responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دائرة المعارف بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 5  صفحه : 915

جهرم


نویسنده (ها) :
شیوا جعفری
آخرین بروز رسانی :
سه شنبه 30 مهر 1398
تاریخچه مقاله

جَهْرُم، شهرستان و شهری در استان فارس.

شهرستان جهرم

این شهرستان با مساحتی حدود 517‘4 کمـ2، در نواحی مرکزی استان فارس واقع است. بنابر قانون تقسیمات کشوری سال 1388ش، این شهرستان شامل 4 بخش به نامهای مرکزی، خفر، سیمکان و کردیان، 4 شهر به نامهای جهرم، خاوران، باب انار و قطب‌آباد، و 12 دهستان است (نک‌ : نشریه ... ، بش‌ ‌). شهرستان جهرم از شمال به شهرستان شیراز، از شرق به شهرستان فسا، از جنوب به شهرستان لارستان و از غرب به شهرستانهای فیروزآباد و قیروکارزین محدود است (نک‌ : اطلس ... ، 137).
شهرستان جهرم ناحیه‌ای کوهستانی است و کوههای نسبتاً بلندی دارد. کوه البرز با ارتفاع 651‘2 متر از جمله کوههای شهرستان جهرم است که دارای چشمه‌های متعدد و غارهای بزرگی است. بخش بزرگی از این کوه را جنگلهای بنه و بادام کوهی پوشانده است و در بخشهای شرقی آن طوایف کوهکی سکنا دارند. کوه سفیددار با ارتفاع 094‘2 متر، سیر با ارتفاع 588‘1 متر و گُرم با ارتفاع 520‘1 متر از دیگر کوههای شهرستان جهرم است (جعفری، 353؛ طوفان، 10؛ فرهنگ جغرافیایی کوهها ... ، 3 / 275، 280، 301).
رود قره آغاج که از کوههای اردکان و شمال ممسنی سرچشمه می‌گیرد، پس از گذشتن از مسیری، به بخش خفر در شهرستان جهرم وارد می‌شود و پس از پیوستن به رودخانۀ سیمکان، به خلیج فارس می‌ریزد (جعفری، 329؛ افشین، 1 / 432-434، 438- 439). رودخانۀ سیمکان و شور نیز از دیگر رودهای شهرستان جهرم است (همو، 1 / 445). به‌طورکلی، شهرستان جهرم از نظر آب و هوایی بسیار معتدل است ( فرهنگ جغرافیایی آبادیها ... ، 36؛ طوفان، 14-15).
اقتصاد شهرستان جهرم برپایۀ کشاورزی و باغداری، دامداری و قالی‌بافی استوار است و کشاورزی در آنجا به صورت سنتی و نیمه مکانیزه صورت می‌گیرد. خرما و مرکبات از مهم‌ترین فراورده‌های کشاورزی این شهرستان است که به میزان فراوانی تولید می‌شود و جنبۀ صادراتی دارد. پنبه، غلات و تنباکو از دیگر محصولات آن است ( فرهنگ جغرافیایی آبادیها، همانجا؛ طوفان، 88، 110). آب کشاورزی در شهرستان جهرم از طریق چاه تأمین می‌شود (همو، 89). در این شهرستان معادنی از قبیل سنگ سفید و زغال سنگ نیز وجود دارد (همانجا). جمعیت شهرستان جهرم طبق سرشماری 1385ش، 331‘ 197 تن بوده است («درگاه ...»، بش‌ ‌).

شهر جهرم

این شهر که مرکز شهرستان جهرم است، در °53 و´33 طول شرقی، و°28 و´30 عرض شمالی بر سر راه فیروزآباد و لار به فسا و داراب قرار دارد (جعفری، 353؛ پاپلی، 169). جمعیت شهر جهرم بر مبنای سرشماری 1385ش، 023،103 تن بوده است («درگاه»، بش‌ ‌).

وجه تسمیه

در کارنامۀ اردشیر بابکان (ص 62-63) از جهرم با نام زَرْهَم یاد شده است. با توجه به آنکه واژۀ زر در زبان پهلوی به معنای سبز نیز به‌کار رفته است (مثلاً در ترکیب zargōn، به معنی «سبز رنگ»، نک‌ : مکنزی، 98)، می‌توان احتمال داد که در زبان پهلوی، زَرهَم نیز با سبزی و خرّمی بی‌ارتباط نبوده است. به عقیدۀ کسروی جهرم هم‌ریشه با گهران در گویشهای شمالی ایران است که از دو بخش «گه» به معنی گرما و «ران» پسوند مکان تشکیل شده، و روی‌هم رفته به معنای جای گرم و ناحیۀ گرمسیری است (ص 276، 280). اما با توجه به قواعد زبان‌شناسی در زبان پهلوی که حرف «ز» به «ج» قابل تبدیل است (خانلری، 37)، این نام بایستی نخست به صورت جَرْهَم و بر اثر قلب آن (همو، 41) به جَهْرَم (ابن خردادبه، 46؛ یاقوت، 2 / 167) و سپس به جَهْرُم بدل شده باشد.

پیشینۀ تاریخی

حمدالله مستوفی در نزهة القلوب بنیان این شهر را به بهمن بن اسفندیار نسبت داده است (ص 125). بنا به روایت فردوسی، پیشینۀ تاریخی جهرم به روزگار هخامنشیان می‌رسد. وی ضمن شرح نبرد دارا ــ آخرین پادشاه کیانی که از نظر تاریخی منطبق با داریوش سوم هخامنشی است ــ با اسکندر مقدونی، از جهرم نام برده است (6 / 392). اگر از نظر تاریخی بتوان به سرودۀ فردوسی اعتمـاد داشت (نک‌ : نولدکه، 11)، جهرم در روزگـار هخامنشیان شهری آباد بوده است، اما با توجه به متن کارنامۀ اردشیر بابکان (ص 62)، جهرم قطعاً در دورۀ اشکانیان آباد بوده، و در اواخر این دوره شخصی به نام مهرک نوشزاد بر آن فرمان می‌رانده است. هم‌جواری جهرم با آتشکدۀ آذرفرنبغ در کـاریان (بـرای اطلاع بیشتر دربـارۀ آتشکدۀ آذرفـرنبغ، نک‌ : ه‌ د، جویم) ــ یکی از 3 آتشکدۀ بـزرگ دورۀ ساسانیان ــ و همچنین آثـار باقی مانده از روزگار ساسانیان در این منطقه حکایت از رونق این شهر در آن عهد دارد (نک‌ : مصطفوی، 86، 94، 491؛ افسر، 314). با توجه به آنکه تقسیمات کشوری دورۀ ساسانیان تا سده‌های نخستین اسلامی همچنان دست نخورده باقی مانده بود، می‌توان نتیجه گرفت که در دورۀ ساسانیان جهرم یکی از رستاقها و شهرهای کورۀ دارابگرد از ناحیۀ نیمروز به‌شمار می‌رفته است (نک‌ : «شهرستـانها ... »، 332، 336؛ سـامی، 22؛ ابن خردادبه، همانجا؛ اصطخری، 107؛ ابن فقیه، 410).
جهرم در اواخر دورۀ خلافت عمر یا اوایل خلافت عثمان در 23ق / 644 م به دست عثمان بن ابی العاص گشوده شد (بلاذری، 388؛ ابن اثیر، 3 / 40). بنابر سکه‌های یافت شده از ناحیۀ دارابگرد، در سدۀ نخستین اسلامی، فرمانروایان محلی نیمه‌مستقلی که از جانب والیان دستگاه خلافت بنی امیه منصوب می‌شدند، بر این ناحیه حکومت داشتند (نک‌ : دریایی، سقوط ... ، 75-77). بـه روزگار حجـاج بـن یـوسف (حک‌ 74-95ق / 693-714م)، خورشه ‌نـامی که عامل جهرم بود، قلعه‌ای استوار در 5 فرسنگی این شهر ساخت و داراییهای خود را به آنجا منتقل کرد؛ او پس از چندی عاصی شد و بر حجاج شورید (ابن بلخی، 157؛ حمدالله، نزهة ... ، 133؛ حافظ‌ابرو، 2 / 150).
جغرافیانویسان سده‌های 4-6 ق جهرم را شهری‌ آباد و از نظر اقتصادی پر رونق توصیف کرده‌اند و فهرستی از تولیدات این شهر به دست داده‌اند که از جملۀ آنها پارچه‌های پر نقش و نگار، گلیم و قالیچه‌های نمازی (سجاده) و زیلوهایی معروف به زیلوی جهرمی را می‌توان نام برد که از جهرم به دیگر نقاط صادر می‌شده، و از شهرت فراوانی برخوردار بوده است (اصطخری، 153؛ حدود ... ، 135؛ ابن حوقل، 2 / 268؛ مقدسی، 442؛ ابن بلخی، 131). در این دوره جهرم یکی از مراکز مهم صنعتی فارس به‌شمار می‌رفته است (نک‌ : دریایی، تاریخ ... ، 46؛ لسترنج، 294). افزون بر تولیدات کارگاهی، جهرم از نظر کشاورزی نیز دارای اهمیت بوده، و محصولاتی همچون پنبه و غلات در مزارع آن کشت می‌شده است (اصطخری، نیز حدود، ابن بلخی، همانجاها). جغرافیانویسان تا سدۀ 8 ق / 14م، هیچ‌یک از نخلستانها و خرمای جهرم یاد نکرده‌اند؛ نخستین بار مجدی در سدۀ 11ق / 17م، از خرمای شاهانی جهرم یاد کرده، و آن را ستوده است (ص 795). احتمالاً کشت خرما بین سده‌های 8 تا 11ق در جهرم رایج شده است (طوفان، 106).
به نوشتۀ اصطخری در سدۀ 4ق بیشتر مردم جهرم معتزلی‌مذهب بوده‌اند (ص 139). شاید مقدسی با توجه به آنکه از فارس گذرکرده و شرح مفصلی از مشاهدات خود را آورده، به سبب معتزلی بودن اهالی جهرم به این شهر سفر نکرده، و در سفرنامۀ خود بدان‌گونه که به دیگر شهرها به تفصیل پرداخته، به جهرم نپرداخته است (شوارتس، 141) و تنها از کالاهایی که از جهرم به دیگر نقاط صادر می‌شده، اشاره کرده است (مقدسی، همانجا).
در اواسط سدۀ 5 ق / 11م، فارس و نواحی آن در قلمرو آل بویه قرار داشت؛ با بالا گرفتن کار سلجوقیان قدرت امرای دیلمی رو به افول نهاد. در 448ق / 1056م فضلویة بن حسنویه سـر دودمـان امرای شبانکاره بر ابومنصور فولادستون (حک‌ 440-448ق / 1048-1056م) آخرین امیر دیلمی فارس شورید و بر قلعۀ خورشۀ جهرم دست یافت و فولادستون را در این قلعه محبوس کرد (شبانکاره‌ای، 94-95؛ ابن بلخی، همانجا؛ حمدالله، تاریخ ... ، 425؛ غفاری، 127؛ حافظ ابرو، 2 / 118؛ لسترنج، 254). قلعۀ خورشه تا 464ق / 1072م تحت سیطرۀ فضلویة بن حسنویه بود تا آنکه در این تاریخ الب ارسلان، خواجه نظام‌الملک را با لشکری به فارس گسیل داشت. اهالی قلعه از سپاهیان سلجوقی که قلعه را محاصره کرده بودند، امان خواستند و فضلویة بن حسنویه از قلعه گریخت و قلعه به تصرف سلجوقیان درآمد (غفاری، 127-128)، اما سلجوقیان به طورکامل بر جهرم دست نیافتند، زیرا به روایت ابن اثیر در 510 ق / 1116م جهرم و برخی از شهرهای فارس کماکان تحت استیلای امرای شبانکاره بود (10 / 516- 518). در این سال سلطان محمد سلجوقی (سل‌ 498-511 ق / 1105-1117م) برای سیطره بر فارس، جلال‌الدین چاولی را به آن سرزمین گسیل داشت و فارس را به او واگذارد. چاولی در نخستین اقدام خود سعی در برچیدن بساط حکومتهای محلی فارس داشت. او پس از پیروزی بر امیر بلدجی متوجه متصرفات حسن بن مبارز از امرای شبانکاره شد. چاولی در تعقیب حسن بن مبارز در بسیاری از شهرهای فارس از جمله جهرم، دست به قتل و غارت زد. در زمان پادشاهی محمد بن ملکشاه، عایدات جهرم بخشی از مواجب ولیعهد به شمار می‌رفت (ابن بلخی، همانجا؛ لمتن، 238-239).
توصیفات جغرافیانویسان سده‌های 8 و 9ق از جهرم با توصیفات جغرافیانویسان سده‌های 4-6 ق چندان تفاوتی ندارد. به نوشتۀ حمدالله مستوفی ( نزهة، 125) و حافظ ابرو (همانجا) در سده‌های 8 و 9ق جهرم شهری متوسط با توابع بسیار بوده که آب آن از رودخانه و کاریز تأمین می‌شده، و محصولات آن غله، میوه و پنبه بوده است. در اوایل سدۀ 10ق / 16م با روی کار آمدن خاندان صفوی، در منابع تاریخی از جهرم بسیار یاد می‌شود. در 909ق حکومت فارس از جانب شاه اسماعیل به الیاس بیک ذوالقدر از سران قزلباش واگذار شد. این خاندان تا 1267ق / 1851م بر فارس حکومت داشتند (فسایی، 2 / 1279-1280).
با باز شدن پای پرتغالیها و دیگر کشورهای اروپایی به خلیج فارس و گسترش تجارت، جهرم به واسطۀ قرار داشتن در مسیر تجارتی اصفهان به صفحات جنوبی ایران اهمیت یافت (پوهانکا، 302, 306؛ فریر، 476). جهانگردان اروپایی که در دورۀ صفویه به جنوب ایران سفر کرده‌اند، به جادۀ کاروان‌رو جهرم ـ لار که از ناحیه‌ای کوهستانی می‌گذشته، و در آن دوره یکی از سخت‌گذرترین راههای ایران به شمار می‌رفته است، اشاره کرده‌اند (تاورنیه، 315؛ گابریل، 367). تاورنیه که در 1075ق / 1664م از جهرم دیدار کرده، از نخلستانهای انبوه آن ــ کـه آنهـا را بـه جنگل نخل تشبیـه نمـوده ــ یاد می‌کند. وی محصول خرمای جهرم را ستوده است (همانجا).
در روزگار صفویان به خصوص در ایام سلطنت شاه عباس اول جهرم از ایالات (محال) خاصه به شمار می‌رفت (رُهربُرن، 178؛ باستانی، 78). از آن روزگار کاروان‌سراهایی در جهرم بر جای مانده است که از آن جمله‌اند: کاروان‌سرای بنارویه در مسیـر جـادۀ لار ـ جهرم و کاروان‌سرای مـوت‌خون که در مسیر جـادۀ جهرم ـ شیراز واقع است (کیانی، 207، 261). جهرم در اواخر دورۀ صفویه در زمان فتنۀ افغانها دستخوش تهاجم و تاخت و تاز آنها شد و آسیب دید (فلور، بر افتادن ... ، 49، 60، «شورش ... »، 137، 138)، اما دیری نپایید که آبادی گذشتۀ خود را بازیافت. منابع تاریخی و جغرافیایی دورۀ قاجار از عمران و آبادانی آنجا یاد کرده‌اند. در 1275ق / 1859م میرزا علی محمدخان قوام‌الملک شیرازی برای ضابطی جهرم و بلوک بیدشهر و جویم تعیین شد. او اقداماتی در زمینۀ رفاه اهالی و آبادانی این مناطق صورت داد (فسایی، 2 / 967).
زین‌العابدین شیروانی از جهرم با عنوان قصبه‌ای شهرمانند با 2 تا 3 هزار خانوار جمعیت و نخلستانهای فراوان یاد کرده است (ص 236). اعتمادالسلطنه شمار ساکنان قصبۀ جهرم را 500،5 خانوار آورده است (4 / 2309). احداث بازاری به سبک بازار وکیل شیراز و همچنین کشیدن حصاری گرداگرد محلات این شهر توسط محمدحسن‌خان جهرمی حاکم شیراز در 1250ق / 1834م مبیّن رونق اقتصادی این ناحیه در دورۀ قاجاریه است (سهام‌پور، 37- 38).
در دورۀ نهضت مشروطیت، مردم جهرم نیز به دو گروه سیاسی مشروطه‌خواه و هواخواه حکومت مرکزی تقسیم شده بودند و مانند دیگر نقاط ایران، این شهر نیز صحنۀ درگیریها و کشاکش میان این دوگروه بود و در همین دوره بود که آیت‌الله عبدالحسین لاری از مجتهدین طرف‌دار مشروطه از لار به جهرم مهاجرت کرد (وثوقی، 8-13؛ سفیری، 99-100).
از جهرم بزرگانی برخاسته‌اند که از آن جمله‌اند: کمال‌الدین جهرمی (طوفان، 144) از فضلای سدۀ 10ق، باباحسن روشن جهرمی (اشراق، 41)، و ابوعلی حسن جهرمی (همو، 82). همچنین بعضی، خاستگاه باربد، نغمه‌پرداز و نوازندۀ خسروپرویز ساسانی را شهر جهرم دانسته‌اند (شمس قیس، 200؛ حبیبی، 37، حاشیۀ 17).

مآخذ

ابن اثیر، الکامل؛
ابن بلخی، فارس‌نامه، به کوشش لسترنج و نیکلسن، کیمبریج، 1339ق / 1921م؛
ابن حوقل، محمد، صورة الارض، به کوشش کرامرس، لیدن، 1938م؛
ابن خردادبه، عبیدالله، المسالک و الممالک، به کوشش دخویه، لیدن، 1306ق؛
ابن فقیه، احمد، البلدان، به کوشش یوسف هادی، بیروت، 1416ق / 1996م؛
اشراق، محمدکریم، بزرگان جهرم، تهران، 1351ش؛
اصطخری، ابراهیم، مسالک الممالک، به کوشش دخویه، لیدن، 1870م؛
اعتمادالسلطنه، محمدحسن، مرآة البلدان، به کوشش عبدالحسین نوایی و هاشم محدث، تهران، 1368ش؛
اطلس گیتاشناسی استانهای ایران، به کوشش سعید بختیاری، تهران، 1383ش؛
افسر، کرامت‌الله و احمد موسوی، پاسداری از آثار باستانی در عصر پهلوی، تهران، 1355ش؛
افشین، یدالله، رودخانه‌های ایران، تهران، 1373ش؛
باستانی‌پاریزی، محمدابراهیم، سیاست و اقتصاد عصر صفوی، تهران، 1357ش؛
بلاذری، احمد، فتوح البلدان، به کوشش دخویه، لیدن، 1866م؛
پاپلی‌یزدی، محمدحسین، فرهنگ آبادیها و مکانهای مذهبی کشور، مشهد، 1367ش؛
جعفری، عباس، دایرة المعارف جغرافیایی ایران، تهران، 1379ش؛
حافظ ابرو، عبدالله، جغرافیا، به کوشش صادق سجادی، تهران، 1378ش؛
حبیبی، عبدالحی، مقدمه بر زین الاخبار گردیزی، تهران، 1347ش؛
حدودالعالم، به کوشش منوچهر ستوده، تهران، 1340ش؛
حمدالله مستوفی، تاریخ گزیده، به کوشش عبدالحسین نوایی، تهران، 1349ش؛
همو، نزهة القلوب، به کوشش لسترنج، لیدن، 1331ق / 1913م؛
خانلری، پرویز، دستور تاریخی زبان فارسی، به کوشش عفت مستشارنیا، تهران، 1372ش؛
«درگاه ملی آمار» (نک‌ : مل‌ ، SCI
دریایی، تورج، تاریخ و فرهنگ ساسانی، ترجمۀ مهرداد قدرت دیزجی، تهران، 1382ش؛
همو، سقوط ساسانیان، ترجمۀ منصوره اتحادیه و فرحناز امیرخانی حسینک‌لو، تهران، 1381ش؛
رُهربُرن، ک. م.، نظام ایالات در دورۀ صفویه، ترجمۀ کیکاووس جهانداری، تهران، 1349ش؛
زین‌العابدین شیروانی، بستان السیاحه، تهران، 1315ق؛
سامی، علی، تاریخ پارس در عهد باستانی، شیراز، 1333ش؛
سفیری، فلوریدا، پلیس جنوب ایران، ترجمۀ منصوره اتحادیه و منصوره جعفری فشارکی، تهران، 1364ش؛
سهام‌پور، هوشنگ، تاریخچۀ ایلات و عشایر عرب خمسۀ فارس، شیراز، 1377ش؛
شبانکاره‌ای، محمد، مجمع الانساب، به کوشش هاشم محدث، تهران، 1363ش؛
شمس قیس رازی، محمد، المعجم، به کوشش محمد قزوینی و مدرس رضوی، تهران، 1327ش؛
شوارتس، پاول، جغرافیای تاریخی فارس، ترجمۀ کیکاووس جهانداری، تهران، 1372ش؛
«شهرستانهای ایران»، شهرهای ایران، به کوشش محمدیوسف کیانی، ترجمـۀ احمد تفضلـی، تهران، 1368ش؛
طوفـان، جلال، شهرستـان جهـرم، شیـراز، 1380ش؛
غفاری قزوینی، ‌احمد، تاریخ جهان آرا، تهران، 1343ش؛
فردوسی، شاهنامه، به کوشش م. ن. عثمانف و ع. نوشین، مسکو، 1967م؛
فرهنگ جغرافیایی آبادیهای کشور، سازمان جغرافیایی نیروهای مسلح، تهران، 1369ش، ج 112؛
فرهنگ جغرافیایی کوههای کشور، سازمان جغرافیایی نیروهای مسلح، تهران، 1379ش؛
فسایی، حسن، فارس‌نامۀ ناصری، به کوشش منصور رستگار فسایی، تهران، 1367ش؛
فلور، ویلم، برافتادن صفویان، برآمدن محمود افغان، ترجمۀ ابوالقاسم سری، تهران، 1365ش؛
همو، «شورش شیخ احمد مدنی»، جستارهایی از تاریخ ایران (9)، ترجمۀ ابوالقاسم سری، تهران، 1371ش؛
کارنامۀ اردشیر بابکان، ترجمۀ بهرام فره‌وشی، تهران، 1354ش؛
کسروی، احمد، کاروند، به کوشش یحیى ذکاء، تهران، 1356ش؛
کیانی، محمدیوسف و ولفرام کلایس، کاروان‌سراهای ایران، تهران، 1373ش؛
گابریل، آ.، تحقیقات جغرافیایی راجع به ایران، ترجمۀ فتحعلی خواجه نوری، تهران، 1348ش؛
مجدی، محمد، زینت المجالس، تهران، 1362ش؛
مصطفوی، محمدتقی، اقلیم پارس، تهران، 1343ش؛
مقدسی، محمد، احسن التقاسیم، به کوشش دخویه، لیدن، 1906م؛
نشریۀ عناصر تقسیماتی و واحدهای تقسیمات کشوری، وزارت کشور، تهران، 1388ش؛
وثوقی، محمدباقر و کوروش کمالی سروستانی، نگاهی به تحولات فارس در آستانۀ استبداد صغیر، شیراز، 1377ش؛
یاقوت، بلدان؛
نیز:

Ferrier, R., «Trade from the Mid-14th Century to the End of the Safavid Period», The Cambridge History of Iran, vol. VI, ed. P. Jackson, Cambridge, 1986; Lambton, A. K. S., «The Internal Structure of the Saljuq Empire», ibid, vol. V, 1968; Le Strange, G., The Lands of the Eastern Caliphate, London, 1966; Mackenzie, D. N., A Concise Pahlavi Dictionary, London, 1971; Nöldeke, Th., Geschichte der Perser und Araber zur Zeit der Sasaniden, Leiden, 1973; Pohanka, R., «Karavanenwege und Karavanserails in Laristan…», Archaeologische mitteilungen aus Iran, Berlin, 1984, vol. XVII; SCI, www.sci.org.ir / portal / faces / public / census 85; Tavernier, J. B., Voyages en Perse, Paris, 1930.

شیوا جعفری

نام کتاب : دائرة المعارف بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 5  صفحه : 915
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست