responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دائرة المعارف بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 5  صفحه : 631

اشتب


نویسنده (ها) :
عنایت الله رضا
آخرین بروز رسانی :
سه شنبه 22 مرداد 1398
تاریخچه مقاله

اِشْتِب، یا اشتیب، شهری در جمهوری مقدونیه (یوگسلاوی سابق) كنار رودخانۀ برگالنیجا از شاخه‌های رود وارْدار و در 70 كیلومتری جنوب شرقی اِسكوپیه، مركز جمهوری، و 32 كیلومتری شرق كوپرولو كه مركز بخش و محل تجارت خشخاش است (میدان لاروس، VI / 574).
اشتب در عهد باستان با نامهای آستیبو، آستیبوس و آستیبون شناخته بود (EI2؛ پاولی، IV / 1790؛ «دائرة المعارف ... »، XXXII / 741؛ بستانی، 14 / 34؛ میدان لاروس، همانجا). اهالی بیزانس آن را استیپیون و اسلاوهای جنوبی اشتیپ می‌خواندند (EI2, XV / 236، BSE3؛ بستانی، همانجا). در نوشته‌های تركی این نام به صورتهای اشتپ و استیب (ابن كمال، 2 / 105؛ توران، 48؛ فریدبك، 46؛ بستانی، 3 / 690)، استیپ (حقی، 133) و اشتیپ (اولیاچلبی، 6 / 118؛ عطایی، 597) آمده است.
اشتب شهری است كهن كه زمانی تابع امپراتوری بیزانس بود، ولی بعدها به تابعیت صربستان درآمد (WNGD) این شهر در سدۀ 9 ق / 15 م مركز ولایت، و در سدۀ 10 ق / 16 م مركز قضایی شد كه «خاصِ» (= تیولِ) سنجق بیك بود و توسط حاكم محلی با عنوان «وُیْوُدا» زیر فرمان سنجق بیك اداره می‌شد (اولیا چلبی، 6 / 119؛ EI2). اشتب در منطقه‌ای به طول جغرافیایی °22 و ´12 و عرض °41 و ´44 واقع، و ارتفاع آن از سطح دریا 322 متر است («سالنامه ... »، 61). شمار جمعیت شهر را در 1965 م حدود 25 هزار نفر نوشته‌اند (WNGD).
اشتب همانند دیگر نواحی مقدونیه بارها در معرض مهاجرتهای متعدد و جابه‌جایی اقوام مختلف بود. در سدۀ 4 ق / 10 م گروههایی از بوگومیلها كه تحت تأثیر تعالیم پُلیكیانها و مانویان بودند، به سرزمین مقدونیه و اشتب روی آوردند (BSE3, III / 448, XV / 330, XIX / 61). در سدۀ 5 ق / 11 م نواحی مزبور از سوی دولت بیزانس تصرف شد. در سدۀ 7 ق / 13 م بلغارها، و از اواسط سدۀ 8 ق / 14 م صربها بر این ناحیه تسلط یافتند (همان، XV / 234). انتقال مهاجران ترك با خانواده‌هایشان به شبه جزیرۀ بالكان كه تركان از آن با عنوان روملی (روم ایلی) یاد كرده‌اند، عامل سلطۀ دولت عثمانی بر این مناطق شد. پس از فتوح عثمانی، مهاجرانی كه آنان را «سورگون» (تبعیدی و رانده شده) می‌نامیدند، به نواحی تحت تصرف عثمانی انتقال یافتند. اسكان تركان موقعیت دولت عثمانی را در اراضی مفتوحه تثبیت كرد. بر اثر گسترش دامنۀ فتوحات در مقدونیه، و انتقال مهاجران از نواحی مختلف بدانجا، اراضی مزبور صورت سرزمینی ترك و مسلمان به خود گرفت (اوزون چارشیلی، I / 179, 180, 181). طی چند قرن حاكمیت عثمانی بر بالكان، بسیاری از مردم مقدونیه، به اسلام گرویدند. با پایان گرفتن جنگ جهانی اول و خاتمۀ نفوذ دولت عثمانی و خروج گروههای مسلمان از مقدونیه، شمار آنان تا حدود 45٪ كاهش یافت و این رقم درمورد اشتب نیز تا حدودی صدق می‌كند. در اواخر سدۀ 13 ق / 19 م از مجموع 121‘ 23 نفر جمعیت اشتب، 920‘11 نفر مسلمان بوده‌اند (بستانی، 3 / 690). راسم از وجود «اخوت و مساوات» میان مسلمانان، مسیحیان و پیروان سایر ادیان در منطقه خبر داده است (1 / 90-91).
در 1330 م استفان دوشان پادشاه صربستان (1331-1355 م) در روزگار پادشاهی پدرش استفان اوروش (1321-1331 م) طی جنگی با میخائیل تزار بلغار كه در ولبوژ (سنجق كوستندیل) روی داد، چند شهر ازجمله اشتب را به تصرف آورد (اوزون چارشیلی، I / 195). متعاقب آن حملۀ تركان عثمانی به سرزمین مقدونیه آغاز شد. در 774 ق / 1372 م سپاه عثمانی در عهد سلطان مراد اول طی جنگ چرمن منطقۀ اشتب را تصرف كردند (همو، I / 172). احمد رفیق سال این پیروزی را 773 ق / 1371 م نوشته است (6 / 351).
