responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دائرة المعارف بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 5  صفحه : 328

بهقباد


نویسنده (ها) :
محسن احمدی
آخرین بروز رسانی :
شنبه 17 خرداد 1399
تاریخچه مقاله

بِهْقُباد، نام کوره‌ای (استانی) در قلمرو ایرانی بین‌النهرین به روزگار ساسانیان که پس از اسلام به 3 کوره تقسیم گردید.
بهقباد که در فارسی میانه «وه ـ کَوات» نامیده می‌شود، در آغاز سدۀ 6م به دست قباد (کوات یا کواذ) یکم (سل‌ ‌488-531م) شاه ساسانی در سرزمینهای بازمانده از بابل، در طول شاخۀ بابلی رود فرات و آبراهه‌های آن بنیاد نهاده شد (دینوری، 66-67؛ ایرانیکا؛ پاروک، 187). بهقباد پایین‌تر از شهر به اردشیر واقع بود، و آن از جایی آغاز می‌شد که فرات به دو شاخه (6 فرسنگی زیرنهر کوثی) منقسم می‌گشت (مورونی، 25).
نام ناحیۀ وه ـ کوات در مهرهای پایان عصر ساسانی دیده می‌شود و احتمالاً این همان «کوات» است که در «جغرافیای ارمنی»، به عنوان بخش تازه پدید آمده، میان رودهای دجله و فرات به دست ایرانیان، دانسته شده است (همانجا). آشکار است که مقصود از «جغرافیای ارمنی» اثر موسى خورنی است که در وصف بابل و ایالتهای آن، کوات و کشکر دو استان نوبیناد به دست ایرانیان میان دجله و فرات به شمار آمده است (نیز نک‌ : مارکوارت، 142). مارکوارت ایالت بابلی را که میان دجله و فرات قرار داشته، همان «وه ـ کوات» دانسته که به 3 استان تقسیم می‌شده است (ص 163-164). از موبد بابل مُهری در دست است که در آن نام منطقۀ «وه ـ کوات» دیده می‌شود و ممکن است که در آن هنگام بابل پایتخت این منطقه بوده باشد ( ایرانیکا).
به نظر می‌رسد تقسیم بهقباد به 3 بخش (استان یا کوره) بهقباد بالا، بهقباد میانه و بهقباد پایین (در مجموع بهقبادات) در آغاز دورۀ اسلامی شکل گرفته است (مورونی، همانجا). در برخی از رویدادهای مربوط به نخستین دست‌اندازیهای عربها به ایران، از این استانها نام برده شده است. در 12 ق /633 م که خالد بن ولید بر حیره دست یافت، برای دوتن از بزرگان ایرانی آن سرزمین، امان‌نامه‌ای نوشت و در برابر، آنها را ضامن پرداخت جزیۀ مردم بهقباد میانه و پایین قرار داد (طبری، 3 /368-369). رستم فرخ‌زاد سپهسالار ایران از دهقانان سواد خواست تا در برابر تازیان دست به شورش زنند و برای این کار «جابان» را به بهقباد پایین فرستاد و او در آنجا شورش برضد عربها را آغاز کرد (همو، 3 /448).
برخی از نویسندگان سدۀ 3 ق / 9 م نواحی مختلف استانهای بهقباد را نام برده‌اند. بهقباد بالا شامل 6 ناحیه بود: بابل، خُطَرنیه، فلوجۀ بالا، فلوجۀ پایین، نهرین و عین التمر. بهقباد میانه 4 ناحیه داشت: جُبّه و بُداة، سورا و بَربیسَما و نهر المَلِک. گفته شده که دو ناحیۀ اخیر یکی است و ناحیۀ چهارم سیبَین و وقوف بوده است. بهقباد پایین شامل 5 ناحیه بوده است: فرات بادَقْلى، سَیْلَحین، نِستَر، روذمَستان و هرمزجرد (ابن خردادبه، 8). نام این نواحی را قدامة بن جعفر نیز با اندکی تفاوت آورده است (ص 161-162).
در دورۀ خلافت عثمان، ولید بن عقبه برآنجا امارت داشت و بسیاری از زمینهای مرغوب و مهم در بهقباد به سران و بزرگان عرب بخشیده شد (محمدی، 3(2) /202-203). حضرت علی (ع) از سوی خود قَرظة را به امارت بهقبادات فرستاد (نصر بن مزاحم، 11). آن حضرت همچنین در نامه‌ای به کعب بن مالک از او خواست تا رفتار کارگزاران وی را در سواد بررسی کند و فرمان خدا را در سرزمینهای بهقباد به کار برد (یعقوبی، 2 /147). ابوزید انصاری که در 36 ق /656 م از سوی حضرت علی (ع) به کارگزاری سورستان (سواد) گمارده شد، بهقبادها را نیز بخشی از قلمرو فرمانروایی خود به شمار آورده است (محمدی، 3(2) /61؛ مورونی، 24).
نخستین اطلاع قطعی دربارۀ 3 بخش بودن بهقباد به سال 66ق /686 م باز می‌گردد که مختار ثقفی 3 امیر جداگانه بر استانهای سه گانۀ بهقباد گمارد (طبری، 6 /33-34). هنگامی که صالح بن عبدالرحمان به روزگار سلیمان بن عبدالملک (96-99ق /715-717م) عامل خراج عراق شد، ابن مقفع دبیرنامی ایرانی از سوی او عهده‌دار دیوان خراج در استانهای دجله گردید که به نام بهقباد خوانده می‌شد (بلاذری، 1 /570).
از بهقبادها سکه‌هایی به دست آمده که در 90ق / 709م ضرب شده است و در میان آنها 4 نمونه از بهقباد پایین و دوگونه از بهقباد میانه دیده می‌شود (مایلز، 23). برخی بر این باورند که خلفای اسلامی در بهقبادِ پایین، ضرابخانه‌ای داشته‌اند که سابقه‌اش احتمالاً به پیش از اسلام می‌رسد (پاروک، 186).

مآخذ

ابن خرداد، عبیدالله، المسالک و الممالک، به کوشش دخویه، لیدن، 1889م؛
بلاذری، احمد، فتوح البلدان، به کوشش صلاح‌الدین منجد، قاهره، 1956م؛
دینوری، احمد، الاخبارالطوال، به کوشش عبدالمنعم عامر و جمال‌الدین شیال، قاهره، 1960م؛
طبری، تاریخ؛
قدامة بن جعفر، الخراج، به کوشش محمدحسین زبیدی، بغداد، 1979 م؛
محمدی ملایری، محمد، تاریخ و فرهنگ ایران (دل ایرانشهر)، تهران، 1375- 1379 ش؛
نصر بن مزاحم، وقعة صفین، به کوشش عبدالسلام محمد هارون، قاهره، 1382 ق؛
یعقوبی، احمد، تاریخ، بیروت، 1375 ق /1956 م؛
نیز:

Iranica;
Markwart, J., Ērānšahr, Berlin, 1901;
Miles, G. C., Rare Islamic Coins, New York, 1950;
Morony, M. G., «Continuity and Change in the Administrative Geography of Late Sasanian and Early Islamic al-ʿIrāq», Iran, London, 1982, vol. XX;
Paruck, F. D. J., Sāsānian Coins, Bombay, 1924.

محسن احمدی

نام کتاب : دائرة المعارف بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 5  صفحه : 328
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست