responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دائرة المعارف بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 5  صفحه : 436

ادلب


نویسنده (ها) :
مریم صادقی
آخرین بروز رسانی :
دوشنبه 19 خرداد 1399
تاریخچه مقاله

اِدْلِب‌، نام‌ استانی‌ و مركز آن‌ در سوریه‌.

استان‌ ادلب‌

این‌ استان‌ كه‌ در 1960م‌ از استان‌ حلب‌ جدا شد، با 063‘7 كمـ2 مساحت‌ در شمال‌ غربی‌ دمشق‌ و جنوب‌ غربی‌ حلب‌ قرار گرفته‌، و از 5 منطقۀ ادلب‌، اریحا، حارم‌، جسر الشغور و معرّة النعمان‌ تشكیل‌ شده‌ است‌ و دارای‌ 5 شهر بزرگ‌، 20 ناحیه‌، 15 شهرك و شمار بسیاری‌ روستاست‌ (نك‌ : المعجم‌...، 2/ 60؛ حمیده، جغرافیة...، 33؛ اسدی‌، 1/ 91). طبق‌ آمار 1986م‌ نزدیك‌ به‌ 700 هزار نفر در این‌ استان‌ زندگی‌ می‌كردند.
شهرهای مهم‌ این‌ استان‌ اینهاست‌: حارم‌، جسر الشغور، سراقب‌، خان‌ شیخون‌، قلعة المضیق‌ و الدانا (حمیده‌، دلیل‌...، 243؛ بستانی‌ ). مهم‌ترین‌ منبع‌ آب‌ این‌ استان‌، رودخانۀ «عری‌» است‌ كه‌ میانگین‌ آبدهی‌ آن‌ در 1982م‌ هزار لیتر در ثانیه‌ بوده‌ است‌ (حمیده‌، همان‌، 227). نقاط مشهور این‌ استان‌ اینهاست‌: 1. روستای‌ مرتین‌ كه‌ پیش از تأسیس‌ ادلب‌، شهر وسیعی‌ بوده‌ است‌. 2. ریحا، شهری‌ قدیمی‌ مربوط به‌ دوران‌ كلدانیان‌ كه‌ ادارات‌ مهم‌ استان‌ در آنجا واقع‌ است‌. 3. جبل‌ الزاویه‌ یا جبل‌ الاربعین‌. 4. خربة الباره‌، كه‌ كوهی‌ است‌ با آثار باستانی‌ مربوط به‌ دوران‌ رومیان‌ و كلدانیان‌، و تا به‌ حال‌ آثار فراوانی‌ در آنجا كشف‌ شده‌ است‌. 5. سرمین‌ (نك‌ : غزی‌، 1/ 403-407).
استان‌ ادلب‌ از لحاظ كشاورزی‌ غنی‌ترین‌ استان‌ سوریه‌ به‌ شمار می‌رود. در 1985م‌، 343هزار هكتار از زمینهای آن زیركشت محصولات‌ مختلف‌ بوده‌، و 55 هزار هكتار مرتع‌ و چمنزار داشته‌ است‌ (حمیده‌، همان‌، 244- 245). طبق‌ آمار 1985م‌ این‌ استان‌ حدود 500‘18خط تلفن‌ داشته‌ است‌ (همان‌، 256).

شهر ادلب‌

این‌شهر كه‌ در 1960م‌ مركز استان‌ شناخته‌ شد، در ◦35 و ′9 عرض‌ شمالی‌ و ◦36 و ′7 طول‌ شرقی‌، در فاصلۀ 60 كیلومتری‌ حلب‌ و 335 كیلومتری‌ دمشق‌ و 127 كیلومتری‌ لاذقیه‌ قرار گرفته‌، و ارتفاع‌ آن‌ از سطح‌ دریا 446 متر است‌ (همان‌، 226، 257؛ بستانی ). ادلب‌ از غرب‌ به‌ دشت‌ الروج‌، از شرق‌ به‌ دشتهای‌ پهناور حلب‌، از شمال‌ غربی‌ به‌ كوههای‌ باریشا، اعلی‌ و دویله و از جنوب‌ به‌ كوه‌ زاویه‌ محدود می‌شود (طباخ‌، 3/ 276؛ بستانی). غزی‌ نام‌ 71 محلۀ شهر را ذكر كرده‌ است‌ (1/ 400).

نام‌گذاری‌

به‌ گفتۀ غزی‌ این‌ شهر در گذشته‌ «وادی‌ لب‌» خوانده می‌شده‌ است‌؛ برخی‌ آن‌ را «اذلب‌» نیز خوانده‌اند (1/ 401). كامل‌ كیالی‌ در اسنادی‌ كه‌ از كتابخانه‌های‌ محلی‌ به‌ دست‌ آورده‌، اصل‌ كلمه‌ را «ادلیب‌» یافته‌، و با استناد به‌ پیشینۀ تاریخی‌ شهر، آن را واژه‌ای كلدانی‌ دانسته‌ است‌ (نك‌ : طباخ‌، 3/ 277)، اما خیرالدین اسدی‌ این‌ كلمه‌ را آرامی‌ می‌داند (همانجا).

پیشینۀ تاریخی‌

آثار تاریخی‌ متعددی‌ در كنار این‌ شهر دیده‌ می‌شود ( المعجم‌، 2/ 62). ادلب‌ به‌ ویژه‌ در قرون‌ وسطی‌ شاهد حوادث و جنگهایی‌ خونین‌ بوده‌ كه‌ گورستانهای‌ كشف‌ شده‌ در این‌ منطقه‌، مؤید این‌ ادعاست‌. با اینهمه‌، در كتابهای‌ تاریخ‌ نامی‌ از این‌ شهر برده‌ نشده‌ است‌(نك‌ : طباخ‌، 3/ 273-274، 277- 278)؛ تنها زبیدی‌ اشارۀ مختصری‌ به‌ آن‌ كرده‌ است‌ (نك‌ : تاج‌ العروس‌). آثار كهن‌ بر جای‌ مانده‌ در ادلب‌ حاكی‌ از توجه‌ خاص‌ امیران‌ و پادشاهان‌ به‌ آن‌ است‌؛ از جملۀ این‌ آثار می‌توان‌ به‌ جامع‌ عمری‌، پناهگاهی‌ كه‌ ملك‌ بیبرس‌ ساخته‌، و امروزه‌ به‌ خان‌ (كاروانسرای‌) شحاذین‌ معروف‌ است‌ و در زمستان‌ جان‌ پناه‌ مسافران‌ و از كار افتادگان‌ بوده‌ است‌ (نك‌ : طباخ‌، همانجا)، اشاره‌ كرد. ادلب‌ از فتح‌ اسلامی‌ تا اواخر سدۀ 10ق‌ شامل‌ دو منطقۀ ادلب‌ كبرى‌ و ادلب‌ صغرى‌ بود كه‌ در فاصلۀ یك‌ كیلومتری‌ یكدیگر قرار داشتند. ادلب كبرى‌ از میان‌ رفته‌، و تنها آثاری‌ از آن‌ برجای‌ مانده‌ است‌ و آنچه‌ امروز به‌ ادلب‌ شناخته‌ می‌شود، ادلب‌ صغرى‌ است‌ كه‌ محدوده‌ای‌ میان‌ خان‌رز و خان‌شحاذین‌ را دربر می‌گیرد (نك‌ : تاج‌ العروس‌؛ طباخ‌، 3/ 277، 278، 280؛ غزی‌، همانجا؛ بستانی‌؛ برای‌ برخی‌ آثار باستانی‌ ادلب‌، نك‌ : ابوعساف‌، 38 -40).
در اواخر سدۀ 10ق‌ یكی از امیران‌ ترك‌ به‌ نام‌ محمد پاشا كوپریلی‌ بسیاری‌ از زمینهای ادلب‌ را از دولت‌ عثمانی‌ خرید و پس از آنكه‌ به‌ صدراعظمی رسید، به‌ عمران‌ و آبادانی‌ آنجا پرداخت‌. ساختمانهای‌ بسیاری‌ بنا كرد و شهر را تا ادلب‌ كبرى‌ گسترش داد و برای‌ هر نوع‌ كالا بازاری‌ خاص‌ پدید آورد. حمام‌ خان‌ و نیز مسجد جامعی‌ بنا كرد كه‌ به‌ نام‌ خود او خوانده‌ شد. او و فرزندانش پس‌ از مرگ در همانجا به‌ خاك‌ سپرده‌ شدند، كوپریلی‌ ادلب‌ را به‌ وقف‌ حرمین‌ شریفین‌ درآورد و با گرفتن‌ حكمی‌ از سلطان‌، انحصار واردات‌ ادلب‌ را به‌ خود اختصاص‌ داد. همچنین‌ به‌منظور رونق‌ بخشیدن‌ بیشتر به‌ شهر، امتیازات‌ خاص‌ و ارزشمندی‌ برای‌ آنجا كسب كرد، ازجمله‌ آنكه‌ مانع‌ تسلط مأموران‌ سلطان‌ بر آنجا شد و با این عنوان‌ كه شهر موقوفۀ حرمین‌ شریفین‌ است‌، آنجا را از مالیاتی كه‌ تا آن‌ زمان موظف‌ به‌ پرداخت‌ آن‌ بود، معاف كرد و نیز طی‌ حكمی‌ از سلطان‌ انحصار تولید صابون را گرفت‌، به‌ گونه‌ای‌ كه‌ تمامی‌ مناطق‌ شام‌ موظف‌ به‌ تهیۀ صابون‌ از ادلب شدند. وی‌ در ادارۀ شهر اختیار تام‌ داشت‌ تاآنجاكه‌ گفته‌اند، حتى‌ اگر جنایتكاری وارد شهر می‌شد، می‌توانست‌ آنجا امان‌ بگیرد و مأموران حكومت حق‌ نداشتند وی‌ را دستگیر كنند (طباخ‌، 3/ 275، 280؛ غزی‌، 1/ 401-402؛ بستانی‌).

آب‌وهوا

ادلب دارای‌ آب‌ و هوایی‌ معتدل‌ است‌. در زمستان‌ به‌ ندرت‌ دما از ◦8 سانتی‌گراد پایین‌تر می‌آید و در تابستان‌ نیز از ◦30 تجاوز نمی‌كند. وجود درختان‌ فراوان‌ كه‌ شهر را احاطه‌ كرده‌، در اعتدال‌ هوا تأثیر بسزایی‌ دارد. میان‌ سالهای‌ 1946-1964م‌، میانگین‌ باران‌ 477 میلی‌متر بوده‌ است‌. بیشترین‌ مقدار بارندگی در ادلب‌ در ماه‌ كانون‌ الاول‌ (دسامبر) است‌ كه‌ مقدار آن‌ به‌ 7/ 91 میلی‌متر می‌رسد. درحالی‌كه‌ در ماههای‌ تموز (ژوئیه‌) و آب (اوت‌) تقریباً بارندگی‌ وجود ندارد. در ادلب‌ 58 روز از سال‌ هوا بارانی‌ است‌ (نك‌ : بستانی‌؛ طباخ‌، 3/ 275).
مشكل‌ اصلی‌ شهر، كمبود آب‌ آشامیدنی‌ است‌. مردم‌ ادلب‌ در قدیم‌ از آب‌ باران‌ استفاده‌ می‌كردند. برای‌ این‌ منظور در حیاط خانه‌ها حوضهایی می‌ساختند تا در ماههای‌ دیگر سال از آن‌ استفاده‌ نمایند. در شمال‌ غربی‌ شهر نیز چاهی‌ قرار داشته‌ كه‌ آب‌ حمامهای‌ شهر را تأمین می‌كرده‌ است‌. استفاده‌ از حوضهای‌ آلوده‌ باعث‌ شیوع‌ بیماریهای چشم‌ و گوارش‌ می‌شد، تا اینكه‌ در 1343ق‌/ 1924م‌ آب‌ چشمۀ مرتین‌ و در 1951م‌ چشمۀ عری‌الغزیره‌ ــ در 50 كیلومتری‌شهر ــ به‌ داخل‌ ادلب‌ كشیده‌ شد و بدین‌ترتیب‌ آب‌ مورد نیاز اهالی تأمین‌ شد (نك‌ : همو، 3/ 274؛ غزی‌، 1/ 402؛ بستانی). در حال‌ حاضر آب‌ شهر از شبكۀ آب‌رسانی‌ چاههای‌ سیجر تأمین‌ می‌شود (نك‌ : المعجم‌، 2/ 64).

كشاورزی‌ و صنعت‌

خاك ادلب‌ قرمز و بسیار حاصل‌خیز است‌، همچنین‌ باران‌ فراوان‌ باعث‌ رونق‌ كشاورزی‌ شده‌ است‌ (طباخ‌، 3/ 275). كشت‌ زیتون‌ منبع‌ اصلی‌ درآمد مردم‌ است‌؛ درختان‌ زیتون‌ كه‌ دور تا دور شهر را فرا گرفته‌، و شمار آنها در 1961م‌ به‌ نیم‌ میلیون نهال‌ می‌رسیده‌، مساحتی‌ بالغ‌ بر 6 هزار هكتار را در برگرفته‌ است كه‌ هر سال‌ حدود 27 هزار تن‌ زیتون‌ یا 3 هزار تن روغن‌ از آن‌ به‌ دست‌ می‌آید. بوركهارت‌، جهانگردی‌ كه در 1812م‌ از ادلب‌ دیدن كرده‌، آنجا را از لحاظ فراوانی‌ درختان زیتون‌ به‌ شهر آتن‌ تشبیه‌ كرده‌ است‌. كشت‌ پنبه‌ در میان‌ محصولات كشاورزی در مقام‌ دوم‌ قرار گرفته‌ است‌. تاریخچۀ كشت‌ سنتی‌ پنبه‌ در آنجا به‌ بیش‌ از 17 قرن‌ باز می‌گردد. بعد از 1924م فرانسویان‌ طریقۀ كشت‌ انواع‌ جدید پنبه‌ چون‌ لوكیت‌، واتسن و كوكر را در منطقه‌ رواج‌ دادند. زمینهای‌ زراعی‌ زیر كشت‌ پنبه مساحتی‌ حدود 763‘6 هكتار را در برگرفته‌ كه‌ از این‌ مقدار سه‌ چهارم‌ آن‌ به‌ صورت‌ دیم‌ كشت‌ می‌شود. همچنین‌ مقدار زیادی درخت‌ انگور در مساحتی‌ حدود 300 هكتار وجود دارد. از دیگر محصولات كشاورزی‌ آنجا گندم‌، جو، هندوانه‌، خربزه‌، خیار، انار، پسته‌، انجیر، گیلاس‌، زردآلو، بادام‌، گردو، كرچك و كنجد است‌ (غزی‌، 1/ 401؛ طباخ‌، 3/ 274-275، 276؛ خانجی‌، 1/ 179؛ بستانی‌). زمین‌داری در ادلب‌ به‌ صورت‌ خرده‌مالكی‌ است‌ و زمینها در مساحتهای‌ كم‌ میان‌ مردم‌ تقسیم‌ شده‌ است‌ (بستانی‌).
رشد صنعت‌ در ادلب‌ نسبت به‌ كشاورزی‌ بسیار اندك‌ است‌. مهم‌ترین صنعت‌ ادلب‌ درگذشته‌ ساخت‌ صابون‌ بود و به‌ همین‌ سبب‌ آن را «ادلب‌ الصابون‌» نیز نامیده‌اند. حدود نیم‌ قرن‌ ادلب‌ صادركنندۀ صابون به‌ بغداد، روم‌ و دیگر شهرهای بزرگ بود. 36 كارگاه صابون‌سازی‌ در شهر وجود داشت‌ كه‌ «رماده‌» نامیده‌ می‌شد و امروزه‌ 3 تپه‌ از مواد زائد آن‌ در اطراف شهر به چشم‌ می‌خورد؛ اما با لغو انحصار آن به‌تدریج‌ این‌ صنعت‌ از میان‌رفت‌ و اكنون تنها در برخی از خانه‌ها صابون‌ به‌طور سنتی‌ تهیه‌ می‌شود (طباخ، 3/ 275، 278- 279؛ غزی‌، 1/ 402).
مراكز صنعتی و كارگاههای‌ مختلف‌ شهر عبارتند از كارگاههای مدرن‌ و سنتی‌ روغن‌گیری‌، كارگاههای چوب‌بری‌، كارگاههای‌ مدرن برای‌ خشك‌كردن میوه‌هایی‌ چون‌ توت‌ و انجیر، كارخانه‌های پنبه‌ پاك‌كنی‌ و گلاب‌گیری‌، تهیۀ آبهای‌ معدنی‌ گازدار، یخ‌سازی‌ و نیز مرغداری‌ و جوجه‌كشی‌. در گذشته‌ دادوستد منحصر به‌ چهارشنبه بازارها بود و خریداران‌ و فروشندگان‌ از شهرها و روستاهای اطراف‌ به‌ آنجا می‌آمدند. ادلب‌ در 1938م‌ از نیروی‌ برق‌ برخوردار شد (طباخ‌، 3/ 279-280؛ غزی‌، 1/ 403؛ بستانی).

جمعیت شهر

ادلب‌ تا مدتها به‌سبب‌ انحصار ساخت‌ صابون‌ و نیز قرار گرفتن‌ در مسیر تجاری‌ حلب‌ - لاذقیه‌ از اهمیت‌ ویژه‌ای‌ برخوردار بود (نك‌ : طباخ‌، 3/ 281)، اما با گذشت‌ زمان‌ و به‌ علل‌ گوناگون‌ ازجمله‌ لغو انحصار ساخت‌ صابون‌ و نیز تغییر مسیر خط آهن‌ دمشق‌ ـ حلب‌، به‌ تدریج‌ از اهمیت آن كاسته‌ شد (همو، 3/ 284). البته‌ برخی حوادث‌ طبیعی‌ نیز در این‌ امر بی‌تأثیر نبوده‌ است‌. یخ‌بندان‌ شدید در 1950م‌ موجب‌ ازبین‌ رفتن‌ شمار بسیاری‌ از درختهای‌ زیتون‌ شد (نك‌ : خوری‌، 60) كه‌ در نتیجۀ آن‌ گروه‌ بی‌شماری از مردم‌ ادلب‌ به‌ شهرهای‌ بزرگ‌ و یا مناطق‌ دیگر كوچ‌ كردند. از همین‌ رو رشد جمعیت در دورانهای‌ مختلف‌ نوسانهای‌ بسیار داشته‌ است‌. به‌ گفتۀ بوركهارت‌ در 1812م‌ در ادلب‌ هزار خانواده‌ زندگی‌ می‌كردند و طی‌ آمار 1877م‌ جمعیت‌ آن‌ متجاوز از 8 هزار نفر بوده‌، و به‌ گزارش‌ كوئینه‌ جهانگرد فرانسوی‌، در اواخر قرن‌ گذشته‌ شهر دارای‌ 138‘2خانوار بوده است. بعلبكی‌ آمار جمعیت ادلب‌ را 55 هزار نفر آورده است (نك‌ : بستانی‌؛ بعلبكی‌). میان سالهای‌ 1970-1981م‌ رشد جمعیت‌ ادلب‌ 4/ 38درصد بوده است‌ (حمیده‌، دلیل، 243).

زندگی اجتماعی‌

مردم‌ ادلب‌ مسلمان‌ و شافعی‌ مذهبند. اقلیت‌ مذهبی نسبتاً قابل‌ توجهی‌ از مسیحیان‌ ارتدكس‌ نیز در میان‌ آنان‌ دیده‌ می‌شود. برهان‌ الدین‌ افندی‌ در دهۀ سوم‌ سدۀ حاضر از همانندی آداب و رسوم‌ مسیحیان آنجا با مسلمانان‌ یاد كرده‌، می‌گوید حتی پوشش زنانشان‌ همانند زنان‌ مسلمان‌ است‌. وی‌ همچنین‌ روابط میان مسلمانان‌ و مسیحیان‌ را دوستانه‌ خوانده‌ است‌ (نك‌ : طباخ‌، 3/ 274). بخشی از جمعیت ادلب را عشایر تشكیل‌ می‌دهند (زكریا، 122، 545).
مردم ادلب‌ از رفاه‌ نسبی‌ و سلامت‌ بدنی‌ برخوردارند و توجه‌ خاص‌ آنان به‌ علوم‌ مختلف‌ و ظهور فقیهان‌ و ادیبان‌ و مورخان‌ بسیاری‌ در میان‌ ایشان‌ باعث‌ شده‌ كه‌ این‌ شهر را الازهر الاصفر بنامند. از دانشمندان‌ و ادیبان‌ مشهور ادلب‌ احمد كاملی، اسماعیل‌
كیالی‌، شعیب كیالی‌، عمر فیومی‌ و صالح‌ حمیدانی‌ را می‌توان‌ نام‌ برد (نك‌ : طباخ‌، 3/ 281-283؛ نیز برای آشنایی با برخی‌ قاضیان‌ ادلب، نك‌ : حلبی‌، 203، 235، 346؛ نیز برای‌ خاندانهای مشهور، نك‌ : غزی‌، 1/ 407-409).
در دورۀ عثمانی‌ در ادلب‌ تنها یك مدرسۀ ابتدایی‌ وجود داشت‌. در 1950م‌ دو مدرسۀ ابتدایی پسرانه‌ و یك دخترانه‌ و یك آمادگی پسرانه تأسیس شد و 10 سال‌ بعد شهر دارای‌ دو دبیرستان دولتی دخترانه‌ و پسرانه‌، دو آمادگی دولتی‌، 7 مدرسۀ ابتدایی پسرانه‌، 5 ابتدایی‌ دخترانه‌، 2 مدرسۀ ابتدایی ملی‌، یك‌آمادگی ملی‌ و یك‌ دبیرستان پسرانۀ ملی‌ شد.
در سالهای‌ اخیر فعالیتهای‌ فرهنگی‌ شهر را می‌توان‌ بدین‌گونه‌ برشمرد: 1. تأسیس یك مركز فرهنگی در 1960م‌ برای‌ نشر آگاهیهای‌ فرهنگی ملی‌. این مركز دارای كتابخانه‌، كتابخانه‌ای‌ مخصوص‌ كودكان‌، بانك‌ نوار، سالن‌ موسیقی‌، سالن‌ پخش‌ فیلم‌ و سالن سخنرانی است‌. 2. تأسیس باشگاه‌ معلمان در 1961م‌. 3. تأسیس مركز حمایت از جوانان‌ كه‌ برگذاری‌ مسابقات‌ ورزشی‌ و جشنها، همچنین سرپرستی باشگاههای‌ ورزشی‌ را برعهده‌ دارد. 4. تأسیس جمعیت نهضت اسلامی‌ در ژوئیۀ 1961م‌ كه‌ آموزش‌ و رسیدگی به یتیمان‌، سالمندان‌ و نابینایان‌ را عهده‌دار است‌ (بستانی).

مآخذ

ابوعساف‌، علی‌، آثار الممالك‌ القدیمة فی‌ سوریة، دمشق‌، 1988م‌؛
اسدی، م‌. خیرالدین‌، موسوعة حلب‌ المقارنة، حلب‌، 1401ق‌/ 1981م‌؛
بستانی‌؛
بعلبكی‌، منیر، موسوعة المورد، بیروت‌، 1981م‌؛
تاج‌ العروس‌؛
حلبی عرضی‌، ابوالوفا، معادن‌ الذهب‌، به‌ كوشش‌ محمد تونجی‌، حلب‌، 1987م‌؛
حمیده‌، عبدالرحمان‌، جغرافیة سوریة البشریة، قاهره‌، 1971م‌؛
همو و ساطع‌ محلی‌، دلیل‌ العالم‌، دمشق‌، 1988م‌؛
خانجی‌، محمدامین‌، منجم‌ العمران‌، قاهره‌، 1325ق‌/ 1907م‌؛
خوری‌، سلیم‌ جبرائیل‌ و سلیم‌ میخائیل‌ شحاده‌، آثار الادهار، بیروت‌، 1291ق‌/ 1875م‌؛
زكریا، احمد وصفی‌، عشائر الشام‌، دمشق‌، 1983م‌؛
طباخ‌، محمد راغب‌، اعلام‌ النبلاء، حلب‌، 1343ق‌/ 1925م‌؛
غزی‌، كامل‌، نهر الذهب‌، به‌ كوشش شوقی‌ شعث‌ و محمود فاخوری‌، حلب‌، 1991م‌؛
المعجم الجغرافی‌، به‌ كوشش‌ عماد مصطفى طلاس‌، دمشق‌، 1992م‌.

مریم‌ صادقی‌

نام کتاب : دائرة المعارف بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 5  صفحه : 436
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست