نویسنده (ها) :
علی اکبر ضیائی
آخرین بروز رسانی : پنج شنبه 28 شهریور 1398 تاریخچه مقاله
اِصْطَخْری، ابوسعید حسن بن احمد (244- 328 ق / 858-940 م)، فقیه شافعی. از زادگاه، تحصیلات و زندگی وی در دوران كودكی چیزی دانسته نیست، اما از انتساب او به اصطخر چنین برمیآید كه شاید زمانی را در آن شهر گذرانده باشد. اصطخری نزد شاگردان مزنی و ربیع بن سلیمان فقه آموخت (ذهبی، سیر ... ، 15 / 252) و از محدثانی چون سعدان بن نصر، حفص بن عمرو ربالی، احمد بن منصور رمادی، احمد بن حازم بن ابی غرزه، حنبل بن اسحاق و محمد بن عبدالله بن نوفل حدیث شنید و دانشمندانی چون دارقطنی، ابن شاهین، محمد بن مظفر بغدادی، یوسف بن عمر قواس و ابوالحسن ابن جندی از وی حدیث نقل كردند (خطیب، 7 / 268؛ ذهبی، همان، 15 / 251؛ سبكی، 3 / 230). عبّادی وی را جزو طبقۀ سوم فقهای شافعی به شمار آورده است (ص 61، 66؛ قس: ابن قاضی شهبه، 1 / 109-110). اصطخری از چنان شهرتی در فقه برخوردار بود كه از او با عنوانهایی چون «فقیه مقدم» (ابن ندیم، 267)، «علامه» و «شیخ شافعیه» در عراق نام بردهاند (ذهبی، العبر، 2 / 29؛ یافعی، 2 / 290؛ نیز نك : خطیب، 7 / 269). ابن سریج (ه م) از رقیبان وی بوده، و مناظرهای تند نیز میان آن دو صورت گرفته بوده است (نك : همانجا). اصطخری مدتی قاضی قم بود. مردم آن دیار كه شیعی مذهب بودند، به سبب نحوۀ قضای وی در تقسیم ارث به مخالفت برخاستند و اصطخری از بیم جان خویش به همدان گریخت (نك : سبكی، 3 / 233). در دوران المقتدر، خلیفۀ عباسی (295-320 ق) به قضای سجستان گماشته شد (اسنوی، 1 / 46) و در همین دوره (ابویعلى، 295؛ ماوردی، 283) مدتی ریاست حسبۀ بغداد را نیز عهدهدار بود و مراكز لهو و لعب بازار شهر را به آتش كشید (نیز نك : خطیب، همانجا).وی در عصر القاهرعباسی (320-322 ق) نیز از جایگاه بلندی نزد خلیفه برخوردار بود.القاهر از او دربارۀ حكم صابئان استفتا نمود و او به سبب آنكه آنان را ستارهپرست و مخالف یهود و نصارا میانگاشت، به قتلشان فتوا داد (همانجا). اصطخری در مسائل فقهی گاه فراتر از چارچوب اصول و قواعد فقه شافعی اجتهاد میكرده است (برای مثال، نك : سبكی، 3 / 231، 233؛ خطیب، همانجا) و در برخی موارد آراء غریبی داشته، و شاید از همین رو به داشتن لغزشهای بسیار در قواعد فقهی متهم شده است (سبكی، 3 / 232). سبكی برخی از نظریات خاص وی را آورده است (نك : 3 / 234-253). وی در جمادیالآخر 328 درگذشت و در باب حرب بغداد به خاك سپرده شد (سمعانی، 1 / 287). از تألیفات اصطخری چیزی در دست نیست، اما نام برخی از آن آثار اینهاست: 1. ادب القضاء، در یك جلد بزرگ (ابن قاضی شهبه، 1 / 110) كه در نوع خود بینظیر، و حاكی از گستردگی دانش وی بوده است (خطیب، همانجا؛ ابن كثیر، 11 / 193). ابن خلكان در میان آثار وی، كتاب الاقضیه را نام برده (2 / 74) كه به گمان بسیار همان ادب القضاء است. 2. الشروط والوثائق و المحاضر والسجلات. 3. كتاب الفرائض الكبیر (ابن ندیم، همانجا).
مآخذ
ابن خلكان، وفیات؛ ابن قاضی شهبه، ابوبكر، طبقات الشافعیة، به كوشش عبدالعلیم خان، بیروت، 1407 ق / 1987 م؛ ابن كثیر، البدایة؛ ابن ندیم، الفهرست؛ ابویعلى، محمد، الاحكام السلطانیة، به كوشش محمد حامد فقی، بیروت، 1403 ق / 1983 م؛ اسنوی، عبدالرحیم، طبقات الشافعیة، به كوشش عبدالله جبوری، بغداد، 1390 ق / 1970 م؛ خطیب بغدادی، احمد، تاریخ بغداد، قاهره، 1349 ق؛ ذهبی، محمد، سیر اعلام النبلاء، به كوشش شعیب ارنؤوط و دیگران، بیروت، 1404 ق / 1984 م؛ همو، العبر، به كوشش محمد سعید بن بسیونی زغلول، بیروت، 1405 ق / 1985 م؛ سبكی، عبدالوهاب، طبقات الشافعیة الكبرى، به كوشش محمود محمد طناحی و عبدالفتاح محمد حلو، قاهره، مطبعۀ عیسی البابی الحلبی؛ سمعانی، عبدالكریم، الانساب، به كوشش عبدالرحمان معلمی یمانی، حیدرآباد دكن، 1382 ق / 1962 م؛ عبادی، محمد، طبقات الفقهاء الشافعیة، لیدن، 1964 م؛ ماوردی، علی، الاحكام السلطانیة، به كوشش محمد فهمی سرجانی، قاهره، المكتبة التوفیقیه؛ یافعی، عبدالله، مرآة الجنان، بیروت، 1390 ق / 1970 م.