responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دائرة المعارف بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 5  صفحه : 422

پنجیکنت


نویسنده (ها) :
عنایت الله رضا
آخرین بروز رسانی :
جمعه 23 خرداد 1399
تاریخچه مقاله

پَنْجیكَنْت‌، شهر و ناحیه‌ای‌ در جلگۀ رود زرافشان‌، در جمهوری‌ تاجیكستان‌. نام‌ پنجیكنت‌ در متون‌ اسلامی‌ به‌ صورتهای‌ بنجیكث‌ (طبری‌، 6 / 622؛ اصطخری‌، 319؛ سمعانی‌، 1 / 401؛ گردیزی‌، 266؛ ابن‌حوقل‌، 1 / 495؛ ادریسی‌، 1 / 499)، بُنجِكث‌ (مقدسی‌، 49، 269، به‌ نقل‌ از جیهانی‌) و بنجیكت‌ (قدامه‌، 206) آمده‌ است‌. ماركوارت‌ نام‌ پیشین‌ آن‌ را بایاء مجهول‌ پنجیكت‌ (ص‌ 91)، و لسترنج‌ بنجیكت‌ نوشته‌ است‌ (ص‌ 465؛ نیز نك‌ : بارتولد، II(1) / 38, 212). در اواخر سدۀ 1ق‌ / اوایل‌ سدۀ 8م‌ پنجیكنت‌ را «پنج‌» می‌نامیدند؛ در آن‌ زمان‌ شهر پنج‌ تابع‌ فرمانروای‌ بزرگ‌ زرافشان‌ بود (غفورف‌، I / 250).
ناحیۀ پنجیكنت‌ كه‌ تاجیكها آن‌ را پَنجَكنت‌ می‌نامند (نك‌ : «دائرةالمعارف‌ جغرافیایی‌»، III / 222)، 670‘ 3كمـ 2 مساحت‌ دارد و در 1362ش‌ / 1983م‌، 456‘101 تن‌ جمعیت‌ داشته‌ است‌. پنجكینت‌ سرزمینی‌ است‌ كوهستانی كه‌ در شمال‌ آن‌ رشته‌ كوههای‌ تركستان‌ (ارتفاع‌: ح‌ 2 تا 3 هزار متر) و در مركز آن‌ بلندیهای‌ زرافشان‌ (ارتفاع‌: ح‌ 3 تا 4 هزار متر) قرار دارد. بلندترین‌ قلۀ این‌ سرزمین‌ 494‘5 متر است‌. جلگۀ زرافشان‌ كه‌ پنجیكنت‌ در آن‌ واقع‌ است‌، در ارتفاع‌ 900 تا 950 متری‌ قرار دارد. دمای‌ آن‌ در نواحی‌ جلگه‌ای‌ در ژوئیه‌ °25 تا °30 و در ژانویه‌ °5 تا °10، و در نواحی‌ كوهستانی‌ میان‌ صفر تا °5 در فصل‌ گرما و °15- تا °20- سانتی‌گراد در فصل‌ سرماست‌. میزان‌ بارندگی‌ در نواحی‌ جلگه‌ای‌ 200-300 میلی‌متر و در كوهستانها 500-700 میلی‌متر است‌. حدود 200‘107 هكتار از اراضی‌ این‌ ناحیه‌، پوشیده‌ از درختان‌ جنگلی‌ است («دائرةالمعارف‌ تاجیك‌»، V / 472). مساحت‌ كشتزارهای‌ ناحیۀ پنجیكنت‌ در 1982م‌ حدود 218‘22 هكتار بوده‌ كه‌ 355‘10 هكتار آن‌ كشت‌ آبی‌ می‌شده‌ است‌ (همانجا).
شهر پنجیكنت‌ تا 1332ش‌ / 1953م‌ قصبه‌ای‌ بود تابع‌ شهرستانی‌ به‌ همین نام در استان‌خجند (لنین‌آباد سابق‌) از جمهوری‌ تاجیكستان‌؛ اما از آن‌ سال‌ به‌عنوان‌ شهر و مركز شهرستان‌ شناخته‌ شد. این‌ شهر در فاصلۀ 68كیلومتری‌ جنوب‌ شرق‌ سمرقند و 320كیلومتری جنوب غرب شهر خجند واقع است (BSE3, XIX / 326). در پنجیكنت‌ كارخانه‌های‌ كنسروسازی‌، برنج‌كوبی‌ و فرآورده‌های‌ انگور، تهیۀ لبنیات‌، دخانیات‌ و محصولات‌ دامی‌ فعالیت‌ دارند. شهر دارای‌ مركز تربیت‌ معلم‌ و موزۀ محلی‌ تاریخ‌ است‌. حدود 5 / 1كیلومتری‌ مشرق‌ شهر، ویرانه‌های‌ شهر قدیمی‌ واقع‌ است‌ كه‌ یكی‌ از رستاقهای‌ سغد در سده‌های‌ 7- 8م‌ بود («دائرةالمعارف‌ تاجیك‌»، V / 473).
پنجیكنت‌ را زیستگاه‌ انسان‌ از 50هزار تا 25هزار سال‌ پیش‌ (عصر پارینه‌ سنگی‌) دانسته‌اند. در سده‌های‌ 6 و 5 ق‌م‌ هنگامی‌ كه‌ سغد در قلمرو دولت‌ هخامنشی‌ قرار داشت‌، پنجیكنت‌ یكی‌ از مراكز كشاورزی‌ به‌ شمار می‌رفت‌. باستان‌شناسان‌ برآن‌اند كه‌ پنجیكنت‌ در سده‌های‌ 4 و 3 ق‌م‌ پرجمعیت‌ترین‌ شهر سغد بوده‌ است‌ (اسحاقی‌، 199). سكه‌هایی‌ با خط یونانی‌ متعلق‌ به‌ سده‌های‌ 2-1 ق‌م‌ كشف‌ شده‌ كه‌ بر روی‌ آنها تصاویر فرمانروایان‌ محلی‌، و بر پشت‌ سكه‌ها نام‌ آنتیوخوس‌ فرمانروای‌ سلوكی‌ نقش‌ شده‌ است‌ (غفورف‌، I / 134-135). در میان‌ سكه‌های‌ پنجیكنت‌، سكه‌ای‌ با عنوان‌ «اِخشید شش‌ پیر» به‌ دست‌ آمده‌ كه‌ ظاهراً چنین‌ برمی‌آید شش‌ پیر نام‌ یا عنوان‌ پادشاه‌ سراسر سغد بوده‌ است‌ (همو، I / 249-250).
در سده‌های‌ 1-4م‌ پنجیكنت‌ تابع‌ دولت كوشانیان‌ بود (اسحاقی‌، همانجا)، اما در سدۀ 6م‌ سرزمینی‌ مستقل‌ به‌ شمار می‌رفت‌. در اوایل‌ سدۀ 8م‌ افزون‌ بر مسیر علیای‌ رود زرافشان‌، یغْناب‌، پَتَمَن‌ (بوتمان‌)، ناحیۀ كوههای‌ حصار و زرافشان‌ نیز از توابع‌ پنجیكنت‌ بودند. یكی‌ از فرمانروایان‌ پنجیكنت‌ دیوا شتیچ‌ نام‌ داشت‌ كه‌ از تبار شاهان‌ سغد نبود (غفورف‌، I / 251). طبری‌ نام‌ این‌ شخص‌ را «دیواشتی‌» آورده‌ است‌ (6 / 622). در 96ق‌ / 715م‌ كه‌ قتیبۀ بن‌ مسلم‌ باهلی‌، عامل‌ بنی‌امیه‌ در بخارا و آسیای‌ مركزی‌ به‌ قتل‌ رسید و به‌ دنبال‌ آن‌، خان‌ تركان‌ شمالی‌ در 97ق‌ درگذشت‌، آشفتگیهایی‌ در منطقه‌ پدید آمد. در 100ق‌ / 719م‌ طُغشاده‌، امیربخارا، غورك‌، اِخشید سغد و نیز قراتگین‌ ترك‌ سفیری‌ نزد امپراتور چین‌ فرستادند و از او برای‌ مقابله‌ با عربها یاری‌ خواستند. در این‌ ماجرا دیواشتیچ‌، فرمانروای‌ پنجیكنت‌ تنها كسی‌ بود كه‌ به‌ سوی‌ عربها دست‌ دوستی‌ دراز كرد. نامۀ او به‌ جراح‌ بن‌ عبدالله‌، عامل‌ بنی‌امیه‌ در خراسان‌ حاكی‌ از این‌ امر است‌ (اسمیرنووا، 213, 214). این‌ نامه‌ از مجموعۀ اسناد كوه‌ مغ‌ (شم‌ I. 1) به‌ دست‌ آمده‌ است‌ (همو، 222). در این‌ نامه‌ دیواشتیچ‌ خود را دیواستی‌ و مولای‌ جراح‌ نامیده‌ است‌: «للامیرالجراح‌ [ب‌ ] ن‌ عبد [الله] من‌ مولاه‌ دیواستی‌» (كراچكوفسكی‌، I / 184).
ابن‌ اثیر ضمن‌ اشاره‌ به‌ نام‌ «دیواشنج‌»، او را دیواشتی‌ نوشته‌ است‌ (5 / 109، 110، 115). اینكه‌ طبری‌ و ابن‌ اثیر او را دهقان‌ سمرقند نامیده‌اند، از آن‌روست‌ كه‌ وی‌ در سالهای‌ 103-104ق‌ / 722-723م‌ بر سمرقند نیز فرمانروایی‌ داشت‌ (اسمیرنووا، 227). نام‌ این‌ فرمانروای‌ پنجیكنت‌ با اینكه‌ در آثار طبری‌ و ابن‌ اثیر آمده‌ است‌، در آغاز مورد توجه‌ اهل‌ تحقیق‌ نبود، تا اینكه‌ نامه‌ای‌ از عبدالرحمان‌ بن‌ سبحه‌ خطاب‌ به‌ وی‌ در اسناد كوه‌ مغ‌ به‌ دست‌ آمد. در این‌ نامه‌ دیواشتیچ‌ فرمانروای‌ سغد و سمرقند معرفی‌ شده‌ است‌. یعقوبی‌ عنوان‌ فرمانروایان‌ سغد را «اخشید سغد»، و عنوان‌ فرمانروایان‌ سمرقند را «افشین‌ سمرقند» نوشته‌ است‌ (2 / 287).
عربان‌ دیواشتیچ‌ را یكی‌ از یاران‌ خود می‌پنداشتند و به‌ همكاری‌ او امیدوار بودند، اما این‌ وضع‌ دیری‌ نپایید. در 101 یا 102ق‌ / 720 یا 721 دیواشتیچ‌ در رأس‌ جنبش‌ سغدیان‌ برضد عربان‌ قرار گرفت‌ (اسمیرنووا، 231). سغدیان‌ در دو گروه‌، یكی‌ به‌ فرماندهی‌ شخصی‌ به‌ نام‌ كارزنچ‌ (كارزنگ‌) و برادرزادۀ او چالنچ‌، و دیگری‌ به‌ فرماندهی‌ دیواشتیچ‌ متشكل‌ شدند (همو، 243؛ نیز نك‌ : طبری‌، 6 / 621، 622، 7 / 9، 10). در این‌ زمان‌ سعید حرشی‌، عامل‌ خلیفۀ اموی‌ در خراسان‌ بود (غفورف‌، I / 319). در این‌ پیكار سلیمان‌ بن‌ ابی‌ السری‌ قلعه‌ای‌ را كه‌ دیواشتیچ‌، فرمانروای‌ پنجیكنت‌ در آن‌ قرار داشت‌، به‌ محاصره‌ گرفت‌. دیواشتیچ‌ تقاضا كرد كه‌ به‌ حكم‌ حرشی‌ تسلیم‌ شود و به‌ همراه‌ مسیب‌ بن‌ بشر نزد سعید حرشی‌ رود. پس‌ از خروج‌ دیواشتیچ‌، اهالی‌ قلعه‌ تسلیم‌ شدند. سلیمان‌ بن‌ ابی‌ السری‌، دیواشتیچ‌ و گروگانها را همراه‌ با غنایم‌ نزد سعید حرشی‌ فرستاد. حرشی‌ پس‌ از تسلیم‌ اهالی‌ قلعه‌، دیواشتیچ‌ و دیگر گروگانها را با خود به‌ كش‌ (شهر سبز كنونی‌) برد و با مردم‌ آن‌ دیار پیمان‌ صلح‌ بست‌. به‌ قولی‌ دیگر پیمان‌ صلح‌ با ویك‌ دهقانِ كش‌ منعقد شد (اسمیرنووا، 253-254,252؛ نیز نك‌ : طبری‌، 7 / 9-11؛ كراچكوفسكی‌، I / 192).
حرشی‌ پس‌ از آن‌ به‌ اَربِنجَن‌ (رَبِنجَن‌) رفت‌ و دیواشتیچ‌ را در آنجا به‌ شیوه‌ای‌ بی‌رحمانه‌ كشت‌ و جسد او را بر مدخل‌ یكی‌ از گورستانهای‌ شهر آویخت‌ و نامه‌ای‌ بر آن‌ نوشت‌ كه‌ هر كس‌ جسد را از آن‌ محل‌ بردارد، در مقابل‌، صد تن‌ از مردم‌ اربنجن‌ را خواهد كشت‌. حرشی‌ سپس‌ سر دیواشتیچ‌ را به‌ عراق‌، و دست‌ راست‌ او را به‌ تخارستان‌ برای‌ سلیمان‌ بن‌ ابی‌ السری‌ فرستاد (اسمیرنووا، 254؛ نیز نك‌ : طبری‌، 7 / 11).
استیلای‌ عرب‌ مانع‌ رشد و توسعۀ پنجیكنت‌ شد. در برخی‌ از بخشهای‌ شهر آثار حریق‌ مهیبی‌ دیده‌ می‌شد كه‌ به‌ احتمال‌ مربوط به‌ سال‌ 104ق‌ / 722م‌، و یا اینكه‌ پس‌ از آن‌ در سالهای‌ 120-121ق‌ / 738-739م‌ روی‌ داده‌ بوده‌ است‌. در فاصلۀ سالهای‌ 120-122ق‌ / 738-740م‌ شهر بازسازی‌ شد، اما در جریان‌ قیام‌ مقنع‌، عربها پنجیكنت‌ را چنان‌ ویران‌ كردند كه‌ دیگر روی‌ آبادانی‌ به‌ خود ندید (غفورف‌، I / 270-271).
در تابستان‌ 1933م‌ در قلعۀ مغ‌ در كرانۀ جنوبی‌ رود زرافشان‌، جایی‌ كه‌ نهر كوم‌ بدان‌ می‌پیوندد، حفاریهای‌پنجیكنت‌ باستان‌ آغاز گردید. در پاییز همان‌ سال‌ مجموعه‌ای‌ از اسناد و آثار تاریخی‌ به‌ دست‌ آمد كه‌ به‌ «بایگانی‌ كوه‌ مغ‌» معروف‌ است‌ (كراچكوفسكی‌، I / 182).
پنجیكنت‌ قدیم‌ را باستان‌شناسان‌ شامل‌ 4 قسمت‌: شهرستان‌، كهندز، حومه‌ (ربض‌) و گورستان‌ دانسته‌اند. شهرستان‌ در ساحل‌ مرتفع‌ رود زرافشان‌ قرار داشت‌. كهندز به‌ وسیلۀ رودخانه‌ از شهرستان‌ جدا می‌شد و مساحت‌ آن‌ حدود یك‌ هكتار بود. ارتفاع‌ كهندز حدود 30متر و همانند كهندز بخارا شامل‌ ارگ‌، محل‌ استقرار فرمانروا و اعیان‌ بود (غفورف‌، I / 266, 267؛ اسحاقی‌، 200). مطالعات‌ به‌ عمل‌ آمده‌ مؤید وجود كوشك‌ و قصری‌ در كهندز پنجیكنت‌ متعلق‌ به‌ سده‌های‌ 5 تا 8م‌ بوده‌ است‌. گورستان‌ در شمال‌ تا شمال‌ شرق‌ شهرستان‌ قرار داشت‌. تپه‌های‌ گورستان‌ شرقی‌ دارای‌ نظم‌ خاصی‌ بود و 400 متر از دیوار شهر فاصله‌ داشت‌ (همو، 201). ربض‌ در پیرامون‌ شهرستان‌، شامل‌ باغ‌ و زمین‌ كشاورزی‌ بود. شهر دارای‌ آتشكده‌هایی متشكل‌ از مجموعۀ بناها و صحن‌ بزرگ‌ بوده‌ است‌ (همو، 202-203).
عمده‌ترین‌ موادی‌ كه‌ در كارهای‌ ساختمانی‌ پنجیكنت‌ به‌ كار می‌رفت‌. خشتهای‌ مستطیل‌ فاقد اندازه‌های یكسان‌ به‌ ابعاد تقریبی‌ 12×25×50 سانتی‌متر بوده‌ است‌. بناها بیشتر دو طبقه‌ بود و پلكانهای‌ مارپیچ‌ و سقف‌ گهواره‌ای‌ داشت‌ (بلنیتسكی‌، 187- 188). معماریهای مذهبی پنجیكنت با معماریهای‌ بودایی‌ و مسیحی‌ و نیز با معماری‌ آتشكده‌های‌ ایران‌ تفاوتهایی‌ داشته‌ است‌ (همو، 217).
شاهكارهای هنری‌ این‌ شهر بر 3 گونه‌ است‌: نقاشیهای دیواری‌ چند رنگ‌ بزرگ‌، كنده‌كاری‌ روی‌ چوب‌ و نقوش‌ روی‌ گِل‌ رس‌. در بیش‌ از 50 اتاق‌، آثار نقاشی‌ بر روی دیوار با رنگهای‌ گوناگون‌ به‌ چشم‌ می‌خورد كه‌ در واقع‌ نموداری‌ از شكوه‌ هنری‌ گذشتۀ آن‌ شهر است‌ (همو، 221، 223). بیشتر نقاشیها یا از بزرگان‌ و مجالس‌ مهمانی‌ و شكار و یا شمایل‌ دینی‌ است‌، ولی‌ بسیاری‌ نیز از داستانهایی‌ است‌ كه‌ بعدها فردوسی‌ به‌ نظم‌ كشیده‌ است‌ و داستان رستم‌ یكی از آنهاست‌ (همو، 223-224؛ فرای، 41).
از شخصیتهای‌ اسلامی‌ پنجیكنت‌ می‌توان‌ به‌ ابومسلم‌ مؤمن‌ ابن‌ عبدالله‌ بن‌ یونس‌ پنجیكتی‌ اشاره‌ كرد (سمعانی‌، 1 / 401؛ یاقوت‌، 1 / 744). برخی‌ نیز پنجیكنت‌ را زادگاه‌ رودكی‌ دانسته‌اند (یاحقی‌، 83).

مآخذ

ابن‌ اثیر، الكامل‌؛
ابن‌ حوقل‌، محمد، صورة الارض‌، به‌ كوشش‌ كرامرس‌، لیدن‌، 1938م‌؛
ادریسی‌، محمد، نزهة المشتاق‌، پورت‌ سعید، 1970م‌؛
اسحاقی‌، عبدالله‌ جان‌، «آثار باستانی‌ پنج‌ كنت‌»، فصلنامۀ مطالعات‌ تاریخی‌، تهران‌، 1369ش‌، س‌ 2، شم‌ 2؛
اصطخری‌، ابراهیم‌، مسالك‌ الممالك‌، به‌ كوشش‌ دخویه‌، لیدن‌، 1870م‌؛
بلنیتسكی‌، آ.، خراسان‌ و ماوراءالنهر (آسیای‌ میانه‌)، ترجمۀ پرویز ورجاوند، تهران‌، 1371ش‌؛
سمعانی‌، عبدالكریم‌، الانساب‌، به‌ كوشش‌ عبدالله‌ عمر بارودی‌، بیروت‌، 1408ق‌ / 1988م‌؛
طبری‌، تاریخ‌؛
قدامة بن‌ جعفر، «نبذمن‌ كتاب‌ الخراج‌ و صناعة الكتابة»، همراه‌ المسالك‌ و الممالک ابن‌خردادبه‌، به‌ كوشش‌ دخویه‌، لیدن‌، 1889م‌؛
گردیزی‌، عبدالحی‌، زین‌ الاخبار، به‌ كوشش‌ عبدالحی‌ حبیبی‌، تهران‌، 1347ش‌؛
ماركوارت‌، یوزف‌، وهرود و اَرنگ‌، ترجمۀ داوود منشی‌زاده‌، تهران‌، 1368ش‌؛
مقدسی‌، محمد، احسن‌ التقاسیم‌، به‌ كوشش‌ دخویه‌، لیدن‌، 1906م‌؛
یاحقی‌، محمد جعفر و مهدی‌ سیدی‌، از جیحون‌ تا وخش‌، گزارش‌ سفر به‌ ماوراءالنهر، مشهد، 1375ش‌؛
یاقوت‌، بلدان‌؛
یعقوبی‌، احمد، تاریخ‌، بیروت‌، 1415ق‌ / 1995م‌؛
نیز:

Barthold, W. W., Sochinenya, Moscow, 1963;
BSE3;
Entsiklopediyai Sovetii Tochik, Dushanbe, 1984;
Frye, R. N., The Golden Age of Persia, London, 1975;
Gafurov, B. G., Tadzhiki, Moscow, 1972;
KrachkovskiĮ, I. Yu., Izbrannye Sochinenya, Moscow / Leningrad, 1955;
Kratkaya geograficheskaya entsiklopediya, Moscow, 1962;
Le Strange, G., The Lands of the Eastern Caliphate,
London, 1966;
Smirnova, O. I., Ocherki iz istorii Sogda, Moscow, 1970.

عنایت‌الله‌ رضا

نام کتاب : دائرة المعارف بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 5  صفحه : 422
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست