آخرین بروز رسانی :
چهارشنبه 21 خرداد 1399 تاریخچه مقاله
اَبوظَبی، یكی از امیرنشینهای
هفتگانۀ امارات متحد عربی در ساحل جنوبی خلیج فارس و همچنین
حاكمنشین آن. «ابوظبی» بر اساس افسانه، صیادی است كه در
پی آهو (ظبی) بر آن سرزمین رفته و تشنهكام در كنار شكار خود
جان سپرده است (بستانی، ۴ / ۴۱۳).
حدود و وسعت
این امیرنشین بزرگترین
واحد امارات متحد عربی است كه وسعت آن ۳۴۰‘۶۷
كمـ ۲ یا برابر ۶۷ / ۸۶٪ وسعت تمام
امارات است ( الكتاب السنوی، ۱۴). ابوظبی به طول
۴۵۰ كمـ در ساحل خلیج فارس گسترده شده است و پهنای
شمالی ـ جنوبی آن بین ۱۵۰ تا
۳۰۰ كمـ است. شرقیترین نقطۀ آن جبل علی
در مرز دوبی و غربیترین نقطۀ آن خورالعُدَید
در جنوب شرقی شبه جزیرۀ قطر است (اقتداری، خلیج فارس، ۱۵۹). حدود
جغرافیایی آن از °۲۲ و ´۵ تا °۲۳
و ´۸ عرض شمالی و °۵۱ و ´۷ تا °۵۴ دقیقه
طول شرقی است (كامران مقدم، ۲ / ۲۰).
ابوظبی از مشرق به دوبی، از
مغرب به قطر و عربستان سعودی و از جنوب به عمان (راهنمای
امارات[۱]، 135) محدود است. بخشی از وسعت خاك ابوظبی را حدود
۲۰۰ جزیرۀ كوچك و بزرگ به وجود آورده كه در مجاورت ساحل دراز آن و یا دورتر
از این جزیرهها صخرهای و بعضی دیگر شنی است
و بیشتر آنها در گذشته بندرهای طبیعی و مكانهای
مناسبی را برای صید ماهی و صدف فراهم میساختند
(بستانی، همانجا). مهمترین جزیرهها اینهاست: ۱.
ابوظبی، به وسعت ۶۰ كمـ ۲ كه پایتخت امیرنشین
نیز در آن قرار دارد؛ ۲. داس، به مساحت ۳ كمـ۲ در فاصلۀ
۱۷۰ كیلومتری شمال غرب پایتخت كه از لحاظ
صنعت نفت اهمیت فراوان دارد؛ ۳. مبرّز، كه آن از اهمیت نفتی
برخوردار است؛ ۴. صیر بنی یاس، كه در
۱۸۰ كیلومتری غرب پایتخت واقع شده و دارای
بندرگاه مهمی برای صادرات نفت است؛ ۵. سعدیات، كه در
مجاورات و در مشرق پایتخت واقع شده و دارای مركز تحقیقات كشاورزی
مهمی است؛ ۶. ام النار، كه مركز پالایشگاه مهم نفتی است (
الكتاب السنوی، همانجا؛ جناب، ۱۵۸-
۱۵۹)؛ ۷. دَلما، كه در زمانهای قدیم مركز صید
مروارید بوده است و اكنون ساكنان آن به ماهیگیری اشتغال
دارند (مسعودی، ۶۳). در این جزیره زمانی تنها
یك درخت انجیر وجود داشته، ولی اكنون وجود تصفیه خانهای
كه در روز ۰۰۰‘۲۵۰ لیتر آب تصفیه
شده فراهم میسازد، آن را به یكی از مراكز مسكونی خلیج
فارس مبدل ساخته است ( بستانی، ۴ / ۴۱۵).
محیط طبیعی ابوظنی
سواحل جنوبی خلیج فارس در
فاصلۀ بین خورالعدید در انتهای شرقی شبه جزیرۀ قطر و
رأس مُسَنْدَم در مدخل تنگۀ هرمز به طول حدود ۶۵۰ كمـ سرزمینی خشك است
كه امارتنشین ابوظبی بیشتر از دو سوم آن را اشغال كرده است (هی،
113). ابوظبی سرزمینی خشك است كه ۷۰٪ وسعت آن
را بیابان محض تشكیل داده است ( الكتاب السنوی، همانجا). زمینهای
بخش ساحلی آن كه حدود ۲٪ كل وسعت آن است، بیشتر شورهزار
و كویر از نوع معروف به «سبخه» است كه دارای بریدگیهای
فراوان و همچنین جزایر متعددی در فواصل مختلف از ساحل میباشد
(هی، 116).
در سراسر این امیرنشین
كوهستان مهمی به چشم نمیخورد، مگر در نواحی شرقی آن كه
قسمتی كه از پیشكوهها و دامنههای غربی كوههای حجر
در داخل خاك ابوظبی قرار گرفته است. در این بخش از ابوظبی وسعتی
در حدود ۸۰ كمـ در ۲۰ كمـ ناحیۀ
نسبتاً پرآب و جمعیت العین را به وجود آورده كه دارای نخلستانهای
وسیع و واحههای حاصلخیز بسیار است ( الكتابالسنوی،
همانجا؛ هی، ۱۱۸). از باریكۀ ساحلی
كه به سمت جنوب پیش رویم، تپه ماسههای متعدد و پردامنه یكی
بعد از دیگری واقع شده كه تا ۱۶۰ كیلومتری
ساحل، خشك و بایر است. در آنجا در امتداد جنوب غربی ابوظبی
مراتع ظفره و آبادیهای لیوا یا الجوا واقع شده كه از
۶۰ روستا با نخلستانهای فراوان تشكیل گردیده است (
الكتاب السنوی، همانجا). بعد از آبادیهای لیوا تپههای
شنی قرمز رنگ و عاری از گیاه تمام جنوب ابوظبی را در
برگرفته كه سرانجام به مناظر مشابه ربع الخالی در عربستان سعودی میپیوندد.
در حدود ۱۶۰ كیلومتری مشرق ابوظبی و در شمال
رشته كوهی به نام جبل هفت، واحۀ معروف بُریمی قرار
دارد كه از ۸ روستا تشكیل شده است. از این روستاها ۶ تا
متعلق به ابوظبی و ۲ تا در اختیار مسقط است (هی،
118-119). در اینجا نخلستانهای فروان و واحههای حاصلخیز
بخشی از نیازمندیهای امیرنشین را تأمین
میكند.
بریمی سالهاست كه بین
ابوظبی و عربستان سعودی متنازع فیه است و با وجود آنكه عملاً در
اختیار ابوظبی است، عربستان سعودی از ادعای خود صرفنظر
نكرده است (همانجا). عمق آب خلیج فارس در طول ساحل ابوظبی بسیار
كم و تا مسافتی دور از خشكی كمتر از ۱۰ متر است. این
بخش از خلیج كه به سكوی مروارید معروف است، از برآمدگیهای
مرجانی تشكیل شده كه روی آنها را رسوبات دوران سوم زمینشناسی
گرفته و چین خوردگی مهمی در آن به چشم نمیخورد (مستوفی،
۷).
آب و هوا
عرض جغرافیایی و
فقدان ناهمواریهای مهم و قرار داشتن ابوظبی بین صحرای
خشك عربستان و خلیج گرم فارس عوامل عمدۀ جغرافیایی
هستند كه بر آب و هوای این امیرنشین تأثیر میگذارند.
در ماههای سرد سال آثار حاشیهای منطقۀ وسیع
پرفشاری سیبری و سرمای شدید همراه با آن كه قسمت
عمدۀ خشكیهای آسیا و اروپا را تحت نفوذ خود دارد، تا سواحل
جنوبی خلیجفارس سرایت میكند. در نتیجه هوای
ابوظبی در این ماهها خنك و مطبوع و بیشتر اوقات آسمان آن صاف
است (لاریمر، II / 1431)، ولی در همین بخش از سال است كه ابوظبی
مانند سایر نواحی منطقه بارانهای ناچیز خود را از بركت
هستههای كمفشار مدیترانهای كه از شمال غربی به جنوب
شرقی در خلیج فارس در حركتند، دریافت میكند.
در ماههای گرم سال كه در ابوظبی
و دیگر سواحل جنوبی خلیجفارس از بهمن و اسفند آغاز میشود،
منطقۀ پرفشار زمستانی به سرعت عقبنشینی كرده، جای خود
را به منطقۀ كمفشار آسیایی كه مركز آن روی پاكستان است، میدهد.
در این بخش از سال هوای ابوظبی به شدت گرم میشود، ولی
آسمان آن صاف و بیابر است كه خود به بالا بودن درجۀ گرما كمك میكند.
در این ماهها باران بسیار به ندرت میبارد (گنجی،
۲۱-۲۲). بادهای ابوظبی غالباً در زمستان از
شمال غربی به جنوب شرقی همراه با هستههای كمفشار و احیاناً
بارانزای مدیترانهای است. در این ماهها بادهای
ساحلی از جنوب به شمالی یعنی از خشكی به دریا
با تناوب بیشتری میوزد. در ماههای تابستان جریانات
هوایی جنوب خلیج فارس و سواحل و نواحی مجاور آن از مقتضیات
جوی منطقۀ كم فشار پاكستان تبعیت میكند. سمت عمومی بادها نیز
از شمال غربی به جنوب شرقی است (همو، ۲۶،
۲۷).
در تابستان، ابوظبی از نواحی
بسیار گرم منطقۀ خلیج فارس است. میانگین حداكثر گرما در نیمۀ
تابستان تا °۴۸ سانتی گراد میرسد (اسعدی، ۱
/ ۲۱۰) و گرمای بالاتر از °۵۰ زیادتر
مشاهده میشود (هی، 108). اگر توأم شدن این شرایط گرمایی
را بالا بودن رطوبت نسبی (۸۵٪) در نظر بگیریم،
باید ابوظبی را از نظر زندگی انسان از جمله نواحی بسیار
دشوار و تحملناپذیر جهان بدانیم. در نواحی ساحلی ابوظبی
در تابستان رطوبت زیاد دائمی مانع اختلاف شدید بین گرمای
شب و روز میشود، ولی در واحههای مركزی و جنوبی
ابوظبی، كم بودن رطوبت، شبهای خنكتر و شرایط مساعدتری
برای زندگی فراهم میسازد. زمستانهای امیرنشین
معتدل و مطلوب است و متوسط گرمای آن از °۱۰ تا °۱۴
سانتیگراد تفاوت میكند (اسعدی، همانجا) و یخبندان در
آن مشاهده نمیشود، اما زمستان مطبوع آن بسیار كوتاه است و بر روی
هم میتوان گفت كه در این امیر نشین ۴ ماه زمستان و
۸ ماه تابستان است.
هستههای كمفشار مدیترانهای
كه بیشتر باران نواحی جنوب غربی آسیا مرهون آنهاست، به
سبب اینكه در سواحل جنوبی خلیج فارس به موازات ساحل یعنی
از شمال غربی به جنوب شرقی میوزند و همچنین به علت كمعارضه
بودن نواحی ساحلی، كمتر باران ایجاد میكنند و در نتیجه
باران ابوظبی بسیار كم است و میزان متوسط آن از ۲۵
میلی متر در داخل تا ۱۲۵ میلیمتر در
سواحل بیشتر نیست (همانجا). وجود این باران مختصر منحصر به
دفعات و روزهای اندك در نیمۀ سرد سال است، اما چنانكه طبیعت
مناطق صحرایی است، همین مقدار كم ممكن است به صورت رگبارهای
شدید كوتاه مدت باشد كه اغلب به جاری شدن سیل در وادیها و
خرابی و ویرانی در واحهها و سرانجام فرسایش شدید
خاك منتهی میگردد. در چنین شرایطی، كمآبی و
خشكی در ابوظبی پدیدهای معمولی و عادی است
(همانجا).
پوشش گیاهی و حیات حیوانی:
كمی باران و شوری خاك مخصوصاً در نواحی پستتر این امارت،
مانع از بروز پوشش گیاهی قابل توجه میشود. گیاهان صحرایی
از قبیل انواع اقاقیا، انواع گز، سَمْر، اَرطى و همچنین نباتات
پیازدار از انواع قوفا و انواع خار مانند خارشتر و غاف یا كهور به
ندرت در ابوظبی میروید. در واحههای شرقی و جنوبی
و مخصوصاً در منطقۀ العین خرما به مقادیر معتنابهی به دست میآید
(دانیلز، 1). در سالهای اخیر برنامههای ایجاد جنگل
مصنوعی در اطراف تپههای شنی ناحیۀ لیوا به
اجرا درآمده است. در بعضی بخشهای ساحلی ابوظبی گیاهان
مردابی از نوع مانگرو[۲] دیده میشود (ماستین، 135).
در بیابانهای ابوظبی انواع مختلف آهو، بز وحشی، شغال،
روباه، خرگوش، موشهای بزرگ، سوسمار و عقرب زندگی میكنند. كبك،
تیهو، هوبره و بلدرچین از جمله پرندگان بومی این سرزمین
به شمار میروند (لاریمر، II / 1388). افزودن بر این، انواع
پرندگان مهاجر در فصول سرد سال در سواحل آن به چشم میخورد (بستانی،
۴ / ۴۱۵).
جمعیت
تا قبل از پیدا شدن نفت در سرزمین
ابوظبی (اواخر دهۀ ۱۹۵۰ م) این امیرنشین از نواحی
بسیار كم سكنۀ جهان بود كه جمعیت نسبی آن از یك نفر در هر ۳
كمـ۲ تجاوز نمیكرد. تنها محل سكنای دائم در طول ساحل چند صد كیلومتری
ابوظبی همانا روستای ابوظبی بود (هی، 113). از جمعیت
آن در گذشته اطلاع صحیحی در دست نیست، ولی آن ار از
۲۰ تا ۳۰ هزار نفر برآورد كردهاند كه حدود
۰۰۰‘۸ نفر آن در خود ابوظبی سكنی داشتند
(اقتداری، خلیج فارس، ۱۵۹). بلافاصله پس از كشف نفت
و آغاز دوران رونق اقتصادی در ابوظبی هجوم مهاجران خارجی به این
منطقه آغاز شد. ظرف ربع قرن اخیر این هجوم بلاانقطاع ادامه یافته
است. در حال حاضر سكنۀ امارات متحدعربی، از جمله ابوظبی از نظر تركیب قومی
آمیزهای از نژادهای مختلف است كه درنتیجۀ
مهاجرپذیری و رونق اقتصادی به وجود آمده است. ابوظبی
احتمالاً مانند امارات متحدعربی یكی از كشورهای استثنایی
جهان است كه در حدود ۷۵٪ جمعیت آن را مهاجران خارجی
تشكیل میدهند و ایرانیان، در میان مهاجران، نقش
اقتصادی و سازندۀ مهمی برعهده دارند. عنصر عرب بومی ابوظبی كه
۱۰٪ جمعیت را به وجود میآورد، از عدنانیهای
شمال عربستان است. عربهای غیربومی كه بیشتر كارمندان اداری
و دولتی را تشكیل میدهند، بیشتر فلسطینیها،
مصریها، لبنانیها و عراقیها هستند. وجود عدهای از سیاهان
افریقایی یادآور روزهایی است كه در سدههای
۱۸ و ۱۹ م بردهفروشی در سواحل ابوظبی رونق
داشته است (همو، ۲۱۳). در ۱۹۸۴ م جمعیت
ابوظبی ۰۰۰‘۵۳۷ تن بوده كه جمعیت
نسبی آن را از یك نفر در ۳ كم۲، به ۷ نفر در كم۲
رسانده است ( فیشر[۳]، 562).
دین
دین عمومی در ابوظبی
اسلام و مذهب رایج طریقۀ مالكی است، ولی پیروان مذهب شیعه قابل ملاحظهاند
(جناب، ۱۵۹). امروز بیشتر مسلمانان كه ۷ /
۹۶٪ جمعیت این امیرنشین را تشكیل
میدهند، سنی مالكی هستند، ولی عدهای اباضی
و وهابی نیز در این سرزمین زندگی میكنند. پیروان
فرق مختلف مسیحی مقیم امارت كه قریب به اتفاق آنان از
مهاجرانند، در سایۀ رفق و مداری مسلمانان آزادانه زندگی میكنند و مجازند
كلیساها و هیأتهای تبلیغی و مدارس مخصوص خود را
داشته باشند (اسعدی، ۲۱۴-۲۱۵).
زبان
زبان رسمی مردم عربی است كه
به عربی رایج در عربستان و عراق نزدیكتر است، ولی با عربی
متداول در مصر و لبنان تفاوت دارد. زبان انگلیسی در میان قشر
نخبه و دستاندكار امور بازرگانی و حكومتی معمول است و در مدارس
متوسطه هم به عنوان زبان دوم تدریس میشود. سكنۀ ایرانی
كه عدۀ آنان تا ۲۰٪ جمعیت امیرنشین میرسد
(میریان، ۱۷۱)، به فارسی و مهاجران هندی
و پاكستانی به زبانهای خود تكلم میكنند و مدارسی مخصوص
به خود دارند (اسعدی، ۲۱۴).
تاریخ
دربارۀ سواحل جنوبی
خلیج فارس در ایام باستان اطلاع چندانی در دست نیست. كشفیات
محققان باستانشناسی موزۀ آرهوس[۴] (دانمارك) در ۱۹۵۳ م در طول كرانۀ جنوبی
خلیجفارس از كویت تا ابوظبی، ملل ساخته است كه بحرین
مركز اصلی و حدفاصل و رابط بین دو تمدن سومری و هندی قدیم
بوده است (اقتداری، آثار شهرهای باستانی،
۹۲۵). گروه باستانشناسان دانماركی در جزیرۀ امالنار،
همچنین در خاك بریمی و در منطقۀ هیلی
به كشفیات قابل ملاحظهای از عصر حجر نائل آمده و مقداری اشیا
از دوران فلز پیدا كردهاند. در امالنار ۴ سطح زندگی در تپهای
كشف شده كه احتمالاً یكی از سطوح آن با قبور و تلهای مقابر بحرین
هم دوره است (همان، ۱۰۰۱). ظروف سنگی و نقاشی
شدۀ بهدست آمده در امالنار را مربوط بر هزارۀ دوم ق.م
دانستهاند (همان، ۱۰۱۰).
در مطالعۀ تاریخ
ابوظبی تلاشهای بسیار مهم و مؤثر طایفۀ آل نهیان
را در تثبیت اوضاع اجتماعی و محفوظ داشتن پارهای روابط قومی
نباید از نظر دو داشت (جناب، ۱۶۰). این طایفه
یكی از طوایف بنی یاس است كه در نواحی جنوب
شرقی شبه جزیرۀ عربستان پراكنده است. رئیس اولین دستۀ آل نهیان
كه بنیانگذار ابوظبی فعلی به شمار میرود، ذیاب بن
عیسی آل نهیان (النهیان) نام داشت و اهمیت او در این
بود كه فرزند ارشدش به نام شیخ شخبوط اولین حاكم ابوظبی حدود
۲۳ سال از ۱۷۹۳ تا
۱۸۱۶ م
(۱۲۰۷-۱۲۳۱ ق) بر افراد آلنهیان
حكومت كرد. نفوذ و قدرت آل نهیان روزبهروز فزونی یافت تا جایی
كه این طایفه عملاً بر تمام طوایف بنی یاس فرمانروای
پیدا كرد. مركز اصلی افراد بنی یاس ظفره در
۱۶۰ كیلومتری جنوب بندر ابوظبی واقع بود و با
وجود استقرار طایفۀ آل نهیان در ابوظبی بیشتر سران طوایف بنییاس
در ظفره زندگی میكردند. در اوایل سدۀ
۱۹ م یعنی در زمان حكومت شخبوط بن ذیاب خاندان سعودی
عربستان بر فشارها و تجاوزات خود نسبت به افراد بنی یاس كه سنی
مالكی بودند، افزودند و بنی یاس كه تاب مقاومت در مقابل تجاوزات
سعودیها را نداشتند، به مسقط و عمان كه در آن زمان در حوزۀ
استعمار انگلیس قرار داشت، نزدیك شدند (همو، ۱۶۰،
۱۶۱، حاشیه) و به تدریج در گروه معاقدین
قراردادها و موافقتنامههای مخصوص با انگلیس قرار گرفتند (همو،
۱۶۲). بعد از شیخ شخبوط بن ذیاب ۱۱ تن
از اولاد و اعقاب او بر ابوظبی حكومت كردند كه نام و مدت حكومت هر یك
از جدول زیر نشان داده شده است.
در زمان حكومت شیخ خلیفه بن
شخبوط اختلافات طایفهای بین طایفۀ حاكم و طایفۀ دیگری
از بنی یاس به نام بوفلاسه بالا گرفت و منجر به مهاجرت افراد طایفۀ اخیر
به دوبی گردید. در همان زمان مسألۀ بریمی
به صورت یك مسألۀ مورد اختلاف بین حكام ابوظبی و طایفۀ بنییاس
و وهابیهای عربستان سعودی درآمد كه تا ۱۰۰
سال ادامه پیدا كرد. از جمله حكام معتبر و با نفوذ آل نهیان كه توانست
آرامش و امنیت را بین طوایف بنی یاس برقرار سازد و
قلمرو ابوظبی را در حدود جغرافیایی امروز آن وسعت بخشد، شیخ
زائد اول، ملقب به زائد بزرگ بود كه ۵۴ سال با قدرت بر ابوظبی
حكومت كرد و در ۹۰ سالگی كه دار دنیا را وداع گفت، ابوظبی
را به صورت شیخنشینی مقتدر و مستحكم به اولاد خود سپرد. او
روابط نزدیكی با مظفرالدین شاه برقرار كرد و نمایندگانی
با هدایا بین آنان مبادله شد، ولی انگلیسیها كه از
توسعۀ این روابط دلخوش نبودند، پا در میان گذاشته، شیخ را از
ادامۀ نزدیكی با دربار ایران منع كردند (همو،
۱۶۴-۱۶۵). پس از مرگ شیخ زائد بزرگ،
۴ نفر از فرزندان او هر یك به مدت كوتاهی بر ابوظبی حكومت
كردند (مجموعاً ۱۹ سال). بعد از آنان حكومت ابوظبی به دست شیخ
شخبوط بن سلطان، یكی از نوادگان شیخ زائد بزرگ رسید
(۱۹۲۸ م). در زمان حكومت او صید مروارید كه
منبع درآمدی برای مردم ابوظبی بود، از میان رفت و ابوظبی
با بحران اقتصادی شدیدی مواجه شد.
شیخ شخبوط بن سلطان حاكمی
مقتدر و با اراده بود. او از مداخلۀ دیگر شیوخ در ابوظبی ممانعت به عمل آورد و با دولت ایران
روابط حسنه برقرار كرد، ولی بینهایت ممسك و طماع بود و همینكه
در زمان حكومت خود، اول بار در آمدهای سرشار نفتی را به جنگ آورد، از
صرف آنها در راه پیشرفت شیخنشین و تعالی مردم آن مضایقه
كرد. سرانجام پول دوستی و امساك فراوان، كار او را به جایی رسانید
كه در تابستان ۱۹۶۶ م سران خاندان آل نهیان دور هم
گرد آمده، او را خلع كردند و برادرش شیخ زائد بن سلطان را كه حكومت ولایت
بریمی را برعهده داشت، به شیخی و در واقع به حكومت ابوظبی
برگزیدند (همو، ۱۶۶-۱۶۷). شیخ
شخبوط مخلوع با عیال و اولاد و شماری از خدمۀ خود به ایران
مهاجرت كرد و خرمشهر را برای اقامت دائمی برگزید و یكی
از مهمانخانههای آن شهر را به صورت دربست اجاره كرد و در آن مقیم شد؛
او پس از چندی به بیروت مهاجرت كرد (همو، ۱۶۸)، ولی
دوباره با موافقت شیخ زائد به ابوظبی بازگشت و در قصری در العین
اقامت گزید (مسعودی، ۶۱).
ابوظبی در حكومت شیخ زائد
پس از به حكومت رسیدن شیخ
زائد بن سلطان، ابوظبی دستخوش تغییرات بزرگی در سیستم
حكومت و همچنین در رشد اقتصادی گردید. در زمینۀ حكومت
میتوان گفت كه سیستم اتوكراتیك و استبداد سنتی به نوعی
دموكراسی و حكومت قانونی گرایش پیدا كرده است و با وجود
آنكه هنوز حكومت خاص خاندان آل نهیان باقی است و تقریرات حاكم
جای قانون را میگیرد، ادارات و سازمانهای متعددی
برای ادارۀ امور حكومتی به وجود آمده و در تمام موارد سیستم مشاوره در
رتق و فتق این امور رواج یافته است (جناب، ۱۷۲).
شیخ زائد ۲۸ واحد
اداری یا در واقع ۲۸ وزارتخانه برای ادارۀ امور
ابوظبی دایر كرد، ولی چون به اندازۀ كافی
كارمند واجد شرایط و مجرب در اختیار نداشت، اتباع فلسطینی،
اردنی، عراقی، مصری، بحرینی و همچنین انگلیسی
را به كار گرفت. در عین حال باید یادآور شد كه مقامهای عالی
حكومتی در دست اعضای خاندان آل نهیان است كه بر عموم سازمانهای
اداری و مردم نظارت دارد (همو، ۱۷۴). بنابر سنن خانوادگی
آل نهیان بعد از شیخ زائد میبایست برادر كوچكتر وی،
شیخ سلطان به حكومت میرسید، ولی چون او به بهانۀ
سالخوردگی، فرزندش خلیفه بن سلطان را به جای خویش معرفی
كرده بود، شیخ زائد او را به عنوان قائم مقام همیشگی خویش
برگزید و فرزند خود خلیفه بن زائد را به ولیعهدی منصوب
ساخت و روز انجام این امر (۲۱ آوریل
۱۹۶۹) را تعطیل رسمی اعلام كرد (همو،
۱۷۳).
اوضاع اقتصادی
اعراب ساكن ابوظبی قرنها از طریق
صید مروارید و ماهی و نیز شتر چرانی و گلهداری
و تولید مقدار ناچیزی خرما و مركبات در واحههای سرزمین
خود و احیاناً از راه حمل و نقل دریایی و بردهفروشی
امرار معاش میكردند. صید مروارید بزرگترین منبع درآمد و
مهمترین مشغلۀ اقتصادی آنان به شمار میرفت. بنابر اطلاعات موجود، در سالهای
اول قرن حاضر میلادی شیخ نشین ابوظبی
۴۱۰ قایق صید مروارید داشته كه بیشتر
آنها در روستای ابوظبی متمركز بوده و شیخ از این قایقها
سالانه حدود ۰۰۰‘۶۰ دلار عوارض دریافت میكرده
است. افزون بر این ابوظبی دارای ۱۰ كشتی دریارو
بوده كه در طول ساحل از مسقط تا بحرین و بصره و بندرلنگه رفت و آمد میكردهاند
(لاریمر، II / 408-409). در همان زمان ۷ قایق بین اوظبی
و زنگبار به تجارت برده اشتغال داشته است ( تاریخ، ۱۹۴).
ابوظبی قبل از
۱۹۶۶ م از خود واحد پول رایجی نداشت و كلیۀ
معاملات تجاری در داخل منطقه بر مبنای روپیۀ هندی
و ریال قطر و دوبی و بحرین انجام میگرفت، ولی در
۱۹۶۶ م ابوظبی دینار بحرینی را
به عنوان پول رسمی امارت برگزید (جناب، ۱۷۵).
چنانكه گفته شد، در
۱۹۲۸ م صید مروارید كه تنها كالای با
ارزش تجاری و منبع درآمد بسیاری از ساحلنشینان ابوظبی
بود، بر اثر توسعۀ تولید مروارید پرورشی در ژاپن و راه پیدا كردن
آن به بازارها (دانیلز، 37) از میان رفت و مردم ابوظبی مانند دیگر
ساكنان سواحل جنوب خلیج فارس دچار بحران اقتصادی شدیدی
شدند كه روزگار سیاهی در پی داشت و مدت ۳۰ سال به
طول انجامید.از آن ایام بحرانی عناصر فعال ابوظبی برای
كسب روزی به نواحی دیگر خلیج مهاجرت میكردند.
در ۱۹۵۹ م
اكتشافات نفت در ابوظبی آغاز گردید و ۳ سال بعد اولین
محمولۀ نفت خام امیرنشین به بازارهای جهان راه یافت و
فصل جدیدی در تاریخ و حیات اقتصادی و اجتماعی
مردم به وجود آورد كه در ربع قرنی كه از آن زمان گذشته، ابوظبی را به
غنا و ثروت رسانده است (اسعدی، ۱ / ۲۲۴؛ جناب،
۱۶۶-۱۶۷). در ۱۹۶۸ م
شیخ زائد اقدام به اجرای اولین برنامۀ پنج سالۀ
اقتصادی كرد. هدف اصلی این برنامه بالا بردن سطح زندگی
مردم و توسعة اقتصادی ابوظبی در زمینه های مختلف بود.
كشاورزی
كمی باران و كمآبی توأم
با شوری و صحرایی بودن خاك ابوظبی اقدام به هرگونه كشاورزی
تجاری را بدان گونه كه در ممالك دیگر متداول است، تقریباً غیرمقدور
میسازد. با اینهمه، ضرورت موجب شده است كه حكومت ابوظبی به رغم
وضع نامساعد طبیعی نسبت به اجرای طرحهای كشاورزی با
استفاده از روشهای جدید آبیاری به مقیاس محدودی
اهتمام ورزد و بخشهایی از سرزمینهای بیآب و علف را
به مزارع سرسبز و حاصلخیز غلّه مبدل سازد ( الكتاب السنوی،
۸۲). اینگونه طرحها بیشتر در حومۀ پایتخت
و در نواحی العین در مشرق و ظفره در داخل ابوظبی كه منابع آب بیشتری
دارند، همچنین در طول لولههای انتقال آب به موقع اجرا گذاشته شده
است. در نتیجه ابوظبی مقداری از غلات و میوه ها و سبزیجات
مورد نیاز خود را كه بیشتر آنها را از ایران وارد میكند،
از مزارع و باغ و بستانهای محلی به دست میآورد.
پیشرفت در كشاورزی موجب پیدایش
مركزی برای تحقیقات كشاورزی با عنوان مركز تحقیقات
مناطق خشك (دانیلز، ۵) در جزیرۀ سعدیات
(نزدیك ساحل ابوظبی) گردید. این مركز از همكاری
دانشگاه آریزونا كه در كشاورزی صحرایی تبحّر دارد،
برخوردار شد (مسعودی، ۶۲). در این مركز آب مورد نیاز
از یك دستگاه عظیم تبدیل آب شور به شیرین فراهم میگردد
و مقادیر زیادی انواع سبزی و ترهبار در دهها گلخانۀ تهویه
شده، پرورش یافته، به بازارهای ابوظبی عرضه میشود. در
راه ازدیاد فضای سبز تلاش مداومی اعمال گردید، چنانكه در
طول شاهراه بین ابوظبی و العین بالغ بر
۷۰۰‘۱ جریب جنگل كاری شده است ( اسیز[۱]،
73). توسعۀ روزافزون امكانات كشاورزی نوین ابوظبی را میتوان
از ازدیاد زمینهای زراعی بین سالهای
۱۹۷۳ و ۱۹۷۹ م كه در جدول زیر
نشان داده شده است ( الكتاب السنوی، همانجا)، استنباط كرد:
فرآوردههای كشارزی ابوظبی
كه در ۱۹۷۷ م برابر با
۰۱۲‘۲۶ تن به بهای
۰۰۰‘۴۶۰‘۴ درهم بوده در
۱۹۷۹ م به ترتیب به
۰۲۲‘۴۵ تن و
۰۰۰‘۲۴۳‘۷۲ درهم افزایش یافته
است (همان، ۸۴) كه خود روند سریع توسعۀ كشاورزی
را نشان میدهد.
صنعت
در برنامههای ۵ سالۀ ابوظبی
همواره بخش قابل ملاحظهای از اعتبارات عمرانی به ایجاد واحدهای
صنعتی تخصیص داده شده است. در نتیجۀ اجرای این
برنامه، در ۱۹۷۹ م یازده كارخانۀ دولتی
مهم در ابوظبی مشغول بهرهبرداری بوده كه هزینۀ بهرهبرداری
از مجموع آنها بالغ بر ۸ / ۷۴۱‘۲ میلیون
درهم بوده است. این كارخانهها عبارت بودند از كارخانۀ لولۀ پلاستیك
در مصفح، تولید گاز مایع در داس، تولید گاز مایع و پالایشگاه
در امالنار، سیمان در العین، آجرپزی در ساد، كود شیمیایی
و كیسهسازی در مصفح، آسیا و سیلوی غله در ابوظبی،
فلزكاری در مصفح و آجر سیمانی (همان، ۷۷). بیشتر
كارخانههای ابوظبی در شهر صنعتی رویس كه در
۲۵۰ كیلومتری غرب ابوظبی واقع است و در مارس
۱۹۸۲ به وسیلۀ شیخ
زائد افتتاح شده، گرد آمده است (میدل ایست[۲]، 751).
نفت در ابوظبی
اكتشافات نفت در ابوظبی اول بار
در ۱۹۳۵ م آغاز شد. در آن سال شركت امتیازات نفتی[۳]
بدین منظور به وجود آمد. در اواسط ۱۹۴۹ م مجدداً
فعالیت اكتشافی در رأس الصدر آغاز گردید و در
۱۹۵۲ م چاههای دیگری در طریف حفر
شد، اما نفت استخراجی به اندازهای نبود كه بتوان صادر كرد ( بستانی،
۴ / ۴۱۵). از این رو در
۱۹۵۶م كاوشهای دیگر آغاز شد. در
۱۹۵۹ م منابع زیردریایی قابل
توجهی در اطراف جزیرۀ داس كشف گردید و در ۱۹۶۲ م اولین
تانكر نفتكش،محصول نفت این امیرنشین را از جزیرۀ داس
به بازارهای جهان حمل كرد. در آن سال جمعاً
۰۰۰‘۸۰۰ تن نفت در ابوظبی استخراج شد،
ولی تولید نفت به سرعت افزایش یافت و هر سال بیشتر
از سال پیش پول و ارز و ثروت و امكانات توسعۀ اقتصادی
و اجتماعی برای این امارت فراهم ساخت (جناب،
۱۸۰). افزایش تولید نفت میان سالهای
۱۹۶۳ و ۱۹۷۳ م؛ مخصوصاً در دو سه
سال اول این دوره، حالت جهشی داشت، چنانكه در
۱۹۶۳ م، ۲۰۴٪ و سال بعد ۵
/ ۲۷۸٪ نسبت به سال قبل افزایش نشان میداد،
ولی از آن سال به بعد سطح افزایش تولید در حدود
۲۰٪ نگه داشته شد.
تا ۱۹۷۴ م
شركتهای متعدد آمریكایی و اروپایی دست اندكار
استخراج (دانیلز، 38) و صدور نفت ابوظبی بودند. در آن سال شركت ملی
نفت ابوظبی برحسب قراردادهای همكاری و مشاركت،
۶۰٪ از سهام شركتهای نفتی فعال در ابوظبی را
به دست آورد. با این اقدام حكومت، مرحلۀ تازهای
در تولید نفت آغاز شد و دولت سیاست محدود ساختن تولید را به
منظور جلوگیری از بهرهبرداریهای بیرویه در
پیش گرفت. در اكتبر ۱۹۷۴ تولید روزانه را از
۷ / ۱ میلیون یشكه به ۳۲ / ۱ میلیون
تقلیل داد. از آن پس تنها نوسانات جزئی برحسب بازار نفت در تولید
بروز میكرد. بار دیگر در سالهای ۱۹۷۸
و ۱۹۷۹ م میزان روزانه در ۴۶ / ۱
میلیون یشكه تثبیت شد ( الكتاب السنوی،
۶۰)، ولی در نتیجۀ بروز جنگ بین ایران و
عراق و بازتاب آن در بازارهای نفتی جهان، تولید ابوظبی به
منظور مقابله با شرایط جدید بازارها افزایش پیدا كرد.
ابوظبی در نوامبر
۱۹۶۷ به عضویت اوبك درآمده و از همان سال نقش فعالی
در آن سازمان داشته است (روحانی، ۱۰۸؛ مدنی،
۱۸۱). هم اكنون ۵ منطقۀ نفتی
مهم در ابوظبی در حال بهرهبرداری است كه ۳ منطقۀ آن
در دریا و ۲ تا در خشكی واقع شده است، بدین قرار:
۱. منطقۀ دریایی
ام الشیف در ۱۲۵ كیلومتری ساحل و
۳۲ كیلومتری مشرق جزیرۀ داس كه نفت آن
از طریق لولههای زیردریایی به داس منتقل میشود.
در این جزیره نه فقط مخازن عظیم برای انبار كردن، بلكه
تسهیلات فنی فراوان برای بارگیری نفت به وجود آمده
و فرودگاهی نیز دائر شده است.
۲. منطقۀ زاكوم كه آن نیز
در دریا و در امتداد شمال غربی شهر ابوظبی واقع شده است. محصول
نفت این منطقه نیز به جزیرۀ داس منتقل میگردد.
۳. منطقۀ فتح یا
فتا كه در ۸۸ كیلومتری شمال ابوظبی و شمال شرقی
امالشیف در دریا واقع شده است.
۴. منطقۀ مُربان یا
باب در ۴۰ كیومتری جنوب ساحل كه نفت آن به بندر طریف
منتقل میگردد.
۵. منطقۀ بوحصار در
حدود ۶۰ كیلومتری جنوب ساحل كه نفت آن به جبل ظنه منتقل میگردد
( بریتانیكا، I / 38؛ نك : نقشه). در ۱۹۸۴ م
در جمیع مناطق فوق ۸۴ چاه فعال با عمق متوسط
۶۰۵‘۹ پا وجود داشته است («بولتن آماری
اوپك[۴]»، 41).
منابع نفتی ابوظبی را بالغ
بر ۳۷۱‘۴۰ میلیون بشكه برآورد كردهاند
كه در دهۀ ۱۹۷۰ م سالانه ۵۱۰ میلیون
بشكۀ آن استخراج شده است ( بریتانیكا، همانجا). علاوه بر این،
ابوظبی دارای منابع سرشار گاز طبیعی است كه به موازات نفت
استخراج میشود و سالانه مبالغ گزافی ارز خارجی برای امیرنشین
تأمین میكند. منابع نفت و گاز ابوظبی از طریق مشاركت به
وسیلۀ شركتهای متعدد آمریكایی و اروپایی
استخراج و پس از انتقال به ترمینالهای نفتی از طریق لولهكشیهای
عظیم، برای فروش به وسیلۀ تانكرهای غول پیكر به
بازارهای جهان حمل میشود. شبكۀ لولهكشیهای نفت و
گاز در جدولهای صفحۀ بعد نشان داده شده است («بولتن آماری اوپك»، 111-116).
حمل و نقل
تا قبل از استخراج و صدور نفت، حمل و
نقل بار و مسافر در ابوظبی بیشتر به طرق سنتی یعنی
به وسیلۀ كاروانهای شتر و از راههای مالرو انجام میشد و ارتباط
بین خاك اصلی و جزایر متعددی كه مركز صید مروارید
و صدف بود، از طریق قایقها و كشتیهای كوچك محلی
صورت میپذیرفت، ولی بعد از آن زمان شبكههای مختلف
ارتباطی به سرعت به وجود آمد و توسعه یافت.
مهمترین راههای موجود، راه
سراسری امارات متحده عربی است كه از العدید در مرز قطر آغاز
شده، به عمان منتهی میگردد. بخش عمدهای از این راه به
موازات ساحل ابوظبی امتداد مییابد. این راه از العدید
به جبل الظنه و رویس و از آنجا به طریف متصل میشود. از طریف
به شهر ابوظبی و از آنجا به مرز دوبی، جاده آسفالته و عریض است.
راه مهم دیگر ابوظبی جادۀ عریض و آسفالتهای
است كه به موازات لولهكشی آب كشیده شده است و شهر ابوظبی را به
العین و بریمی متصل میسازد. سومین راه مهم ابوظبی
جادهای است كه از نقطه شاخهای از آن در امتداد جنوب غربی به
بوحصا و شاخۀ دیگری در امتداد جنوب به اَلماریه و نواحی
نسبتاً پر جمعیت لیوا یا الجوا و بطین و ظفره منتهی
میگردد (نک : مقشه؛ ماستین، 138). از این راهها شعبههای
چندی به همه طرف كشیده شده و ارتباط بین نواحی مركزی
را با وسائط نقلیۀ موتوری مقدور میسازد. ارتباط دیگر نواحی داخلی
از طریق راههای كاروانرو و قافلههای شتر تأمین میگردد.
حمل و نقل انواع محصولات نفتی،
شبكۀ پیچیدهای از راههای دریایی
به وجود آورده است كه بنادر ابوظبی و جبل الظنه و رویس را به دنیای
خارج مربوط میسازد. صرفنظر از این بنادر لنگرگاههای مهمی
در جزائر صیربنی یاس، داس و مبرّز به منظور جابهجا كردن
فرآوردههای نفتی ایجاد شده است. ارتباط بین جزائر متعدد
واقع در آبهای ابوظبی از طریق قایقهای كوچك و بزرگ
موتوری (لنج) یا بلمهای محلی صورت میپذیرد.
غیر از فرودگاه عظیم ابوظبی (نک : ابوظبی، شهر) كه در مسیر
پروازهای بینالمللی قرار دارد، فرودگاههای چندی در
العین، طریف، بوحصا در جزائر داس و صیربنی یاس تأسیس
شده است (نک : نقشه؛ مبدل ایست، 765).
سیاستها و مؤسسات مالی
ابوظبی
سرازیر شده مبالغ هنگفتی
ارز خارجی كه نتیجۀ مستقیم صدور نفت ابوظبی بود، ایجاد بانكها و مؤسسات
مالی و شركتهای بیمه و كشتیرانی و پیمانكاریهای
فراوانی را به دنبال داشت. بعد از آنكه این كشور دینار بحرینی
را در ۱۹۶۶ م به عنوان پول رسمی و رایج پذیرفت،
حاكم ابوظبی در ۱۹۶۸ م به موجب فرمانی بانك
ملی ابوظبی را با سرمایهای برابر با یك میلیون
دینار بحرینی ایجاد كرد. در سالهای بعد بانكهای
دیگری مانند شعبۀ بانك عثمانی، انگلیس در خاورمیانه، ایسترن، یونایتد،
ملی دوبی، عرب، بانك ملی ایران و بانك صادرات ایران
در این امارت به فعالیت پرداختند (جناب، ۱۷۷-
۱۷۸). صندوق رشد و توسعۀ اقتصادی عربی ابوظبی
در ۱۹۷۱ م به وسیلۀ شیخ
زائد تأسیس گردید. این صندوق در ۱۹۷۴ م
كمكهای خارجی خود را آغاز كرد. در پایان
۱۹۸۰ م جمع وامهای اعطایی این
صندوق به ۳۳۳‘ ۳ میلیون درهم بالغ گردید
كه از طریق ۷۳ طرح در زمینههای توسعۀ
كشاورزی، ماهیگیری، مواصلات، حملونقل، الكتریسیته،
خانهسازی و صنعت در ۳۴ كشور عرب و آسیایی و
افریقایی انجام یافته بود. صندوق توسعۀ
اقتصادی ابوظبی علاوه بر طرحهایی كه رأساً به موقع اجرا میگذارد،
كمكهای گستردهای به مراكز اعتباری بینالمللی از
قبیل صندوق ویژۀ اوپك، صندوق عربی توسعۀ اقتصادی و اجتماعی، بانك
عربی رشد افریقا، صندوق عربی پول، صندوق بینالمللی
گسترش كشاورزی و همچنین برنامههای توسعۀ اقتصادی
سازمان ملل به عمل میآورد ( الكتاب السنوی، ۴۶،
۴۷).
فرهنگ و بهداشت
در ابوظبی به بالا بردن سطح خدمات
اجتماعی توجه مخصوص معطوف شده است. در اولین برنامۀ
۵ سالۀ اقتصادی، ۵ / ۳۴ میلیون دینار
بحرینی به امور بهداشت و فرهنگ و خانهسازی تخصیص یافت
(جناب، ۱۸۵). در اجرای این برنامه، عدۀ بسیاری
معلم از مصر و لبنان و دیگر كشورهای عربی زبان به ابوظبی
فراخوانده و به كارهای آموزشی گمارده شدند. در نتیجه شمار دانشآموزان
در ۱۹۶۸ م به ۹۳۷‘۴ نفر بالغ گردید.
با وجود این در ۱۹۶۹ م نسبت افراد باسواد در این
امارات از ۲٪ بیشتر نبوده است (همو،
۱۸۲-۱۸۳). از دیگر اقدامات فرهنگی
آن سالها اعزام ۱۵۰ نفر در دانشگاههای لندن سرگرم ادامۀ تحصیل
شدند (همو، ۱۸۳).
در امیرنشین ابوظبی
۶ بیمارستان (بدون احتساب بیمارستانهای نظامی) وجود
دارد: بیمارستانهای مركزی، جزیره و كورنیش در شهر
ابوظبی (با ۲۷۷‘۱ تخت و ۲۷۷ پزشك
و ۲ دندانپزشك و ۶ داروساز) و ۲ بیمارستان در العین
و نیز بیمارستانی در ساد كه جمعاً دارای
۸۲۸ تخت هستند ( الكتاب السنوی، ۱۱۴).
شهر ابوظبی
پایتخت امیرنشین
ابوظبی و پایتخت موقت امارات متحد عربی واقع در ساحل جنوبی
خلیجفارس، در جزیرهای به همین نام در °۲۴ و
´۲۹ عرض شمالی و °۵۴ و ´۲۲ طول شرقی
با جمعیتی در حدود ۰۰۰‘۵۲۰ نفر
(برآورد ۱۹۸۲ م: امارات، ۳؛ EI2,
I / 166).
چهرۀ طبیعی
ابوظبی در ضلع مشرف به دریا
از جزیرهای مثلث شكل و بیعارضه كه به وسیلۀ تنگۀ باریكی
به نام المقطع از خاك اصلی جدا شده، بنا شده است. جزیره دارای
منظرهای كاملاً صحرایی و خشك و عاری از گیاه است
كه در هر شبانهروز دوبار هنگام مد سواحل آن را آب میگیرد . اطراف دو
خور بزرگ به نام البطین و لفان كه به ترتیب در جنوب و شمال شرقی
آن قرار دارند، زیر آب فرو میروند (جناب، ۱۹۹؛
دانشنامه).
سیمای شهر
در اوایل سدۀ حاضر
(۱۹۰۶ م)، ابوظبی دهكدهای بود در حدود
۵ / ۲ كیلومتری ساحل شمالی جزیره و در فاصلۀ
۱۴۰كیلومتری جنوب غربی شارجه كه شامل كلبههایی
حصیری با چند بنای سنگی و شماری نخل خرما بوده و در
حواشی آن بازار سوداگران هندی قرار داشته است. در آن زمان آب مشروب
دهكده بیشتر با وسایل ابتدایی از دوبی تأمین
میشده است (لاریمر، II / 410) و اغالب ساكنان دهكده از راه
صید مروارید و صدف امرار معاش میكردند و ارتباط بازرگانی
آنان به خصوص به هندوستان بوده است (همو، II / 1439).
در اواسط سدۀ حاضر تغییر
محسوسی در سیمای ابوظبی به وجود نیامد. مورخان و بیشتر
جغرافیدانان آن را كم و بیش به همان حالت ۵۰ سال پیش
وصف كردهاند. در ۱۹۶۰ م شمار دكانهای ابوظبی
را ۱۰۰ واحد برآورد كردهاند. در آن زمان اثری از اصول
شهرسازی و خدمات عمومی وجود نداشته و آب مشروب اهالی كماكان از
دوبی تأمین میشده و به قیمت گزافی به فروش میرسیده
است (جناب، ۱۵۶-۱۵۷).
از اواسط دهۀ
۱۹۶۰ م كه عایدات نفتی به صورت مستمر و
روزافزون درآمد، پایتخت دستخوش تغییرات بزرگ گردید و اجرای
طرحهای عمرانی متعدد چهرۀ آن را به سرعت دگرگون ساخت، در
بدو امر دو اقدام اساسی كه توسعههای بعدی شهر را مقدور ساخت،
به عمل آمد: یكی آنكه پل عظیم المقطع كه جزیرۀ ابوظبی
را به خاك اصلی متصل میساخت، احداث و در
۱۹۶۸ م افتتاح شد (همو، ۱۹۹)؛ طریق
لولههای قطور با شبكههای پیچیده، به سمت شهر جریان
یافت (اقتداری، خلیج فارس، ۱۵۹).
برای شهر ابوظبی نقشۀ وسیع
و سخاوتمندانهای با شاهراهها و بولوارها و خیابانهای عریض
و پاركها و میدانهای وسیع در نظر گرفته شد كه با صرف میلیاردها
دلار هزینه در زمان كوتاهی به مرحلۀ اجرا درآمد و
طولی نكشید كه ساختمانهای بزرگ دولتی و مهمانخانهها و
مراكز اجتماعی و فرهنگی و تجاری، همچنین مساجد زیبا
در گوشه و كنار ابوظبی احداث شد. شهركهای مسكونی یكی
بعد از دیگری به وجود آمد. در این شهركها در اجرای سیاست
تشویق بدویان به شهرنیشنی، خانههای متعددی
به رایگان در اختیار مشتاقان زندگی شهری قرار گرفت (مسعودی،
۶۴). چیزی نگذشت كه سیمای شهر ابوظبی
با ساختمانهای عظیم جدید مشرف بر دریا و میدانها و
پاركها و خیابانهای وسیع و عریض و مشجر چنان عوض شد كه
امروزه میتوان آن را زیباترین شهر در سواحل خلیج فارس
دانست. ابوظبی دارای ۱۲ پارك است و در جمع
۳۲۰ هكتار از سطح آن زیر نظارت شهرداری است كه خاك
لازم برای درختكاریها را از العین و شاهراه دوبی آوردهاند
(ماستین، 143). شمار مساجد زیبا و نوساختۀ ابوظبی
به اندازهای است كه آن را شهر مساجد نام گذاردهاند. به موازات اقدامات
شهرسازی به منظور تسهیل تردد جهانگردان و توسعۀ بازرگانی
از طرفی فرودگاه بزرگ ابوظبی در فاصلۀ
۵۰ كیلومتری شهر با صرف ۳۸۵ میلیون
دلار ساخته شد كه از نظر فنی نه فقط با جدیدترین فرودگاههای
اروپا و آمریكا رقابت میكند، بلكه از بسیاری جهات از
آنها جلوتر هم افتاده است («راهنمای امارات»، 15, 16). از طرف دیگر
بندرگاه بزرگی به نام بندر زائد شامل ۱۷ اسكله (اسعدی،
۱ / ۲۵۵) در آن ساخته شد كه كشتیها و نفتكشهای
عظیم بازرگانی میتوانند به راحتی در آنها پهلو بگیرند
( امارات، همانجا).
رونق حمل و نقل هوایی ابوظبی
آنچنان است كه ۴۰ شركت هوایی بینالمللی و
۲۶ آژانس حمل و نقل در آن فعالیت دارند (ماستین،
145-153).
جمعیت
جمعیت دهكدۀ ابوظبی
را در سالهای اول ایجاد آن ۰۰۰‘۲ نفر برآورد
كردهاند كه در آلونكهای پوشیده از نی و شاخه و برگ خرما، یا
خانههایی كه ملاط آنها را رسوبهای مرجانی، و آجر آنها را
خرده استخوان ماهی فراهم میساخت، زندگی میكردند (بستانی،
۴ / ۴۱۳-۴۱۴). در دهۀ اول
سدۀ حاضر جمعیت شهرك ابوظبی را حدود
۰۰۰‘۶ نفر دانستهاند كه تقریباً نیمی
از آن را افراد قبیلۀ بنی یاس (شامل آل بو فلاح۴۰، قُبیسات
۳۸۰، محاربه ۳۰۰، آل بوفَلاسه
۲۰۰، قُمزان۲۵۰، آل بوهَمیر
۳۰۰، رُمَیْثات ۵۰۰، مَزاریع
۳۰۰ و هَوامل ۵۰۰ نفر) و حدود نیم دیگر
را افراد قبایل دیگر (شامل آل بُومَهَیْر
۵۰۰، سودان ۳۷۵، مَرَر
۲۰۰، ثَمَیرات ۱۲۰، آل بن ناصر
۱۲۰، آل بوعمیم ۱۲۰، خماره (ظاهراً از
ناحیۀ خمیر در ایران) ۳۷۵، حَلالَمه
۷۵، دَحَیلات ۲۰۰ و بَحارنه
۱۲۰ نفر) به علاوه ۵۰۰ نفر ایرانی
و ۶۵ نفر هندو تشكیل میداده است (لاریمر، II / 410).
جمعیت ابوظبی از دهۀ
۱۹۶۰ م به بعد به موازات اجرای برنامههای
شهرسازی به سرعت افزایش یافته، چندانكه بین سالهای
۱۹۶۸ و ۱۹۷۵ م یعنی
در ۷ سال دو برابر شد (اسعدی، ۲۱۰). افزایش
سریع جمعیت ابوظبی در سالهای بعد هم ادامه یافت تا
حدی كه در ۱۹۸۲ م به حدود
۰۰۰‘۵۲۰ نفر رسید ( امارات، همانجا).
وضع اقتصادی و اجتماعی
ابوظبی در
۱۹۷۱ م به مدت ۵ سال پایتخت موقت امارات متحد
عربی گردید كه مجدداً برای ۵ سال دیگر تمدید
شد ( بریتانیكا)، در نتیجه، این شهر نه فقط مركز اقتصادی
و اداری و حكومتی امیرنشین است، بلكه نقش مهمی به
عنوان پایتخت امارات متحد عربی نیز در این زمینهها
برعهده دارد. این شهر مقر حكومت امارات متحد عربی و كلیۀ
وزارتخانهها («راهنمای امارات»، 19) و مؤسسات دولتی امارات است و به
اعتبار پایتخت بودن، ۴۵ سفارتخانه و نمایندگی خارجی
را در خود جا داده است. علاوه بر این بانكها و شركتهای بیمه و
مؤسسات حمل و نقل هوایی و دریایی و نمایندگیهای
تجاری صدها شركت بازرگانی خارجی ابوظبه را به صورت یكی
از مراكز مهم اقتصاد خاورمیانه درآورده است.
ابوظبی همانگونه كه بزرگترین
مركز اقتصادی امارات است، كانون اجتماعی و فرهنگی امارات نیز
به شمار میرود. مدارس و مؤسسات گوناگون فرهنگی متعدد در آن به وجود
آمده است. ظاهراً تنها دانشگاه امیرنشین ابوظبی كه فعلاً در العین
دایر است،
اول بار در
۱۹۷۴ م به نام «دانشگاه ابوظبی» ایجاد شده و
سپس به «دانشگاه امارات متحدۀ عربی» تغییر نام یافته است (اسعدی،
۲۶۴). آژانس خبرگزاری امارات متحد عربی در
۱۹۷۷ م تشكیل شده و رادیو ابوظبی به
نام صدای امارات متحد عربی از همان بدو تأسیس به زبانهای
عربی، انگلیسی، فرانسوی و اردو برنامه پخش میكند
(همو، ۲۶۶).
تلویزیون ابوظبی در
۱۹۷۵ م افتتاح شده و از ۱۹۸۲ م
برنامههایی به زبان عربی وانگلیسی پخش میكند
كه تمام كشورهای عربی و خلیج فارس از آن بهره میگیرند
(«راهنمای امارت»، ۱۶). نخستین روزنامۀ عربی
امیرنشین به نام الاتحاد در ۱۹۷۲ م در این
شهر انتشار یافت و از آن پس روزنامههای دیگر و از جمله سه
روزنامۀ «اخبار امارات[۵]» و «وقایع نگار[۶]» و «اخبار روزانۀ
مطبوعات امارات عربی[۷]» به زبان انگلیسی در آن منتشر میشود.
از جاهای دیدنی ابوظبی
مساجد متعدد و زیبای نوبنیاد و نیز قلعه و كاخ قدیم
شیوخ بنی یاس است. این قلعه كه به دیوان امیری
معروف است، در سالهای اخیر به صورت جالبی نوسازی شده و
امروزه مركز تحقیقات علمی و كتابخانۀ اسناد تاریخی
ابوظبی است (همانجا).
مآخذ
اسعدی، مرتضی، جهان اسلام،
تهران، ۱۳۶۶ ش؛ اقتداری، احمد، آثار شهرهای
باستانی، تهران، ۱۳۴۸ ش؛ همو، خلیج فارس،
تهران، ۱۳۴۵ ش؛ امارت متحدۀ عربی،
وزارت بازرگانی، تهران، ۱۳۶۴ ش؛ بستانی؛ تاریخ
اقتصادی ایران، به كوشش چارلز عیسوی، ترجمۀ یعقوب
آژند، تهران، ۱۳۶۲ ش؛ جناب، محمد علی، خلیج
فارس، تهران، ۱۳۴۹ ش؛ دانشنامه؛ روحانی، فؤاد،
تاریخ اوپك، ترجمۀ منوچهر روحانی، تهران، ۱۳۵۳ ش؛ كامران
مقدم، شهین دخت، تاریخ كشورهای همجوار ایران، تهران،
۱۳۵۶ ش؛ الكتاب السنوی
(۱۹۷۹-۱۹۸۱ م)، وزارة الاعلام
والثقافة، ابوظبی، ۱۹۸۱ م؛ گنجی، محمدحسن،
«آب و هوای خلیج فارس»، سمینار خلیج فارس، تهران،
۱۳۴۲ ش؛ مدنی، جلالالدین، تاریخ سیاسی
معاصر ایران، قم، ۱۳۶۲ ش؛ مستوفی، احمد، «خلیج
فارس، ساختمان و پیدایش آن»، سمینار خلیج فارس، تهران،
۱۳۴۲ ش؛ مسعودی، عباس، خلیجفارس در دوران
سربلندی و شكوه، تهران، ۱۳۵۲ ش؛ میریان،
عباس، جغرافیای تاریخی خلیج و دریای
پارس، خرمشهر، ۱۳۵۳ ش؛ نقشۀ سیاسی
و تاریخی خلیج فارس، گیتاشناسی، تهران، شم ۱۹۲؛
نیز:
A-Z United Arab Emirates, Business
Locations Guide, Dubai, 1988; Britannica; Danielsl, John, Abu-Dhabi a Portrait,
London, 1974; Der Fischer Welt Almanach, 88, 1988; EI2; Essays, UAE, Ministry
of Information and Culture; Hay, Rupert, The Persian Gulf States, Washington D.
C., 1959; Lorimer, J. G., Gazetteer of the Persian Gulf, Oman and Central
Arabia, Calcutta, 1908; The Middle East and North Africa, 1984-85; Mostyn.
Trevor, A Meed Practical Guide (UAE), London, 1982; OPEC Annual Statistical
Bulletin, 1986.