responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دائرة المعارف بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 5  صفحه : 403

پریم


نویسنده (ها) :
شیوا جعفری
آخرین بروز رسانی :
پنج شنبه 22 خرداد 1399
تاریخچه مقاله

پِریم‌، نام‌ منطقه‌ای‌ تاریخی‌ در جنوب‌ ساری‌ و پایتخت‌ كوهستانی‌ اسپهبدان‌ طبرستان‌، امروزه‌ باعنوان‌ فریم‌ نام‌ دهستانی‌ از بخش‌ دودانگه‌ به‌ مركزیت‌ روستای‌ محمدآباد واقع‌ در شهرستان‌ ساری‌.
از پریم‌ برای‌ نخستین‌بار در منابع‌ تاریخی‌ ذیل‌ وقایع‌ خسرو انوشیروان‌ (سل‌ 531- 579 م‌) یاد شده‌ است‌. وی‌ نواحی‌ای‌ از طبرستان‌ را كه‌ شامل‌ ونداومیدكوه‌ (امید كوه‌)، آمل‌، لفور و پریم‌ (فریم‌) بود، به‌ پاس‌ خدمات‌ قارن‌ (كارن‌) ــ پسر سوخرا وزیر قباد از اعضای‌ خاندان‌ كارن‌ ــ در نبرد با هپتالیان‌ به‌ وی‌ واگذارد و به‌ او لقب‌ اسپهبد طبرستان‌ داده‌ شد (ابن‌ اسفندیار، 1 / 150-152؛ مرعشی‌، 108؛ اولیاءالله‌، 27- 29؛ نیز نک‌ : نولدكه‌، 660؛ كریستن‌ سن‌، 99؛ مادلونگ‌، 200).
حكومت‌ این‌ نواحی‌ مقارن‌ با انقراض‌ دولت‌ ساسانیان‌ دردست‌ اعقاب‌ كارن‌ باقی‌ ماند و بر این‌ ناحیه‌ نام‌ معرّب‌ كوه‌ قارن‌ نهاده‌ شد (ابن‌ اسفندیار، 1 / 152؛ نولدكه‌، 673-674). با ضعف‌ و زوال‌ دولت‌ ساسانی‌، طبرستان‌ دستخوش‌ تهاجمات‌ هپتالیان‌ به‌ وی‌ و از سوی‌ دیگر عربها شد و مردمان‌ آن‌ ناحیه‌ كه‌ از این‌ نابسامانیها به‌ ستوه‌ آمده‌ بودند، فرمانروایی‌ این‌ نواحی‌ را به‌ باو ــ از سرداران‌ یزدگرد سوم‌ ــ كه‌ برای‌ زیارت‌ آتشكدۀ كوسان‌ به‌ طبرستان‌ آمده‌ بود، پیشنهاد كردند. وی‌ به‌ اصرار مردم‌ طبرستان‌ حكومت‌ این‌ ناحیه‌ را پذیرفت‌ (ابن‌اسفندیار، 1 / 154-155؛ نیز نک‌ : ه‌ د، آل‌ باوند). در این‌ زمان‌ پریم‌ و كوههای‌ قارن‌ دردست‌ قارنوندیان‌ بود. آنها نیز حاكمیت‌ باو را پذیرفتند و با داشتن‌ سمت‌ فرمانروایی‌ ناحیۀ قارن‌ كوه‌، در اطاعت‌ باوندیان‌ بودند (نک‌ : برزگر، 1 / 93؛ عسكری‌، 129).
هنگامی‌كه‌ سهراب‌ فرزند خردسال‌ باو بر جای‌ پدر نشست‌، پریم‌ به‌عنوان‌ مقر حكومت‌ او تعیین‌ شد و با بنای‌ قصر، گرمابه‌ و میدان‌ در این‌ شهر بر عمران‌ و آبادانی‌ آنجا افزوده‌ شد كه‌ آثار آنها تا زمان‌ ابن‌ اسفندیار بر جای‌ بوده‌، و وی‌ از آن‌ عمارات‌ دیدن‌ كرده‌ است‌ (ابن‌ اسفندیار، 1 / 156). كوههای‌ صعب‌العبور طبرستان‌ به‌ویژه‌ قارن‌ كوه‌ مانع‌ از پیشروی‌ عربها به‌ این‌ نواحی‌ بود (نک‌ : بلاذری‌، 473) و حكومت‌ بخشهای‌ كوهستانی‌ طبرستان‌ همچنان‌ دردست‌ باوندیان‌ باقی‌ بود (نک‌ : مادلونگ‌، 200-201).
در 166ق‌ / 783م‌ ونداد هرمزد قارنوندی‌ به‌ پریم‌ مقر حكومت‌ اسپهبدان‌ رفت‌ و با یاری‌ اسپهبد شروین‌ باوندی‌ فرمانروای‌ اسپهبدان‌ در آن‌ زمان‌ توانست‌ نُواب‌ و كارگزاران‌ خلیفۀ عباسی‌ را از برخی‌ نواحی‌ طبرستان‌ بیرون‌ براند (ابن‌ اسفندیار، 1 / 183- 185؛ اولیاءالله‌، 60-61؛ مادلونگ‌، 202). در اوایل‌ سدۀ 3 ق‌ در گیرودار كشمكشهای‌ میان‌ قارنوندیان‌ و باوندیان‌، مازیار آخرین‌ فرمانروای‌ دودمان‌ قارنوندی‌ به‌ یاری‌ مأمون‌ (حك‌ 198- 218ق‌ / 814-833م‌) خلیفۀ عباسی‌، موفق‌ شد حكومت‌ این‌ نواحی‌ را به‌ دست‌ آورد (همو، 204؛ نجمی‌، 27) و لقب‌ سنتی‌ اسپهبدان‌ را اختیار كرد. وی‌ مساجدی‌ در پریم‌ و دیگر شهرهای‌ قلمرو خویش‌ نیز بنا كرد (ابن‌ فقیه‌، 306؛ مادلونگ‌، همانجا).
در زمان‌ معتصم‌ عباسی‌ (حك‌ 218-227 ق‌ / 833-842 م‌) و به‌ اشارۀ وی‌ عبدالله‌ طاهر امیر خراسان‌ به‌ طبرستان‌ لشكر كشید و به‌ یاری‌ قارن‌ ابن‌ شهریار باوندی‌، مازیار را از میان‌ برداشت‌ و با مرگ‌ مازیار دودمان‌ قارنوندیان‌ در طبرستان‌ منقرض‌ شد و كوههای‌ شروین‌ و پریم‌ مجدداً تحت‌ حاكمیت‌ خاندان‌ باوندی‌ كه‌ اطاعت‌ طاهریان‌ را پذیرفته‌ بودند، درآمد و باوندیان‌ به‌ استحكام‌ دژ پریم‌ كوشیدند (همو، 205-206؛ اعظمی‌، 53؛ نک‌ : بلاذری‌، 474-475).
تا نیمۀ اول‌ سدۀ 3ق‌ / 9م‌ بیشتر اهالی‌ پریم‌ بر دیانت‌ زردشتی‌ باقی‌ بودند و با اسلام‌ آوردن‌ قارن‌ بن‌ شهریار باوندی‌ پذیرش‌ اسلام‌ در پریم‌ و دیگر نواحی‌ طبرستان‌ افزایش‌ یافت‌ (مادلونگ‌، 206). با آغاز قیام‌ حسن‌ زید علوی‌ در 250 ق‌ / 864 م‌ بر ضد عاملان‌ دستگاه‌ خلافت‌ عباسی‌ در طبرستان‌، بیشتر مردم‌ آنجا بجز اهالی‌ كوهستان‌ پریم‌ با او بیعت‌ كردند (طبری‌، 9 / 273-274).
جغرافی‌نویسان‌ سدۀ 4 ق‌ / 10 م‌ از پریم‌ به‌عنوان‌ مركز ناحیۀ كوهستانی‌ قارن‌ كوه‌ و پایتخت‌ باوندیان‌ یاد كرده‌اند كه‌ خزاین‌ و ذخایر حكومتی‌ در آنجا نگهداری‌ می‌شده‌ است‌. از نظر اقتصادی‌ پریم‌ دارای‌ مركزیت‌ بوده‌، و هر 15 روز یك‌بار بازار روز پررونقی‌ در آن‌ برپا می‌شده‌ است‌ و بازرگانان‌ از دیگر نواحی‌ بدانجا می‌آمدند (اصطخری‌، 205-206؛ ابن‌ حوقل‌، 2 / 377؛ حدود ... ، 147). در سدۀ 4ق‌ بیشتر اهالی‌ قارن‌ كوه‌ را زردشتیان‌ تشكیل‌ می‌دادند و بر آنجا اسپهبدان‌ باوندی‌ حكم‌ می‌راندند (همانجا).
بنا به‌ روایت‌ مؤلف ‌گمنام‌ كتاب‌ حدودالعالم‌ لشكرگاهی ‌در نیم‌فرسنگی‌ پریم‌ وجود داشته‌ كه‌ مقر اسپهبد قارن‌ كوه‌ بوده‌ است‌ و بیشتر ساكنان‌ این‌ لشكرگاه‌ را مسلمانانی‌ كه‌ از دیگر نواحی‌ بدانجا مهاجرت‌ كرده‌ بودند و به‌ بازرگانی‌ و پیشه‌وری‌ می‌پرداختند، تشكیل‌ می‌دادند، اما اهالی‌ بومی‌ این‌ منطقه‌ بیشتر به‌ كار سپاهی‌گری‌ و برزگری‌ اشتغال‌ داشتند و به‌ آیین‌ زردشتی‌ پای‌بند بوده‌، و همچنین‌ به‌ آداب‌ و مراسم‌ دیانت‌ زرتشتی‌ می‌پرداخته‌اند كه‌ برای‌ نمونه‌ از ستایش‌ آب‌ چشمه‌های‌ اطراف‌ پریم‌ و طلب‌ باران‌ كه‌ یادآور مراسم‌ و آیین‌ پرستش‌ ایزد آب‌، اناهیتا در ایران‌ باستان‌ بوده‌ است‌، می‌توان‌ یاد كرد (ص‌ 147- 148).
وجود ضرابخانه‌ای‌ در پریم‌ كه‌ در آن‌ به‌ ضرب‌ سكه‌های‌ سیمین‌ می‌پرداختند (اعظمی‌، همانجا)، نشان‌ از اهمیت‌ اقتصادی‌ آنجا در سدۀ 4ق‌ دارد. نقش‌ روی‌ این‌ سكه‌ها گویای‌ آن‌ است‌ كه‌ باوندیان‌ این‌ دوره‌ سیادت‌ آل‌ بویه‌ را پذیرفته‌ بودند و از شیعۀ امامیه‌ نیز حمایت‌ می‌كردند و مذهب‌ تشیع‌ در پریم‌ رواج‌ داشته‌، به‌طوری‌كه‌ مادر مجدالدولۀ بویهی‌ خواهر اسپهبد پریم‌ بوده‌ است‌ (رشیدالدین‌، 1 / 190؛ مادلونگ‌، 216-217؛ نیز نک‌ : اعظمی‌، 54)؛ در عین‌ حال‌، بنابر سكۀ دیگری‌، در 375ق‌ / 985م‌ اسپهبد شروین‌ بن‌ رستم‌ نامی‌ بدون‌ پذیرش‌ سیادت‌ آل‌ بویه‌ بر پریم‌ حكومت‌ می‌كرد (مادلونگ‌، 217، حاشیۀ 1).
در پی‌ استیلای‌ قابوس‌ بن‌ وشمگیر بر طبرستان‌ و گرگان‌ به‌ سبب‌ جنگها و كشمكشهایی‌ كه‌ میان‌ وی‌ و مجدالدولۀ بویهی‌ درگرفت‌، لشكریان‌ وی‌ انبارهای‌ آزوقه‌ و ذخایر پریم‌ را غارت‌ كردند و درنتیجه‌ آنجا دچار قحطی‌ و كمبود مواد غذایی‌ گردید (عتبی‌، 241؛ رشیدالدین‌، 1 / 139؛ ملحقات‌ ... ، 1 / 10؛ مرعشی‌، 137، 139-140). با ظهور دولت‌ سلجوقیان‌ و استیلای‌ طغرل‌ سلجوقی‌ (حك‌ 429-455 ق‌ / 1038-1063م‌) بر طبرستان‌، نواحی‌ مختلف‌ این‌ ولایت‌ تحت‌ حاكمیت‌ سلجوقیان‌ درآمد، اما پریم‌ همچنان‌ دردست‌ خاندان‌ باوندی‌ باقی‌ ماند (محلقات‌، 1 / 26).
در ذیحجۀ 473 / مۀ 1081 حسن‌ صباح‌ به‌ علت‌ موقعیت‌ سوق‌الجیشی‌ قلعه‌ و ناحیۀ كوهستانی‌ پریم‌ برای‌ تبلیغ‌ مذهب‌ اسماعیلیۀ نزاری‌ در میان‌ مردمان‌ شیعه‌ مذهب‌ این‌ ناحیه‌، به‌ پریم‌ سفر كرد (جوینی‌، 3 / 191). سلطان‌ محمد بن‌ ملكشاه‌ كه‌ از این‌ خبر آگاه‌ شد، از اسپهبد حسام‌الدولۀ شهریار (حك‌ 466-504 ق‌ / 1074-1110 م‌) حاكم‌ پریم‌ خواست‌ كه‌ برای‌ سركوب‌ اسماعیلیان‌ به‌ خدمت‌ او درآید (ملحقات‌، 1 / 33). حسام‌الدوله‌ كه‌ از پیام‌ او خشمناك‌ شده‌ بود، از فرمان‌ او سر بر تافت‌؛ سلطان‌ محمد نیز لشكری‌ به‌ تنبیه‌ او گسیل‌ داشت‌، اما حسام‌الدوله‌ سپاه‌ او را شكست‌ داده‌، پراكنده‌ كرد (همان‌، 1 / 33-34؛ مرعشی‌، 151-152؛ بازورث‌، 28).
در 486ق‌ / 1093م‌ در دورۀ دوم‌ فرمانروایی‌ باوندیان‌ (اسپهبدیه‌) حسام‌الدوله‌ پایتخت‌ را از پریم‌ به‌ ساری‌ منتقل‌ كرد و پریم‌ تنها به‌عنوان‌ پایگاه‌ نظامی‌ درآمد (برزگر، 2 / 257) و از این‌ تاریخ‌ به‌ بعد رونق‌ و اهمیت‌ پریم‌ رو به‌ زوال‌ نهاد.
در 521 ق‌ / 1127 م‌ زلزله‌ای‌ شدید كه‌ در ناحیۀ هزار جریب‌ روی‌ داد، باعث‌ ویرانی‌ و كشته‌ شدن‌ اهالی‌ پریم‌ شد، به‌گونه‌ای‌ كه‌ از این‌ تاریخ‌ به‌ بعد پریم‌ اهمیت‌ گذشتۀ خود را هیچ‌گاه‌ بازنیافت‌ (امبرسز، 141). افول‌ نهایی‌ پریم‌ پس‌ از زمین‌ لرزۀ شدید 700 ق‌ / 1301 م‌ ــ كه‌ منجر به‌ ویرانی‌ بسیاری‌ از نواحی‌ جنوب‌ مازندران‌ شد ــ صورت‌ گرفت‌ (همو، 146)؛ به‌گونه‌ای‌ كه‌ در سدۀ 8ق‌ / 14 م‌ حمدالله ‌مستوفی‌ از پریم‌ به‌صورتی‌ یاد كرده‌ است‌ كه‌ نشان‌ از عدم‌ اهمیت‌ آن‌ دارد، چنان‌كه‌ در انضمام‌ پریم‌ به‌ قومس‌ یا به‌ مازندران‌ با شك‌ و تردید یاد می‌كند (نک‌ : ص‌ 162).

مآخذ

ابن‌ اسفندیار، محمد، تاریخ‌ طبرستان‌، به‌ كوشش‌ عباس‌ اقبال‌ آشتیانی‌، تهران‌، 1320 ش‌؛
ابن‌ حوقل‌، محمد، صورةالارض‌، به‌ كوشش‌ كرامرس‌، لیدن‌، 1939 م‌؛
ابن‌ فقیه‌، احمد، مختصر كتاب‌ البلدان‌، به‌ كوشش‌ دخویه‌، لیدن‌، 1302 ق‌ / 1885 م‌؛
اصطخری‌، ابراهیم‌، مسالك‌ الممالك‌، به‌ كوشش‌ دخویه‌، لیدن‌، 1870 م‌؛
اعظمی‌ سنگسری‌، چراغعلی‌، «فریم‌ پایگاه‌ اسپهبدان‌ باوندی‌ كجاست‌؟»، بررسیهای‌ تاریخی‌، تهران‌، 1351ش‌، س‌ 7، شم‌ 1؛
امبرسز، ن‌. ن‌. و ج‌. پ‌. ملویل‌، تاریخ‌ زمین‌ لرزه‌های‌ ایران‌، ترجمۀ ابوالحسن‌ رده‌، تهران‌، 1370ش‌؛
اولیاءالله‌ آملی‌، محمد، تاریخ‌ رویان‌، به‌ كوشش‌ منوچهر ستوده‌، تهران‌، 1348ش‌؛
برزگر، اردشیر، تاریخ‌ تبرستان‌، به‌ كوشش‌ محمد شكری‌ فومشی‌، تهران‌، 1380ش‌؛
بلاذری‌، احمد، فتوح‌ البلدان‌، به‌ كوشش‌ عبدالله‌ انیس‌ طباع‌ و عمر انیس‌ طباع‌، بیروت‌، 1407ق‌ / 1987م‌؛
جوینی‌، عطاملك‌، تاریخ‌ جهانگشای‌، به‌ كوشش‌ محمد قزوینی‌، لیدن‌، 1355 ق‌ / 1937م‌؛
حدودالعالم‌، به‌ كوشش‌ منوچهر ستوده‌، تهران‌، 1340ش‌؛
حمدالله‌ مستوفی‌، نزهة القلوب‌، به‌ كوشش‌ لسترنج‌، لیدن‌، 1331ق‌ / 1913م‌؛
رشیدالدین‌ فضل‌الله‌، جامع‌ التواریخ‌، به‌ كوشش‌ احمد آتش‌، تهران‌، 1362 ش‌؛
طبری‌، تاریخ‌؛
عتبی‌، محمد، تاریخ‌ یمینی‌، ترجمۀ ناصح‌ جرفادقانی‌، به‌ كوشش‌ جعفر شعار، تهران‌، 1357 ش‌؛
عسكری‌، علی‌ بابا، بهشهر ( اشرف‌البلاد)،تهران‌، 1350 ش‌؛
مرعشی‌، ظهیرالدین‌، تاریخ‌ طبرستان‌ و رویان‌ و مازندران‌، به‌ كوشش‌ عباس‌ شایان‌، تهران‌، 1333 ش‌؛
ملحقات‌ تاریخ‌ طبرستان‌ (نک‌ : هم‌ ، ابن‌ اسفندیار)؛
نجمی‌، ناصر، بابك‌ خرم‌دین‌، تهران‌، 1368ش‌؛
نولدكه‌، تئودُر، تاریخ‌ ایرانیان‌ و عربها در زمان‌ ساسانیان‌، ترجمۀ عباس‌ زریاب‌، تهران‌، 1358ش‌؛
نیز:

Bosworth, C. E., «The Political and Dynastic History of the Iranian World (A. D. 1000-1217)», The Cambridge History of Iran, vol. V, ed. J. A. Boyle, Cambridge, 1968;
Christensen, A., L’Iran sous les Sassanides, Copenhagen, 1936;
Madelung, W., «The Minor Dynasties of Northern Iran», The Cambridge History of Iran, vol. IV, ed. R. N. Frye, Cambridge, 1975.

شیوا جعفری‌

نام کتاب : دائرة المعارف بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 5  صفحه : 403
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست