responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دائرة المعارف بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 5  صفحه : 1100

اورمیه


نویسنده (ها) :
عنایت الله رضا
آخرین بروز رسانی :
سه شنبه 20 خرداد 1399
تاریخچه مقاله

اورْمیه، دریاچه‌ای در استان آذربایجان غربی.

سبب نام‌گذاری

این دریاچه را در زبان سریانی ارمیا، در ارمنی اُرمی، در عربی ارمیه، در فارسی و تركی عهد عثمانی ارومیه نوشته‌اند. نام مذكور ایرانی به نظر نمی‌رسد (EI1؛ مشكور، 41). مؤلفان دربارۀ نام این دریاچه به گونه‌های مختلف داوری كرده‌اند: پورداود نام اورمیه را تركیبی از دو واژۀ آرامی «اور» به معنای شهر و «میاه» به معنای آب نوشته است (2/ 146). در هزوارش پهلوی، نوشتۀ آرامی «میاه» آب خوانده می‌شود، ولی در شهر نامیدن «اور» جای تردید است. «اور» در زبان عبری به معنای نور آمده است (گزنیوس، 21). مینورسكی با تكیه به متنی سریانی كه در آن اسم مكانی به نام ارمیت در كنار دریاچۀ مزبور آمده است، نام اورمیه را «ارمیه» (ارمیا) و به ظاهر سریانی خوانده است (EI1). این نام در متون اسلامی به صورت اُرمیه (ابن خردادبه، 121؛ ابوعلی مسكویه، 539؛ اصطخری، 189؛ یاقوت، 1/ 513) و اُرمی (نسوی، 187؛ شرف‌الدین، 393) آمده است. مردم محلی دریاچۀ مزبور را اورمی می‌نامند. برخی مؤلفان ترك این دریاچه را ارومیه یا رومیه نوشته، و چنین پنداشته‌اند كه منسوب به روم شرقی است (EI1؛ مشكور، همانجا). این نظر در همۀ موارد قاطع نیست، زیرا در نوشته‌های برخی مؤلفان معاصر ترك نیز نام دریاچه به صورت اورمیه آمده است (سویم، 39). در متون كهن ایرانی نام این دریاچه به صورت چیچست با یاء مجهول آمده است ( بندهش، 77؛ اوستا، 2/ 606؛ یشتها، 1/ 235؛ مینوی خرد، 10؛ گزیده‌ها ... ، 11؛ ماركوارت، 108). واژۀ اوستایی چیچست (چ ا چست) به معنای درخشنده و شفاف است (بارتولمه، 575). گمان می‌رود شوری و ذرات نمك فراوان موجب درخشندگی آن شده باشد (رضی، 419). مؤلفان عهد اسلامی اغلب از شوری آب این دریاچه یاد كرده‌اند ( حدود العالم، 14، مسعودی، التنبیه ... ، 75؛ اصطخری، همانجا).
در شاهنامۀ فردوسی (4/ 71، 7/ 101) و در نسخه‌ای از نزهة القلوب نام چیچست به صورت خنجست آمده است (بارتولد، VII/ 210) كه آن را تصحیف همین اسم دانسته‌اند ( دایرةالمعارف ... ، 1/ 813؛ لغت‌نامه ... ، ذیل چیچست). از دیگر نامهای كهن این دریاچه، كبودان است. استرابن كه در حدود سدۀ 1 م می‌زیسته، این دریاچه را كپوتا نوشته است (V/ 302). پورداود معتقد است نام دو هزار سالۀ كپوتا باید از واژۀ كپوت (كبود) در زبان پارسی باستان باشد (2/ 144). در منابع اسلامی نیز این نام به صورت دریای كبوذان و كبودان ( حدود العالم، همانجا؛ مسعودی، همانجا، نیز مروج ... ، 1/ 64؛ ابن‌حوقل، 2/ 336؛ ابن‌فضل‌الله، 115؛ بیرونی، 2/ 566؛ طوسی، 298؛ ابودلف، 14؛ ادریسی، 2/ 682؛ ماركوارت، 143، حاشیۀ 4) آمده است.
دریاچۀ اورمیه را درنوشته‌ها به نام جزیره‌های درون آن نیز خوانده‌اند. یكی از این جزیره‌ها كبودان است. شاید نام جزیره از نام دریاچه و یا به عكس گرفته شده باشد. پورداود نام جزیره را برگرفته از نام دریاچه دانسته است (همانجا). بطلمیوس نام دریاچه را مارگیانه (مانتیانه، به احتمال مراغه) نوشته است. هرودت از قومی با نام ماتینوی یاد كرده كه به نام مانتیانه نزدیك است (I/ 237, 255). مینورسكی نام مانتیانه را با نام مانّاها كه در حوالی این دریاچه می‌زیسته‌اند، نزدیك دانسته است (EI1؛ ماركوارت، 143). ابوالفدا دریاچۀ مزبور را «بحیرۀ تلا» ضبط كرده، دژی را نیز بر كوهی در این دریاچه به همان نام نامیده، و مدعی شده است كه هلاكو اموال خود را در آن دژ نهاده بود (ص 397). طبری از دژ نام برده، و نوشته است كه محمد بن بعیث در 220 ق به دژی در میان این دریاچه كه شاهی نامیده می‌شد، رفت (9/ 12، 164). پورداود می‌نویسد كه این دریاچه را گاه به نام یكی از جزیره‌های بزرگ كوهستانی آن كه «شاهی» نام دارد، دریاچۀ شاهی خوانند (2/ 146). حمدالله مستوفی آن را به نامهای بحیرۀ چیچست، دریای شورِ طسوج (طروج) نامیده است ( نزهة ... ، 85، 223). این دریاچه را اصطخری «بحیرة الشراة» نیز نامیده كه به معنای دریاچۀ خوارج است (ص 181؛ لسترنج، 194). این نام به احتمال از آنجا ناشی شده كه به نوشتۀ یاقوت (1/ 513) در كوه جزیرۀ وسط دریاچه، دژی استوار وجود داشته كه ساكنانش بر والیان آذربایجان عاصی بوده‌اند. محتمل است این همان جزیرۀ شاهی یا شاهو باشد كه طبری (همانجا) از آن یاد كرده، و رشیدالدین آن را «شاهوتله» نوشته است (3/ 170).
دریاچۀ اورمیه در فاصلۀ 17 كیلومتری شمال شرق شهر اورمیه از شمال به جنوب كشیده شده است. سواحل باتلاقی و جلگه‌ای این دریاچه با پایین آمدن سطح آب، كرانه‌ای با شیب ملایم را تشكیل می‌دهد ( فرهنگ ... ، 13/ 28). سطح آب دریاچه متغیر است. در اوایل فروردین به واسطۀ ذوب برف و ازدیاد آب رودخانه‌ها، سطح آب دریاچه به منتهای وسعت خود می‌رسد و گاهی 4 تا 5 متر از سطح معمول بالاتر می‌آید و در ماههای شهریور و مهر و آبان آب دریاچه كاستی می‌پذیرد (كیهان، 1/ 22). متغیر بودن میزان آب سبب شده است كه كارشناسان مساحت دریـاچه را متغیر اعلام كنند. برخی وسعت دریاچه را 800‘5كمـ2 (BSE3, XXI/ 579) و برخی دیگر 868‘4 كمـ2 نوشته‌اند ( فرهنگ، همانجا). ارتفاع دریاچه را از سطح دریای آزاد با اختلاف 225‘1 متر (كیهان، همانجا)، 275‘1 متر (BSE3، همانجا) و 300‘1 متر (درویش‌زاده، 791) نوشته‌اند. عمق متوسط دریاچه 6 متر است (همو، 786). طول آن از شمال تا جنوب حدود 135 تـا 150 كمـ و عرض آن از 15 تا 50 كمـ متغیر است (همانجا). حداكثر عمق دریاچه 15 متر است (BSE2, XXXVI/ 256).
در این دریاچه به ویژه بخش جنوبی آن حدود صد جزیرۀ بزرگ و كوچك و صخره های برآمده از آب وجود دارد كه غالب آنها غیر مسكون و یا مختص حفاظت حیات وحش هستند. از مجموع حدود 56 جزیرۀ دریاچۀ اورمیه، جزیرۀ شاهی (اكنون اسلامی) بزرگ‌ترین آنهاست. در 8 روستای این جزیره (1368ش) حدود 500 نفر زندگی می‌كردند (سواژه، 6؛ رئیس‌نیا، 1/ 22). در برخی مآخذ شمار جزیره‌های دریاچۀ اورمیه حدود 60 نوشته شده است (BSE3، همانجا). جزیرۀ كبودان (قویون داغی) یكی دیگر از جزایر این دریاچه است. جزایر عمدۀ دیگر عبارتند از ایشك (اشك) داغی، اسپیر، آرزو داغ و دوقوزلار كه جز جزیرۀ اسلامی، دیگر جزیره‌ها غیرمسكونند (همانجا). دریاچۀ اورمیه در دورۀ پلیوسن به مراتب وسیع‌تر بوده، و از شمال تا دیلمقان (دیلمگان)، از شرق تا تبریز و مراغه و از جنوب تا مرحمت‌آباد امتداد داشته است (كیهان، همانجا). آب اغلب رودخانه‌هایی كه به این دریاچه می‌ریزند، به سبب عبور از طبقات پر نمك و سولفات دو سود شور است. وزن مخصوص آب هنگامی كه سطح آن پایین است 155/ 1 گرم است (همانجا؛ مرگان، 1/ 354). میزان املاح آب دریاچه، هنگام پرآبی، 220 گرم در لیتر است و در فصل تابستان تا 280 گرم در لیتر افزایش می‌یابد (درویش‌زاده، همانجا). تركیب املاح آب دریاچه چنین است: كلرور سدیم: 37/ 86 گرم، كلرور منیزیم: 94/ 6 گرم، سولفات دوشو: 34/ 0 گرم، سولفات منیزی: 08/ 6 گرم و كلرور كلسیم: 27/ 0 گرم (كیهان، همانجا). میزان بارندگی سالانه در منطقۀ دریاچه 200 تا 300 میلی‌متر است.
در آبهای این دریاچه و كنار ساحل آن جلبكهای سبز، سخت پوستان قرمز رنگ و باكتریها زندگی می‌كنند (درویش‌زاده، 788؛ كیهان، 1/ 23). در برخی جزایر دریاچۀ اورمیه چشمه‌های آب شیرین وجود دارند كه برای زندگی حیوانی و گیاهی مناسبند. جزیرۀ قویون‌داغی دارای آب شیرین دائمی است. بدین سبب، گله‌داران گوسفندان خود را به این جزیره می‌آورند تا از مراتع آن استفاده كنند. در جزایر اشك، آرزو و اسپیر نیز، به سبب وجود آب شیرین، روییدنیهای فراوان به دست می‌آید. درختان این جزایر اغلب پستۀ وحشی است (سواژه، همانجا).
دریاچۀ اورمیه در گودالی قرار دارد كه از دیدگاه ساختار زمین‌شناسی میان دو سیستم گسل فعال تبریز در شمال و زرینه رود در جنوب واقع است و چه بسا بر اثر حركت گسلها پدید آمده باشد. رسوبات شیمیایی دریاچه شامل نمك طعام، گچ، آرا گونیت و تا اندازه‌ای كلسیت است. در سواحل باتلاقی دریاچۀ اورمیه لجنی متعفن وجود دارد كه به صورت خمیر سیاه رنگ دارای تركیبات گوگردی و خواص درمانی است (درویش‌زاده، 788، 791). حمدالله مستوفی به این نک‌ته اشاره كرده، و نوشته است كه «بحیرۀ چیچست هوایش گرم است و به عفونت مایل» ( نزهة، 85). عمده‌ترین رودخانه‌های حوضۀ دریاچۀ اورمیه اینهاست: تلخه رود (آجی چای)، صافی رود، مردی رود، زرینه رود (جغتو)، تاتائو (تاتاهو)، قادر رود، بارانداز چای، اورمیه رود، صوفی چای، نازلوچای، زولو رود (زولاچای)، شهرچای، لیلان چای، سیمینه رود، مهاباد رود و رودگدار (مرگان، 1/ 358؛ نهچیری، 40، 42؛ فرهنگ، 13/ 22؛ جعفری، 2/ 38، 47). اردكهای نوك قرمز و مرغان حسینی (فلامینگو) اغلب به سواحل دریاچه می‌آیند و از موجودات كنار دریاچه تغذیه می‌كنند (سواژه، 6).
برخی نوشته‌های اسلامی زردشت را برخاسته از اورمیه می‌دانند (بلاذری، 462؛ ابن فقیه، 275؛ ابن خردادبه، 119). در اساطیر ایرانی محل كشته شدن افراسیاب به دست كیخسرو را دریاچۀ اورمیه نوشته‌اند (پورداود، 2/ 153؛ حمدالله، تاریخ ... ، 90). در نوشته های باستان آمده است كه كیخسرو بتكده‌ای كه چیچست نامیده می‌شد و كنار دریاچۀ مزبور بود، ویران كرد و به جای آن آتشكدۀ آذرگشنسپ را بنا نهاد (پورداود، 2/ 148؛ بندهش، 91). بنابر سالنامه‌های شلمنصر سوم شاه آشور، آشوریان در 844 ق‌م پارسیان (پارسوآ) و در 836 ق‌م مادها (مادای) را شناختند. در این عهد پارسها در مغرب و جنوب غربی دریاچۀ اورمیه، و مادها در منطقۀ جنوب شرقی آن می‌زیستند. جنوب دریاچه سرزمین مانّاها بود (گیرشمن، 87، 88). سكاییان نیز مدتی در اطراف دریاچه استقرار داشتند (همو، 99). بنابه نوشتۀ دیاكونوف بخشی از هوریان محتملاً از زمان قدیم در ناحیۀ دریاچۀ اورمیه می‌زیستند (ص 282).

مآخذ

ابن حوقل، محمد، صورة الارض، لیدن، 1939 م؛
ابن خردادبه، عبیدالله، المسالك و الممالك، به كوشش دخویه، لیدن، 1889 م؛
ابن فضل‌الله عمری، احمد، مسالك الابصار، به كوشش فؤاد سزگین، فرانک‌فورت، 1408 ق/ 1988 م؛
ابن فقیه، احمد، مختصر كتاب البلدان، لیدن، 1302 ق؛
ابودلف، مسعر، الرسالة الثانیة، به كوشش پ. بولگاكوف و ا. خالدوف، مسكو، 1960 م؛
ابوعلی مسكویه، احمد، تجارب الامم، به كوشش دخویه، لیدن، 1871 م؛
ابوالفدا، تقویم البلدان، به كوشش رنو و دوسلان، پاریس، 1840 م؛
ادریسی محمد، نزهة المشتاق، قاهره، مكتبة الثقافة الدینیه؛
اصطخری، ابراهیم، مسالك الممالك، لیدن، 1927 م؛
اوستا، ترجمۀ جلیل دوستخواه، تهران، 1370 ش؛
بلاذری، احمد، فتوح البلدان، به كوشش عبدالله انیس طباع و عمر انیس طباع، بیروت، 1407 ق/ 1987 م؛
بندهش، فرنبغ دادگی، ترجمۀ مهرداد بهار، تهران، 1369ش؛
بیرونی، ابوریحان، القانون المسعودی، حیدرآباد دكن، 1374 ق/ 1955 م؛
پورداود، ابراهیم، تعلیقات بر یسنا، به كوشش بهرام فره‌وشی، تهران، 1337 ش؛
جعفری، عباس، رودها و رودنامۀ ایران، تهران، 1376 ش؛
حدود العالم، به كوشش منوچهر ستوده، تهران، 1340 ش؛
حمدالله مستوفی، تاریخ گزیده، به كوشش عبدالحسین نوایی، تهران، 1362 ش؛
همو، نزهة القلوب، به كوشش گ. لسترنج، لیدن، 1331 ق/ 1913 م؛
دایرةالمعارف فارسی؛
درویش‌زاده، علی، زمین‌شناسی ایران، تهران، 1370 ش؛
دیاكونوف، ا. م.، تاریخ ماد، ترجمۀ كریم كشاورز، تهران، 1345 ش؛
رئیس‌نیا، رحیم، آذربایجان در سیر تاریخ ایران، تهران، 1368 ش؛
رشیدالدین فضل‌الله، جامع التواریخ، به كوشش عبدالكریم علی اوغلی، باكو، 1957 م؛
رضی، هاشم، فرهنگ نامهای اوستا، تهران، 1346 ش؛
سواژه، س. د. و.، «جزیرۀ قویون داغ»، ترجمۀ منوچهر ستوده، شكار و طبیعت، تهران، 1339 ش، شم‌ 13؛
شرف‌الدین علی یزدی، ظفرنامه، به كوشش عصام‌الدین اورونبایوف، تاشكند، 1972 م؛
طبری، تاریخ؛
طوسی، محمد، عجایب المخلوقات، به كوشش منوچهر ستوده، تهران، 1345ش؛
فردوسی، شاهنامه، تهران، 1345 ش؛
فرهنگ جغرافیایی آبادیهای كشور (ارومیه)، سازمان جغرافیایی نیروهای مسلح، تهران، 1376 ش؛
كیهان، مسعود، جغرافیای مفصل ایران، تهران، 1310 ش؛
گزیده‌های زاد سپرم، ترجمۀ محمدتقی راشد محصل، تهران، 1376 ش؛
گیرشمن، و.، ایران از آغاز تا اسلام، ترجمۀ محمد معین، تهران، 1336ش؛
لسترنج، گ.، بلدان الخلافة الشرقیة، ترجمۀ بشیر فرنسیس و كوركیس عواد، بغداد، 1373ق/ 1954م؛
لغت‌نامۀ دهخدا؛
مرگان، ژاك، ایران، مطالعات جغرافیایی، ترجمۀ كاظم ودیعی، تبریز، 1339 ش؛
مسعودی، علی، التنبیه و الاشراف، لیدن، 1893 م؛
همو، مروج الذهب، به كوشش یوسف اسعد داغر، بیروت، 1385 ق/ 1965 م؛
مشكور، محمد جواد، نظری به تاریخ آذربایجان ... ، تهران، 1349ش؛
مینوی خرد، ترجمۀ احمد تفضلی، تهران، 1364ش؛
نسوی، محمد، سیرت جلال‌الدین مینک‌برنی، به كوشش مجتبى مینوی، تهران، 1344 ش؛
نهچیری، عبدالحسین، جغرافیای تاریخی شهرها، تهران، 1370 ش؛
یاقوت، بلدان؛
یشتها، ترجمۀ پورداود، تهران، 1347 ش؛
نیز:

Bartholomae, Ch., Altiranisches Wörterbuch, Berlin, 1961;
Barthold, W. W., Sochineniya, Moscow, 1971;
BSE2;
BSE3;
EI1;
Gesenius, W., Hebrew and English Lexicon, Cambridge, 1906;
Herodotus, The History, tr. A. D. Godley, London, 1946;
Marquart, J., Erānšahr, Berlin, 1901;
Sevim, Ali, Anadolu’nun fethi, Ankara, 1988;
Strabo, The Geography, London, 1961.

عنایت‌الله رضا

نام کتاب : دائرة المعارف بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 5  صفحه : 1100
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست