جُلْفا، یکی از مناطق یازدهگانۀ شهر
اصفهان، واقع در جنوب زاینده رود، که با کوچاندن ارمنیان از جلفای
ارمنستان و اسکان آنها در این شهر در سالهای آغازین سدۀ
۱۱ق / ۱۷م شکل گرفت و با افت و خیزهایی
طی ۴۰۰ سال، زندگی تا به امروز در آن جریان
دارد.
در ۱۰۱۲ق /
۱۶۰۳م شاه عباس اول صفوی در پی بازپسگیری
مناطق تحت اشغال دولت عثمانی، در مسیر خود در فتح ایروان، از
شهر جلفا در آن سوی ارس ــ که به سان قلعهای مستحکم بود ــ عبور کرد.
ساکنان این شهر که بازرگانان ثروتمندی بودند، از وی استقبال گرم
و با شکوهی به عمل آوردند و او پس از پیروزی، بنا بر مصالح
استراتژیک و استفاده از توانمندی بازرگانی، ارامنۀ جلفا
را به پایتخت خود اصفهان کوچ داد و جلفا را ویران ساخت (تکتاندر،
۷۶؛ درهوهانیان، ۱ / ۴-۱۴؛ قاسمی،
۱۱؛ کاراپتیان، ۳۰-۳۳).
پس از ورود جلفاییهای
کوچاندهشده به اصفهان، شاه عباس که توجه خاصی به آنها داشت، طبق فرمانی
زمینهای بخش جنوبی زایندهرود را ــ که از املاک کشاورزی
خود بود ــ برای اسکان در اختیار آنها قرار داد، و برای آسایش
آنان مسلمانها را از سکونت در آنجا منع کرد (درهوهانیان، ۱ /
۲۲-۲۶).
این شهرک که در زمان شاه عباس اول
بنیاد نهاده شد، از شمال به زاینده رود، از جنوب به محلۀ تبریزیها
و سنگتراشها، از خاور به مسیر چهارباغِ منتهی به هزار جریب، و
از باختر به محلۀ ایروانیها محدود بود. پس از برپایی شهرک جدید،
محلههایی که از پیش وجود داشت، به طور کامل بازسازی شد
(کاراپتیان، ۵۱، ۵۲).
ارامنه با تکیه بر دستاوردهای
فرهنگی و اقتصادی که داشتند، به آباد کردن محل سکونت تازۀ خود
پرداختند، و آنجا را به یاد شهر ویرانشدۀ زادگاهشان ــ
جلفای قدیم در ارمنستان ــ «جلفای نو» نامیدند و شهرکی
با بناهای مجلل، کلیساهای باشکوه و باغهای سرسبز برآوردند
(همو، ۳۴؛ اعرابی، ۳۶).
شهرسازی جلفای نو به شیوۀ مهندسی
و دلخواه ساکنانش طرح شد: خیابانی از خاور به باختر به موازات زایندهرود
و به فاصلۀ نیم کیلومتری آن کشیده شد، و به احترام «خواجه
نظر» ــ عالیمقامترین جلفایی ــ «خیابان نظر» نام
گرفت. در دو سوی این خیابان ــ طول شهرک ــ دو خانوادۀ
سرشناس ارمنی مجتمع مسکونی بزرگی ساختند: «شهر یمانیان»
در خاور، و «خواجه سرافرازیان» در باختر، که به نام آنها به ترتیب
«درب شهر یمانیان» و «درب سرافرازیان» نامگذاری شد.
محدودۀ خیابان نظر به ۱۰ بخش و ۹ خیابان همسو تقسیم
شد و هر بخش با کوچهای پهن به خیابان نظر پیوست. سمت جنوب هر
کوچه به دشت، و در نهایت به گورستان ارامنه منتهی میشد، و هر
کوچه حدود محلهای را مشخص میکرد. ارامنه در این محلهها خانههای
خود را به تناسب ثروت برآوردند، و هر کوچه (محله) به نام سرشناسترین ساکن
آنجا نامیده شد (درهوهانیان، ۱ / ۲۶؛ حقنظریان،
۲۱). در ۱۰۶۱ق /
۱۶۵۰م ارامنهای که تا آن زمان هنوز در شهر اصفهان
اقامت داشتند، نیز به جلفا منتقل شدند و محلههایی به آن افزوده
شد (همانجا؛ نیز نک : درهوهانیان، ۱ / ۶۱).
انشعابات دو مادی (نهر) جلفا و قینان
(منشعب از زایندهرود) به نامهای «شایج» و «نایج» از
باختر به جلفا وارد شده، آب محلهها را تأمین میکردند. این دو
مادی ضمن تأمین آب مورد نیاز درختان و چرخاندن پرههای آسیابهای
محلهها، آب باغچههای خانهها و باغهای جلفا را نیز تأمین
میکردند، و با عبور آنها از محلههای تبریزیها، قاراگل،
سیچون، جلفا، گاسک، ایروان و قینون، باغها و بیشههای
کنار رودخانه را نیز سیراب مینمودند. نقش آب و جریان یافتن
آن در درون بافت شهری جلفا ضمن ایجاد فضای سرسبز، در پاکی
هوا و سلامت شهرک اهمیت داشته است. مادیها و انشعابهای آنها در
بیشتر گذرها جاری بود و در مسیر آنها درختان مختلفی
مانند وسک (مورچه)، زبان گنجشک (ون)، کبوده، چنار، توت، بید، کاج و سرو تا
همین دو دهۀ اخیر کاشته شده بود که متأسفانه به دلایل مختلف اکنون قطع
گردیده، و درختان دیگری جایگزین آنها شدهاند (مهریار،
۵۰۹-۵۱۱؛ تحقیقات ... ).
نمای بیرونی دیوارها
کاهگل، سردرها بسیار زیبا و دارای تزیینات معرق آجری
در داخل، و سطوح جرزهای پیشزده با گچبری ساده، و درهای
چوبی نیز به گل میخها و کوبهها آراسته بود.
بر اساس نقشۀ متعلق به سال
۱۲۹۷ق / ۱۸۸۰م هر یک از
محلهها برای خود دروازهای جداگانه داشته، و هر محله دارای کلیسا،
حمام، آسیاب و در برخی محلهها، مدرسه، کاروانسرا و سایر بناهای
عمومی (میدان، بازار، باشگاه، کارگاه و قهوه خانه) بوده است (تحقیقات).
تصاویر هوایی تهیه
شده توسط سازمان نقشهبرداری کشور از جلفا تا
۱۳۴۰ش، نشان از وجود درختان سرسبز به مثابۀ
جنگلهای انبوه در آنجا بوده است. به جز گذرهای عمومی، باغها و
فضاهای خصوصی شامل درختان میوه و غالباً تاکستان بوده است. خانهها
غالباً به صورت دو طرف ساخت (شمالی و جنوبی) و کمتر به صورت چهارطرف
ساخت، با حیاط مرکزی هستند و در بعضی موارد بهصورت کوشک ساختهشدهاند
(نک : کاراپتیان، ۶۸، نیز سراسر کتاب).
محلههای جلفا در دورههای
صفویه و قاجاریه عبارت بودند از: میدان بزرگ، میدان کوچک یا
شیرهکش خانه (تهیۀ شیرۀ انگور)، چهارسو، هاکوپجان (محلۀ حصیربافها)، قاراگل (برکه سیاه،
به دلیل جمع شدن آبِ حاصل از مادیهای شایج و نایج)،
سنگتراشها (کوچری)، تبریزیها (محلات یا داورژ) و ایروان
(امروزه نام کوچهها و گذرهای تاریخی به همان نام به جا ماندهاند)
(کاراپتیان، ۶۵؛ نیز تحقیقات).
در ساحل زایندهرود نزدیک
پل الله وردیخان بیشۀ خلیفه قرارداشت که در دورههای بعد به باغات «نورا شن» (محلۀ جدید)
معروف شد. در «بیشه بانو» در حوالی پل مارنان نیز محلههایی
مانند زنگی و شاخ نبات شکل گرفته است (شفقی، نقشۀ اصفهان در
۱۳۰۲ش). کوچههای چهارسو، سنگتراشها و تبریزیها
به دلیل عریض بودنِ گذر، «خیابان»، و سایر گذرها «کوچه»
نامیده میشدند (تحقیقات).
ویژگیهای گذر و محلهها
شهرک جلفا به وسیلۀ پلهایی
که برخی از آنها، از جمله پل مارنان تا به امروز باقی ماندهاند، به
اصفهان پیوند میخورد (اصفهانی، ۱۰۷؛ حقنظریان،
۲۲). به فرمان شاه عباس، افزون بر معماران و هنرمندان ارمنی
مهاجر، همکاران مسلمان آنها نیز در ساخت و ساز محلۀ جلفا، به ویژه
در خلق آثار و ابنیه، و شکلگیری بافت شهری جلفای
دورۀ صفوی و محلۀ کنونی جلفا نقش مؤثری داشتهاند. کاربرد مصالح بومی،
مانند آجر و خشت به جای سنگ، استفاده از ویژگیهای معماری
دورۀ اسلامی ایران، با نگرش درونگرا بودن بناها، ایجاد هشتی
و شاه نشین با دو بخش تابستانه و زمستانه، به کارگیری قوسهای
تیزهدار و هلالی و اجرای آن با ملاتهای سنتی مانند
گچ، گِل وکاهگل، نمونههای بارزی از تأثیر این همکاری
تنگاتنگ میان هنرمندان مسلمان و ارمنی است (کاراپتیان،
۵۰، ۵۱؛ تحقیقات).
شاه عباس در نظر داشت با احداث محلۀ تبریزیها
و جلفا، و نیز اتصال آنها به محور واسطهای چهارباغ، تجربۀ بسیار
جالبی در زمینۀ گسترش هدفمند یک مجموعۀ تاریخی به نمایش
گذارد. اتصال میان میدان کهنه و میدان نقش جهان، محوری را
شکل داده است که در کنار محور چهارباغ و محور طبیعی زاینده رود
ــ به عنوان مراکز ثقل قوی ــ به توسعۀ خطی شهر
به سمت جنوب غربی یاری رساند.
با افزایش قدرت و رونق شهر، هستههای
روستایی پراکنده همچون مارنان، حسین آباد، سیچان و فرح
آباد حول آن به وجود آمدند و در نتیجه، توسعۀ هستهای
شهر همچنان ادامه یافت.
در دوران حکومت شاه عباس دوم (سل
۱۰۵۲-۱۰۷۷ق /
۱۶۴۲-۱۶۶۶م) آهنگ پیشرفت
کندتر شد، و به سبب فشار اقتصادی حکومت بر اهالی جلفا، رکود و افول آن
آغاز گردید و تا پایان دورۀ شاه سلطان حسیـن (سل
۱۱۰۵-۱۱۳۵ق /
۱۶۹۴-۱۷۲۲م)، این روند
نزولی به شدت ادامه یافت (کاراپتیان، ۳۷-۴۱).
با حمایت حکومت صفویه اهالی
جلفا توانستند طی دورهای ۳۰-۳۵ ساله، زمینهای
تحت اختیارشان را به صورت شهرکی آباد با بناهایی بهسان
کاخ درآورند. آنها علاوه بر بنای خانههای مجلل، به برپا داشتن کلیساها
نیز همت گماشتند، به گونهای که هر یک در ساخت و تزیین
کلیسایی باشکوهتر بر دیگری سبقت میجست، و
در حدود نزدیک به نیم سده جلفا شاهد چنان شکوفایی چشمگیری
بود که نظیر آن در تاریخ کمتر دیده شده است (همو،
۴۶).
با استیلای افغانها بر شهر
که باعث ویرانی، قحطی و کشتار مردم، بهویژه ارامنه شد، بیشتر
تجار ارامنه به هند، ارمنستان و سایر شهرهای ایران مهاجرت
کردند (درهوهانیان، ۱ / ۱۳۴،
۱۴۶-۱۵۰). در دورۀسلطنت نادرشاه
(سل ۱۱۴۸-۱۱۶۰ق /
۱۷۳۶-۱۷۴۷م) نیز از آهنگ
توسعۀ شهر و جلفا کاسته شد و با انتقال پایتخت، در زمان زندیه و
قاجاریه شهر اصفهان اهمیت و اعتبار پیشین را از دست داد.
اثرات مخرب این حوادث تا ۱۳۲۰ق /
۱۹۰۲م با شدت بیشتری بر ساکنان ارامنۀ جلفا
ادامه داشت (همو، ۱ / ۲۶۷).
در دورۀ قاجاریه
که همزمان با انقلاب صنعتی اروپا بود، استعمار قدرتمند، و بی کفایتی
حاکمان وقت، وضعیت اقتصادی را در ایران و به تبع آن در جلفا تغییر
داد (کاراپتیان، ۴۴-۴۷). در دورۀ پهلوی
بافت شهری و استخوانبندی کالبدی شهر دگرگون شد. ایجاد خیابانها
و میادین در بیشتر موارد سبب تخریب بناهای تاریخی
و تکه تکه شدن بافت شهری اصفهان، به ویژه در بافت جلفا شد، که احداث خیابان
حکیم نظامی نمونۀ بارز این موارد است (طرح ... ، ۵). در چند دهۀ اخیر
نیز به دلایل مختلف از جمله: رشد سریع جمعیت، افزایش
قیمت زمین، عدم اجرای قوانین شهرسازی و مصوبات
مرتبط با سازمان میراث فرهنگی، تخلفات مکرر از مقررات سازمان میراث
فرهنگی، بافتهای ارزشمند ــ بهویژه محلۀ جلفا ــ
دائماً در معرض تخریب و نابودی قرارگرفته است (زاندر، ۲۰؛
تحقیقات).
شکلگیری محلهها
در حدود ۳ هزار خانوار کوچاندهشدۀ ارمنـی،
در محـلـۀ جلفـا (سـاحل جنـوبـی زاینـده رود ــ از پل اللهوردیخان
تا پل مارنان ــ تا دامنۀ کوه صفه) اسکان یافتند، و شروع به خانهسازی کردند. از خزانۀ شاهی
نیز به هر خانوار، به نسبت شمار افراد آن مبلغی به عنوان وام داده شد
تا به کسب و تجارت مشغول شوند (فلسفی، ۳ /
۱۱۱۶). اسکان ارامنه در محلههایی مانند
مارنان، قینان، سیچان و جز آنها که در اختیار مسلمانان
قرارداشت، به رغم احکام صادره از طرف شاه، کار آسانی نبود و به درگیریهایی
منتهی میشد (همو، ۳ /
۱۱۲۵-۱۱۲۶).
با شکل گرفتن هستههای اولیۀ جلفا
و اسکان هر یک از گروههای مهاجر از ارمنستان در محلهها، بخشهای
مختلف منطقۀ جلفای فعلی به وجود آمد (نک : کاراپتیان،
۶۱-۶۵).
در مرحلۀ نخست محلههای
سنگتراشها، تبریزیها، ایروانیها، گاسک و گزندلان در جنوب
غربی (منطبق با وضعیت فعلی) شکل گرفت؛ در مرحلۀ بعدی
محلههای باغ راست [فلاسان]، جلفا، قاراگل، یخچال و دروازههای
سفراز (انتهای خیابان نظرغربی)، دروازۀ شهر یمانیان
(نظر شرقی، نرسیده به خیابان چهارباغ بالا) و نیز قبرستان
ایجاد شد؛ آنگاه محلههای شهریمان، قینان، هاکوپجان و
چهارسو؛ و سرانجام با گسترش ساخت و سازها، باغها به محلههای مسکونی
تبدیل شد و گذرها شکل گرفت (همانجا) و با افزایش جمعیت، احداثخانهها،
کاروانسراها و کلیساهای بزرگ در منطقه با سرعت بیشتری
ادامه یافت.
محلههای جلفا (کاراپتیان،
۶۱)
شاردن تقسیمات تمام جلفای
اصفهان اعم از کهنه و نو را شامل ۵ کوچۀ بزرگ موازی
شرقی و غربی ذکر میکند که از رودخانه به سمت کوه کشیده
شده [احتمالاً منظور کوچههای تبریزیها، سنگتراشها و جز آن، که
موازی با رودخانۀ زایندهرود بوده است]، و دارایکوچههای عرضی بسیار
با بازارها، میدانهای خرید و فروش، گرمابهها و دو باب کاروانسرای
کوچک است (۴ / ۱۵۶۷).
خانههای جلفا
بیشتر خانههای دارایِ
ارزش معماریِ باقی مانده، مساحتی وسیع در عرصه و اعیانی
دارند. ساماندهی و سازۀ آنها از اصول و قواعد معماری، ایستایی و تعادل
کاخهای صفوی پیروی میکند. نقشهها نمایشگر
فضاسازی یگانه و یکپارچه است، و سقفها از طاقهای باربر
تشکیل شدهاند (زاندر، ۲۲، ۲۳).
خانههای جلفا غالباً از دو بخش
تابستاننشین و زمستاننشین تشکیل میشد، و دارای زیرزمینی
در بخش سایۀ خانه (پشت به آفتاب) برای نگاهداری مایعات و مواد
خوراکی بود. بعضی خانهها ۳ طبقه بود، و برخی فضایی
ویژۀ زنان داشت. در بعضی از خانهها، حیاط و اصطبلی نیز
برای نگاهداری حیوانات پیشبینی شـده بـود
(همانجـا؛ میناسیـان، ۷؛ نیـز نک : کاراپتیان،
سراسر کتاب).
معماری بناهای مذهبی
جلفا مانند معماری ایران در دورۀ صفویه
کمالگرا بود. تأثیر فرهنگ ایرانی و سنت معماران ارمنی
مهاجر، سبب شد آثاری پدید آید که به لحاظ التقاطگرایی
و همانندسازی منحصر به فرد شمرده شود. معماران جلفا برخلاف سنت ارامنۀ سدههای
میانی، کلیساها را به صورت استتارشده و با یک ورودی
در دل بافت شهری جای دادند، و به منظور حذف موقعیت مکانی
کلیسا، این ورودی با راهرو طویلی به فضای
داخلی هدایت میشد. گنبدها در پیچ و خم خیابانهای
محله قابل دیدن نبود، و دسترسی به قلب مجموعه تنها از طریق تک
ورودی و «حیاط مربع» ممکن بود (حق نظریان، ۲۲).
طرح اصلی کلیساها برداشتی
از بناهای ارمنی است: تالاری با ۴ ستون و محوطۀ میانی
که زیر گنبد قرار دارد. در مواردی ستونی وجود ندارند و گنبد
مستقیم روی دیوارهای اصلی استوار است. گفتنی
است که فقط طرح اصلی جلوهای از معماری سنتی ارمنی
است و بقیۀ موارد از معماری ایرانی دورۀ صفویه پیروی
میکند (همو، ۲۳).
سطوح بیرونی برخلاف بناهای
همزمان مسلمانها، عاری از هرگونه تزیین است، جز اینکه
گاه با نقاشی و آجرچینی آراسته شدهاند؛ البته کلیسای
اصلی (محل سکونت اسقف اعظم) سرشار از تزیینات است. گنبدهای
بزرگ به صورت دو پوش، و گنبدهای کوچک یک پوش اجرا شدهاند، و در برپایی
آنها از روش معماری سنتی صفویه پیروی شده است.
فضاهای درونی معمولاً به دو بخش تقسیم میشوند: محراب و
سکوی سخنران در شرق و بالاتر از سایر بخشها قرار دارد؛ در غرب بنا نیز
بالکنی است که معمولاً با دستاندازهایی چوبی تا سقف
ادامه دارد، و جایگاه زنان در مراسم مذهبی است (همو، ۲۲،
۲۴، نیز نک : سراسر کتاب).
گورستان ارامنه
در جنوب منطقۀ جلفا و دامنه
های کوه صفه گورستان قدیمی ارامنه قرار دارد که آنان از بدو
مهاجرت و سکونت در جلفا تا به امروز مردگان خود را در آن محل به خاک سپردهاند. بسیاری
از اروپاییانی که از دورۀ صفویه به بعد در اصفهان
بدرود زندگی گفتهاند نیز در آنجا مدفوناند (براون،
۱۹۰، ۱۹۱).
در گورستان ارامنۀ متعلق به دورۀ صفوی،
گذشته از نقوش و تصاویر حکشده با قدمت ۴۰۰ ساله، گنجینهای
مکتوب از تاریخ سیاسی، اجتماعی و اقتصادی جلفا در
رابطه با حضور خارجیان در ایران و شمار زیادی گور متعلق
به خارجیان وجود دارد (درهوهانیان، ۲ / ۶۰۹؛
تحقیقات). گورستان ارامنه به شمارۀ ۴۶۹۹ در
فهرست آثار ملی به ثبت رسیده است (پازوکی، ۸۱).
تزیینات معماری جلفا
شیوهها و نقوش تزیینات
بناها متفاوت از تزیینات معماری سایر نقاط ایران نیست.
عوامل مختلفی مانند میراث مشترک اقوام، تاریخ معماری منطقۀ غرب
دریای خزر، تأثیر فرهنگ حکومتهای حاکم، موقعیت
جغرافیایی، اعتقادات و باورهای ساکنان و روابط اجتماعی،
اقتصادی و سیاسی ایران، در پیدایش تزیینات
معماری در جلفای اصفهان نقش بسزایی داشتهاند. کاربرد تزیینات
در زمینههای مختلف، از جمله: آجرکاری، نقاشی، گچبری،
سنگ تراشی، کاشیکاری، آیینهکاری و تزیینات
چوبی در بناهای تاریخی جلفا، بیتردید حاصلِ
حمایتهای شاه عباس، بازرگانان و اهالی جلفا، و تلاش و همکاری
هنرمندان و استادان چیرهدست مسلمان و ارمنی جلفا و اصفهان بوده است
(متقی، «جلفا ... »، ۶۴، نیز نک : دنبالۀ
مقاله).
آجرکاری
بیشترین تزیین
در بناهای جلفا، آجرکاری ریز و پرکار است که «معرق آجری»
نام دارد. اندازۀ آجر در اوایل شکلگیری جلفا تا اواخر دورۀ قاجاریه
از ۲۷×۲۷×۵ سانتیمتر تا
۲۱×۲۱×۳ سانتی متر متغیر بوده است. نمای
آجرها آبساب است، و برای تزیین از قطعات مربع شکل
۲×۲، ۳×۳ و ۵×۵ سانتیمتری با
نام «صابونک»، به شکلهای هندسی و غیر هندسی بـه ضخامتهای
مختلف، و بـه صورت برجسته و فـرو رفتـه ــ و به ندرت تخت ــ استفاده شده است.
آجرهایی به ابعاد ۳۵×۳۵×۵ سانتی
متر هم برای لبۀ پشت بامها و دیوارها، به عنوان آبچکان، به همراه نقش «گل نو» یا
«مداخل» در نمای زیرین آجر استفاده شده است که یکی
از ویژگیهای بناهای ارامنۀ جلفای
اصفهان به شمار میآید. تاکنون ۴۵ گونه نقش در انواع
گرهها در کلیساها خانههای دورۀ صفویۀ جلفا شناسایی
شده است (متقی، همان، ۶۶، مطالعه ... ،
۱۲۳-۱۳۹).
تزیین نقاشیهای
دیواری بناها در جلفا، از نظر بستر کار(بوم) به دو دستۀ کلیِ
نقاشی روی لایههای گچ، و نقاشی روی پارچه
تقسیم میشوند. بیشتر این نقاشیها که با فن رنگ
روغن ترسیم شدهاند، کار دست هنرمندان سدههای ۱۱ و
۱۲ق / ۱۷ و ۱۸م، مانند استاد میناس،
هوانس مرکوز، بوگدان سالتانف و چند نقاش اروپایی است (قازاریان،
۷-۲۲). بیشتر این نقاشیها در کلیساهایی
مانند وانک، بیت لحم، میناس و برخی خانههای ارزشمندمانند
داوید،سوکیاس، مارتاپیترز،خواجهپطرسو زوولیان دیده
میشود (نک : کاراپتیان، ۹۴-۱۱۵،
۱۹۰، ۱۹۱؛ حقنظریان،
۵۸-۶۱، ۷۰، ۷۷-۸۰).
گچبری
مهمترین تزیین گچبری،
مقرنسکاری سقف فضای داخلی تالار اصلی خانههای داوید،
سوکیاس، مارتا پیترز و خواجه پطرس است. فضای اصلی با پلان
صلیبیشکل و ارتفاع نسبتاً بلند (اتاقِ طَنبی)، زمینۀ مناسبی
را برای تزیین فراهم کرده است. طاقچههای بلند (رف) با
تُنگبری، تقسیم ارتفاع با قطاربندی (قسمت دوال)، تزیینات
مُهری و تکرار شونده (واگیره) به رنگ سفید در زمینۀ
لاجورد (سالن اصلی خانۀ مارتا پیترز) بر روی گچ، اجرای رسمی (نقوش هندسی)
با شِمْشِهگیری، با چهار پاباریک، ترنج و سوسنیها در
چشمه یا سقف کاربندی شده است، که از تزیینات شاخص گچبری
در خانههای جلفا به شمار میرود. این نوع تزیین در
کلیساها به کار نرفته است و به جای آن از روش لایهچینی
به همراه طلا چسبانی با نقوش گل و بوته استفاده شده است.
تزیین گچبری در دورۀ قاجاریه
با تأثیرپذیری از تزیین گل و برگ معروف به «لندنی»
یا «چدی سازی» در اطراف بخاری دیواری، و بهندرت
در قسمت اسپر سردرها همانند سردر خانۀ «مارتین ساعت ساز» با نقش
کوه آرارات و فرود آمدن کشتی حضرت نوح، چشمگیر است. در دورۀ قاجاریه
تقلید ستونهای گچبری شده به سبک ایونیک، دوریک
و کُرنتی بر روی ستونهای چوبی ایوانها با پیچیدن
سازو (نوعی طناب کنفی) و اندود گچ رایج بوده است، که نمونۀ آنها
در خانۀ «تقا» و مدرسۀ فرانسویها باقی است (متقی، «جلفا»، ۶۷؛
تحقیقات).
سنگتراشی
هرچند یکی از محلات و کوچۀ بزرگ
جلفا به نام سنگتراشها معروف است، اما جز سردر سنگی خانۀ
«تقا»، این هنر بیشتر در تزیین سنگهای قبور و سنگهای
مقدس عینیت یافته است. سردر و ازارههای داخلی هشتی
خانهها و کلیساها با قاببندی و ابزارزنی، و در پارهای
موارد حجاری نقوش سردر، نیز ازارۀ محراب کلیسای
وانک و ۴ ستون سنگی برج ناقوس حکایت از چیرهدستی
استادان این هنر دارد. سنگ گورهای موجود در غالب کلیساها،
گورستان ارامنه و روستاهای نماگرد، غرقن، سنگباران و خویگان نمونههای
ارزشمندی از هنر سنگتراشان جلفا ست (متقی، همان، ۶۷،
۶۸؛ نیز تحقیقات).
کاشیکاری
هنر کاشیکاری در جلفای
نو کاملاً تحت تأثیر معماری اسلامی، بهویژه بناهای
تاریخی اصفهان شکل گرفته است. هر چند ارامنه به دلایل گوناگون
گنبدهای کلیساها را همانند مسجدهای دورۀ صفویه و
قاجاریه پوشش ندادهاند، اما در داخل بنا بهویژه در ازارههای
کلیسای وانک و بیتلحم از کاشیهای هفت رنگ با نقوش
گل و بوته، درخت سرو و پرندگان، همچنین در لوحهای کتیبه به خط
ارمنی به خوبی استفاده کردهاند.
کاربرد کاشی در بدنۀ بیرونی
کلیساهای وانک، بیتلحم، مریم، و بیشتر کلیساهای
جلفای نو به صورت کاشی خشت با نقشفرشتۀ بالدار، تصاویریاز
زندگیعیسى مسیح(ع) و یا مانند سردر کلیسای
وانک و میناس تصویری از نمای کلیسا ست، اما در بیشتر
سطوح داخلی از کاشیهای «صابونکی» به رنگهای لاجورد،
فیروزه، زرد و سیاه با نقوش هندسی و صلیب، در بدنههای
چهار طاقی ناقوسها و ازارههای ورودی داخل هشتیها در ترکیب
با آجر(معقلی) دیده میشود (متقی، همانجا؛ تحقیقات).
در خانههای بازمانده از دورۀ صفویۀ جلفا
بهندرت از کاشی استفاده شده است. کف پادریها و طاقچهها با کاشی
فیروزه و کاشیهایِ منقوشِ به دست آمده از بناهای ویرانشده
پوشیده شده است. جان پناه خانۀ غازاریان و ضلع جنوبی کلیسای وانک، با استفاده
ازقطعات آجر و کاشی به صورت مشبک تزیین شده است و قسمتهایی
از ایوان ستوندار فوقانی خانۀ تقا، دارای تزییناتی
است که احتمالاً از بنای تخریبشدۀ دورۀ صفوی
بدانجا منتقل، و الصاق شده است. کاشی گلنو که از دورۀ صفویه
به عنوان تزیین و آبچکان در لبۀ فوقانی خانهها و سردرها به
کار رفته، در جلفا نیز مانند سردرِ خانۀ مارتین
ساعت ساز و خانۀ ست استفاده شده است (تحقیقات).
آیینهکاری
آیینهکاری در خانههای
مارتا پیترز، زوولیان، سوکیاس و داوید به کار رفته است.
اتاقهای طرفین سالن اصلی خانۀ مارتا پیترز،
بهویژه اطراف بخاری دیواری، به صورت حاشیه و قاببندی
در داخل طاقچهها و سطوح جرزها در دورۀ قاجار الحاق شده است. بهطورکلی
میتوان گفت هنر آیینهکاری در جلفا از دورۀ قاجار
در برخی بناهای شاخص به عنوان تزیین به کاررفته است
(کاراپتیان، ۲۶۲؛ نیز تحقیقات).
تزیینات چوبی
به کارگیری چوب در بناهای
جلفا همانند سایر بناهای شهر اصفهان شامل درهای ورودی اصلی،
درها و پنجرههای داخلی، نردهها و نورگیرهای مشبک است.
درها و پنجرههای بخشهای داخلی بنا از ظرافت و ویژگی
خاصی برخوردارند، به طوری که با تبعیت از معماری بنا به
صورت سه دری یا پنج دری به طور مجزا تعبیه شدهاند. ارسیهای
بالارو (سه دری پیوسته) به عنوان جداکنندۀ محوطۀ حیاط
از فضای داخلی ایوان کاربرد داشتهاند. این فضا بیشتر
به عنوان شاهنشین بنا، در دورۀ صفوی به دلایل مختلف
باز بوده، و در زیر گنبد تزییناتی دارای حوض و
فواره (خانههای خواجه پطرس، ماردیروسیان، مارکارنادر، داوید
و خانههای سوکیاس ۱ و ۲) به کار رفته بوده، که در دورههای
بعد غالباً از فضای حیاط با دیوار یا ارسی (نمونه:
خانۀ داوید، سوکیاس و خواجه پطرس) جدا شده است. درهای کوچک
مستطیلشکل خانۀ داوید (نمونۀ خانهای از دورۀ صفویه) بدون خورشیدی (قسمت نیمدایره شکلِ
بالای لنگه درها) و بدون تزیین به صورت شیشه خور ساده کار
گذاشته شده است.
بخش خورشیدی بالای
درها در بناهای دورۀ قاجار با شیشههای رنگی و با نقوش گل، طاووس و گلدان
همراه بوده است (نمونه: خانۀ غازاریان، خانۀ مایل سِت و ... ). معمار با اجرای طاقهای هلالی
مجزا در قسمت ورودی، ضمن حذف تیر چوبی نعل درگاه، استحکام جرزها
را افزایش داده، و نجار سازندۀ درها را مجبور به استفاده از نیم هلال خورشیدی کرده
است. در بیشتر موارد خورشیدی به ۷ قسمت تقسیم شده،
و با شیشههای رنگی همانند رنگین کمان تزیین
گردیده است. این نوع تزیین را میتوان جزو تزیینات
پنهان نام برد، زیرا با تابیدن نور به این خورشیدیهای
رنگین، رنگین کمانی بزرگ به عرض اتاق در مقابل آن ایجاد میشود.
از اینگونه موارد در معماری
اسلامی دورۀ صفوی و قاجاریه، بهویژه درجلفا فراوان دیده میشود؛
از جملۀ آنها بهجلوۀ رقص نور، که با انعکاس نور خورشید پس از تابیدن به آبِ حوض و
ایجاد لکههای رنگی در سقف مقرنسکاریشدۀ خانههایی
مانند خانۀ حاج حسن غفوری (کتابخانۀ میراث فرهنگی) و نمونۀ سادهتر
آن در خانههای داوید و زوولیان دیده میشود، میتوان
اشاره کرد. جلوۀ فرش رنگارنگ نیز از همین دست است که در آن با تابش مستقیم
آفتاب به ارسیهای تزیینی، همان نقـوش در کف اتاق
شاهنشیـن، مانند فرشـی رنگارنگ جلوهگـر میشود.
بهکارگیری این هنر
در طراحی نورگیرها، حفاظهای مشبک و نردههای چوبی یا
فلزی، به خانهها و کلیساهای جلفا زیبایی خاصی
بخشیده است (متقی، «جلفا»، ۶۷-۶۸). ستونهای
چوبی خانۀ سوکیاس و ایوانهای جنوبی و شمالی با پوشش
قاببندی سقف و تزیینات نقاشی، نشان از علاقه و قصد سازندۀ بنا
مبنی بر ایجاد عمارتی همانند هشت بهشت، چهلستون، و ایوان
ستوندار عالیقاپو، در مقیاسی کوچکتر دارد (تحقیقات).
امروزه در جلفا از خانههای دارای
ارزش معماری والا، شمار چندانی باقی نمانده است (نک : دنبالۀ
مقاله) برخی از آنها به ثبت تاریخی رسیده، و شماری
نیز در تملک دانشگاه هنر اصفهان و یا بخش خصوصی است. متأسفانه
چند باب از این خانهها نیز تخریب شده، و یا در شرف تخریب
است (نک : جدول).
از کلیساهای جلفا
۳۰ کلیسا تا به امروز باقیمانده است (نک : حقنظریان،
۲۴-۲۷)، که از آن میان در این مقاله به
مشهورترین آنها ــ کلیسای سورپ آمنا پرگیچ (ناجی
همگان)، مشهور به «وانگ یا وانک» ــ میپردازیم:
کلیسای وانک
ارمنیان جلفای نخجوان، کلیسا
و دیری به نام آمناپرگیچ مقدس داشتند؛ از این رو، در
۱۰۱۴ق / ۱۶۰۵م، در جلفای
اصفهان نیز کلیسای کوچکی در دیری به همان
نـام ساختند. پس از ۵۰ سال، در ۱۰۶۵ق /
۱۶۵۵م خلیفه داوید ــ خلیفـۀ ارمنیان
جلفـا ــ با کمک سایر ارمنیان جلفا کلیسای بزرگتر و با
شکوهتری را جایگزین آن ساخت. ساختن این کلیسای
جدید ۹ سال طول کشید (هویان، جلفا، ۳۹). در
بالای سردر غربی کلیسای آمناپرگیچ مقدس، کتیبۀ بنیاد
بنا، با تاریخ و نام بانی به چشم میخورد. امروزه این کلیسا
یکی از بزرگترین مراکز مذهبی، فرهنگی، سیاسی
و اجتماعی ارامنه است. کلیسای وانک در جلفا بین دیوارهای
بلند با نمای کاهگل و با سازۀ خشت و گل، آجر و چوب با ۳ ورودی به طرف خیابان کلیسای
وانک و یک سردر به طرف کوچۀ کلیسا (ضلع جنوبی) محصور شده است (هنرفر،
۵۱۴؛ تحقیقات).
دیرآمناپرگیچ مقدس
۷۳۱‘۸ مـ ۲، مساحت دارد.
۸۵۷‘۳ مـ ۲ آن کلیسا (ساختمان)، خلیفهگری،
چاپخانه، موزه، [کتابخانه] و جز آنها، و ۸۷۴‘۴ مـ
۲ آن را نیز فضای سبز و باغ دیر تشکیل داده است (هویان،
کلیساها ... ، ۱۴۷). در قسمت خاوری دیر، بخش
اداری خلیفهگری، در قسمت جنوبی ساختمانْ خلیفهگری
جلفا، و در قسمت شمال باختری چاپخانه و کتابخانۀ دیر
قرار دارد. در قسمت جنوب باختری آن، کلیسای آمنا پرگیچ
مقدس ساخته شده است (همو، جلفا، ۴۱). آرمن حق نظریان از بنای
اصلی و قدیمی این مجموعه (کلیسای آمناپرگیج)
با عنوان کلیسای «یوسف مقدس» یاد میکند (ص
۴۹).
این مجموعه شامل ۴ ورودی
است: ورودی اصلی مجموعه در میان ضلع غربی قرار دارد و دو
ورودی فرعی در جنوب غربی و شرقی واقعاند. ورودی
چهارم نیز در ضلع جنوب شرقی قرار دارد. ورودی اصلی از یک
اتاق طولی مستطیلشکل با دو تالار انتظار برای ملاقاتکنندگان
در دو سوی آن تشکیل شده، و در بالای آن نیز یک برج
ناقوس ۳ طبقهای که در ۱۳۱۰ش /
۱۹۳۱م ساخته شده، دیده میشود. این
ورودی به حیاط وسیعی راه مییابد و حیاط
خلوتی واقع در ضلع شرقی، آن را تکمیل میکند (همو،
۴۷، ۴۹). در گوشۀ شمال غربی، بنای
چاپخانه قرار دارد که در ۱۳۰۹ش /
۱۹۳۰م جایگزین چاپخانۀ قدیمی
(سدۀ ۱۱ق / ۱۷م) شده است.
ساختمان کتابخانه در
۱۳۲۳-۱۳۲۴ق /
۱۹۰۵-۱۹۰۶م در مکان پیشین
اتاقهای راهبان در ضلع شمالی محوطۀ صحن بر پا شد.
با فاصلۀ اندکی در شرق آن (حد فاصل بین حیاط خلوت و حیاط
مرکزی)، بنایی در ۱۳۳۴ق /
۱۹۱۵م برای مقاصد اداری احداث گردید.
در کنار آن، ردیف اتاقهایی است برای سکونت راهب بزرگ و
اسقف، که در ۱۲۷۷ق / ۱۸۶۰م بر
خرابههای پیشین احداث شده است. در شرق آن، فضاهای خدماتی
و رفاهی، از جمله اتاق پذیرش قرار دارد. در
۱۳۵۰ش / ۱۹۷۱م ساختمان جدیدی
نیز به عنوان موزۀ صومعه، در گوشۀ شمال شرقی مجموعه بنا شد (همو، ۴۹، نیز نک :
نقشه). حیاط مرکزی با آجر فرش پوشیده شده، و شمار زیادی
آرامگاه را دربرگرفته است.
به نظر میرسد کهنترین بخش
این صومعه، کلیسایی باشد که میان سالهای
۱۰۶۶- ۱۰۷۵ق /
۱۶۵۵-۱۶۶۴م بنا گردیده، و
به «یوسف مقدس» تقدیم شده است. دیوارهای غربی و شرقی
آن آزادند، در حالی که دیوار جنوبی با ساختمانهای مسکونی
کناری مشترک است؛ دیوار شمالی نیز از طریق راهرو طویلی
به نمازخانۀ کوچکی هدایت میشود. در مقابل کتابخانه، ایوان
کوچکی قرار دارد که به یک راهرو و در ورودی صحن کلیسا
منتهی میشود و با دو اتاق در طرفین بسته شده است، که قدمت آنها
احتمالاً به سدۀ ۱۲ق / ۱۸م میرسد و دسترسی به آنها
از طریق یک تالار مرکزی امکانپذیر است.
در حد فاصل این کلیسا و دیوار
باختری دیر، ساختمان ۳ طبقۀ برج ناقوس، به
ارتفاع ۶۰ / ۱۰ متر قرار دارد (هویان، جلفا،
۴۰). ۴ ستون مدور از سنگ آهکی که به ارتفاع
۲۲۰ سانتیمتر بر بُنلادی مکعبی به ارتفاع
۳۲ سانتیمتر قرار دارند. هر ۴ ستون نیز بر روی
سکویی به ارتفاع ۳۰ سانتیمتر بالاتر از کف صحن کلیسا
استوار شدهاند. این ستونها طاقهای آجری را که نمازخانۀ فوقانی
آن به جبرئیل و میکائیل تقدیم شده است، نگه میدارند.
طبقۀ سوم ساختمان نیز یک گنبد کوچک هشتوجهی (رُک) است که
بر روی ۸ ستون آجری مدور ساخته شده است (حق نظریان،
۴۹-۵۰).
تزیینات معرق آجری آمیخته
با کاشی (معقلی) با نقوش «سینه باز درهم» (سینه کفتری)،
گل پنج رگی آجری، طبل مداخل با حمیل آجری، اختر چلیپا،
موج سر بریده و آجرهای ابزار خورده در دور هلالها، از ویژگیهای
برج ناقوس کلیسا ست. کلیۀ نقوش آجری این کلیسا
با کیفیت بالا و با ظرافت تمام کار شده است و نظیر آن در هیچ
یک از کلیساهای دیگر جلفا به چشم نمیخورد؛ هر چند
از نظر نوع تکنیک و نقوش، شباهتهای فراوانی بین تزیینات
سایر بناهای جلفا و شهر اصفهان دورۀ صفوی دیده
میشود (تحقیقات).
در صفۀ چهار طاقی،
یک قندیل مشبک قدیمی از جنس فلز قرار دارد و در زیر
آن، شماری سنگ قبر با نقوش برجسته و مقعر دیده میشود. در اطراف
سنگ آرامگاه زیر برج ناقوس تصاویر سربازانی حجاری شده، و
کتیبۀ آن بدین شرح است: «رستم خان سوقمن انیکلپیان
۱۸۴۳» (هنرفر،
۵۱۷-۵۱۸: که منظور رستمخان برادرزادۀ
منوچهرخان معتمدالدوله، سرباز مدفون (۱۲۵۸ق) در کلیسا
ست).
بنابر شواهد تاریخی و نوع
معماری مجموعه، ابتدا ساختمان مستطیلشکل با گنبد آجری و ناقوس
چهارطاقی بنا شده، و با گذشت زمان الحاقات اطراف صحن اصلی، سردر،
کتابخانه و موزه به بنای کلیسا افزوده شده است. سازۀ بنا
با توجه به معمـاری دورۀ صفوی، بـر روی بستـری متشکل از شفتـه، گل ـ آهک، با
لاشه سنگْ بر پِیهای پهن استوار است. دیوارهای خشتی
با ملات گل، و سازۀ اصلی و پوستۀ بیرونیِ آن با آجرهای آبساب مقـاوم در برابر باد و
باران ــ کهکمتر در منطقۀ اصفهان با آن مواجه هستیم ــ پوشیده شده است (تحقیقات).
معماران سازنده برای ایجاد یک
ساختار پیوسته و منسجم، با قرار دادن قطعات چوب با مقطع نیم آجر و با
طول متناسب با ضخامت جرزها، ضمن کاهش اثرات مخرب مربوط به نشست بنا، نیروهای
فشاری، ارتعاشات فیزیکی و سایر عوامل طبیعی،
به استحکام و عمر ساختمان افزودهاند. آنان با نصب ازارههای سنگی،
استفاده از قوسهای تیزهدار با ایجاد فضاهای پر و خالی
از جمله طاقنماها در قسمتهای فوقانی، اجرای دیوارهای
جداکنندۀ بدون باربر به روش صندوقه کردن، و اجرای گنبد بر روی پلان
چهارضلعی با تبدیل ۴ضلع به ۳۲ ضلع، توانستهاند به
هدف خویش برای اجرای گنبد مدور دست یابند. معماری
کلیسای وانک کاملاً مطابق با اصول معماری ایرانی با
توجه به نوع اقلیم منطقه است. معماران از خشت و آجر به عنوان مصالحی
بومآور، سازگار با محیط، دارای قابلیت تراش و تزیین
و نیز مقرون به صرفه استفاده کرده، و با ایجاد سایه روشن و
فرمهای هندسی هماهنگ با سنگ، چوب و کاشی و به کار بستن خلاقیت
و نبوغ خویش در تلفیق این عناصر توانستهاند بنایی
اینچنین زیبا برپا کنند (حق نظریان، ۲۲).
کلیسای وانک، نمای
عمومی (۱۰۷۵ق/۱۶۶۴م)
توصیف فضای داخلی کلیسا
فضای داخل کلیسا از ۳
بخش مجزا، با ۳ پوشش متفاوت تشکیل شده است. مهمترین بخش محراب
با پوشش نیمطاس یا نیمگنبد، که به ارتفاع ۳ پلۀ
۲۰ و ۳۰ سانتیمتری بالاتر از قسمت میانی
قرار گرفته است. در زیر سکوی محراب، اتاقک کوچکی قرار دارد که
آرامگاههای دو شخصیت مهم، «خلیفه داوید» و «اسقف خاچاطور
گساراتسی» را در خود جای داده است. قسمت میانی با پوشش
گنبدی رفیع و بینظیر پس از محراب قرار دارد و محل گروه
کر و سرودخوانان است. کف آن نیز به ارتفاع ۲۰ سانتیمتر
از جایگاه نمازگزاران بالاتر، و با نردهای چوبی جدا گردیده،
و بخش قرار گرفتن نیایشگران با گنبد کوچکی پوشش شده است
(درهوهانیان، ۲ / ۳۹۳؛ هویان، کلیساها،
۱۴۴، ۱۴۵؛ تحقیقات).
تزیینات داخلی
ابعاد فضای داخلی از ضلع
غرب (مقابل در مسدود شده) تا لبۀ محراب ۹۲ / ۱۴ متر و به عرض ۵۳ /
۱۰ متر است (هویان، جلفا، ۴۰). کف قسمت صحن تا لبۀ سن با
سنگ گندمک فرش شده است. ازارهها با کاشیهای هفت رنگ پوشیده شدهاند.
کاشیها با نقوش گل و بوته در زمینۀ لاجوردی
به رنگهای زرد، سبز و قرمز حنایی تزیین شده است و
هنر کاشیکاری دورۀ صفوی را جلوهگر میسازند (همو، کلیساها،
۱۴۴؛ حق نظریان، ۵۸-۶۱).
کاشیکاری هفت رنگی و
معقلی (ترکیبی از معرق آجری و کاشی) در این
کلیسا نه تنها رابطهای فنی و هنری، بلکه همکاری
تنگاتنگ میان هنرمندان مسلمان اصفهان و مسیحی جلفا را نشان میدهد
(تحقیقات).
ساختمان گنبددار کلیسا دارای
دو در در ضلعهای غرب و شمال، و ۴ پنجره در ضلعهای شمال، غرب و
شرق (دو پنجره) است. گنبد آجری بر روی چهار طاقی بنا شده است. این
گنبد همانند گنبدهای مساجد ایرانی پلان چهارضلعی را به
هشت، و شانزده را به ساقۀ مدور گنبد تبدیل کرده است. تقسیمات هندسی (پاباریک،
ترنج، سوسنی) بین ۴ لنگه و حلقۀ مدور زیر
رواق با ۱۲ فرشتۀ بالدار ــ داخل پاباریک و ترنجها ــ و گل و بوتههای تزیینی،
چشم را به نردههای رواق و ۸ پنجرهای که در ساقۀ گنبد
تعبیه شده، هدایت میکند. شمسۀ چشمگیر
زیرین گنبد مانند خورشید طلایی ــ ۸ و
۳۲ ضلعی ــ با تزیین گل و بوته که با فنون کُشتهبری،
لایهچینی و طلاچسبان کار شده، به فضای روحانی کلیسا
شکوه و معنویت خاصی بخشیده است (تحقیقات).
نقاشی داخل نیم هلال محراب
شامل تصویر نمادین از خداوند، کبوتر سفید ــ نماد روح القدس ــ
و در ردیف پایینتر، عیسى مسیح(ع) در میان
۱۲ تن از حواریونش دیده میشود (تحقیقات). سایر
تصاویر داخل کلیسا با الهام از کتابهای عهد عتیق و عهد جدید،
شامل تصویرهای حضرت مسیح(ع) مانند تابلوی «چشم بیخواب»،
به صلیب کشیدن او، حواریون، فرشتگان ــ میکائیل و
جبرائیل ــ چهرۀ حضرت مریم و نمایش بهشت و جهنم، با فن رنگ روغن توسط
هنرمندان سدههای ۱۱ و ۱۲ق / ۱۷ و
۱۸م همچون استاد میناس، هوانس مرکوز و بوگدان سالتانف، و با حمایتهای
مالی خواجه پطرس، خواجه آودیک و سایر ارامنۀ خیّر
نقاشی شدهاند (متقی، «جلفا»، ۶۴-۶۹).
نقاشی رنگ روغن، کلیسای
وانک (دورۀ صفویه)
صحنههایی از انجیل
ــ بهشت و جهنم ــ روی دیوار شمال غربی، و زندگی قدیسان
ــ رنجهای گریگوری مقدس نورانی ــ روی دیوار
جنوب غربی به تصویر کشیده شده است. افزون بر این، بخشهایی
از وقایع مقدس، اشکال فرشتهها، مصلوبشدهها و شمایل مادر مقدس به
دست استادان مشهور ارمنی از جمله: سیمون، ترستپانوس و هوانس تیزرالوس
در صحن داخلی به تصویر کشیده شدهاند. این کلیسا از
نظر تزیینات نقاشی و طلاکاری در بین سایر کلیساهای
اصفهان منحصر به فرد است. معماری کلیسا و تزیینات طلاکاری
آن کار استادان مسلمان ایرانی است و تابلوهای نقاشی با موضوع
زندگانی مسیح(ع) کار هنرمندان ارامنۀ جلفا و نقاشان
اروپایی است (هنرفر، ۵۱۴).
زیبایی تزیینات
داخل کلیسا برخلاف بناهای باشکوه اصفهان دورۀ صفوی، بیانگر
خلاقیت هنرمندان ارامنه و مسلمان ایران و نیز نقاشان اروپایی
است. در قسمت ازارههای داخل صحن اصلی برخلاف مساجد اصفهان، به جای
سنگ مرمر از کاشیکاری هفت رنگ استفاده شده است. ازارهها از کف صحن
کلیسا به ارتفاع ۱۶۵ سانتیمتر، با کاشیهای
مربع به ابعاد ۵ / ۲۳×۵ / ۲۳ سانتیمتر،
به روش قاببندی، با نقوشگل و بوته و پرندگان در زمینۀ لعاب
فیروزه، زرد و لاجوردی پوشیده شده است. در سطوح بالای
ازارهها بعد از نقاشیهای رنگ روغن، معمار بنا ارتفاع بلند صحن را با
دوالبندی طلایی و با نقوش گل و بوته و فرشتههای کوچک به
صورت اسلیمی جدا کرده است. تابلوهای بزرگ هم با مضامین
مختلف مذهبی در داخل قابهای مستطیل و مربع در دو ردیف دیده
میشوند، که با دوال کوچکتری جدا شده است. تزیینات گل و
برگ این دوال با فن طلاچسبان در زمینۀ لاجورد در
امتداد پاطاق قوسهای داخلی دیده میشود (هویان، کلیسا،
۱۴۵؛ حقنظریان، ۵۹، ۸۵؛ نیز
تحقیقات).
در واقع تقسیمبندی سطوح
داخلی با نقوش هندسی، یکی از ویژگیهای
هنر معماری است که زمینه را برای هنرنمایی هنرمندان
مهیا ساخته است. تزیینات داخلیِ زیر گنبد آجری
کلیسا، گذشته از مضمون، قابل مقایسه با تزیینات سالن اصلی
کاخ چهلستون و کاخ عالیقاپو ست.
تزیینات سطوح بیرونی
چهارطاقی ناقوس، در پشت بغلهای
این بـرج ــ اضلاع شمالی و جنوبی ــ دارای تزیینات
پرکاری است: در ردیف اول، نقش سینهباز یا سینه
کفتری با استفاده از کاشی لاجورد به ضخامت یک سانتیمتر،
به صورت برجسته در زمینۀ آجر کار شده است و در حاشیه با کاشی دو سانتیمتری
سیاهرنگ در زمینۀ آجر با حمیل فیروزه اجرا شده است. ردیف دوم، با تلفیق
کاشی و آجر با نقش گل پنج رگی، به صورت تخت با کاشیهای
لاجوردی و فیروزهای تزیین شده، و حاشیۀ آن
نقش اختر چلیپا دارد. اضلاع شرقی و غربی با نقش طبل در طبل به
صورت درهم، با حاشیههای موج سربریده و شمسۀ هشت
در زمینۀ آجر دیده میشود (حقنظریان، ۵۵؛ تحقیقات).
سردر ورودیهای غربی و
شمال صحن اصلی کلیسا، دارای نقوش آجریِ برجسته و ابزار
خورده، و بالای آن با کاربندی و کاشی هفت رنگ، شامل نقوش اسلیمی
زرد در میان گل و بوته بر زمینۀ لاجورد است.
در ایوان پشت چهار طاقی
ناقوس، شمار زیادی سنگهای نذری و مقدس در اندازههای
مختلف دیده میشود که بیشتر آنها را مهاجران از کلیساهای
ویرانشدۀ زادگاهشان به عنوان اشیاء مقدس آوردهاند. نمونههای آن
دربدنۀ بیرونی کلیسای استپانوس مقدس اصفهان هم دیده
میشود. سنگها گذشته از ارزش معنوی، دارای نقوش مختلفی
هستند و هنرمندیِ حجاران چیرهدست ارامنه را به نمایش گذاشتهاند.
سنگهای قبر با نقوش برجسته، و نورگیرهای مشبک با نقوش هندسی
از دیگر آثاری است که به کلیسای وانک ارزش موزهای
بخشیده است (تحقیقات).
برخلاف تزیینات خانههای
جلفا که در آنها صرفاً از آجرهای ریز (معرق آجری) استفاده شده
(متقی، مطالعه، ۱۲۳-۱۳۹)، در تزیینات
بدنههای بیرونی کلیسای وانک، ترکیب کاشی
و آجر (معلقی) بهکار رفته است. سطوح آجرها آبساب شده، تیرهای
چوبی به ابعاد آجر نیمه و به عمق متناسب با جرزها، جهت استحکام بخشیدن
و اتصال نمای آجری به سازۀ اصلیِ بهکار رفته در لبههای
جرزها، دیده میشود. کاشیهای هفت رنگ با نقوش گل و بوته،
فرشتههای بالدار، تصاویر عیسى مسیح(ع) و حواریون،
و کتیبههایی به خط ارمنی به رنگ سفید در زمینۀ
لاجوردی، فضای داخلیِ محوطۀ دیر
آمناپرگیچ را از حالت فضای اداری خارج کرده است (تحقیقات).
کتیبههای کلیسا
کتیبۀ سردر ورودی
کلیسای وانک در ضلع غربی آن به خط ارمنیِ طلایی
رنگ بر زمینۀ خشت کاشی لاجوردی حاوی تاریخ، نام پادشاه وقت و
جز آن است (درهوهانیان، ۲ / ۳۸۸). بر ۴ کتیبۀ
۳ سطری ارمنی در زیر پنجرههای فوقانی داخلی
کلیسا، از بانی تزیینات نقاشی «خواجه آودیک»،
و تاریخ ۱۰۷۹ق / ۱۶۶۹م یاد
شده است. این کتیبهها نیز به خط ارمنیِ برجستۀ طلایی
رنگ بر زمینۀ لاجوردی گچبری شده است، که از میان آنها کتیبۀ جبهۀ شمالی
که یاد شد، مهمترین است (همو، ۲ / ۳۸۹).
در بالای سردر شمالی کلیسای
وانک، تابلویی نقاشیشده که دفن حضرت مسیح (ع) را نمایش
میدهد و در ذیل آن، در یک حاشیۀ یک سطری
به خط ارمنی این کتیبه نوشته شده است: «در سال
۱۸۵۷م محوطۀ جلوی کلیسا به وسیلۀ خلیفه
طاطاوس تعمیر شد و نقاشیهای داخل کلیسا گردگیری
و پاک شد» (همو، ۲ / ۳۹۱).
در داخل کلیسای وانک کتیبههای
کاشیکاری هم وجود دارد که از آن جمله است: کتیبۀ کاشیکاری
شاهنشین کلیسا به خط ارمنیِ طلایی رنگ، بر کاشی
لاجوردی، شامل تاریخ کاشیکاری کلیسا
(۱۱۲۸ق / ۱۷۱۶م) (همو، ۲ /
۳۹۰).
چاپخانۀ کلیسا
چاپخانه به همت پیشوای
ارامنه، «خاچاطور گساراتسی» در جلفا تأسیس شد و در
۱۰۲۴-۱۰۲۵ق /
۱۶۱۵-۱۶۱۶م به عنوان اولین
چاپخانه شروع به کار کرد (همو، ۲ /
۴۰۱-۴۰۲؛ هنرفر، ۵۱۸). در
۱۲۶۰ق / ۱۸۴۴م، مانوک هورتانانیان،
از ارمنیان ساکن جاوه یک دستگاه ماشین چاپ با کلیۀ لوازم
آن را به زادگاهش جلفای اصفهان فرستاد. این ماشین چاپ چندین
سال بدون استفاده باقی مانده بود، تا در ۱۲۸۹ق /
۱۸۷۲م به همت و کوشش خلیفۀ اعظم، گریگور
هوهانسیان چاپخانه دایر گردید. از آن پس، چاپخانۀ دیر
آمناپرگیج جلفای اصفهان به طور مستمر کتاب چاپ کرده است (هویان،
کلیساها، ۱۴۸، ۱۴۹).
موزه و کتابخانۀ کلیسا
قدمت کتابخانۀ کلیسا
را باید مقارن با احداث دیر دانست. در قسمت شمالی محوطۀ دیر
آمنا پرگیچ، ساختمانی برای نگهداری کتابهای خطی
وجود داشت. با راهنمایی خاچاطوریان ــ نقاش نامدار ارمنی
که در جلفا بود ــ در ساختمان مزبور تغییراتی داده شد و در
۱۳۰۹ش / ۱۹۳۰م بنیاد موزه
نهاده شد.
از اشیاء این موزه میتوان
به انجیل متعلق به اواخر سدۀ ۴ق / ۱۰م ــ که در نوع خود بینظیر است ــ
اشاره کرد. یکی دیگر از نفیسترین انجیلهای
موزه، انجیلی است متعلق به ۷۲۰ق /
۱۳۲۰م با نقاشیهای «توروس» ــ نقاش نامدار
ارمنی ــ و نیز نسخههای خطی با جلدهایی از
پولاد و صدف، و نیز مرصع و طلاکوب شده؛ همچنین از نخستین روزنامۀ ارمنیزبان
چاپ هندوستان در ۱۲۰۹ق / ۱۷۹۴م و
کهنترین کتاب چاپ شده در اصفهان، و تابلوهایی به نام «مریم»،
منسوب به «رافائل»، طرحی از «رامبراند»، تابلو تدفین حضرت مسیح(ع)
معروف به «پی اِتا» که به «آنیبال کارتاژی» نسبت داده میشود،
میتوان نام برد (همو، جلفا، ۶۴-۶۶).
سردرهای مجموعۀ کلیسا
سردر اصلی در ضلع غربی کلیسا
دارای در چوبی منبتکاری شده با ۴ ستون رنگی تمام
برجسته از جنس سنگ رسوبی آهکی به صورت پیشزده ساخته شده است.
بر سردر آن، در میان قطعات سنگی در داخل نیم هلال، نمایی
از فضای داخلی کلیسا با کاشی هفترنگ نقش برجسته نصب گردیده
است. برج ناقوس و ساعت بالای سردر الحاقی سال
۱۳۱۰ش / ۱۹۳۱م به سبک معماری
ایرانی است (حقنظریان، ۵۵؛ تحقیقات).
ورودی جنوبی، به کوچۀ بلند
و باریکی باز میشود و بیشترین سطوح بدنۀ کاهگلی
را دارد. سردر آن با گچبریهایی به سبک دورۀ قاجاریه،
دسترسی به حیاط خلوت را ممکن ساخته است. تزیینات سردر
شامل نقوش آجرنما و گلبرگهای پهن برجسته (معروف به لندنی یا چدنی
کاری) در میان قوسهای هلالی دیده میشود. درِ
چوبی با کوبه و گل میخ به سبک صفویه با کتیبۀ مرمر
مستطیل به خط ارمنی، زیباییِ خاصی به نمای
سردر داده است (تحقیقات). دو سردر دیگر، در گوشههای جنوب غربی
و جنوب شرقی دیر، با نمایی بسیار ساده در دو سوی
سردر اصلی قرار دارند و به ترتیب ارتباط با حیاط خلوتِ چاپخانه،
و حیاط خلوتِ اتاقهای خدماتی را ممکن ساختهاند (تحقیقات).
تزیینات سنگی کلیسا
سردر اصلی کلیسا با ۴
ستون الحاقی، شامل سر ستون، ساقه و پایۀ ستون از کارهای
دورۀ قاجاریه و پهلوی است که سردر را از بدنههای کاهگلی
قرمز شده متمایز ساخته است. ستونهای سنگی به صورت قرینه
در طرفین در چوبیِ منبتکاری شده نصب شده است. نقوش برجسته روی
سطوح ازارههای درون و بیرون کلیسا شامل پردهسازی و درخت
سرو همانند ازارۀ محراب داخل صحن کلیسا از ویژگیهای این دیر
است (تحقیقات).
مآخذ
اصفهانی، محمد مهدی، نصف
جهان فی تعریف الاصفهان، به کوشش منوچهر ستوده، تهران،
۱۳۶۸ش؛ اعرابی هاشمی، شکوه السادات، «زوال و
ظهور جلفا»، پیمان، تهران، ۱۳۸۶ش، س
۱۱، شم ۴۰؛ براون، ادوارد، یک سال در میان
ایرانیان، ترجمۀ ذبیحالله منصوری، تهران، کانون معرفت؛ پازوکی طرودی،
ناصر و عبدالکریم شادمهر، آثار ثبت شدۀ ایران
در فهرست آثار ملی، تهران، ۱۳۸۴ش؛ تکتاندرفون در یابل،
گئورگ، ایترپرسیکوم (سفر به ایران)، گزارش سفارتی ایشتوان
کاکاش زالانکمنی به دربار شاهعباس اول، ترجمۀ محمود تفضلی،
تهران، ۱۳۸۸ش؛ حقنظریان، آرمن، کلیساهای
ارامنۀ جلفای نو اصفهان، ترجمۀ نارسیس سهرابی ملایوسف،
اصفهان، ۱۳۷۲ش؛ درهوهانیان، هاروتون، تاریخ
جلفای اصفهان، ترجمۀ ل. گ. میناسیان، تحریر م.ع. موسوی فریدنی،
اصفهان، ۱۳۷۹ش؛ زانـدر، جوزپـه، «یادداشتهای
مقدمـاتی»، خانههای ارامنه ... (نک : هم ، کاراپتیان)؛
شاردن، ژان، سفرنامه، ترجمۀ اقبال یغمایی، تهران، ۱۳۷۴ش؛
شفقی، سیروس، جغرافیای اصفهان، اصفهان،
۱۳۵۳ش؛ طرح بهساری محلۀ جماله، ادارۀ کل
مسکن و شهرسازی استان اصفهان، کتابچۀ طرح بهسازی، مهرماه
۱۳۷۲؛ فلسفی، نصرالله، زندگانی شاه عباس اول،
تهران، ۱۳۷۱ش؛ قازاریان، مانیا، هنر نقاشی
جلفای نو، ترجمۀ ادیک گرمانیک، تهران، ۱۳۶۷ش؛ قاسمی
سیچانی، مریم، مقدمه بر خانههای ارامنه ... (نک : هم ،
کاراپتیان)؛ کاراپتیان، کاراپت، خانههای ارامنۀ جلفای
نو اصفهان، ترجمۀ مریم قاسمی سیچانی، تهران،
۱۳۸۵ش؛ متقی، محمد کریم، «جلفای اصفهان،
تزیینات بناهای صفوی»، فرهنگستان هنر، تهران،
۱۳۸۶ش، س ۶، شم ۵۴؛ همو، مطالعه، بررسی
و مرمت تزیینات معرق آجری در معماری بناهای دورۀ صفوی
جلفای اصفهان، پایاننامۀ کارشناسی ارشد مرمت آثار
تاریخی دانشگاه هنر، دانشکدۀ پردیس اصفهان،
۱۳۷۵ش؛ ملکمیان، لینا، کلیساهای
ارامنۀ ایران، تهران، ۱۳۸۰ش؛ مهریار، محمد،
فرهنگ جامع نامها و آبادیهای کهن، اصفهان،
۱۳۸۲ش؛ میناسیان، لئون گ.، «پیشگفتار»،
خانههای ارامنه ... (نک : هم ،کاراپتیان)؛ هنرفر، لطفالله، گنجینۀ آثار
تاریخی اصفهان، تهران، ۱۳۵۰ش؛ هویان،
آندرانیک، جلفا، تهران، ۱۳۸۶ش؛ همو، کلیساهای
ارمنیان ایران، تهران، ۱۳۸۲ش؛ تحقیقات
میدانی مؤلف.