با شكست صربها در این پیكار، مقدونیه در مقابل سلطۀ تركان بی‌دفاع ماند و سپاهیان عثمانی حملات خود را به مناطق اطراف رود واردار آغاز كردند. در نتیجه سلطان‌نشینهای مقدونیه به تابعیت دولت عثمانی درآمدند (اوزون چارشیلی، I / 198, 199). در 782-784 ق / 1380-1382 م قراتیمورتاش پاشا كه پس از لالاشاهین پاشا به مقام بیگلربیگی روملی رسیده بود، قلعۀ اشتب را همراه با چند قلعۀ دیگر تصرف كرد (همو، I / 175؛ فریدبك، 46؛ راسم، 1 / 37، 47- 48؛ میدان لاروس، VI / 574). كنستانتین از پرنسهای بلغار كه در واقع از تبار صرب بود، متقبل شد تا همه ساله به دولت عثمانی خراج بدهد و نیاز آن را از لحاظ نظامی تأمین كند (اوزون چارشیلی، I / 172). وی به همراه برادرانش بر اشتب و چند شهر دیگر مقدونیه كه دارای معادن بسیار غنی از جمله معدن آهن بودند، فرمان می‌راند. كنستانتین در 781 ق / 1379 م به تنهایی ادارۀ نواحی مذكور را بر عهده گرفت و تا پایان عمر با عثمانیان به صداقت رفتار كرد، و پس از كشته شدن او در جنگی به همراه یلدرم بایزید در 797 ق / 1394 م (همو، I / 190، حاشیۀ 2)، مناطق زیر فرمان او به سنجق تبدیل شد و به نام وی، كوستندیل (= كوستند ـ ایلی) نام گرفت و تا سدۀ 10 ق / 16 م همین نام را داشت (EI2؛ راسم، 1 / 37؛ بستانی، 14 / 34).
پس از مرگ كنستانتین منطقۀ مزبور ضمیمۀ خاك عثمانی شد. بایزید دوم در جریان لشكركشی سال 888 ق / 1483 م به كوستندیل رفت. این منطقه كه به صورت سنجق بسط و گسترش یافته بود، اهمیت خود را همچنان حفظ كرد و پاشاهای ترك حكمرانی این سنجق را بر عهده داشتند. اولیاچلبی از وجود شیخ الاسلام، فرمانده سپاه، سردارِ ینی چری، محتسب باجدار، كدخدای شهر، مسئول اخذ مالیات (خراج آغاسی)، اشراف و محتشمان شهر یاد كرده است (6 / 119). این ناحیه پس از جنگ روس و عثمانی در سالهای 1294-1295 ق / 1877- 1878 م به دولت پادشاهی بلغارستان پیوست. در 1915 م و جریان جنگ جهانی اول سراسر مقدونیه ازجمله كوستندیل ضمیمۀ صربستان شد (میدان لاروس، VII / 738).
اولیا چلبی از قلعۀ كهن اشتب در جانب غربی شهر یاد كرده است. وی می‌نویسد كه در جانب شرقی قلعه دو دره و تپه دیده می‌شود و بناهای درون قلعه با آنكه در روزگاران گذشته بسی استوار بوده است، به مرور زمان دستخوش ویرانی شده است (همانجا). شهر اشتب دارای 24 محلۀ مسلمان‌نشین بود كه با كاخهای زیبا، آب روان و مناظر دلگشا آراسته شده بود. شمار مساجد شهر را 24 جامع نوشته‌اند كه از آن جمله‌اند: جامع فتحیه، جامع مرادخان یا اورته جامع (مسجد میانی)، مسجد دباغ خانه و مساجد قره قاضی و سنان پاشا. شهر دارای دارالتدریسی بود كه به نام سلطان مراد، مرادیه نامیده شد. در شهر دارالقراء، 11 دارالتعلیم كودكان، 7 خانقاه ویژۀ اهل طریق، شماری كاروانسرا و مهمانسرا، دو كلیسا، یك كنیسه، یك رشدیه (دبیرستان)، 4 مدرسۀ ابتدایی، 6 مكتب خانۀ اطفال، 2 مكتب مسیحی، 900 دكان و یك پادگان نظامی وجود داشت (همو، 6 / 119-121؛ سامی، 2 / 972؛ میدان لاروس، VI / 574).
 اولیا چلبی می‌نویسد كه مردم اشتب به تركی، و صربها و بلغارها به زبانهای صرب و بلغار سخن می‌گفتند، ولی زبان آلبانیایی را نمی‌دانستند. به‌سبب وجود معدن آهن غنی، چاقوهای ساخت صنعتگران اشتب در میان رومیان و دیگر اقوام شهرت داشت. اكثر پیشه‌وران اشتب به كار چاقوسازی اشتغال داشتند (6 / 122).
خرابه‌های قلعۀ اشتب و ویرانۀ پلی كه محمد كاهیا ساخته بود، هنوز باقی است (میدان لاروس، همانجا). شهر زیارتگاههایی داشته است كه از آن جمله مدفن شیخ محیی‌الدین رومی، مرقد سنبل افندی، علی‌الدین رومی و شیخ مصطفى افندی را می‌توان نام برد (اولیاچلبی، 6 / 122، 123).
از مشاهیر مسلمان اشتب می‌توان به مولى حسین، شیخ عبدالكریم و شیخ حسن عدلی اشاره كرد (عطایی، 284، 597، 606).

مآخذ

ابن كمال، احمد، تواریخ آل عثمان (مل‍ )؛
اولیاچلبی، محمد، سیاحت نامه، استانبول، 1318 ق؛
بستانی؛
بستانی، پطرس، دائرةالمعارف، بیروت، 1295 ق / 1878 م؛
حقی، احسان، مقدمه و حاشیه بر تاریخ الدولة ... (نك‍ : هم‍ ، فریدبك)؛
راسم، احمد، عثمانلی تاریخی، استانبول، 1326- 1328 ق؛
رفیق، احمد، بیوك تاریخ عمومی، استانبول، 1328 ق؛
سامی، شمس‌الدین، قاموس الاعلام، استانبول، 1306 ق؛
عطایی، عطاءالله، حدائق الحقائق فی تكملة الشقائق، به كوشش عبدالقادر اوزجان، استانبول، 1989 م؛
فریدبك، محمد، تاریخ الدولة العلیة العثمانیه، بیروت ، 1397 ق / 1977 م؛
نیز:

BSE3; EI2; Enciclopedia Italiana, Rome, 1950; Ibn-i Kemal, A., Tevârih-i al-i Osman, ed. S. Turan, Ankara, 1983; Meydan-Larousse, Istanbul, 1987; Pauly; Statistički godišnjak Fnrj, Belgrade, 1958; Turan, S., introd. Tevârih ... (vide: Ibn-i Kemal); UzunçarŞılı, İ., H., Osmanlı tarihi, Ankara, 1982; WNGD.
عنایت‌الله رضا

 

نام کتاب : دائرة المعارف بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 5  صفحه : 631
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست