نویسنده (ها) :
علی بهرامیان
آخرین بروز رسانی : دوشنبه 19 خرداد 1399 تاریخچه مقاله
اَرْغیان، ناحیهای در شمال خراسان. نام ارغیان از قرن 3ق/ 9م به این سوی در بسیاری از مآخذ آمده است. آنچه از همۀ این منابع دربارۀ حدود جغرافیایی ارغیان دریافته میشود، این است كه در شمال غربی نیشابور واقع بوده، و از شمال به اسفراین و خبوشان و از جنوب به سبزوار كنونی محدود میشده است. در كهنترین روایاتی كه اینك در دست است، نام ارغیان، به همراه نیشابور، جزو مناطقی آمده كه ابن عامر در حدود سال 31ق/ 652م در خراسان فتح كرد (بلاذری، 3/ 500؛ قدامه، 401؛ نیز نك : ابن اثیر، 3/ 125؛ قس: طبری، 4/ 301-302، كه در اخبار فتح خراسان نامی از ارغیان به میان نیاورده است). ابن رُسته از ارغیان به عنوان دومین رستاق از 13 رستاق پیرامون نیشابور نام برده است (ص 171؛ نیز نك : خلیفه، 28، 35؛ ماركوارت، 74). برخی منابع، ارغیان را از قریههای نیشابور شمردهاند (مثلاً نك : ابوعبید، 1/ 138؛ ابنجوزی، 9/ 146) و برخی دیگر آن را ناحیهای شامل چند ده دانستهاند. در این باب، میتوان به گفتۀ ابوحاتم سجستانی اشاره كرد كه خود در یكی از قریههای ارغیان استماع حدیث كرده بوده است (نك : یاقوت، 3/ 35؛ نیز نك : باخرزی، 2/ 1012؛ صریفینی، 35؛ ابنخلكان، 2/ 434). سمعانی نیز بههنگام بازگشت از عراق از ارغیان گذر كرده، و آن را ناحیهای از نواحی نیشابور خوانده كه مشتمل بر چندین ده همچون بان و راوْنیر بوده است ( الانساب، 1/ 167- 168). یاقوت نیز از ارغیان بهعنوان «كوره»ای از نواحی نیشابور یاد كرده و میگوید كه آن خود شامل 71 قریه بوده، و راونیر قصبۀ آن بهشمار میرفته است (1/ 209، 2/ 742؛ دربارۀ راونیر، نك : اوبن، 110-111). نیز خلیفۀ نیشابوری در تلخیص تاریخ نیشابور حاكم نیشابوری (د 405ق)، از ارغیان به عنوان «ولایتی معمور و به كثرت علماء كبار مشهور» نام برده است (ص 140). تعیین دقیق حدود ارغیان و قریههای آن اینك دشوار است و همین امر برخی از محققان را دربارۀ ارغیان به اشتباه انداخته است: مثلاً لسترنج (ص 418) بهخطا شهر جاجَرْم را (در غرب ارغیان) با ارغیان یكی شمرده است، درحالیكه به یقین جاجرم، چه در منابع كهن و چه در منابع متأخر، شهری جز ارغیان بوده است (نك : مقدسی، 318؛ حافظ ابرو، تاریخ، 107، 109؛ اوبن، 110). نام ارغیان در منابع دورۀ مغول و پس از آن نیز در رویدادهای تاریخی دیده میشود: در حدود سال 630ق/ 1233م جنتمور كه از سوی اوكتای قاآن به حكومت خراسان و مازندران منصوب شده بود، حكومت اسفراین، جوین، بیهق، جاجرم و ارغیان را به ملك بهاءالدین صعلوك واگذاشت (جوینی، 2/ 223؛ بناكتی، 385، 386). رشیدالدین فضلالله از حضور غازان خان در حدود بام و ارغیان سخن به میان آورده (ص 267) كه ممكن است مقصود از بام در اینجا همان «بان»، یكی از قریههای مشهور ارغیان، باشد (نك : سطور پیشین). گویا از همین عهد، نام ارغیان با یكی از روستاهای آن ناحیه به نام «جهان» پیوند خورده است و این شاید نشاندهندۀ برتری یافتن یك روستا، به علل گوناگون، بر دیگر روستاهای ناحیۀ ارغیان باشد. بههرحال، در لشكركشی نخستین امیرتیمو گوركانی به خراسان، در حدود سال 782ق/ 1380م از توقف چند روزۀ وی در نواحی «جهان و ارغیان» برای تقویت چارپای لشكریان «در آن مرغزارها» آگاهی در دست است (معینالدین، 312). حافظ ابرو در وقایع سال 823ق/ 1420م از عبور بایسنغر از جهان و ارغیان خبر داده است (نك : زبدةالتواریخ، 2/ 717). همو در تاریخ خود از ولایت جهان و ارغیان به تفصیل یاد كرده، و از چندین ده از توابع ارغیان، ازجمله قریۀ جهان نام برده است (ص 109). بههرروی، تركیب جدید جهان و ارغیان در همان حدود عصر تیموریان رواج داشته، و به آن اشاره شده است (مثلاً نك : دولتشاه، 438). در اواخر سدۀ 10ق از ارغیان بهگونۀ جدیدی نام برده شده است؛ معلوم نیست كه دقیقاً از چه دورانی و به چه دلیلی در نامگذاری این ناحیه دوباره اندك تغییری پیدا شد. در منابع این دوره از «جهانِ ارغیان» نام برده میشود و عنوان پیشین آن «جهان و ارغیان»، كمتر رواج داشته است. در سالهای پایانی سدۀ 10ق/ 16م، از تسلط عبداللهخان و پسرش عبدالمؤمن خان ازبك بر نواحی خراسان آگاهی داریم كه اندكی پیش از جلوس شاه عباس بر تخت سلطنت، سرداران قزلباش، ازبكان را از اسفراین، جوین، جاجرم و جهان ارغیان عقب راندند (افوشتهای، 410، 584). شاه عباس، خود به هنگام بازگشت به سمت قزوین، از راه جهان ارغیان عبور كرد (اسكندربیك، 454). در همین دوران، مالیات ناحیۀ ارغیان و كلیدر یكجا برآورد میشد (برن، 156). جهان ارغیان نیز همچون نواحی مجاور آن از دوران شاه عباس بدینسو محل سكنای اقوام كُرد بود كه شاه عباس ایشان را برای مقابله با طوایف ازبك به خراسان كوچانید (اعتمادالسلطنه، مطلع ...، 1/ 156-157؛ دربارۀ طوایف كرد این منطقه، نك : روشنی، «طوایف...»، 114، 118-119). در 1210ق/ 1795م كه آقامحمدخان قاجار به بهانۀ زیارت بارگاه حضرت رضا(ع)، اما در باطن برای سركوبكردن مخالفان در خراسان به مشهد مقدس میرفت، بسیاری از امرای كرد آن ناحیه كه بیشتر از طایفۀ شادلو و زعفرانلو بودند، در راه به او پیوستند و از منزل جهان ارغیان نیز به عنوان یكی از منازل راه نام برده شده است (ساروی، 286-287). اعتمادالسلطنه، جهان ارغیان را از توابع بام وصفیآباد شمرده، و گفته است كه هوایش ییلاقی است و 250 خانوار سكنه دارد (مرآة ...، 4/ 2307). در 1286ق/ 1869م كه ناصرالدین شاه قاجار به خراسان سفر میكرد، ضمن عبور از این ناحیه، دربارۀ ایلهای ساكن در آن منطقه یعنی بغایری و زعفرانلو پرس و جو كرد و در گزارش همین سفر از كوه جهان ارغیان (در متن: ارقیان) كه در میان محل سكنای آن دو طایفه واقع شده، به عنوان یكی از «جبال معروف خراسان» نام برده شده است (نك : حكیمالممالك، 314؛ نیز نك : اعتمادالسلطنه، همانجا). چارلز ادواردییت كه در اواخر سدۀ 19م در خراسان سفر میكرده، ضمن عبور از منطقۀ ارغیان، به وصف آنجا پرداخته است. به نوشتۀ وی ارغیان به شهری در پای كوههای نزدیك به بام فعلی اطلاق میشده است و از قول اعتمادالسلطنه، وصفی دربارۀ كوهی كه دامنۀ شمالی آن شاه جهان و دامنۀ جنوبی آن جهان ارغیان نام داشته، آورده است (ص 345؛ نیز نك : حكیمالممالك، 314، 318؛ روشنی، «آثار تاریخی...»، 318). در تقسیمات جدید، نامی از ارغیان و جهان ارغیان دیده نمیشود، اما ناحیۀ ارغیان قدیم، اینك تقریباً با بخش بام وصفیآباد و ده جهان از دهستان بام از بخشهای شهرستان اسفراین منطبق است (نك : فرهنگ...، 21-22، 45). هنوز آثاری از ناحیۀ ارغیان قدیم، در این منطقه دیده میشود (نك : روشنی، همان، 318-323). دانشمندانی به ناحیۀ ارغیان منسوب شدهاند: سمعانی از چندین تن از ایشان همچون ابوالفتح سهل بن احمد ارغیانی كه از دهبان بود و نیز از ابونصر محمد بن عبدالله ارغیانی ــ كه هر دو در سدۀ 5ق میزیستهاند ــ نام برده است ( الانساب، 1/ 168، التحبیر، 1/ 517، 2/ 171؛ نیز نك : صریفینی، 383-384). خلیفۀ نیشابوری (ص 28، 35، 38، 58، 68، 111)، ذهبی (13/ 17، 14/ 422)، سبكی (6/ 164) و صفدی (16/ 13) به برخی دیگر از علمای برخاسته از ناحیۀ ارغیان اشاره كردهاند.
Aubin, J., «Réseau pastoral et réseau caravanier, les grand'routes du Khurassan à l'époque Mongole», Le Monde Iranian et l'Islam, Paris/ Geneva, 1971; Marquart, J., Ērānšahr, Berlin, 1901. علی بهرامیان