responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دائرة المعارف بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 5  صفحه : 771

آلبانی

نویسنده (ها) : عباس سعیدی

آخرین بروز رسانی : دوشنبه 25 آذر 1398 تاریخچه مقاله

آلْبانی، کشوری با نظام کمونیستی واقع در ساحل غربی شبه‌جزیرۀ بالکان، با ۷۴۸‘۲۸ کم ۲ مساحت، و ۸۶/۲ میلیون نفر جمعیت (آمار ۱۹۸۲م). نام رسمی آن جمهوری دموکراتیک خلق آلبانی (به زبان آلبانیایی: اشکیپری[۱]، اشکیپنیا[۲]، اشکیپریا[۳]، یعنی سرزمین عقاب) است و از شمال و شرق با یوگسلاوی و از جنوب با یونان همسایه است. پایتخت آن، تیرانا[۴] یا تیرانه[۵] است.

 

وجه تسمیه

در لهجۀ گِگی (یکی از دو لهجۀ عمدۀ زبان آلبانیایی) قوم آلبانیایی، آربن[۶]، آربنوئر[۷] و آربنش[۸] و سرزمین آنها آربنی[۹] نامیده می‌شود. این کلمات از ریشۀ آلب[۱۰] در زبان ایلیریایی گرفته شده که صورت دیگری از آرب[۱۱] است. بیزانسیهایِ یونانی زبان شکل آلبانویی[۱۲] را به‌کار می‌بردند (پاولی) و ترکان عثمانی این سرزمین را آرناوُطلُق می‌نامیدند.

پستی و بلندی آب و هوا: دنبالۀ کوههای چین‌خوردۀ دیناری، در بخش شمالی خود چشم‌اندازی را به وجود آورده است که هم از نظر طبیعی و هم از لحاظ انسانی و فرهنگی، ویژگیهای خاصی دارد (له‌مان، 274). با وجود آنکه دوسوم از خاک آلبانی کوهستانی است، این کشور را می‌توان از نظر طبیعی به ۳ منطقۀ متفاوت تقسیم کرد: منطقۀ کوهستانی، منطقۀ جلگه‌ای و منطقۀ ساحلی. در شمال این کشور، کوههای آلپی آلبانی با مونته نِگرو[۱۳] هم‌مرز است. جنس این بلندیها آهکی است و به دوران سوم زمین‌شناسی مربوط می‌شود (نیف، 173). در این قسمت دره‌های عمیقی وجود دارد که از نیروی آب جاری در آنها برای تولید برق استفاده می‌شود (هوفمن، 23). این‌گونه دره‌ها از نظر ارتباطی اهمیت ناچیزی دارند و بیشتر مانع آمد و شد هستند (له‌مان، 274).

ارتفاعات آلبانی در بخشهای جنوبی کشور به توده‌های سنگ آهک که تا خط ساحلی ادامه می‌یابند، متصل می‌گردند (نیف، 149). کوههای شمالی و جنوبی، سرزمین جلگه‌ای مرکزی را در‌بر می‌گیرند. البته بخش ساحلی به صورت دماغه‌ای به کوههای دیناری متصل می‌شود که شهر اشکودر[۱۴] (اسکوتاری[۱۵]) بر روی همین دماغه برپا شده است (له‌مان، 274). بخش ساحلی آلبانی با چاله‌های باتلاقی، دلتاهای مردابی و موانع طبیعی ماسه‌ای دارای چشم‌اندازی خاص است (هوفمن، 26).

آب و هوای آلبانی عمدتاً نیمه‌حاره‌ای از نوع مدیترانه‌ای با تابستانهای خشک و کوتاه است (آمار جهانی، ۵۶). با این‌ همه، در قسمتهای کوهستانی شمال و شرق، آب و هوای قاره‌ای ــ یعنی زمستانهای سرد همراه با برف و بارش ــ تسلط دارد. آب و هوای قسمتهای جلگه‌ای داخلی و نوار ساحلی، مدیترانه‌ای با تابستانهای گرم و خشک و زمستانهای معتدل و پرباران است (نیف، 149).

گرم‌ترین ماه سال در ایستگاه تیرانا ــ با ۱۱۴ متر ارتفاع از سطح دریا ــ ژوئیۀ (تیر ـ مرداد) با دمای متوسط °۲۵ سانتی‌گراد است. سردترین ماه سال در این ایستگاه ژانویه (دی ـ بهمن) با دمای متوسط °۷ سانتی‌گراد است. متوسط دمای سالانه، °۱۶ سانتی‌گراد است. مقدار بارش سالانه ۱,۱۸۹ میلی‌متر است که تماماً در طول ۱۱۰ روز فرو می‌ریزد. رطوبت نسبی هوا ۶۷٪ است. علاوه بر این، حداکثر مطلق دما °۴۲ سانتی‌گراد در ژوئیه (تیر ـ مرداد) و حداقل آن °۱۰/۵- سانتی‌گراد در مارس (اسفند ـ فروردین) است (آمار جهانی، ۵۶).

۴۴٪ خاک آلبانی از جنگل پوشیده شده است. این جنگلها در قسمتهای کوهستانی انبوه و در قسمتهای جلگه‌ای و برخی مناطق کوهستانی از تراکم کمتری برخوردارند. قسمتهای زیادی از این جنگلها به منظور ایجاد زمینهای زراعی از میان رفته‌اند (نیف، 138). زمینهای ساحلی هم که زمانی باتلاقی بوده‌اند، به همین منظور خشک و آمادۀ زراعت شده‌اند، اما از لحاظ ساختاری دارای ارزش زراعی زیادی نیستند (له‌مان، 274).

رودخانه‌های آلبانی از کوهها به ناحیۀ جلگه‌ای مرکزی وارد شده، به دریای آدریاتیک می‌ریزند. مهم‌ترین این رودخانه‌ها عبارتند از درین[۱۶]، مات[۱۷]، ارژن[۱۸]، اِشکومبین[۱۹]، سِمان[۲۰] و ویوزه[۲۱]. از دریاچه‌های آلبانی می‌توان از اشکودر (اسکوتاری)، اوخرید[۲۲] ــ مرز طبیعی آلبانی با یوگسلاوی ــ و همچنین دریاچۀ پرشپا[۲۳] ــ مرز این کشور با یونان و یوگسلاوی ــ نام برد (همو، 275).

 

منابع معدنی

منابع معدنی در اروپای جنوب شرقی، به‌طور کلی بسیار پراکنده و از نظر مقدار نسبتاً ناچیز است. در این میان، آلبانی دارای ذخایر زغال‌سنگ قهوه‌ای و لینییت محدودی است. منابع نفت قابل توجه این کشور در لبۀ داخلی بخش جلگۀ ساحلی ــ بین ولوره[۲۴] و الباشان[۲۵] ــ قرار دارد. منابع نفت و گاز آلبانی نیازهای داخلی را به دشواری برمی‌آورد، اما این کشور بعد از رومانی، تنها کشور اروپای جنوب شرقی است که نفت صادر می‌کند. ذخایر قیر در حاشیۀ جنوبی منابع نفت قرار دارد که از دوران باستان مورد بهره‌برداری بوده است (هوفمن، 30). از منابع این کشور، سنگ مس و کرومیت است که ذخایر آن چندان قابل توجه نیست (همو، 31).

 

ویژگیهای انسانی ـ اقتصادی

الف ـ تاریخ سرزمین

حفاریهای انجام‌شده ــ به‌ویژه پس از جنگ جهانی دوم ــ بسیاری از نکته‌های مبهم در مورد سکونت باستانی در این سرزمین را روشن ساخته است. اولین نشانه‌های سکونت انسانی در این سرزمین به اواسط تا اواخر دورۀ پارینه سنگی باز می‌گردد. گسترۀ جغرافیایی یافته‌های این دوره که در خط ساحلی دریای یونان و پای کوه دایريُتی (در نزدیکی تیرانا در آلبانی مرکزی) است به ۱۰۰,۰۰۰ تا ۱۰,۰۰۰ق‌م مربوط می‌گردد (پولو، 1). کشفیات مربوط به دورۀ نوسنگی در این سرزمین عبارتند از بقایای کلبه‌ها، ظروف گلین مزیّن، ابزار سنگی و مانند آن (مربوط به محل اقامت کاکران[۲۶] واقع در نوار ساحلی) که به حدود ۵,۰۰۰ ق‌م باز می‌گردد. یافته‌های دورۀ نوسنگی در کامنیک[۲۷] (واقع در ناحیۀ کوهستانی کولونیه[۲۸]) نسبت به این آثار، ویژگیهای متفاوتی دارد. در این اقامتگاه کوره‌های مخصوص پختن سفال یافت شده است. به طور کلی، مهم‌ترین اقامتگاه پیش از تاریخ در سرزمین آلبانی، مالیک[۲۹] واقع در جلگۀ کورچه[۳۰] است (همانجا).

از اولین ساکنان این سرزمین می‌تون از ایلیریاییها نام برد (پوندز، 50-51) که از گروههای متعلق به قبایل هند و اروپایی بودند و در هزارۀ ۲ق‌م برای اقامت از حوزۀ دانوب به منطقۀ بالکان آمدند (له‌مان، 257). آثار به‌دست آمده از تمدن این قوم، به پیش از عصر برنز (پولو، 4-7) مربوط می‌شود. ایلیریاییها تنها مردمان غیریونانی منطقه هستند که تا به امروز از نظر نژادی به صورتی نسبتاً خالص باقی ‌مانده‌اند (له‌مان، 257).

ورود یونانیها به این منطقه با گسترش شهرها همراه بوده است (پولو، 7 به بعد). گرداگرد شهرهای این دوره، دیواری بود که خانه‌ها و ساختمانهای اداری و اماکن عمومی در درون آن جای داشت. این شهرها مراکز مهم صنعت به شمار می‌رفتند (همو، 14-15) که در سده‌های نخستین میلادی، به سبب توسعۀ صنعت و تجارت، به رشد اقتصادی قابل توجهی دست یافتند (همو، 21)، اما مناطق روستایی، در این دوره، ویژگیهای زراعی و شبانی خود را حفظ کرده بودند (پوندز، 102). آلبانی به عنوان دروازۀ آدریاتیک، در تاریخ سیاسی اروپای شرقی از اهمیتی خاص برخوردار بوده است. این سرزمین که از ۱۶۷ق‌م به امپراتوری روم تعلق داشت، پس از تقسیم این امپراتوری در ۳۹۵م، به امپراتوری بیزانس (روم شرقی) تعلق گرفت (هارمان،359).

اولین کسی که از قوم آلبانیایی یاد کرده، میکائیل آتالبات[۳۱]، مورخ بیزانسی سدۀ ۵ ق/۱۱م است که از شرکت این قوم در شورش نظامی علیه قسطنطنیه در ۴۳۴ق/۱۰۴۳م خبر می‌دهد (پولو، 28). سرزمین آلبانی، بین سده‌های ۴-۹ق/۱۰-۱۵م موضوع کشمکش میان حاکمان بلغار، ژتا[۳۲]، صِرب، اپیروس[۳۳] و ناپل بود. این کشمکشها باعث جابه‌جایی اقامتگاه آلبانیاییها شد (هارمان، 360) و در طول سده‌های میانه، از شمال به سوی غرب (آلبانی جنوبی)، شرق (کوزووا[۳۴]) و جنوب (به طرف یونان) پراکنده شدند (له‌مان، 275).

در ۷۸۹ق/۱۳۸۷م ترکان عثمانی برای اولین‌بار آلبانی را تصرف کردند، اما به زودی مجبور به ترک این سرزمین شدند (آرنولد، ۱۲۷). در سدۀ ۹ق/۱۵م سلطان مراد دوم و سپس سلطان محمد فاتح، ۲ تن از سلاطین مقتدر عثمانی، تقریباً تمامی شبه‌جزیرۀ بالکان را به تصرف خود درآوردند و آنگاه به سوی مجارستان هجوم بردند تا راهی به اروپای مرکزی بیابند. عثمانیها از آلبانی به عنوان پایگاهی برای حمله به ایتالیا استفاده کردند و اولین پایگاه نظامی خود در این سرزمین را در ۸۱۸ ق/۱۴۱۵م برپا داشتند (پولو، 62-63).

در مقابله با ترکان، قهرمان ملی آلبانی، گیرگی کاستریوتا[۳۵] (۸۰۸-۸۷۳ ق/۱۴۰۵- ۱۴۶۸م) یا به نام اسلامی خود، اسکندربیگ، توانست برای اولین‌بار اقوام آلبانیایی را متحد سازد (هارمان، 360). در ربیع‌الاول ۸۴۸ق/ ژوئن ۱۴۴۴م ارتش عثمانی به فرماندهی علی‌پاشا به آلبانی حمله برد. اسکندربیگ با عقب‌نشینی تاکتیکی و کشاندن ارتش عثمانی به دشت تورویول[۳۶] توانست شکست سختی به عثمانیها وارد آورد و از این طریق باعث تقویت روحیۀ مبارزه و همبستگی بیشتر در میان آلبانیاییها گردد (پولو، 74، 73). اسکندربیگ تنها رهبری بود که طی این دوره توانست از طریق یک جنگ چریکی در برابر عثمانیها از سرزمین خود دفاع کند (گرونه‌باوم، 51). امپراتوری عثمانی در این دوره به سبب حملۀ تیمور به آسیای صغیر دچار ضعف شده و توانایی لازم برای ادارۀ سرزمینهای زیر تصرف خود را از دست داده بود و این موقعیت برای اسکندربیگ فرصت بسیار مناسبی بود تا به مبارزات آلبانیاییها بر ضد این امپراتوری هرچه بیشتر دامن زند (کولز، ۲۴). او توانست قسمتهای پهناوری از ناحیۀ کوهستانی آلبانی را مدت ۲۰ سال از تعرض ترکان مصون دارد (ووسینیچ، ۱۲). اسکندربیگ در ۸۷۳ ق/ ۱۴۶۸م پس از یک بیماری ناگهانی درگذشت (پولو، 84).

پس از مرگ اسکندربیگ، سرزمین آلبانی بار دیگر به دست ترکان عثمانی افتاد (هارمون، 360). البته برخی از شهرهای آلبانی تا مدتی در برابر تعرض ترکان مقاومت می‌کردند، اما این مقاومت هیچگاه جنبۀ سراسری و سازمان‌یافتۀ پیشین را نیافت (آرنولد، ۱۲۷). به این ترتیب، تسلط ترکان تا حدود ۱۹۱۲م مانع از ایجاد حکومتی ملی در آلبانی شد (له‌مان، 275). در ژانویۀ ۱۸۷۸م نیروهای صرب به منطقۀ کوزووا، مونته‌نگرو و اشکودر حمله آوردند. بر اثر کشتار حاصل از این هجوم، دهها هزار نفر از مسلمانان آلبانی کشور خود را ترک گفتند. در این هنگام، یونان نیز از فرصت استفاده کرد و به ولایت یانینا[۳۷] حمله برد (پولو، 117).

آلبانیاییها در سدۀ ۱۱ق/۱۷م در بقای امپراتوری عثمانی نقشی تعیین‌کننده ایفا کردند (کولز، 175-176) و حتێ برخی از ایشان در دربار عثمانی وزیر اعظم شدند (همو، 179-180) اجلاس اتحادیۀ آلبانیاییها در ۱۰ ژوئن ۱۸۷۸م در پریژرن[۳۸]، ۳ روز پیش از تشکیل کنگرۀ برلین توسط نیروهای استعماری آن زمان، برپا شد. قدرتهای بزرگ در این کنگره بر این امر که آلبانی بخشی از سرزمین عثمانی است، صحنه گذاردند (پولو، 118-119). به علت مباحث طرح‌شده توسط اتحادیۀ پریژرن، حس ملی آلبانیاییها بیدار شد و مبارزات ایشان ابعاد تازه‌ای یافت. اتحادیۀ پریژرن در پایان ۱۸۸۰م خود را به عنوان نمایندۀ حکومت موقت آلبانی اعلام داشت. در این هنگام عثمانی، پس از توافق با یونان بر سر مسائل مرزی، بار دیگر به آلبانی حمله برد و کوششهای این اتحادیه در دفاع از استقلال کشور به جایی نرسید (همو، 128). استقلال آلبانی پس از آغاز اولین جنگ بالکان (۱۹۱۲م) اعلام شد (همو، 146) و اسماعیل کمال‌بیک به حکومت رسید، هرچند حکومت کمال نیز دیری نپایید (همو، 155). قدرتهای بزرگ، پس مذاکرات لندن، در ۱۹۱۳ بر سر ایجاد یک حکومت سلطنتی مستقل به نام آلبانی به توافق رسیدند (هارمان، ۳۶۱)، هرچند که شاه مورد‌نظر ایشان ــ شاهزادۀ آلمانی ویلهلم وید[۳۹] ــ تا آغاز جنگ جهانی اول قادر به اعمال قدرت خویش نشد (پولو، 157-163). بخش شمالی آلبانی تا پایان جنگ جهانی اول در تصرف برخی قدرتهای متوسط اروپایی و بخش جنوبی در تصرف ایتالیاییها باقی ماند (هارمان، 361). با چشم‌پوشی اجباری ایتالیا از آلبانی در ۱۹۱۹م و خروج نیروهایش از این کشور در ۱۹۲۰م، آلبانی با توجه به مرزهای ۱۹۱۳م، استقلال خود را بازیافت. دولت انگلستان به طمع دستیابی به منابع عظیم نفت آلبانی، عضویت این کشور در جامعۀ ملل را موکول به اجازۀ حفاری شرکت نفت ایران و انگلیس در آلبانی کرد. این امر مورد پذیرش قرار گرفت و دولت آلبانی در ۱۹۲۰م با پشتیبانی انگلستان در جامعۀ ملل پذیرفته شد (پولو، 182).

در اواخر ۱۹۲۱م احمد ژوگولی[۴۰]، معروف به ژوگو، به عنوان نمایندۀ هیأت اعزامی از منطقه ماتی[۴۱] برای شرکت در کنگرۀ لوشنیا[۴۲] وارد سیاست شد و در زمانی کوتاه مقامهای مهم سیاسی کشور را به دست آورد. او در ۱۹۲۲م به کمک یوگسلاوی و زمینداران بزرگ کشور خود قدرت را به دست گرفت و با از میان برداشتن رهبران مخالف، در ۱۹۲۵م اعلام جمهوری کرد و سپس در ۱۹۲۸، با تغییر نظام حکومتی، خود را ژوگوی اول، پادشاه آلبانی خواند (همو، 187› 191- 205). دولت ژوگو از ۱۹۲۶م در برابر کشمکشهای یوگسلاوی، یونان و ایتالیا هرچه بیشتر به فاشیستهای ایتالیا نزدیک شد (هارمان، 361). پس از اشغال آلبانی توسط نیروهای ایتالیا در ۱۹۳۹م (کالیستوف ۲/۷۷۱)، ژوگو و هوادارانش به یونان گریختند (پولو، 220).

جنبشهای آزادی‌بخش آلبانی از ۱۹۴۳م در برابر نیروهای اشغالگر ایتالیا و سپس در مقابل آلمان هیتلری شکل تازه‌ای گرفتند (کالیستوف، ۲/۸۸۴) که از میان آنها «جبهۀ آزادی‌بخش ملی» که در ۱۹۴۱م تشکیل یافته بود و عمدتاً زیر نفوذ «حزب کمونیست آلبانی» قرار داشت، به عنوان نیروی سرنوشت‌ساز مطرح شد (پولو، 229 به بعد). پس از خروج واحدهای ارتش آلمان در ۱۹۴۴م، انورخوجه دبیر اول حزب کمونیست (که از ۱۹۴۴ تا ۱۹۵۴م نخست‌وزیر آلبانی بود) پس از شکست مخالفان خود، در ۱۹۴۶م با اعلام الغای پادشاهی ژوگو، آلبانی را به عنوان یک «جمهوری دموکراتیک خلق» اعلام کرد (هارمان، 361) و دست به اصلاحات اجتماعی و ارضی زد (جهان معاصر، ۳۸۶-۳۸۷). از این زمان آلبانی از کمکهای اقتصادی اتحاد شوروی برخوردار شد (پولو، 261 به بعد).

حزب کمونیست آلبانی که از ۱۹۴۸م «حزب کار آلبانی» خوانده شد (جهان معاصر، ۳۸۷)، از اواخر دهۀ ۱۹۵۰م هرچه بیشتر به اتحاد شوروی نزدیک شد (کول، 280). از ۱۹۶۰م این کشور در میان کشورهای عضو پیمان ورشو، جایگاه ویژه‌ای یافت (هارمان، 361) نزدیکی آلبانی به اتحاد شوروی دیری نپایید و انور خوجه از حدود ۱۹۶۰م در کشمکشهای احزاب کمونیست دو کشور شوروی و چین با سیاست خروشچف به مخالفت برخاست و در گردهمایی بخارست در ۱۹۶۰م و پس از آن در کنفرانس ۱۹۶۰م، مسکو، از حزب کمونیست چین حمایت کرد و بدین ترتیب، روابط دو کشور آلبانی و اتحاد شوروی به تیرگی گرایید و از ۱۹۶۱م کاملاً قطع شد. چند ماه پیش از این تاریخ، کمکهای اقتصادی فنی و فرهنگی شوروی به آلبانی متوقف شده بود (پولو، 271-273).

در پی این حوادث، آلبانی در ۱۹۶۲م از «شورای همکاریهای متقابل اقتصادی[۴۳]» بلوک شرق که خود یکی از اولین کشورهایی بود که به آن پیوسته بود، خارج شد (اطلس جهانی اقتصاد، ۶۹؛ کول، 280). حکومت آلبانی، به تبعیت از انقلاب فرهنگی چین، در ۱۹۶۷م، تمامی مساجد و کلیساها را بست (پولو، 280-282). در ۱۹۶۸م این کشور به عنوان اعتراض به ورود نیروهای نظامی پیمان ورشو به چکسلواکی، از پیمان مذکور (که از ۱۹۵۵م عضو آن بود) خارج شد. متعاقب آن انتقاد از سیاست شوروی را گسترده‌تر کرد و حملات جمهوری خلق چین به هیأت حاکمۀ کشورهای آمریکا و شوروی را با شدت بیشتری منعکس ساخت. پس از مرگ مائوتسه تونگ و بروز دگرگونیهایی در سیاست حزب کمونیست چین، آلبانی روابط صمیمانۀ خود با جمهوری خلق چین را به گونۀ پیشین حفظ نکرد. حزب حاکم آلبانی با برداشتهای خاص خود از رفاه، مذهب، آزادی زنان، آموزش و پرورش، ادبیات و هنر، با مسائل اجتماعی ـ اقتصادی فراوانی روبه‌روست (پولو، 276-288).

 

ب ـ خصوصیات جمعیتی

حدود ۹۸٪ از جمعیت کشور را آلبانیاییها تشکیل می‌دهند. اقلیتها عبارتند از یونانیها، مقدونیها و اهالی مونته‌نِگرو که عمدتاً در نواحی مرزی سکونت دارند (آمار جهانی، ۵۶). جمعیت آلبانی از نظر نحوۀ پراکندگی بسیار ناهمگون است: مراکز عمدۀ مسکونی در نواحی جلگه‌ای مرکزی و بخشهای ساحلی کشور قرار دارد. در بخشهای کوهستانی شمالی تنها زندگیِ مبتنی بر شبانی وجود دارد (له‌مان، 275). در این نواحی، ایلیریاییها توانسته‌اند به صورت قومی دست‌نخورده باقی بمانند. در بخشهای جنوبی‌تر این ناحیه مردیتها[۴۴] و سپس گِگها زندگی می‌کنند. باوجود تسلط کمونیسم بر آلبانی، در این نواحی هنوز روابط مردم براساس مناسبات سنتی استوار است (همانجا). این نواحی نسبت به سایر نواحی کشور از درآمد سرانۀ کمتری برخوردار است (هوفمن، 182).

جمعیت آلبانی در آغاز دهۀ ۱۹۶۰م، ۶/۱ میلیون نفر بود (له‌مان، 275) که در ۱۹۸۲م به ۸۶/۲ میلیون نفر رسید. جمعیت نسبی این کشور باتوجه به آمار ۱۹۷۹م (۵۹/۲ میلیون نفر) ۹۹ نفر در کمـ ۲ بود. در این سال ۳۵٪ جمعیت در شهرها زندگی می‌کردند و حدود ۳۹٪ کمتر از ۱۵ سال داشتند. رشد سالانۀ جمعیت آلبانی در ۱۹۷۰-۱۹۷۸م، ۵/۲٪ بود ( آمار جهانی، ۵۶). این ضریب در ۱۹۷۱م، ۸/۲٪ بود که بالاترین میزان رشد سالانه در اروپا را نشان می‌داد (هوفمن، 396). آلبانی برخلاف تمام کشورهای اروپای شرقی دارای میزان رشد طبیعی بالایی است (کول، 282). عمر متوسط در آلبانی ۶۸ سال است. مصرف کالری در این کشور ۲۶۲۴ واحد و مصرف سرانۀ پروتئین ۱/۷۶ گرم است. آلبانی دارای ۲۲۸/۱ میلیون نفر (۱۹۸۲م) جمعیت شاغل است که ۵۹٪ آن کشاورزند (آمار جهانی، ۵۶). شهرهای مهم آلبانی با توجه به میزان جمعیت آنها (۱۹۷۹م) عبارتند از:

تیرانا یا تیرانه ۱۵۲,۷۰۰ نفر

اسکوتاری یا اشکودِر ۶۵,۰۰۰ نفر

دوراژو[۱] یا دورش ۶۶,۰۰۰ نفر

والونا[۲]، ولوره، ولونا یا ولونه ۶۱,۰۰۰ نفر

کورچه[۳]، کورچا یا کوریچا ۵۳,۰۰۰ نفر

الباشان ۶۱,۰۰۰ نفر

بِرات[۴] ۳۳,۰۰۰ نفر

درآمد (تولید) ناخالص ملی آلبانی در ۱۹۷۹م برابر ۲,۲۴۰ میلیون دلار (آمریکا) بود که میزان سرانۀ آن ۸۴۰ دلار می‌شود (همانجا).

 

ج ـ زبان

زبان آلبانیاییها که ۹۸٪ از جمعیت کشور با آن صُحبت می‌کنند، از نظر زبان‌شناسی به عنوان شاخه‌ای مستقل، به زبانهای هند‌و‌اروپایی تعلق دارد و به سبب شباهتهای دستوری و نحوی با زبانهای همسایۀ خود یعنی رومانیایی، بلغاری و یونانی جدید، به گروه زبانهای بالکان تعلق می‌گیرد. این زبان به ۲ لهجه و ۲ منطقۀ اصلی گویش تقسیم می‌شود: لهجۀ گِگ در شمال و لهجۀ توسک[۵] در جنوب (هارمان، 357-358). خط این کشور از ۱۹۰۸م به لاتین تغییر یافت. زبان رسمی کشور آلبانی از ۱۹۱۶م لهجۀ گِگ و بعد از ۱۹۴۵م لهجۀ توسک بوده است (آمار جهانی، ۵۶). علاوه بر جمعیت مقیم آلبانی، مهاجرین آلبانیایی در کشورهای یوگسلاوی، یونان، رومانی، بلغارستان، ایتالیای جنوبی، اوکراین و ترکیه ــ که عده‌ای از ایشان در زمان استیلای ترکان دست به مهاجرت زده‌اند (ووسینیچ، ۶۱) ــ نیز به این زبان صحبت می‌کنند (هارمان، 357).

 

د ـ مذهب

اتحاد ملی در آلبانی پیوسته در طول زمان مانع از برخوردهای ناشی از اختلافات مذهبی بوده است. از این‌رو اسلام و مسیحیت سالها در کنار یکدیگر در میان مردم رواج داشته است. با وجود کمبود اطلاعات می‌توان گفت، انتشار اسلام در آلبانی بدون هیچ‌گونه تحمیل خارجی صورت گرفته و به‌تدریج، زیاد و از سوی مردم پذیرفته شده است (آرنولد، ۱۲۸- ۱۲۹).

ترکانِ عثمانی در دورۀ استیلای خود، بسیاری از مردم سرزمینهای آسیایی را به بالکان انتقال دادند (ووسینیچ، 61)، ازجمله در زمان مقاومت اسکندربیگ گروههای ترکمن که از آسیای صغیر آمده بودند در بخشهایی از آلبانی استقرار یافتند، که ضمن اختلاط با جمعیت آلبانیایی، پایۀ اولیه جمعیت مسلمان این کشور را بنا نهادند (گرونه باوم، 55). از سوی دیگر بَکتاشیها که ظاهراً همراه سپاه سلطان مراد دوم و سلطان بایزید برای تبلیغ اسلام در میان ترکان ساکن این کشور و نیز آلبانیاییها به این سرزمین رفته بودند، در گسترش اسلام در آلبانی بی‌تأثیر نبوده‌اند (کینگزلی، 70-71). در سدۀ ۹ق/۱۵م ابتدا بزرگان آلبانی به اسلام روی آوردند، اما توده‌های مردم همچنان ارتدکس یونانی باقی ماندند (هارمان، 361). به نظر می‌رسد، پذیرش اسلام در آغاز بیشتر در شهرهای بزرگ صورت گرفته باشد (آرنولد، ۱۲۹).

اسلام در سدۀ ۱۰ق/۱۶م از نظر تعداد پیروان پیشرفت ناچیزی در آلبانی داشت (همانجا)، اما به تدریج بر شمارۀ پیروان آن افزوده شد، تا جایی که اکثریت مسیحی آلبانی در سده‌های بعدی در اقلیت قرار گرفتند (همو، ۱۲۹ به بعد).

از ۱۹۶۷م دولت آلبانی رسماً خود را دولتی غیرمذهبی اعلام کرد. در همین سال تمامی مسجدها و کلیساها بسته شد و هرگونه فعالیت علنی مذهبی موقوف گردید. براساس حدسیات، در آن زمان در آلبانی ۲/۱ میلیون نفر مسلمان، ۲۰۰,۰۰۰ نفر مسیحی ارتدکس و ۱۰۰,۰۰۰ نفر کاتولیک زندگی می‌کردند. به طور‌کلی می‌توان گفت که ۶۹٪ از جمعیت آلبانی مسلمان هستند که از آن میان ۵۴٪ اهل سنّتند. مطابق همین حدسیات ۲۰٪ از جمعیت، ارتدکس و بقیه کاتولیک رومی هستند (آمار جهانی، ۵۶). بنابراین آلبانی تنها کشور اروپایی است که اکثریت جمعیت آن مسلمان و غیرمسیحی است (له‌مان، 275).

 

ه‌ ـ فعالیت اقتصادی

آلبانی دارای اقتصادی دولتی و متمرکز است. پس از جدایی و دوری از اتحاد شوروی در ۱۹۶۱م، آلبانی از جمهوری خلق چین کمکهای اقتصادی دریافت داشت. مهم‌ترین فعالیت اقتصادی آلبانی (از نظر تعداد شاغلین) کشاورزی است (هوفمن، 161). زمینهای زراعی آن ح ۲۱٪ از کل سطح کشور یعنی ۶۱۵,۰۰۰ هکتار است که از آن میان ۳۸۰,۰۰۰ هکتار زیر کشت آبی قرار دارد (آمار جهانی، ۵۶). در اوایل دهۀ ۱۹۶۰م، زمینهای زراعی تنها ۱۰٪ سطح کشور را در‌بر می‌گرفت، اما ۹۰٪ جمعیت از طریق کشاورزی زندگی می‌کردند (له‌مان، 275-276). با خشکاندن زمینهای باتلاقی و توسعۀ شیوه‌های آبیاری، شرایط کشت در ‌سالهای اخیر بهبود یافته است (هوفمن، 26). اطراف شهر کورچه، از نظر بهره‌برداری زراعی، مهم‌ترین ناحیۀ کشور به‌شمار می‌آید (له‌مان، 275). مهم‌ترین کشتهای دائمی عبارتند از انگور و زیتون که ۱۳۵,۰۰۰ هکتار زمین به آن اختصاص دارد (آمار جهانی، ۵۶). بیش از ۸۵٪ زمینهای زراعی آلبانی به شکل مزارع اشتراکی (کلخوز[۶]) اداره می‌شود (له‌مان، 276).

مقدار تولید سالانۀ محصولات کشاورزی در آلبانی (۱۹۸۲م) عبارت است از:

گندم ۵۳۰.۰۰۰ تن ذرت ۲۷۰.۰۰۰ تن

تنباکو ۲۰.۰۰۰ تن چغندر قند ۳۲۰.۰۰۰ تن

زیتون ۷.۰۰۰ تن سیب‌زمینی ۱۲۰.۰۰۰ تن

پنبه ۸.۰۰۰ تن انگور ۲۲.۰۰۰ تن

پرتغال ۱۱.۰۰۰ تن برنج ۱۷.۰۰۰ تن

(آمار جهانی، ۵۶)

۲۰٪ زمینهای آلبانی مرتع، ۴۳٪ جنگل و ۱۴٪ انواع زمینهای غیرزراعی را شامل می‌گردد. آلبانی در زمینۀ جنگلداری ضعیف است و دوسوم از درختان قطع شده به مصرف تهیۀ زغال می‌رسد.

تعداد دام در ۱۹۷۹م عبارت بود از:

گوسفند ۱,۱۷۰,۰۰۰ رأس خوک ۱۲۵,۰۰۰ رأس

بز ۶۷۰,۰۰۰ رأس اسب، الاغ و قاطر ۱۱۷,۰۰۰ رأس

گاو ۵۸۰,۰۰۰ رأس

(همانجا).

در سالهای اخیر، ف©ردرد ۴عالیتهای صنعتی و استخراج معادن، نسبت به کشاورزی پیشرفت بیشتری داشته است. آلبانی از نظر منابع طبیعی نسبت به وسعت و جمعیت خود، غنی است: نفت، گاز، لینییت، کروم، سنگ آهن و مس از ذخایر آن است (له‌مان، 276). مواد استخراجی در ۱۹۸۲م عبارت بودند از:

نفت ۴ میلیون تن سنگ مس ۱۴,۰۰۰ تن

زغال‌سنگ قهوه ای ۶۵/۱ میلیون تن نیکل ۹,۰۰۰ تن

(آمار جهانی، ۵۶)

آلبانی به تنهایی حدود ۱۱٪ نیاز جهانی به کرومیت را تأمین می‌کند که پس از آفریقای جنوبی و اتحاد شوروی، جایگاه سوم را در جهان دارد (اطلس جهانی اقتصاد، ۸۹). انواع صنایع آلبانی عبارتند از: فولاد، نساجی و پوشاک، مواد غذایی، سیمان، چوب و کاغذ و صنایع شیمیایی، در ۱۹۷۹م، ۹۰,۰۰۰ تن کود شیمیایی محصول واحدهای صنعت شیمیایی این کشور بوده است. برای تولید نیروی برق تا ۵۰٪ از نیروی آب استفاده می‌شود. نیروگاههای مهم برقی آبی بر روی رودخانه‌های درین و مات قرار دارند. در ۱۹۸۰م مجموعاً ۲/۴۵ میلیارد کیلووات ساعت برق تولید شد که از آن میان، ۱/۹۰ میلیارد کیلووات ساعت، نیروی برق آبی بوده است (آمار جهانی، ۵۶). شبکۀ برق سراسری، تمامی روستاهای کشور را زیر پوشش دارد (جهان معاصر، ۳۸۸).

 

و ـ ارتباطات و بازرگانی

به واسطۀ شرایط نامساعد طبیعی، شبکۀ راهها در آلبانی در وضعی نامناسب قرار دارد. مهم‌ترین شبکۀ ارتباطی جاده‌های زیرزمینی است. به سبب وجود باتلاقها و شورابها در قسمت ساحلی جنوب آلبانی، این منطقه برای ایجاد بندرگاه چندان مناسب نیست و به همین علت نیز آلبانیاییها در طول زمان به دریانوردی علاقه‌مند نبوده‌اند (له‌مان، 274). در قسمتهای کوهستانی شمالی راهها هنوز به صورت ابتدایی و سنتی هستند (همو، 276).

مهم‌ترین بندرگاه کشور، دوراژو است که بیش از ۸۰٪ محصولات دریایی از طریق آن انتقال می‌یابد. فرودگاه آلبانی در تیرانا قرار دارد. تجارت خارجی آلبانی در دهۀ ۱۹۶۰-۱۹۷۰م عمدتاً با چین و کشورهای عضو «شورای همکاریهای متقابل اقتصادی» بوده است (کول، 285). مهم‌ترین کشورهای طرف قرارداد آلبانی عبارتند از جمهوری خلق چین، چکسلواکی، یوگسلاوی، رومانی و برخی کشورهای بازار مشترک اروپا.

مهم‌ترین صادرات آلبانی عبارتند از کرومیت، مس، تنباکو، کنسرو میوه و سبزی، و عمده‌ترین واردات آن شامل ماشین‌آلات و وسایل نقلیه، گندم، آهن و فولاد است (آمار جهانی ۵۶).

در ۱۹۸۰م حجم واردات آلبانی از کشورهای مختلف بدین شرح بود: یوگسلاوی ۲۰٪، رومانی ۱۲٪، چکسلواکی ۱۰٪، یونان ۹٪ و ایتالیا ۷٪ و حجم صادرات آن به کشورهای طرف قرارداد آلبانی بدین قرار بود: یوگسلاوی ۱۸٪، ایتالیا ۱۲٪، عربستان سعودی ۱۱٪، چکسلواکی ۵/۹٪ و رومانی ۸٪.

حجم معاملات تجاری آلبانی در ۳ سال مختلف به شرح زیر بوده است:

۱۹۷۷م (میلیون دلار) ۱۹۷۸م (میلیون دلار) ۱۹۸۰م (میلیون دلار)

واردات ۱۳۴ ۱۵۲ ۳۱۷

صادرات ۱۴۱ ۱۳۲ ۳۴۳

(همانجا)

 

ز ـ آثار تاریخی و هنری

قدیم‌ترین آثار هنری موجود در کشور آلبانی متعلق به هزارۀ نخست ق‌م است (استحکامات ایلیریایی از قطعات بزرگ سنگ، برنز مذاب و زینت‌آلاتی که در گورستانها به دست آمده است). آثاری از تأسیسات دفاعی، بناهای مسکونی و غیرمسکونی، قطعات موزائیک، سفال و غیره در نواحی یونانی‌نشین آپولونیا، ایلیریا، بوترینت[۷]، دورس[۸] باقی مانده‌اند که به سدۀ ۷ق‌م تعلق دارند. در اِلباشان و دیگر شهرهای رومیِ سرزمین آلبانی نیز آثاری برجای مانده است. در آثار متعلق به سده‌های میانه، به‌ویژه کلیساهای آلبانی، تأثیر هنر بیزانسی کاملاً مشهود است. این‌گونه آثار را در نواحی مرکزی و جنوب آلبانی می‌توان یافت. با نفوذ اسلام در آلبانی در شهرها کاخهایی بنا گردید که آنها را به فارسی «سرای» می‌نامیدند. در این شهرها بازارهایی سرپوشیده نیز به سبک شرقی بنا گردید که نمونۀ آن بازار سرپوشیدۀ بزیستن[۹] است. مساجد الباشان، اشکودر، تیرانا و دیگر شهرها نمونه‌های بارزی از سبک معماری اسلامی و شرقی در کشور آلبانی به شمار می‌روند. تا اواسط سدۀ ۲۰م منازل آلبانی اغلب دو اشکوبه و سنگی بود که گاه برجهایی در کنار آنها دیده می‌شد. علت کوتاهی منازل به‌ویژه در مناطق کوهستانی مصون ماندن از آسیب زلزله بود.

آثار هنر نقاشی آلبانی عمدتاً تحت تأثیر هنر بیزانسی قرار داشت. نمونه‌هایی از این آثار را که متعلق به سده‌های ۶- ۸ق / ۱۲-۱۴م هستند در کلیساها و دیرهای مسیحی آن سرزمین می‌توان یافت. از سدۀ ۱۰ق / ۱۶م اثر هنر بیزانسی در آلبانی رو به ضعف نهاد و هنر ایتالیایی عصر رنسانس جایگزین هنر بیزانسی شد و تا اوایل سدۀ ۱۸م ادامه یافت. از آن پس هنر نقاشی آلبانی تقریباً در حیطۀ تصویر قدیسان محدود ماند. در شهرهای شمال آلبانی کویهایی وجود دارند که از نظر سبک معماری چهرۀ قرون وسطایی خود را همچنان حفظ کرده‌اند.‌از ۱۹۴۰م آثار نقاشی سیاه‌قلم و مجسمه‌سازی به سبک رئالیسم در آلبانی رو به گسترش نهاد. نحوۀ تزیین پوشاک سنتی، قالی‌بافی، منبت‌کاری، لاک‌کاری بر روی اشیاء چوبی، گچ‌بری و غیره ازجملۀ کارهای هنری مردم آلبانی است.

قدیم‌ترین اثر خطی که در آلبانی بر جا مانده متعلق به ۸۷۶ ق / ۱۴۷۱م و مربوط به آداب غسل تعمید است. در ۹۶۳ق / ۱۵۵۵م نخستین کتاب به زبان آلبانیایی نوشته شد که «مِشاری[۱۰]» نام دارد و مؤلف آن گئون بوزوکو[۱۱] است. در سده‌های ۱۰-۱۱ق / ۱۶-۱۷م آثاری پیرامون زندگی‌نامه و دلاوریهای اسکندربیگ قهرمان پیکار مردم آلبانی با مهاجمان ترک در سدۀ ۹ق / ۱۵م به رشتۀ تحریر کشیده شد. در سدۀ ۱۲ق / ۱۸م ضمن کاوشهایی در الباشان و دیگر نواحی بعضی نوشته‌های مذهبی به زبان و خط یونانی کشف شد. منظومه‌هایی نیز از آثار شاعران آلبانی به زبان و خط مردم این سرزمین و در بعضی موارد به خط عربی به دست آمده است که به سده‌های ۱۲-۱۳ق / ۱۸-۱۹م تعلق دارد. نعیم فراشِری که در سدۀ ۱۳ / ۱۹م می‌زیست یکی از شعرای برجسته و از بنیادگذاران ادبیات معاصر آلبانی بود (دایرةالمعارف بزرگ شوروی، چ ۳، ۱ / ۳۹۰).

 

مآخذ

آرنولد، توماس، تاریخ گسترش اسلام، ترجمۀ ابوالفضل عزتی، دانشگاه تهران، ۱۳۵۸ش؛ آمار جهانی؛ اطلس جهانی اقتصاد؛ پاولی؛ جهان معاصر، ترجمۀ غلام‌حسین متین، تهران، جاویدان، ۱۳۶۱ش؛ دایرةالمعارف بزرگ شوروی (روسی، چ ۳)؛ کالیستوف، د. پ، تاریخ روسیۀ شوروی، ترجمۀ حشمت‌الله کامرانی، تهران، بیگوند، ۱۳۶۱ش؛ ووسینیچ، وین، تاریخ امپراتوری عثمانی، ترجمۀ سهیل آذری، تهران، کتاب‌فروشی تهران، ۱۳۴۶ش؛ نیز:

 

Cole, John p., Geography of world Affairs, London, ۱۹۷۲; Coles, Paul, The Ottoman Impact on Europe, London, ۱۹۶۸; Grünebaum, G. E., «islamischen Reiche nach dem fall von konstantinopol», Der Islam, ۱۹۷۸ vol. II; Haarmann, Harald , Soziologie der kleinen Sprachen Europas, Hamburg, ۱۹۷۳, vol. I; Hoffman, George, W. (ed), Eastern Europe, Essays in geographical problems, New York Washington, ۱۹۷۱; Kingsley, John, The Baktashi Order of Derivshes, London, ۱۹۳۷; Lehmann, Herbert, «Europa», Harms, Erdkunde, München, ۱۹۶۲; Neef Ernest (ed), Das Gesicht der Erde, Zürich‌Frankfurt, ۱۹۷۶; Pollo, Stefanaq and A. Puto, The History of Albania from its Origins to the Present day, trans. By C. Wisemann and G. Hale. London, ۱۹۸۱, (Passim); Pounds, Normann J. G., A Historical Geography of Europe-۴۵۰ B. C. A. D. ۱۳۳۰. Cambridge University, ۱۹۸۳.

 

عباس سعیدی

 

نام کتاب : دائرة المعارف بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 5  صفحه : 771
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست