نویسنده (ها) :
روزبه زرین کوب
آخرین بروز رسانی : سه شنبه 13 خرداد 1399 تاریخچه مقاله
بُوَیب، جَنْگ، یكی از نبردهای مشهور عرب با سپاه ساسانی، در كنار رودخانۀ بویب در عراق كه به پیروزی عربها انجامید. رود بویب، از شاخههای فرات، از نزدیك محل كوفۀ كنونی میگذشت و در روزگار ساسانیان مرداب فرات به شمار میرفت (یاقوت، 1 /764-765؛ عبدالمؤمن، 1 /232؛ بلاذری، 254؛ طبری، 3 /463، 470؛ دربارۀ موقعیت جغرافیایی بویب، نک : اطلس... ، نقشۀ شم 62؛ كمال، 249، 427). این جنگ را «نبرد مهران»، «نبرد نُخَیله» و «یوم الاعشار» نیز خواندهاند (نک : بلاذری، 253؛ طبری، 3 /468؛ ابن حبیش، 2 /93؛ كمال، 424). دربارۀ تاریخ وقوع جنگ بویب اتفاقنظر وجود ندارد. بعضی آن را در حوادث رمضان 13 /نوامبر 634 (طبری، 3 /470؛ ابن حبیش، 2 /96؛ نیز نک : تقیزاده، 189؛ كمال، همانجا)، اما بیشتر مورخان آن را در 14ق آوردهاند (بلاذری، 254؛ خلیفه، 1 /98؛ یعقوبی، 2 /121؛ حمزه، 121؛ نیز نک : كائتانی، «سال شمار...1»، I(1) /169، «سالنامه...»، جIII، مقدمه، 79؛ والیری، 61؛ زرینكوب، 314، نیز .(9 به هر حال، گزارش یاقوت كه این جنگ را مربوط به روزگار خلافت ابوبكر (د جمادیالاخر 13 /اوت 634) دانسته (1 /765)، نادرست است. شرح جنگ بویب، بیشتر براساس روایات ابومخنف (ه م)، سیفبن عمر تمیمی و ابن اسحاق (ه م) به ما رسیده است (مثلاً نک : بلاذری، 253؛ طبری، 3 /460، 462، 471؛ نیز نک : ابن حبیش، 2 /85)؛ هرچند كه مداینی نیز در كتاب گم شدۀ فتوح العراق، اخبار این جنگ را نقل كرده بوده است (نک : ابن ندیم، 115). اگرچه مفصلترین گزارش از آن سیف بن عمر است، اما محققان روایات او را مبالغهآمیز، غیردقیق و مشحون از تعصبهای قبیلهای دانستهاند (نک : امین، 2 /343؛ زرینكوب، 294، 313؛ عسكری، 1 /61-64، 2 /5-6). به روایت ابومخنف، تا یك سال پس از شكست مسلمانان در نبرد جِسر، با آنكه مُثَنّی بن حارثۀ شیبانی عربان را به جنگ فرامیخواند، اما عمر بن خطاب اقدامی نكرد و آنگاه كه خلیفه مردم را به جهاد دعوت كرد، مردم سرباز زدند. چندی بعد، جَریر بن عبدالله بَجَلی خواست با طایفۀ بَجیله برای جنگ به شام رود. خلیفه آنها را با وعدۀ پاداش و غنیمت، به جنگ در عراق تشویق كرد و به همراه عدهای از اهل رِدّه روانۀ آنجا ساخت (بلاذری، نیز حمزه، همانجاها؛ دینوری، 114؛ زرینكوب، 9، نیز، 312-313؛ برای روایتی دیگر، نک : طبری، 3 /462-463). به گزارش بلاذری، به فرمان یزدگرد سوم (قس: دینوری، همانجا: بوران)، شاهنشاه ایران، مهران، پسر مهر بُنداد همدانی (قس: طبری، 3 /472؛ دینوری، همانجا)، با 12 هزار سپاهی، روانۀ نبرد شد (همانجا)؛ برپایۀ برخی از گزارشهای منقول (نک : طبری، 3 /461، 464)، مهران از سوی دو تن از بزرگان ساسانی، فیروزان و رستم برای مقابله با اعراب برگزیده، و یا پیشنهاد شد. به هر حال، سردار ساسانی كه خود از پهلوانان ایران بود (دینوری، 115)، از مداین راهی حیره شد و بر ساحل شرقی فرات اردو زد، در حالی كه سپاه مسلمانان بر ساحل دیگر رودخانه بودند (طبری، 3 /461، 463، 464؛ نیز نک : كمال، 427). در این زمان، گروهی از قبایل مسیحی عرب، مانند نَمِر و بنی تَغلِب نیز به مسلمانان پیوستند (طبری، 3 /464). بعضی از روایتها، جریر بن عبدالله و برخی دیگر مثنی بن حارثه را فرمانده كل سپاه مسلمانان دانسته، و جریر را تحت امر او شمردهاند. به علاوه، چنین مینماید كه هر قبیلهای زیر فرمان رئیس خویش بود (نک : بلاذری، 254؛ دینوری، 114؛ طبری، 3 /461، 463، به نقل از سیف؛ قس: همو، 3 /471، 472، به نقل از ابن اسحاق). به فرمان عمر، مسلمانان فقط در صورت پیروزی اجازه داشتند از رود و پل بگذرند (طبری، 3 /463). از اینرو، سپاه عرب بر ساحل شرقی رود بویب، و یا در محل نُخَیله (برای موقعیت آن، نک : یاقوت، 4 /771) مستقر شد (طبری، 3 /463، 472؛ بلاذری، همانجا). سرانجام مهران از یكی از پلهای فرات گذشت و جنگ درگرفت. به روایت سیف، سپاه ساسانی از 3 صف تشكیل شده بود كه هر صف یك فیل جنگی داشت و پیادگان در جلو فیلان حركت میكردند (طبری، 3 /465؛ تقیزاده، 188). در جریان جنگ، مسعود بن حارثه، برادر مثنی كشته شد و نبرد شدت گرفت، اما عاقبت مهران به قتل رسید و سپاه بیسردار ساسانی گریختند (بلاذری، همانجا؛ طبری، 3 /466، 472؛ ابن حبیش، 2 /91؛ قس: دینوری، 115). به هر حال، بر سر تقسیم غنایم بازمانده از مهران، میان دو سردار عرب اختلاف افتاد، تا سرانجام، مثنی لباس و سلاحهای مهران را میان ایشان تقسیم كرد (بلاذری، همانجا؛ طبری، 3 /466). سپاه عرب در بویب غنایم و اسیر بسیار به چنگ آورد (طبری، 3 /469، 470). براساس روایات، عربها این جنگ را بدان سبب یومالاعشار خواندند كه بسیاری از آنان هر یك 10 تن از لشكر ساسانی را كشته بودند (طبری، 3 /468؛ زرینكوب، 313). اما در شمار كشتگان ایرانی، بسیار مبالغه شده است، حتى گاه از عدد 100 هزار یاد كردهاند (نک : طبری، 3 /467). ظاهراً پیوستن قبایل عرب مسیحی به سپاه مسلمانان، در پیروزی ایشان مؤثر بوده است (مثلاً نک : همو 3 /466). به هر حال، مثنی گروهی از سپاهیان خود را به تعقیب فراریان فرستاد. بازماندگان سپاه ساسانی نیز به ساباط (= وَلاش آباد، در ساحل غربی دجله) پناه بردند. اعراب روستاهای اطراف را غارت كردند و سپس بازگشتند. بر اثر این جنگ، مسلمانان بر ناحیۀ سواد تا ساحل غربی دجله مسلط شدند (همو، 3 /469-470؛ نیز نک : دینوری، 115-116؛ تقیزاده، 189).
Caetani, L., Annali dell ʾIslām, Hildesheim /New York, 1972; id, Chronographia islamica, Rome , 1912; Vaglieri, L.V., «The Partiarchal and Umayyad Caliphates» , The Cambridge History ofIslam, vol. I(A), eds. P.M. Holt et al., Cambridge , 1970; Zarrīnkūb, A.H., «The Arab Conquest of Iran and its Aftermath», The Cambridge History of Iran, vol. IV, ed. R.N. Frye, Cambridge , 1975. روزبه زرینكوب