responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دائرة المعارف بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 5  صفحه : 335

بیاسه


نویسنده (ها) :
محمدرضا ناجی
آخرین بروز رسانی :
یکشنبه 18 خرداد 1399
تاریخچه مقاله

بَیاسه‌، شهری‌ از ایالت‌ جَیان‌ (خائن‌) در جنوب‌ اندلس‌ و در 48 كیلومتری‌ شمال‌ شرقی‌ شهر خائن‌، مركز این‌ ایالت‌. این‌ شهر در دورۀ ایبریها ساخته‌ شده‌، و به‌ گفتۀ بطلمیوس‌، بیاتْرا نام‌ داشته‌ است‌ (EI2). در تقسیمات‌ اداری‌ منسوب‌ به‌ قسطنطین‌، بیاسه‌ از شهرهای‌ استان‌ ششم‌ اندلس‌ به‌ مركزیت‌ اشبیلیه‌ بود (ابوعبید، 2 /893). در دوران‌ اسلامی‌، بیاسه‌ با شهرهای‌ مجاور جیان‌ و اُبَّده‌ (ه‌ م) تشكیل‌ قلمرو واحدی‌ می‌داد (ابن‌ حیان‌، 201).
بیاسۀ كهن‌ بر روی‌ تپه‌ای‌ بنا شده‌، و بر وادی‌الكبیر یا نهر قرطبه‌ كه‌ از جنوب‌ آن‌ می‌گذشت‌، مشرف‌، و بر گرد آن‌ بارویی‌ كشیده‌ شده‌ بود و بازارهایی‌ چند در آن‌ وجود داشت‌. پیرامون‌ آن‌ را كشتزارهای‌ سبز احاطه‌ كرده‌ بود. از محصولات‌ كشاورزی‌ آن‌ زعفران‌ بود كه‌ به‌ نقاط مختلف‌ صادر می‌شد (ادریسی‌، 2 /568- 569؛ ابن‌ سعید، 2 /71؛ مقری‌، 3 /217). نیز درختان‌ انجیر و انگور بسیار داشت‌ (مقدسی‌، 235) و در تپه‌های‌ شمالی‌ جلگۀ میان‌ بیاسه‌ و ابده‌ جنگلهای‌ زیتون‌ بود (عنان‌، الآثار ... ، 229-230) كه‌ امروزه‌ نیمی‌ از آن‌ ناحیه‌ را می‌پوشاند (EI2). منطقۀ جنگلی‌ اطراف‌ بیاسه‌ همچنین‌ به‌ تولید چوب‌ ــ كه‌ در صنعت‌ كشتی‌سازی‌ استفاده‌ می‌شد ــ معروف‌ بود (مكناسی‌، 68؛ مونس‌، 253).
بیاسه‌ امروزه‌ شهری‌ متوسط با خیابانهای‌ طولانی‌ است‌ و چهره‌ای‌ جدید دارد و هیچ‌گونه‌ آثاری‌ از دوران‌ اسلامی‌ در آنجا باقی‌ نمانده‌ است‌ (عنان‌، همان‌، 229). جمعیت‌ شهر در 1383 ش‌ / 2004 م‌ حدود 14 هزار تن‌ برآورد شده‌ است («فرهنگ‌ ... »).
در زمان‌ خلافت‌ امویان‌، ابن‌ حفصون‌ (ه‌ م‌) بر نواحی‌ وسیعی‌ از جنوب‌ اندلس‌ از جمله‌ بیاسه‌ مستولی‌ شد (ابن‌ خطیب‌، الاحاطة، 4 / 39)، بعدها عبدالرحمان‌ سوم‌ (حك‌ 300-350ق‌ /913-961م‌) سلطۀ خود را بر این‌ متصرفات‌ گسترد (عنان‌، دولة ... ، 2 /376). پس‌ از فروپاشی‌ خلافت‌ كه‌ قاسم‌ بن‌ حمود (407-412 ق‌ /1016-1021 م‌) حكومت‌ قرطبه‌ را به‌ دست‌ گرفت‌، بیاسه‌، جیان‌ و قلعۀ رباح‌ را به‌ زهیر الفَتى، غلام‌ منصور بن‌ ابی‌ عامر به‌ اقطاع‌ داد (ابن‌ اثیر، 9 /273؛ ابن‌ عذاری‌، 3 /168-169). هنگامی‌ كه‌ ابوالحزم‌ جهور بن‌ محمد در 422ق‌ /1031م‌ بر قرطبه‌ و مناطق‌ میانی‌ اندلس‌ از جمله‌ بیاسه‌ مستولی‌ شد (عنان‌، دولة‌ ... ، 21)، ظاهراً زهیر را در مقام‌ خود ابقا كرد و وی‌ تا اواخر سال‌ 429 ق‌ كه‌ در جنگ‌ با بادیس‌ بن‌ حَبّوس‌، حاكم‌ غرناطه‌ كشته‌ شد، در بیاسه‌ حكومت‌ كرد (ابن‌ اثیر، 9 /286). از آن‌ پس‌، بیاسه‌ میان‌ حاكمان‌ المریه‌، دانیه‌، غرناطه‌ و اشبیلیه‌ دست‌ به‌ دست‌ گشت‌ (نک‌ : عبدالله‌ زیری‌، 62 -63؛ ابن‌ اثیر، 9 /291؛ ابن‌ ابی‌ زرع‌، 154؛ عنان‌، همان‌، 136-137).
در 3 صفر 484ق‌ /27 مارس‌ 1091م‌، مرابطون‌ بیاسه‌ را فتح‌ كردند (ابن‌ ابی‌ زرع‌، همانجا). از آن‌ پس‌ مسیحیان‌ قشتاله‌ بارها بر بیاسه‌ تاختند و با سپاه‌ مرابطی‌ وارد نبرد شدند (نک‌ : ابن‌ عذاری، 4 /61؛ عنان‌، عصر ... ، 1 /142-143). سرانجام‌، در جمادی‌الاول‌ 542 / اكتبر 1147 امیریحیی‌ بن‌ غانیه‌، آخرین‌ بازماندۀ مرابطون‌ در اندلس‌، دو شهر مهم‌ بیاسه‌ و ابده‌ را در برابر فشار آلفونسوی‌ هفتم‌ پادشاه‌ قشتاله‌، تسلیم‌ مسیحیان‌ كرد (ابن‌ اثیر، 11 /121-122؛ ابن‌ خلدون‌، 6(3) /488؛ عنان‌، همان‌، 1 /332). اما موحدون‌ در 552ق‌ / 1157 م‌ این‌ شهرها را بازپس‌ گرفتند (یاقوت‌، 1 /773؛ قس‌: ابن‌ ابی‌ زرع‌، 193-194، 264، كه‌ بازپس‌گیری‌ بیاسه‌ و دیگر شهرهای‌ اشغالی‌ را در 547ق‌ دانسته‌ است‌). چندی‌ بعد در 554ق‌ ابن‌ مردنیش‌ سلطۀ خود را بر پاره‌ای‌ از قلمرو موحدون‌، از جمله‌ بیاسه‌ گسترد و آنجا را به‌ پدرزن‌ خود، ابن‌ هَمُشك‌ سپرد (ابن‌ خطیب‌، الاحاطة، 2 /125-126، اعمال‌ ... ، 261). اما ابن‌ همشك‌ در پی‌ اختلاف‌ با ابن‌ مردنیش‌ در 564 ق‌ / 1169 م‌ به‌ فرمان‌ موحدون‌ درآمد (عنان‌، همان‌، 2 / 39-40).
در حدود سال‌ 606 ق‌ / 1209م‌ حملات‌ آلفونسوی‌ هشتم‌ به‌ اراضی‌ مسلمانان‌ در منطقۀ جیان‌ و بیاسه‌ آغاز شد (همان‌، 2 /288) و در صفر 609 / ژوئیۀ 1212 سپاه‌ الناصر موحدی‌ در نبرد عِقاب‌ نزدیك‌ بیاسه‌ شكستی‌ سخت‌ یافت‌ (همان‌، 2 /310-314). درپی‌ این‌ هزیمت‌، ساكنان‌ بیاسه‌ به‌ ابده‌ گریختند و مسیحیان‌ فاتح‌ وارد بیاسه‌ شدند و آنجا را به‌ آتش‌ كشیدند. پس‌ از عقب‌نشینی‌ مسیحیان‌، شهر بازسازی‌ شد. در زمستان‌ سال‌ بعد آلفونسوی‌ هشتم‌ آنجا را در محاصره‌ گرفت‌، اما بدون‌ نتیجه‌ عقب‌ نشست‌ (EI2).
هنگامی‌ كه‌ در 621ق‌ /1224م‌ عبدالله‌ بن‌ منصور، ملقب‌ به‌ العادل‌ خود را خلیفۀ موحدی‌ خواند، عبدالله‌ بن‌ محمد، نوادۀ عبدالمؤمن‌ و امیر جیان‌، ادعای‌ استقلال‌ كرد و از بیعت‌ با العادل‌ خودداری‌ نمود. وی‌ بیاسه‌ را مركز قیام‌ خود قرار داد و ازاین‌رو، به‌ بیاسی‌ معروف‌ شد. پس‌ از آن‌ شهرهای‌ جیان‌ و قرطبه‌ و قیجاطه‌ و دژهای‌ ثغر اوسط را با خود همراه‌ كرد. العادل‌ در اواخر سال‌ 621ق‌ برادرش‌ ابوالعلا ادریس‌ بن‌ منصور را برای‌ نبرد با عبدالله‌ بیاسی‌ و تصرف‌ بیاسه‌ فرستاد، اما به‌ سبب‌ سرمای‌ شدید كاری‌ از پیش‌ نبرد و با گرفتن‌ گروگان‌ صلح‌ كرد و به‌ اشبیلیه‌ بازگشت‌. العادل‌ لشكری‌ دیگر به‌ فرماندهی‌ عثمان‌ بن‌ ابی‌ حفص‌ به‌ بیاسه‌ گسیل‌ داشت‌. بیاسی‌ كه‌ از پیش‌ روابط دوستانه‌ای‌ با فردیناند سوم‌، پادشاه‌ قشتاله‌ برقرار كرده‌ بود، با وعدۀ واگذاری‌ بیاسه‌ و قیجاطه‌، از وی‌ یاری‌ خواست‌ و لشكر العادل‌ را به‌ سهولت‌ شكست‌ داد. بیاسی‌ درپی‌ آن‌ بیاسه‌ را ترك‌ كرد و در قرطبه‌ مستقر شد. پس‌ از آن‌ در ذیحجۀ 623 / دسامبر 1226 بیاسه‌ به‌ تصرف‌ قشتالیان‌ درآمد (ابن‌ عبدالمنعم‌، 121؛ قس‌: ابن‌ ابی‌ زرع‌، 246، 273: در 622ق‌؛ نیز نک‌ : عنان‌، همان‌، 2 /352-354، 362-363).
در سده‌های‌ 7 و 8 ق‌ / 13 و 14م‌ بیاسه‌ به‌ عنوان‌ پایگاهی‌ نظامی‌ در مرز میان‌ قشتاله‌ و غرناطه‌ نقشی‌ مهم‌ در مبارزات‌ بنی‌ مرین‌ و بنی‌ نصر برای‌ بازپس‌گیری‌ سرزمینهای‌ اسلامی‌ اندلس‌ ایفا كرد. در 674 و 682 ق‌ /1275 و 1283 م‌ ابویوسف‌ یعقوب‌، سلطان‌ مرینی‌ (656-685ق‌ /1258-1286م‌) به‌ اندلس‌ لشكر كشید و در نواحی‌ تحت‌ سلطۀ مسیحیان‌ از جمله‌ بیاسه‌ پیشروی‌ كرد و پس‌ از گرفتن‌ غنایمی‌ بازگشت‌ (ابن‌ ابی‌ زرع‌، 315، 339؛ ابن‌ خلدون‌، 7(2) /426). در 724ق‌ اسماعیل‌ بن‌ فرج‌، سلطان‌ نصری‌ (713-725 ق‌ /1313-1325 م‌) به‌ بیاسه‌ حمله‌ كرد و آنجا را در محاصره‌ گرفت‌ تا شهر تسلیم‌ شد (عنان‌، نهایة ... ، 120)، اما مسلمانان‌ نتوانستند آنجا را نگه‌ دارند؛ بار دیگر در 810ق‌ /1407م‌ آنجا را محاصره‌ كردند كه‌ نتیجه‌ای‌ نداد (همو، الآثار، 229).
از بیاسه‌ دانشمندانی‌ برخاسته‌اند كه‌ از آن‌ جمله‌اند: ابوالعباس‌ احمد ابن‌ یوسف‌ بن‌ نام‌ یعمری‌ بیاسی‌، ادیب‌ و شاعر (یاقوت‌، همانجا؛ ابن‌ابار، 2 /253 بب)؛ابن‌حسنون‌ محمد بن‌ علی‌ حمیری‌ كتامی بیاسی‌ (د 604 ق‌ /1207 م‌)، مُقری‌ و محدث‌ (انصاری‌، 6 /452-453)؛ و ابوالحجاج‌ یوسف‌ بن‌ محمد بیاسی‌، مورخ‌ و شاعر (د 653ق‌ /1255م‌). ابوالحجاج‌ ذیلی‌ بر تاریخ‌ ابن‌ حیان‌ نوشت‌ و حوادث‌ را تا زمان‌ خود ادامه‌ داد (نک‌ : ه‌ د، بیاسی‌؛ ابن‌ سعید، 2 /73).

مآخذ

ابن‌ ابار، محمد، الحلةالسیراء، به‌ كوشش‌ حسین‌ مونس‌، قاهره‌، 1985 م‌؛
ابن‌ ابی‌ زرع‌، علی‌، الانیس‌ المطرب‌، رباط، 1972 م‌؛
ابن‌ اثیر، الكامل‌؛
ابن‌ حیان‌، حیان‌، المقتبس‌، به‌ كوشش‌ عبدالرحمان‌ علی‌ حجی‌، بیروت‌، 1983 م‌؛
ابن‌ خطیب‌، محمد، الاحاطة، به‌ كوشش‌ محمد عبدالله‌ عنان‌، قاهره‌، 1394-1397ق‌ /1974-1977م‌؛
همو، اعمال‌ الاعلام‌، به‌ كوشش‌ لوی‌پرووانسال‌، بیروت‌، 1956 م‌؛
ابن‌ خلدون‌، العبر؛
ابن‌ سعید، علی‌، المغرب‌ فی‌ حلی‌ المغرب‌، به‌ كوشش‌ شوقی‌ ضیف‌، قاهره‌، 1955م‌؛
ابن‌ عبدالمنعم‌، محمد، الروض‌ المعطار، به‌ كوشش‌ احسان‌ عباس‌، بیروت‌، 1980م‌؛
ابن‌عذاری‌، احمد، البیان‌ المغرب‌، ج‌ 3، به‌ كوشش‌ كولن‌ و لوی‌ پرووانسال‌، بیروت‌، 1983 م‌، ج‌ 4، به‌ كوشش‌ احسان‌ عباس‌، بیروت‌، 1983 م‌؛
ابوعبید بكری‌، عبدالله‌، المسالك‌ و الممالك‌، به‌ كوشش‌ وان‌ لون‌ و ا. فره‌، تونس‌، 1992 م‌؛
ادریسی‌، محمد، نزهةالمشتاق‌، بیروت‌، 1409ق‌ / 1989م‌؛
انصاری‌، محمد، الذیل‌ و التكملة لكتابی‌ الموصول‌ والصلة، به‌ كوشش‌ احسان‌ عباس‌، بیروت‌، 1973 م‌؛
عبدالله‌ زیری‌، مذكرات‌، به‌ كوشش‌ لوی‌پرووانسال‌، قاهره‌، 1955 م‌؛
عنان‌، محمدعبدالله‌، الآثار الاندلسیة الباقیة فی‌ اسبانیا و البرتغال‌، قاهره‌، 1381ق‌ /1961م‌؛
همو، دولةالاسلام‌ فی‌ الاندلس‌، قاهره‌، 1408ق‌ /1988م‌؛
همو، دول‌ الطوائف‌، قاهره‌، 1380ق‌ /1960م‌؛
همو، عصرالمرابطین‌ و الموحدین‌ فی‌ المغرب‌ و الاندلس‌، قاهره‌، 1384 ق‌ /1964 م‌؛
همو، نهایةالاندلس‌، قاهره‌، 1408 ق‌؛
مقدسی‌، محمد، احسن‌ التقاسیم‌، به‌ كوشش‌ دخویه‌، لیدن‌، 1906 م‌؛
مقری‌، احمد، نفح‌ الطیب‌، به‌ كوشش‌ احسان‌ عباس‌، بیروت‌، 1388ق‌ /1968م‌؛
مكناسی‌، محمد، الاكسیر فی‌ فكاك‌ الاسیر، به‌ كوشش‌ محمد فاسی‌، رباط، 1965م‌؛
مونس‌، حسین‌، تعلیقات‌ بر الحلة السیراء (نک‌ : هم‌ ، ابن‌ ابار)؛
یاقوت‌، بلدان‌؛
نیز:

EI2;
The World Gazetteer, www.world-gazetteer.com /fr /fr_es.htm.

محمدرضا ناجی‌

نام کتاب : دائرة المعارف بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 5  صفحه : 335
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست