responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دائرة المعارف بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 5  صفحه : 548

اسفراین

نویسنده (ها) : مژگان نظامی - قدرت الله روشنی زعفرانلو

آخرین بروز رسانی : دوشنبه 19 خرداد 1399 تاریخچه مقاله

اِسْفَرايِن‌، شهرستان‌ و شهري‌ در استان ‌خراسان‌.

 

شهرستان‌اسفراين‌

اين ‌شهرستان ‌با وسعت ‌۳۴۵ ،۵ كمـ۲ در شمال‌ استان‌ خراسان‌ قرار گرفته‌ است‌ ( سرشماري‌ عمومى‌...، ۱) و از شمال‌ به‌ شهرستانهاي‌ بجنورد و شيروان‌، از خاور به‌ شهرستانهاي‌ قوچان‌ و نيشابور، از جنوب‌ و جنوب‌ غربى‌ به‌ شهرستان‌ سبزوار و از باختر به‌ شهرستان‌ بجنورد محدود مى‌شود (همان‌، ۱۷). از لحاظ اداري‌ - سياسى‌، شهرستان‌ اسفراين‌ از دو بخش‌ مركزي‌، و بام‌ و صفى‌آباد تشكيل‌ شده‌ است‌. بخش‌ مركزي‌ شامل‌ دهستانهاي‌ زرق‌ آباد، رويين‌، ميلانو، آذري‌ و دامنكوه‌، و بخش‌ بام‌ و صفى‌آباد شامل‌ دو دهستان‌ به‌ همين‌ نامهاست‌ ( آمارنامه‌...، ۲۸).

 

ويژگيهاي‌ طبيعى‌

تشكيلات‌ زمين‌ شناسى‌ اسفراين‌ ادامة رشته‌ كوههاي‌البرز و همزمان‌با چين‌خوردگى‌آلپى‌است‌ (مبشري‌، ۷/ ۲۱۶). قديم‌ترين‌ اين‌ تشكيلات‌ مربوط به‌ دوران‌ اول‌ زمين‌ شناسى‌ است‌ كه‌ از رسوبات‌ آهكى‌ دولوميتى‌ فشرده‌ مربوط به‌ پرمو - كربونيفر تشكيل‌ شده‌ است‌ (همو، ۷/ ۲۱۶-۲۱۷). بخشى‌ ديگر در دوران‌ دوم‌ از آهكهاي‌ ريزدانه‌ همراه‌ با رگه‌هاي‌ كلسيت‌ فراوان‌ مربوط به‌ ژوراسيك‌ و نيز آهك‌ و آهك‌ مارنى‌ مربوط به‌ تشكيلات‌ كرتاسه‌ به‌ وجود آمده‌ است‌. در دوران‌ سوم‌، گاله‌هاي‌ آذرين‌ با سيمانى‌ از خاكستر آتش‌فشانى‌ قرمز رنگ‌ به‌ همراه‌ توف‌ در جنوب‌ دشت‌ اسفراين‌ ديده‌ مى‌شود و در برخى‌ از نقاط كنگلومراي‌ بختياري‌ به‌ صورت‌ دگرشيب‌ بر روي‌ اين‌ باند قرار گرفته‌، و بر روي‌ آن‌ نيز مارنهاي‌ قرمز و خاكستري‌ با باند ضخيمى‌ از ژيپس‌ (گچ‌) كه‌ نتيجة تشكيلات‌ تبخيري‌ است‌، گسترده‌ شده‌ است‌. در شمال‌ دشت‌ در حاشية جنوبى‌ و ارتفاعات‌ آلاداغ‌ تشكيلات‌ رُسى‌ و مارنى‌ در بالا به‌ طور دگرشيب‌ به‌ وسيلة كنگلومراي‌ بختياري‌ پوشيده‌ شده‌، و يك‌ ناوديس‌ تشكيل‌ داده‌ است‌ و بر روي‌ آن‌ كنگلومراي‌ غير همگن‌ قرار گرفته‌ است‌ (همانجا).

آبرفتهاي‌ قديمى‌ همان‌ مخروطهاي‌ سيلابى‌ است‌ كه‌ در دامنة ارتفاعات‌ شمال‌ گسترش‌ دارد و به‌ طور كلى‌ منبع‌ اصلى‌ تغذية لايه‌هاي‌ آبدار دشت‌ را به‌ وجود مى‌آورد. بيشتر دشت‌ اسفراين‌ را آبرفتهاي‌ جديد مى‌پوشاند كه‌ جنس‌ مواد تشكيل‌ دهندة آن‌ در دامنه‌ متشكل‌ از ريگ‌، شن‌، ماسه‌ و خاك‌ رس‌ است‌ (همو، ۷/ ۲۱۸). ذخاير معدنى‌ كه‌ هم‌ اكنون‌ در اين‌ ناحيه‌ از آنها بهره‌ برداري‌ مى‌شود، سنگ‌ آهك‌ و گچ‌ است‌ ( نام‌ و نشان‌... ۳۰، ۳۲؛ فرهنگ‌ جغرافيايى‌...، ۱۲).

شهرستان‌ اسفراين‌ از دو بخش‌ كوهستانى‌ و كم‌ ارتفاع‌ به‌ وجود آمده‌ است‌. بخشى‌ از رشته‌ كوه‌ آلاداغ‌ در شمال‌ و خاور اين‌ شهرستان‌ قرار گرفته‌، و بلندترين‌ نقطة آن‌ (قلة كوه‌ شاه‌ جهان‌) ۳۵۰ ،۳متر است‌ (مفخم‌، ۶۶). ديگر قله‌هاي‌ آلاداغ‌ اينهاست‌: شانو، دلقره‌، برمهان‌، پاتو، ناوري‌، خيران‌، ارسن‌، كول‌، گاوتيغ‌ و قره‌ داش‌ (فدايى‌، ۱۵). در جنوب‌ اين‌ شهرستان‌ نيز، رشته‌ كوه‌ اسفراين‌ يا هردة جوين‌ قرار گرفته‌ كه‌ بلندترين‌ قلة آن‌ ۳۵۳ ،۱متر است‌ (مفخم‌، ۱۱۲؛ فرهنگ‌ جغرافيايى‌، همانجا). ناحية كم‌ ارتفاع‌ و دشت‌ مانند شهرستان‌ اسفراين‌ از دو بخش‌ به‌ وجود آمده‌ است‌. دشت‌ اسفراين‌ كه‌ با جهتى‌ شمال‌ غربى‌ - جنوب‌ شرقى‌ در پاي‌ كوه‌ آلاداغ‌ گسترده‌ شده‌ است‌ و دشت‌ صفى‌ آباد كه‌ آن‌ نيز با جهتى‌ شمال‌ غربى‌ - جنوب‌ شرقى‌ در دامنة شمالى‌ هردة جوين‌ واقع‌ شده‌، و از شمال‌ غرب‌ به‌ دشت‌ اسفراين‌ مرتبط است‌ (فدايى‌، ۱۴).

آب‌ و هواي‌ شهرستان‌، افزون‌ بر تأثير پذيري‌ از توده‌هاي‌ مديترانه‌اي‌ و توده‌هاي‌ مرطوب‌ درياي‌ مازندران‌، تحت‌ تأثير كوهستان‌ آلاداغ‌ و شاه‌ جهان‌ قرار دارد؛ به‌ طور كلى‌ قسمتهاي‌ شمالى‌ ناحية اسفراين‌ داراي‌ آب‌ و هواي‌ معتدل‌ كوهستانى‌ و قسمتهاي‌ جنوبى‌ و جنوب‌ غربى‌ به‌ سبب‌ همجواري‌ با كوير داراي‌ تابستانهاي‌ گرم‌ و خشك‌ و زمستانهاي‌ سرد است‌ (همو، ۱۸). آمارهاي‌ موجود متوسط دماي‌ سردترين‌ ماه‌ (بهمن‌ ماه‌) را ۸/ ۱ و متوسط دماي‌ گرم‌ترين‌ ماه‌ (تير و مرداد) را ۲۵ و متوسط دماي‌ سالانه‌ را ۸/ ۱۳ سانتى‌گراد نشان‌ مى‌دهد و در ۶ ماه‌ از سال‌ يخبندان‌ مشاهده‌ مى‌شود كه‌ پراكندگى‌ آن‌ در ماههاي‌ آذر، دي‌ و بهمن‌ بيش‌ از ماههاي‌ ديگر است‌ (همو، ۱۸، ۱۹، ۲۰-۲۱). معدل‌ بارش‌ سالانه‌ طى‌ يك‌ دورة ۱۰ ساله‌ (۱۳۵۳-۱۳۶۳ش‌) در ايستگاه‌ اسفراين‌ ۲۰۹ ميلى‌متر بوده‌ است‌ (نك: سالنامه‌...، جمـ).

آبهاي‌ سطحى‌ در ناحية اسفراين‌ با توجه‌ به‌ ويژگى‌ بارش‌ بيشتر به‌ صورت‌ سيلابهاي‌ فصلى‌ ظاهر مى‌شوند. رودخانة قره‌سو به‌ عنوان‌ اصلى‌ترين‌ رودخانة ناحيه‌ از ارتفاعات‌ قوچ‌ خوار سرچشمه‌ مى‌گيرد و شاخه‌هايى‌ فرعى‌ به‌ نامهاي‌ گرماب‌، سرخ‌ آب‌، كال‌ ولايت‌، بيدواز، رويين‌، سنخواست‌ و جاجرم‌كه‌از ارتفاعات‌آلاداغ‌سرچشمه‌مى‌گيرند، از سوي‌ شمال‌ به‌ آن‌ مى‌پيوندند كه‌ از ميان‌ آنها، تنها رودخانة بيدواز و رويين‌ جريان‌ هميشگى‌ دارند (فدايى‌، ۲۶- ۲۸). بادهاي‌ محلى‌ كه‌ در ناحية اسفراين‌ شناخته‌ شده‌اند، اينهاست‌: كف‌باد، بادچاچ‌، بادسياه‌ خانه‌، باد نيشابور، باد قبله‌ و كوه‌ باد (همو، ۲۱-۲۲).

 

پوشش‌ گياهى‌

بخش‌ قابل‌ توجهى‌ از زمينهاي‌ ناحية اسفراين‌ از جنگلها و مراتع‌ پوشيده‌ شده‌ است‌. در ارتفاعات‌ شمالى‌ و شمال‌ شرقى‌ درختان‌ و درختچه‌هايى‌ مانند پسته‌، انار، سماق‌، زبان‌ گنجشك‌، انجير، زالزالك‌ و ارغوان‌ وجود دارد (همو، ۳۵). مراتع‌ ناحيه‌ نيز از گياهانى‌ كه‌ مصرف‌ دارويى‌ دارند، همانند شاه‌تره‌، گل‌ زرد، خاكشير (خاكشى‌)، درمنه‌، گل‌ گاوزبان‌، كاسنى‌، ختمى‌ و شيرين‌ بيان‌ پوشيده‌ شده‌ است‌ ( فرهنگ‌ جغرافيايى‌، ۱۲).

 

حيات‌ وحش‌

ناحية اسفراين‌ به‌ سبب‌ داشتن‌ مراتع‌ و جنگلها، زيستگاه‌ مناسبى‌ براي‌ حيوانات‌ وحشى‌ است‌، همچون‌ شغال‌، گوركن‌ و خرگوش‌ كه‌ در دشتها، و آهو، روباه‌ و خوك‌ كه‌ هم‌ در دشتها و هم‌ در ارتفاعات‌ ديده‌ مى‌شوند (فدايى‌، ۳۷). همچنين‌ قوچ‌ و ميش‌ وحشى‌، بز كوهى‌، سمور، گربة وحشى‌، پلنگ‌، تشى‌ و كفتار به‌ ويژه‌ در ارتفاعات‌ سالوك‌ زندگى‌ مى‌كنند و تحت‌ حفاظت‌ ادارة محيط زيست‌ اسفراين‌ هستند. افزون‌ بر آن‌، انواع‌ مختلف‌ مار از جمله‌ افعى‌ و كبري‌ و انواع‌ پرندگان‌ مانند جغد، چوب‌ پا، سبزقبا، زاغى‌، كبك‌، تيهو، زنبور خوار، قرقاول‌، پرستو، لاشخور، گنجشك‌، بلبل‌ و بلدرچين‌ در ناحية اسفراين‌ وجود دارند (همو، ۳۸). در گذشته‌ برخى‌ از انواع‌ مرغابيهاي‌ وحشى‌ نيز در اين‌ ناحيه‌ وجود داشتند (نك: ييت‌، ۳۵۸).

 

ويژگيهای ‌اجتماعى ‌و اقتصادی

براساس‌آمار ۱۳۷۰ش‌، شهرستان‌ اسفراين‌ ۲۳۷ ،۱۱۲نفر ( ۷۸۲ ،۲۱خانوار) جمعيت‌ داشته‌، و نسبت‌ جنسى‌ آن‌ ۱۰۰ زن‌ در مقابل‌ ۱۰۵ مرد بوده‌ است‌. آمارهاي‌ همان‌ سال‌ دربارة تقسيمات‌ روستايى‌ نشان‌ مى‌دهد كه‌ اين‌ شهرستان‌ داراي‌ ۴۱۳ آبادي‌ با ۹۳۸ ،۷۷نفر ( ۰۱۳ ،۱۵خانوار) سكنه‌ است‌ كه‌ از آن‌ ميان‌، ۱۳۷ آبادي‌ مربوط به‌ بخش‌ بام‌ و صفى‌آباد و ۲۷۶ آبادي‌ مربوط به‌ بخش‌ مركزي‌ است‌ و از ميان‌ آنها دهستانهاي‌ صفى‌ آباد و رويين‌ به‌ ترتيب‌ با ۷۴ و ۷۲ آبادي‌ قابل‌ توجهند ( آمارنامه‌، ۱۶، ۱۸، ۲۸).

اقتصاد شهرستان‌ اسفراين‌ مبتنى‌ بر زراعت‌، صنايع‌ دستى‌ و دامداري‌ است‌. حاصل‌خيزي‌ خاك‌، منطقة اسفراين‌ را به‌ صورت‌ يكى‌ از مراكز عمدة كشاورزي‌ استان‌ خراسان‌ درآورده‌ است‌ ( فرهنگ‌ جغرافيايى‌، همانجا). با اين‌ وصف‌، آب‌ عامل‌ محدود كنندة فعاليت‌ زراعى‌ به‌ شمار مى‌رود (نك: مبشري‌، ۷/ ۲۷). آب‌ مورد نياز كشاورزي‌ از كاريز، چاه‌ عميق‌ و نيمه‌ عميق‌ تأمين‌ مى‌شود و آبياري‌ بيشتر به‌ صورت‌ كرتى‌ انجام‌ مى‌گيرد كه‌ اين‌ خود عامل‌ هدر رفتن‌ منابع‌ آب‌ است‌ ( فرهنگ‌ جغرافيايى‌، همانجا). بر مبناي‌ آمار ۱۳۷۰ش‌، ۱۱۶ رشته‌ كاريز داير، ۳۱۸ حلقه‌ چاه‌ عميق‌ و نيمه‌ عميق‌ و ۳۳ چشمة داير منابع‌ آب‌ اين‌ شهرستان‌ را تشكيل‌ مى‌دهند ( آمارنامه‌، ۲۲۸، ۲۳۱). محصولات‌ عمدة ناحية اسفراين‌ گندم‌ و جو است‌، به‌ گونه‌اي‌ كه‌ هم‌ اكنون‌ گندم‌ آبى‌ و ديم‌ به‌ ترتيب‌ ۱۸ هزار و ۷ هزار هكتار و جو آبى‌ و ديم‌ به‌ ترتيب‌ ۵۰۰ ،۵و ۵۰۰ هكتار از زمينهاي‌ كشاورزي‌ را به‌ خود اختصاص‌ داده‌ است‌. ۲۷۰ ،۱هكتار به‌ كشت‌ محصولاتى‌ مانند گوجه‌ فرنگى‌، سيب‌ زمينى‌، پياز و جز آنها، ۹۲۰ هكتار به‌ كشت‌ محصولات‌ جاليزي‌ و ۹۳۰ هكتار به‌ كشت‌ حبوبات‌ و ۹۳۰ هكتار ديگر به‌ كشت‌ علوفه‌ و ۶۲۷ ،۵هكتار نيز زير كشت‌ گياهان‌ صنعتى‌ مانند چغندرقند، پنبه‌ و دانه‌هاي‌ روغنى‌ است‌ (همان‌، ۲۳۶-۲۴۰).

صنايع‌ دستى‌ دومين‌ اشتغال‌ مردم‌ اين‌ نواحى‌ است‌. بافت‌ قالى‌، جاجيم‌ و پارچه‌ از ديرباز در اسفراين‌ رواج‌ داشته‌، و اهميت‌ خود را تاكنون‌ حفظ كرده‌ است‌ و توليدات‌ آن‌، افزون‌ بر تأمين‌ نيازهاي‌ محلى‌ به‌ نقاط ديگر نيز صادر مى‌شود ( فرهنگ‌ جغرافيايى‌، همانجا). كارگاههاي‌ متعدد قالى‌بافى‌، ريسندگى‌ و بافندگى‌ الياف‌، توليد نمد، زيلو، همچنين‌ جاجيم‌ بافى‌، گليم‌ بافى‌ و پارچه‌ بافى‌ در اين‌ شهرستان‌ داير است‌ (نكـ : فرهنگ‌ اقتصادي‌...، «ط»).

دامداري‌، فعاليت‌ جنبى‌ اهالى‌ شهرستان‌ اسفراين‌ به‌ شمار مى‌رود و به‌ شيوة سنتى‌ و در كنار زراعت‌ رايج‌ است‌ و محصول‌ آن‌ به‌ زحمت‌ نيازهاي‌ محلى‌ را برآورده‌ مى‌كند ( فرهنگ‌ جغرافيايى‌، ۱۲). پرورش‌ گاو، گوسفند و بز، همچنين‌ پرورش‌ زنبور عسل‌ از آن‌ جمله‌ است‌ ( فرهنگ‌ روستايى‌، ۱۶۸).

 

امكانات‌ آموزشى‌ و بهداشتى‌ - درمانى

۱۸۰ دبستان‌، ۶۰ مدرسة راهنمايى‌، ۱۸ دبيرستان‌، دو هنرستان‌ از جمله‌ هنرستان‌ كشاورزي‌ و دو آموزشگاه‌ بازرگانى‌ و يك‌ دانشسراي‌ تربيت‌ معلم‌ روستايى‌ در شهرستان‌ اسفراين‌ داير است‌ و در سال‌ تحصيلى‌ ۱۳۷۲-۱۳۷۳ش‌، ۵۳۴ ،۳۵دانش‌ آموز در مقاطع‌ مختلف‌ آموزشى‌، به‌ تحصيل‌ اشتغال‌ داشته‌اند. همچنين‌ يك‌ كتابخانة عمومى‌ در اين‌ شهرستان‌ وجود دارد ( آمارنامه‌، ۷۳، ۷۷، ۷۹، ۸۱، ۸۳، ۸۵، ۸۹). در زمينة خدمات‌ بهداشتى‌ و درمانى‌، يك‌ بيمارستان‌، ۹ درمانگاه‌ و ۴۵ خانة بهداشت‌ در سطح‌ شهرستان‌ فعالند (همان‌، ۱۳۹-۱۴۱).

 

عشاير

در عصر فرمانروايان‌ صفوي‌ به‌ منظور حفاظت‌ از مرزهاي‌ شمالى‌ خراسان‌ در برابر هجوم‌ و تجاوز اقوام‌ بيگانه‌، به‌ تدريج‌ از نيمة سدة ۱۰ق‌/ ۱۶م‌ برخى‌ از طوايف‌ كرد كردستان‌ به‌ آن‌ نواحى‌ كوچانده‌ شدند. به‌ ويژه‌ ارتفاعات‌ هزار مسجد و دامنه‌هاي‌ شمالى‌ آن‌ با دارا بودن‌ مراتع‌ مستعد تابستانى‌ و زمستانى‌ به‌ تدريج‌ سبب‌ جذب‌ كردهاي‌ كوچ‌ نشين‌ شد. در سدة ۱۳ق‌ به‌ سبب‌ حملات‌ تركمانان‌ و همزمان‌ با توسعه‌ طلبى‌ روسها در آسياي‌ مركزي‌، به‌ تدريج‌ استفاده‌ از مراتع‌ زمستانى‌ براي‌ كردان‌ دشوار شد و اين‌ خود سبب‌ عقب‌ نشينى‌ جمعيت‌ كرد كوچ‌ نشين‌ به‌ ارتفاعات‌ شاه‌ جهان‌ گرديد. اين‌ ارتفاعات‌ كه‌ در جنوب‌ هزار مسجد واقع‌ است‌، مراتع‌ بسيار خوب‌ تابستانى‌ را در اختيار آنان‌ قرار مى‌داد، هر چند كه‌ كوهپايه‌هاي‌ جنوبى‌ (منطقة سبزوار و اسفراين‌) به‌ سبب‌ تأثير پذيرفتن‌ از آب‌ و هواي‌ صحرايى‌ كوير از كيفيت‌ خوبى‌ برخوردار نبود (پاپلى‌، ۹۲-۹۳).

در نيمة دوم‌ سدة ۱۳ق‌ نيز پس‌ از آخرين‌ دفاع‌ ايرانيان‌ از هرات‌ نزديك‌ به‌ ۵ هزار خانوار از ايل‌ هزاره‌ توسط حسام‌ السلطنه‌ از قلعه‌ نو در بادغيس‌ به‌ منطقة خراسان‌ كوچانده‌ شدند كه‌ پس‌ از مدتى‌ دو هزار خانوار از آنان‌ به‌ هرات‌ برگشتند و دولت‌ ايران‌ نيز باقى‌ آنها را به‌ اسفراين‌ كوچ‌ داد. پس‌ از چندي‌ شماري‌ از آنان‌ بر اثر وبا و بيماريهاي‌ ديگر از ميان‌ رفتند و باقيماندة آنان‌ به‌ اطراف‌ مشهد منتقل‌ شدند (ييت‌، ۱۲۰-۱۲۱). در حال‌ حاضر، منطقة اسفراين‌ به‌ انضمام‌ سبزوار و درگز داراي‌ قرارگاههايى‌ براي‌ جذب‌ كوچ‌ نشينان‌ است‌ (پاپلى‌، ۹۶). شهرستان‌ اسفراين‌ هم‌ اكنون‌ محل‌ ييلاق‌ و قشلاق‌ چندين‌ طايفة مستقل‌ همچون‌ باچوانلو، باچكانلو، بريمانلو، توپكانلو، قهرمانلو، ملوانلو، ميلانلو و ناصري‌ است‌ كه‌ مجموعاً ۶۲۰ خانوار عشاير ييلاقى‌ و ۲۸۷ خانوار عشاير قشلاقى‌ را تشكيل‌ مى‌دهند. دهستانهاي‌ بام‌، رويين‌، زرق‌ آباد، صفى‌ آباد، فرطان‌ و ميلانلو محل‌ رفت‌ و آمد آنهاست‌ (نكـ : سرشماري‌ اجتماعى‌...، ۲۹). اهالى‌ شهرستان‌ اسفراين‌ به‌ زبانهاي‌ فارسى‌، تركى‌ و كردي‌ صحبت‌ مى‌كنند و پيرو مذهب‌ تشيع‌، يا حنفى‌ مذهبند ( فرهنگ‌ جغرافيايى‌، همانجا).

 

مآخذ

آمارنامة استان‌ خراسان‌ (۱۳۷۲ش‌)، سازمان‌ برنامه‌ و بودجة استان‌ خراسان‌، تهران‌، ۱۳۷۳ش‌؛ پاپلى‌ يزدي‌، محمدحسين‌، كوچ‌ نشينى‌ در شمال‌ خراسان‌، ترجمة اصغر كريمى‌، مشهد، ۱۳۷۱ش‌؛ سالنامة آماري‌ هواشناسى‌، سالهاي‌ ۱۳۵۳- ۱۳۶۳ش‌،سازمان‌ هواشناسى ‌كشور، تهران‌، ۱۳۶۱-۱۳۶۷ش‌؛ سرشماري ‌اجتماعى‌ - اقتصادي‌ عشاير كوچنده‌ (۱۳۶۶ش‌)، جمعيت‌ عشايري‌ دهستانها، كل‌ كشور، مركز آمار ايران‌، تهران‌، ۱۳۶۸ش‌؛ سرشماري‌ عمومى‌ نفوس‌ و مسكن‌ (۱۳۶۵ش‌)، نتايج‌ تفصيلى‌، شهرستان‌ اسفراين‌، مركز آمار ايران‌، تهران‌، ۱۳۶۸ش‌؛ فدايى‌، احمد، جغرافياي‌ شهرستان‌ اسفراين‌، مشهد، ۱۳۷۳ش‌؛ فرهنگ‌ اقتصادي‌ دهات‌ و مزارع‌، استان‌ خراسان‌، جهاد سازندگى‌، تهران‌، ۱۳۶۳ش‌؛ فرهنگ‌ جغرافيايى‌ آباديهاي‌ كشور (غلامان‌ - عشق‌ آباد)، ادارة جغرافيايى‌ ستاد ارتش‌، تهران‌، ۱۳۶۷ش‌، ج‌ ۱۱- ۱۹؛ فرهنگ‌ روستايى‌ (۱۳۶۵ش‌)، مركز آمار ايران‌، تهران‌، ۱۳۶۹ش‌؛ مبشري‌، فريدون‌ و ديگران‌، ارزيابى‌ وضع‌ موجود و امكانات‌ توسعة منابع‌ آب‌، منطقۀ خراسان‌، تهران‌؛ مفخم‌ پايان‌، لطف‌ الله‌، فرهنگ‌ كوههاي‌ ايران‌، تهران‌، ۱۳۵۲ش‌؛ نام‌ و نشان‌ معادن‌ فعال‌ كشور (۱۳۶۵ش‌)، مركز آمار ايران‌، تهران‌، ۱۳۶۸ش‌؛ ييت‌، چارلز ادوارد، سفرنامۀ خراسان‌ و سيستان‌، ترجمة قدرت‌ الله‌ روشنى‌ زعفرانلو و مهرداد رهبری‌، تهران‌، ۱۳۶۵ش‌.

 

مژگان‌ نظامى‌

 

شهر اسفراين

اين شهر مركز شهرستان اسفراين، در ۵۷ و ۲۹ طول شرقی و ۳۷ و ۶ عرض شمالی و در ارتفاع ۲۲۰ ،۱متري از سطح دريا واقع است . اسفراين بر سر راه بجنورد - سبزوار قرار گرفته است و با مشهد، مركز استان ، ۳۵۰ كم فاصله دارد. اين شهر در دامنۀ كوه شاه جهان واقع شده است و ارتفاعات آلاداغ نيز در شمال آن قرار دارد. رودخانۀ فصلی بيدواز كه از كوه شاه جهان سرچشمه می گيرد، از ميان شهر می گذرد و سرانجام ، به رودخانۀ كال شور می پيوندد ( فرهنگ جغرافيايی، ۱۲).

نام اين شهر به صورتهاي سبراين ( حدود العالم، ۳۰، ۸۹)، سفراين ( تاريخ سيستان، ۲۵۱)، اسپراين (بيهقی، ۶۱۴)، اسپرايين ( برهان قاطع، ۱/ ۱۱۸) و اسفرايين (ثعالبی ، يتيمة... ، ۴/ ۴۳۷؛ ياقوت ، ۱/ ۲۴۶؛ قزوينی ، ۲۹۵) نيز آمده است .

از گذشتۀ ديرينۀ اين شهر آگاهيهاي روشنی در دست نيست و معلوم نيست كه پيش از دوران ساسانی نيز آباد بوده است ، يا نه ؟ همين قدر می توان گفت كه به هنگام ورود مسلمانان به خراسان ، شهري قديم بوده است . اسفراين در ۳۰ يا ۳۱ق به دست عبدالله بن عامر گشوده شد و كهن ترين سند پس از اسلام كه از اسفراين ياد كرده ، كتاب فتوح البلدان است (بلاذري ، ۴۰۳-۴۰۴؛ نيز نک‌ : قدامه، ۴۰۱؛ ابن اثير، ۳/ ۱۲۴- ۱۲۵)، ولی از تخريب اسفراين به هنگام فتح آن گزارشی در مآخذ و منابع اسلامی ديده نشده است .

جغرافی نگاران و مورخان دورۀ اسلامی اسفراين را سرحد ميان نيشابور و گرگان دانسته ، و آن را از بلاد نيشابور نوشته اند. راه سراسري نيشابور به گرگان از دشتی می گذشت كه اسفراين در وسط آن بود (اصطخري ، ۲۱۷؛ ابن رسته ، ۱۷۱؛ مقدسی ، ۳۱۸؛ ابن حوقل ، ۲/ ۴۲۸، ۴۵۳، ۴۵۶؛ ادريسی ، ۶۹۰).

جغرافی نگاران قديم از جايی به نام مهرجان نام برده اند، اما برخی از آنان اسفراين و مهرجان را يك محل ، و مهرجان را لقب اسفراين دانسته (بيرونی ، ۲/ ۵۷۰)، و نوشته اند كه قباد ساسانی اسفراين را به سبب آب و هواي خوش آن مهرجان (مهرگان ) ناميد(سمعانی ،۵/ ۴۱۴؛ ابوالفدا، ۴۴۹) و برخی ديگر به خصوص جغرافی نويسانی همچون اصطخري (ص ۲۸۴)، ابن حوقل (۲/ ۴۵۶)، مقدسی (ص ۳۵۲) كه از فواصل شهرهاي خراسان ياد كرده اند، اسفراين و مهرجان را دو محل جدا از هم دانسته ، و فاصلۀ آن دو را دو روز راه نوشته اند. ادريسی علاوه بر آنكه اسفراين را به وفور نعمت ، و مردمش را به نيكی ستوده ، مهرجان را جداگانه وصف كرده است كه شهري آباد، داراي ميدانها و بازارها بوده است (ص ۶۹۰، ۶۹۲)، ولی ياقوت حموي مهرجان را نام قديم اسفراين دانسته كه بعدها اين نام به دهكده اي در كنار شهر اسفراين داده شده است . به گفتۀ وي ناحيۀ اسفراين ۴۵۱ قريه را شامل می شده است (۱/ ۲۴۶-۲۴۷، ۴/ ۶۹۸ - ۶۹۹).

به نوشتۀ مؤلف ناشناختۀ حدود العالم، اسفراين«شهري آبادان و با نعمت» بوده است (ص ۸۹). يكی از علويان طبرستان به نام حسن ابن حمزه كه شاعري توانا بود، در سدۀ ۴ق در سفري به قصد زيارت آستان امام هشتم از منازل ميان راه از جمله اسفراين در قصيده اي عربی ياد كرده است (ابن اسفنديار، ۱۰۲- ۱۰۵).

زكرياي قزوينی مردم اسفراين را اهل خير و صلاح دانسته است (ص ۲۹۵). حمدالله مستوفی اسفراين را شهري متوسط دانسته ، و از كاسۀ بزرگی با محيطی برابر ۱۲«گز خياطی» كه از روي ساخته شده ، و در مسجد شهر قرار داشته ، سخن گفته است . به نوشتۀ وي در شمال اسفراين قلعۀ محكمی بوده كه آن را«دز صعلوك» می خواندند. هواي اسفراين معتدل ،و آب آن از رودخانه است ،اما توابعش داراي قنوات بوده اند(ص ۱۴۹). زين العابدين شيروانی اسفراين راقصبه اي دلنشين ، با آبی«معتدل» و هوايی«بهجت قرين» دانسته كه«ميوۀ سردسيرش ممتاز و گردكانش بامتياز» بوده است (ص ۱۴۷). به آثار برجاي مانده از شهر كهن اسفراين ، بلقيس گفته می شود كه با اندكی فاصله (در حدود ۳ كم) در جنوب مركز شهر كنونی اسفراين قرار دارد كه ميان آباد ناميده می شود. ميان آباد نام جديدي است و اين نام در متون تاريخی و جغرافيايی پيش از دورۀ قاجار ديده نشده است . احمد بهمنيار فاصلۀ ميان سبزوار و اسفراين را ميان آباد ناميده است (ص ۳۴۶). اين امكان وجود دارد كه در ۱۰۰۰ق / ۱۵۹۲م اهالی شهر قديم پس از خرابی شهر و تخريب قنوات به دست عبدالمؤمن خان ازبك (نک‌ : اسكندربيك ، ۲/ ۴۴۵-۴۴۶)، محل كنونی را آباد كرده باشند و چنانكه گذشت ، بعدها به تدريج خرابه هاي شهر كهنه نام بلقيس به خود گرفت.

 

 

حوادث تاريخی

چنانكه گفته شد، ازگذشتۀتاريخی اسفراين پيش ازاسلام اطلاع موثقی دردست نيست. اين شهرهمچون ديگرشهرهاي خراسان پس ازاسلام، ازآسيب لشكركشيها، تغيير واليان و ديگر صدمات بركنارنمانده است. اسفراين زمانی درقلمروطاهريان بودتاآنكه يعقوب ليث صفاردر۲۵۹ق به حكومت آنان درنيشابورپايان داد. يعقوب هنگامی كه درتعقيب عبدالله [محمدبن صالح ] بود، ازراه اسفراين به گرگان رفت. بعدعمروليث برادريعقوب نيزدرتعقيب هرثمه تا اسفر اين لشكر كشيد (تاريخ سيستان، ۲۲۳-۲۵۱).

 

اسفراين دردرگيريهايی كه ميان فرماندهان خراسان وامراي آل بويه وآل زيارروي می داد، ازحوادث وكشمكشهادورنماند. عتبی نوشته است كه ابوعلی سيمجورازگرگان به طرف نيشابورحركت كردوفايق رابامقدمۀلشكربه اسفراين فرستاد (ص ۱۱۶). ازبيان حوادث چنين برمی آيدكه بكتوزون، سپهسالارخراسان دراواخردورۀسامانی، مدتی دراسفراين بوده است (همو، ۱۶۶). مرعشی نوشته است كه ابوالقاسم سيمجوردرتعقيب قابوس بن وشمگيربه اسفراين رفت (ص ۱۹۱). ابوابراهيم اسماعيل بن نوح، ملقب به منتصركه آخرين اميرسامانيان بود، درنيشابوراميرنصربرادرمحمودغزنوي راشكست دادوچون خبرآمدن محمودراشنيد، به اسفراين (گرديزي، ۳۸۲)، وازآنجابه گرگان نزدقابوس رفت وازحمايت وي برخوردارشد(عتبی، ۱۸۶-۱۸۷). چندي بعدمنتصرپس ازآنكه دراُستُوا [قوچان فعلی ] شكست يافت، به اسفراين رفت، ولی مردم اسفراين ازخوف فتنه او را به شهرراه ندادند (همو، ۱۹۵-۱۹۶).

 

اسفراين درزمان سلطنت محمودچون شهرهاي ديگرخراسان ازآرامش برخورداربود. شايدابوالعباس فضل بن احمداسفراينی وزيرمحمودنقشی درآرامش اين منطقه داشته است (فلسفی، ۱۹۳-۲۰۹). پس از مرگ طغرل سلجوقی ميان جانشين اووديگرمدعيان سلطنت جنگ درگرفت والب ارسلان وقتلمش دراسفراين باهم مصاف دادندوخلق كثيري كشته شدند (آق سرايی، ۱۵-۱۶؛ رشيدالدين، ۲۷۴). درفتنۀغزان در۵۴۸ق، جوين واسفراين موردتهاجم قرارگرفت وشماربسياري دراسفراين به قتل رسيدندوشهرنيزويران شد(ابن اثير، ۱۱/۱۸۲).

 

به هنگام حملۀمغولان كشمكشهايی ميان چندتن ازسران سپاه خوارزمشاه كه هركدام برگوشه اي ازخراسان مستولی شده بودند، روي دادوخرابيهايی ازجمله دراسفراين به بارآورد(نسوي، ۱۳۱). درحملۀتيموربه خراسان نيزدوشهرسبزوارواسفراين براثرمقاومت مردم ويران شد. دراسفراين اميرعلی پسرشيخ علی يسوري ازامراي طغاتيمورايستادگی كرد، ولی شهردر۷۸۲ق /۱۳۸۰م ويران گرديدومردم آن قتل عام شدند(ميرخواند، ۱۰۴۲). اين شعرشرف الدين علی يزدي (ص ۱۱۰۳-۱۱۰۴؛ نيز نک‌ : ميرخواند، ۱۰۳۷)دروصف ويرانی اسفراين سروده شده است:

 

حصاروبيوت ومساكن نماند / بجزنامی ازاسفراين نماند

 

اميرجهانشاه قراقويونلوهنگامی كه به جنگ ابوسعيدگوركانی وتسخيرخراسان آمده بود، مدتی دراسفراين اقامت كرد(همو، ۱۱۹۴). دردورۀصفويه وبه خصوص زمان سلطنت شاه اسماعيل، شاه طهماسب وشاه عباس، اسفراين يكی ازشهرهايی بودكه درپيكارباازبكان به شدت آسيب ديد(بارتولد، 114). شاه اسماعيل براي دفع ازبكان به خراسان آمدوازاسفراين راهی مروشدودرجنگی شيبك خان راشكست دادوبه قتل رسانيد(خواندمير، ۴/۵۷۰، ۵۱۳؛ اسكندربيك، ۱/۳۸). ساليان بعدهرگاه ضعفی درمركزقدرت سلاطين صفوي پديدمی آمد، ازبكان، اسفراين وديگرشهرهاي خراسان را مور دتاخت وتاز قرار می دادند (قاضی احمد، ۳۶۱). اين نابسامانی تابه قدرت رسيدن شاه عباس صفوي ادامه داشت. درسال پنجم سلطنت اوعبدالمؤمن خان ازبك اسفراين رامحاصره كرد. ابومسلم خان استاجلوحاكم وقت اسفراين، ۴ ماه دليرانه دربرابرمتجاوزان مقاومت كرد، ولی ازبكان سرانجام شهرراتسخير، وويران كردندوحاكم نيزبه قتل رسيد(اسكندربيك، ۱/۴۴۵-۴۴۶؛ منجم، ۱۱۱).

 

اسفراين پس ازاين خرابی ديگرروي آبادي به خودنديدوشاه عباس به علت عداوت ديرينه اي كه باابومسلم خان داشت، چندان ازمرگ اومتأثرنشدودردفع ازبكان هم اقدامی نكرد(اسكندربيك، ۱/۴۴۶). وي سال بعدبه اسفراين آمدوتصميم گرفت براي جلوگيري ازحملات ازبكان واحداث سدي درمقابل آنان، ازطوايف كردچمشكزك بهره جويد(همو، ۱/۵۳۳، ۲/۶۳۱). شاه طهماسب دوم همراه بافتحعلی خان قاجارو۶هزارسپاهی ازطريق اسفراين عازم مشهد شد تا حملۀ ملك محمودسيستانی را كه داعيۀ سلطنت داشت و دردشت اسفراين براي مقابله بااواردوزده بود، دفع كند. شاه طهماسب درهمين زمان ازنادركه شهرتش درخراسان پيچيده بود، كمك خواست (ابوالحسن، ۳۶۲-۳۶۳). نادرپس ازچنددرگيري بامخالفان، شورش جماعت بغايري وگرايلی رادراسفراين سركوب كرد(مروي، ۱/۶۲). حكومت اسفراين درزمان جانشينان نادرباامراي محلی وسران طوايف بود. هنگامی كه آقامحمدخان قاجارقصدتصرف مشهدراداشت، حاكم اسفراين، ابراهيم خان كردازطايفۀشادلوبود(ساروي، ۲۸۶؛ سپهر، ۱/۸۰).

 

اسفراين بعدها در دوران محمدشاه و اوايل سلطنت ناصرالدين شاه قاجاردچارفتنه و شورش آصف الدوله وپسرش حسن خان سالار شد (همو، ۳/۱۹۳، ۲۰۸، ۲۱۳؛ خورموجی، ۳۳، ۵۲). اين وقايع كه از۱۲۶۲ق آغازشده بود، به سعی وتدبيرميرزاتقی خان اميركبيروسلطان مرادميرزاحسام السلطنه وسام خان كردزعفرانلودر۱۲۶۶ق خاتمه يافت (سپهر، ۳/۳۳۵-۳۳۶).

 

 

اهل علم وبزرگان اسفراين

 

اسفراين مهدپرورش گروهی ازرجال دينی، علمی، ادبی وسياسی بوده است، چنانكه حاكم نيشابوري حدود۴۰تن ازعلماي اسفراين راجزوبزرگان نيشابورآورده است (نک‌ : خليفه، ۳۹-۱۱۳؛ نيزمولوي، ۱۳۷). بزرگانی ازاسفراين دربغدادونيشابوربه تدريس اشتغال داشتند(ثعالبی، تتمة ... ، ۲/۱۰۸-۱۰۹؛ ياقوت، ۱/۲۴۶-۲۴۷، ۲/۴۴۱، ۴۴۶؛ سمعانی، ۱/۱۴۳-۱۴۵)وبه نام برخی ازآنان مدارس اختصاصی ساخته می شد(راوندي، ۳۸). بانی يكی ازمدارس بلخ نيزفضل بن احمداسفراينی بوده است (همانجا).

 

ازفقهاي صاحب نام اسفراين يكی شيخ ابواسحاق است كه درعلم كلام واصول صاحب نام بودوتنی چندازبزرگان ومشايخ نيشابوراين دوفن راازاوآموختند(نک‌ : هد، ابواسحاق اسفراينی ). ديگري عمادالدين ابوالمظفرطاهربن محمداسفراينی (د ۴۷۱ق)، صاحب كتاب تاج التراجم، معروف به تفسير اسفراينی است. همچنين ازابوعوانه صاحب المسندمی توان نام برد(ذهبی، ۱۴/۴۱۹-۴۲۰). ازديگرعلماي اسفراين ابوالفتوح محمدبن فضل اسفراينی، معروف به ابن المعتمد (د ۵۳۸ق) است كه دربازگشت از بغداد به موطن خود در بسطام درگذشت (قزوينی، ۲۹۵؛ ذهبی، ۲۰/۱۳۹-۱۴۲). فضل بن احمد اسفراينی نيزازديگربزرگان اسفراين است كه ۱۷سال وزارت محمودغزنوي رابرعهده داشت (نک‌ : فلسفی، ۱۹۳-۲۰۹).

 

از اسفراين شاعرانی نيزبرخاسته اندكه ازجملۀآنان آذري طوسی (هم )ونيزاميرهمايون اسفراينی است كه ازقصيده گويان وغزل سرايان سدۀ۹ق به شمارمی آيند(صفا، ۴/۳۷۴-۳۷۸). مقبرۀچندتن ازامام زادگان، عارفان ومشايخ دراسفراين است كه زيارتگاه اهالی است (قراخانی، ۸۲-۸۶؛ روشنی، ۳۲۰-۳۲۳).

 

 

مآخذ

 

آق سرايی، محمد، تاريخ سلاجقه، به كوشش عثمان توران، تهران، ۱۳۶۲ش؛ ابن اثير، الكامل؛ ابن اسفنديار، محمد، تاريخ طبرستان، به كوشش عباس اقبال، تهران، ۱۳۲۰ش؛ ابن حوقل، محمد، صورةالارض، ليدن، ۱۹۳۹م؛ ابن رسته، احمد، الاعلاق النفيسۀ، ليدن، ۱۸۹۱م؛ ابوالحسن گلستانه، مجمل التواريخ، به كوشش مدرس رضوي، تهران، ۱۳۴۴ش؛ ابوالفدا، تقويم البلدان، پاريس، ۱۸۴۰م؛ ادريسی، محمد، نزهةالمشتاق، بيروت، ۱۸۷۳م؛ اسكندربيك منشی، عالم آراي عباسی، تهران، ۱۳۵۰ش؛ اصطخري، ابراهيم، مسالك الممالك، ليدن، ۱۹۲۷م؛ برهان قاطع، محمدحسين بن خلف تبريزي، به كوشش محمدمعين، تهران، ۱۳۶۱ش؛ بلاذري، احمد، فتوح البلدان، ليدن، ۱۸۶۵م؛ بهمنيار، احمد، حاشيه بر تاريخ بيهق ابن فندق، تهران، ۱۳۱۷ش؛ بيرونی، ابوريحان، القانون المسعودي، حيدرآباددكن، ۱۳۷۴ق /۱۹۵۵م؛ بيهقی، ابوالفضل، تاريخ، به كوشش علی اكبرفياض، تهران، ۱۳۵۸ش؛ تاريخ سيستان، به كوشش محمدتقی بهار، تهران، ۱۳۱۴ش؛ ثعالبی، عبدالملك، تتمةاليتيمۀ، به كوشش عباس اقبال، تهران، ۱۳۵۳ش؛ همو، يتيمۀالدهر، بيروت، دارالكتب العلميه؛ حدودالعالم، به كوشش منوچهرستوده، تهران، ۱۳۴۰ش؛ حمدالله مستوفی، نزهةالقلوب، به كوشش محمددبيرسياقی، تهران، ۱۳۳۶ش؛ خليفۀ نيشابوري، احمد، ترجمه و تلخيص تاريخ نيشابور حاكم نيشابوري، به كوشش بهمن كريمی، تهران، ۱۳۳۹ش؛ خواندمير، غياث الدين، حبيب السير، تهران، ۱۳۶۲ش؛ خورموجی، محمدجعفر، حقايق الاخبارناصري، به كوشش حسين خديوجم، تهران، ۱۳۴۴ش؛ ذهبی، محمد، سير اعلام النبلاء، به كوشش شعيب ارنؤوطونعيم عرقسوسی، بيروت، ۱۴۰۶ق /۱۹۸۶م؛ راوندي، مرتضی، تاريخ تعليم و تربيت در ايران و اروپا، تهران، ۱۳۶۹ش؛ رشيدالدين فضل الله، جامع التواريخ، تهران، ۱۳۶۲ش؛ روشنی زعفرانلو، قدرت الله، «آثارتاريخی بام وصفی آباد»، يكی قطره باران، به كوشش احمدتفضلی، تهران، ۱۳۷۰ش؛ ساروي، محمدفتح الله، تاريخ محمدي، به كوشش علی رضاطباطبايی مجد، تهران، ۱۳۷۱ش؛ سپهر، محمدتقی، ناسخ التواريخ، تهران، ۱۳۴۴ش؛ سمعانی، عبدالكريم، الانساب، بيروت، ۱۴۰۸ق /۱۹۸۸م؛ شرف الدين علی يزدي، ظفرنامۀ تيموري، به كوشش عصام الدين اورونبايف، تاشكند، ۱۹۷۲م؛ شيروانی، زين العابدين، رياض السياحۀ، به كوشش اصغرحامد، تهران، ۱۳۳۹ش؛ صفا، ذبيح الله، تاريخ ادبيات در ايران، تهران، ۱۳۶۷ش؛ عتبی، محمد، تاريخ يمينی، ترجمۀناصح جرفادقانی، به كوشش جعفرشعار، تهران، ۱۳۴۵ش؛ فرهنگ جغرافيايی آباديهاي كشور (غلامان -عشق آباد)، ادارۀجغرافيايی ستادارتش، تهران، ۱۳۶۷ش، ج ۱۱-۱۹؛ فلسفی، نصرالله، چند مقالۀ تاريخی و ادبی، تهران، ۱۳۴۲ش؛ قاضی احمدقمی، خلاصةالتواريخ، به كوشش احسان اشراقی، تهران، ۱۳۵۹ش؛ قدامۀبن جعفر، الخراج، به كوشش محمدحسين زبيدي، بغداد، ۱۹۸۱م؛ قراخانی بهار، حسن، آثار باستانی و معماري و بقاع متبركۀ اطراف شهرستان سبزوار و اسفراين، تهران، ۱۳۶۳ش؛ قزوينی، زكريا، آثار البلاد و اخبار العباد، بيروت، دارصادر؛ گرديزي، عبدالحی، تاريخ گرديزي، به كوشش عبدالحی حبيبی، تهران، ۱۳۶۳ش؛ مرعشی، ظهيرالدين، تاريخ طبرستان ورويان، به كوشش برنهارددارن، تهران، ۱۳۶۳ش؛ مروي، محمدكاظم، عالم آراي نادري، به كوشش محمدامين رياحی، تهران، ۱۳۶۴ش؛ مقدسی، محمد، احسن التقاسيم فی معرفۀ الاقاليم، ليدن، ۱۹۰۶م؛ منجم يزدي، جلال الدين، تاريخ عباسی، به كوشش سيف الله وحيدنيا، تهران، ۱۳۶۶ش؛ مولوي، عبدالحميد، آثارباستانی خراسان، مشهد، ۱۳۵۳ش؛ ميرخواند، محمد، روضۀالصفا، تهذيب وتلخيص عباس زرياب، تهران، ۱۳۷۳ش؛ نسوي، محمد، سيرت جلال الدين مينكبرنی، به كوشش مجتبی مينوي، تهران، ۱۳۶۵ش؛ ياقوت، بلدان؛ نيز:

 

 

Barthold,W. , An Historical Geography of Iran ,Princeton,1984.

 

قدرت الله روشنی زعفرانلو

نام کتاب : دائرة المعارف بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 5  صفحه : 548
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست