نویسنده (ها) :
محسن احمدی
آخرین بروز رسانی : سه شنبه 13 خرداد 1399 تاریخچه مقاله
بِهْ اَرْدَشیر (ویه اردشیر)، شهری كهن در كرانۀ باختری رود دجله و یكی از شهرهای هفتگانۀ مداین پایتخت ساسانیان كه اعراب آن را بَهُرَ سیر مینامیدند. نام این شهر نخستین بار در سنگ نوشتۀ شاپور اول (سل 241-271م) در كعبۀ زرتشت (واقع در نقش رستم)، به صورت «ویه اردشیر» (به پارسی میانه: wḥy ’rtḥštr آمده است (لوكونین، .(64 «وِه» در زبان پهلوی به معنای به و خوب است (فرهوشی، 60) و یاقوت نیز به اردشیر را به معنی «بهترین شهر اردشیر» آورده است (1 / 768). یهودیان این شهر را ماحوزه (EI2, V / 945) و مسیحیان بِت هَرتَشیر و بت هَردَشیر مینامیدند ( ایرانیكا، IV / 93 ). به اردشیر، چنانكه از نامش پیداست، ساختۀ اردشیر ساسانی است (طبری، 2 / 41). او این شهر را پس از پیروزی بر اردوان پنجم اشكانی (224 م) و دست یافتن بر شهرهای غربی ایران و سرزمین سورستان (سواد عراق)، بر كرانۀ غربی دجله، در برابر تیسفون كه بر كرانۀ شرقی آن بود، بنا كرد (همو، 2 / 40-41؛ ابن اثیر، 1 / 383-384). به گفتۀ طبری (همانجا) اردشیر این شهر را به صورت كوره (استان) درآورد و شهرهای بهرسیر، رومَكان (رومقان)، كوثی، نهر دُرقیط و نهر جَوبر (گوبر) را به آن ضمیمه كرد و كارگزارانی بر آنجا گمارد. هر كدام از این شهرها بنابر تقسیمبندی روزگار ساسانیان یك تسوج به شمار میرفته است (ابنخردادبه، 7؛ قدامه، 161؛ نولدكه، 66). بعضی از پژوهندگان دربارۀ بنای بهاردشیر، بر این باورند كه اردشیر شهر جدیدی در این جا نساخت، بلكه شهر سلوكیۀ كهن را كه به دست اویدیوس كاسیوس سردار رومی در 165م ویران شده بود، بازسازی كرد و یا بر ویرانههای آن، شهر تازۀ به اردشیر را ساخت (همو، 65-66؛ كریستنسن، 90؛ بارتولد، 210؛ برانر، 758؛ دیاكونف، 416). به اردشیر در میان مجموعۀ شهرهایی (مداین) كه پایتخت ساسانیان را تشكیل میدادند، یكی از مهمترین آنها بود (كریستنسن، 379؛ نولدكه، همانجا)، چنانكه طبری این شهر را «جایگاه شاهان» (محلۀ الملوك) نامیده است (2 / 86) و نیز در سنگ نوشتۀ شاپور اول ویه اردشیر (وِه اردشیر) در زمرۀ «شهرهای شاهی» آمده، و نام شهرب (شهربان) آن نیز یاد شده است (لوكونین، همانجا). نام بهاردشیر در متون مانوی نیز آمده، و گفته شده كه مانی (215 یا 216-276م) در این شهر اقامت داشته است ( ایرانیكا،همانجا). خسروپرویز در واپسین سال سلطنت (628 م) با شیرین همسر عیسوی خود به شهر بهاردشیر آمد (كریستنسن، 487) و در همینجا بود كه پسرش شیرویه (قباد دوم) بر وی شورید و او را دستگیر و زندانی كرد (طبری، 2 / 216-217؛ ابن خلدون، 2 / 368). در این شهر كارگاه ضرب سكهای دایر بوده است (برانر، همانجا) كه از دورۀ پادشاهی بهرام چهارم (388- 399م) آغاز به كاركرد، در حالی كه در اَسپانْوَر (شهری دیگر از شهرهای هفتگانۀ مداین در شرق دجله كه برخی از جغرافینویسان دورۀ اسلامی آن را اَسبانبر نوشتهاند، نک : یاقوت، 1 / 237؛ یعقوبی، 321) نیز چنین كارگاهی دایر بود. در زمان پادشاهی پیروز (459-483م) كارگاه بهاردشیر از نظر شمار سكه و نیز تنوع آنها، از اسپانور پیش افتاد. شاید این پیشرفت، نشانۀ برتری كوششهای بازرگانی این شهر بر اسپانور باشد. در این كارگاه، علاوه بر سكههای سیمین (درهم)، سكههای زرین (دینار) نیز ضرب میشد (دربارۀ سكههای ضرب شده در بهاردشیر، نک : مشیری، .(II / 267-282 با آنكه مدتی از اهمیت این كارگاه كاسته گردید، ولی به نظر میرسد در آغاز دورۀ اسلامی فعالتر شد، زیرا سكههای عرب ـ ساسانی ضرب شده در این كارگاه، فراوان دیده میشود (همو، II / 266 ). فاصلۀ بهاردشیر و دیگر شهرهای مداین در باختر دجله را باغها و كشتزارها پوشانیده بود (محمدی، 2 / 273) و این باغها و كشتزارها به وسیلۀ «نهر مَلِك» (از شاخههای فرات) آبیاری میشد (یعقوبی، همانجا). بهاردشیر شهری بازرگانی، صنعتی و نیز مركز اداری سرزمینهای ایرانی در غرب دجله بود (EI2, V / 945) كه كوچههای سنگفرش و بازارهای بزرگ داشت و در كنار خانههای آن جایی ویژۀ چارپایان ساخته بودند. بازرگانان یهودی و دیگر سوداگران دستفروش از شهروندان فعال شهر محسوب میشدند و مردم آن در نتیجۀ رونق تجارت ثروتمند بودند، چندان كه زنجیرها و بازوبندهای زرین نزد آنها ارزشی نداشت (كریستنسن، 382, 383). بهاردشیر از مراكز مسیحیان ایران به شمار میرفت (همانجا) و كلیسای بزرگی در آنجا بود كه به هنگام تعقیب مسیحیان در زمان شاپور دوم، ویران شد، ولی پس از مرگ این شاه ساسانی آن را دوباره ساختند (همانجا). در عصر پادشاهی خسروپرویز دو كلیسای دیگر به نامهای مریم مقدس و سرگیوس مقدس در آنجا بنا گردید (سامی، 2 / 172). طبری بهاردشیر را «المدینة الدنیا» (شهر نزدیك) خوانده است (4 / 8)، زیرا در حملۀ عربها به ایران، بهاردشیر نزدیكترین و نخستین شهر از شهرهای مداین بود كه به دست آنها افتاد (محمدی، همانجا). محاصرۀ این شهر توسط عربها پس از نبرد قادسیه رخ داد و به سبب مقاومت مردم، چندین ماه به درازا كشید (بلاذری، 262؛ قس: طبری، 4 / 5-7) و سرانجام در 16ق / 637م گشوده شد (همانجا). پس از سقوط به اردشیر، یزدگرد پایتخت را رها كرد و عقب نشست (بلاذری، همانجا). از وضع بهاردشیر در دورۀ اسلامی ــ كه نامش به صورت «بهرسیر» تحریف شد ــ آگاهی اندكی در دست است. از فرمانروایان بهرسیر، نام عَدی بن حارث شناخته شده است كه او را علی(ع) بر این شهر و حوزۀ آن گماشت (دینوری، 153). ابن خردادبه در سدۀ 3ق ناحیۀ بهرسیر را شامل 10 روستا دانسته (ص 9)، و قدامه در سدۀ 4ق مالیات این ناحیه را 700‘1 كُرّ (كر معادل 200‘1 رطل عراقی) گندم، 700‘1 كر جو، و 150 هزار درهم نقد نوشته است (ص 163). چنین پیداست كه به اردشیر در دورۀ اسلامی نیز به همراه 4 شهر دیگر از شهرهای هفتگانۀ مداین مدتهای دراز همچنان پا برجای بوده است (یعقوبی، همانجا؛ نیز نک : لسترنج، 34) و در سدههای 8 و 9ق / 14 و 15م شهروندان آن از آیین تشیع پیروی میكردهاند ( ایرانیكا، IV / 94 ).
Brunner, Ch., «Geographical and Administrative Divisions: Settlements and Economy», The Cambridge History of Iran, vol. III(2), ed. E. Yarshater, London, 1983; Christensen, A., L’Iran sous les Sassanides, Copenhagen, 1936; EI2; Iranica; Le Strange, G., The Lands of the Eastern Caliphate, London, 1966; Lukonin, V. G., Kultura sasanidskogo Irana, Moscow, 1969; Mochiri, M. I., Etude de numismatique Iranienne sous les Sassanides et Arabe - Sassanides, Tehran, 1977.. محسن احمدی