ۳ فصل کاوش در این گورستان نشان داد که دست‌کم از هزارۀ ۴ ق‌م (هم‌زمان با آثار تپه ابلیس کرمان) در ‌زیر لایۀ گورستانی آثار معماری زیستگاهی قرار دارد، و گورستان متعلق به هزارۀ ۳ ق‌م است. از شمار یافته‌های گورهای مطوط‌آباد سفالینه‌های ظریف مانند پیاله‌های کوچک، جامهای پایه‌دار و کوزه‌های کوچک و متوسط، نیز سفالهایی در‌گروه سفالهای سرخ و نارنجی ــ به‌ویژه پیاله‌های نارنجی ساده با دسته‌های دم عقربی که در کنار صندل، جازموریان و شهر سوخته هم به دست آمده ــ همچنین سفالهای نخودی و خاکستری است. تمام سفالینه‌ها یا با نقش‌مایه‌های هندسی و‌گیاهی و جانوری نقاشی شده، یا با نقش افزوده تزیین گردیده‌اند؛ همچنین از ‌ظروف سنگ صابونی ساده، و با نقش کنده، و ظروف ساخته‌شده از سنگ مرمر، اشیاء مفرغی به‌ویژه قوریهای لوله‌دار باز، و اشیاء تزیینی از جنس لاجورد فیروزه و عقیق باید یاد کرد ( ‌نمایه، ۱۲، ۲۵، ۲۷). در بررسی میان خاکهای تخریب گورستان، سنگ‌سابهای بزرگی همانند یافته‌های کاوشهای گورستان ریگ‌انبار به دست آمد، که در بالای سر جای می‌داده‌اند، و شاید نشانگر پیشۀ مرده ــ کشاورزی ــ باشد. از نکات مهم در این محوطه وجود شمار زیادی اشیاء مفرغی است که به‌سبب رطوبت ناشی از مسیر هلیل‌رود خاکه شده‌اند، از‌این‌رو رنگ خاک با ته‌رنگ زنگار فلزی تغییر یافته، که عاملی برای تشخیص وجود گور برای غارتگران این گورستان بوده است (چوبک، تحقیقات).

از گورستا‌نهای دیگر جیرفت، گورستان قلعه‌کوچک است. این گورستان در جنوب محوطۀ وسیع و مرتفع قلعه‌کوچک در کنارۀ غربی دشت جیرفت واقع شده است، که در پی کشف اتفاقی آن مورد کاوش و پژوهش قرار‌گرفت و ۸ تدفین گور دخمه‌ای کاوش شد. گورها به شکل فضاهای مستطیلی به عمق ۳ متر در زمین سختِ آهکی ایجاد شده، پس از خاک‌سپاری و نهادن هدایای خاک‌سپاری، دهانۀ دخمه با ردیفهای منظم خشت و با سنگهای رودخانه‌ای بسته، و روی آن با خاک پوشانده شده است. با توجه به وضعیت گورها به نظر می‌رسد درگذشته به آنها دستبرد زده شده است. این گورها به طبقات اجتماعی بالا و نخبگان جامعه تعلق داشته است و کاوشگر آن، آنها را گور دخمه‌های سلاطین نامیده است ( نمایه، ۲۸، ۲۹؛ مجیدزاده، مقدمه بر ... ،۷). از یافته‌های این کاوش می‌توان به ظروف سفالین، مهره‌های عقیق، لاجورد و طلا اشاره کرد. تاریخ این گورها نیمۀ نخست هزارۀ ۳ ق‌م، هم‌زمان با تپه‌های کنار صندل تعیین شده است ( نمایه، ۲۸، ۲۹).

یافته‌های فرهنگی (مواد فرهنگی)

از مهم‌ترین یافته‌های جیرفت گل‌نوشته‌های گل پخته (تابلت)، به خط میخی و خط نشانه‌ای[۱] هندسی، در تپه‌های کنار‌صندل جیرفت است، که هنوز شمار و جای یافت غالب آنها مشخص نیست. نمونۀ همانند این خط نشانه‌ای در شهداد، متعلق به نیمۀ دوم هزارۀ ۳ ق‌م (حاکمی، ,۶۶۵-۶۸۸ ۶۴-۶۸)، و محوطه‌های دیگر هم‌زمان مانند سیلک و شهرسوخته نیز به‌دست‌آمده است. شیوۀ نگارش آنها با هیچ‌یک از فرهنگهای کهن ارتباط ندارد و کاوشگر آن، آنها را نمونه‌های نگارش پیش‌ایرانی دانسته، و خاستگاه آن را از گونۀ پیش‌ایلامی متفاوت، و آنها را ۳۰۰ سال کهن‌تر از نمونه‌های شوش شمرده، و معتقد است که ایلامیان نگارش را از جیرفت آموخته‌اند. با این‌همه، انتشارات مکتوب زیادی دربارۀ آنها در دست نیست، و نشانه‌های خطی هندسی در ۱، ۴ و ۵ سطر بر‌روی گلهای پخته دیده ‌شده است. ۴ نمونه از آنها معرفی شده، که دو نمونۀ آن در خانۀ یک روستایی واقع در شمال تپۀ کنار‌صندل جنوبی است که دارای اثر سوختگی و کوره است، و احتمالاً در آنجا الواح برای نگهداری در بایگانی پخته می‌شدند. مجیدزاده این گل‌نوشته‌ها را پیش‌تر از دورۀ سومر (۲۶۰۰ق‌م) می‌داند ( نمایه، ۲۱، ۲۲؛ ماسکارلا، ۶۵۵).

نمونۀ دیگر در‌کف راهروِ ورودی دژ، در تپۀ کنار‌صندل جنوبی به دست آمد. بر اساس این یافته‌های پیش‌ایلامی کاوشگر جیرفت منشأ خط ایلامی را جنوب شرق ایران، و هم‌زمان با خط سومری به تاریخ ۲۶۰۰ق‌م می‌داند ( نمایه، ۱۲)؛ همانند با تپه‌یحیى و شهر ‌سوخته، که تأییدی بر گسترش ایلام و فرا ایلامی است. همچنین اثر مهر با نقش انسان، جانور و گیاهان است که از تپۀ کنار‌صندل به‌دست آمده، و همانند داده‌های تپه‌یحیى، شهداد، شهر سوخته و تپه حصار دامغان است. مهرهای فلزی مسطح استامپی با نقوش هندسی و‌گیاهی، و مهرهای مشبک نیز در جیرفت شناخته شده است که همانند نمونه‌های آسیای مرکزی و باختری، و مهرهای شهر سوخته، تپه‌یحیى و شهداد است (حاکمی، ۶۶۱؛ باغستانی، ۱۹۷-۲۱۶، نیز نک‌ : ۲-۱۲؛ پیتمن، ۵۲-۵۷، نیز نک‌ : ۵۵-۵۷).

مهر‌های استوانه‌ای در یافته‌های جیرفت نیز دیده می‌شود. شمار زیادی مهر و اثر مهر در مجموعۀ اشیاء غارت‌شده، و کاوشهای کنار صندل جنوبی و شمالی به دست آمد (مجیدزاده، مقدمه بر، ۶). در تپۀ کنار‌صندل شمالی افزون بر خود مهرها، اثر مهرهای مسطح مشبک بر روی ظروف سفالی نیز به‌دست آمد که حاکی از ارتباط بازرگانی جنوب شرق ایران با مناطق دیگر است و نشان می‌دهد که جیرفت در شبکۀ داد‌وستد گسترده‌ای قرار داشته است ( نمایه، ۱۳). در کنارصندل جنوبی به جز اثر مهرها، سنگهای آماده شده برای مهر، اما کار‌نشده و بدون نقش نیز یافت شده است. شمار زیاد مهرها نشان از قرار گرفتن جیرفت در چرخۀ اقتصادی آن زمان بوده که دارای نظام بازرگانی روشمند و مشخصی بوده است. این‌گونه مهرها برای ظرفها و بسته‌های کوچک، خمره‌های بزرگ و مهرهای قفل بوده است. انگاره‌شناسی این مهرها را می‌توان در ۴ تا ۵ گروه شناسایی کرد. صحنه‌های نقش‌شده بر آنها با مهر‌های میانرودانی و شهداد پیوند دارند، و بن‌مایه‌های آن پیش‌درآمدی بر اسطوره‌های ایرانی است (پیتمن، ۵۷- ۷۸).

 

یافته‌های سنگی

در نوشته‌های مربوط به دوران اکد و دوران اور سوم در زمان سارگن و نارام‌سین‌ از صادرات چوب، سنگ (سنگ سیاه)، و در زمان پادشاهی گودا از واردات سنگ مرمر برای ساخت پیکرۀ وی از مکن به میانرودان یاد شده است (پاتس، «خلیج [۲]... »، I / ۱۴۲-۱۴۳). دادوستد و کاربرد سنگهای نیم‌گرانبها چون لاجورد، عقیق و فیروزه نیز رواج داشته است (مجیدزاده، «آیا ارت»، ۹، ۱۰؛ نمایه، ۱۰).

در بررسیهای باستان‌شناختی معادن سنگهای مرمر (دیوریت)، کلریت، سرپانتیت و استاتیت (سنگ صابونی) در‌حوزۀ فاریاب و کوه کَلْمَرد در شهرستان جیرفت شناسایی شده است (علیدادی، ۲۵، ۲۶).

مهم‌ترین یافته‌های مربوط به این دوره ــ که با نام «آثار جیرفت» شناخته‌شده ــ مجموعه‌ای بی‌نظیر از اشیاء سنگی سیاه تا خاکستری‌رنگ، معروف به سنگ صابونی و کلریتی است، که سنگی شکل‌پذیر است و به آسانی ورقه ورقه می‌شود. گونه‌ای از این سنگ که در جیرفت استفاده می‌شد، به رنگ خاکستری با دانه‌های براق سبز بود؛ این سنگ هر چند سطحی خشن دارد، اما سنگ نرمی است و‌کارکردن روی آن آسان است. اشیاء سنگی یافت‌شده در جیرفت مانند ساخته‌های به‌دست‌آمده از تپه‌یحیى با چرخ ساخته شده‌اند، و طرحهای روی آنها به‌شیوۀ نقوش‌کهن روی مهرهای استوانه‌ای است، که به‌صورت برجسته بر روی زمینۀ صاف نقش شده‌اند. نقش‌مایه‌ها و پرکنند‌ه‌ها به شکل مثلث، دایره، خطهای گود یا سطحی نقش شده‌اند، و تفاوت اجرا در طرح و تزیینات، از نوع کنده‌کاریِ کارگاهها و هنرمندان متفاوت قابل تشخیص است. نقش‌اندازی دایره‌های نقطه‌چین گونۀ خاص شیوۀ جیرفت است (پرو و مجیدزاده، ۱۲۵, ۱۲۹).

بیشتر این مجموعه ظروف سنگی متأسفانه از غارتهای محوطه‌های جیرفت گورستانی به‌دست ‌آمده، و بسیاری از آنها به خارج از ایران برده شده است. در حال حاضر برخی از آنها بـه کشور بـرگردانده شـده‌اند (حصـاری، تصویرهـای شم‌ ۱-۲۴). همانند این یافته‌ها پیش از این در تپه‌یحیى، شهداد (حاکمی، ۵۸, ۶۱۱, ۶۲۵) و محوطه‌های جازموریان شناخته شده بود؛ همچنین از تارت در خلیج فارس، ام‌النار در عمان، و ازبکستان و باختر نیز گزارش شده است. بیشتر این آثار از غارتها به مجموعه‌ها راه یافتند و متأسفانه ارزش علمی ندارند. به‌سبب اندک بودن پژوهشهای دقیق علمی و داده‌ها، گاه‌نگاری آنها مشکل است و نمی‌توان با قاطعیت تمام این مجموعه را به دورۀ مفرغ نسبت داد، و نیاز به پژوهش بیشتر و بازنگری دارد. نقوش بسیاری از آنها جدید و تقلبی است (ماسکارلا، ۶۵۴ ؛ حصاری، ۲۰). غارتگران و فروشندگان آنها بر روی ظروف سادۀ سنگی به‌دست‌آمده از غارتهای گورها ــ که تعداد آنها از اشیاء نقش‌دار بیشتر است ــ به تقلید از ظروف اصیل نقش‌اندازی کرده، و در بازارهای عتیقه به فروش رسانده‌اند. در مجموعه‌های گردآوری‌شده در دادگاه انقلاب جیرفت نمونه‌های نیمه‌تمام و یا نقش‌اندازی‌شده برای کار دیده شده است (چوبک، تحقیقات).

شکلهای اصلی این یافته‌ها به دو گروه ظرفها و اشیاء تقسیم شده‌اند: در گروه نخست ۳ گونه جام و نمونه‌های مینیاتوری آنها قرار ‌می‌گیرند (پرو و مجیدزاده، ۱۲۶-۱۲۹)؛ گروه دیگر صفحات نقش‌برجسته به‌شکلهای جانوری و انسانی با نقش عقاب یا انسـان ـ کـژدم با کاربری درفش یا دیوارکوب و اشیائی به‌شکل وزنۀ دسته‌دار‌ کیفی‌شکل است (همانجا)، که در دو طرف نقش‌مایه‌های درشت دارند (پرو، «پشتیبانی»، ۲۸) و احتمالاً نشان مالکیت و واحد سنجش خرمن، یا وسیلۀ وزنه‌برداری برای ورزش بوده‌اند (بزنوال، ۶). این وزنه‌ها بر اساس قالبهای چوبی ساخته شده‌اند (رید، ۲۴۹).

 

وزنه، از سنگ صابون، سبک فرامنطقه‌ای (پیران، ۵۰)

 

دو نمونۀ بسیار جالب از اشیاء سنگی، میزهای بازی به شکلهای گوناگون ــ که گاهی پایه‌دارند ــ با صفحه‌ای مستطیل شکل و نقش دومار به هم پیچیده است. این صفحه‌های بازی دارای نظام ۴ × ۱۲ × ۴ خانه‌ای، و ۴ × ۸ × ۴ خانه‌ای است، و نمونه‌ای دیگر از آنها به‌شکل عقاب است (پرو و مجیدزاده، ۱۳۷؛ حصاری، تصویرهای شم‌ ۲۴، ۵۲). این میزهای بازی قابل مقایسه با صفحۀ چوبی بازی به‌دست‌آمده از شهر ‌سوخته است، با مهره‌های چوبی، که کاربردی مانند تخته‌نرد یا شطرنج داشته است و احتمالاً منشأ آن هندوستان است. نمونۀ این نوع اشیاء بازی از میانرودان، ایران و پاکستان به دست آمده است. بر‌اساس متون میانرودانی، مردگان و خدایان نیز از این وسیلۀ بازی استفاده می‌کردند. اشیاء سنگی‌ کیفی‌شکل و میز بازیهای به‌دست‌آمده از گورها نشان از جنبۀ تشریفاتی، و تأیید دیگری بر جنبۀ اعتقادی آن است (سید‌سجادی، «منابع ...»، ۳۳۳، ۳۴۰،‌ تصویر شم‌ ۲۳؛ پرو و مجیدزاده، ۱۲۹؛ حصاری، تصویر‌های شم‌ ۲۴، ۵۲).

نقش‌مایه‌های روی این آثار سنگی با بن‌مایه‌های اساطیری که برگرفته از باورهای دینی مردم آن روزگار است، دارای شیوۀ میان‌فرهنگی، آمیزه‌ای از باورها و فرهنگهای آسیای میانه، هند، باختر و میانرودانی است. از آنجا که مجموعۀ یافته‌های سنگی بیشتر از گورها به‌دست‌ آمده است، شاید بتوان فرض کرد که دست‌کم بخشی از نقش‌مایه‌ها ویژگی آیینی و خاک‌سپاری دارند؛ برای نمونه، نقش‌مایۀ دروازه، یا نمونه‌ای که نقش انسان درون خمره را نشان می‌دهد، می‌تواند نشانگر نوعی آیین درمانی باشد که در ظروف آبزن به روش خشک و یا تر بیماران را درمان می‌کردند ( لغت‌نامه ... ، ذیل آبزن).

موضوع نقش‌مایه‌ها در گروه صحنه‌های چشم‌اندازهای‌طبیعی، و دنیای جانوران بن‌مایه‌های تخیلی است که به شیوۀ روایتی نقش شده‌اند، و جنبۀ واقع‌گرایی و طبیعت‌گرایانۀ نقوش بیش از جنبۀ تخیلی آنها ست و بعضی نشانه‌ای و نمادین است. در مجموع نقوش دارای هماهنگی و ارزش زیباشناختی هستند. این نقش‌مایه‌ها در گروههای جانوری، هندسی، گیاهی و انسانی و نقش‌مایه‌های معماری قابل طبقه‌بندی است (مجیدزاده، جیرفت، ۵۴، ۵۵، تصویرها؛ پرو و مجیدزاده، ۱۳۵-۱۴۹ ؛ چوبک، تحقیقات).

گوناگونی فنی ساخت آثار سنگی نشانگر شمار زیاد کارگاههای دست‌ساخته‌های سنگی در منطقۀ جیرفت است (پرو، «پیکر‌نگاری [۳]... »، ۶۶۱). بیشتر آنها با نقوش کنده‌کاری‌شده‌ای آراسته‌اند که به صورت برجسته روی سطح صاف و ساده نشان داده شده، و با سنگهای رنگین نیمه‌بها، صدف، و سنگهای آهکی نگین‌نشان‌شده (پرو و مجیدزاده، ۱۲۵)، که با اصطلاح «سبک جیرفت» شناخته شده‌اند (پرو، همانجا) و نمایشگر تأثیر هنر شرق و باخترند.

سبک نقش‌اندازیِ این آثار سنگی در ۳ گونه طبقه‌بندی شده است (حصاری، ۲۰-۲۲): الف‌ ـ سبک فرامنطقه‌ای (یا صحیح‌تر سبک میان‌فرهنگی یا درون‌فرهنگی) (نک‌ : همو، تصویرهای شم‌ ۶- ۸ ، ۱۱، ۱۳، ۱۴، ۱۵، ۱۷، ۱۹)، ب ـ سبک فراایلامی (نک‌ : همو، تصویـر شم‌ ۲)، ج ـ سبـک ویـژۀ جنـوب شـرق ایـران (سبـک جازموریان) (نک‌ : همو، تصویرهای شم‌ ۳، ۹، ۱۸، ۲۰، ۲۱، ۲۲، ۲۳)، که گاه‌نگاری نسبی آن میان سالهای ۲۶۰۰ - ۱۸۰۰ق‌م است؛ البته برای تاریخ‌گذاری دقیق‌تر به داده‌های به‌دست‌آمده از کاوشها و لایه‌نگاریهای علمی دقیق‌تر نیاز است (همو، ۲۰-۲۲). گونه‌ها و نقش‌مایه‌های این اشیاء سنگی جیرفت، همانندیهای بسیاری با یافته‌های سنگی تاروت در شبه‌جزیرۀ عربستان و بحرین دارند؛ از‌این‌رو، احتمال حضور گروهی از هنرمندان جیرفت در تاروت مطرح شده است (پیرونل، ۳۴۴-۳۵۳).

 

ظرف از سنگ صابون، سبک جازموریان (پیران، ۴۷)

 

گروه دیگر اشیاء سنگی، ظروف سنگ مرمر یا سنگهای آهکی دیوریتی است، که در‌کاوش محوطۀ ‌جنوبی‌کنارصندل جنوبی شمار زیادی از آنها ــ که بعضی نیمه‌کاره‌اند ــ به‌دست آمد، که نشانگر مرکز ساخت بودن این محوطه است. نزدیکی منابع سنگ مرمر در کوههای این منطقه امکان دسترسی به مواد اولیه را فراهم کرده بوده است. بر‌پایۀ نوشته‌های گودِئا [۴]نیازهای سنگ مرمر میانرودان از کوههای مکن تأمین می‌شده است (حاکمی، ۱)، همچنین در اساطیر مربوط به انکی [۵]و نینهورسگ[۶] آمده است که مواد اولیه را از مناطق مختلف می‌آورده‌اند، از‌جمله مس و سنگ مرمر که از مکن تهیه می‌شده است (حاکمی، ۱۸). ظرفهای سنگی این‌گونه که در میانرودان ایران و آسیای میانه به‌دست آمده است، میان سالهای ۳۰۰۰ تا ۱۸۰۰ق‌م تاریخ‌گذاری شده‌اند. ظروف و اشیاء مرمری شامل مجموعۀ کاسه‌ها، گلدانهای کروی، ظروف استوانه‌ای و مخروطی و ستونچه با پایه‌های ظریف است (حصاری، تصویرهای شم‌ ۲۵، ۵۰، ۶۲، ۷۱) و همانند آنها (همو، تصویر شم‌ ۷۱)، که از کاوشهای‌ شهداد (حاکمی، ۶۲۵، تصویرهـای شم‌ ۲-۴)، مرگیـانـه (مروشاهجـان) و تپه‌حصار (نک‌ : اشمیت، ۲۱۶-۲۱۹ ، لوح LXI) به‌دست آمده است. اشمیت آنها را به ۱۸۰۰ق‌م تاریخ‌گذاری کرده، و معتقد است این‌گونه اشیاء با حضور تازه‌واردان به فلات وارد شده است و کاربرد آن مشخص نیست (حصاری، ۲۴-۲۵، تصویر شم‌ ۷۱).

شاخص‌ترین گروه سنگهای مرمر، سرتندیسها با کلاه و پیکرکهای انسانی است، که دستها و پاهای آنها جداگانه ساخته‌شده، و با میلۀ فلزی به صورت متحرک به بدن پیکره متصل گردیده، و احتمالاً کارکرد عروسکی داشته است؛ همچنین پیکرک جانوران مانند گونه‌ای راسو (جانور بومی منطقه)، لاک‌پشت و چهارپایان به دست آمده است.

ابزارهای سنگی بی‌شماری از کاوشهای تپه‌های کنار‌صندل به‌دست آمده که جنس آنها سیلیس سنگ چخماق ‌محلی، به رنگهای قهوه‌ای و سبز، و قلوه‌سنگهای رودخانه‌ای، نیز ۳ نمونه که از سنگ ابسیدین است (در حال حاضر تنها یک معدن سنگ ابسیدین در حدود ۲۰۰ کیلومتری شرق جیرفت شناسایی شده است). در فناوری این ابزار از روش فشار پرتابی و فشار مماس استفاده شده است. این ابزارها شامل سرپیکانها (که کاربرد شکار و نظامی داشته)، چاقوها، درفشهای سنگی، داسها، سنگهای صیقلی، سنگ‌سابهای سنگی، هاونها و دسته‌هاونهـا هستند. مهارت در ساخت این ابزارها و تنوع آنها نشانگر آن است که پدیدآورندگانشان گروهی متخصص بوده‌اند، که خود می‌تواند نشان از تخصصی بودن پیشه‌ها در دوران مفرغ در جیرفت باشد (رفیع‌فر، ۱۱۷-۱۲۱)؛ همچنین سرمته‌هایی یافت شده که برای ساخت مهره‌ها کاربرد داشته است. نمونۀ منحصر‌به‌فرد در میان آنها سرمته‌ای از جنس سنگ سماقی سرخ رنگ است که برای ساخت ظروف سنگی به‌کار ‌می‌رفته است (رفیع‌فر و دیگران، ۱۳۳).

مجموعه‌ای از ساخته‌های سنگ لاجورد مانند پیکرک، مهرهای مسطح و استوانه‌ای، صفحه‌های مشبک، مهره‌های گردن‌بند و سرسنجاق در یافته‌های جیرفت آشکار شده است (مجیدزاده، جیرفت، ۲۱۳- ۲۱۸). از آنجا که مرکز این‌گونه سنگ افغانستان است (کازانوا، ۳۸۱-۳۸۳)، و این آثار به‌دست‌آمده از کاوشهای جیرفت با یافته‌های لاجوردی کاوشهای شهر سوخته همانندیهایی دارند، احتمال داده شده که از شهر سوخته به جیرفت صادر می‌شده است (سید‌سجادی، «منابع»، ۳۳۳).

 

یافته‌های فلزی

در بررسیهای باستان‌شناختی بخشهای شمالی حوزۀ هلیل، و بلندیهای رابُر، حوزۀ ساردو و بلندیهای بحر آسمان در گستره‌ای وسیع آثار معدن‌کاوی و فلزکاری کهن شناسایی شده است (علیدادی، ۲۵). یافته‌های مسین و مفرغی از محوطه‌های دورۀ مفرغ منطقۀ جیرفت، و ظروف سیمین از دورۀ ساسانی که از بلندیهای دلفارد یافت‌شده، و تداوم ساخت آنها در دورۀ اسلامی، با شناسایی معادن مس، شهرک صنعتی و کارگاههای ذوب مس از دورۀ سلجوقی در کوههای سرگز (همو، ۲۶-۲۷) و یافته‌های فلزی به‌دست‌آمده از محوطۀ شهر دقیانوس، اهمیت و رونق فلزکاری این منطقه را نشان می‌دهد (چوبک، تسلسل، ۳۷۷).

یافته‌های فلزی به‌دست‌آمده از دورۀ مفرغ جیرفت به شکل گلدان و ظروف با لولۀ آبریز بلند باز، مشخصۀ دورۀ مفرغ (حاکمی، ۶۰، تصویر شم‌ ۳۷) و نیز تبرهای مفرغی، سنجاقهای تزیینی مسی و مفرغی و پیکرکهای جانوری از جمله ماهی (حصاری، ۸۰، تصویر شم‌ ۷۲) از شـاخصهای این دوره است (نک‌ : حاکمی، لوحۀ ۴، نیز ص ۲۸۴، تصویر شم‌ ۱۲۱۹، ص ۶۴۵،تصویر) و پیکرکهای انسانی است (مجیدزاده، همان، ۱۵۰-۱۵۳).

 

سفالینه‌ها

در گروه‌بندی گونه‌ها، سفالینه‌های شناخته‌شده در کاوشهای کنار‌صندل، به رنگهای خاکستری تیره تا روشن، نخودی، نارنجی تا سرخ، نیز با پوشش گلی هستند که بیشتر چرخ‌ساز، و از نوع ظریف، نیمه‌ظریف معمولی، نیمه‌خشن و خشن‌اند، و در دو‌گونۀ اصلی منقوش و ساده مشخص شده‌اند که در‌گروه منقوش نقشها رنگین، نقش کنده و یا نقش افزوده‌اند. نقش‌مایه‌ها با رنگهای سیاه، قهوه‌ای و نارنجی نقش شده‌اند، و شامل نقش‌مایه‌های هندسی، گیاهی و جانوری هستند، همانند نقش‌مایه‌های محوطه‌های دیگر هم‌زمان در جنوب شرق ایران. ظروف به شکل پیاله‌های کوچک، جامهای پایه‌دار، کاسه‌ها، کاسه‌های کوچک دهانه تنگ با یک دسته شبیه دم عقرب، خمره‌ها، خمچه‌ها، گلدانها، کوزه‌ها، و کوزه‌های لوله‌دار و با آبریز همانند ظروف ‌مفرغی و سفالینه‌ها و ظروف شهداد؛ کوزه‌هایی با ته صاف و باریک (یادآور سفالینه‌های ته‌دکمه‌ای ایلامی درجنوب غرب ایران)؛ و جعبه‌های کوچک سفالی، دوبخشی چهارگوش، درپوشها (پیران، «سفال ...»، ۸۱-۸۲؛ غلامی، ۹۵-۱۱۱؛ چوبک، تحقیقات)، همانند درپوشهای مکشوفه از تپه‌یحیى (پاتس «کاوشها [۷].. »، ۱۴)، که نقوش کنده و افزوده بیشتر در بخش بالای سفالینه، روی شانه و زیر لبه نقش شده‌اند. متأسفانه هنوز گاه‌نگاری دقیق سفالینه‌های جیرفت صورت نگرفته است و با مقایسه می‌توان آنها را از سده‌های پایانی هزارۀ ۴ق‌م (۳۲۰۰ق‌م) تا سده‌های پایانی هزارۀ ۲‌ق‌م (۱۲۵۰ ق‌م) تاریخ‌گذاری کرد (چوبک، تحقیقات).

 

ظروف سفالین، با نقوش جانوری و هندسی، تپۀ کنارصندل جنوبی، جیرفت (مجیدزاده، ۹۱)

 

داده‌های بقایای جانوری گردآوری شده در کاوشهای محوطه‌های کنار‌صندل اطلاعات ارزشمندی از گونه‌های جانوری به‌دست داده است؛ از جمله بقایای بز، گوسفند، گاو، شتر، گراز، الاغ وحشی، غزال، پرندگان، ماهی و نرم‌تنان شناخته شده است (مشکور، ۱۸۴). گونه‌های ماهی، استخوان کوسه و صدفهای خلیج فارس و دریای عمان در میان یافته‌ها دیده شده که نشانگر رفت وآمد مردم جیرفت در هزارۀ ۳ق‌م به مناطق جنوبی جیرفت است (دسه برسه، ۲۶۹؛ ماسکارلا، ۶۵۵).

در منطقۀ قرقونیه ــ محوطۀ بلوچی که توسط قاچاقچیان تخریب‌شده، و محوطه‌ای مربوط به دورۀ تـاریخی است ــ سکه‌های نقـره‌ای، احتمالاً متعلق بـه دورۀ سلـوکی، به‌دست آمده است (رهبر، ۷۳). سایکس در باغ بابو در نزدیکی کمادین (شمال محوطۀ باستانی شهر دقیانوس) مرهم‌دان مرمری به‌دست آورد که منشأ آن را یونانی و متعلق به سدۀ ۴ق‌م می‌داند (ص ۴۳۷). آثار دوره‌های اشکانی و ساسانی در قلعۀ سموران (عنبرآباد جیرفت) و جبال بارز شناسایی شده است (مجیدزاده و سرلک، ۵). همچنین گروه مشترک ایـران ـ ایتالیا در ۱۳۸۷ش / ۲۰۰۸م آثار دورۀ تـاریخـی (هخـامنشی ـ پارت) را شنـاسایی کرده‌اند (چوبک، گفت‌و‌گو).

در بررسیهای استاین در ۱۳۱۰ش / ۱۹۳۱م، و سید سجادی در سالهای ۱۳۶۲ و ۱۳۶۳ش آثاری از دورۀ آغاز تاریخ دورۀ ساسانی شناسایی شده است، که مهم‌ترین آن با گونۀ مشخصۀ نَمْرد تُم خرگ بزرگ‌ترین محوطۀ شناخته‌شده در رودبار است. این محوطه در کنار دهکدۀ مختارآباد و در کنار ساحل غربی هلیل‌رود قرار دارد. در گوشۀ شمال غربی آن تپۀ بزرگ باقی‌ماندۀ یک دژ قدیمی با سنگهای لاشه و پوشش اندود سفید‌رنگی دیده می‌شود که به قلعه خواهر مشهور است. دیوارهای دژ ۴۰ × ۵۰ متر است، و آثار ۱۱ برج و نیز باقی‌ماندۀ دروازۀ بزرگ اصلی بر دیوار شرقی دژ دیده می‌شود. استاین در گزارش خود احتمال وجود دروازۀ دیگری را در بخش غربی دژ می‌دهد (ص ۱۴۴-۱۴۷؛ سید‌سجادی «معرفی»، ۳۹-۴۱).

به‌سبب کم بودن پژوهشهای باستان‌شناختی در منطقۀ جیرفت تنها داده‌های اندک و پراکنده‌ای از دوران تاریخی در دست است و با نگاه به یافته‌های تاریخی در منطقۀ دورافتادۀ دهستان رمشک در حوزۀ فرهنگی جازموریـان (نک‌ : ه‌ د، ۱۷ / ۲۷۶)، باید چشم به راه پژوهشهای علمی و گستردۀ هدفمند آینده بود.

در بررسیهای باستان‌شناختی، تپه‌ها و قلعه‌های بسیاری در منطقۀ جیرفت شناسایی شده که از جملۀ آنها آثار دورۀ اسلامی در محوطۀ دوگاری تُم نَمْرد (تم نودی) بر روی تپۀ تاریخی قلعه‌خرگ یا تم‌خرگ است. انواع سفالهای ساده و لعاب‌دار سده‌های ۵ - ۹ق / ۱۱- ۱۵م اسلامی، آجرهای سوخته و شکسته، و تنبوشه‌های سفالی آب، آثار نهر، جوی و باقی‌مانده‌های دیواره‌ها در مقاطع تپه و جاهایی که بر اثر باد ویران، خراب و فرسوده شده، به‌خوبی نمایان است. گونه‌های مختلف سفالهای لعاب‌دار، برجستۀ استامپی (مهرزده) و سادۀ دوران اسلامی این محوطه با سفالهای محوطۀ شهر دقیانوس همانندیهایی دارد (سیدسجادی، همان، ۴۱- ۴۸). از این دژ در متون اسلامی سدۀ ۸ ق / ۱۴م با نام خرق یاد شده است (ناصرالدین، ۲۳).

از مهم‌ترین محوطه‌های دورۀ اسلامی جیرفت، محوطۀ باستانی شهر دقیانوس در نزدیکی روستای هوکرد است (استاین، ۱۵۱-۱۵۲). بافت شهر قدیم جیرفت در دوران اسلامی، تمام ویژگیهای بافت شهری این دوران مانند بارو، شارستان، گورستان و بخشی صنعتی را دارا بوده، و نمونۀ بسیار مناسبی برای درک بهینۀ شکل‌گیری و درنظرگرفتن کلیۀ عناصر شهری، و شناخت روند تحول بافت شهری است. ویژگی فنّاوری سفالگری این شهر، با تولید انبوه مشخصۀ این منطقه بوده است که از سدۀ ۱ تا ۷ق / ۷ تا ۱۳م تداوم داشته است (نک‌ : چوبک، تسلسل، ۲۳۵). در کاوشهای باستان‌شناختی این محوطه بخشهایی از بافت شهر و ویژگی معماری آن شناسایی شده است: راسته بازار حمام پشت بازار، محلۀ مسکونی و کارگاههای صنعتی، نیز مهم‌ترین یافتۀ معماری این کاوشها مسجد جامع جیرفت با تک‌مناره، و طرح شبستانی ستون‌دار، محراب با کتیبه و تزیینات گچ‌بری است. در این کاوشها مجموعه‌ای از گونه‌های سفالینه‌های سده‌های نخستین سدۀ ۶ ق و آثار فلزی و شیشه‌ای به دست آمده است (همانجا).

مطالعات انجام‌یافته برای گاه‌نگاری دقیق و تحولات تمدنی منطقۀ جیرفت در‌حال‌حاضر کافی نیست و نمی‌توان به‌طور دقیق این تحولات را مشخص و تعیین کرد ( نمایه، ۲۲)، و پژوهشهای صورت‌گرفته دربرگیرندۀ کامل گاه‌نگاری و شناخت تسلسل فرهنگی منطقۀ جیرفت نیست. کمبودها و خلأهای اطلاعاتی بسیاری وجود دارد و نبود انتشارات کافی از کاوشها که محدود به خبرهای رسانه‌های اینترنتی و خبرگزاریهای خارجی و داخلی و چند مقالۀ محدود است، برای دریافت مستند و علمی رویدادهای فرهنگی و تاریخی منطقه پاسخگو نیست (ماسکارلا، ۶۵۳-۶۵۴)؛ بنابراین، باید چشم به پژوهشهای گستردۀ فراگیر، هدفمند و روشمند علمی آینده و انتشار آنها داشت.

 

مآخذ

اسکالونه، انریکو، «تمدن جیرفت در شوش»، مجموعه... (هم‌ ‌)؛ باغستانی، سوزان، «بررسی مهرهای مشبک فلزی شرق ایران، آسیای مرکزی و شمال چین»، باستان شناسی و تاریخ، تهران، ۱۳۷۸ش، س ۱۳، شم‌ ۲، س ۱۴، شم‌ ۱؛ پیتمن، هولی، «هنر مهرسازی در کنار‌صندل: خدایان، فرمانروایان و پیوند از طریق ازدواج»، مجموعه ... (هم‌ ‌)؛ پیران، صدیقه، «سفال کنار‌صندل جنوبی»، همان؛ همو، «موقعیت جغرافیای جیرفت»، کاتالوگ نمایشگاه فرهنگ حاشیۀ هلیل‌رود و جیرفت، تهران، ۱۳۸۴ش؛ همو و مرتضى حصاری، «گزارش اقدامات ادارۀ کل امور حقوقی سازمان میراث فرهنگی و گردشگری در خصوص استرداد آثار تاریخی ـ فرهنگی جیرفت از خارج کشور»، همان؛ پیرونل، لوکا، «خاستگاه تمدن دیلمون و برهم‌کنشهای فرهنگی میان خلیج فـارس و جنوب شرق ایران»، مجموعه ... (هم‌ ‌)؛ چـوبک، حمیده، تحقیقـات میدانی؛ همـو، تسلسل فرهنگی جازموریان ـ شهر قدیم جیرفت در دورۀ اسلامی، رسالۀ دکتری باستان شناسی دورۀ اسلامی دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ۱۳۸۳ش؛ همو، حوزۀ فرهنگی جازموریان، محوطۀ باستانی شهر دقیانوس، کرمان، ۱۳۸۲ش؛ همو، راهنمای همایش میراث فرهنگی ـ هویت ملی از هلیل رود تا جازموریان، جیرفت، ۱۳۸۱ش؛ همو، گفت‌وگو با احمد آزادی؛ حصاری، مرتضى، «فرهنگ حوزۀ جنوب شرق ایران»، کاتالوگ نمایشگاه فرهنگ حاشیۀ هلیل رود و جیرفت، تهران، ۱۳۸۴ش؛ دسه برسه، ناتالی و ژان دسه، «جیرفت و دریا»، مجموعه ... (هم‌ )؛ رفیع‌فر، جلال‌الدین، «صنایع سنگ تراشیده در کنارصندل جنوبی»، مجموعه ... (هم‌ ‌)؛ همو و دیگران، «جنبه‌هایی از فناوری مته‌کاری در کنارصندل جنوبی»، همان؛ رهبر، مهدی، «کنارو در پیوند با تمدنهـای جنوب شرقی ایران»، میراث فرهنگی، تهران، ۱۳۷۰ش، س ۲، شم‌ ۳ و ۴؛ سایکس، پرسی، سفرنامه، ترجمۀ حسین سعادت نوری، تهران، ۱۳۶۳ش؛ سیدسجادی، منصور، باستان‌شناسی و تاریخ بلوچستان، تهران، ۱۳۷۴ش؛ همو، «معرفی دوگونۀ سفال جدید از منطقۀ کرمان»، باستان‌شناسی و تاریخ، تهران، ۱۳۷۰ش، س ۵، شم‌ ۲؛ همو، «منابع تأمین سنگ لاجورد جیرفت با توجه به آخرین یافته‌های باستان‌شناختی در شهر سوخته»، مجموعه ... (هم‌ ‌)؛ همو، «نگاهی به آثار باستانی بلوچستان از آغاز تا اسلام (۱)»، باستان‌شناسی و تاریخ، تهران، ۱۳۶۷ش، س ۲، شم‌ ۲؛ شارپ. ر. ن.، فرمانهای شاهنشاهان هخامنشی، شیراز، ۱۳۷۴ش؛ عبدی، کامیار، «دیلمون، مکن وملوخ»، باستان شناسی و تاریخ، تهران، ۱۳۷۰ش، س ۵، شم‌ ۲؛ علیدادی سلیمانی، نادر، «مقدمه‌ای بر جغرافیای طبیعی و محیط زیست حوزۀ هلیل»، مجموعه ... (هم‌ ‌)؛ غلامی خیبری، اکرم، «سفال کنار صندل شمالی: نیمۀ دوم هزارۀ سوم ق‌م»، همان؛ کابلی، عابدین، «شهداد مرکز ایالت آراتا؟» باستان‌شناسی و تاریخ، تهران، ۱۳۶۵ش، س ۱، شم‌ ۱؛ همو، «گزارش دهمین فصل کاوش گروه باستان‌شناسی دشت لوت در محوطۀ باستانی شهداد»، گزارشهای باستان شناسی (۱)، تهران، ۱۳۷۶ش؛ کازانوا، میشل، «اشیاء منزلتی از سنگ ظریف و نرم در خاورمیانۀ باستان: تولید، کاربـرد، توزیع، ارزش»، مجموعه ... (هم‌ ‌)؛ کوهل، فیلیپ، حکومتهای درجۀ دو شرق سومر، همان؛ لغت‌نامۀ دهخدا؛ مجموعه مقالات نخستین همایش بین‌المللی تمدن حوزۀ هلیل: جیرفت (۱۳۸۳)، به کوشش یوسف مجیدزاده، کرمان، ۱۳۸۷ش؛ مجیدزاده، یوسف، «آیا ارت خاستگاه تمدن سومری است؟ مدارک جدید از کنارۀ هلیل‌رود: استان کرمان»، باستان‌شناسی و تاریخ، تهران، ۱۳۸۰ش، س ۱۶، شم‌ ۱؛ همو، «پروژۀ باستان‌شناختی حـوزۀ هلیل: کشف افسانـه‌ای»، مجمـوعـه ... (هم‌ )؛ همو، جیرفت کهن‌ترین تمدن شرق، تهران، ۱۳۸۲ش؛ همو، «دومین فصل حفریات باستان شناخت در جیرفت (دی و بهمن ۱۳۸۲)»، نامۀ پژوهشگاه میراث فرهنگی، تهران، ۱۳۸۲ش، س۱، شم‌ ۵؛ همو، «سرزمین آراتا»، کندوکاو، ضمیمۀ مجلۀ دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی تهران، ۱۳۵۹ش، شم‌ ۳؛ همو، مقدمه بر مجموعه ... (هم‌ ‌)؛ همو و سیامک سرلک، حفریات باستان‌شناسی فراگیر در کنارۀ هلیل‌رود، کرمان، ۱۳۸۱ش؛ مشکور، مرجان و نرگس هاشمی، «اقتصاد و معیشت در محوطه‌های شهری کنارصندل شمالی و جنوبی در حوزۀ هلیل از دیدگاه بقایای استخوانی»، مجموعه ... (هم‌ ‌)؛ ناصرالدین منشی کرمانی، سمط العلى، به کوشش عباس اقبال آشتیانی، تهران، ۱۳۶۲ش؛ نمایه‌ای از کاوشهای باستان شناسی پیش از تاریخ جیرفت: حوزۀ هلیل رود، کرمان (۱۳۸۱- ۱۳۸۵)، گروه باستان‌شناسی پیش از تاریخ جیرفت، کرمان، ۱۳۸۵ش؛ نیز:

 

Amiet, P., Ľ Âge des échanges inter-iraniens, 3500-1700 avant, J.- C., Paris, 1986 ; Baghestani , S., Metallene Compartimentsiegel aus Ost- Iran , Zentralasien und Nord-China , Westfalen, 1997 ; Besenval, R., Excavations of the Shahi-Tump Burials (Makran / Pakistan), South Asian Archaeology, Leiden, 1999; Hakemi, A., Shahdad , Archaeological Excavation of a Bronze Age Center in Iran, tr. and ed. S. M. S. Sajjadi, Rome, 1997; Madjidzadeh, Y., «Excavations at Konar Sandal...», Iran, 2008, vol. XLVI; Muscarella, O. W., «Jiroft III. General Survey of Excavations», Iranica, vol. XIV; Perrot, J., «Jiroft IV. Iconography of Chlorite Artifacts«, ibid; id, «Les Supports de l’ornementation», Dossiers d’Archéologie, Tehran, 2003, no. 287; id and Y. Madjidzadeh, «Ľ Iconographie des vases et objets en chlorite de Jiroft (Iran)», Paléorient , Paris, 2005, vol. XXXI (II); Pittman, H., Art of the Bronze Age, New York , 1984; Potts, D. T., Excavation at Tepe Yahya, Iran, 1967-1975, The Third Millennium, Cambridge / Massachusetts, 2001; id, The [Persian] Gulf in Antiquity, Oxford, 1992; Reade, J., «The Early Iranian Stone «Weigh» and an Unpublished Sumerian Foundation Deposit», Iran , 2002, vol. XL; Schmidt , E . F., Excavations of Tepe Hissar Damghan , Philadelphia, 1937; Stein, A., Archaeological Reconnaissances in North-Western India and South-Eastern Īrān, London, 1937; Vallat, F., «Ľ Origine orientale de la Ziggurat», Dossiers d’Archéologie, Tehran, 2003, no. ۲۸۷.

 

حمیده چوبک

 

نام کتاب : دائرة المعارف بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 5  صفحه : 926
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست