responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دائرة المعارف بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 5  صفحه : 189

برقعید


نویسنده (ها) :
سیمین محقق
آخرین بروز رسانی :
سه شنبه 20 خرداد 1399
تاریخچه مقاله

بَرْقَعید، یکی از چند شهر واقع در میان راه کاروان‌رو موصل ب نصیبین در سده‌های 3 تا 6ق/9 تا 12م. موقعیت کنونی آن را شاید بتوان مکانی در منتهى‌الیه غرب استان جزیرۀ سوریه در محل تل رُمَیلان (ﻧﻜ : EI2)، واقع در °42 طول شرقی و °36 و ´55 عرض شمالی دانست (ﻧﻜ : EI1).
برقعید در پایان سدۀ 3ق شهری بزرگ از توابع موصل در سرزمین بقعاء بوده است (ﻧﻜ : یاقوت، 1/571) و آن را یکی از شهرهای دیار ربیعه برشمرده‌اند (ابن خردادبه، 95؛ مقدسی، 137) که طایفه‌ای از تغلبیان در آنجا اقامت داشته‌اند؛ از جمله خاستگاه سیف‌الدولۀ حمدانی و خاندان تغلبی وی بوده است (ابن‌حوقل، 1/221؛ یاقوت، 1/572). برقعید میان دو شهر «بلد»، در کنارۀ دجله و «جسر» واقع بوده، و به گفتۀ ادریسی فاصلۀ آن از موصل حدود 57 میل و تا نصیبین حدود 45 میل بوده است (2/660-661؛ نیز ﻧﻜ : ابن حوقل، 1/208؛ یاقوت، همانجا).
برقعید در سدۀ 3ق شهری وسیع با برج و بارو و 3 دروازه بود. چون کاروانهای موصل به نصیبین از آنجا می‌گذشت، شهری پرجمعیت بود و تجارت در آن رونق داشت و دارای 200 دکان بود. وجود آب گوارا و زراعت گندم و جو نیز آن را به شهری خرم و آبادان بدل کرده بود (حدودالعالم، 155؛ ابن‌حوقل، 1/221؛ ادریسی، 2/661؛ یاقوت، 1/571).
در سدۀ 4ق معزالدولۀ دیلمی در نبرد با ناصرالدولۀ حمدانی، برقعید را پایگاه خود قرار داد تا از اخبار ناصرالدوله آگاه شود (ﻧﻜ : ابن‌اثیر، 8/553-554).
در اواخر سدۀ 6 و اوایل سدۀ 7ق برقعید از رونق افتاد. یاقوت از قول برخی از اهالی اطراف، علت آن را ناامنی بر اثر راهزنی مردم آنجا دانسته است (همانجا). حریری نیز در سدۀ 6ق ماجرای خطر کردن راوی داستانهای خویش و گذشتن از برقعید را شرح داده است (ص 46). کاروانهای تجاری پس از روبه‌رو شدن با کردار زشت اهالی و مشاهدۀ سرقت اموالشان، راه امن و بهتری را که از شهر باشَزّى می‌گذشت، انتخاب کردند و رونق بازرگانی از برقعید به باشزى منتقل شد و برقعید نیز روی به ویرانی نهاد تا آنجا که در اواخر سدۀ 7ق جز گروهی بی‌سر و سامان در آن باقی نماندند (ﻧﻜ : یاقوت، 1/571-572؛ قزوینی، 306-307). یاقوت برخی از راویان را به آن دیار منسوب می‌داند (1/572-573). اکنون فقط نام و ویرانه‌ای از برقعید و باشزى باقی مانده است (ﻧﻜ : تاچ، 62-64).

مآخذ

ابن‌اثیر، الکامل؛
ابن‌حوقل، محمد، صورةالارض، به کوشش کرامرس، لیدن، 1938م؛
ابن‌خردادبه، عبیدالله، المسالک و الممالک، به کوشش دخویه، لیدن، 1889م؛
ادریسی، محمد، نزهةالمشتاق، بیروت، 1409ق/1989م؛
حدودالعالم، به کوشش منوچهر ستوده، تهران، 1362ش؛
حریری، قاسم، مقامات، ترجمۀ فارسی، به کوشش علی رواقی، تهران، 1365ش؛
قزوینی زکریا، آثارالبلاد، بیروت، 1380ق/ 1960م؛
مقدسی، محمد، احسن التقاسیم، به کوشش دخویه، لیدن، 1906م؛
یاقوت، بلدان؛
نیز:

EI1;
EI2;
Tuch, F., «Erläuterungen und Berichtigungen zu orieintalischen Schriftstellern», ZDMG, 1847, vol. I.

سیمین محقق

نام کتاب : دائرة المعارف بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 5  صفحه : 189
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست