responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دائرة المعارف بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 5  صفحه : 42

آنکارا

نویسنده (ها) : مجدالدین کیوانی

آخرین بروز رسانی : سه شنبه 6 خرداد 1399 تاریخچه مقاله

آنْكارا، پایتخت جمهوری تركیه، كرسیِ ایلِ ‌(استان) آنكارا، پُر شهرستان‌ترین استان تركیه، واقع در شمال قسمت مركزی دشت آناتولی، ۲۰۰ كیلومتری جنوب دریای سیاه و حدود ۳۵۰ كیلومتری جنوب شرقی استانبول، خاستگاه تمدن كهنِ هیتی[۱] و یكی از زیباترین شهرهای‌خاورمیانه.

 

وجه تسمیه

نام آنكارا از آغاز پیداییِ این شهر تاكنون به شكلهای گوناگون اما نه چندان متفاوت، تلفظ و ضبط شده است. در زبانِ هیتی آنكووا[۲] (دائرةالمعارف ‌الاسلامیة)؛ در یونانی و لاتین انكوره[۳] (در «فرهنگ جغرافیایی جدید وبستر[۴]»، تلفظ كلمۀ اخیر به صورت اَنْسیره ضبط شده است)؛ در متون فارسی به صورتهای انگوری‌، انگوریه، اَنْقِره (به پیروی از تلفظ عربی) و اخیراً آنكارا؛ در تركی انگره[۵]، انگورو[۶]، اَنگوری، انگوریه و آنگارا İA, 438)) و در عربی اَنقِره و اَنْقوریه. یاقوت و ابوالفداء در زیر عنوان اَنقِره به انكوریه نیز اشاره كرده‌اند (معجم‌ البلدان، ۱ / ۲۷۱، تقویم البلدان، ۳۸۰). در كتیبه‌های سلجوقی و بر سكه‌های ضرب شده در آنكارا نام این شهر همه جا آنكارا، در تاریخ ابن‌بی‌بی (صص ۵، ۴۴، ۴۷، ۲۱۲، ۲۱۴ و ۳۳۲) انكوریه و انگوریه و در آثار عصر ایلخانان، انگوریه İA, I / 443)) و در منابع اخیر دوران عثمانی مانند سیاحت‌نامه و جهان‌نما انگوره و آنكارا ضبط شده است (همانجا). جغرافی‌نویسان قرون وسطی‌، ظاهراً با توجه ‌به رشته كوههای اطراف ‌شهر، گاه از آنكارا به‌عنوان ذات ‌السَّلاسِل ‌یاد كرده‌اند. در نوشته‌های قدیمِ غربی این شهر انگوری، انگوره و آنكاراس[۷] خوانده شده است. سرانجام در ۱۳۴۲ق / ۱۹۲۳م، پس از اعلام جمهوریت در تركیه، این شهر رسماً آنكارا نام گرفت. دربارۀ معنای لفظ آنكارا اقوال متفاوت است. احتمال داده شده است كه این كلمه از واژۀ سانسكریت آنكاس، به معنای درهم و برهم و شلوغ، مشتق شده باشد (همان، I / 438). گروهی از لغت‌شناسان كهن، آنكارا را با واژۀ یونانی انكورا[۸] به معنای لنگر مرتبط می‌دانند و پاره‌ای از روایات افسانه‌آمیز نیز این ارتباط را تأیید می‌كنند: به گزارش پوسانیاس[۹]، تاریخ‌نگار یونانی، آنكارا به ‌دست میداس[۱۰] پسر گوردیوس[۱۱] بنیاد یافت. به گمان وی، لنگری كه در معبد ژوپیتر وجود داشته توسط این شاهزاده كشف شده بود. آپولونیوس[۱۲] مورخ كاریایی[۱۳] می‌گوید در جنگ میان گُلها از یك سو و میتریدات (مهرداد)، پادشاه پونتوس، و آریوبرزن از سوی دیگر، بطلمیوس لشكری از مصریان به جنگ گُلها گسیل داشت. گُلها این لشكر را منهزم كردند و لنگرهای كشتیهای آنان را به نشانۀ پیروزی با خود به همراه آوردند و در شهر خود كه به همین مناسبت آن را آنكارا نامیدند، جای دادند (تكسیر، 479). اما حقیقت این است كه آنكارا پیش ‌از رویداد یاد شده (سدۀ اول ق‌م) و حتی در زمان اسكندر، با همین نام وجود داشته است (همو، 480). برخی احتمال داده‌اند كه لفظ آنكارا با واژۀ فارسی انگور و انگوری (یعنی عِنَب) هم ریشه است و گروهی نیز آن‌ را مأخوذ از كلمۀ یونانی ‌اغوریذا، به معنای غوره، یا انگوری و انگوریا، به معنای خیار، دانسته‌اند (دائرةالمعارف اسلامیة). بر پایۀ پژوهشهای انجام شده چنین به نظر می‌رسد كه آنكارای امروزی بر جای اَنكووا، شهر هیتیها، بنا شده باشد و بنابراین برخی نام آنكارا را دگرگون شدۀ انكووای هیتی می‌دانند (İA, 438).

 

چهرۀ طبیعی

آنكارا در °۳۸ و ′۵۵ عرض شمالی و °۳۲ و ′۵۵ طول شرقی‌، نزدیك به مرز شمالیِ فلات آناتولی مركزی و بر كرانۀ رود آنكارا واقع است. در تقسیمات جغرافیایی قدیم، برخی آنكارا را از اقلیم چهارم (مستوفی‌، ۱۱۰) و گروهی دیگر مانند ابوالفداء از اقلیم پنجم دانسته‌اند (تقویم البلدان، ۳۸۰). رود آنكارا كه در گذشته انگورو سویو نام داشته و از ۳ رود بنت درسی[۱۴]‌ (یا خطیب سویا قایاش)، اینجه‌سو[۱۵] و چبق‌سویو[۱۶] تشكیل شده پس از طی ۱۸۴كم‌ و سیراب كردن جلگۀ آنكارا به جانب ‌شرقی جریان ‌می‌یابد و به ‌رود بزرگ سكاریه[۱۷] (سَقاریه، صاغری) می‌ریزد (EI2, I / 509). آنكارا دقیقاً در مصب چُبُق‌سو یا چُبُق‌چای ‌(مایر، II / 231) بر دامنۀ تپه‌ای از صخره‌های آذرین كه از جنوب به شمال كشیده شده و حدود ۱۵۰ متر از فلات آناتولی ارتفاع دارد (WNGD, 53) گسترده است. ارتفاع آنكارا از سطح دریا در پایین‌ترین نقطۀ شهر ۸۳۵ متر و در بالاترین ناحیه، بر فراز تپه‌ای كه محل قلعۀ آنكاراست، ۹۷۵ متر محاسبه شده است. شمال، جنوب و غرب شهر را رشته كوههایی فرا‌گرفته كه بلندترین قلۀ آن به نام اِلما داغی‌، با ۱۸۶۲ متر ارتفاع از سطح دریا، به طرف جنوب كشیده شده است (YA, I / 511). آنكارای كهن بر ارتفاعات همین تپه سر برافراشته و باروهای آن تا پایین دامنۀ تپه امتداد یافته است (تكسیر، 480). چون آنكارا را از چند سو كوههایی در میان گرفته هوایی نسبتاً خشك دارد. بیش‌ترین برف و باران این شهر در ماههای دی و بهمن می‌بارد. دِی، با میانگین حداقل °۲- سانتی‌گراد، سردترین و مرداد با میانگین حداكثر °۳۰+ سانتی‌گراد، گرم‌ترین ماه سال در آنكاراست (بریتانیكا، I / 925). میانگین درجه حرارت سالانۀ آن °۱۱ سانتی‌گراد (پُل رو، ۱۶) و میانگین باران سالانه ۳۶۷ میلی‌متر است. بیش از ۹ درصد از زمینهای استان آنكارا به‌ویژه نواحی شمال و شمال ‌غربی آن را جنگل پوشانده است (YTA, I / 147). بنابراین می‌توان گفت كه شهر آنكارا از پوشش گیاهی خوبی‌برخوردار نیست.

 

تاریخ

روشن نیست كه آنكارا دقیقاً در چه زمانی بنیاد نهاده شده است ولی قرائن باستان‌شناختی نشان می‌دهد كه زندگی در اطراف آنكارا با شكار و گردآوری خوراك آغاز گردیده است. در كنار آثار نوسنگی كه در نزدیكی قلعۀ آنكارا و رود چبق به دست آمده، نشانه‌هایی هم از دوران دیرینه سنگی در حوالی دانشكدۀ كشاورزی آنكارا مشاهده شده است و این همه نشان‌دهندۀ آن است كه آغاز نوعی از فرهنگ اولیۀ بشری كه در آنكارا یافت شده به عصر حجر می‌رسد (همان، I / 148؛ بریتانیكا، II / 925). احتمال داده می‌شود كه ‌این شهر در هزارۀ ۲ ق‌م توسط اقوام هیتی ‌بنیاد یافته باشد. این اقوام هند و اروپایی در اوایل هزارۀ ۲ ق‌م از نواحی غرب به آناتولی راه یافتند، و در كرانه‌های رود هالیس (قِزل ایرماق امروزی) جای گزیدند و با مردم محلی در آمیختند. در حدود ۱۶۰۰ ق‌م حكومتهای كوچك محلی را كه از قبل‌ در منطقه وجود داشت، زیر نفوذ خود آوردند و آنها را متحد كردند و سرانجام ملت واحدی تشكیل دادند كه پایتختشان هتوشاش[۱۸] (بُغازكوی[۱۹] امروزی) بود (آمریكانا، XIV / 2986) توانِ امپراتوری هیتی در سدۀ ۱۳ ق‌م به سستی گرایید تا اینكه سرانجام امپراتوری فریگیه[۲۰] ‌جای آن را در آناتولیِ مركزی گرفت. پادشاهی فریگیان میان سالهای ۶۸۰-۶۷۰ ق‌م با حملۀ كیمریان‌[۲۱] نابود شد. این گروه جدید یكی از قبایل صحراگرد حوالیِ كریمه بودند كه در حدود ۶۳۵ ق‌م بر آسیای صغیر دست یافتند («فرهنگ وبستر[۲۲]»، I / 406) و تا حدود ۶۲۰ ق‌م‌ در این سرزمین فرمان راندند. از پی كیمریان لیدیاییها جای آنان را گرفتند (آمریكانا، XXII / 22). پادشاهی لیدی هم به نوبۀ خود در حدود ۵۴۶ ق‌م به دست ایرانیان سرنگون شد. در ۳۳۴ ق‌م اسكندر مقدونی آنكارا را تسخیر كرد و پس از مرگ او این شهر نزدیك به نیم قرن در تصرف سلوكیان بود. در دهه‌های نخستین سدۀ ۳ ق‌م اقوامی كه در تاریخ به گالاتها[۲۳] و تكتوساژها[۲۴] معروفند از شبه‌جزیره بالكان به داخل آناتولی راه یافتند و با فریگیان و یونانیان در‌آمیختند و تا پایان همین قرن در آناتولی مركزی ساكن شدند. با نیرومند شدن این اقوام مهاجر، آنكارا به پایتختی برگزیده شد (IA, I / 440). پاره‌ای منابع مانند دائرةالمعارف اسلام، گالاتها را از قوم تكتوساژ دانسته‌اند و پاره‌ای دیگر مانند بریتانیكا از تكتوساژها به‌عنوان قبیله‌ای از گالاتیا یاد كرده‌اند. و نیز برخی‌ دیگر گالاتها را متشكل از ۳ گروه دانسته‌اند كه از میان آنها تكتوساژها آنكارا را به پایتختی برگزیدند (İA، همانجا). بعید نیست كه گالاتیا و تكتوساژ نام دو قومِ هم نژاد مهاجر بوده است كه با قوم سومی مشتركاً فدراسیون گونه‌ای در این منطقه تشكیل دادند، ولی در این میان نام گالاتیا، به دلایلی، كُلیت و برجستگی بیش‌تری در تاریخ یافته است. بنابر گزارش تكسیر در زمان امپراتوری نرون آنكارا عنوان متروپول گرفت و ساكنان آن‌تكتوساژ نامیده شدند (ص ۴۸۰). گالاتها یا گالاتیاییها كه در میان اعراب به غلاطیه معروفند بر تپه‌ای به ارتفاع ۱۲۰ متر قلعه‌ای بنا كردند كه قلعۀ كنونی آنكارا بر پایه‌های همان قلعه نهاده شده است (مایر، II / 231). شاهزاده‌ای از همین گالاتها معبدی به نام اُگُستوم در آنكارا بنا كرد. آثار بازماندۀ این معبد حكایت از هنر پیشرفتۀ گالاتها در آن زمان‌ دارد (تكسیر، 481). پس از چیره شدن پرگاموم‌[۲۵] یا پرگاموس[۲۶] بر گالاتها آنكارا یك چند نیز بخشی از این پادشاهی ‌شد (آمریكانا، XXI / 582). در۹۰ ق‌م آنكارا به ‌دست ‌میتریدات (مهرداد) ششم جزو قلمرو پادشاهی پونتوس[۲۷]‌ (واقع در شمال غربی‌آسیای صغیر، بر كرانۀ دریای سیاه، میان ارمنستان و ورد هالیس) گردید (مایر، II / 231) و سرانجام پس از خودكشی میتریدات (۶۶ ق‌م) و الحاق پونتوس به امپراتوری روم، آنكارا نیز به دست اگوستوس امپراتور روم، جزو قلمرو روم گردید. در ۲۵ ق‌م كه پادشاهی در حال اضمحلال گالاتیا به انضمام پیسیدیا و قسمتهایی از لیكائونیا[۲۸] و با همان نام گالاتیا یكی از ایالات روم گردید، آنكارا به‌عنوان كرسی آن ایالت تعیین ‌شد (آمریكانا، XII / 232) و به افتخار امپراتور روم‌ لقب «سباست» (بزرگ و باشكوه) یافت (تكسیر، 480). پس از تجزیۀ امپراتوری روم به شرقی و غربی، آنكارا جزو روم شرقی یا بیزانس شد (YTA, II / 148). در ۶۲۰ م خسرو پرویز ساسانی در یكی از لشكركشیهایش به آسیای صغیر بر آنكارا دست یافت. لیكن پس از تحمل شكستی در نزدیكی نینوا (۶ ق / ۶۲۷ م) ناگزیر به ترك آناتولی شد (بریتانیكا، I / 925). در عهد خلافت عباسیان، آنكارا چند بار از سوی اعراب دستخوش هجوم و غارت و ویرانی شد. در زمان مهدی خلیفۀ عباسی (خلافت: ۱۵۸- ۱۶۹ ق / ۷۷۵-۷۸۵ م) كشمكشهایی میان او و رومیان در آسیای صغیر رخ داد و عباس بن محمد از جانب مهدی به قصد جهاد تا اَنقره پیش رفت ‌(یعقوبی، ۲ / ۴۰۴). در ۱۹۱ ق / ۸۰۶ م هارون‌الرشید (خلافت: ۱۷۰-۱۹۳ ق / ۷۸۶- ۸۰۹ م) شهر را محاصره و یغما كرد (EI2, I / 510). به گزارش طبری عبدالملك بن صالح فاتح انقره بود (۱۰ / ۶۴۶). او بر دروازۀ آنكارا كتیبه‌ای به زبان یونانی دید. مترجم او به فرمان وی متن یونانی را كه حاوی نكاتی پندآموز بود، به عربی برگرداند و به نظر هارون‌الرشید رساند (قزوینی‌، ۵۰۶). ابوجعفر عبداللّٰه ‌مأمون (خلافت: ۱۹۸- ۲۱۸ ق / ۸۱۴-۸۳۳ م) در محرم ۲۱۵ / فوریۀ ۸۳۰ م انقره را نیمی ‌با صلح و نیمی ‌با شمشیر گشود و آن ‌را ویران ‌كرد (یعقوبی، ۲ / ۴۶۵). المعتصم باللّٰه (خلافت: ۲۱۸-۲۲۷ ق / ۸۳۳-۸۴۲ م) نیز در ۲۲۴ ق / ۸۳۸ م كار مأمون را تكرار كرد و به گفتۀ حسین بن ضحاك شاعر، لَم تبق مِن اَنقِرَة نَقْرَةً (ابن خردادبه، ۱۰۱). به گزارش زكریا قزوینی، معتصم پس‌از ویران كردن انقره دو لنگه درِ آهنی كه بر دروازۀ شهر بود، به بغداد برد. این درِ عریض و طویل در زمان قزوینی در قسمت باب العامّة، دری از درهای دارالخلافه بوده است (ص ‌۵۰۶).

در ۲۵۷ ق / ۸۷۱ م شهر دستخوش تاراج پالیسینها[۲۹] یا بیالقه (فرقه‌ای مسیحی معتقد به نوعی ثنویت خدا كه نخستین بار در سدۀ ۷ م در قلمرو امپراتوری بیزانس ظهور كردند) شد و در ۳۱۹ ق / ۹۳۱ م در معرض تهدیدهای اعراب طرسوس واقع گردید (EI2، همانجا).

در حدود ۴۶۳ ق / ۱۰۷۱ م، الب‌ارسلان سلجوقی پس از شكست دادن رومانس چهارم در حوالی شهر ملازگرد، آنكارا را زیر سیطرۀ خود آورد و در نخستین جنگ صلیبی (۴۸۸-۴۹۲ق / ۱۰۹۵- ۱۰۹۹م) امپراتور بیزانس، ریموند چهارم شهر را از سلجوقیان بازپس گرفت، ولی دیری نپایید كه شهر دوباره به دست آنان افتاد. تركان سلجوقی بر سر تحكیم قدرت در آنكارا مدتها میان خود زد و خورد داشتند. یك چند سلجوقیان و آنگاه در ۵۲۱ ق / ۱۱۲۷م امرای سلسله ‌دانشمندیه (حك‌ ح ۴۵۵-۵۶۷ق / ۱۰۶۳-۱۱۷۲م) و باز، پس از درگذشت محمد ثانی بن غازی امیر دانشمندی (۵۳۷ ق / ۱۱۴۲ م) سلجوقیان بر آنكارا دست یافتند (رایس، EI2; 58-60، همانجا). سلاجقه به آنكارا به مثابۀ قلعۀ نظامی استواری توجه داشتند و پیوسته برج و باروی آن را تعمیر و بازسازی می‌كردند (İA, I / 442). زمانی كه عزالدین قلج ارسلان دوم (حك‌ ۵۵۱-۵۸۴ ق / ۱۱۵۶- ۱۱۸۸ م) در عهد پیری متصرفات خویش را میان ‌۱۱ فرزندش تقسیم كرد، آنكارا به محیی‌الدین مسعود شاه رسید (ابن بی‌بی، ۵)، لیكن پسر دیگر قلج ارسلان، ركن‌الدین سلیمان (حك‌ ۵۹۲-۶۰۰ ق / ۱۱۹۶-۱۲۰۳ م) امیر توقات، او را در جنگی شكست داد و بكشت و آنكارا را متصرف گشت (رایس، 66). چون نوبت سلطنت‌ به عزالدین كیكاووس اول (حك‌ ۶۰۸-۶۱۶ ق / ۱۲۱۱- ۱۲۱۹ م) رسید، برادر كهترش‌، علاءالدین كیقباد بر او شورید و قلعۀ آنكارا را به تصرف خود درآورد، ولی ‌پس از یك سال كه در محاصرۀ سخت سپاهیان عزالدین گذراند، ناگزیر تسلیم شد و قلعۀ آنكارا باز به دست عزالدین افتاد (ابن بی‌بی، ۴۸-۵۰). پس از مرگ عزالدین، علاءالدین كه در مَلَطیه به حال تبعید به سر می‌برد، به پادشاهی انتخاب شد. در دوران سلطنت او (۶۱۶-۶۳۴ق / ۱۲۱۹-۱۲۳۶م) كه از درخشان‌ترین ادوار سلجوقیان روم به شمار می‌آید، آنكارا از حالت یك شهر مرزی بیرون آمد. پل معروف به «آق كوپرو» بر رودخانۀ آنكارا، كه تا روزگار ما برجای است، در عهد همین پادشاه بنا شد (İA، همانجا). بعضی ‌از شاهان كم اهمیت‌تر سلجوقی سكه‌های خود را در آنكارا ضرب كرده‌اند (رایس‌، 110). غیاث‌الدین كیخسرو دوم (حك‌ ۶۳۶-۶۴۴ ق / ۱۲۳۶-۱۲۴۶ م) كه وارث امپراتوری باشكوه و نیرومندی بود، به زودی در معرض تهدیدهای مغولان قرار گرفت. گرچه مدتی در مقابل حملۀ آنان ایستادگی كرد و چندی در قلعۀ آنكارا مستقر شد (İA، همانجا) ولی چون قلمرو سلطنتش دستخوش هرج و مرج و وحشت زدگی در برابر مغولان شده بود، دست از مقاومت برداشت و از ۶۴۱ ق / ۱۲۴۳ م فرمان مغولان را گردن نهاد و از سوی هولاكو، دستور یافت كه آرامش را به آناتولی ‌بازگرداند (رایس، 76). هر‌چند كیكاووس دوم (۶۴۴-۶۸۲ق / ۱۲۴۶-۱۲۸۳ م)، فرزند كیخسرو دوم، به تعمیر برج و باروی آنكارا همت گماشت، لیكن ستارۀ اقبال سلاجقۀ روم در حال فرو رفتن بود. آنان روز به روز قدرت و شكوه خود را از دست می‌دادند. در این ایام گرچه به ظاهر امیران سلجوقی فرمان می‌راندند، ولی قدرت واقعی در دست سازمانی متنفذ از بازرگانان توانگر و رؤسای اصناف به ‌نام جماعت ‌اَخیان بود. سوداگران و ارباب حِرَف می‌توانستند از رهگذر این سازمان اِعمال نفوذ بسیار كنند. اخیان كه ‌احتمالاً از طریقت فتوت بغداد منشعب شده بودند، پس از ورود به آناتولی به فعالیتهای صنعتی و تجارتی پرداختند و رفته رفته صاحب نفوذ و اقتدار شدند به گونه‌ای كه به شاهان سلجوقی چندان وقعی نمی‌نهادند و بیش‌تر از حكمرانان مغول فرمان می‌بردند (İA، همانجا). از شخصیتهای ‌معروف اخیان‌، اخی ‌شرف‌الدین (د ۷۵۱ ق / ۱۳۵۰ م) بود كه ظاهراً برجسته‌ترین شخصیت زمان خود بود. پس از برافتادن ایلخانان كه آنكارا بخشی از متصرفات علاءِالدین اِرتنا، امیر سیواس، و جانشینان او شد، فرقۀ اخیان همچنان قدرت خود را حفظ كردند. در واقع می‌توان گفت كه تسلط ایلخانان و ارتنائیان بر آنكارا اشغالی نظامی و به منظور گرفتن مالیات بوده است و الا این اخیان بودند كه ‌قدرت واقعی را در دست داشتند (EI2، همانجا).

 

دورۀ عثمانی

به موجب پاره‌ای از گزارشها، آنكارا نخستین بار در ۷۵۵ق / ۱۳۵۴م در زمان اروخان (حك‌ ۷۲۶-۷۶۰ق / ۱۳۲۶- ۱۳۵۹م) و فرزندش سلیمان پاشا به تصرف عثمانیان درآمد، اما وقایع‌نگاران عثمانی خود ذكری از این مطلب نمی‌كنند. بنابراین اگر چنین اشغالی رخ داده باشد بایست موقتی بوده باشد و در این صورت می‌توان گفت كه آنكارا ابتدا در ۷۵۵ ق / ۱۳۵۴ م و سپس در ۷۶۲ ق / ۱۳۶۱ م به دست عثمانیان افتاده است (همانجا). بنابراین از آغاز سلطنت مراد اول (حك‌ ۷۶۱-۷۹۱ق / ۱۳۶۰- ۱۳۸۹م) آنكارا یكی از شهرهای عثمانی شد (فریدبك، ۱۲۹). در آن زمان ‌شهر در قبضۀ قدرت اَخیان بود. اینان گرچه ناگزیر شدند شهر را به مرادبیك واگذارند، ولی‌گویا تا اواخر سدۀ ۸ ق / ۱۴ م همچنان در آنكارا صاحب نفوذ بودند (EI2، همانجا).

به دنبال جنگ تاریخی آنكارا (۱۹ ذیحجۀ ۸۰۴ ق / ۲۰ ژوئیه ۱۴۰۲ م) میان عثمانیان و لشكریان تاتار در چُبُق اُواسی (شمال آنكارا) و اسیر شدن ایلدرم بایزید عثمانی و قتل هزاران نفر از سپاهیان دو طرف، این شهر به تصرف تیمور گوركانی درآمد (پرادین، 495). پس از مرگ بایزید و عزیمت امیر تیمور از آسیای صغیر، آنكارا جزو قلمرو محمد چلبی یكی از پسران ایلدرم شد، ولی او برای دفاع از این شهر مجبور گردید كه چند بار بر ضد برادرانش به نبرد برخیزد (İA, I / 444). در روزگاری كه عثمانیها قلمرو خود را به ایالاتی تقسیم كردند، آنكارا مركز ایالت بزرگ آناتولی انتخاب شد. چندی بعد شهر كوتاهیه این نقش را بر عهده گرفت و آنكارا كرسی لِوا یا سَنْجَق ‌عَموریه (آموریومِ باستان)، واقع در جنوب غربی آنكارا گردید. به موجب قانون جمادی‌الثانی ۱۲۸۱ / نوامبر ۱۸۶۴ م، این شهر به‌عنوان مركز ولایتی برگزیده شد كه سنجقهای آن: آنكارا، یوزغاد، قیرشهری و قیصریه بودند. سنجق آنكارا خود شامل قضاهای: آنكارا، اَیاش، بالا، زیر، بك پازاری، چبق‌آباد، حَیمانَه، سِفریحصار[۳۰]، میخالججق، نعللوخان و یبان‌آباد بود. قضای انقره خود به ۱۸ ناحیه تقسیم می‌شد (قاموس اعلام)، بر اثر جنگهای بالكان (۱۳۳۰-۱۳۳۱ ق / ۱۹۱۲-۱۹۱۳ م) كه متصرفات عثمانیها در شبه جزیرۀ بالكان، معروف به رومِلی[۳۱] یا روملیا، یكی بعد از دیگری از دست رفت و مرزهای غربی این امپراتوری عظیم تا ۲۰۰ كیلومتری استانبول رسید، این شهر در برابر حملات احتمالی بیگانگان آسیب‌پذیر شد. بنابراین، اندیشۀ انتقال پایتخت‌ عثمانی به یكی از نقاط داخلی آناتولی كه مصون از تجاوز دشمنان باشد بیش از پیش قوت گرفت، لیكن به‌سبب جاذبه‌ای كه استانبول داشت دولتمردان عثمانی این اندیشه را چندان جدی نمی‌گرفتند. اما در بهار ۱۳۳۳ ق / ۱۹۱۵ م كه چَناقْ قلعَه (داردانل) از سوی نیروهای دریایی انگلیس و فرانسه اشغال شد (İA, I / 447) ضرورت انتخاب نقطه‌ای دیگر به‌عنوان پایتخت بیش‌تر احساس شد. با اینكه آنكارا هیچ‌گاه برای این مقصود در نظر گرفته نشده بود، لیكن بنا به ملاحظات جغرافیایی و تاریخی توجه دولتمردان را به خود جلب كرد، زیرا اولاً آنكارا از لحاظ جغرافیایی در مركز كشور قرار داشت، ثانیاً تصور می‌رفت كه فاصله‌اش از كرانه‌های دریا آن را در برابر حملات خارجی محفوظ نگه می‌دارد، ثالثاً چون قطع پیوند كامل با امپراتوری عثمانی ضروری به نظر می‌آمد، این شهر برای پایتختی در نظر گرفته شد (NCE, 253).

در دهۀ دوم سدۀ ۲۰ كه ملیون ترك سرگرم تلاش برای ایجاد وحدت و نجات كشور خود از نیروهای اشغالگر بودند، مصطفی كمال پاشا كه اوضاع را در آنكارا برای هماهنگ كردن فعالیتهای سازمانهای ملی مناسب‌تر می‌دید، در ربیع‌الآخر ۱۳۳۸ / دسامبر ۱۹۱۹ م به این شهر رفت. چند ماه بعد در شعبان ۱۳۳۸ ق / ۲۳ آوریل ۱۹۲۰ م مجلس بزرگ ملی به‌عنوان‌ تنها نمایندۀ ملت ترك در آنكارا تشكیل جلسه داد و از این تاریخ به بعد مبارزات ملی سراسر آناتولی از آنكارا رهبری می‌شد («سالنامۀ تركیه[۳۲]» İA, I / ۴۴۸; ۱۸, ۱۹). به دنبال طرد بیگانگان از خاك تركیه در صفر ۱۳۴۱ ق / سپتامبر ۱۹۲۲ م لغو امپراتوری ۶۳۱ سالۀ عثمانی در ربیع‌الاخر ۱۳۴۱ ق / نوامبر ۱۹۲۲ م و اعلام جمهوری تركیه در ربیع‌الاول ۱۳۴۱ ق / اكتبر ۱۹۲۳ م به موجب قانونی كه در همین تاریخ به تصویب رسید، آنكارا رسماً به پایتختیِ جمهوری نوپای تركیه انتخاب شد و در هفتۀ بعد شكل امروزین حكومت تركیه در این شهر بنیاد نهاده شد.

 

آنكارای كهن و آنكارای نو

آنكارای امروزی را دو بخش كهن و نو تشكیل می‌دهد. آنكارای كهن بخشی ‌از شهر است كه گرداگرد ارگ و باروی قدیمی آنكارا گسترده شده است. اصلی‌ترین نقطۀ آنكارای كهن قلعه‌ای ‌است كه بنای فعلی آن به دوران بیزانسیها بر‌می‌گردد، لیكن احتمال داده می‌شود كه پیش از این تاریخ هم در این نقطه برج و بارویی وجود داشته است. قلعۀ آنكارا یكی ‌از استوارترین دژهای آسیا به شمار می‌رفته كه دو بخش درونی و بیرونی داشته و بر فراز تپه‌ای مشرف بر شهر واقع بوده است (تكسیر، 489). بخش درونی آن مستطیل شكل و مساحتی در حدود ۰۰۰‘۵۰مـ ۲ را در‌بر می‌گرفته است (IA, I / 449). نزدیك به ۱۵ برج از ۲۰ برج قلعۀ بیرونی و نیز بخشهای مهمی از باروهای میان برجها تا به امروز سالم مانده است (همانجا). محله‌های میان باروهای قلعۀ اندرونی و قلعۀ بیرونی دارای خانه‌های قدیمی و یك طبقه است. محله‌ای كه در سمت غربی قلعۀ اندرونی قرار داشت، در آتش سوزی ۱۳۳۵ق / ۱۹۱۷م سوخت و اكنون به فضای سبز تبدیل شده است (همانجا). در سالهای اخیر ساختمانهای جدید نیز به داخل قلعۀ آنكارا راه یافته و بسیاری از خانه‌های قدیمی ویران یا نوسازی شده است. بخش قدیم آنكارا یا اولوس، با كوچه‌های تنگ و پر پیچ و خم، خانه‌های خشتی ‌و آثار باستانی بسیار، در قلب آنكارای بزرگ واقع است و تا حدود اواسط سدۀ ۲۰ نزدیك به سه پنجم كل جمعیت پایتخت را در خود جای می‌داد (همانجا). مركز تجاری آنكارا در این بخش از شهر قرار دارد.

در زمانی كه آنكارا به پایتختی برگزیده شد، این شهر از هرگونه امكانات رفاهی بی‌بهره و دچار كم‌آبی و عوارض ناشی از باتلاقهای آلوده مانند بیماری مالاریا بود. افزایش سریع جمعیت آنكارا و متمركز شدن بسیاری از فعالیتهای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی در این شهر، موجب پاره‌ای بی‌نظمیها و شتابزدگی در كارهای عمرانی شد، لیكن پس از ۱۳۴۷ ق / ۱۹۲۸ م، گسترش و عمران آنكارا طبق نقشه‌ای كه هرمان یانسن، معمار زبردست آلمانی (۱۸۶۹-۱۹۴۵ م) آن را ابتكار و ارائه كرد با برنامۀ منظمی پیش رفت. با احداث خیابانهای وسیع و پر درخت، ساختمانهای بلند و باشكوه مانند میدان اولوس كه مهم‌ترین مركز فعالیت در آنكاراست، محله‌های مسكونی جدید، مراكز فرهنگی، مدارس متعدد، مجتمعهای صنعتی، خطوط اتوبوسرانی و فرودگاه اسنبوغا[۱]، و چندی بعد با ایجاد تئاتر شهر و ساختمان مجمع ملی در ۱۳۷۰ ق / ۱۹۵۱ م، آنكارا رفته رفته سیمای امروزی خود را به دست آورد. آنكارای جدید به خلاف استانبول كه بیش‌تر حال و هوای اروپایی دارد، شهری است اساساً تركی كه با الهام گرفتن از اندیشه و تخیل تركی به وجود آمده است، زیرا تمام آن با استفاده از منابع تركی ساخته شده و از هیچ سرمایه و مادۀ خارجی استفاده نشده است («ژورنال جغرافیایی[۲]»، 26-27). در تصور تركها، شهر جدید آنكارا مركز تمدن جدید است همان‌گونه كه بُغازكوی، در ۱۵۲ كیلومتری شرق آنكارا مركز نخستین تمدن عظیم تركیه یعنی تمدن هیتی است‌ (همانجا). آنكارای جدید نمونۀ كاملی ‌است از هنر شهرسازی جدید كه با آنكارای كهن در تضاد كامل است. هر چند در طرح اولیۀ آن كه به دست یانسن پیشنهاد شد، حفظ ویژگیهای قدیمی در آن پیش‌بینی شده بود، ولی افزایش بی‌رویه جمعیت مانع تحقق این طرح به مفهوم واقعی گردید (YTA, I / 148). فشار جمعیت روز افزون و در نتیجه گسترش بی‌قوارۀ شهر، موجب شده كه به موازات احداث محله‌های جدید و ساختمانهای باشكوه، آلونك‌نشینی نیز افزایش یابد. یكی از محلات جدید آنكارا شهرك ینی شهر است كه در ۱۳۴۴ق / ۱۹۲۵ م در جنوب شهر قدیمی آنكارا آغاز و به تدریج گسترش یافت. مسألۀ حاد و همیشگی آنكارا كمبود آب بود كه ازدیاد جمعیت روز به روز بر شدت آن می‌افزود. گرچه با احداث سدی عظیم بر رود چبق یا چبق‌چای، در ۱۲ كیلومتری شمال آنكارا، از حدت مشكل كم‌آبی كاسته شده، اما این مشكل هنوز به كلی از میان نرفته است. سد زیبای چبق به ارتفاع ۶۸ متر و عرض ۲۰۰ متر با مخزن آبی به طول ۷كم‌ و به گنجایش ۵ / ۱۳ میلیون مـ ۳ در فاصلۀ سالهای ۱۳۴۷-۱۳۵۵ ق / ۱۹۲۸-۱۹۳۶ م ساخته ‌شد (İA, I / 448). در ساختن ‌سد، باغها، فضاهای سبز و جنگل‌كاری كرانه‌های مخزن آب به جنبه‌های هنری و زیبا‌شناختی نیز توجه كامل شده است. منطقۀ سد چبق یكی از پر جاذبه‌ترین مراكز جهانگردی تركیه است.

 

جمعیت‌

تا پیش از جنگ جهانی اول (۱۹۱۴- ۱۹۱۸ م) آنكارا شهر كوچكی ‌بود و بنابر گزارشی در ۱۳۰۷ ق / ۱۸۹۰ م میان ۲۵ تا ۳۰ هزار نفر جمعیت داشت كه حدود یک‌ چهارم آنان مسیحی ‌بودند (İA, I / 445). آمار زیر آهنگ رشد سریع جمعیت آنكارا را در فاصلۀ سالهای ۱۹۱۹-۱۹۸۰ م نشان می‌دهد:

درصد افزایش جمعیت، طبق سرشماری ۱۹۸۰ م ۱۷ / ۷۹ بوده است («سالنامۀ تركیه»، 37 / 43). در حال حاضر، آنكارا در میان شهرهای تركیه، از لحاظ كثرت جمعیت، پس از استانبول و پیش از ازمیر قرار دارد. تراكم جمعیت در بخشهای مركزی آنكارا در ۱۹۷۰ م حدود ۴۲۴ نفر در كم‌۲ بود در‌حالی‌كه در همان سال تراكم جمعیت در كل ایالت آنكارا در حدود ۵ / ۶۵ نفر بوده است (بریتانیكا، I / 926). تراكم جمعیت در محلات مختلف آنكارا نیز متفاوت است: در آلتین داغ ۱۹۰۱، در چنقیه ۵۲۹، در ینی محله ۲۴۴، ولی در ایاش ۱۵، در بالا و نعللو خان ۱۷ و در بك ‌پازاری ۲۱ نفر در كم‌۲ است (YTA, II / 147). حدود دو سوم جمعیت كل ایالت آنكارا (۶۸۹‘۸۵۴‘۲ نفر) در شهر آنكارا زندگی می‌كنند.

 

 

نژاد و دین

بیشتر ساكنان شهر، ترك نژادند با اقلیت قابل ملاحظه‌ای ارمنی. از ۱۱۴۸-۱۲۶۶ ق / ۱۷۳۵-۱۸۵۰ م این شهر اسقف‌نشین ارمنیان بود (مایر، II / 232). بنابر ادعای خود ارامنه، نژاد بخشی از آنها به گالاتها (غلاطیه) یعنی فرانسویان قدیم، می‌رسد (ركلو، 574). در گذشته گروهی یونانی نیز در این شهر اقامت داشتند (تكسیر، 490). پاره‌ای گزارشهای تاریخی حكایت از این دارد كه زمانی گروهی از عربها نیز در آنكارا، یا در حوالی آن ساكن بوده‌اند. اینان از قبیلۀ ایاد (از نسل مَعَد بن عدنان) بودند كه از تهامه به عراق كوچیده بودند و پس از آنكه در زمان خسرو انوشیروان، به جنگ با ایرانیان برخاستند و از عراق رانده شدند در سرزمینهایی میان شام و جزیره (در شمال عراق) و روم پراكنده گردیدند (كحاله، ۵۳). نویسندۀ مراصد الاطلاع تصریح دارد كه قبیلۀ ایاد، پس از آنكه كسری انوشیروان آنها را نفی بلد كرد، به انكوریه وارد شدند (بغدادی، ۱۲۶). اما اگر چنین اتفاقی هم در تاریخ رخ داده باشد، ظاهراً ردپایی از عربهای یاد شده به چشم نمی‌خورد. ۹۸٪ از ساكنان آنكارا بر آیین اسلامند، جامعۀ مسیحیان آنكارا كه یكی از كهن‌ترین جماعتهای مسیحی‌اند در ۵۱ م به دست پولُس حواری كه از انكورۀ آن زمان دیدن می‌كرد در این شهر تشكیل گردیده است (EI2 / I / 510). این اقلیت كه ۲٪ از كل جمعیت شهر را تشكیل می‌دهند گریگوری، كاتولیك یا از پیروان كلیسای ارتدكس یونانند. علاوه‌بر تركی كه زبان مادری بیش‌تر مردم است، زبانهای كُردی، آلبانیایی و عربی نیز زبان مادری گروههایی ‌از مردم آنكاراست (بریتانیكا، I / 926).

 

صنعت

فعالیتهای صنعتی آنكارا در جنب اعتبار سیاسی ـ اداری آن جلوۀ كمتری دارد. با وجود این، صنایع این شهر با آهنگی پیوسته و فزاینده در حال گسترش بوده است. در ۱۳۸۵ق / ۱۹۶۵ م صنایع آنكارا از صنایع بندر ازمیر پیشی گرفت و اكنون بزرگ‌ترین شهر صنعتی تركیه پس از استانبول به شمار می‌رود. آنكارا افزون‌بر صنایع شیمیایی و تراكتورسازی، دارای كارخانه‌های تولید آرد، شكر، ماكارونی، بیسكویت، شیر، سیمان، مصالح ساختمانی ‌و وسایل خانگی است (همانجا؛ YTA, II / 148). نخ انقره و بافته‌های آن كه از پشم بز آنكارا به دست می‌آید، دارای شهرت جهانی و ارزش اقتصادی است. در گذشته كه بازار تجارت بافته‌های این نوع پشم ــ كه به تیفتیك معروف ‌است ــ رواجی داشت‌، صدها دستگاه بافندگی در آنكارا و حوالی آن كار می‌كرد و هزاران نفر كارگر در آنها به بافندگی سرگرم بودند. لیكن از میانه‌های سدۀ ۱۹ م كه كارگاههای تیفتیك‌بافی ‌رفته رفته از رونق افتاد این نوع پشم به صورت خام صادر می‌گردد (İA, I / 452).

 

ارتباطات

آنكارا از نظر جاده‌های مواصلاتی یكی از پیشرفته‌ترین شهرهای تركیه است‌. این شهر در مسیر راههای زمینی آسیا ـ اروپاست. به واسطۀ راههای آهن و جاده‌های ماشین‌رو به دریای سیاه، شرق و جنوب و نقاط دیگر تركیه در ارتباط است. راه‌آهن نخستین بار در ۱۳۰۹ ق / ۱۸۹۲ م به آنكارا پیوست (بریتانیكا، I / 925). آنكارا از طریق راه‌آهن به ‌قیصریه، مركز پنبه، سیواس در شرق آنكارا، توقات، آماسیه و سرانجام به سامسون در ساحل دریای سیاه متصل می‌شود. دنبالۀ همین راه‌آهن است كه از سیواس به ملطیه، سپس به قُطور و سرانجام ‌به مرز ایران منتهی می‌شود. همچنین آنكارا به وسیلۀ راه‌آهن به كربوك[۳]، مركز فولاد و آهن در شمال آنكارا، و بندر زونگولداك[۴] در ساحل دریای سیاه می‌پیوندد (آمریكانا، XXVII / 187). «آنكارا اكسپرس» كه بخشی از راه‌آهن قدیمی آناتولی ـ بغداد است، قاهره را به لندن وصل می‌كند (همانجا). افزون‌بر این، شهر آنكارا به وسیلۀ راه‌آهن با ایستگاه حیدرپاشا بر كرانۀ آسیایی بوسفور، با استانبول، مرتبط شده است (EI2, I / 511) و در مسیر خط آهن اسكی شهر ـ قیصریه قرار دارد (مایر، II / 231). بزرگراه جدیدی این شهر را از طریق بولو[۵] به استانبول متصل كرده است. به دنبال تأسیس «خطوط هوایی دولتی» در ۱۳۵۲ق / ۱۹۳۳م نخستین پروازهای میان آنكارا، اسكی شهر و استانبول آغاز گردید («سالنامۀ تركیه»، 335). فرودگاه بین‌المللی آنكارا این شهر را از راه هوا به همه كشورهای جهان پیوند داده است.

به اعتبار اهمیت سیاسی ـ اداری‌آنكارا به‌عنوان پایتخت، طبعاً ادارات مركزی بسیاری از رسانه‌های گروهی در آنكارا مستقر است. از آن جمله‌اند: «بنگاه رادیو و تلویزیون تركیه» (ت ـ ر ـ ت)، روزنامه‌های سراسری (علاوه‌بر روزنامه‌های محلی به تركی و زبانهای خارجی)، «خبرگزاری آناتولی»، «خبرگزاری آنكارا»، «خبرگزاری تلویزیونی» (آ ـ و ـ آ) ــ كه مخصوصاً برنامه‌هایی برای كشورهای بیگانه پخش می‌كند ــ «خبرگزاری فیلما فیلم» (تأمین‌كنندۀ فیلمهای خبری برای نزدیك به ۱۰۰ كشور خارجی)، «خبرگزاری ملی‌ مطبوعات» و غیره ‌(«سالنامه تركیه»، 488, 489). رادیو آنكارا كه در ۱۳۴۶ ق / ۱۹۲۷ م بنیاد گذاشته شد، افزون‌بر برنامه‌هایی به تركی، برنامه‌هایی نیز به ۱۴ زبان برای داخل كشور و برنامه‌هایی به تركی برای كارگران ترك در اروپا پخش می‌كند. در ۱۹۷۰ م بیش از ۶۰ روزنامه و حدود ۲۰۰ مجله در این شهر انتشار می‌یافت (بریتانیكا، I / 926).

 

فرهنگ و آموزش و پرورش

افزون‌بر انواع دبستان، دبیرستان و مدارس فنی، هنری و بازرگانی و دیگر رشته‌های تحصیلی، آنكارا دارای دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی ‌زیر است: دانشگاه آنكارا مشتمل بر دانشكده‌های حقوق، علوم، دامپزشكی، ادبیات، تاریخ انقلاب تركیه، علوم سیاسی‌، علوم تربیتی، الهیات، داروسازی و كشاورزی و شمار بسیاری از مدارس حرفه‌ای و مؤسسات آموزش عالی ‌كه در گذشته زیر نظر وزارت آموزش و پرورش ملی ‌بود؛ دانشگاه فنی خاورمیانه مركب ‌از دانشكده‌های ادبیات، مهندسی، علوم مدیریت، علوم اقتصادی، علوم تربیتی، علوم اجتماعی و مدرسۀ زبانهای خارجی؛ دانشگاه حاجت تپه ‌مشتمل بر ۱۱ دانشكدۀ علوم پزشكی، دندانپزشكی، داروسازی، علوم تربیتی‌، ادبیات، اقتصاد، مدیریت، مهندسی‌، هنرهای زیبا، دانشكدۀ فنی زونگولداك؛ تعدادی مدرسه و مؤسسۀ عالی و مراكز پژوهشی وابسته، و از این‌ میان كالج پرستاری و درمانگاههای تابعۀ آن كه گسترش چشمگیری یافته است («سالنامه تركیه»، 508؛ بریتانیكا، I / 926)؛ دانشگاه غازی شامل دانشكده‌های علوم، ادبیات، مدیریت بازرگانی، علوم مالی و اداری، اقتصاد، پزشكی، دندانپزشكی، داروسازی، مهندسی، كشاورزی، مراكز تربیت معلم، مؤسسات پژوهشی و مدارس عالی متعددی كه زیر نظر هیأت امنای این دانشگاه اداره می‌شود («سالنامۀ تركیه»، 399-396).

افزون‌بر نهادهای یاد شده، آنكارا دارای مراكز هنری و فرهنگی متعددی مانند «آكادمی موسیقی»، «موزۀ فرهنگی»، «موزه‌های باستان‌شناسی»، «انستیتوی گوته» و «كتابخانۀ ملی»، «تئاتر بزرگ»، «تئاتر كوچك»، «خانۀ مردم» و سینماهای بسیار است. و نیز «كنسرواتور ملی» (برای تعلیم‌ موسیقی‌، اپرا، باله و تئاتر)، «اركستر سمفونی ریاست جمهوری»، «موزۀ تمدنهای آناتولی» در ناحیه آت‌پازاری كه آثار پرارزش تاریخی و از آن جمله مجموعۀ هیتی ‌در آن به نمایش گذاشته شده، «موزۀ مردم‌شناسی»، حاوی مجموعۀ گرانبهایی از یادگارهای تاریخی و هنر فولكلوریك تركیه («سالنامۀ تركیه»، YTA, II / 144; 547). «كتابخانۀ ملی ‌تركیه» (تأسیس در ۱۳۶۵ ق / ۱۹۴۶ م) حاوی بیش از ۰۰۰‘۵۰۰ جلد كتاب و تعداد زیادی مجله‌، نسخۀ خطی و میكروفیلم (بریتانیكا، I / 926)، «موزۀ مجلس بزرگ ملت تركیه» شامل آثاری از دوران نبردهای رهایی‌بخش ملت تركیه و همچنین «موزۀ آتاتورك» كه بخشی از آرامگاه آتاتورك در ناحیۀ رصد تپه، در جنوب غربی آنكاراست، در خور ذكر است.

 

آثار باستانی و جاهای دیدنی

قرائن و شواهد تاریخی قدمت آنكارا را به هزارۀ ۲ ق‌م می‌رساند. بدیهی است كه گذشت این سالیان متمادی ‌آثاری در آنكارا به جای گذاشته است كه می‌تواند فهرست گونه‌ای بر كتاب تاریخ این شهر كهن باشد.

 

الف ـ پیش از تاریخ

قلعۀ آنكارا: تاریخ بنای این قلعه كه مظهر شهر آنكاراست به ‌درستی آشكار نیست. احتمال بسیار می‌رود كه هیأت اصلی ‌قلعه به دوران پیش از تاریخ باز گردد، لیكن شكل كنونی آن یادگار دوران بیزانسیهاست. البته در روزگار سلاجقه روم ‌تعمیرات و افزایشهای بسیاری در آن صورت گرفته است (EI2, I / 509). در واقع نقطۀ شروع شهر آنكارا همین قلعه بوده كه تدریجاً پیرامون استحكامات آغازین آن به وجود آمده است. قلعه‌ از یك بخش خارجی (دیش قلعه) و یك بخش داخلی (ایچ قلعه) تشكیل شده است. قلعۀ داخلی به ارگِ قلعه، كه معروف به آق‌قلعه است و بر ستیغ تپه‌ای مشرف بر شهر استوار شده، منتهی می‌شود (همانجا).

 

ب ـ دوران بیزانسیها

۱. معبد «اُگوستوس» یا اگوستیوم[۶] كه ظاهراً بر پایه‌های بنای‌ كهن‌تری بنیاد شده است. این معبد توسط شاهزاده‌ای گالاتی (غلاطی) به ‌افتخار امپراتور اگوست و رم ساخته شد و نشان می‌دهد كه هنر در آنكارای آن دوران كه مدتی كوتاه پایتخت گالاتها بود، به چه پایه از پیشرفت دست یافته بوده است. این بنا علاوه‌بر اینكه از نظر هنری ارزشمند است، به واسطۀ كتیبۀ معروف به «یادبود انكوره[۷]» كه بر دیوار آن باقی ‌مانده است، اهمیت خاصی دارد، زیرا حاوی اطلاعات و اسناد تاریخی ‌در‌خور توجهی ‌است (تكسیر، 481). اگوست در وصیت‌نامه‌ای كه در ۷۶ سالگی از خود به جای نهاد (رِكلو، 374)، گزارشی به لاتین و یونانی ‌از دوران فرمانروایی خویش (۴۴ ق‌م ـ ۱۴ م) نوشت‌. به فرمان وی این وصیت نامه بر ۲ لوحۀ برنزی نقش‌ شد و در رم به راهبه‌های معبد وستا[۸] سپرده شد. نسخه‌ای از وصیت‌نامه به درخواست امپراتور به آنكارا برده شد و بر دیوار معبدی كه به نام‌وی ساخته شده بود، نقش گردید (تكسیر، 483). هنگامی كه مسیحیت در آنكارا نفوذ بسیاری‌ یافت، این معبد به كلیسایی تبدیل شد و سپس‌در دوران اسلام، خانقاه ‌صوفی معروف، حاجی بایرام ولی‌، شد كه تربت و مسجد او هنوز در كنار ویرانه‌های معبد پابرجاست.

۲. ستون ژولین[۹] یا منارۀ بلقیس كه به فرمان یا به افتخار امپراتور ژولین یا بولیانوس در روبه‌روی جایی كه ‌امروز استانداری آنكارا واقع‌ است، بنا شد (YTA, II / 149). این ستون مطمئناً متعلق به دورۀ بیزانسیان است (تكسیر، 488).

۳. پایه‌های گرمابه‌ای بزرگ از دوران رومیها كه اخیراً در جادۀ بین آنكارا و چانقیری كشف شده است (YTA; EI2, 509، همانجا).

 

ج ـ دوران سلجوقی

۱. مسجد علاءالدین در ارگ آنكارا، منبر این مسجد از قدیمی‌ترین كارهای هنری دوران سلاجقۀ روم است و تاریخ صفر ۵۹۴ ق / دسامبر ۱۱۹۷ م دارد.

۲. آق كوپرو (پل سفید)، یادگار دوران طلایی سلطنت سلجوقیان ‌روم، یعنی زمان پادشاهی علاءِالدین كیقباد، كه‌در ۶۱۹ ق / ۱۲۲۲ م بر چبق سویو در شمال شرقی ‌آنكارا زده شده است. این پل آنكارا را به بك‌پازاری می‌پیوندد.

۳. چاشنگیر كوپروسو، پلی زیبا بر رود قِزِل ایرماق در جنوب شرقی آنكارا. تاریخ دقیق بنای این پل معلوم نیست (EI2, I / 510).

۴. مسجد ارسلان خانه، بیرونِ دروازۀ ارگ شهر كه می‌توان آن را مسجد جامع اصلی برای بخشی از شهر كه بیرون از ارگ بوده، به حساب آورد. این مسجد در اواخر دورۀ سلجوقیان روم یعنی زمانی كه این امپراتوری تحت‌الحمایۀ ایلخانان مغول گردیده بود، بنا شده است. منبر چوبی زیبای این مسجد از یادگارهای اَخیان است كه در ۶۸۹ ق / ۱۲۹۰ م توسط ۲ برادر از اعضای این فرقه به‌ مسجد اهدا گردیده است (همانجا). ارسلان خانه بزرگ‌ترین، بلكه مهم‌ترین جامع آنكاراست (İA, I / 451).

۵. مسجد اخی اِلوان، در ناحیۀ سامان پازاری (بازار كاه‌فروشان) كه در ۶۹۰ ق / ۱۲۹۱ م ساخته شده است (YTA، همانجا).

۶. مسجد قزل‌بك، كتیبۀ منبر این مسجد حاكی است كه در ۶۹۹ ق / ۱۲۹۹-۱۳۰۰ م، امیری به نام یعقوب بن علی شیر فرمان ساختن این منبر را داده است‌(EI2، همانجا).

 

د ـ دوران عثمانی

۱. مسجد عمارت كه در ۸۳۱ق / ۱۴۲۷- ۱۴۲۸م توسط قراچه‌بك نامی ساخته شده است.

۲. مسجد و آرامگاه حاجی بایرام ‌ولی‌، در ناحیۀ اولوس كه در ۸۳۰ق / ۱۴۲۷م به نام صوفی بزرگ ترك حاجی بایرام، در نزدیكی خرابه‌های معبد اگوست احداث شده است. حاجی بایرام ‌از مشاهیر صوفیۀ ترک ‌به شمار می‌آید. خانوادۀ وی كه گفته می‌شود نسبش به شاهزاده غلاطی می‌رسیده، تا اواخر سدۀ ۱۹ م در تركیه از اعتبار زیادی برخوردار بوده‌اند (تكسیر، 489).

۳. بازار محمود پاشا، مربوط به ۸۶۸ ق / ۱۴۶۴ م كه به ‌«موزۀ هیتی» تبدیل‌شده است (بریتانیكا، I / 926).

۴. بازار محمد پاشا، بنایی دو طبقه از قرن ۹ ق / ۱۵ م كه در حال حاضر «موزۀ باستان‌شناسی» در آن جای دارد (همانجا).

۵. ینی جامع‌، یا جامع احمدیه كه در ۹۷۳ ق / ۱۵۶۵ م در پشت قلعه آنكارا ساخته شده است (YTA، همانجا). این مسجد كه بیش ‌از یك گنبد ندارد به كورشونلو جامع نیز معروف است (EI2, I / 511).

۶. خان و بِدستان، دو عمارت قدیمی كه بر دامنۀ تپه‌ای كه قلعۀ آنكارا بر آن است، در دوران عثمانیان ساخته شده. این دو ساختمان مدتها ویرانه بود تا اینكه در دوران جمهوریت‌ بازسازی و موزۀ آثار باستانی شد (دائرةالمعارف الاسلامیة، ۵ / ۱۰۹، ۱۱۰).

۷. زنجیرلی جامع، كه در سدۀ ۱۱ ق / ۱۷ م ساخته شده است (YTA، همانجا).

 

ه‌ ـ دورۀ جمهوری

آنكارا پس از پایتخت شدن به سرعت سیمایی دیگر یافت. افزون‌بر صدها خیابان، پارك (مانند گنچلیك پاركی[۱۰]‌: پارك جوانان)، آتاتورك اورمان چفتلیگی[۱۱] (كشتزار جنگلی آتاتورك)، سدّهای شمارۀ ۱ و ۲ چبق، سدّ بایندر، پاپازین باغی و ساختمانها و میدانهای عظیم كه همه دیدنی است. برخی از این آثار جنبۀ تاریخ و فرهنگی دارند، مانند «موزۀ تمدنهای هیتی‌»، «موزۀ مردم‌شناسی»، «موزۀ مجلس بزرگ تركیه»، «تندیس یادبود پیروزی» (ظفر آنیتی) در میدان اولوس، تندیس آتاتورك، آرامگاه آتاتورك، قصر چنقیه (اقامتگاه آتاتورك در فاصلۀ سالهای ۱۹۲۰-۱۹۲۳م) و پیكرۀ یادبود گوونلیك[۱۲] در پارك گوونلیك ینی‌شهر (YTA، همانجا).

 

مآخذ

ابن بی‌بی، یحیی، مختصر سلجوقنامه‌، به كوشش مارتین هوتسما، لیدن، ۱۹۰۲ م؛ ابن خردادبه، ابوالقاسم، المسالك و الممالك، به كوشش دخویه، لیدن، ۱۸۸۹ م؛ ابوالفداء، تقویم البلدان، به كوشش م. رنو، پاریس، ۱۸۴۰ م؛ بغدادی، صفی‌الدین بن عبدالحق، مراصد الاطلاع، به كوشش ‌علی محمد البجاوی، ۱۳۷۳ق؛ پل‌رو، ژان، تركیه، ترجمۀ خانبابا بیانی، تهران، ۱۳۵۲ ش؛ دائرة‌المعارف‌ الاسلامیة؛ طبری، محمدبن جریر، تاریخ، به كوشش دخویه، لیدن، ۱۸۷۹-۱۸۸۱‌ م؛ فریدبك، محمد، تاریخ ‌الدولة العلیة العثمانیة، به كوشش احسان حقی‌، بیروت، ۱۹۸۳ م؛ قاموس الأعلام؛ قزوینی، زكریا، آثار البلاد، بیروت، ۱۹۶۰ م؛ كحاله، عمر رضا، معجم قبائل العرب، بیروت، ۱۹۸۵ م؛ مستوفی، حمدالله، نزهة القلوب، به كوشش ‌دبیرسیاقی، تهران، ۱۳۳۶ ش؛ یاقوت، بلدان؛ یعقوبی، احمدبن واضح، تاریخ، ترجمۀ محمد ابراهیم آیتی‌، تهران، ۱۳۵۶ ش، ج ۲؛ نیز:

 

Americana; Britannica; EI2; Encyclopedia of Historic Places, London, 1984, p. 36; Geographical Journal 1943; İA; Larousse Encyclopedia of World Geography, London, 1964, p. 366; Meyer; NCE ; Prawdin , Michael , The Mongol Empire, translated by Eden and Cedar Paul,_ London,_ 1967, P. _494; Recluse Elisée , Nouvelle Géographie Universelle ... , Paris, 1884, pp. 573-575; Rice, Tamara Tallot, The Seljuks, London, 1966, PP. 56, 62; TA; Texier, Charles, Asie Mineure, Paris, 1882, PP. 483-499; Turkey Yearbook, Ankara, 1983, PP. 15-21; Webster’s Third new International Dictionary, 1971; WNGD; YA; YTA.

 

مجدالدین کیوانی

 

نام کتاب : دائرة المعارف بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 5  صفحه : 42
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست