responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دائرة المعارف بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 5  صفحه : 333

بهوپال


نویسنده (ها) :
پرویز امین
آخرین بروز رسانی :
شنبه 17 خرداد 1399
تاریخچه مقاله

بِهوپال، شهرستان‌ و شهری‌ به‌ همین‌ نام‌ و مركز ایالت‌ مدهیا پرادش‌ در مركز هند. نام‌ این‌ شهر برگرفته‌ از نام‌ راجه‌ بهوج‌ بنیان‌گذار این‌ شهر است‌ (نک‌ : دی‌، 224؛ «بهوپال‌»، تاریخ‌).
شهرستان‌ بهوپال‌ با وسعت‌ 772‘2 كمـ2 و 784‘836‘1 تن‌ جمعیت‌ (1380ش‌ /2001م‌) در نیمۀ غربی ایالت‌ مدهیا پرادش‌ واقع‌ است‌ (همان‌، شهرستان‌؛ «اطلس‌ هند»، 76). شهر بهوپال‌ مركز این‌ شهرستان‌ با 100‘519‘1 تن‌ جمعیت‌ (1383ش‌ /2004م‌) در °23 و ´16 عرض‌ شمالی و °77 و ´24 طول‌ شرقی در ارتفاع‌ 498 متری‌ از سطح‌ دریا («فرهنگ‌ جهانی»؛ « اطلس‌ بریتانیكا»، فهرست‌، 19)، در كنار دو دریاچه‌ كه‌ یكی از آنها بزرگ‌ترین‌ دریاچۀ هند است‌، قرار دارد (رستم‌علی، 58؛ ملكم‌، I /397؛ «بهوپال‌، شهر ... »). این‌ دریاچه‌ها بخشی از آب‌ مورد نیاز بهوپال‌ را تأمین‌ می‌كنند («مسلمانان‌ ... »، VI /357).
میزان‌ بارش‌ باران‌ در این‌ منطقه‌ در فصل‌ مرطوب‌ 780‘1 میلی‌متر و در فصل‌ خشك‌ 500 میلی‌متر، است‌ و درجۀ حرارت‌ از 5° /18 تا °5 /31 سانتی‌گراد متغیر است («اطلس‌ هند»، 152). برنج‌ و گندم‌ عمده‌ترین‌ محصولات‌ كشاورزی‌، و صنایع‌ نساجی، برق‌، فلزی‌، شیمیایی و دارویی از مهم‌ترین‌ صنایع‌ این‌ شهرستان‌ به‌ شمار می‌رود (نک‌ : همان‌، 160 ff.).
تاریخ‌: پیشینۀ تاریخی بهوپال‌ به‌ سدۀ 5ق‌ /11م‌ به‌ دوران‌ حكومت‌ راجه‌ بهوج‌ بنیان‌گذار این‌ شهر بازمی‌گردد. این‌ شهر پس‌ از مدتی بر اثر برخی حوادث‌ ویران‌، و به‌ دهكده‌ای‌ كوچك‌ بدل‌ شد (رستم‌علی، همانجا؛ «بهوپال»، فاجعه‌). در اواخر سدۀ 9ق‌ /15م‌ بهوپال‌ بخشی از قلمرو گرهه‌ ـ مندله‌ كه‌ بر نواحی شمالی هند تسلط داشتند، به‌ شمار می‌رفت‌ (هیگ‌، 536).
شهر كنونی بهوپال‌ توسط سرداری‌ افغانی به‌ نام‌ دوست‌ محمدخان‌ از اهالی تیراه‌ از طایفۀ میرزایی خیل‌ بنا نهاده‌ شد. دوست‌ محمدخان‌ كه‌ در 1120ق‌ به‌ هند آمده‌ بود، در 1121ق‌ به‌ پاس‌ خدمات‌ نظامیاش‌ به‌ بهادرشاه‌ (حك‌ 1119-1124 ق‌ /1707-1712م‌) اجارۀ پرگنۀ پراسیا را دریافت‌ كرد («فرهنگ‌ سلطنتی ... »، VIII /128). وی‌ پس‌ از تصرف‌ گنور در 1135ق‌ /1723م‌ شهر امروزی‌ بهوپال‌ را پایه‌گذاری‌ كرد و یك‌ دژ نظامی در كنار آن‌ ساخت‌ و پس‌ از ساختن‌ دیواری‌ مستحكم‌ به‌ دور شهر بر استحكامات‌ آن‌ افزود (رستم‌علی، 59؛ ملكم‌، I /353). در 1150ق‌ /1737م‌ حدود 3 سال‌ پیش‌ از درگذشت‌ دوست‌ محمدخان‌، نظام‌الملك‌ از وی‌ برضد سلاطین‌ دهلی كمك‌ خواست‌، اما دوست‌ محمدخان‌ پیشنهاد او را رد كرد و به‌ دشمنان‌ او پیوست‌. چون‌ نظام‌الملك‌ در جنگ‌ پیروز شد، بهوپال‌ را تسخیر كرد و دوست‌ محمدخان‌ به‌ ناچار برای‌ حفظ حكومتش‌ پسر خود را به‌ گروگان‌ نزد او سپرد (ملكم‌، I /353-354).
پس‌ از درگذشت‌ دوست‌ محمد، وزیرانش‌ با نیت‌ در دست‌ نگاه‌ داشتن‌ قدرت‌، فرزند كهترش‌ را به‌ حكومت‌ نشاندند، اما نظام‌الملك‌ برادر بزرگ‌تر را كه‌ نزد وی‌ به‌ گروگان‌ بود، با هزار سوار به‌ بهوپال‌ فرستاد (همو، I /355-356). در دهۀ 1730م‌ بهوپال‌ در معرض‌ درگیریهای‌ نظام‌الملك‌ و نیروهای‌ مراتهه‌ها قرار گرفت‌ و نظام‌الملك‌ با نیرویی بزرگ‌ عازم‌ جنگ‌ با آنها شد؛ اما در بهوپال‌ از آنها شكست‌ خورد و پیمان‌ معروف‌ به‌ بهوپال‌ میان‌ آنها منعقد گردید («برتری‌ ... »، 89-91؛ چندرا، 234-235).
در سالهای‌ میان‌ 1225-1229ق‌ /1810-1814م‌ بهوپال‌ دوباره‌ موردهجوم‌ مراتهه‌ها قرار گرفت‌. آنها در آغاز پیروز شدند و نواب‌نشین‌ بهوپال‌ را تقسیم‌ كردند، اما محمدخان‌، نواب‌ بهوپال‌ به‌ مقابله‌ با آنها پرداخت‌، مراتهه‌ها را مغلوب‌ ساخت‌ و بهوپال‌ را مجدداً پس‌ گرفت‌ (رامالینگام‌، 129). مقارن‌ با این‌ زمان‌ نیروهای‌ انگلیسی كه‌ درصدد گسترش‌ نفوذ هرچه‌ بیشتر خود در هند بودند، موفق‌ به‌ انعقاد پیمان‌ دوستی با نواب‌نشین‌ بهوپال‌ شدند (پاول‌ پرایس‌، 500). بنابر پیمان‌ منعقد میان‌ انگلیسیها و نواب‌ بهوپال‌ كه‌ در 1233ق‌ /1818م‌ امضا شد، نواب‌ بهوپال‌ متعهد شد كه‌ از تهاجم‌ به‌ همسایگان‌ خود، خودداری‌ كند و درصورت‌ لزوم‌ 600 سواره‌ نظام‌ و 400 پیاده‌ نظام‌ در خدمت‌ دولت‌ انگلیس‌ قرار دهد و نیروهای‌ انگلیسی در هر زمان‌ اجازۀ ورود به‌ بهوپال‌ را داشته‌ باشند (ملكم‌، II /402-404). با این‌ پیمان‌ نواب‌نشین‌ بهوپال‌ رسماً به‌ تحت‌الحمایگی دولت‌ انگلستان‌ درآمد و با پشت‌گرمی انگلیسیها به‌ توسعۀ قلمرو خود پرداخت‌، به‌ گونه‌ای‌ كه‌ در اوایل‌ سدۀ 20م‌ علاوه‌ بر شهرهای‌ تحت‌ حاكمیت‌ حكومت‌، حدود 3 هزار روستا نیز در گسترۀ قلمرو نواب‌ نشین‌ بهوپال‌ قرار داشت‌ (نک‌ : «مسلمانان»، VI /357-358؛ ملكم‌، II /242, 389).
در این‌ دوره‌، نواب‌نشین‌ بهوپال‌ پس‌ از حیدرآباد مهم‌ترین‌ ایالت‌ مسلمان‌ هند به‌ شمار می‌رفت («مسلمانان»، همانجا) و انجمن‌ نظارةالمعارف‌ القرآنیه‌ كه‌ در مسجد فاتح‌ پوری‌ دهلی برای‌ ترویج‌ علوم‌ قرآنی ایجاد شده‌ بود، از پشتیبانی بیگم‌ بهوپال‌ برخوردار گردید (ماینولت‌، 30).
در نیمۀ اول‌ سدۀ 20م‌ رهبران‌ بهوپال‌ در مبارزات‌ استقلال‌خواهی ملت‌ هند در كنار سایر رهبران‌ هند قرارداشتند (نک‌ : هادسن‌، 211-212) و نواب‌ بهوپال‌ كه‌ از دوستان‌ نزدیك‌ محمدعلی جناح‌ بود، از وی‌ در آخرین‌ ایام‌ زندگی مراقبت‌ می‌كرد (نک‌ : اقبال‌، 386, 396). حكومت‌ بهوپال‌ خواهان‌ الحاق‌ به‌ پاكستان‌ بود (هادسن‌، 360)، اما پس‌ از استقلال‌ هند، از ایالات‌ منفرد شد و از 1328ش‌ / 1949 م‌ جزو حكومت‌ مركزی‌ هند قرار گرفت‌ (همو، 494؛ مجومدار، 1000). در 1952م‌ حكومت‌ نواب‌ لغو شد و بهوپال‌ به‌ یك‌ شهرستان‌ بدل‌ گردید و در 1335 ش‌ /1956 م‌ در استان‌ مدهیا پرادش‌ ادغام‌ شد و شهر بهوپال‌ به‌ جای‌ شهر ناگپور مركز آن‌ ایالت‌ شد ( بریتانیكا، II /189).
در 1363ش‌ /1984م‌ شهر بهوپال‌ دستخوش‌ حادثۀ مصیبت‌بار انفجار و پخش‌ مواد سمی كارخانۀ آمریكایی «یونیون‌ كارباید» شد كه‌ چند هزار كشته‌ و دهها هزار معلول‌ به‌ بار آورد («بهوپال»، فاجعه‌).
از آثار تاریخی شهر بهوپال‌ 6 دروازۀ قدیمی شهر و حدود 100 مسجد از جمله‌ بزرگ‌ترین‌ مسجد هند به‌ نام‌ تاج‌ المسجد و ساختمان‌ شاه‌ جهان‌ بار در نزدیكی شهر و نیز بناهای‌ یادبود قدیمی بودا در منطقۀ بهوپال‌ را می‌توان‌ نام‌ برد («مسلمانان»، VI /357؛ پاول‌ پرایس‌، 60؛ بریتانیكا، همانجا).

مآخذ

An Atlas of India, Delhi, 1990;
«Bhopal», Wikipedia, en., wikipedia.org / wiki / bhopal;
Bhopal, the City of Lakes, www. bhopal.nic.in /profile.htm;
Britannica 1987;
Britannica Atlas, Chicago, 1996;
Chandra, S., Parties and Politics at the Mughul Court 1707-1740, Aligarh, 1959;
Dey, N. L., The Geographical Dictionary of Ancient and Mediaeval India, New Delhi, 1984;
Haig, W., «The Native States of Northern India from A. D., 1000 to 1526», The Cambridge History of India, ed. W. Haig, New York, 1928, vol. III;
Hodson, H. V., The Great Divide Britain-India-Pakistan, Karachi, 1969;
The Imperial Gazetteer of India, New Delhi, 1981;
Iqbal, A., The Life and Times of Mohamed Ali, Lahore, 1979;
Majumdar, R. C. An Advanced History of India, London, 1958;
Malcolm, J., A Memoir of Central India, New Delhi, 1970;
The Maratha Supremacy, ed. R. C. Majumdar, Bombay, 1964;
Minault, G., The Khilafat Movement, Delhi, 1982;
The Moslem World, ed. S. M., Zwemer, New York, 1916;
Powell-Price, J. C., A History of India, London, 1955;
Ramalingam, J. A., «British Policy in the Context of Bhonsla-Bhopal Relations, 1810-1814», Islamic Culture, Hyderabad Deccan, 1962, vol. XXXVI;
Rustam ʾAli, «Táríkh-i Hindí», The History of India as Told by its Own Historians, ed. J. Dowson, Lahore, 1976, vol. VIII;
The World Gazetteer, www.world-Gazetteer.com /d /d_in_mp.htm.

پرویز امین‌

نام کتاب : دائرة المعارف بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 5  صفحه : 333
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست