responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دائرة المعارف بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 5  صفحه : 304

بورسه


نویسنده (ها) :
وهاب ولی
آخرین بروز رسانی :
چهارشنبه 4 تیر 1399
تاریخچه مقاله

بورْسه، نخستین پایتخت عثمانیان و معروف‌ترین شهر آناتولی پیش از سقوط قسطنطنیه. شهر بورسه با 150 متر ارتفاع از سطح دریا، در دامنه شمال غربی اولو داغ (كوه كشیش = اولمپوس)، و در مغرب شبه جزیرۀ آسیای صغیر و جنوب شرقی مدیترانه قرار دارد (IA, II / 806-807). نام این شهر در منابع به صورتهای بروسه، بورسا (ابن عربشاه، 180، 186؛ سامی، 2 / 1294؛ عاشق پاشازاده، 17؛ اولیاچلبی، 2 / 9؛ تتوی، 160) و بُرصی (ابن بطوطه، 321) نیز آمده است.
بورسه در دوران باستان پروسا، به نام پروسیاس (از شاهان منطقۀ بیتینیا) خوانده شده، و احتمالاً در زمان فرمانروایی پروسیاس دوم تأسیس گردیده است («دائرةالمعارف ...»، VIII / 457). به روایت استرابن، وی معاصر كورش پادشاه ایران و كرسوس پادشاه لیدی بوده است. در صورت صحت این گفته، تأسیس و احداث شهر به اواسط سدۀ 6ق م بازمی‌گردد (II / 810 IA,). در بورسه بقایای برخی از آثار دورۀ حاكمیت حكمرانان بیتینیا نظیر قلعه، برج و حمام هنوز پابرجاست (میدان لاروس، .(II / 656
بورسه دارای اقلیمی‌ مرطوب با آبهای فراوان و پوشش گیاهی بسیار است. دامنۀ آن محدود به زیتونستانها و باغهایی است كه از یك سو منتهی به درختان سرو و سپیدار، و از دیگر سو محدود به مناره‌ها و گنبدهاست و به همین سبب، برخی از سیاحان آن را همان «ارض موعود» خوانده‌اند (IA, II / 807).
وجود دشتی بسیار حاصل‌خیز پر آب، و نیز كوههای كم‌ارتفاع در جنوب دریای مرمره، و اولوداغ در بخش جنوبی بورسه ــ كه چون سدی محكم شهر را محافظت می‌كند ــ از عوامل مهم احداث شهر بورسه بوده‌اند. بستر عمیق سیلهایی كه از كوه سرازیر می‌شوند، پیش از رسیدن به رودخانه‌ای به نام نیلوفر، شهر را از پهنا به 4 بخش تقسیم می‌كند: 1. قسمت شرقی كه به تدریج تا بلندیهای «ایشیكها» به ارتفاع 300 متر ادامه می‌یابد؛ 2. بخش تحتانی كه یشیل جامع (مسجد سبز) را دربرمی‌گیرد. این بخش نیز مانند قسمت شرقی، و همراه با وادی عمیق و بزرگ گوك دره، تا ارتفاعات ادامه می‌یابد؛ 3. بخش مركزی شهر محله‌هایی است كه شامل عمارت حكومتی، اولوجامع (جامع كبیر)، بازار سرپوشیده و كاروان سراهایی بوده، و آثار برخی از آنها اكنون هم باقی است؛ همچنین در غرب همین محله‌ها قلعۀ درونی قدیم بورسه، آرامگاههای عثمان غازی و اورخان غازی، برج ساعت و میدان حصار (میدان قلعه) قرار دارد كه به دامنه‌های كوه می‌پیوندد؛ 4. بخش غربی موسوم به مرادیه كه توسط درۀ جیلیمبوز از محلۀ حصار جدا می‌شود (همانجا).
در دورۀ متأخرتر باستان، بورسه توسط لوكولوس از سرداران رومی ‌تصرف شد و به ولایت نیكومِدیا ملحق گردید. در زمان امپراتوری ترایانوس، پلینیوسِ جوان والی بورسه شد و شهر را با بناهای متعدد و مجهز آراست. یوستی نیانوس امپراتور بیزانس نیز در این شهر بناهایی ایجاد كرد («دائرةالمعارف»، همانجا).
آثار مربوط به پیش از ورود تركها به بورسه، تقریباً همه از میان رفته است و چون این شهر بین دو شهر مهم نیقیه (ازنیق) و كیزیكوس (ادینجق) قرار داشت، نتوانست اهمیت چندانی به دست آورد؛ اما پس از استیلای تركها بر این شهر، بورسه رو به پیشرفت نهاد و از آثار بازمانده از ابنیۀ پیشین برای ساختن بناهای جدید استفادۀ بسیار شد.(IA, II / 810)
وقایع‌نگاران بیزانسی كه از اشغال حوضۀ دریای مدیترانه توسط سپاهیان اسلام در زمان خلفای اموی سخن گفته‌اند، درباره یورش آنان به بورسه اشاره‌ای نکـرده‌اند. پس از پیروزی الب ارسلان در ملازگرد بر سپاه روم شرقی (463ق / 1071م) و فتح آناتولی به دست تركها، سلیمانشاه بن قتلمش سلجوقی در 467ق / 1075م ازنیق را فتح كرد و آن را به عنوان مركز حكومت برگزید و بدین ترتیب، مهاجرت تركها به این سرزمین آغاز شد (توران، 232-235). در این میان، سلیمانشاه تمامی ‌حوضۀ دریای مرمره، و نیز ادینجق و سپس بورسه را به تصرف درآورد. در 500ق / 1107م به دنبال مرگ سلطان قلیچ ارسلان اول سلجوقی، و كشمكشهای شاهزادگان سلجوقی بر سر تاج و تخت، بورسه از دست سلاجقۀ آسیای صغیر خارج شدIA)، همانجا).
در 507ق / 1113م نیروهای سلاجقه تمامی‌ سواحل جنوبی دریای مرمره، از جمله بورسه را دوباره تصرف كردند، اما امپراتور الكسیس كومننوس شخصاً وارد آناتولی شد و آنان را به عقب راند و بورسه و برخی از دیگر شهرها را باز تصرف كرد. تا مدتها بعد از بورسه در حوادث این منطقه یاد نشده است.
در 701ق / 1302م، عثمان غازی (حك‌ 698-726ق / 1299-1326م) مؤسس دودمان عثمانی ازنیق و بورسه را زیرفشارهای تهاجم‌آمیز خود قرار داد (اوزون چارشیلی، I / 109-110). در 708ق / 1308م والی رومی ‌بورسه با عثمان غازی معاهده‌ای منعقد كرد و این شهر به طور موقت از تهاجم رهایی یافت (همانجا)؛ ولی از تواریخ قدیم آل عثمان برمی‌آید كه عثمان غازی در 715ق / 1315م در حوالی بورسه دو قلعه بنا كرد و این شهر را از دو سو در محاصره قرار داد. این محاصره بیش از 10 سال به درازا كشید و در اوایل حكومت اورخان (حك‌ 726-761ق / 1326-1360م) نیز ادامه یافت. والی رومی‌ بورسه كه از دریافت كمك از جانب قسطنطنیه ناامید شده بود، سرانجام شهر را در 2 جمادی‌الاول 726ق / 6 آوریل 1326م تسلیم تركها كرد (عاشق پاشازاده، 29-31).

فتح بورسه كه به زودی پایتخت عثمانی شد، بسیار مهم بود، زیرا قلمرو عثمانیها را از یك امیرنشین كوچك مرزی به صورت یك كشور واقعی درآورد و خود شهر كه اهمیت و وسعت چندانی نداشت، روی به توسعه نهاد (شاو، 1 / 43؛ ینی شهیر اوغلی، 1346) و جمعیتش به سرعت فزونی یافت (اولیاچلبی، 2 / 9). ابن بطوطه كه چند سال بعد از فتح بورسه این شهر را دیده، از آن به‌عنوان شهری بزرگ یاد كرده، و اطلاعاتی هرچند مختصر در اوصاف آن به دست داده است (ص 321).
اورخان غازی بورسه را تختگاه خود گردانید و آنجا را با ابنیۀ عالی آراست و به دستور او مساجد، بیمارستانها، بازارها و میادینی در شهر ساخته شد و صومعۀ ایا ایلیا به مسجد تبدیل گردید (شاو، همانجا). بدین ترتیب، این شهر به صورت یكی از زیباترین شهرهای مشرق زمین درآمد (اوزون چارشیلی، I / 118-119، حاشیۀ6 ). سكه‌های نقرۀ اورخان به نام آقچه در این شهر ضرب شده است (همو،.(I / 25
بورسه تا فتح ادرنه (آدریانوپل) به دست سلطان مراد دوم، پایتخت مستقل عثمانی بود. هرچند او شهر ادرنه را پایتخت كرد، ولی تا فتح قسطنطنیه در 857ق / 1453م، با آنکـه سلاطین عثمانی در ادرنه اقامت داشتند، ولی بورسه را رسماً پایتخت می‌شناختند و مراسم جلوس خود را هم در آنجا برگذار می‌كردند. مقبرۀ بسیاری از آنان در همین شهر است. این شهر كه پس از پایتختی ادرنه، مركز ولایت خداوندگار و از سنجقهای اقطاعی شاه‌زادگان شد (سامی، 2 / 1296؛ خلج اوغلی، 5)، در اواخر سدۀ 8ق / 14م از شهرهای بزرگ آناتولی و مركز علما و مشایخ به شمار می‌رفت و از لحاظ فرهنگی با شهرهایی چون قونیه و قیصریه رقابت می‌كرد.(IA, II / 811)
بورسه همچنین یكی از مراكز طریقتهای صوفیانۀ یسوی، سهروردی، اكبری، ابواسحاق كازرونی و رفاعی بود كه هر یك خانقاهها و تكیه‌هایی در این شهر تأسیس كردند. از این رو، دانشمندان و مشایخی چون شمس‌الدین محمد جزری، شمس‌الدین محمد فناری و عبدالرحمان بسطامی‌ از سراسر آناتولی روی بدانجا می‌نهادند (همان، II / 813) و چون علاوه بر سلطان، شمار قابل توجهی از علما، امرا و بزرگان شهر منتسب به یكی از این طریقتها بودند و مردم عادی نیز به این فرقه‌ها تمایل بسیار نشان می‌دادند، بورسه همانند شهرهای قونیه و قیصریه، بیشتر تحت نفوذ صوفیه درآمد (همان، II / 812) و رقیب قونیه و سیواس كه می‌كوشیدند بر سراسر آناتولی نفوذ معنوی یابند، شمرده شد. سلطان مراد اول ابنیۀ عام المنفعه در این شهر ساخت (همان، VIII / 595) و سلطان بایزید اول مسجد جامعی با 12 ستون و 20 گنبد و نیز حمامها، كاروان‌سراها، مدرسه‌ها و بیمارستان و خانقاهی در آنجا بنا كرد.
بورسه بر اثر یورش امیر تیمور گوركانی، پس از جنگ آنکـارا در 804ق / 1402م، تسخیر و غارت گردید و به آتش كشیده شد (نشری، 1 / 356). علاوه بر آن، اسناد رسمی ‌مربوط به دورۀ پادشاهان نخستین عثمانی، و نیز بسیاری از آثار مكتوب موجود در آنجا از میان رفت (IA, II / 812). شهر پس از آن تجدید بنا شد، ولی طی مجادلات شاه‌زادگان عثمانی بر سر جانشینی بایزید اول دست به دست گشت و سرانجام به دست سلطان محمد اول (سل‌ 805-824ق / 1403-1421م) افتاد و مركز دولت وی شد. به روزگار او این شهر موردهجوم محمدبیگ قرامانی قرار گرفت. وی شهر را تصرف كرد، اما نتوانست قلعه را تسخیر كند و بعد از یك ماه محاصره ضمن عقب‌نشینی شهر را غارت كرد (اوزون چارشیلی،I / 349-350 ).
پس از فتح ادرنه و انتقال مركز دولت به این شهر، پیشرفت مادی و معنوی بورسه تا حدی متوقف شد و بسیاری از اشراف و علمای آن به پایتخت جدید، یعنی ادرنه نقل مكان كردند. با این همه، سلطان محمد اول یشیل جامع (مسجد جامع سبز)، آرامگاه و مدرسه مشهور بورسه را بنا كرد و در آبادی و زیبایی شهر كوشید.پسرش سلطان مراد دوم نیز مسجد جامع، مدرسۀ و مؤسسات عام‌المنفعه‌ای كه به نام خود وی نام‌گذاری شد، بنیاد نهاد («دائرةالمعارف»، VIII / 458). برتراندُن دولابروكی‌یر كه در 835ق / 1432م در زمان فرمانروایی سلطان مراد وارد بورسه شده، تصویری مفصل و جالب از این شهر در سفرنامۀ خود به دست داده است. این سیاح، بورسه را بزرگ‌ترین شهر تركان، و دارای ابنیه و آثار زیبای بسیار وصف كرده است. وی از مؤسسات عام‌المنفعه‌ای نیز نام می‌برد كه در آنجا هر روز بین فقرا غذا توزیع می‌شده است (همانجا). همچنین ابن بطوطه نیز اشاره كرده است در اینجا زاویه‌ای برای مسافران ایجاد كرده‌اند كه به آنان غذای رایگان می‌دهند (ص 321).
پس از فتح قسطنطنیه در 857ق / 1453م و انتقال مركز فرمانروایی عثمانیان به این شهر، بورسه نه تنها اهمیت سیاسی، بلكه مركزیت فرهنگی و اعتبار پیشین خود را از دست داد (IA, II / 813). با این همه، به تصریح خلج اوغلی، بورسه همراه با ادرنه و استانبول «تختگاه ثلاثۀ» عثمانیان نامیده می‌شدند (ص 111 ).
در دوران اولیۀ حكمرانی سلطان بایزید دوم (886- 918ق / 1481-1512م) برادرش جم سلطان برای به دست آوردن تاج و تخت سلطنت به مقابله با او برخاست و بورسه را مركز فعالیت خود قرار داد (ابن عربشاه، 187). جم سلطان در این شهر سكه زد و خطبه به نام خود كرد، اما بیش از 18 روز دوام نیاورد (IA, III / 71) و به اروپا گریخت و در همان دیار فوت كرد؛ پس از مرگ نیز جنازه‌اش بنا به وصیت خود او در بورسه و در آرامگاه مرادیه دفن گردید (همان،III / 79 ).
بورسه در زمان سلطنت سلطان احمد اول (1012-1026ق / 1603-1617م) موردتعرض عصیانگران جلالی ــ كه در رأس آنان قلندر اوغلی قرار داشت ــ واقع شد و آنان حومۀ شهر را غارت كرده، به آتش كشیدند (همان، II / 813). همچنین در عصیان آبازه حسن پاشا كه در زمان سلطنت سلطان محمد چهارم (1058- 1098ق / 1648-1687م) صورت گرفت، بورسه به دست عاصیان افتاد (همانجا).
در زمین‌لرزۀ شدیدی كه در 1271ق / 1855م به وقوع پیوست، بورسه آسیب فراوانی دید؛ از جمله مسجد جامع و مساجد سلطان بایزید اول، امیر بخاری و نیز آرامگاهها و حمامها و بازار بزرگ ویران گردید («تاریخچه ...») كه بسیاری از این بناها بعداً مرمت شد.
بورسه كه پس از انتقال پایتخت به استانبول به صورت «سنجقی» تحت ادارۀ بیگلربیگی كوتاهیه درآمده بود، از 1257ق / 1841م به بعد مركز ایالت شد، چنانکـه برجسته‌ترین رجال و دولتمردان عثمانی به والیگری این ایالت انتخاب می‌شدند (همانجا)؛ از جملۀ آنان احمد وفیق پاشا بود كه در بورسه به فعالیتهای عمرانی پرداخت و برای اسكان مهاجران بلغاری و رومانیایی محله‌های جدیدی ساخت (همانجا). وی برای نخستین بار آمفی تئاتری در این شهر بنا كرد و خود به ترجمۀ نمایشنامه‌هایی پرداخت (IA, II / 813). همان‌گونه كه نخستین تشكیلات قاضی عسكری كه برای رسیدگی به مسائل و امور شرعی نظامیان در دورۀ اورخان غازی در بورسه تأسیس یافته بود، نخستین قاضی عسكر نیز خلیل جاندارلی قاضی بورسه بود (خلج اوغلی، 15) و نیز نخستین بیمارستان عثمانیان در زمان سلطان بایزید اول در همین شهر ساخته شد (همو،.(144
بعد از استانبول بیشترین آثار تاریخی عصر عثمانی در بورسه واقع است (بایراق، 129) كه از آن جمله می‌توان به جامع علاءالدین، جامع اورخان غازی، جامع خداوندگار (مراد اول)، مسجد قره دمیرتاش، جامع شهادت، جامع مرادیه، جامع سبز (یشیل جامع)، مسجد افتاده، جامع بایزید اول و اولو جامع (جامع كبیر)، و نیز آرامگاههای بسیاری از سلاطین عثمانی اشاره كرد. این شهر دارای موزه‌هایی همانند موزۀ باستان‌شناسی و موزۀ آثار ترك ـ اسلام نیز هست (بایراق، 129ff. ).
پس از آثار مذهبی، بناهای غیرمذهبی در درجه دوم اهمیت قرار دارند كه از جملۀ آنها می‌توان به مؤسسات عام‌المنفعه چون دارالشفا، كاروان سراها و بازارهای سرپوشیده اشاره كرد. حمامهای آب گرم و دیگر حمامها نیز كه برخی از آنها از دوران حاكمیت بیزانسها باقی مانده است، از دیگر بناهای این شهر به حساب می‌آیند (ینی شهیر اوغلی، 1346, 1348, 1350).
بورسه به صنعت ابریشم‌بافی شهرت فراوان داشته است و ابریشمهایی كه هر سال از سوریه و آناتولی به این شهر می‌آوردند، بعد از آنکـه به صورت پارچه و نخ ابریشم در می‌آمد، برای فروش به دیگر ایالات و سرزمینها صادر می‌شد (II / 808 IA,)؛ چنانکـه یوزافات باربارو (نک‌ : سفرنامه‌ها...، 386) نوشته است كه «مقداری از پارچه‌های مخمل زربفت را از بروصه (بورسه) و كفا به تبریز می‌آوردند». این منسوجات به اروپا نیز صادر می‌شدIA)،همانجا).
اولیاچلبی از بورسه به عنوان مركز حكومت و شهر ابریشم یاد كرده است (2 / 358). در 1851م در این شهر 5، و در 1855م، 23 كارگاه و كارخانه ابریشم‌بافی وجود داشته است. اكثر كارگران این كارگاهها را زنان تشكیل می‌دادند و می‌توان گفت كه نخستین شهری كه زنان كارگر در آن كار می‌كردند، بورسه بود (IA, II / 808-809). در سالهای پس از 1861م بورسه دوباره در صنعت ابریشم روبه‌رشد نهاد. در 1298ق / 1881م برای پیشرفت و گسترش هرچه بیشتر این صنعت، آموزشگاهی به نام «دارالتعلیم حریر» در بورسه تأسیس گردید و توتستانهای جدیدی احداث شد. تولید ابریشم خام در بورسه در نیمۀ اول سدۀ 20م روز به روز افزایش یافت (همانجا). پیش از جنگ جهانی اول تولید این محصول متجاوز از هزار تُن بوده است و حدود یك میلیون اونس از تخم ابریشم آنجا به سرزمینهای بالكان، ایران و روسیه صادر می‌شد (میدان لاروس، II / 656). این پیشرفت با شروع جنگ جهانی اول و شركت دولت عثمانی در جنگ متوقف شد. در دوران اشغال یونانیان (1920-1922م) به علت پراكندگی كارگران، تخریب توتستانها و تعطیل بازارهای صادرات، سیر قهقرایی این صنعت آغاز، و با پایان یافتن جنگ دوباره فعال شد (همانجا؛.(IA, II / 809
بورسه در 1359ش / 1980م از لحاظ جمعیت ششمین شهر بزرگ تركیه بود. جمعیت این شهر در 1376ش / 1997م به 842‘095‘1 تن افزایش یافت ( میدان لاروس، ذیل، II / 156؛ III / 1624 YA,؛ «دائرةالمعارف»، VIII / 455؛ انکـارتا)؛ 50٪ از مردم بورسه در كارگاهها و كارخانه‌های صنعتی كوچك مشغول به كارند و 20٪ به كار كشاورزی و باغداری و بقیه به امور تجاری و تعلیم و تربیت اشتغال دارند و یا كارمند دولت به شمار می‌روند («دائرةالمعارف»، همانجا).
از دیدگاه فرهنگی بعد از جنگ جهانی اول در بورسه مؤسسات آموزشی بسیار ازجمله مدارس دخترانه و پسرانه، مدرسۀ آموزشهای نظامی، مؤسسه دخترانه، و مركز تربیت معلم
دختران، مدارس متوسطۀ هنر، مدارس آموزش كشاورزی، و نیز به جای دارالتعلیم حریر سابق، مؤسسه ابریشم‌بافی تأسیس گردید IA)، همانجا). در 1974م دانشكده علوم اقتصادی و سیاسی، در 1977م دانشكدۀ مكانیك، در 1978م دانشكده‌های برق و دام پزشكی، و در 1980م دانشكده كشاورزی وابسته به دانشگاه اولوداغ بورسه تأسیس شد (میدان لاروس، ذیل،II / 157 ).
از بورسه شخصیتها و هنرمندانی برخاسته‌اند كه از آن جمله‌اند: فخری بورسوی، هنرمند و خطاط مشهور و معاصر سلطان احمد اول كه نمونه‌ای از كارهای هنر خطی خود را با عنوان «گلستان» به این پادشاه هدیه كرد (رادو، 93)؛ شیخ محمود بن عثمان لامعی، یكی از صوفیان هنرمند و شاعر نقشبندی كه از آثار وی باید فتوح المشاهدین لترویج قلوب المجاهدین را كه ترجمۀ نفحات الانس جامی ‌است، و نیز ترجمۀ شواهد النبوۀ همو، و شرف الانسان، منشآت و عبرت نامه را نام برد (نک‌ : مفتاح، 270-271).

مآخذ

ابن بطوطه، رحلة، به كوشش طلال حرب، بیروت، 1407ق / 1987م؛
ابن‌عربشاه، احمد، زندگانی شگفت‌آور تیمور (عجایب المقدور)، ترجمۀ محمدعلی نجاتی، تهران، 1339ش؛
اولیاچلبی، سیاحت‌نامه، به كوشش احمد جودت، استانبول، 1314ق / 1896م؛
تتوی، احمد و آصف خان قزوینی، تاریخ الفی، به كوشش علی آل داود، تهران، 1378ش؛
سامی، شمس‌الدین، قاموس الاعلام، استانبول، 1306ق؛
سفرنامه‌های ونیزیان در ایران، ترجمۀ منوچهر امیری، تهران، 1349ش؛
شاو، ا.ج. و ا.ك. شاو، تاریخ امپراتوری عثمانی و تركیۀ جدید، ترجمه محمود رمضان‌زاده، مشهد، 1370ش؛
عاشق پاشازاده، درویش احمد، تاریخ، استانبول، 1332ق؛
مفتاح، الهامه و وهاب ولی، نگاهی به روند نفوذ و گسترش زبان وادب فارسی درتركیه، تهران، 1374ش؛
نشری، محمد، جهان نما، به كوشش فایق رشید اونات و محمد كویمن، آنکـارا، 1949م؛
نیز:

Bayrak, M. O., Turkiye tarihi yerler kilavuzu, Istanbul, 1994;
« Bursa'nin tarihcesi» , Turkiyede vak o f abideler ve eski eserler, vol. III, 1983;
Encarta Reference Library, 2003;
Halacoglu, Y., XIV-XVI. Yuzyillarda osmanli larda devlet teskilati ve sosyal yapi ,
Ankara, 1991;
IA;
Meydan Larousse,
Istanbul, 1987;
Rado,S., Turk hattatlair,
Istanbul;
Turan, O., «
Anatolia in the Period of the Seljuks and the Beyliks» , The Cambridge History of Islam, vol. I(A), ed. P.M. Holt, Cambridge, 1970;
Turk ansiklopedisi,
Istanbul, 1976;
Uzuncarsili , I.H., Osmanli tarihi,
Ankara, 1972;
YA;
Yenisehirlioglu, F., « XIV- XV. Yuzyil mimari orenklere gore
Bursa kentinin sosyal, ekonomik ve kulturel gelisimi» , IX. Turk tarih kongresi, Ankara, 1989.

وهاب ولی

نام کتاب : دائرة المعارف بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 5  صفحه : 304
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست