responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دائرة المعارف بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 5  صفحه : 700

خانبالیغ


نویسنده (ها) :
علی اکبر دیانت
آخرین بروز رسانی :
چهارشنبه 13 آذر 1398
تاریخچه مقاله

خانْبالیغ، یا خانبالیق، به معنی شهرِ خان. نامی که ترکان شرقی و مغولان از زمان قوبیلای قاآن به بعد به پکن اطلاق می‌کردند.
شیوۀ نگارش نام این شهر در منابع دورۀ اسلامی به صورتهای گوناگونِ خان بالِق، خانبالیق، خانبالغ و خانبالیغ ضبط شده است (رشیدالدین، 2/ 901، جم‌ ؛ وصاف، 1/ 23، 50؛ ابن‌بطوطه، 41). مورخین سده‌های 8-10 ق/ 14- 16 م مانند شرف‌الدین علی یزدی، حافظ‌ابرو و خواندمیر نیز به یکی از صورتهای فوق آورده‌اند (شرف‌الدین، 83؛ حافظ‌ابرو، 4/ 829؛ خواندمیر، 3/ 634). اروپاییان نیز آن را به صورت کامبالوک و کانبالو نوشته‌اند («سفرنامه ... »، ترجمۀ یول، I/ 348، ترجمۀ مارسدن، 166).

پیشینۀ تاریخی

چنگیز، آن‌گاه که قبایل مغول را به اطاعت درآورد و وحدت میان آنان را برقرار ساخت، به چین شمالی حمله‌ور شد و در مدت دو سال (609-611 ق/ 1212-1214 م) بر بخش بزرگی از کشور چین تسلط یافت و پایتخت آنجا را که در زبان ختائی جونگدو خوانده می‌شد، تصرف کرد و آنجا را ویران ساخت (رشیدالدین، 2/ 901) و آلتان‌خان، فرمانروای آن را مغلوب کرد و دختر او را به همسری برگزید (همو، 1/ 449-450). بدین‌سان مغولان به سرزمین چین سرازیر شدند و امپراتوری مغولی چین را پی افکندند. تسلط کامل آنان بر چین پس از درگذشت چنگیزخان در 624 ق/ 1227 م (همو، 1/ 541) و در زمان پسر و جانشینش اوکتای در 632 ق/ 1234 م به انجام رسید (همو، 1/ 649؛ ساندرز، 54؛ گروسه، 288).
قوبیلای قاآن (سل‌ 658-693 ق/ 1259-1294 م)، نوۀ چنگیز و پنجمین خان مغول بعد از چنگیز پایتخت را از قراقروم به پکن، پایتخت سلسله‌های حکومتگر چین، منتقل ساخت (همو، 352-354؛ نیز IA, VI/ 948). در این میان، ستاره‌شناسان چینی، قوبیلای را از احتمال شورش مردم شهر علیه او آگاه ساختند («سفرنامه»، ترجمۀ یول، I/ 374). از این‌رو، وی شهری جدید در کنار شهر کهن بنا نهاد که چینیان آن را تایدو یا دایدو، و مغولان خانبالیغ، می‌خواندند (رشیدالدین، 2/ 901؛ وصاف، 1/ 50-51؛ «سفرنامه»، همانجا) و آنجا را تختگاه مغولان چین قرار داد (همانجاها؛ شرف‌الدین، 726؛ اقبال، 162). این محل که نام اصلی آن شون تی‌ین‌فو (پکن امروزی)، و به معنی کاخ شمالی بود (IA, V(1)/ 208)، همان است که اروپاییان آنجا را شهر تارتار می‌نامند (یول، I/ 377؛ نیز نک‌ : IA، همانجا).
شهر جدید چهارگوش کامل بود و حدود 24 مایل مربع مساحت داشت و دارای 12 دروازه بود که در هر ضلع آن 3 دروازه قرار داشت. بر بالای هر یک از دروازه‌ها ساختمانی زیبا ساخته شده بود و در گوشۀ هر یک از دیوارها نیز ساختمانی وجود داشت که محل پادگانهای نظامی و نیز انبار اسلحه و مهمات جنگی بود. خیابانها راست و مستقیم و خانه‌ها نیز عموماً چهارگوش بودند. در بیرون شهر نیز ساختمانها و باغهایی با انواع درختان میوه وجود داشت. در وسط شهر، برفراز ساختمانی بلند ناقوس بزرگی کارگذاشته شده بود که هر شب در موقع معین نواخته می‌شد، آخرین و سومین ضربۀ ساعت منع عبور و مرور شبانه را اعلام می‌کرد («سفرنامه»، ترجمۀ یول، I/ 374-375).
وبیلای قاآن ساکنان شهر قدیم را به شهر جدید کوچ داد. فقط برخی از اهالی که نسبت به سلطنت وفادار و مورد اعتماد بودند اجازه یافتند در محل قدیم بمانند (همان، ترجمۀ ریتچی، 121-122 ff.). همچنین هنرمندان و صاحبان حِرَف را از نواحی گوناگون به شهر جدید آوردند (وصاف، 1/ 51). به‌دستور قاآن از خانبالیغ تا بندر زیتون در هندوستان آبراه بزرگی ساخته شد که با کشتی تا آنجا 40 روز راه بود. به موازات این آبراه جاده‌ای نیز ایجاد شد که سنگ‌فرش بود تا چهارپایان را پای در گِل فرو نرود. در دو طرف جاده نیز درختان بید نشانده بودند که بر تمام راه سایه می‌افکند (رشیدالدین، 2/ 902-903). این آبراه به «کانال امپراتور» شهرت داشت (IA، همانجا). ابن‌بطوطه سفر خود از هند به سرزمین چین را از بندر زیتون آغاز کرد و از طریق این آبراه به مقصد رسید. وی آگاهی زیادی دربارۀ این آبراه به دست می‌دهد (ص 633 - 636).
قوبیلای که فصل سرما را در این شهر می‌گذراند، کاخی عظیم در آنجا بنا نهاد و آن را «قَرشی»، به معنی کاخ و تالار کاخ نام نهاد (رشیدالدین، 3/ 901-902). این قصر که به جهت بزرگی و عظمت بیشتر شبیه به یک اردوگاه بود، در سمت جنوب شهر جدید قرار داشت و با یک خندق و دو ردیف دیوار مربع‌شکل محصور شده بود. هر ضلع دیوار بیرونی 8 مایل درازا داشت که در وسط هر یک دروازه‌ای وجود داشت. 4 دیواری درونی دارای اضلاعی به درازای 6 مایل بود که هر یک از اضلاع آن 3 دروازه داشت. فضای محصور میان دو دیوار را اردوگاه سربازان تشکیل می‌داد. ساختمانهایی نیز برای نگاهداری از ملزومات جنگی ساخته شده بود. پس از این، محوطۀ دیگری که آن نیز به شکل مربع بود، قرار داشت. همچنین ساختمانهایی جهت نگاهداری لباسها و خلعتهایی که خان مغول به دیگران هدیه می‌داد، در این فضا ساخته شده بود. در سومین بخش داخل این چهارگوشها کاخ اختصاصی و اقامتگاه امپراتور واقع بوده است («سفرنامه»، ترجمۀ یول، I/ 362، ترجمۀ ریتچی، 117-121؛ نیز نک‌ : ابن‌بطوطه، 634-644). ستونهای این ساختمان و پوشش کف آن از سنگهای رخام و مرمر بود (رشیدالدین، 2/ 901). بقایای بخشی از این قصر باشکوه به زمان ما نیز رسیده است (یول، I/ 378؛ نیز IA، همانجا).
در شهر خانبالیغ و در دربار خان مغول گروه کثیری ستاره‌شناس مسیحی و مسلمان زندگی می‌کردند. تعداد آنها را اگرچه اغراق‌آمیز به نظر می‌آید، پنج هزار نفر نوشته‌اند («سفرنامه»، تـرجمۀ یـول، I/ 446-448؛ نیز IA, V(1)/ 208). آنان تغییرات جوی، رویدادهایی نظیر زلزله، طوفان و جز آن را پیش‌بینی می‌کردند؛ همچنین دو رصدخانه نیز وجود داشت که یکی را مسلمانان و دیگری را مسیحیان اداره می‌کردند و برخی از آلات و ادوات نجومی آنان به زمان ما رسیده است (همانجاها).
مسلمانان در شهر خانبالیغ از اعتبار خاصی برخوردار بوده و در دستگاه حکومت نفوذ داشته، صاحب مقام و منزلت بودند؛ چنان‌که محمود یلواج از مردم خوارزم، صاحب دیوان، حاکم و مشاور بود (رشیدالدین، 2/ 800، 836، 842؛ اقبال، 147- 148). همچنین سید اجل بخاری که مدت 25 سال وزارت قوبیلای را برعهده داشت (رشیدالدین، 2/ 914- 915؛ اقبال، 164)، و نیز امیراحمد فناکتی (بناکتی)، که بعد از سید اجل مقام وزارت داشت و حل‌وعقد امور و حکم ممالک (همانجا) تا زمانی که به‌دست حاسدان کشته شد، به دست او بود (رشیدالدین، 2/ 919)، از آن جمله‌اند. همچنین از شیخ برهان‌الدین ساغرچی یکی از بزرگان وعاظ که ابن‌بطوطه در خانۀ او منزل کرده بود (ص 614، 643)، و برهان‌الدین احمد بن بخاری که به «نصیحت طوایف اشتغال داشت»، می‌توان نام برد (خواندمیر، 3/ 64). مؤلفی گمنام به نام علی‌اکبر که مدت زیادی در چین اقامت داشت، کتابی دربارۀ چین به زبان فارسی نگاشته (کراچکوفسکی، IV/ 523)، و در آن از رواج مسلمانی در خانبالیغ و وجود 4 مسجد در آنجا (همو، IV/ 526-527) یاد کرده است. همچنین مسیحیان نیز در خانبالیغ زندگی می‌کردند و این شهر اسقف‌نشین نسطوریان (راکه، 162) و کرسی‌نشین اسقف‌اعظم کاتولیک بود (همو، 200). جامعۀ ارمنی مقیم خانبالیغ نیز چندین کلیسا داشتند (همو، 170)؛ همچنین به گزارش سفیران پاپ، مجسمۀ غول‌پیکری از بودا در معبدی در غرب خانبالیغ که از مس ریخته شده بود (همو، 172)، وجود داشت. در خانبالیغ ضرابخانۀ بزرگی دایر بود که برای نخستین‌بار در زمان قوبیلای پول کاغذی به همت سید اجل در آن چاپ شد و مردم نیز در آغاز استفاده از آن را پذیرفتند (رشیدالدین، 2/ 1197؛ «سفرنامه»، ترجمۀ ریتچی، 142-150). احمد بناکتی بدون داشتن پشتوانه به چاپ مجدد آن اقدام کرد که موجب سقوط ارزش پول کاغذی شد (اقبال، 164).
خانبالیغ از طریق چندین جادۀ مهم به ولایات مختلف مربوط می‌شد. در سراسر این راهها چاپارخانه‌ها و مسافرخانه‌هایی وجود داشت که از بازرگانان و مسافران پذیرایی می‌نمودند و امنیت کامل در آنها برقرار بود («سفرنامه»، ترجمۀ یول، I/ 433-437). همچنین این شهر یکی از مراکز مهم بازرگانی بود و نزد بازرگانان اهمیت داشت (ابوالفدا، 504 -505)؛ آنان از نواحی مختلف و اطراف و اکناف دنیا و از خود کشور چین کالاهای خود را به این شهر می‌آوردند. روزانه میزان بسیاری ابریشم خام وارد شهر می‌شد و به پارچه‌های ابریشمی و زربافت تبدیل و صادر می‌شد («سفرنامه»، ترجمۀ مارسدن، 201-202). خانبالیغ تا فروپاشی امپراتوری مغول در 769 ق/ 1368 م همچنان اعتبار و اهمیت خود را حفظ کرد. با انتقال پایتخت به نانکینگ توسط سلسلۀ مینگ، به‌تدریج اهمیت آن کاهش یافت. پس از آنکه برخی از پادشاهان خاندان مینگ به تایدو یا خانبالیغ آمدند، بار دیگر رونق سابق را باز یافت (یول، I/ 376-377).

مآخذ

ابن‌بطوطه، رحلة، بیروت، دارصادر؛
ابوالفدا، تقویم‌ البلدان، به کوشش رنو و دوسلان، پاریس، 1840 م؛
اقبال‌آشتیانی، عباس، تاریخ مغول، تهران، 1364 ش؛
حافظ ابرو، عبدالله، زبدة التواریخ، به کوشش کمال حاج سیدجوادی، تهران، 1380 ش؛
خواندمیر، غیاث‌الدین، حبیب السیر، به کوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، 1333 ش؛
راکه ویلتس، ایگور، سفیران پاپ به دربارخانان مغول، ترجمۀ مسعود رجب‌نیا، تهران، 1353 ش؛
رشیدالدین فضل‌الله، جامع‌ التواریخ، به کوشش محمد روشن و مصطفى موسوی، تهران، 1373 ش؛
شرف‌الدین علی یزدی، ظفرنامه، به کوشش عصام‌الدین اُرونبایوف، تاشکند، 1972 م؛
وصاف، تاریخ، بمبئی، 1272 ق؛
نیز:

Grousset, R., L’Empire des steppes, Paris, 1948;
IA;
KrachkovskiĮ, I. Yu., «Arabskaya geograficheskaya literatura», Izbrannye sochineniya, Moscow / Leningrad, 1957;
Sunders, J. J., The History of the Mongol Conquests, London, 1971;
The Travels of Marco Polo, tr. A. Ricci, introd. D. Ross, New Delhi, 2001;
ibid, tr. and ed. H. Yule, New York, 1926;
ibid, tr. W. Marsden, introd, J. Masefield, London, 1946;
Yule, H., notes on The Travels of Marco Polo, tr. and ed. id, New York, 1926.

علی‌اکبر دیانت

نام کتاب : دائرة المعارف بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 5  صفحه : 700
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست