responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دائرة المعارف بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 5  صفحه : 724

آذربایجان شوروی

نویسنده (ها) : عنایت الله رضا

آخرین بروز رسانی : شنبه 11 آبان 1398 تاریخچه مقاله

آذربایجان، جمهوری شوروی سوسیالیستی، جمهوری شوروی سوسیالیستی آذربایجان سرزمینی است اسلامی و شیعه‌نشین در شرق قفقاز که در ۱۹۱۸م از سوی دولت مساواتیان به نام «جمهوری آذربایجان» و از ۱۹۲۰م توسط دولت بلشویکی قفقاز به نام «جمهوری شوروی سوسیالیستی آذربایجان» نامیده شد. مرکز این جمهوری باکو و جمعیت آن ۰۰۰‘۴۷۷‘۵ نفر است (بنیگسن، 6).

 

وجه تسمیه

این سرزمین تا ۱۹۱۸م هرگز آذربایجان نامیده نمی‌شد. زمانی نام کهن آن «آلبانیا» بود (بارتولد، III / 334). در روستای «بویوک دَکَن» واقع در بخش نوخای قفقاز نوشته‌ای به خط و زبان یونانی باستان به دست آمده که تاریخ آن را سدۀ ۲م دانسته‌اند و در آن از آلبانیا یاد شده است (لاتیشف، 103, 104). در نوشته‌های مورخان باستان ازجمله پولیبیوس، استرابون و دیگران نیز این سرزمین با نام آلبانیا آمده است. به نظر بعضی محققان، آلبانیا در مآخذ پارتی به صورت «اردان» آمده است (علی اف، 18, 19). در مآخذ عهد اسلامی این نام را «اران» و «الران» نوشته‌اند (بارتولد، III / 334). این نام به احتمال قوی با نام پارتی «اردان» مرتبط است. گاه نیز از این سرزمین با دو نام اران و شروان یاد کرده‌اند (نک‌ : اران و سیروان). پس از لشکرکشیهای تیمور و داستان ترکمانان آق‌قوینلو (ه‌ م) و قره‌قوینلو (ه‌ م) نام اران به‌تدریج از کتابها برداشته شد (کسروی، ۲۶۴‘۲۶۵). در دایرة‌المعارف بزرگ شوروی آمده است که «در اواسط سدۀ ۱۱م ]۵ ق[ هجوم اقوام ترک (ازجمله غُزان و دیگران) که دودمان سلجوقی در رأس آنها قرار داشتند به سرزمین اران و شیروان آغاز گردید» (۱ / ۲۵۱). از این عبارت معلوم می‌شود که در آن زمان سرزمین مذکور با این دو نام شناخته شده بود. با ضعف دولت صفویان و دولتهای مرکزی ایران، در این سرزمین که جزئی از ایران بود چند خان‌نشین، ملک‌نشین و سلطان‌نشین کوچک پدید آمد که در نیمۀ دوم سدۀ ۱۲ق / نیمه دوم سدۀ ۱۸م شمارۀ آنها به ۱۵ رسید. عمده‌ترین آنها عبارت بودند از خان‌نشینهای باکو، گنجه، دربند، قُبه (قوبا = کوبا). قراباغ، نخجوان، طالش، شَکی، شروان، ایروان، لنکران، و سلطان‌نشینهای کوچک آرَش، ایلی‌سو، کازاخ، کوتکاشِن، قَبَله و شَمشادیل. سلطان‌نشینهای کوچک بعضی مستقل و بعضی دیگر تابع خانها بودند (ابراهیم بیگ‌لی، 39) به عنوان نمونه سلطان‌نشینهای آرش، ایلی‌سو و کوتکاشن از خان‌شکی، و ملک‌نشینها از خان قراباغ تبعیت می‌کردند («تاریخ آذربایجان[۱]»، 334, 335). در ۱۴ و ۲۱ مه ۱۸۰۵م در اردوگاه ارتش روسیه واقع در ساحل کورک‌چای (۲۰ کمـ گنجه) موافقتنامه‌ای به امضا رسید که طبق آن، خانهای قراباغ و شکی تابعیت دولت روسیه را پذیرفتند (ابراهیم بیگ‌لی، 62). پس از پایان جنگهای ایران و روس که بخشی از این سرزمین به اشغال روسیه درآمد و در پی انعقاد معاهدۀ ترکمانچای، بعضی خانها، ازجمله خانهای اردوباد و نخجوان، الحاق خود را به امپراتوری روسیه اعلام نمودند (دایرةالمعارف بزرگ شوروی، ۱ / ۲۵۲). در هیچ‌یک از مآخذ مربوط به دوران مذکور و سالهای پیش از آن نامی از آذربایجان برای این سرزمین نمی‌یابیم (رضا، ۵۲- ۵۸). در سال ۱۹۱۱م حزب مساوات در اراضی کنونی جمهوری شوروی سوسیالیستی آذربایجان تأسیس یافت. مساواتیان در مارس ۱۹۱۸م قیامی مسلحانه در باکو ترتیب دادند که اندکی بعد به دیگر نواحی آن سرزمین کشیده شد. اینان در ۲۷ مه ۱۹۱۸م در شهر تفلیس دولتی تشکیل دادند و با نام «جمهوری آذربایجان» اعلام استقلال کردند (همو، ۲۱۴). در پایان ۱۹۱۹ و اوایل ۱۹۲۰م دولت مساواتیان دستخوش بحران سیاسی و اقتصادی شد. در بهار ۱۹۱۹م در نواحی مغان و لنکران دولت شوروی تأسیس یافت. در ۲۶ آوریل ۱۹۲۰م کمیتۀ موقت انقلاب به ریاست نریمان نریمان‌اف تشکیل گردید. در ۲۸ آوریل ۱۹۲۰م دولت مساواتیان ساقط شد و کمیتۀ انقلاب قدرت را در باکو به دست گرفت و خود را دولت «جمهوری شوروی سوسیالیستی آذربایجان» نامید (عزیزبیگ اوا[۲]، 158).

 

موقع جغرافیایی

در مآخذ ایرانی و اسلامی، اراضی جنوب کوههای قفقاز و منطقۀ قفقاز مرکزی را تا شمال رود ارس، قفقاز؛ و نواحی شمالی کوههای بزرگ قفقاز را ماوراء قفقاز نوشته‌اند. ولی در مآخذ روسی و به پیروی از آنها در نوشته‌های محلی نامهای مذکور به صورتی وارونه ارائه شده‌اند و آن محدوده‌ای را که در مآخذ ایرانی و اسلامی به صورت ماوراء قفقاز آمده، قفقاز؛ و بخشی را که به صورت قفقاز نوشته شده است، ماوراء قفقاز می‌خوانند. به عنوان نمونه دایرةالمعارف بزرگ شوروی در بحث پیرامون جمهوری شوروی سوسیالیستی آذربایجان، آن را بخشی از «منطقۀ جنوب شرقی ماوراء قفقاز» نامیده است (۱ / ۲۴۷). این دوگانگی سبب بروز آشفتگیهایی در نوشته‌های مورخان و جغرافی‌نگاران شده است. جمهوری شوروی سوسیالیستی آذربایجان مشتمل بر جمهوری شوروی خودمختار نخجوان و ولایت خودمختار قراباغ کوهستانی و شهرها و بخشهای متعدد است. این جمهوری دارای ۶۰ بخش، ۵۷ شهر و ۱۱۹ قصبه از نوع شهری است (همانجا). جمهوری آذربایجان از شمال با جمهوری شوروی خودمختار داغستان (جزء جمهوری شوروی سوسیالیستی فدراتیو روسیه)، از شمال غرب با بخشی از گرجستان، از غرب با جمهوریهای گرجستان و ارمنستان و از جنوب با ایران و ترکیه هم‌مرز است. سراسر مرز شرقی جمهوری آذربایجان محدود به دریای خزر است. آن بخش از این جمهوری که در شمال رود کر (به زبان گرجی: کورا) واقع است، روزگاری شروان (شیروان) نام داشت (دانشنامه)، ولی بعدها این نام به ناحیه‌ای بسیار کوچک‌تر در بخش مذکور اطلاق شد. بخش اعظم این جمهوری در فاصلۀ میان بخشهای جنوب شرقی سلسله کوههای قفقاز بزرگ و کوچک و طالش قرار گرفته است. حد شرقی این جمهوری در کرانۀ دریای خزر ۸۰۰ کمـ است. شبه‌جزیره‌های عمدۀ آن عبارتند از: آبشوران، کورینسکایا، کوسا و سارا؛ خلیجهای عمدۀ آن عبارتند از آبشوران، کیروف (قیزیل آغاج) و خلیج باکو، و جزایر عمدۀ آن عبارتند از: ژیلوی و آرتیوم که سدی آن را به ساحل مرتبط می‌کند. در اطراف شبه‌جزیرۀ آبشوریان جزایر کوچکی وجود دارد که مجموع آنها را مجمع‌الجزایر آبشوریان می‌نامند.

 

ناهمواریها

حدود یک‌دوم اراضی جمهوری شوروی سوسیالیستی آذربایجان کوهستانی است. در محدودۀ جنوب شرقی جمهوری سه شکل ساختاری قفقاز وجود دارد که عبارتند از برجستگی قفقاز بزرگ در شمال، برجستگی قفقاز کوچک در جنوب و فرورفتگی کُر در میان این دو برجستگی. در انتهای جنوبِ شرقیِ جمهوری کوههای طالش، در جنوبْ فرورفتگیهای میانی ارس و در شمالِ آن برآمدگیهای کوهستانی آیوتس دزور[۳] (دارالاگز[۴]) و زنگه‌زور[۵] از رشته‌کوههای قفقاز کوچک قرار دارند. مرتفع‌ترین قله‌های آن عبارتند از «بازاردوز» به ارتفاع ۴۶۶‘۴ متر (در بعضی مآخذ ۴۸۰‘۴) و شاه‌داغ به ارتفاع ۲۴۳‘۴ متر (دایرةالمعارف بزرگ شوروی، ۱ / ۲۴۸). ناهمواریهای کوههای قفقاز بزرگ دارای یخچالهای متعددی است که سرچشمۀ رودهای کوهستانی را تشکیل می‌دهد. جبال قفقاز بزرگ در حدود شرق کوه باباداغ (به ارتفاع ۶۲۹‘۳ متر) دارای شیب کوهستانی تندی است (همانجا). در شرق جبال قفقاز دشت شیب‌دار کوسار قرار دارد که به جلگۀ سامور ـ دوه‌چی (روسی: سامور ـ دویچی) منتهی می‌گردد. فرورفتگی کُر در جمهوری آذربایجان شامل دو بخش است: ناهمواریهای منطقۀ غربی، ناهمواریهای منطقۀ شمالی. این ناهمواریها از کوههای کوتاه و فرورفتگیهایی تشکیل یافته که بزرگترین آنها فرورفتگی آلازان ـ آفتوران (آلازان ـ آغری‌چای) در شیب تند دامنۀ جنوبی است. در بخش مرکزی و شرقی فرورفتگی کُر، جلگه کُر ـ ارس قرارگرفته است. در محدودۀ جمهوری شوروی سوسیالیستی آذربایجان کوههای شاه‌داغ، موروداغ (۷۲۵‘۳ متر) و کوههای قراباغ از سلسله جبال کوچک قفقاز واقع شده است. در کوههای طالش سه قلۀ بلند وجود دارد که مرتفع‌ترین آنها ۴۷۷‘۲ متر است. بلندترین قله در کوهستانهای نخجوان ۹۰۴‘ ۳ متر ارتفاع دارد (همانجا).

 

زمین‌شناسی

اراضی جمهوری آذربایجان در منطقۀ ژئوسنکلینال بزرگ (ناودیس) مربوط به دورۀ آلپی شرق قفقاز واقع شده است. کوههای قفقاز بزرگ در شمال این ناودیس قرار دارند. بخش مرکزی این کوهها از سنگهای گرانیت مقاوم پرکامبرین تشکیل شده است. دامنۀ شمالی کوههای قفقاز بزرگ به زمینهای کِرتاسه می‌پیوندد. این کوهها با مقطع نامتقارن در دامنۀ جنوبی دارای شیب تند است و پیدایش آنها به حرکات کوهزایی دورۀ میوسن تا پلیوسن مربوط می‌شود. حرکات کوهزایی اواخر دوران سوم زمین‌شناسی با فعالیتهای آتشفشانی همراه بوده است. اکنون نیز برخی از نشانه‌های این فعالیت آتشفشانی در لاکولیتهای بشتائو[۶] در مجاورت پیاتی گورسک[۷] دیده می‌شود که تا پلیوسن فوقانی فعال بوده‌اند. فرورفتگی کر، در جنوب کوههای قفقاز بزرگ، از رسوبات اواخر دوران سوم پوشیده شده است. این فرورفتگی به‌وسیلۀ برجستگی سورام[۸] به دو بخش تقسیم می‌گردد. همین برجستگی دیگر کوههای قفقاز بزرگ را به کوههای قفقاز کوچک می‌پیوندد.

در شبه‌جزیرۀ آبشوران و مجمع‌الجزایر آن منابع نفت و گاز وجود دارد. در منطقۀ میانی جمهوری شوروی سوسیالیستی آذربایجان، فرورفتگی کر و نواحی سفلای جلگۀ کر نیز منابع نفت و گاز موجود است. مناطق جلفا و اردوباد دارای معادن مولیبدن و سنگ نمک است. در بسیاری از مناطق جمهوری، به‌ویژه دامنه‌های جنوبی کوههای قفقاز بزرگ، نواحی شکی ـ شماخی و بخشهای جنوبی کوههای قفقاز کوچک تا جلگۀ ارس، منابع متعددی از آبهای معدنی وجود دارد که از آن جمله است آبهای معدنی باداملی، ترش‌سو، وایستی‌سو. در کوههای شاه‌داغ منابع سنگ آهن، و در مناطق مرتبط با رشته جبال قفقاز کوچک منابع کوبالت و بسیاری مواد کانی دیگر وجود دارند. بدین جهت مناطق مزبور را «اورال آذربایجان» نامیده‌اند («دایرةالمعارف مختصر جغرافیایی[۹]»، I / 38). منطقۀ نخجوان دارای معادن نمک و مولیبدن است.

 

اقلیم

آب و هوای جمهوری شوروی سوسیالیستی آذربایجان گرمسیری است، ولی می‌توان در آن چند نوع منطقۀ خشک و مرطوب با آب و هوای کوهستانی و جلگه‌ای مشاهده نمود. حرارت متوسط این جمهوری از ۵ / °۱۴ سانتی‌گراد تا صفر درجه نوسان دارد. حرارت متوسط در ماه ژوئیه °۲۵ تا °۲۷ سانتی‌گراد است (دایرةالمعارف بزرگ شوروی، ۱ / ۲۴۸). هوای مناطق جنگلی در تابستانها خشک است. در این نواحی حرارت بین صفر تا °۳۰ سانتی‌گراد نوسان دارد. حداکثر گرمای هوا به °۴۰ تا °۴۳ سانتی‌گراد و حداقل سرما به °۳۰- سانتی‌گراد می‌رسد (همانجا). میزان بارندگی در نواحی مختلف این جمهوری متغیر است. در شبه‌جزیرۀ آبشوران و جنوب شرقی ناحیۀ شیروان میزان بارندگی کمتر از ۲۰۰ میلی‌متر، در جلگۀ کر ـ ارس ۲۰۰-۳۰۰ میلی‌متر، در دامنۀ کوهها ۳۰۰-۹۰۰ میلی‌متر، در دامنۀ سلسله جبال قفقاز بزرگ ۱۲۰۰-۱۳۰۰ میلی‌متر، در بخش لنکران ۱۲۰۰-۱۴۰۰ و گاه ۱۷۰۰-۱۸۰۰ میلی‌متر است (همانجا؛ دایرةالمعارف مختصر جغرافیایی، I / ۳۸).

 

آبها

در جمهوری آذربایجان حدود ۲۵۰‘۱ رود، رودخانه و نهر موجود است که از اینها فقط ۲۱ رود بیش از ۱۰۰ کمـ طول دارند (دایرةالمعارف بزرگ شوروی، ۱ / ۲۴۹). بزرگترین رودی که از این جمهوری می‌گذرد رود کُر است که از شمالِ غرب تا جنوبِ شرق کشیده شده است و پس از پیوستن به رود ارس در ناحیۀ صابرآباد به دریای خزر می‌ریزد. اکثر رودخانه‌ها، نهرها و جویبارهای این جمهوری به رود کر می‌ریزند. رودهای عمدۀ آن عبارتند از بیلقان‌چای، موخاج‌چای، تال‌چای قورموچای سامور، کودیال‌چای، شامخورچای، آقسطفا[۱۰]، گنجه‌چای، ترترچای[۱۱] و غیره. رودهای کر و ارس بزرگ‌ترین منابع آبیاری جمهوری به‌شمار می‌روند. بر روی رود کر در ناحیۀ مینگه‌چویر (روسی: مینگه‌چائور[۱۲]) سدی احداث گردیده است. دریاچۀ پشت این سد به وسعت ۶۰۵ کمـ۲ است (همانجا). در کنار سد تأسیسات برق آبی تهبیه شده است. در منطقۀ سفلای سد مینگه‌چائور کشتیرانی محلی امکان‌پذیر گشته است. طی سالهای اخیر بر روی رود ارس نیز سدهایی پدید آمده و تأسیسات برق آبی ایجاد شده است. مجموع نیروی برق این جمهوری را ۱۵ میلیارد کیلووات ساعت نوشته‌اند (همان، ۲۴ (۲) / ۵۲۶). ولی حدود ۹۰٪ نیروی برق جمهوری از طریق تأسیسات برق حرارتی تأمین می‌گردد (همانجا). در جمهوری حدود ۲۵۰ دریاچه وجود دارد که بزرگ‌ترین آنها عبارتند از دریاچه‌های حاجی قبول به گنجایش ۵ / ۱۵ کمـ۳، بویوک شور ۳ / ۱۰ کمـ۳، آلاگل[۱۳] به گنجایش ۵ کمـ۳ و ۸ متر عمق و گوی گل[۱۴] (همان، ۱ / ۲۴۹).

 

پوشش گیاهی

دشتهای جمهوری شوروی سوسیالیستی آذربایجان اغلب خشک و به صورت نیمه‌صحرا و نمکزار است، ولی در جلگه‌های مسیر رودهای کر و ارس و نیز دامنۀ کوهستانها گیاهان متعددی می‌روید. گیاهان جمهوری را به ۴۱۰۰ نوع تخمین زده‌اند. مناطق جنگلی جمهوری ۰۰۰‘۱۴۶‘۱ هکتار است که نسبت به وسعت آن قابل توجه است. بیشتر مناطق جنگلی در دامنۀ کوههای قفقاز بزرگ و قسمتی در دامنۀ کوههای قفقاز کوچک و کوههای طاش واقع شده‌اند. در دامنه‌های جنوبی کوههای قفقاز بزرگ درختان بلوط ایبریایی (گرجی) و شاه بلوط می‌روید.

 

حیات حیوانی

جانوران این ناحیه را به ۱۲ هزار نوع تخمین زده‌اند. در بعضی نواحی آن انواع مارها و دیگر خزندگان، جانورانی چون، گراز، آهو و پرندگانی از قبیل قرقاول، دراج، تیهو، مرغابی و غیره زندگی می‌کنند. در نواحی کوهستانی، یوزپلنگ، خرس، گراز، گربۀ وحشی و سنجاب وجود دارد. در آبهای طالش انواع ماهیهای ارزشمند ازجمله ماهی آزاد، و در مناطق رود کر و دریای خزر ماهیهای خاویار چون استورژن و بلوگا زندگی می‌کنند (همان، ۲۴۷، ۲۵۲، ۲۴ (۲) / ۵۲۶).

 

جمعیت و ترکیب دموگرافیک

جمعیت این جمهوری در ۱۹۵۹م ۰۰۰‘۹۴۰‘۲ تن بود که در ۱۹۷۰م به ۰۰۰‘۳۸۰‘۴ نفر افزایش یافت (بنیگسن، 6). این رقم تا اول ژانویۀ ۱۹۷۶م به ۰۰۰‘۶۸۹‘۵ نفر رسید (دایرةالمعارف بزرگ شوروی، ۲۴(۲) / ۵۲۵)، ولی در سرشماری ۱۹۷۹م تا ۰۰۰‘۴۷۷‘۵ نفر کاستی پذیرفت (بنیگسن، 6). بدین روال رشد متوسط جمعیت این جمهوری در فاصلۀ ۱۹۵۹-۱۹۷۰م حدود ۴۹٪ و از ۱۹۷۰ تا ۱۹۷۹م حدود ۲۵٪ بوده است. طبق سرشماری ۱۹۷۰م تعداد جمعیت از لحاظ ملی و قومی عبارت بود از مردم بومی و محلی ۰۰۰‘۷۷۷‘۳، روسها ۰۰۰‘۵۱۰، ارامنه ۰۰۰‘۴۸۴، لزگی ۰۰۰‘۱۳۷ و بقیه از دیگر اقوام و ملیتها ازجمله آوارها، اودینها[۱۵]، تساخورها[۱۶]، تاتها، کُردها، اوکرایینیها، یهودیان، تاتارها، گرجیها و غیره (دایرةالمعارف بزرگ شوروی، ۱ / ۲۴۹، ۲۴ (۲) / ۵۲۷). بنیگسن نسبت روسها به مردم محلی را در ۱۹۷۹م حدود ۹ / ۷٪ نوشته است (p.9). جمعیت نسبی این جمهوری (طبق آمار اول ژانویۀ ۱۹۷۶م) ۷ / ۶۵ نفر بوده است. نسبت روسها در این جمهوری در مقایسه با مردم بومی طی ۱۹۵۹م ۵ / ۱۳٪ بود. ولی این نسبت در ۱۹۷۰م به ۹ / ۹٪ و در ۱۹۷۹م ۹ / ۷٪ کاهش یافت (همانجا). دلیل این امر را باید در افزایش جمعیت نواحی مسلمان‌نشین شوروی ازجمله جمهوری شوروی آذربایجان دانست. ۵۲٪ اهالی این جمهوری را زنان تشکیل می‌دهند (دایرةالمعارف بزرگ شوروی، ۱ / ۲۴۹). به تقریب نیمی از اهالی در شهرها و نیمی دیگر در روستاها سکنا دارند. مرکز این جمهوری شهر باکو است. جمعیت این شهر و بخشهای تابع شورای آن در اول ژانویۀ ۱۹۷۶م بالغ بر ۰۰۰‘۴۰۶‘۱ تن بود (همان، ۲۴ (۲) / ۵۲۵). شهرهای عمدۀ جمهوری عبارتند از کیروف‌آباد با جمعیت ۰۰۰‘۲۱۱ نفر (کیروف‌آباد در گذشته گنجه نام داشت. این شهر پس از جنگهای ایران و روس، الیزابت پل نامیده شد که در زبان روسی آن را یلیزاوتوپل[۱۷] می‌نامیدند. پس از تأسیس جمهوری دوباره نام کهن به شهر مذکور بازگشت. چون سرگی میرونویچ کیروف[۱۸] یکی از رهبران حزب بلشویک مدتی در آذربایجان شوروی فعالیت داشت، لذا پس از قتل وی که در ۱۹۳۴م صورت گرفت، شهر گنجه بار دیگر تغییر نام داد و کیروف‌آباد نامیده شد)، سومقائیت با جمعیت ۰۰۰‘۱۶۸ نفر، مینگه چِوِیر (مینگه چائور)، استپاناکِرْت، علی بایْرامْلی و داش کَسَن که جمعیت آنها هریک کمتر از ۰۰۰‘۱۰۰ نفر است. در سرشماریهای ۱۹۲۶، ۱۹۳۹، ۱۹۵۹، ۱۹۷۰، ۱۹۷۹م هیچ‌گونه اطلاع رسمی پیرامون پیروان ادیان و مذاهب ارائه نشده است، لذا نمی‌توان آماری دقیق از مسلمانان جمهوری مذکور را به دست داد.

منابع طبیعی

جمهوری آذربایجان دارای منابع طبیعی از قبیل نفت، گاز، سنگ آهن، گوگرد، مواد کودهای شیمیایی و غیره است. نفت عمده‌ترین مادۀ معدنی این جمهوری است. استخراج نفت این سرزمین به صورت تجاری بالنسبه وسیع از ۱۸۶۳م با ۵۰۰‘۶ تن آغاز شد، ولی رقم مذکور در ۱۹۰۱م به ۱۱

میلیون تن رسید. اما در ۱۹۲۰م و آغاز حکومت شوروی میزان استخراج نفت به ۹ / ۲ میلیون تن کاهش یافت. از آن پس رفته‌رفته فزونی گرفت و تا ۱۹۴۰م به ۲ / ۲۲ میلیون تن رسید، ولی پس از آن دوباره کاستی پذیرفت و در ۱۹۵۰م از ۸ / ۱۴ میلیون تن تجاوز نکرد. متعاقب آن دولت شوروی به استخراج نفت از آبهای دریای خزر پرداخت. در ۱۹۶۷ میزان استخراج نفت جمهوری به ۶ / ۲۱ میلیون تن بالغ گردید، ولی به میزان ۱۹۴۰م نرسید. در پی آن بار دیگر میزان استخراج نفت رو به کاستی نهاد و در ۱۹۷۰م از ۲۰ میلیون تن و در ۱۹۷۵م از ۱۷ میلیون تن فراتر نرفت (دایرةالمعارف بزرگ شوروی، ۱ / ۲۵۳، ۲۴ (۲) / ۵۲۶).

 

کشاورزی و دامپروری

مجموع اراضی زیر کشت در این جمهوری که پیش از جنگ اول جهانی ۰۰۰‘ ۹۶۲ هکتار بود تا ۱۹۷۵م به یک میلیون و ۰۰۰‘۳۱۰ هکتار افزایش یافت (همان، ۲۴ (۲) / ۵۲۶). تا پایان ۱۹۷۵م در این جمهوری ۴۹۶ مؤسسۀ کشاورزی دولتی و ۸۷۳ مؤسسۀ کشاورزی جمعی (اشتراکی) وجود داشت. در آن سال ۸۰۰‘۳۰ تراکتور، ۴۰۰‘۴ کمباین و ۱۰۰‘۲۲ کامیون در خدمت کشاورزی بود. تا پایان ۱۹۷۵م از اراضی جمهوری حدود ۰۰۰‘۴۱۲ هکتار زیر کشت گندم، ۰۰۰‘۱۲ هکتار زیر کشت ذرت، ۰۰۰‘۲۱۱ هکتار زیر کشت پنبه، ۰۰۰‘۱۷ هکتار زیر کشت توتون، ۰۰۰‘۱۷ هکتار زیر کشت سیب‌زمینی و ۰۰۰‘۳۸ هکتار زیر کشت تره‌بار بود. در آن سال محصول گندم این جمهوری ۰۰۰‘۶۲۹ تن، ذرت ۰۰۰‘۲۸ تن، پنبه ۰۰۰‘۴۵۰ تن، توتون ۰۰۰‘۴۲ تن، سیب‌زمینی ۰۰۰‘۸۹ تن و تره‌بار ۰۰۰‘۶۰۴ تن بود (همانجا). از مجموع اراضی مزروعی این جمهوری ۱۴۱ / ۱ میلیون هکتار از طریق کانالهای شروان علیا، قراباغ علیا، سامور و آبشوران آبیاری می‌شود. تا سال ۱۹۷۵م حدود ۶۵٪ از تولیدات این جمهوری محصول کشاورزی بود. علاوه بر محصولات یادشده انگور، چای، سیب و مرکبات را باید نام برد آمار دامها در جمهوری شوروی آذربایجان در ۱۹۷۶م بدین شرح بوده است: گاو ۰۰۰‘۶۶۷‘۱، گاومیش ۰۰۰‘۶۲۲، گوسفند و بز ۰۰۰‘۱۲۸‘۵ و مرغ و جوجه ۰۰۰‘۸۰۰‘۱۲ (همانجا).

 

حمل و نقل

راه‌آهن عمده‌ترین وسیلۀ حمل و نقل در جمهوری شوروی آذربایجان است و طول آن به ۸۵۰‘۱ کمـ می‌رسد. طول راههای شوسۀ این جمهوری تا ۱۹۷۵م حدود ۰۰۰‘۲۱ کمـ بود و طول راههای آبی آن حدود ۵۰۰ کمـ است (همان، ۲۴ (۲) / ۵۲۷).

 

حاکمیت دولت و شرایط اجتماعی

آذربایجان یکی از جمهوریهای پانزده‌گانۀ اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی است. این جمهوری بر پایۀ قانون اساسی مصوب ۱۴ مارس ۱۹۳۷م فعالیت دارد (همان، ۱ / ۲۴۷).

عالی‌ترین ارگان حاکمیت، شورای عالی جمهوری شوروی سوسیالیستی آذربایجان است که نمایندگان آن هر ۴ سال یک‌بار انتخاب می‌شوند و به تقریب هر ۵۰۰‘۱۲ نفر حق انتخاب یک نماینده را دارند (همانجا). در فواصل جلسات شورای عالی جمهوری هیأت‌رئیسۀ شورای عالی جمهوری شوروی سوسیالیستی آذربایجان عالی‌ترین ارگان حاکمیت محسوب می‌شوند. شورای وزیران در جلسات شورای عالی برگزیده می‌شوند. جمهوری شوروی سوسیالیستی آذربایجان مشتمل بر جمهوری شوروی سوسیالیستی خودمختار نخجوان و ولایت خودمختار قراباغ کوهستانی است. ارگانهای حاکمیت محلی در ولایات، شهرها، قصبات و نیز ولایت خودمختار قراباغ کوهستانی شوراهای نمایندگان ولایات، شهرها و قصبات هستند که نمایندگان آن هر ۲ سال یکبار انتخاب می‌شوند. از جمهوری آذربایجان ۳۲ نماینده در شورای ملیتهای شورای عالی اتحاد شوروی عضویت دارند. جمهوری شوروی خودمختار نخجوان و ولایت خودمختار قراباغ کوهستانی به ترتیب ۱۱ و ۵ نماینده در شورای ملیتهای شورای عالی اتحاد شوروی دارند (همانجا).

 

دادگستری

عالی‌ترین ارگان قضایی جمهوری دادگاه عالی است که اعضای آن در جلسات شورای عالی جمهوری برای مدت ۵ سال انتخاب می‌شوند. دادگاه عالی شامل دو دادگاه عالی حقوقی و جنایی است. گذشته از آن اُرگان دیگری به نام شورای عالی قضایی وجود دارد. دادستان جمهوری و نیز دادستان جمهوری خودمختار نخجوان و ولایت خودمختار قراباغ کوهستانی از سوی دادستان کل اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی برای مدت ـ سال منسوب می‌شوند (همانجا).

 

تقسیمات کشوری

جمهوری خودمختار نخجوان که در محدودۀ سرزمین کهن ارمنستان قرارگرفته با ایران و ترکیه هم‌مرز است. مساحت این جمهوری ۵۰۰‘۵ کمـ۲ و جمعیت آن تا ژانویۀ ۱۹۷۶م حدود ۰۰۰‘ ۲۲۷ نفر بود (همان، ۲۴ (۲) / ۵۲۷). جمهوری خودمختار نخجوان در نهم فوریۀ ۱۹۲۴ تأسیس یافت. طبق سرشماری ۱۹۷۰م تعداد اهالی بومی آن ۰۰۰‘۱۹۰، ارمنی ۰۰۰‘۶ و روس ۰۰۰‘۴ نفر بود. جمعیت نسبی این جمهوری تا ژانویۀ ۱۹۷۶م حدود ۲ / ۴۱ نفر بوده است. مرکز جمهوری شهر نخجوان و شهرهای عمدۀ آن اردوباد و نخجوان است. تا ۱۹۷۵م ۲۴ مؤسسۀ کشاورزی دولتی و ۴۹ مؤسسۀ کشاورزی اشتراکی در این جمهوری وجود داشت. تا ۱۹۷۰م مساحت کشتزارهای نخجوان ۰۰۰‘۴۰ هکتار بود که بیشتر به کشت پنبه اختصاص داشت. دامداری نیز در این منطقه گسترش یافته است (همانجا).

ولایت خودمختار قراباغ کوهستانی در ۷ ژوئیه ۱۹۲۳م تأسیس یافت. این ولایت در جنوب شرقی کوههای قفقاز کوچک واقع و مساحت آن ۴۰۰‘۴ کمـ۲ است. جمعیت این ولایت تا اول ژانویۀ ۱۹۷۶م ۰۰۰‘۱۵۶ نفر بود. اکثر اهالی این ولایت، ارمنی تبارند. جمعیت نسبی در این ولایت حدود ۴ / ۳۵ نفر است (همانجا). مرکز این ولایت شهر استپاناکرت[۱] است. در ۱۹۷۵م در این ولایت ۱۸ مؤسسۀ کشاورزی دولتی و ۶۴ مؤسسۀ کشاورزی اشتراکی وجود داشت. مساحت کشتزارهای این ولایت تا ۱۹۷۵م ۱۰۰‘ ۶۳ هکتار بود (همانجا).

محصولات عمدۀ این ولایت عبارتند از پنبه، توتون، غله و انگور. دامداری نیز در این ولایت رشد یافته است. تولید قالی یکی از رشته‌های سنتی این ولایت است.

 

آموزش و پرورش

طی ۱۹۷۵-۱۹۷۶م در جمهوری آذربایجان جمعاً ۶۱۸‘۴ مدرسه از انواع مختلف وجود داشت که ۰۰۰‘۶۵۶‘۱ دانش‌آموز در آنها به تحصیل اشتغال داشتند. در این جمهوری ۱۷ دانشکده وجود دارد که جمعاً ۰۰۰‘۹۹ دانشجو در آنها تحصیل می‌کنند (همانجا). مدارس عالی عمدۀ جمهوری عبارتند از دانشگاه باکو، دانشکدۀ نفت و شیمی، دانشکدۀ پزشکی، دانشسرای عالی و کنسرواتوآر که مشتمل بر هنرستان عالی موسیقی است. فرهنگستان عمده‌ترین مؤسسۀ علمی این جمهوری است. تا اول ژانویۀ ۱۹۷۶م جمعاً ۳۰۰‘۲۱ کارمند علمی در مؤسسات فرهنگی این جمهوری کار می‌کردند. در جمهوری شوروی خودمختار نخجوان ۲۲۵ مدرسه و آموزشگاه وجود دارد که حدود ۹۰۰‘۷۱ دانش‌آموز و هنرآموز از مجموع محصلین جمهوری آذربایجان شوروی در آن تحصیل می‌کنند. طی ۱۹۷۵-۱۹۷۶م شمارۀ دانش‌آموزان ولایت خودمختار قراباغ کوهستانی ۰۰۰‘۴۲ نفر بود. در شهر استپاناکرت تنها یک مدرسۀ عالی وجود دارد و آن دانشسرای عالی ولایت است. در این دانشسرا حدود ۶۰۰‘۱ دانشجو تحصیل می‌کنند (همانجا).

 

فرهنگ و هنر

تا اول ژانویۀ ۱۹۷۵م در این جمهوری ۱۴ تئاتر وجود داشت که عمده‌ترین آنها عبارتند از تئاتر اپرا و بالۀ میرزافتحعلی آخونداف، تئاتر درام عزیزبگ اف، تئاتر درام صمد وُرغون، تئاتر جوانان گورکی، تئاتر کمدی موزیکال و تئاتر درام جبارلی. در این جمهوری ۲۰۰‘۲ دستگاه نمایش سینمای ثابت و سیار و ۸۰۶‘۲ باشگاه وجود دارد. تا ۱۹۷۵م در جمهوری خودمختار نخجوان یک تئاتر، ۳ موزه، ۲۳۸ باشگاه و ۱۸۰ سینما وجود داشت. ولایت خودمختار قراباغ کوهستانی نیز دارای یک تئاتر، ۳ موزه، ۲۲۲ باشگاه و ۱۸۸ سینما است. کتابخانۀ میرزافتحعلی آخونداف در باکو بزرگ‌ترین کتابخانۀ جمهوری است که شمارۀ کتابها، مجله‌ها و جزوه‌های آن به حدود ۳ میلیون جلد می‌رسد. در سراسر جمهوری ۴۷۹‘ ۳ کتابخانۀ عمومی وجود دارد که مجموع کتابها، مجله‌ها و جزوات آنها به ۷ / ۲۶ میلیون جلد بالغ می‌شود.

در این جمهوری ۴۱ موزه وجود دارد و ۱۱۷ روزنامۀ مرکزی و محلی به زبانهای ترکی، روسی و ارمنی انتشار می‌یابد. جمهوری آذربایجان دارای یک ایستگاه رادیو تلویزیون است که به زبانهای ترکی، روسی و ارمنی برنامه پخش می‌کند (همانجا).

 

بهداشت

در جمهوری آذربایجان تا ۱۹۷۵م حدود ۷۴۸ بیمارستان و درمانگاه بزرگ و کوچک با ۸۰۰‘۵۴ تختخواب وجود داشت که از این تعداد، بیمارستانهای نخجوان دارای ۱۰۰‘۲ تختخواب و بیمارستانهای ولایت خودمختار قراباغ کوهستانی دارای حدود ۶۰۰‘۱ تختخواب بوده است. شمارۀ پزشکان حدود ۵۰۰‘۱۶ نفر است که از آن میان ۴۰۰ پزشک در جمهوری خودمختار نخجوان و ۳۱۲ پزشک در ولایت خودمختار قراباغ کوهستانی خدمت می‌کنند. جمهوری آذربایجان شوروی دارای آسایشگاههای درمانی است که مهم‌ترین آنها عبارتند از ایستی‌سو (آب گرم)، ترش‌سو (آب ترش) و نفت چالا (چاله) (همانجا).

 

دین

مسلمانان شوروی اغلب اهل سنت هستند و همانند ترکان مذهب حنفی دارند، ولی مسلمانان داغستان و جمهوری آذربایجان از این قاعده مستثنا هستند. اکثر مسلمانان داغستان شافعی‌مذهب و اغلب مسلمانان جمهوری شوروی آذربایجان شیعی و پیرو مذهب جعفری اثنى‌عشری‌اند. شمارۀ شیعیان این جمهوری را در ۱۹۷۹م به حدود ۰۰۰‘۸۰۰‘ ۳ نفر تخمین زده‌اند (بنیگسن، 55, 56). تاتهای مسلمان جنوب داغستان و جمهوری آذربایجان را حدود ۰۰۰‘۱۵ تن نوشته‌اند (همو، 56). مرکز ادارۀ روحانیت شیعی قفقاز در شهر باکو و ریاست آن بر عهدۀ شیخ‌الاسلام است. وی در ضمن معاون مفتی اهل سنت حنفی نیز هست. مدارس دینی و مساجد زیر نظر آنان اداره می‌شوند (همو، ۵۷). روحانیت اجازۀ فعالیتهای اقتصادی و اجتماعی ندارد. به عنوان نمونه هیچگونه موقوفه‌ای در اختیار مراکز روحانی نیست و رؤسای مراکز روحانی قادر به صدور احکام شرعی نیستند. پرداخت زکات یا هرگونه نذورات به مساجد ممنوع است (همو، 60). پس از انقلاب اکتبر ۱۹۱۷م در روسیه و طی جنگهای داخلی آن کشور مسلمانان قفقاز کوشیدند تا دولت مستقلی پدید آورند. پیروزی بلشویسم از تلاش مسلمانان در راه تحکیم موجودیت ملی نکاست. در فاصلۀ ۱۹۱۷-۱۹۲۰م گروهی از رجال سیاسی قفقاز به حزب کمونیست پیوستند. آنها گمان داشتند از این طریق به استقلال، خودمختاری و برابری دست خواهند یافت. درواقع پیوستن آنان به حزب کمونیست جنبۀ تاکتیکی داشت (همو، 23). اینان تا ۱۹۲۸م نقش نسبتاً مؤثری ایفا کردند، ولی از ۱۹۲۸ تا ۱۹۳۵م به‌تدریج مشمول تصفیه شدند (همو، 24). پس از برقراری حاکمیت شوروی در قفقاز، رابطۀ مسلمانان این سرزمین با دیگر کشورها و ملتهای مسلمان رفته‌رفته قطع گردید. مرزها بسته شد و ارتباط مسلمانان قفقاز با برادران هم‌کیش و همزبان منقطع گشت. از ۱۹۲۰م زیارت حج و سفر شیعیان جمهوری آذربایجان به اماکن متبرکۀ ایران و عراق متوقف شد (همو، 35). یکی دیگر از عواملی که موجب قطع ارتباط مسلمانان این جمهوری با برادران هم‌کیش گردید، تغییر خط بود. تا ۱۹۲۸م میان کلیۀ مسلمانان ترکی‌زبان شوروی خط و کتابت عربی رواج داشت. آنها با وجود اختلاف لهجه، از طریق این خط تا اندازه‌ای با یکدیگر مرتبط بودند. قفقازی باسواد به سهولت می‌توانست با قزاق، تاتار، ازبک و یا ترکمن رابطۀ فرهنگی برقرار کند. بدین روال رابطۀ فرهنگی میان مسلمانان شوروی امری ممکن شمرده می‌شد. از ۱۹۲۹م دولت شوروی خط و کتابت عربی را ملغى اعلام کرد و الفبای لاتین را جانشین آن نمود. این سیاست نخست با مقاومتهایی از سوی مسلمانان مواجه گردید، ولی چون با الفبای روسی یکسان نبود، سرانجام پذیرفته شد و تا ۱۹۳۸م به کار می‌رفت (همو، 38). گرچه وجود الفبای جدید رابطۀ مسلمانان شوروی را استحکام نبخشید، ولی در گسترش امر سوادآموزی تسهیلاتی فراهم آورد.

اما دیری نپایید که این الفبا نیز در ۱۹۳۹م ملغى اعلام شد و الفبای روسی در میان مردم مسلمان ازجمله ساکنان جمهوری شوروی آذربایجان به عنوان الفبای رسمی متداول گردید. بنیگسن این اقدام را نخستین گام در راه استحالۀ زبانی و فرهنگی ملل مسلمان در فرهنگ روس نامیده است (P.38). اکنون اسلام در میان ۲۹ قوم شوروی رواج دارد که درواقع دارای ۲۹ زبان ادبی هستند (همو، 43). در سال ۱۹۲۴م شریعت اسلام به عنوان عادات «منسوخ» قومی و قبیله‌ای ملغى اعلام گردید. در آستانۀ ۱۹۲۸م نیز کلیۀ مدارس دینی تعطیل شد و تا ۱۹۳۰م کل موقوفات از سوی دولت مصادره گردید (همو، 44). شمارۀ مساجد کاستی پذیرفت. اطلاع دقیقی از مساجد این جمهوری در دست نیست، ولی تا ۱۹۱۲م در سراسر مناطق مسلمان‌نشینِ تابع دولت روسیۀ تزاری ۰۰۰‘۲۶ مسجد وجود داشت. این تعداد در ۱۹۴۱م به ۰۰۰‘۱ و در دوران حاکمیت نیکیتا خروشچف طی ۱۹۵۳-۱۹۶۴م به کمتر از ۵۰۰ کاهش یافت (همو، 44-45). با افزایش میزان تولد در میان مسلمانان شوروی، نسبت روسها به مسلمانان همواره رو به کاستی است. در فاصلۀ ۱۹۷۰-۱۹۷۹م شمارۀ روسهای مقیم جمهوری شوروی سوسیالیستی آذربایجان از ۰۰۰‘۵۷۰ به ۰۰۰‘۴۷۵ نفر و به دیگر سخن حدود ۱۰٪ کاهش پذیرفت (همو، 53).

 

سابقۀ تاریخی

تاریخ جمهوری شوروی سوسیالیستی آذربایجان از بدو تأسیس این جمهوری آغاز می‌گردد (پیرامون تاریخ گذشتۀ این سرزمین نک‌ : اَران و شروان). در ساعت ۲ بعد از نیمه‌شب ۲۸ آوریل ۱۹۲۰م «کمیتۀ موقت انقلاب آذربایجان» به ریاست نریمان نریمان اف تشکیل شد و نام «جمهوری آذربایجان» را که مساواتیان بر این سرزمین نهاده بودند اخذ نمود و سرزمین مزبور را «جمهوری مستقل شوروی سوسیالیستی آذربایجان» خواند (عزیزبک اوا، 158). و در همان زمان شورای کمیسرهای خلق جمهوری شوروی سوسیالیستی آذربایجان تأسیس شد و نریمان نریمان اف ریاست شورای کمیسرها و کمیساریای امور خارجه را نیز برعهده گرفت. از اهداف جمهوری نوبنیاد، تحکیم جمهوری، انهدام مساواتیان و تأمین امنیت در برابر هجوم بیگانگان و مخالفان بود، ولی اعضای کمیتۀ موقت انقلاب دریافتند که دولت جدید تنها با تکیه به نیروی خویش نمی‌تواند از عهدۀ تأمین خواستهایشان برآید. از این‌رو کمیته پس از تشکیل دولت بی‌درنگ با دولت روسیۀ شوروی اعلام همبستگی کرد و ضمن مخابرۀ تلگرامی برای لنین مخالفت خود را با دشمنان روسیۀ شوروی ابراز نمود و برای مقابله با هجوم مشترک نیروهای خارجی و گروههای دشمن داخلی درخواست کمک نظامی کرد. با رسیدن نیروهای کمکی روسیۀ شوروی به باکو حکومت جدید تثبیت گردید (دایرةالمعارف بزرگ شوروی، ۱ / ۲۵۴) و لنین در ۲۹ آوریل پیروزی دولت شوروی را در باکو اعلام نمود (XL / 332).

نریمان اف رئیس کمیتۀ انقلاب در ماه مه ۱۹۲۰م طی نامه‌ها و تلگرامهایی جریان مبارزه به خاطر حاکمیت شوروی در جمهوری آذربایجان را به لنین گزارش داد (عزیزبک اوا، 162). پس از برقراری حکومت شوروی در جمهوری آذربایجان مقادیر متنابهی نفت به صورتی منظم به روسیۀ شوروی ارسال گردید. لنین ارسال نفت باکو به روسیۀ شوروی را بسیار مهم نامید (همو، 166). وی در پایان ماه آوریل سربروفسکی[۲] رئیس امور نفتی روسیۀ شوروی را به باکو اعزام داشت. سربروفسکی اندکی بعد در رأس شرکت نفت آذربایجان[۳] قرار گرفت (همو، 167). در همان سال اقداماتی در زمینۀ تسریع ارسال نفت باکو به روسیه صورت پذیرفت (همانجا). چند روز بعد در تاریخ ۱۸ مه ۱۹۲۰م ناوگان جنگی روسیۀ شوروی به بندر انزلی حمله برد و پایگاه نظامی گارد سفید را در بندر مزبور در هم شکست (فخرایی، ۲۳۳). در مه ۱۹۲۰م نخستین انتخابات شوراهای باکو و جمهوری شوروی سوسیالیستی آذربایجان مرکب از نمایندگان کارگران، سربازان ارتش و نیروی دریایی سرخ برگزار شد و ۶۵۰ نماینده برای عضویت در شورای باکو انتخاب شدند و در ژوئیۀ ۱۹۲۰م شورای مذکور کار خود را آغاز کرد (عزیزبک اوا، 173). (دایرةالمعارف بزرگ شوروی، ۱ / ۲۵۵). مخالفان دولت جدید در شهر تفلیس، مرکزی به منظور مبارزه با دولت جمهوری شوروی سوسیالیستی آذربایجان پدید آوردند که در آن مخالفان دولت جدید از قراباغ و نوری پاشا فرماندۀ سابق نیروهای ترک با افرادش و نیز گروهی از داغستانیها شرکت داشتند. در ناحیۀ شوشا نمایندگان ترک تحت رهبری کاظم‌بیگ به مبارزه برخاستند (عزیزبک اوا، 177) و در شهر گنجه قیامی روی داد که در آن گروهی از افسران ترک شرکت داشتند (همانجا). این مخالفتها همه با یاری روسیۀ شوروی سرکوب شد.

در اکتبر ۱۹۲۱م دولت ترکیه متعهد گردید که از این جمهوری نوبنیاد در مقابل تخلیۀ قارْص حمایت کند (بروکلمان، ۶۹۳).

پس از تأسیس جمهوری آذربایجان املاک و مستغلات خانها، بیگها، صاحبان اراضی و نیز موقوفات مساجد، کلیساها و غیره مصادره شد و به تصرف دولت درآمد. مساحت اراضی مصادره شده متجاوز از ۰۰۰‘۳۰۰‘۱ دسیاتین (هر دسیاتین معادل ۰۹ / ۱ هکتار) بود (دایرةالمعارف بزرگ شوروی، ۱ / ۲۵۵).

جنگلها، معادن، آبها، تأسیسات شیلات، تأسیسات کشتیرانی دریای خزر، بانکها، مؤسسات حمل و نقل و غیره همه به تصرف دولت درآمدند. در ۱۹ مه ۱۹۲۱م در اولین کنگرۀ شوراهای جمهوری شوروی سوسیالیستی آذربایجان نخستین قانون اساسی جمهوری مذکور به تصویب رسید (همانجا). در ۱۲ مارس ۱۹۲۲م بین آذربایجان شوروی، ارمنستان و گرجستان معاهده‌ای مبنی بر ایجاد فدراسیون منعقد گردید. از ۱۲ مارس ۱۹۲۲م تا ۵ دسامبر ۱۹۳۶م آذربایجان شوروی عضو فدراسیون جمهوریهای شوروی سوسیالیستی ماوراء قفقاز بود. فدراسیون مذکور پس از تأسیس در تاریخ ۳۰ دسامبر ۱۹۲۲م الحاق خود را به اتحاد جماهیر شوروی اعلام نمود. ولایت خودمختار قراباغ کوهستانی در ۱۹۲۳م و جمهوری خودمختار نخجوان در ۱۹۲۴م به صورت جزئی از سرزمین جمهوری شوروی آذربایجان درآمدند (همانجا). در ۱۹۳۶م فدراسیون جمهوریهای شوروی سوسیالیستی ماوراء قفقاز منحل شد و سه جمهوری عضو فدراسیون هریک جداگانه به صورت جمهوریهای اتحاد جماهیر شوروی درآمدند. در ۱۴ مارس ۱۹۲۷م دومین قانون اساسی جمهوری شوروی سوسیالیستی آذربایجان به تصویب رسید. این قانون اساسی تاکنون به قوت خود باقی است (همانجا).

 

مآخذ

بروکلمان، کارل تاریخ الشعرب الاسلامیه، ترجمۀ نبیه امین فارس و منیرالبعلبکی، بیروت، دارالعلم للملایین، ۱۹۸۴م؛ دانشنامۀ ایران و اسلام؛ دایرةالمعارف بزرگ شوروی (روسی، چ ۳)؛ رضا، عنایت‌الله، آذربایجان و ارّان ( آلبانیای قفقاز)، تهران، ایران زمین، ۱۳۶۰ش؛ فخرایی، ابراهیم، سردار جنگل، تهران، جاویدان، ۱۳۵۱ش؛ کسروی، احمد، شهریاران گمنام، تهران، امیرکبیر، ۱۳۳۵ش؛ نیز:

 

Alive, K. G., »K voprosu ob istochnikakh I literature po istorii drevney Kovkazskoy Albanii«, Voprosy istorii Kavkazskoi Albanii, ed Igrar Aliv, Baku, izdatelstvo An Azerb. SSR, 1962; Azizbekova, P., Sovetskaia Rossiia I borba za uprochenie vlast Sovetou v Zakavhazie, Baku, Az. Gos. Voennoe izdatelstov, 1969; Bartold V. V., Sochineniia, Moskva, izdatelstvo Nauka, 1965; Benigsen, A., Musulmane v SSSR, Paris, 1983; Ibragimbeili, Khaddzi Murat, Rossia i Azerbaidzan v Pervoi tretie XIX veka, (iz voiennopoliticheskoi istorii), Moskva, Nauka, 1969; Istoriia Azerbaidzana, Baju, 1958; Kratkaia Geograficheskaia Entsiklopediia, Moskva, 1960, vol I; Latishev, V. V., Zametki O Kavkazskikh nadpisiakh, Sint, Petersburg izvestia imper. Arkheol. Komis., 1904, No. 10; Lenin, V. I., Polnoe sobranie sochinenii, izdanie piatoe, Moskva, izdatelstvo Politicheskoi literatury, vols. 40.

 

عنایت‌الله رضا

 

نام کتاب : دائرة المعارف بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 5  صفحه : 724
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست