نویسنده (ها) :
عنایت الله رضا
آخرین بروز رسانی : چهارشنبه 28 خرداد 1399 تاریخچه مقاله
بِش بالِغ، شهری در تركستان شرقی. بش بالغ نامی تركی ـ مغولی است (بارتولد،III / 362) كه در مآخذ به صورتهای مختلف: بش بالق، بیش بالیق، بیشبالیغ و ... آمده است (نك : ابن بطوطه، 390، 644؛ كاشغری، 1 / 103؛ جوینی، 1 / 34؛ ابوالغازی، 100؛ رشیدالدین، 1 / 141؛ شرفالدین، 81؛ بارتولد،V / 144 III / 362,؛ گومیلف،96 ؛ دایرةالمعارف ...، 1 / 430؛ «دائرةالمعارف...»، .(V / 551 «بِش»كه در بعضیگویشهایتركی بهصورت «بیش» تلفظ میشود، به معنای عدد 5 است. بالِق (بالغ) و بَلَغ نیز در زبان اویغوری به معنای شهر آمده است (كاشغری، 1 / 317)، چنانكه نام «خان بالغ» كه به شهر پكن، تختگاه امپراتوری مغولان در چین گفته میشد، به معنای شهر خان است (بارتولد، .(III / 362 بنابراین، بش بالغ به معنای 5 شهر است (كاشغری، همانجا). در زبان سغدی، پنجیكَت به معنای 5 شهر است. بارتولد (III / 374) صورت یونانی بش بالغ را پنتاپولیس نوشته است. در زبان چینی، بش بالغ را بِیتینگ (بِیتین) مینامیدند كه به معنای شهر شمالی است (همانجا). اشپولر آن را دربار شمالی معنی كرده است (²EI) بارتولد یكی دیگر از نامهای چینی این شهر را تسزینمان نوشته است (همانجا). یكی از 5 شهری كه مجموعه بش بالغ را تشكیل میدادند، همین نام را داشت. 4 شهر دیگر عبارت بودند از قوچو، جَنبَلِق، ینگی بَلِق (شهر جدید) و سُلمی كه بنای آن را به ذوالقرنین نسبت دادهاند (كاشغری، 1 / 103). جوینی در شرح بنای بشبالغ از بنای 5 محله نام برده است كه بعدها وسعت گرفت (1 / 45). نام دیگر بش بالغ را كاگان ـ استوپا نوشتهاند (گومیلف،63؛ بارتولد، همانجا). بنا بر مطالب مندرج در مآخذ چینی، این شهر در روزگار باستانی تختگاه فرمانروایانی از دودمانخان كوچك (25-220م) بوده است (بارتولد، همانجا، به نقل از شاوان). بنابر بعضی نوشتهها، سیو ـ آن ـ تسزان به بشبالغ مقرخان ترك، تون جبغو خان كه به كاگان استوپا شهرت داشت، رفت (گومیلف163 ؛ رضا، 153). نام بشبالغ و محل آن چند بار در كتیبه اورخون متعلق به سدۀ 2ق / 8م آمده است. تا سدۀ 9ق / 15م، اغلب به وجود این شهر اشاره شده است (بارتولد،374 .(III / 362, برخی چینشناسان و جغرافیدانان محلی، بیتینگ و بش بالغ را در نزدیكی شهر اورومچی، مركز جمهوری خود مختار اویغور جست و جو میكردند. گروم ـ گرژیمایلو، محل بش بالغ را در مشرق اورومچی و به تقریب، در محل شهر كنونی گوچِن دانسته است (نك : همانجا). حمدالله مستوفی بش بالغ را از اقلیم ششم و پنجم و از بلاد معتبر اویغور نوشته است (ص 256-257).
مردم بش بالغ بَسمِلها بودهاند كه در تاریخ چین از آنان یاد شده است. بارتولد با اتكا به نوشته دو كانژ و محمود كاشغری، مینویسد كه آنان تركخالص نبودهاند.(V / 44)در كتیبۀ اورخون از بسملها به عنوان ساكنان بش بالغ یاد شده است كه بعدها اویغوران جای آنان را گرفتند. در دیوان لغات ترك این نام به صورت یسمل آمده (كاشغری، 1 / 399) كه به نظر بار تولد خطای چاپی است .(V / 86) این قوم كوچك از 40 طایفه تشكیل میشد كه ظاهراً از بقایای هونهای آسیای مركزی بودهاند (گومیلف،266 .(213,گروهی از تركان غُز (اوغوز) كه از مغولستان به چین مهاجرت كرده بودند و در زبان چینی شا ـ تو (ساكنان استپ و یا ریگزار) نامیده میشدند، بش بالغ را تصرف كردند (نك : بارتولد،.(V / 50,51 در 32ق / 653م بش بالغ از سوی سپاهیان چینی تصرف شد (گومیلف، و از 38ق / 658م، این شهر به پایگاه نظامی آنان بدل گشت (بارتولد،.(III / 374 در اوایل سدۀ 2ق / 8م تركان كوشیدند تا پایگاه امپراتوری چین را در بش بالغ ویران كنند، ولی این تلاش به شكست انجامید (گومیلف،.(311در 95ق / 714م فرمانده چینی توانست قبایل ترك و تبت را از آن منطقه دور كند (بارتولد، همانجا) و سال بعد، قتیبه بن مسلم باهلی، عامل امویان، پس از تصرف سمرقند، بخارا، چاچ و فرغانه درصدد لشكركشی به تركستان شرقی و بش بالغ برآمد، ولی خبر مرگ ولید بن عبدالملك او را از ادامۀ فتوحات باز داشت و ناگزیر از مراجعت شد و در بازگشت به قتل رسید (گومیلف،305؛ بار تولد،.(V / 45 در 124ق / 742م اویغورها به همراهی بسملها و قارلوقها (خَلُّخها) برضد تركان كه بیش از 50 سال (69 -123ق / 688 -741م) بر سرزمین آنان فرمان میراندند، سر به شورش برداشتند. تاردوشبیك كه فرمانده سپاه و محافظ مرزهای غربی خاقانات ترك بود، در اطراف بش بالغ با طمغاچ خان پیكار كرد (گومیلف،.(364-365 در 126ق / 744م میان ساكنان اطراف بش بالغ تفرقه و دشمنی پدید آمد؛ در نتیجه، فرمانروای اویغوران به بسملها حمله برد و آنان را درهم شكست. گروهی از بسملها به بشبالغ گریختند، ولی سرانجام، تابعیت اویغوران را گردن نهادند (همو،.(366-367 وانیان ـ ده، سفیر امپراتوری چین نزد اویغوران در 372ق / 982م از وجود دریاچهای در مشرق این شهر یاد میكند و میافزاید كه در زمان او در بشبالغ، بوداییان پرستشگاهی داشتند كه تاریخ بنای آن را 16ق / 637م دانستهاند (بارتولد،.(III / 374-375 در میان آثار اسلامی پیش از عهد مغول، حدود العالم به محل بشبالغ اشاره كرده است. در این كتاب از این شهر با عنوان بنجیكت در نزدیكی كوه طفقان (تیان ـ شان) یاد شده كه قرارگاه تابستانی فرمانروای تُغُز غُز بوده است (ص 77). ابن خردادبه بنجیكت را قریهای بزرگ نامیده است (ص 206). یاقوت نیز مطالب ابنخردادبه را با اتكا به سفرنامه تمیم بن بحر مطّوعی آورده، ولی به زمان سفر وی به این سرزمین اشاره نكرده است (1 / 840). تمیم بن بحر مطوعی، نخستین كسی بوده كه از تغزغز و اراضی زیر فرمان آنان یاد كرده است (كراچكوفسكی، .(IV / 137 بعدها ابودلف مسعربن مهلهل، قدامة بن جعفر و ادریسی از نوشتههای او بهره گرفتند (همانجا). وی از تختگاه تغزغزان، شهر گان ـ چژو نزدیك تورفان در سدۀ 3ق / 9م یاد كرده است. تمیم بن بحر به سرزمین اویغوران، و سپس به اورخون سفر كرد (همانجا). گویا سفر او در زمانی بوده است كه قبایل تغز غز از بش بالغ به سوی سرزمین چین به راه افتادند؛ زمان این سفر را اوایل سدۀ 9م نوشتهاند (بار تولد،.(V / 55 در سدههای 7 و 8 م آسیای مركزی صحنۀ رقابت اندیشههای دینی بودایی، مسیحی و اسلامی شد. در شرق، آیین بودا رواج داشت، و در غرب، اسلام رو به گسترش بود. آیین مانی و مسیحیت نسطوری نیز از ایران به آن سرزمین رسوخ كرد. بسملها اغلب مسیحیت را پذیرفتند كه به تقریب تا سدۀ 7ق / 13م ادامه داشت (گومیلف،.(375به روزگار سفر تمیم بن بحر مطوعی، تغزغزهای حاكم بر بش بالغ، پیرو آیین زرتشتی و مانوی بودند (بارتولد، همانجا). بشبالغ شهر عمدۀ بخش شمالی فرمانروایان شاخه غربی اویغوران بود. در كتیبۀ اورخون و متون اویغوری از كوچو (قوجو یا قجو) قراخوجۀ كنونی نزدیك تورفان و خرابههای ایدی كوت شری (شهر ایدی قوت) و شهر شمالی بش بالغ یاد شده است (همو،.(V / 83در سدۀ 2ق / 8م قبایل آسیای مركزی متفرق شدند، ولی بعد در مجموعۀ جدیدی گرد آمدند، زیرا با نفوذ تمدن ایرانی به استپ و دشتهای آسیای مركزی، اصول تازهای برای اتحاد فراهم آمد كه اصل و منشأ دینی (اسلامی) داشت (گومیلف، .(381در اواخر سال 173ق / 789م لشكریان تبت به سوی بش بالغ حمله بردند. فرمانده اویغوران ابتدا شهر را به مهاجمان تسلیم كرد، ولی پس از پیكارهای طولانی سرانجام اویغوران پیروز شدند و بر سراسر اراضی بش بالغ تسلط یافتند (همو،416،.(412 اقبال آشتیانی اویغوران ساكن تورفان و بش بالغ را پیرو آیین مانوی نوشته است (ص 8). آگاهیهای عهد مغول مؤید آن است كه بش بالغ همانند گوچن كنونی بهعنوان مبدأ راه كاروان رو، از صحرا به مغولستان، واجد اهمیت بوده است. از اینرو، بش بالغ به عنوان تختگاه فرمانروایان اویغور و نخستین منطقه فرهنگی شرق آسیای مركزی شناخته شد و بعدها به محل استقرار لشكریان مغول بدل گشت (بارتولد،.(III / 375 این شهر نخست زیر سلطه گورخان، فرمانروای قراختاییان، و سپس در 606ق / 1209م تحت نظارت مغولان قرار گرفت (همانجا؛ جوینی، 1 / 32؛ نیز نك : وصاف، 313؛ رشیدالدین، 1 / 141؛ شبانكارهای، 229). بعضی از مورخان نوشتهاند كه در جریان حملۀ مغولان، لشكریان سلطان محمد خوارزمشاه تا حدود بش بالغ پیش تاختند (جوینی، 2 / 126؛ اقبال، 19). اما بارتولد در صحت این مطلب تردید كرده است،III / 375) .(I / 433, دودمان ایدی قوت ظاهراً در جریان مبارزه میان این دولت با امپراتوری خان بزرگ سقوط كرد. این ماجرا در سرنوشت شهرها از جمله بش بالغ نیز مؤثر افتاد. بارتولد با اتكا به نوشتۀ میرحیدر، مؤلف تاریخ رشیدی میگوید كه ایالت بش بالغ از دریاچۀ بالخاش تا بارسكول كنونی در مرز چین، تابع دولت مغولستان شد و چنین به نظر میرسد كه این زمان بش بالغ ویران شده بود.(III / 376) در مآخذ چینی سدۀ 9ق / 15م از بش بالغ به عنوان سرزمین و ایالت یاد شده است. گویا طی همان سده آیین بودا یكسره در این منطقه از میان رفت و دین اسلام جای آن را گرفت. در آن سده به نخستین هجوم قلموقها به دولت جغتاییان نیز در این منطقه اشاره شده است. بعدها تمام نواحی نیمه شرقی آسیای مركزی به تصرف قلموقها درآمد. در سالهای 1168-1171ق / 1755- 1758م همۀ این اراضی از جمله بشبالغ به تصرف چینیان درآمد (همو، .(III / 377