نویسنده (ها) :
علی کرم همدانی
آخرین بروز رسانی : سه شنبه 20 خرداد 1399 تاریخچه مقاله
بَبَن، یا بَوَنف ببنه، شهری کهن که میان بادغیس و هرات واثع بوده، و یکی از شهرهای سهگانۀ ناحیۀ گنج رستاق و مرکز آن به شمار میرفته است. اگرچه منابع موجود دربارۀ تاریخ ببن در دورۀ پیش از اسلام خاموشند، لیکن به طور قطع و یقین این شهر در تقسیمات کشوری دورۀ ساسانیان یکی از شهرهای کورۀ هرات از «کوست» خراسان بهشمار میرفته است (ﻧﻜ : مارکوارت 77-76). این شهر در 31ق/ 652م در زمان خلافت عثمان، به دست یزید بن سالم که از اجانب عبدالله بن کریز به ببن و کیف گسیل شده بود، گشوده شد (ﻧﻜ : بلاذری، 405). ببن در سدۀ 4ق/ 10م یکی از شهرهای گنج رستاق، از نواحی هرات، به شمار میرفته، (ﻧﻜ : ایرانیکا)، وبزرگترین شهر، مرکز و حاکمنشین آنجا بوده است. بنابر نوشتۀ جغرافیانویسان سدۀ4ق، ببن شهری آباد و دارای باغها و کشتزارهای سرسبز بوده است و آب آن از رودخانههای پرآب تأمین میشده، و خانههای این شهر از خشت و گل بوده است (ابنرسته، 173؛ اصطخری، 269؛ ابن حوقل، 441؛ مقدسی، 308). از محصولات عمدۀ این شهر، انگور بوده است که از آن دوشاب تهیه میکردهاند (ﻧﻜ : حدودالعالم، 388). ببن در شرق ناحیۀ بادغیس و یا به عبارتی دیگر در شمال غرب ناحیۀ هرات، بر سر شاهراهی که از شمال هرات به مرو میرفته، واقع بوده، و با شهر هرات دو مرحله، با کیف یک مرحله و تا مرورود 22 فرسنگ فاصله داشته است (ﻧﻜ : اصطخری، 269، 285؛ حمدالله، 179). در سدۀ 6ق/ 12م بَوَن از شهرهای ناحیۀ بادغیس به شمار میرفته، و از شهرهای دیگری در نزدیکی آن به نام بامئین به عنوان مرکز ناحیۀ بادغیس یاد شده است (سمعانی، 2/ 74)، لیکن در اوایل سدۀ 7ق یاقوت که از ناحیۀ بادغیس دیدن کرده، از دو شهر بون و بامئین (بامنج) که نزدیک یکدیگر واقع بودند، به عنوان مرکز بادغیس یاد کرده است (1/ 461، 481-482، 764) که نشان از آبادی و عمران این شهر در آن زمان دارد. پس از حملۀ مغول، ظارهراً این شهر رو به ویرانی نهاده است؛ زیرا پس از این تاریخ نامی از ببن در منابع تاریخی دیده نمیشود و تنها حمدالله مستوفی در سدۀ8ق/ 14م در بیان مسافات میان هرات تا مرو رود، به ببن نیز اشارهای دارد (همانجا). امروزه شهرهای ناحیۀ گنج رستاق همه از نقشهها ناپدید شده است و تعیین محل و یا تطبیق آن اسامی با خرابههای که اکنون دیده میشود، مشکل است؛ لیکن خرابههای بسیاری که اکنون در این سرزمین دیده میشود، از فراوانی آب و رونق آبادیهای آنجا حکایت میکند، ولی اسامی جدید آنها غیر از آن است که جغرافینویسان اسلامی در پیش از حملۀ مغول ذکر کردهاند (لسترنج، 414-413). در کتابهای انساب از منسوبان به این شهر با لقب بونی یا ببنی یاد شده است که میتوان به ابوعبدالله محمد بن بشر بونی و ابوجعفر محمد ابن علی هروی ببنی اشاره کرد (ﻧﻜ : ابن اثیر، 1/ 188؛ سمعانی، همانجا؛ یاقوت، 1/ 764).
مآخذ
ابناثیر، علی، اللباب، بیروت، دارالصادر؛ ابن حوقل، محمد، صورة الارض، به کوشش کرامرس، لیدن، 1938م؛ ابن رسته، احمد، الاعلاق النفیسة، به کوشش دخویه، لیدن، 1891م؛ اصطخری، ابراهیم، مسالک و ممالک، به کوشش دخویه، لیدن، 1927م؛ بلاذری، احمد، فتوح البلدان، به کوشش دخویه، لیدن، 1866م؛ حدودالعالم، با حواشی و تعلیقات مینورسکی، ترجمۀ میرحسین شاه، کابل، 1342ش؛ حمدالله مستوفی، نزهة القلوب، به کوشش لسترنج،لیدن، 1331ق/ 1913م؛ سمعانی، عبدالکریم، الانساب، به کوشش عبدالرحمان بن یحیێ معلمی، حیدرآباد دکن، 1383ق/ 1963م؛ مقدسی، محمد احسن التقاسیم، به کوشش دخویه، لیدن، 1909م؛ یاقوت، بلدان؛ نیز:
Iranica; le strange, G., the lands of the estern caliphate, london, 1966; marquart, J., Ērānšahr, berlin, 1901. علی کرمهمدانی