آخرین بروز رسانی : شنبه 10
خرداد 1399 تاریخچه مقاله
اُقْیانوسِ هِنْد، سومین اقیانوس
زمین (بعد از اقیانوسهای كبیر و اطلس) با وسعتی
برابر ۰۰۰‘۶۰۰‘۷۳ كمـ۲ كه
عمق متوسط آن در حدود ۸۹۰‘۳ متر و عمیقترین
ژرفای آن ۴۵۰‘۷ متر در بخش خاوری نزدیك
جزیرۀ جاوه در چالۀ سواندا در اندونزی است ( بریتانیكا، IX / ۳۰۷).
حدود و وسعت
اقیانوس هند قسمتی از اقیانوس
جهانی و پیوستهای است كه در جنوب قارۀ آسیا و
بین افریقا و استرالیا و دیگر جزایر اقیانوسیه
و قارۀ قطب جنوب واقع شده است. با اینكه طول شرقی ـ غربی آن
از ۱۰ هزار كمـ تجاوز میكند، تنها ۲۰٪ از
سطح آبهای كرۀ زمین را دربر دارد. آب این اقیانوس در گوشۀ جنوب
غربی آن بعد از جنوبیترین نقطه قارۀ افریقا
به اقیانوس اطلس میپیوندد و در مشرق و جنوب شرقی از لابهلای
جزایر متعدد اقیانوسیه با آبهای اقیانوس كبیر
مخلوط میگردد. شمالیترین بخشهای آن در خلیج فارس
و دریای سرخ تا °۳۰ شمالی میرسد، ولی چون
قسمت اعظم آن در نیمكرۀ جنوبی قرار دارد و اغلب راههای بازرگانی آن از نواحی
مجاور استوا میگذرد، به صورت دریایی استوایی
شناخته شده است، در حالی كه آبهای آن در جنوب به سرزمینهای
قطب جنوب میرسد (همانجا). جنوبیترین نقطه اقیانوس هند
را در عرض °۷۰ جنوبی میدانند ( آمریكانا، XV / ۳۰).
۱. ۲. ۳. ۴.
۵. ۶. ۷. ۸. ۹. ۱۰. ۱۱.
۱۲. ۱۳.
حدود این اقیانوس تاكنون به
صورت دقیق و قطعی تعیین نشده است و تنها جایی
كه مرز دریایی آن مورد قبول همگان قرار گرفته، مرز آن با اقیانوس
اطلس است كه از جنوبیترین نقطۀ قارۀ افریقا یعنی
دماغۀ آگولاس[۱] در امتداد نصف النهار °۲۰ شرقی تا
سواحل سرزمینهای قطب جنوب مشخص شده است ( بریتانیكا،
همانجا؛ مؤمنی، ۱ / ۸۸- ۸۹).
مرز بین اقیانوس هند و اقیانوس
كبیر از دماغۀ جنوب شرقی در جنوب تاسمانی در امتداد نصف النهار،
°۱۴۷ طول شرقی تا سواحل قطب جنوب منظور میگردد.
تنگۀ باس بین تاسمانی و استرالیا را برخی از محققان
جزو اقیانوس هند، و برخی دیگر ضمیمۀ اقیانوس
كبیر میدانند. مرز شمال شرقی اقیانوس هند مهمترین
بخش مرزی این اقیانوس است. بنابر نظر بعضی جغرافیدانان،
در این بخش خط مرزی از تنگۀ تورس[۲] ـ كه بین
استرالیا و گینۀ جدید قرار دارد ــ میگذرد، و از جزیرۀ ادی[۳]
در نزدیكی ساحل غربی گینۀ جدید
آغاز میشود و در طول ساحل جنوبی سوند كوچك [۴]و جزیرۀ جاوه
و تنگۀ سوند تا ساحل سوماترا ادامه پیدا میكند، در حالی كه
عدهای دومین قسمت دریای ارافورا[۵] و حتى دریای
تیمور[۶] را جزو اقیانوس كبیر
میدانند. در فاصلۀ بین
سوماترا و شبه جزیرۀ مالی مرز بین دو اقیانوس را گاهی در سنگاپور و
زمانی در دماغۀ پدرو در شمال شرقی میدانند كه در صورت دوم تنگۀ
مالاكا جزئی از اقیانوس كبیر خواهد بود ( بریتانیكا،
همانجا).
مساحت اقیانوس هند با تمام دریاهای
ملحق بدان و از جمله خلیج فارس و دریای سرخ بیش از
۴ برابر مساحت تمام خشكیهایی است كه به وسیلۀ رودهایی
كه به اقیانوس هند میریزند، زهكشی میشود و آنها
را ۱۷ میلیون كمـ۲ برآورد كردهاند (مؤمنی،
۱ / ۸۸، ۹۲). مقدار آب این اقیانوس را
۰۰۰‘۱۳۱‘۲۹۲كمـ۳
دانستهاند ( بریتانیكا، همانجا).
طول شمالی ـ جنوبی اقیانوس
هند از سرزمینهای قطب جنوب تا انتهای خلیج بنگال
۶۰۰‘۹ كمـ ، و عرض شرقی ـ غربی آن در فاصلۀ بین
سواحل شرقی افریقا و كنارههای غربی استرالیا
۸۰۰‘۷ كمـ است (تومچاك، ۱۹۳).
دریاها و سواحل
شمار دریاهایی كه به
اقیانوس هند پیوستهاند، كمتر از اقیانوسهای دیگر
است. از جملۀ این دریاها باید دو دریای مهم سرخ و فارس
(خلیج فارس) را در شمال اقیانوس نام برد كه در دنیای
امروز هر یك به اعتبار مشخصات طبیعی، اقتصادی و انسانی
خاص خود اهمیت فراوان دارد. دریاهای حاشیهای دیگر
این اقیانوس عبارتند از دریای عربستان در شمال غرب، دریای
اندامان[۷] در شمال شرق و دریای ارافورا و دریای تیمور
در شرق. در جنوب اقیانوس دریاهای روسر لارسن[۸]،
كوسموناتز[۹]، دیویس[۱۰]، موسون[۱۱] و
دورویل[۱۲] واقعند. تمام دریاهای جنوبی در
دهههای اخیر مشخص و نامگذاری شدهاند.
افزون بر این دریاها، در
حواشی اقیانوس هند شماری خلیج كوچك و بزرگ وجود دارد كه
اهم آنها عبارتند از خلیج بزرگ عدن، خلیج عمان و خلیج فارس در
شمال غرب كه در ردیف دریاها ذكر شدهاند، خلیج بنگال در شمال
شرق، خلیج كارپنتاریا[۱۳] در شمال استرالیا، خلیج
بزرگ استرالیا در جنوب قارۀ استرالیا و سرانجام خلیج كامنولث در جنوب اقیانوس.
سواحل اقیانوس هند دارای
اشكال مختلفی است كه بر اثر نوع ساختمان زمینشناسی و نیز
فرسایش موجی یا رسوبات ساحلی شكل گرفتهاند. سواحلِ دارای
اصل رسوبی، مناظر آبرفتی، دلتایی یا باتلاقی
دارند و سواحلی كه اصل گسلی دارند، به صورت پرتگاه و دیواره در
آمدهاند. در نواحی استوایی اقیانوس هند بیشتر
سواحل اشكال و طبیعت مرجانی دارند و در حواشی جنوبی این
اقیانوس اشكال ساحلی محصول یخبندانها و دیگر شرایط
قطبی هستند ( بریتانیكا، IX / ۳۰۷).
جزایر
اقیانوس هند دارای شمار كمی
جزیره است كه بیشتر آنها از نظر وسعت كوچك، ولی به علت موقعیت
خود در اقیانوس و قرار داشتن در سر راههای بازرگانی آن و نیز
از نظر سوق الجیشی اهمیت فوقالعاده دارند. بزرگترین این
جزایر ماداگاسكار (مالاگاشی سابق) و بعد از آن سریلانكا (سیلان
سابق) و سوكوترا[۱۴] (سقطره) هستند كه هر ۳ از نوع جزایر
قارهای محسوب میشوند، و مجمعالجزایر سیشل[۱۵]
نیز از همین نوع است. در اقیانوس هند چندین مجمع الجزایر
وجود دارد كه از نوع جزایر آتشفشانی به شمار میآیند؛ از
آن جملهاند: كرگلن[۱۶]، كروزه[۱۷]، پرنس ادوارد، نووِل
(نیو) آمستردام[۱۸] و سنتپل كه در جنوب اقیانوس واقعند.
در نواحی استوایی اقیانوس هند جزایر چندی با
اصل مرجانی یا آتشفشانی با پوشش مرجانی وجود دارد، مانند
گروه جزایر كومورو، لاكدیو[۱۹]، مالدیو و ماسكارین[۲۰](
بریتانیكا، همانجا؛ ایرانی، ۵-۶).
پارهای جزایر دیگر
اقیانوس قلل سلسله كوههای دریایی هستند كه سر از آب
بر آوردهاند، مانند جزایر اندامان ( آمریكانا، XV
/ ۳۱).
مشخصات جزایر و گروه جزایر
عمدۀ اقیانوس هند به ترتیب وسعت
زمینشناسی
تحقیقات عمقسنجی كه در دو
قرن اخیر به وسیلۀ كشتیهای مطالعاتی و در دهههای اخیر توسط
هیأتهای اكتشافی وابسته به استرالیا، زلاند نو، شوروی
سابق، فرانسه، ژاپن و مؤسسات بینالمللی به عمل آمده است، اطلاعات
گرانبهایی دربارۀ زمینشناسی و پستی و بلندیهای كف اقیانوس
فراهم كرده است:
به عقیدۀ بیشتر
كارشناسان، اقیانوس هند در دوران مزوزوئیك[۲۱]
(۶۵ تا ۲۲۵ میلیون سال قبل) و هنگامی
به وجود آمده كه قارۀ معروف گندوانالند[۲۲] متلاشی شده است و بر اثر آن
بلوكهای عظیمی مانند آمریكای جنوبی، افریقا،استرالیا،
ماداگاسكار و قارۀ قطب جنوب ایجاد شده، و به تدریج در وضع فعلی خود روی
كره زمین قرار گرفتهاند. اما بنابر فرضیۀ دیگری
كه از طرف چند تن از دانشمندان ابراز شده، این اقیانوس در نتیجۀ فرو
رفتن پوستۀ اولی زمین ایجاد گردیده است.
قدر مسلم این است كه سازههای
ثابت پوستهای زمین در بستر و حواشی اقیانوس هند زیاد
به دست آمده است و تحولات اخیر زمینشناسی مانند فرو رفتگیهای
(ژئوسینكلینال) جزایر سوندا و رشتههای میان اقیانوسی،
بخشهای كوچكی را دربر گرفته، و در واقع دنبالۀ ساختارهای
زمینشناختی رشتههای آلپی بیرمانی وشكاف (ریفت)
افریقای شرقی هستند ( بریتانیكا، IX / ۳۰۷, ۳۱۰).
پستی و بلندیها یا
توپوگرافی كف اقیانوس هند را به ۴ قسمت مشخص تقسیم كردهاند،
از این قرار:
۱. حواشی قارهای یا
آنچه از آن به فلات قاره و دشتاب تعبیر میشود كه بیشتر از
رسوبات اخیر تشكیل شده، و سطح مایل قارهای[۲۳]
را به وجود آورده است. فلات قارۀ اقیانوس هند اصولاً از باریكۀ نسبتاً همواری
به عرض متوسط ۵ / ۹۶ كمـ تشكیل میشود كه گاهی
وسعت آن به ۱۹۳ و حتى ۲۹۰ كمـ در دریای
عربستان و دریای اندامان و همچنین خلیج بنگال و مخصوصاً
در خلیج بزرگ استرالیا بین استرالیا و گینۀ جدید
میرسد. عمق قسمتهای خارجی فلات قاره از ۴۶ تا
۱۸۳ متر تفاوت میكند، ولی در شمال غرب استرالیا
تا ۲۷۴ و حتى ۳۶۶ متر اندازهگیری
شده است. در سواحل قارۀ قطب جنوب، فلات قاره به علت یخبندانها شكل خاصی به خود
گرفته، و از دو قسمت ـ خارجی (به عمق ۳۶۶ تـا
۴۵۷ متـر)، و داخلی (بـه عمق ۱۳۷ تـا
۱۸۳ متـر) ــ با شكافهای عمیق یخ بسته تشكیل
گردیده است. در فلات قارۀ نواحی استوایی، اشكال مختلف مرجانی و در حواشی
شمالی رسوبات ساحلی و تپههای ماسهای فراوان در دلتاهای
گنگ و
برهماپوترا[۲۴] و ایراوادی
و شط العرب دیده میشود.
۲. قوس جزیرهای: در
شمال شرقی اقیانوس هند قوس سوندا (شامل بخش بزرگی از اندونزی
و جزایر دیگر منطقه) به طول حدود ۱۴۹‘۵ كمـ
از سواحل برمه (میانمار) تا استرالیا كشیده شده است كه در بیش
از نصف طول آن چالۀ جاوه قرار دارد كه خود عمیقترین بخشهای اقیانوس
را به وجود میآورد (عمق این چاله تا ۴۵۰‘۷
متر گزارش شده است). قوس سوندا را به دو قسمت مشخص تقسیم كردهاند: جزایر
داخلی آتشفشانی، مانند جزایر سوندای بزرگ و سوندای
كوچك شامل سوماترا، جاوه، تیمور، و جزایر خارجی شامل مرتفعات
اندامان، نیكوبار، منتوایی۳ و بالی.
۳. حوضۀكف اقیانوس:
بنابر اكتشافات سالهای اخیر، كف اقیانوس هند را چند رشته كوه زیر
آبی به قسمتهای افریقایی، استرالیایی
و قطب جنوبی تقسیم میكند كه در داخل هر یك فلاتها، رشته
كوهها و حوضههای فرعی (به ابعاد ۳۰۰ كمـ در كومور
و شمال استرالیا، تا ۹۰۰ كمـ در جنوب اقیانوس و
استرالیا و قطب جنوب) وجود دارد ( بریتانیكا، IX / ۳۱۰).
كف حوضههای اقیانوس هند از گدازههای آتشفشانی پوشیده،
و از نواحی هموار و بیعارضهای تشكیل شده است كه به جلگههای
مغاكی[۲۵] معروفند و به وسیلۀ تپه ماهورها و
مرتفعاتی كه تپههای مغاكی[۲۶] خوانده میشوند،
از همدیگر جدا میگردند (جداری، ۲۴). عوارض نوع اول
در حواشی اقیانوس مشاهده میشود كه در آنها رسوبات انبوه قارهای
مخروطهای افكنه (گنگ در خاور و سند در باختر) را به وجود میآورند.
كانالهای عمیق و طولانی به عرض چند كیلومتر و به طول تا
۵۰۰‘۲ كمـ با بدنههای دیوار مانند به ارتفاع
۲۰۰ متر از مشخصات جلگههای مغاكی اقیانوس
است. تپه ماهورهای كف اقیانوس از مرتفعات منفرد و مخروطی شكل
آتشفشانی تشكیل میشود كه ارتفاع بعضی از آنها تا
۴۵۷ متر میرسد و اغلب بدنههای شیبدار و
قلل هموار و مسطح دارند ( بریتانیكا، همانجا).
در میان رشته كوههای زیرآبی
اقیانوس هند رشتۀ ۹۰ شرقی یا رشتۀ هند شرقی
كه در طول نصفالنهار °۹۰ شرقی و در
۱۹۶۲ م با طولی در حدود ۵ هزار كمـ كشف شده،
از شهرت و اعتبار خاصی برخوردار است و به مناسبت موقعیت جغرافیایی
خاص به رشتۀ ۹۰ شرقی شهرت یافته است. در سالهای اخیر
رشته كوهها و بریدگیها و شكافهایی در كف اقیانوس
هند كشف گردیده كه چالههایی به عرض ۵۰ تا
۱۵۰ كمـ و به طول تا ۳ هزار كمـ با بدنههای عمودی
به وجود آورده است. همچنین كوههای آتشفشانی مخروطی شكل و
عظیمی شناخته شده است كه بسیاری از جزایر این
اقیانوس در رأس آنها قرار دارند.
۴. رشتههای مركزی اقیانوس
هند از یك تودۀ عظیم كوهستانی در مركز اقیانوس در ۳ شاخۀ مشخص
منشعب شدهاند كه یكی به سمت شمال (رشتۀ كارلز
برگ[۲۷] یا عربستان ـ هندوستان) و دیگری به سمت
جنوب غربی (رشتههای غربی و جنوبی و اتلانتیك ایندین)[۲۸]
و سومی در جهت جنوب شرقی (رشتۀ مركزی، رشتۀ جنوب
شرقی و رشتههای قطب جنوب) پیش میروند (نك : نقشه) و
ارتفاع بعضی از آنها تا ۰۴۸‘۳ متر میرسد.
رشتههای مركزی اقیانوس هند را بریدگیهای عظیمی
قطع میكند كه بعضی از آنها مانند بریدگی
اون[۲۹] تا اعماق حوضههای عربستان و سومالی پیش
رفته، و باعث جا به جایی افقی طبقات در مسافتی برابر با
۳۰۰ كمـ شده است ( بریتانیكا، همانجا).
ضخیمترین لایههای
رسوبی اقیانوس هند به قطر ۹۸۱‘۱ متر در حواشی
نزدیك قارهها دیده میشود، در حالی كه ضخامت رسوبات مركزی
اقیانوس از ۱۰۰ متر تجاوز نمیكند و بیشتر آن
از بقایای آهكی پروتوزونهای یك سلولی تشكیل
شده است. در بین مدار °۵۰ عرض جنوبی و سرزمینهای
قطبی بقایای صدفها و جلبكهای آهكی[۳۰]،
و در اطراف خط استوا رسوبات مرجانی دیده شده، و در جنوب استوا در
اعماق زیاد، كف اقیانوس از گلهای قرمز پوشیده شده است. در
سراسر كف اقیانوس رسوبات قارهای محدود به دشتابهای ساحلی
و حداكثر نواحی شیب قارهای است ( بریتانیكا، IX / ۳۱۰).
عمق
به علت كم عمقی فلات قارۀ شمال
غربی استرالیا و وسعت قابل ملاحظۀ آن عمق متوسط
اقیانوس از ۸۰۰‘۳ متر فراتر نمیرود؛ از این
رو، آن را بین اقیانوسهای كبیر و اطلس قرار میدهد.
عمق بیشتر حوضههای این اقیانوس از ۵ هزار متر
تجاوز میكند، چنانكه در حوضۀ وارتن[۳۱] عمق دریا از ۶ هزار متر بیشتر
است (تومچاك، ۱۴۰) و در چالۀ جاوه از این
رقم هم فراتر میرود و در همین چاله است كه عمیقترین نقطۀ اقیانوس
هند در عمق ۴۵۰‘۷ متری اندازهگیری شده
است. در میان دریاهای اقیانوس هند دریای
عربستان ۳ هزار متر، خلیج بنگال ۴۰۰‘۲ متر،
دریای سریلانكا ۲ هزار متر، دریای سرخ
۴۹۰‘۲ متر و دریای مدیترانۀ
استرالیایی حداكثر ۷۴۰‘۲ متر عمق دارد
و تنها خلیج فارس است كه عمق متوسط آن از ۲۵ متر تجاوز نمیكند
(همانجا).
رودها
رودهای بزرگی كه آب آنها به
اقیانوس هند میریزد، عبارتند از ایراوادی، گنگ و
براهماپوترا كه همه به خلیج بنگال منتهی میگردند، سند كه به دریای
عربستان میریزد و فرات و دجله كه به صورت رود واحد اروند رود (شط
العرب) به خلیج فارس میریزند. از قارۀ افریقا
تنها دو رود معتبر به این اقیانوس منتهی میگردد كه یكی
زامبز[۳۲] و دیگری لیمپوپو[۳۳] است.
جمع مساحت حوضههای این رودها را
۰۰۰‘۰۵۰‘۵ مـایل مربع برابـر بـا
۸۴۹‘۰۷۳‘۱۳ كمـ۲ برآورد
كردهانـد (نك : آمریكانا، XV / ۳۱).
آب و هوا
از جمله مشخصات جغرافیایی
كه اقیانوس هند را از سایر اقیانوسهای جهان متمایز
میسازد، یكی وجود بادهای موسمی است كه عامل عمدهای
در ایجاد آب و هوای منطقه به شمار میرود و دیگری
فقدان محض شرایط قطبی در بخش شمال استواست (تومچاك،
۱۴۳).
كارشناسان اقلیمی از نظر آب
و هوایی اقیانوس هند را به ۴ طوقۀ مداری
تقسیم كردهاند كه هر یك دارای مشخصاتی خاص است، از این
قرار:
۱. طوقه شمالی شامل بخشی
از این اقیانوس است كه در شمال °۱۰ عرض جنوبی قرار
گرفته، و دارای آب و هوای نوع موسمی و بادهای باران زای
فراوان است. در این طوقه تابستانها یا در نیمۀ گرم
سال (از اردیبهشت تا مهر / مه تا اكتبر) جریانات جوی تابع مركز
كم فشار جنوب آسیا در شبه قارۀ هند است. این مركز كم فشار جریاناتی در جهت عكس حركت
عقربۀ ساعت (در این بخش از اقیانوس از جنوب غربی به شمال شرقی)
ایجاد میكند. در فصل زمستان و نیمۀ سرد سال عامل
عمدهای كه در شكلگیری جریانات هوا مؤثر است، مركز پر
فشار آسیایی متمركز در سیبری است كه جریاناتی
در جهت معكوس، یعنی مطابق حركت عقربۀ ساعت به وجود
میآورد. در نتیجه، تغییرات فصلی محسوسی در
جریانات هوایی در سراسر این طوقه به چشم میخورد،
به این صورت كه در تابستان بادهای موسمی قوی با سرعتی
برابر با ۴۰ فوت (ح ۲ / ۱۲ متر) در ثانیه از
جنوب غربی به شمال شرقی و در زمستانها با سرعت كمتری از شمال و
شمال شرقی به جنوب و جنوب غربی میوزند. بادهای نوع اول
به علت اینكه از روی اقیانوس برمیخیزند و از عرضهای
جغرافیایی پایین به نواحی شمالیتر میوزند،
مرطوب و بارانزا هستند، در حالی كه بادهای نوع دوم كه در ماههای
سرد سال از قارۀ آسیا بر
میخیزند، خشك و عاری از رطوبتند. در نتیجه، در این
طوقه تابستان فصل باران، و زمستان دورۀ خشكی است. مقدار باران
سالانه در نواحی شرقی دریای عربستان و خلیج بنگال
از ۴۰ اینچ (ح ۱۰۰ سانتیمتر) در سال
تجاوز میكند، ولی در نواحی غربی از حدود ۱۰
اینچ (۲۵ سانتیمتر) بیشتر نیست. در نواحی
نزدیك استوا مقدار باران سالانه خیلی بیشتر از این
است و از ۷۰ اینچ (۱۷۸ سانتیمتر)
تجاوز میكند.
میزان متوسط دمای تابستان
در این طوقه °۲۵ تا °۲۸ سانتیگراد است كه در
حواشی شرقی افریقا به علت جریانات سرد سومالی به
°۲۳ تقلیل مییابد. در زمستانها متوسط دمای
سراسر این طوقه حدود °۲۲ سانتیگراد است. ابری بودن
هوا در تابستانها ۶۰٪ تا ۷۰٪ و در زمستانها
۱۰٪ تا ۳۰٪ است.
۲. طوقۀ بادهای
بسامان[۱] كه بین °۱۰ تا °۳۰ عرض جنوبی
قرار دارد. در این طوقه جریانات مداوم هوا از جنوب شرقی و حاصل
توده هواهای استوایی است كه تحت تأثیر پر فشار دائمی
اقیانوس قرار دارند. در شمال این طوقه متوسط دمای سال
°۲۳ سانتیگراد، ولی در حدود °۳۰ جنوبی
در تابستان نیم كرۀ شمالی °۱۶ تا °۱۷ سانتیگراد، و در
زمستان °۲۰ تا °۲۲ است. باران این طوقه اندك و از
۸ اینچ (۲۰ سانتیمتر) در شمال تا ۴ اینچ
(۱۰ سانتیمتر) در جنوب تفاوت میكند.
۳. طوقۀ سوم در منطقۀ جنوب
استوایی و معتدلۀ نیم كرۀ جنوبی بین °۳۰ و °۴۵ عرض جنوبی
قرار دارد و شرایط اقلیمی آن تابعی از پر فشار دائمی
جنوب اقیانوس هند (در حدود °۳۵ عرض جنوبی) است. بادهای
غربی با شدت بیشتری در جنوب این طوقه میوزند. درجۀ گرما
در طول سال با افزایش عرض جغرافیایی تقلیل مییابد،
به این صورت كه در زمستان نیم كرۀ شمالی
از °۲۰-°۲۲ تا °۱۰ سانتیگراد و در
تابستان آن از °۱۶-°۱۷ تا °۶-°۷ سانتیگراد
تفاوت میكند. مقدار باران این طوقه همه جا یك نواخت و سالانه
در حدود ۴۰ اینچ (۱۰۰ سانتیمتر) است.
۴. طوقۀ بین
°۴۵ عرض جنوبی و قارۀ قطب جنوب كه دارای آب و هوایی
قطبی و جنب قطبی است. شرایط عمومی این طوقه را فعل
و انفعال كم فشار قطب جنوب و پر فشار دائمی جنوب اقیانوس هند به وجود
میآورد. بادهای غربی كه گاهی با شدت طوفانی میوزند،
در تمام سال در بخش اقیانوسی این طوقه حكمفرما هستند، ولی
در حاشیۀ قارۀ قطب جنوب بادهای شرقی تحتتأثیر یخ بندانهای
قطبی به وجود میآیند. متوسط گرمای تابستان این
طوقه (ماههای آذر، دی و بهمن) از °۶ تا °۷ سانتیگراد
در شمال، تا °۱۶- در جنوب، و در زمستان از °۱۰ تا
°۴- تفاوت میكند ( بریتانیكا، IX /
۳۱۱).
باران سالانه از ۱۲۰ سانتیمتر در شمال، تا
۶۰ سانتیمتر در جنوب تقلیل مییابد. در این
طوقه بر روی هم تغییرات سالانۀ گرمایی
هوا زیاد نیست و از °۵ تا °۶ سانتیگراد تجاوز نمیكند،
مگر در بخش جنوب غربی كه به °۱۵ سانتیگراد میرسد
(همان، IX / ۳۱۰-۳۱۱).
هیدرولوژی
شرایط هیدرولوژیك اقیانوس
هند را تنها اوضاع اقلیمی اقیانوس به وجود نمیآورد، بلكه
امتزاج آبهای آن با آبهای دریاها و اقیانوسهای اطلس
و كبیر و قطب جنوب در این امر تأثیر فراوان دارد (همانجا). از میان
دریاهای وابسته، ۳ دریای مدیترانهای
در شرایط هیدرولوژیك بیشتر اثر میگذارند و آن سه
عبارتند از خلیج فارس و دریای سرخ در شمال غرب، و دریای
مدیترانهای كه استرالیا را از آسیای جنوب شرقی
جدا میسازد (تومچاك، ۱۴۰).
گرمای آب
تعادل گرما در اقیانوس هند همواره
مثبت است و به طور متوسط سالانه از ۸۸ تا ۱۵۶ كیلوكالری
(در سانتیمتر مربع در سال) تفاوت میكند. وضع نیروی وارد
بر سطح آب در مدارات مختلف بر حسب كیلوكالری در سانتیمتر مربع
در سال به این شرح است (GSE, X / ۲۱۹).
°۱۰ تا °۲۰ عرض
شمالی ۲۵ تا ۴۳
خط استوا تا °۱۰ عرض جنوبی
۱۶- تا ۹
°۳۰ تا °۴۰ عرض
جنوبی ۵۶ تا ۸۰
°۴۰ تا °۵۰ عرض
جنوبی ۲۴- تا ۸۶-
در ماههای تابستان عدم تقارن
محسوسی در دمای آب اقیانوس در شمال °۲۰ عرض جنوبی
دیده میشود. در این ماهها دمای آب در نواحی شرقی
اقیانوس °۶ بیشتر از نواحی غربی است
(°۲۸ سانتیگراد در خلیج بنگال، °۲۲ در رأس
العسیر[۲]). در جنوب °۲۰ عرض جنوبی دمای آب
اقیانوس از °۲۲ تا °۱- سانتیگراد در نزدیكی
قارۀ قطب جنوب تفاوت میكند.
در زمستانها در بخشهای شمالی
دمای آب در دریای عمان °۲۳ و در خلیج بنگال
°۲۵ است. در همین فصل در °۲۵ عرض جنوبی
°۲۵ تا °۲۷ سانتیگراد و در مدار °۴۰
عرض جنوبی °۱۴ تا °۱۶ سانتیگراد و در سواحل
قارۀ قطب جنوب تا °۱- به ثبت رسیده است.
در نزدیكی خط استوا دمای
آب در نواحی شرقی اقیانوس °۲۸ سانتیگراد
است. نوسان سالانۀ دمای آب سطحی اقیانوس در بخش بزرگی از آن در
حدود °۴ تا °۵ سانتیگراد است. در نواحی استوایی
مشرق اقیانوس و جنوب عرض جنوبی تغییر سالانۀ دما
°۲ سانتیگراد، ولی در نواحی پر فشار جنوب اقیانوس
ممكن است تا °۱۰ برسد. در حواشی شمالی اقیانوس تغییرسالانۀ دمای
آب سطحی تابعی از گرمای جو است، بهگونهای كه در خلیج
فارس تغییر سالانۀ دما از °۱۴ سانتیگراد تجاوز میكند ( بریتانیكا،
IX / ۳۱۱؛ نیز نك : «دائرة المعارف ...
[۳]»، XIX / ۸۷، نقشههایی از پراكندگی
دمای سطحی آب اقیانوس).
شوری آب
شوری آبهای سطحی اقیانوس
هند از ۳۲ تا ۳۷ در هزار تفاوت میكند. در شمال غرب
این اقیانوس، خلیج فارس و دریای سرخ عامل اصلی
شوری آب اقیانوس محسوب میشوند و در نتیجه در فاصلۀ بین
خط استوا و دریای عربستان مقدار نمك آب از ۳۷ در هزار هم
تجاوز میكند، درحالیكه در نواحی شرقی به ۳۴
و حتى ۳۲ در هزار میرسد كه این تقلیل بر اثر ورود
آبهای شیرین رودهای بزرگ و مقدار باران سالانه است. از
°۴۰ عرض جنوبی تا سواحل قارۀ قطب جنوب شوری
آب اقیانوس از ۳۵ در هزار به ۵ / ۳۳ در هزار
تقلیل پیدا میكند كه در اینجا تقلیل شوری به
علت ذوب شدن یخهای قطبی است. در قسمتهای دیگر اقیانوس
هند مقدار نمك آبهای سطحی اقیانوس به طور متوسط كمی بیشتر
از ۳۵ در هزار است ( بریتانیكا، همانجا).
چگالی آب سطحی
درجۀ گرما تأثیر
بسزایی در چگالی آب اقیانوسها دارد و در نتیجه نقشۀ
پراكندگی چگالی آبها نظیر نقشۀ پراكندگی
گرمای آب از كار در میآید. در اقیانوس هند كمترین
چگالی آب سطحی در خلیج بنگال ۰۲۲ / ۱
گرم در سانتیمتر مكعب، و بیشترین آن در دریای
عربستان در حدود ۰۲۵ / ۱ گرم در سانتیمتر مكعب
است. در نیمۀ جنوبی اقیانوس چگالی آب از ۰۲۳ /
۱ گرم در سانتیمتر مكعب در خط استوا تا ۰۲۷ /
۱ گرم در ناحیۀ قطب جنوب تفاوت میكند (همانجا).
مقدار اكسیژن آبهای سطحی
اقیانوس هند از ۵ / ۴ در هزار در نواحی شمالی تا
۷- ۸ در هزار در عرض °۵۰ جنوبی تفاوت میكند،
ولی در عمق ۲۰۰ تا ۴۰۰ متری این
مقدار از ۲۱ / ۰ تا ۷۶ / ۰ در شمال، تا
۴ / ۲ در هزار در جنوب در تغییر است. در اعماق زیاد
اقیانوس مقدار اكسیژن دوباره افزایش مییابد و در
لایههای كف اقیانوس از ۰۳ / ۴ در هزار تا
۶۸ / ۴ در هزار اندازهگیری شده است.
رنگ آب اقیانوس هند در بیشتر
وسعت آن آبی سیر، و در نواحی نزدیك قطب جنوبی آبی
روشن، و در بعضی جاها مایل به سبز است (GSE, X /
۲۲۰).
مشخصات عمومی آب
یكی از خواص عمومی آب
اقیانوسها این است كه با ازدیاد عمق از گرما و میزان نمك
آن كاسته میشود و بر چگالی آن افزوده میگردد، ولی این
حكم در مورد آبهای اقیانوس هند در عرضهای °۴۵ تا
°۵۰ جنوبی صدق نمیكند، زیرا در این ناحیه
از عمق ۵۰۰ تا ۰۰۰‘ ۳ متری یك
لایه آب گرم كه از نواحی جنوبی استوا سرچشمه میگیرد،
در زیر آبهای سرد زیرین اقیانوس وجود دارد و در
شمال °۴۰ عرض جنوبی یك لایۀ دیگر با
شوری كمتر كه از نواحی قطب جنوب بر میخیزد، در اعماق
۵۰۰ تا ۰۰۰‘۱ متری مشاهده میشود.
در شمال ۱۰ عرض جنوبی آبهای فوقالعاده شور دریای
سرخ از طرفی و آبهای كم نمك خلیج بنگال از طرف دیگر باعث
میشود كه حداكثر و حداقل شوری به ترتیب در
۵۰۰ متر اول آب اقیانوس مشاهده شود. به طور كلی تغییرات
عمده در دما و شوری و چگالی آب اقیانوس در
۲۰۰‘۱ تا ۵۰۰‘۱ متری از
سطح آب بروز میكند. در این لایه از آب اقیانوس هند دمای
متوسط آب °۴ تا °۶ سانتیگراد، شوری آن ۶ /
۳۴ تا ۷ / ۳۴ در هزار و چگالی آن
۰۲۷ / ۱ تا ۰۲۸ / ۱ گرم در سانتیمتر
مكعب است و از ۵۰۰‘۱ متر به پایین تغییر
محسوسی در شوری و چگالی آب دیده نمیشود، ولی
دمای آب °۱ تا °۲ است كه در نواحی قطبی به
°۱- سانتیگراد تقلیل مییابد.
یخ بندان
در بخشهای قطبی اقیانوس
هند در ماههای زمستان نیم كرۀ جنوبی آبهای ساحلی
تا دهها كیلومتر از ساحل به ضخامت ۲ تا ۴ متر یخ میبندد.
در ماههای دی و بهمن (تابستان نیم كرۀ جنوبی)
كه یخها ذوب میشود، بادهای طوفانی قطعات بزرگ یخ
را به اقیانوس آزاد منتقل میسازد و در نواحی مغرب خط نصفالنهار
°۹۰ شرقی این كوههای یخی تا عرض
°۶۵ جنوبی میرسند و به ندرت در °۴۰ جنوبی
نیز به چشم میخورند
( بریتانیكا، IX / ۳۱۱-۳۱۲).
جزر و مدّ
در نواحی باز اقیانوس هند
جزر و مد كم و اصولاً نیمروزی است و در سواحل به طور متوسط از
۵۰ سانتیمتر تا ۵ / ۱ متر تغییر میكند،
ولی در بعضی سواحل شرقی مانند استرالیا به ۶ تا
۹ متر میرسد. در سواحل شمال غربی (دریای عربستان)
و شمال شرقی (خلیج بنگال) نوسانات شدید در جزر و مد مشاهده میشود
(همانجا).
جریانات آب
حركات آب سطحی تابع بادهای
غالب است. از این رو در شمال °۱۰ عرض جنوبی بر اثر وزش
بادهای موسمی حركت آبهای سطحی اقیانوس از فصلی
به فصل دیگر تغییر میكند. در ماههای سرد سال آبها
با سرعتی برابر ۳۰ تا ۵۰ سانتیمتر در ثانیه
در جهت عكس حركت عقربۀ ساعت حركت میكنند و در ماههای گرم سال این حركت بر
عكس به وقوع میپیوندد، ولی در خلیج بنگال در تمام سال جریانات
ملایمی با سرعت ۲۰ تا ۳۰ سانتیمتر در
ثانیه در جهت عكس حركت عقربۀ ساعت وجود دارد. بادهای موسمی در تابستان باعث میشوند
كه در یك طوقۀ ۱۰ درجهای در شمال و جنوب خط استوا آب با سرعتی
برابر با ۴۰ سانتیمتر در ثانیه از مغرب به مشرق حركت كند
كه این جریان هم در زمستان به صورت معكوس در میآید. در
جنوب خط استوا جریانات دریایی تقریباً ثابت و مداوم
است و این حالت از وزش بادهای بسامان یا جنوب استوایی
پیروی میكند، ولی بین °۴۰ تا
°۶۰-°۶۵ جنوبی جریانات حول قطبی[۴]
تحتتأثیر بادهای غربی به سمت مشرق در حركتند. در نواحی
مجاور قارۀ قطب جنوب یك سلسله بادهای محلی در جهت حركت عقربۀ ساعت
وجود دارد (نك : «دائرةالمعارف»، XIX / ۸۹-۹۰،
نقشههای مربوط به جریان آب در زمستان و تابستان). آنچه دربارۀ آبهای
سطحی گفته شد، تا عمق ۵۰۰ متری در نواحی شمالی
اقیانوس هند صدق میكند، ولی از عمق ۴۵۷ متر
به پایین كه تغییرات فصلی كمتر بدان نواحی
نفوذ میكند، یك جریان غربی با سرعتی برابر با چندین
سانتیمتر در ثانیه در شمال °۳۰ عرض جنوبی مشاهده
شده است. جریان حول قطبی كه بدان اشاره شد، تا كف اقیانوس ادامه
دارد. در حواشی جریاناتی كه در جهت مخالف همدیگر حركت میكنند
و نیز در جاهایی كه تغییرات ناگهانی در سرعت
حركت جریانات بروز میكند، حداكثر حركات عمودی آب اقیانوس
را میتوان مشاهده كرد. از این رو، در حدود °۵ جنوبی یعنی
منطقۀ واگرای جنب استوایی آب اقیانوس بالا میآید
و در °۳۰ تا °۱۰ جنوبی، یعنی منطقۀ همگرای
جنب استوایی و نیز در منطقۀ همگرای
قطبی (°۵۰ تا °۵۵ جنوبی) آب اقیانوس
فرو مینشیند و همین بالا آمدن و پایین رفتنهاست كه
تودههای آب اقیانوس را به حركت در میآورد ( بریتانیكا،
IX / ۳۱۲).
گیاهان و جانوران
چنانكه پیش از این اشاره
شد، قسمت اعظم سطح آبی اقیانوس هند در مناطق استوایی و
معتدل جنوبی واقع شده، و از مشخصات آبهای كمعمق نواحی استوایی
وجود انواع مرجان است كه همراه با جلبكهای آهكی قرمز قادرند جزایر
و آب بندهای مرجانی به وجود آورند. این قبیل محیطهای
مرجانی نیز به نوبۀ خود محلهای مناسبی برای زندگی انواع اسفنجها،
كرمها، خرچنگها، ستارههای دریایی و گونههای نرم
تنان فراهم میآورند.
قسمت عمدهای از سواحل استوایی
اقیانوس هند را انواع جنگلهای باتلاقی با حیوانات مخصوص
تشكیل میدهد كه از آن جمله نوعی ماهی است كه قادر است
مدت مدیدی خارج از آب زندگی كند.
حیات حیوانی در سواحل
جزر و مدی استوایی اقیانوس هند زیاد نیست، زیرا
شدت تابش آفتاب باعث هلاك حیوانات میشود و در سواحل معتدل كه تابش
آفتاب شدید نیست، جبلكهای قرمز و قهوهای و انواع حیوانات
بیمهره، به صورت انبوه رشد میكنند. در آبهای سطحی اقیانوس
هند و مخصوصاً تا عمق ۹۰ متر موجودات زندۀ فراوان زندگی
میكنند كه از آن جمله میتوان انواع تك سلولیها مانند پلانكتون
و گونههای جلبك را نام برد. در دریای عربستان نوعی جلبك
آبی ـ سبز وجود دارد كه غالباً نور شبتاب و شفافی از آن به چشم میخورد
(همانجا).
منابع طبیعی
در محدودۀ اقیانوس
هند مواد طبیعی فراوان، از جمله نفت و گاز در فلات قارۀ خلیج
فارس، دریای سرخ، تنگۀ باس در غرب استرالیا و نقاط دیگر، روتیل و زیركُن
در شمال غربی استرالیا، مادۀ بسیار كمیاب مونازیت
در ماسههای ساحلی هند، الماس و املاح فسفری در سواحل آگولاس، سنگهای
مرجانی در نقاط مختلف نواحی استوایی، رگههای غنی
آهن، مس، منگنز و فلزات دیگر در دریای سرخ، سنگ كرم در بخشهای
میانی اقیانوس و سرانجام مقادیر عظیمی از
سنگهای منگنز همراه با بسیاری فلزات نایاب دیگر كه
در بستر اقیانوس كشف شده است، یافت میشود (همانجا).
جغرافیای تاریخی
و نظریات جغرافیدانان مسلمان
نام: در میان دریاها و اقیانوسهای
جهان كمتر واحدی دیده میشود كه مانند اقیانوس هند در طول
تاریخ به نامهای گوناگون نامیده شده باشد. به گفتۀ
خوارزمی دریای قلزم، دریای اخضر، دریای
سند، دریای هند، دریای چین و دریای
بصره كه بخشهایی از آنها به یكدیگر پیوستهاند، دریای
كبیر را به وجود میآورند(ص ۷۴). سهراب هم دریای
قلزم، سند، هند، چین و فارس را دریای بزرگ جنوبی نامیده
است (ص ۵۹). ابن خردادبه از آن به نام بحر اخضر یاد كرده است (ص
۹۷). یعقوبی نیز آن را به همین نام خوانده
است (۱ / ۱۰۳). به گفتۀ مؤلف حدود
العالم (ص ۹-۱۰) «این دریا را تازیان
بحرالاخضر خوانند و چنین گفته است ارسطاطالیس اندر كتاب آثار علوی
كه این دریا گرد زمین برگردد، چون دائرة الآفاق و كشتی
اندر این دریا كار نكند و هیچ كس این دریا نبریده
است و ندانند كه آخر او با كجاست». ابوعبید بكری بحر حبشی را
بحر چین، هند، سند، زنج، بصره، ابله، فارس، عمان، بحرین، شحر، یمن،
ایله و قلزم تعریف كرده است (ص ۱۹۱). انصاری
دمشقی دربارۀ نام این دریا گفته است: پیشینیانی
كه سواحل این دریا را پیمودهاند، آن را به پارههایی
بخش كرده، و هر یك را با نام نواحی خاص مجاور آنها نامگذاری كردهاند
تا از این راه دوری آن بر ایشان نزدیك و درازی آن
كوتاه گردد و از آن جمله است دریای هركند، دریای غیض،
دریای صنف، دریای منسوب به سواحل صنجی (كه مملكت
مهراج در آن است)، دریای كله، دریای صندابولات، دریای
هند، دریای لاروی، دریای رانج، دریای
معبر و سیلان، دریای سراندیب، دریای راهون،
دریای قمر (دریای قمار و لقمرانه)، دریای
كنبایه، دریای منیبار، دریای سندمند (مند)،
دریای فارس، دریای یمن، دریای زنگ و دریای
بربر. سپس انصاری هر یك از این دریاها را به تفصیل
شرح داده است (ص ۲۵۲-۲۵۴).
چنین به نظر میرسد كه
بحراخضر بیشتر از سایر نامها بر اقیانوس هند اطلاق شده، چنانكه
در تقویم البلدان تصریح شده است كه بحر اخضر همان دریای
هند است كه بخش شرقی آن دریای چین و شمال آن سرزمین
هند و غرب آن بلاد یمن و جنوب آن بر ما معلوم نیست، ولی از خط
استوا تجاوز میكند و آنجاست كه جزیرۀ سراندیب
واقع است (ابوالفدا، ۲۲).
حدود و وسعت
حدود اقیانوس هند را ابن رسته قبل
از ابوالفدا بهتر از دیگران تعریف كرده، و آن را از دو سمت مشرق و
مغرب مشخص ساخته است، در حالی كه دیگر جغرافیدانان بیشتر
به شرح حدود شمالی پرداختهاند. وی در این باره گفته است كه
حدود آن از طرف مشرق از جزیرۀ تیزمكران تا بلاد چین و در سمت مغرب از انتهای عدن
آغاز میشود و آخر آن به بلاد زابج منتهی میگردد. در قسمت شرقی
دریای هند شهرهای هندیان، قمار، زنج و اقوام نج و ملیتهای
مختلف از مردم هند قرار دارند (ابن رسته، ۹۹). در همین باره
بكران گفته است: «ظَهر دریای عمان و پارس را كه با جانب جنوب دارد، دریای
اخضر خوانند و ابتدای آن دو از نزدیكی شهر عدن گیرند كه
عرض دریا به اندكی بازآید و آن فرضۀ ولایت یمن
است. بعد از آن دریا را عرض بیشتر شود و همچنین میكشد بر
ظهر حدود كرمان و مكران و سند و هند تا حد چین» (ص ۲۲).
یاقوت اقیانوس هند را بزرگترین
دریای منشعب از بحر محیط دانسته، و گفته است كه پهناورترین
آنهاست كه بیش از همه جزایر دارد و در سواحل آن بیشتر از دیگر
دریاها شهرها گسترده شدهاند. هیچ كس به طور مشخص نمیداند كه
محل پیوستن آن به اقیانوس محیط كجاست
(۱ / ۵۰۵).
دربارۀ وسعت اقیانوس
هند وحدت نظری در میان چند تن از جغرافیدانان وجود دارد كه
اقتباس آنان را از یكدیگر مدلل میسازد. ابن رسته گفته است كه
طول دریای هند از مغرب به مشرق است. این دریا از منتهىالیه
حبش (كه شامل سواحل افریقاست) تا آخر هند ادامه دارد. اندازۀ آن
برابر با ۸ هزار میل در ۷۰۰‘۲ میل است
و به مقدار ۹۰۰‘۱ میل از جزیرۀ استوا
در میگذرد (ص ۹۵). مسعودی بحر حبشی را شامل دریای
چین، سند، هند، زنج، بصره، ابله، فارس، كرمان، عمان، بحرین، شحر، یمن،
ایله و قلزم دانسته است كه دریایی بزرگتر از آن نیست
و طول آن از اقصى نقاط حبشه در مغرب تا اقصى بلاد هندو چین در مشرق ۸
هزار میل، و عرض آن ۷۰۰‘۲ میل و به روایتی
۹۰۰‘۱ میل است ( التنبیه ... ،
۴۶).
سواحل و خلیجها
جغرافیدانان اسلامی با
سواحل این اقیانوس و مخصوصاً سواحل شمالی آن آشنایی
كامل داشتهاند و شرح آن را به تفصیل در آثار خود آوردهاند. در میان
تمام آنچه دربارۀ سواحل اقیانوس هند نوشته شده است، آثار خوارزمی و سهراب وضعی
كاملاً استثنایی دارد، زیرا این دو دانشمند گرانقدر هر یك
سواحل هند را از مغرب به مشرق با چنان دقتی بیان كردهاند كه گویی
به اصطلاح امروز نقشهپردازی در سراسر آن عمل پیمایش انجام دادهاند.
آنها هر یك بیشتر از ۱۰۰ نقطه را با ذكر طول و عرض
جغرافیایی ذكر كرده، و وضع طبیعی ساحل را از لحاظ پیچ
و خمهایی كه به اشكال مختلف بوده، ارائه نمودهاند. متأسفانه آشفتگی
در ذكر ارقام طول و عرض كه با حروف ابجد مشخص شده، در چاپهای مختلف به قدری
است كه نمیتوان بدون تحقیق و تطبیق كافی نسخ موجود
براساس ارقام، نقشۀ سواحل را رسم كرد (خوارزمی، ۷۴-۸۰؛ سهراب،
۵۹-۶۴).
ابن رسته نیز وضع سواحل را به تفصیل
ذكر كرده (ص ۱۰۰)، و یاقوت در وصف بخشی از آن چنین
گفته است: ساحل بعد از تیز (انتهای خلیج فارس ـ چاهبهار) به سوی
مشرق پیچ میخورد و سواحل آن به دَیْبُل و قَسّ و سومنات كه
بزرگترین پرستشگاه هند است، میپیوندد و سپس خوری است كه
از آن داخل بَروَص میشوند كه از بزرگترین شهرهای آنان است.
آنگاه ساحل بیشتر پیچ میخورد تا از سرزمین ملیبار
(مالابار) كه از آن فلفل میآورند، میگذرد، و از مشهورترین
شهرهایشان منجرور، فاكنور، خورفَوْفَل و معبر است كه آخر سرزمین هند است
و آنگاه به سرزمین چین میرسد كه اول آن جاوه است و برای
رسیدن به آن باید به كشتی سوار شد (ص ۱ /
۵۰۵-۵۰۶).
ابن رسته خلیجهای اقیانوس
هند را هم بهتر از دیگران وصف كرده است و در این باره میگوید:
خلیجهای منشعب از دریای هند عبارتند از خلیج بربری
به طول ۵۰۰ و عرض كنارۀ آن ۱۰۰ میل،
خلیج ابله به طول ۴۰۰‘۱ و عرض آن در دهانه
۷۰۰ میل و كنارۀ آن دریای احمر است،
خلیج فارس به طول ۴۰۰‘۱ و عرض آن در دهانه
۵۰۰ میل و در منتهىالیه ۱۵۰ میل
و بین این دو حجاز و یمن قرار دارد و به طرف آخرین حد هند
خلیج اخضر به طول ۵۰۰‘۱ میل (ص
۹۵-۹۶). در این باره یاقوت گفته است كه از دریای
هند خلیجهای چندی منشعب میشود كه بزرگترین آنها
خلیج فارس و دریای قلزم است (۱ / ۵۰۵).
به گفتۀ حمدالله مستوفی بحر هند را بحر اخضر نیز خوانند و آن بحر را
۳ لجه است كه هر یك دریای بزرگی است، یكی
را بحر عمان و فارس و بصره خوانند، دوم را بحر قلزم گویند و سوم را بحر حمیر
خوانند و در هر یك جزایر بسیار است (ص ۲۳۱).
یاقوت در شرح جزایر اقیانوس
هند، خلیجها و دریاهای منشعب از اقیانوس را به صورت نقشهای
نشان داده است (نك : تصویر).
رودها
در میان رودهایی كه
به اقیانوس هند میریزند، جغرافیدانان مسلمان بیشتر
از همه به رودهای سند و گنگ توجه داشتهاند. از جمله به گفتۀ انصاری
دمشقی یكی از رودهای مهم جهان رود سند است كه آن را مهران
نیز نامیدهاند. این رود در افزایش و كاهش جانوران
گوناگون و رودهایی كه از آن جدا میشوند، همانند رود نیل
است و از سرزمینهای آبادان هند سرچشمه گرفته، به دریای
جنوبی میریزد (ص ۱۵۶). رود مهران از ۴
رود بزرگ تشكیل شده كه هر یك از آنها به اندازۀ فرات است و دو
رود از آنها از سرزمین سند، و یك رود از سرزمین كابل، و رود دیگر
از كشمیر (قشمیر) سرچشمه میگیرند و با هم گرد میآیند
و یك رود میشوند كه آن رود به دوره میرسد و از آنجا مهران نام
یابد. از آن پس به مولتان و منصوره و دَیبُلْ میرسد و در
۶ میلی آن به دریای هند میریزد. درازای
آن هزار فرسنگ است (همو، ۱۵۶-۱۵۷). دیگر
رود گنگ است كه از كوههای كشمیر سرچشمه میگیرد و در شمال
هند به سوی جنوب روان میشود تا به دریای هند میریزد.
«هندوان میپندارند كه این رود از بهشت آمده است و دریا در حد
امكان خود همواره با جزر و مد، آن را سجده میكند. بنابراین، هندوان این
رود را بسی بزرگ میدارند و چون كسی از آنها بمیرد، او را
میسوزانند و خاكسترش را به گنك میریزند» (همو،
۱۵۸). به گفتۀ همو از جمله رودهای دیگر رود بیرون است كه از شهرهای
كابلستان سرچشمه میگیرد و آنجا را به دو نیم میكند و به
دریای هند میریزد. دیگر رود رهبوط است كه از رود
مهران سرچشمه میگیرد (ص
۱۷۹-۱۸۰). رودهای دجله و فرات را نیز
كه از راه اروند رود به خلیج فارس میریزند، باید از جمله
رودهایی دانست كه با اقیانوس هند ارتباط دارند.
جزایر
جغرافیدانان و ملاحان اسلامی
كه بیشتر با جزایر واقع در سر راههای دریایی
و نزدیك سواحل آشنایی داشتهاند، شمار آنها را مختلف نوشته، و
بعضی را به تفصیل شرح دادهاند. به گفتۀ ابن رسته در
دریای هند ۳۷۰‘۱ جزیرۀ آباد
و غیر آباد وجود دارد كه از آن جمله است طبروبانی (سیلان) در
اقصی نقاط هند و مقابل سرزمینهای شرقی كه پیرامون
آن ۳ هزار میل است و در آن كوهها و شهرهای زیادی
وجود دارد و در اطراف آن ۱۹ جزیرۀ آباد است (ص
۹۶). یاقوت گفته است كه در این دریا جزیرههای
بسیار است كه شمار آن را كسی جز خدا نمیداند و بزرگترین
آنها سیلان است كه در آن شهرهای فراوان است و جزیرۀ زابج
و جزیرۀ سراندیب و سقطری (سوكوترا) و كولم و امثال آن (۱ /
۵۰۶). ابوالفدا دریای هند را دارای
۷۰۰‘۱ جزیرۀ آباد و شماری جزایر
خراب دانسته است (ص ۲۱-۲۲)، ولی به گفتۀ
حمدالله مستوفی در بحر هند كه آن را بحر اخضر نیز خوانند،
۳۰۰‘۲ جزیره مكتوب است (همانجا).
از جمله جزایری كه از آنها
نام برده شده، جابه، برطیل، كله، لنگبالوس، قمار، رامی، جزیرة
العقارب، سراندیب (سرندیب)، دیبجاب، قمیر و سلامطه است
(بكران ۴۰-۴۲؛ انصاری، ۱۸۸). به
گفتۀ مؤلف جهان نامه «جابه مملكتی عظیم است و این لفظ در
كتب معرب كردهاند و زابج مینویسند و در وی جزیرههای
بسیار است و عجایب بیشمار و پادشاه آنجا را مهراج خوانند ... و
جزیرهای كه این مهراج آنجا نشیند دو فرسنگ است ... و بدین
جزیره كوهی است بلند كه بر سر آن پیوسته آتشی میسوزد»
(بكران، ۴۰). شرح بسیاری از جزایر اقیانوس
هند و خلیج فارس در رحلۀ ابن بطوطه كه به اغلب آنها شخصاً سفر كرده، آمده است. دربارۀ جزیره
قیس (كیش) گفته است: از خنج بال به جزیرۀ قیس رفتیم
كه سیراف نیز خوانده میشود. این جزیره در ساحل بحر
هند كه متصل به دریای یمن و فارس است، قرار گرفته، و جزو كشور
فارس شمرده میشود (ص ۱ / ۳۳۹).
ماركوپولو كه در سفر برگشت خود به ایتالیا
مدتی در آبهای اقیانوس هند سرگردان بوده، شمار جزایر این
اقیانوس را اعم از مسكون و غیر مسكون
۷۰۰‘۱۲ دانسته است ( سفرنامه ... ،
۲۹۲-۲۹۳).
ذخایر اقیانوس هند
محصولات استوایی و فرآوردههای
حیوانی سواحل اقیانوس هند از روزگاران بسیار كهن مورد
توجه بوده است و بسیاری از تاریخنویسان و جغرافیدانان
دربارۀ وجود و خواص و مزایای آن محصولات در آثار خود سخن گفتهاند.
از جمله مؤلف ناشناختۀ هفت كشور در ضمن شرح جزیرۀ مهراج نوشته است: «در جزیرهای
كه آن را مهراج میخوانند و در دو سه جزیرۀ دیگر كه
نزدیك جزیرۀ مهراج است، عود و صندل و كافور و دیگر داروها و عقاقیر
فراوان بود و در آن جزیره بیشتر عود قماری باشد» (ص
۳۲). ابن رسته در شرح جزیرۀ طبروبانی
از وجود یاقوت سرخ و آسمانی در آن جزیره سخن میراند
(همانجا). جغرافیدان و جهانگرد نامی مسعودی كه خود پارهای
از سواحل اقیانوس را دیده است، دربارۀ دریای
هندوچین میگوید: در قعر آن لؤلؤ و در كوههای آن جواهر و
معادن طلا و نقره و سرب و قلع، و در دهان حیوانات آن عاج، و در رویشگاههای
آن آبنوس و خیزران و قنا و بقم و ساج و عود و درختان كافور و جوز و قرنفل و
صندل و ادویۀ معطر و انواع طوطی به رنگهای سفید و سبز و طاووسهای
كوچك و بزرگ به صورت مختلف یافت میشود ( مروج ... ، ۱ /
۴۵۰). به گفتۀ انصاری دمشقی در دریای هند كانهای سنگ
مغناطیس فراوان است (ص ۱۱۲) و بر كنار رود مهران كه نزدیك
ساحل دریاست، مقداری فلفل میروید (همو،
۱۵۸). در جزیرۀ سلامطه از دریای هند
چشمهای است كه آبش فوران میكند و سپس نزدیك همان چشمه فرو میرود
و از آن قطراتی بیرون میآید كه در شب به صورت سنگ سیاه
و در روز به صورت سنگ سفید بسته میشود (همو، ۱۸۸).
ابنبطوطه داستان مروارید و طرق تحصیل آن را به تفصیل شرح میدهد
(همانجا).
دریانوردی
در متون جغرافیایی قدیمی
چین دربارۀ مخاطرات سفر دریا و طوفانهای دریایی مطالب
زیادی به چشم میخورد، در حالی كه در زمانهای گذشته
ساكنان شبه قارۀ هند به علت در اختیار داشتن منابع سرشار طبیعی، نیاز
كمتری به «دل به دریا زدن» و از سواحل امن خود دور شدن احساس كردهاند
(چودوری، ۱۷). واقعیت این است كه برعكس مردمان
سواحل شبه قارۀ هند و سرزمینهای واقع در شرق آن كه همه در نواحی جنگلی
و پرنعمت جهان میزیستهاند، ساحل نشینان دریای
عمان، خلیج فارس و دریای سرخ بیشتر محیطهای
فقیر و بیآب و علف بیابانی پشت سر داشتهاند و در نتیجه
ناگزیر بودهاند كه برای امرار معاش به دریا رو آورده، از منابع
و امكانات آن حداكثر استفاده را به عمل آورند. از این رو، زندگی آنها
از دریا جدایی ناپذیر بوده، و همین امر باعث شده
است كه بهترین كشتیسازان و مطلعترین ملاحان و جسورترین
دریانوردان قرون گذشته در حوزۀ اقیانوس هند از میان همین ساحلنشینان برخیزند.
آنها با كشتیهای كوچك بادبانی خود نخست برای صید
ماهی و تحصیل قوت لایموت به دریا روی آوردند و سپس
ارتباط با نقاط دیگر را از راه دریا كه از طرق بیابانی و
خطرناك داخلی آسانتر بود، برقرار ساخته، به داد و ستد و مبادلۀ كالا
و بازرگانی پرداختند (اقتداری، ۷۷- ۷۸).
شرایط جغرافیایی
از بسیاری جهات با دریانوردی این ساحل نشینان
مساعد بوده است. یك خط كرانهای دور و درازی كه از خلیج
سوئز تا سر خلیج فارس كشیده شده، از ۳ طرف شبه جزیرۀ
عربستان را محدود میكند. نزدیك این خط بخشهای حاصلخیز
و نسبتاً سرسبز عربستان، یعنی یمن و حضرموت و عمان قرار دارد.
رابطۀ این بخشها با یكدیگر از راه دریا دشوارتر و
ترسناكتر از گذشتن از میان بیابانها و كوههایی كه این
بخشها را از هم جدا میكرد، نبود. داد و ستد با سرزمینهای همسایه
از دو سو جالب بود و ساحل نشینان عربستان در مغرب از راه دریای
سرخ، و در مشرق از راه خلیج فارس با دو مركز باستانی ثروت و تمدن و
فرهنگ، یعنی مصر و ایران در تماس بودند و به بینالنهرین
هم از راه خشكی و دریا و رودهای بزرگ دسترسی داشتند. بعد
از این دو سرزمین، گذشتن از آب و رسیدن به افریقای
شرقی و پیش رفتن در كرانههای گرم آن، كار آسانی بود و از
سوی شرق كرانههای ایران به هند میرسید و بادهای
موسمی سفر به افریقا و هند را آسان میكرد.
مجموع این شرایط دست به هم
داده، و ساحل نشینان شمال غربی اقیانوس هند را در موقعیتی
قرار داده بود كه بر بزرگترین راههای داد و ستد جهان تسلط داشتند
(حورانی، ۲-۳) و توانسته بودند از قدیمترین ایام
با دو طرف (افریقا و هند و ماوراء آن) رابطۀ دریایی
برقرار كنند كه شواهد آن در نوشتههای سومری و اكدی هزارۀ
۳ قم و نیز در نوشتههای مصری مسطور است (همو،
۶-۷). ایرانیان كه به تشكیل امپراتوری هخامنشی
موفق شده بودند، چون ذاتاً مردمانی كشاورز و گلهدار بودند و از سرزمینهای
دور از دریا برخاسته بودند، در ابتدای امر به مسألۀ دریانوردی
توجهی نداشتند. ولی همینكه متصرفات آنها به آبهای مدیترانه
و دریای سیاه و خلیجفارس رسید، دیدند كه
اداره و حفظ سرزمینهای دور دست و بر قراری ارتباط با ممالك قلمرو
پهناور خود، مستلزم داشتن كشتی و ایجاد نیروی دریایی
است. از این رو ملاحان فنیقی و یونانی صور و صیدا
و عكا و جزایر و سواحل آسیای صغیر را به خدمت گرفتند و به
دریاها گسیل داشتند. طولی نكشید كه فرمانروایی
آنان بر دریاهای مجاور مسلم گردید و امور بازرگانی
عربستان، هند، چین، افریقا و مدیترانه را به دست گرفتند (اقبال،
۱۵). به نظر میرسد كه نظام حكومتی هخامنشی و توجه
شاهان این سلسله به سرزمینهای ماوراء بحار توأم با نوع معیشت
و آداب زندگی ساحل نشینان متصرفات آنها زمینۀ مساعدی
برای آغاز دریانوردی و ایجاد بازرگانی بین
شرق و غرب اقیانوس هند فراهم كرده باشد؛ مخصوصاً كه اسكندر هم كه خود دریانورد
بود، در توسعۀ راههای دریایی ساعی بود و نئارخوس سردار
نامی خود را وادار كرد كه از دهانۀ سند خود را به انتهای خلیج
فارس برساند (مستوفی، ۴۴، ۴۵). پادشاهان اشكانی
و ساسانی هم كم و بیش همان سیاستها را دنبال كردند. اما در قرون
بعد از ظهور اسلام و مخصوصاً در زمانی كه بغداد پایتخت و دارالعلم
جهان اسلام بود، دریانوردی ساحل نشینان شمال غربی اقیانوس
هند كه به دین اسلام مشرف شده بودند، به اوج اعتبار و اهمیت خود رسید
و در همان سدهها بود كه دریانوردان مسلمان واسطۀ عمده بین
بازرگانی شرق و غرب اقیانوس هند بودند و با رفت و آمدهای خود نه
فقط رونقی به بازرگانی میدادند، بلكه با هر سفر خود اطلاعات
جغرافیایی تازهای به ارمغان میآوردند و بر شناخت
كم و كیف این اقیانوس و تكمیل نقشۀ جغرافیایی
آن میافزودند.
با اینكه دربارۀ وجود
ارتباط دریایی بین شمال غربی و شمال شرقی، یعنی
بین خلیج فارس و چین، جسته گریخته مطالبی گفته شده
است، باید دانست كه ارتباط منظم بین خلیج فارس و كانتون در جنوب
چین از زمانی برقرار شد كه دو امپراتوری بزرگ همزمان در انتهای
این شاهراه دریایی به وجود آمد، یكی امپراتوری
اسلامی در زمان خلافت عباسیان در مغرب، و دیگری امپراتوری
خانوادۀ تانگ (۶۱۸ تا ۹۰۷ م) در چین
(حورانی، ۸۲). رسیدن خاندان عباسی به خلافت انگیزۀ نوی
برای داد و ستد در خلیج فارس پدید آورد، زیرا پایتخت
از دمشق به بغداد برده شد و طولی نكشید كه با رشد و توسعۀ سریع،
به یك مركز بزرگ جمعیت و ثروت و رفاه، و در نتیجه مركز بازرگانی
جهان اسلام مبدل گردید. این وضع ناگزیر رفت و آمد از بندرهای
ابله و سیراف را برمیانگیخت كه مراكز عمدۀ دریاپیمایی
بودند و محمولات رسیده به آنها با كشتیهای رودپیما به بغداد
میرسید. چنانكه طبری نقل كرده، منصور خلیفۀ عباسی
در وصف دجله و بغداد گفته است: «این است دجله؛ میان ما و چین
مانعی نیست، هرچه بر دریاست میتواند بر روی آن نزد
ما بیاید» (نك : همو، ۸۶). و این خود میرساند
كه راه مستقیم دریایی از سواحل خلیج فارس تا چین
دایر و پا بر جا بوده است، چنانكه ابن خردادبه پایگاههای سفر را
از خلیج فارس تا چین به تفصیل وصف كرده است و مسعودی كه
خود از راه دریا به هند و افریقا رفته، و نیز یعقوبی،
ابن فقیه، ابن رسته، اصطخری، ابن حوقل و مقدسی داستانهای
مفصل، گاه با استفاده از یكدیگر، دربارۀ این
شاهراه دریایی آوردهاند (نك : همو، ۹۰).
همزمان با این دانشمندان، سفرنامهنویسانی
هم داستانهای سفرهای دریایی خود به مشرق اقیانوس
هند را به یادگار گذاشتهاند كه از بسیاری جهات دارای
ارزش فراوان است؛ از آن جمله است سفرنامۀ سلیمان سیرافی
كه نخستین بازرگانی است كه در ۲۳۷ ق /
۸۵۱ م از بندر سیراف در شمال خلیج فارس به قصد
تجارت با چین از طریق دریای عمان و خلیح بنگال وارد
تنگۀ مالاكا شده، و از طریق دریای جنوبی چین به
كانتون رفته است (صفینژاد، ۱) و سپس خاطرات و مشاهدات سفر خود را به
زبان عربی به رشتۀ تحریر در آورده است. در ۳۰۴ ق یكی دیگر
از اهالی سیراف به نام ابوزید حسن سیرافی ضمن تأیید
صحت مطالب كتاب سلیمان سیرافی، نوشتههای او را مورد تجدید
نظر قرار داده، و با اضافه كردن اطلاعاتی آن را در دو بخش نگاشته است. بخش
اول این كتاب شامل اطلاعاتی در زمینههای تاریخ و
جغرافیای چین و هندوستان و آداب و رسوم و شرح زندگی مردم
و نظام اجتماعی و مذهبی آنان و نیز شرایط بازرگانی
و كالاهای مورد تجارت و بنادر و كشتیها و دیگر مسائل است. در
بخش دوم، سیرافی خط سیر دریایی خود، و نیز
۷ دریایی را كه در این مسیر واقع شده (دریای
فارس، دریای عمان، دریای هرقند، دریای
كلاهبار، دریای كردنج، دریای صنف و دریای چین)،
به تفصیل هر چه تمامتر شرح داده است (نك : همو، ۶-۷،
۱۱-۱۴). دیگر كتاب عجائب الهند رامهرمزی از
آثار قرن ۴ ق است كه در آن نام عدهای از دریانوردان و
بازرگانان ایرانی ذكر شده است و از مندرجات آن به خوبی استنباط
میشود كه دریانوردی و بازرگانی اقیانوس هند بیشتر
به وسیلۀ ایرانیان صورت میگرفته است (نك : فقیهی،
۲۴۸- ۲۴۹).
دانشمندان وجود بسیاری از
واژههای متداول در دریانوردی را كه هم اكنون مورد استفاده است
و ریشۀ ایرانی دارد و در قاموسهای دریانوردی به
ثبت رسیده است، دلیل بر سیادت ایرانیان و نقش مهم
آنها در دریانوردی اقیانوس هند دانستهاند؛ از آن جمله است:
رهنامه، رهبان، رهمانج، رهنما، رهدار، لنگر، دفتر، بندر، سكان، زام، ناخدا، خن
(بادنما یا خانههای بادنما)، دونیج، دیدبان، سنبوق و ...
(اقتداری، ۸۸؛ حورانی، ۸۷ - ۸۸).
سیادت دریایی
مسلمانان ساحلنشین شمال غرب اقیانوس هند تا زمانی كه رفت و آمد
دریایی با كشتیهای بادبانی و نیروی
انسانی انجام میگرفت، پا بر جا بود و ملاحان مسلمان كه فنون دریانوردی
را طی نسلهای متوالی فراگرفته بودند، در آبهای این
اقیانوس بیرقیب بودند، اما با شروع دورۀ اكتشافات
جغرافیایی و راه یافتن كشورهای اروپایی
مخصوصاً اسپانیا و پرتغال به دریاهای دور دست، اهمیت و
اعتبار دریانوردی مسلمانان رو به افول گذاشت. در
۱۴۹۸ م واسكودوگاما در مالندی در افریقای
شرقی به دنبال رهبانی میگشت كه او را به هند راهنمایی
كند. آنجا او رهبان مشهور شهابالدین احمد ابن ماجد (ه م) را یافت و
او را بر آن داشت كه دستۀ كشتیهای پرتغالی را از میان دریا به كالیكوت
در مغرب هند رهبری كند. به این ترتیب، یك دریانورد
بزرگ عرب كمك كرد كه ناوبری عرب در اقیانوس هند سرنگون گردد، چون
عربها پس از این دیگر نمیتوانستند پرتغالیها یا
ملتهای دیگر اروپایی را كه در پی آنها آمدند، بیرون
برانند، یا با آنها برابری كنند (همو،
۱۱۳-۱۱۴).
سفر واسكودوگاما راه پرتغالیان را
به اقیانوس هند باز كرد و آنان توانستند بعدها نقاط حساس خط دریایی
شمال اقیانوس هند و ازجمله جزیرۀ هرمز را یكی
بعد از دیگری به تصرف درآورند و پایگاههایی در هر یك
بنا كنند و حتى نایبالسلطنه برای هند معرفی نمایند (نوایی،
۳-۴). سلطۀ پرتغالیها در آبهای اقیانوس هند یك قرن به طول
انجامید و در این مدت آنها توانستند در سراسر راه دریایی
شمال اقیانوس تأسیسات بازرگانی ایجاد كنند و نیروهای
دریایی خود را مستقر سازند. اما در آغاز قرن ۱۷م با
تشكیل و انسجام دولت صفوی در ایران پرتغالیها روز به روز
قدرت خود را از دست دادند و از خلیج فارس رانده شدند (صباح،
۱۷).
همزمان با عقبنشینی اجباری
پرتغالیها، كشورهای انگلیس و هلند و فرانسه یكی بعد
از دیگری در صحنۀ اقیانوس هند ظاهر شدند و هر یك به بهانۀ بازرگانی
مقدمۀ تصرف و استثمار سواحل شمالی و شمال شرقی اقیانوس را
فراهم ساختند. این تصرف و استثمار با تأسیس كمپانیهای هند
شرقی (در انگلستان: ۱۵۹۹ م، در هلند:
۱۶۰۲ م، در فرانسه: ۱۶۶۴ م) آغاز
شد (همو، ۱۸) و طولی نكشید كه انگلستان شبه قارۀ هند و
نواحی همجوار، فرانسه شبه جزیرۀ هندوچین،
و هلند مجمع الجزایر اندونزی را به تصرف درآوردند. با پیدایش
كشتیهای بزرگ تجاری ساخت اروپا، فعالیتهای چند سالۀ دریانوردان
ساحلنشین كه از داشتن این قبیل كشتیها محروم بودند، به
تدریج متوقف و محدود به سفرهای كوتاه ساحلی گردید. از طرف
دیگر با گذشت زمان، اطلاعات جغرافیایی روزبهروز بیشتر،
و حدود و ثغور متصرفات اروپاییان استعمارگر مشخصتر شد. در سالهای
آخر قرن ۱۸ م استرالیا و زلاندنو در جنوب شرقی اقیانوس
هند كشف گردید و با سفرهای اكتشافی كاپیتان كوك و
مسافرتهای اكتشافی در جنوب اقیانوس هند، ارتباط این اقیانوس
با اقیانوسهای كبیر و اطلس روشن شد، در حالی كه این
مسأله از جمله معضلات جغرافیاییی بود كه از زمان بطلمیوس
تا اواخر قرن ۱۸م لاینحل مانده بود. در آغاز قرن ۲۰
م نقشۀ سیاسی اقیانوس هند و سرزمینهای ساحلی
آن از همه طرف به صورتی شكل یافته بود كه تا سالهای بعد از جنگ
جهانی دوم و فروپاشی امپراتوریهای دول استعمارگر اروپایی
پایدار ماند.
مآخذ
ابن بطوطه، سفرنامه، ترجمۀ
محمدعلی موحد، تهران، ۱۳۷۰ ش؛ ابن خردادبه، عبیدالله،
المسالك و الممالك، بیروت، ۱۴۰۷ ق /
۱۹۸۸ م؛ ابن رسته، احمد، الاعلاق النفیسة، ترجمۀ حسین
قرهچانلو، تهران، ۱۳۶۵ ش؛ ابوعبید بكری،
عبدالله، المسالك و الممالك، به كوشش وان لون و.ا. فره، تونس،
۱۹۹۲ م؛ ابوالفدا، تقویم البلدان، به كوشش رنو و
دوسلان، پاریس، ۱۸۴۰ م؛ اقبال، عباس، مطالعاتی
در باب بحرین و جزایر سواحل خلیج فارس، تهران،
۱۳۲۸ ش؛ اقتداری، احمد، خلیج فارس، تهران،
۱۳۵۶ ش؛ انصاری دمشقی، محمد، نخبة الدهر،
ترجمۀ حمید طبیبیان، تهران، ۱۳۵۷ ش؛
ایرانی، لادن، موضع هند در قبال مسائل اقیانوس هند، تهران،
۱۳۷۱ ش؛ بكران، محمد، جهان نامه، به كوشش محمدامین
ریاحی، تهران، ۱۳۴۲ ش؛ جداری عیوضی،
جمشید، جغرافیای آبها، اقیانوسها، دریاها، دریاچهها،
تهران، ۱۳۶۹ ش؛ حدود العالم، به كوشش منوچهر ستوده،
تهران، ۱۳۴۰ ش؛ حمدالله مستوفی، نزهة القلوب، به
كوشش گ. لسترنج، لیدن، ۱۳۳۱ ق /
۱۹۱۳ م؛ حورانی، جرج ف.، دریانوردی عرب
در دریای هند، ترجمۀ محمد مقدم، تهران، ۱۳۳۸ ش؛ خوارزمی، محمد،
صورة الارض، به كوشش هانس فون مژیك، وین،
۱۳۴۵ ق / ۱۹۲۶ م؛ سفرنامۀ
ماركوپولو، ترجمۀ حبیبالله صحیحی، تهران، ۱۳۵۰
ش؛ سهراب، عجائب الاقالیم السبعة، به كوشش هانس فون مژیك، وین،
۱۳۴۷ ق / ۱۹۲۹ م؛ شناسایی
كشورهای آسیا، ترجمۀ فرامرز یاوری، تهران، گیتاشناسی؛ صباح، سالم
الجبیر، امارات خلیج فارس و مسألۀ نفت، ترجمۀ علی
بیگدلی، ۱۳۶۸ ش؛ صفینژاد، جواد، سفرهای
سلیمان سیرافی ... ، تهران، ۱۳۶۷ ش؛ فقیهی،
علیاصغر، چگونگی فرمانروایی عضدالدولۀ دیلمی
... ، تهران، ۱۳۷۳ ش؛ مستوفی، احمد، «سفر دریایی
نئارخ در سواحل خلیج فارس»، مجلۀ دانشكدۀ ادبیات،
تهران، ۱۳۳۵ ش، س ۳، شم ۴؛ مسعودی، علی،
التنبیه و الاشراف، بیروت، دارصعب؛ همو، مروج الذهب، بیروت،
۱۳۸۵ ق / ۱۹۶۵ م؛ مؤمنی، ایرج،
مبانی اقیانوسشناسی، تهران، ۱۳۷۵ ش؛
نوایی، عبدالحسین، روابط سیاسی ایران و اروپا
... ، تهران، ۱۳۷۲ش؛ هفت كشور یا صور الاقالیم،
به كوشش منوچهر ستوده، تهران، ۱۳۵۳ ش؛ یاقوت،
بلدان؛ احمد، تاریخ، ترجمۀ ابراهیم آیتی، تهران، ۱۳۶۲ ش؛
نیز:
Americana; Britannica, Macropaedia, ۱۹۷۸; Chaudhuri, K. N., Trade and
Civilisation in the Indian Ocean, Cambridge, ۱۹۸۵; Enciclopedia Italiana, Rome; GSE; Tomczak, M.
and J. S. Godfrey, Regional Oceanography: an Introduction, London, ۱۹۹۴.