responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دائرة المعارف بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 5  صفحه : 643

اصطخری، ابواسحاق


نویسنده (ها) :
عنایت الله رضا
آخرین بروز رسانی :
پنج شنبه 28 شهریور 1398
تاریخچه مقاله

اِصْطَخْری، ابواسحاق ابراهیم بن محمد فارسی اصطخری، معروف به كرخی، جغرافی‌دان پر آوازۀ سدۀ 4 ق / 10 م. وی از اهالی استخر (اصطخر) فارس بود (حمیده، 199). سال تولدش مشخص نیست، ولی سال درگذشتش با اختلاف پس از 340 ق / 951 م (همانجا)، و 346 ق / 957 م (زركلی، 1 / 61؛ افشار، مقدمه، 7) نوشته شده است. اصطخری پس از ابوزید احمد بن سهل بلخی (د 322 ق) از پایه‌گذاران دانش جغرافیا در جهان اسلام است. گرچه نوشته‌های اصطخری از صور الاقالیم ابوزید بلخی مایه گرفته، ولی وی مطالبی بر آن افزوده است (كراچكوفسكی، IV / 194).
از مصنفات اصطخری دو كتاب به نامهای صور الاقالیم و مسالك الممالك برجا مانده است. ظاهراً اصطخری ابتدا صور الاقالیم (= كتاب الاقالیم) را تصنیف كرده، سپس آن را با شرح و تفصیل بیشتری تدوین نموده، و برپایۀ سنت كهن مسالك الممالك نامیده است (افشار، همان، 7- 8؛ نك‍ : دخویه، «مسأله ... »، 42-58).
متن نسخۀ خطی كتاب الاقالیم اصطخری كه به زبان عربی، و تاریخ پایان كتابت آن 690 ق است (ص 126)، نخستین بار به كوشش مولر در 1255 ق / 1839 م انتشار یافت. دخویه متن قدیم مسالك الممالك را كه به زبان عربی بوده، در 1870 م با پیش گفتاری به طبع رسانده است (دخویه، مقدمه، 7-8). در ضمن، نظری ابراز شده، مبنی بر اینكه گویا اصل این اثر به زبان فارسی بوده است (GAL, S, I / 408؛ كراچكوفسكی، IV / 197-198). هر دو اثر اصطخری از نظر فهرست مطالب مشابه یكدیگرند، ولی مسالك الممالك از كتاب الاقالیم مشروح‌تر است. ترتیب مطالب این كتاب برخلاف اثر ابوزید براساس اقالیم سبعه از جنوب به شمال نیست، بلكه در آن، اقالیم بر تقسیماتی جغرافیایی پایه‌گذاری شده است كه شمار اقلیمها به 20 می‌رسد (بارتولد، VIII / 518). اصطخری خود به تفاوت میان تقسیمات جغرافیایی خویش و دیگران اشاره كرده، و نوشته است كه «این كتاب نه بر وضع هفت اقلیم نهادیم ... و اگر كسی خواهد كه كیفیت هفت اقلیم بداند، در كتابهای دیگر ... معلوم توان كردن» (مسالك و ممالك، 3).
اصطخری همانند دیگر جغرافی‌نگاران اسلامی تنها به توصیف جهان اسلام پرداخته، و آن را به 20 اقلیم ــ البته نه به معنای خاص آن ــ بخش كرده است. وی در تقسیمات جغرافیایی خویش به مناطق واقع در طول و عرضهای شناخته شده چندان عنایتی مبذول نداشته، بلكه به مناطق جغرافیایی وسیع و سرزمینهای بزرگ توجه نموده است و پس از ذكر اطلاعات عمومی پیرامون «ربع مسكون» و مساحت سرزمینها، وضع دریاها را به شرح
آورده، و به صورتی مشروح به ذكر مختصات مناطق اسلامی عصر خویش ــ ازجمله جزیرةالعرب، دریای پارس، مغرب، اندلس، سیسیل، مصر، شام، دریای روم (مدیترانه)، جزیره، عراق، جنوب ایران (خوزستان، پارس، كرمان)، سند و هند، مركز و شمال ایران، ارمنستان، اران و آذربایجان، جبال، دیلم، خزر، دریای خزر و سرانجـام مـاوراءالنهـر ــ پـرداختـه اسـت (همـان، 4-5؛ نك‍ : كراچكوفسكی، IV / 197).
این تقسیم‌بندی در نسخه‌های عربی و ترجمه‌های فارسی همگون و بر یك روال است. اصطخری در وصف هر یك از كشورها و سرزمینها، اطلاعاتی از حدود و نیز شهرهای آنها با ذكر مسافتها به دست می‌دهد و با تفصیل به شرح محصولات بازرگانی، صنعت و اوضاع و احوال قومی و نژادی آنها می‌پردازد (كراچكوفسكی، همانجا). گاه مطالب كتاب اصطخری دربارۀ برخی مناطق، بسیار مختصر و كوتاه است. به عنوان نمونه كراچكوفسكی به نقل از میكله آماری می‌نویسد كه نوشتۀ اصطخری دربارۀ سیسیل (صقلیه) اندك، ولی بسیار پر مغز و حائز اهمیت است (همانجا؛ نك‍ : اصطخری، مسالك الممالك، 70).
گاه نكته‌های ناروشنی در كتاب اصطخری می‌توان یافت. یكی از این نكته‌ها جبل القلال (جبل القلل) در دریای مدیترانه است (همان، 71). رنو این ناحیه را با فراكسینتوم نزدیك فرانسه كه از اواخر سال 889 تا 972 م در تصرف اعراب بود، تطبیق داده است (نك‍ : كراچكوفسكی، همانجا؛ مینورسكی، 23-24)؛ اما مینورسكی می‌نویسد كه هنوز این نكته به درستی مشخص نشده است (ص 24).
اصطخری سراسر خلیج فارس و بحر عمان و بخش بزرگی از اقیانوس هند از ساحل شرقی افریقا، زنگبار تا حدود سراندیب (سیلان) را دریای پارس نامیده است و گاه انتهای این دریا را به سرزمین چین رسانده است ( مسالك و ممالك، 31- 38).
وسیع‌ترین بخش كتاب اصطخری مربوط به سرزمین پارس است. در واقع بیشتر مطالب این كتاب به سرزمین ایران اختصاص دارد. وی در شرح مربوط به سرزمین پارس نه تنها به ذكر مسافتها و شهرهای بزرگ و بناهای معروف پرداخته، بلكه به دژها، شهرهای حصین، آتشكده‌ها و رودها نیز اشاره كرده است (همان، 104-106). وی سپس به شرح دریاچه‌ها پرداخته، و باز از خلیج فارس یاد كرده، و نوشته است: «دریای پارس خلیجی باشد از دریای محیط ... و آن را به پارس و كرمان باز خوانند» (همان، 109-110).
نسخۀ خطی كتاب الاقالیم اصطخری با 19 نقشه همراه است. در نسخۀ فارسی مسالك و ممالك 20 نقشۀ رنگی و 2 نقشۀ سیاه
و سفید وجود داشته كه به كوشش ایرج افشار به چاپ رسیده است. به گفتۀ وی در همۀ نسخه‌های فارسی كتاب نقشه‌های رنگین وجود دارد. نقشه‌های كتاب از روی نسخۀ موزۀ ایران باستان ــ كه نسخۀ كامل و كهن موجود بوده ــ به طبع رسیده است (مقدمه، 26). احتمالاً اصطخری در همراه كردن آثار خود با نقشه‌ها روش ابوزید بلخی را به كار گرفته است، چه، از نام كتاب ابوزید بلخی، صور الاقالیم، می‌توان دریافت كه این كتاب با نقشه‌هایی همراه بوده است. نوشته‌های جغرافی‌نگارانی چون مقدسی، یاقوت و دیگران نیز مؤید این نكته است (مقدسی، 5، حاشیه؛ بارتولد، VIII / 518-519).
دربارۀ نقشه‌های كتاب اصطخری نظر جغرافی‌نگاران تا اندازه‌ای متفاوت است. ابن حوقل كه معاصر اصطخری بوده، و گویا در 340 ق با وی دیداری داشته است (كراچكوفسكی، IV / 198)، دربارۀ این دیدار چنین می‌نویسد: ابواسحاق فارسی را دیدم كه این نقشه را از سرزمین سند (هند) كشیده بود كه آشفته می‌نمود. وی نقشۀ فارس را نیكو كشیده بود. من آذربایجان را بدین‌گونه كشیدم كه نیكو خواند. جزیره را نیز كشیدم كه پسندید. نقشه‌ای از مصر كشیده بود كه به كار نمی‌آمد. نقشۀ مغرب نیز اغلب خطا بود. او به من گفت زادگاه تو را شناختم و شرح زندگی تو را دانستم، می‌خواهم خطاهای كتاب مرا اصلاح كنی. من چند نقشه را با نام خود او اصلاح كردم (2 / 329).
مقدسی و یاقوت و دیگران از اهمیت و درستی كتاب اصطخری یاد كرده، نوشتۀ او را برتر و كامل‌تر از اثر ابوزید بلخی دانسته‌اند. گرچه گاه اثر اصطخری با نوشته‌های ابوزید بلخی خلط شده، و گمراهیهایی پدید آورده است. مقدسی می‌نویسد: در ری كتابی در كتابخانۀ صاحب بن عباد منسوب به ابوزید بلخی همراه با نقشه‌هایی دیدم؛ مشابه همان كتاب را در نیشابور نزد رئیس ابومحمد میكالی مشاهده كردم كه نام مؤلف نداشت و می‌گفتند: مصنف آن ابوبكر محمد بن مرزبان محولی كرخی بوده كه به سال 309 ق درگذشته است؛ باز عین همان كتاب را در بخارا دیدم كه منسوب به ابراهیم بن محمد فارسی (اصطخری) بود (همانجا). مقدسی انتساب كتاب را به اصطخری درست‌تر دانسته است، زیرا كسانی را دیده كه اصطخری و كتاب او را می‌شناخته‌اند. وی از نقشه‌های درست كتاب نیز یاد كرده است (همانجا؛ بارتولد، VIII / 519).
به نظر می‌رسد كه مؤلف كتاب حدود العالم نسخه‌ای از اثر بلخی یا اصطخری را در اختیار داشته، و از آن بهره گرفته است. این نكته را در بخشهای مربوط به سرزمینهای غربی از جمله ملطیه می‌توان یافت. در مورد ملطیه مطالب ارائه شده از سوی مؤلف حدود العالم منطبق با نوشتۀ اصطخری است. گاه نیز مطالب كتاب اصطخری با دقت كافی ترجمه و ارائه نشده‌اند (همو، VIII / 521). استفادۀ مؤلف حدود العالم از آثار بلخی یا اصطخری به ویژه در شرح مربوط به خراسان و ماوراءالنهر مشهود است. گاه در شرح مطالب تاریخی نیز از نوشتۀ اصطخری (یا بلخی) استفاده شده است (همو، VIII / 522-525).
مینورسكی دربارۀ بخش مربوط به شام كتاب حدود العالم می‌نویسد كه مطالب این فصل غالباً از اصطخری گرفته شده، اما مؤلف آن را به گونۀ دیگری ترتیب داده است (ص 267). نوشتۀ اصطخری دربارۀ خزران را بعضی محققان مسائل تاریخی از دیدگاه الفت مطالب چندان موفقیت‌آمیز ندانسته‌اند. كموشكو دانشمند مجارستانی در 1921 م با مقابلۀ دو مأخذ این نكته را تا اندازه‌ای مشخص كرده است (ص 318-325).
كشف رسالۀ مشروح‌تر ابن فضلان توسط احمد زكی ولیدی طوغان در 1923 م موجب شد كه از ابهام پیرامون مطالب اصطخری كاسته شود (نك‍ : ه‍ د، ابن‌فضلان). كراچكوفسكی متذكر گردیده كه با كشف اثر مشروح‌تر ابن فضلان معلوم شده است كه بخشی از اطلاعات وی دربارۀ خزران كه یاقوت نیز به ذكر آنها پرداخته، متعلق به اصطخری بوده است (IV / 197). یاقوت در ذكر عنوان «خزر» به نقل از ابن فضلان مطالبی ارائه كرده (2 / 436- 439) كه بخشی از آن و نیز جمله‌ها درست مطابق نوشتۀ اصطخری (مسالك الممالك، 220-221) است.
اطلاعات اصطخری از صقلابیان (اسلاوها) پراكنده و اندك است، ولی خالی از فایده نیست. پیش از انتشار كتاب اصطخری از سوی دخویه، گاركاوی خاورشناس روسیه بعضی از اینگونه مطالب را گردآوری و مقایسه كرد، اما كاروی قدیمی و منسوخ است. برخلاف كار او مقالۀ دورژاك خاورشناس چك را ــ گرچه از ارزش تحلیلی كافی برخوردار نیست ــ نمی‌توان كم اهمیت دانست (نك‍ : كراچكوفسكی، همانجا).
وجود نسخۀ عربی اثر اصطخری در كتابخانۀ شاهرخ فرزند تیمور مشوق حافظ ابرو به نوشتن اثر جغرافیایی وی شد. حافظ ابرو در 817 ق / 1414 م از سوی شاهرخ مأموریت یافت تا براساس یك نسخۀ عربی (به احتمال از ابوزید بلخی یا اصطخری) كتاب جغرافیایی جدیدی را به رشتۀ تحریر آورد (بارتولد، VIII / 521, 600)؛ ولی نكته‌ای كه جلب توجه می‌كند، مشابهت بسیار و انطباق و نزدیكی بعضی نوشته‌های حافظ ابرو با ترجمۀ فارسی مسالك و ممالك اصطخری است (نك‍ : سجادی، 1(1) / 33-34).
چند ترجمۀ فارسی از كتاب مسالك الممالك اصطخری وجود دارد كه ظاهراً اغلب آنها ترجمۀ نخستین نسخۀ كتاب است (كراچكوفسكی، همانجا). دو ترجمۀ فارسی از این كتاب به كوشش ایرج افشار به چاپ رسیده كه یك نسخۀ آن با نام مسالك و ممالك به خط محمد بن سعد بن محمد نخجوانی، معروف به ابن‌ساوجی در 726 ق / 1326 م در اصفهان كتابت شده بوده است (افشار، مقدمه، 16). افشار در مقدمۀ كتاب از وجود 18 نسخه از كتاب اصطخری یاد كرده است (ص 11- 18). نسخۀ دیگری نیز به ترجمۀ محمد بن اسعد بن عبدالله است كه ظاهراً «تستری» معرفی شده است (نك‍ : همو، «گزارش»، 13-33). این نسخه با نام صور البلدان معرفی شده است كه افشار آن را خطا دانسته، و به منظور پرهیز از خلط و التباس آن را با عنوان ممالك و مسالك منتشر كرده است (همان، 15). ظاهراً تاریخ پایان كتابت آن قدیم‌تر از نسخۀ محمد بن سعد بن محمد نخجوانی بوده، و در 696 ق / 1297 م انجام پذیرفته است (همان، 19).

مآخذ

ابن حوقل، محمد، صورة الارض، به كوشش دخویه، لیدن، 1939 م؛
اصطخری، ابراهیم، كتاب الاقالیم، چ تصویری، به كوشش مولر، گوتا، 1839 م؛
همو، مسالك الممالك، به كوشش دخویه، لیدن، 1927 م؛
همو، مسالك و ممالك، ترجمۀ كهن فارسی، به كوشش ایرج افشار، تهران، 1347 ش؛
افشار، ایرج، «گزارش»، ممالك و مسالك اصطخری، ترجمۀ محمد بن اسعد بن عبدالله تستری، تهران، 1373 ش؛
همو، مقدمه بر مسالك و ممالك، تهران، 1368 ش؛
حمیده، عبدالرحمان، اعلام الجغرافیین العرب، دمشق، 1404 ق / 1984 م؛
زركلی، اعلام؛
سجادی، صادق، مقدمه بر جغرافیای حافظ ابرو، تهران، 1375 ش؛
مقدسی، محمد، احسن التقاسیم، به كوشش دخویه، لیدن، 1906 م؛
مینورسكی، حواشی بر حدود العالم، ترجمۀ میرحسین شاه، كابل، 1342 ش؛
یاقوت، بلدان؛
نیز:

Bartold, V. V., Sochineniya, Moscow, 1973; De Goeje, M. J., «Die Istakhrī-Balkhī Frage», ZDMG, 1871, vol. XXV; id, introd. Masālik- ul- Mamālik (vide: PB, Estaxrī); GAL, S; Kmosko, M., «Die Quellen IŞŧachri’s in seinem Berichte über die Chasaren», Islamic Geography, ed. F. Sezgin, Frankfurt, 1992, vol. XXXI; Krachkovskiî, I. Yu., Izbrannye Sochineniya, Moscow / Leningrad, 1957
عنایت‌الله رضا

 

نام کتاب : دائرة المعارف بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 5  صفحه : 643
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست