responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دائرة المعارف بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 4  صفحه : 882

برزال، بنی


نویسنده (ها) :
عنایت الله فاتحی نژاد
آخرین بروز رسانی :
سه شنبه 20 خرداد 1399
تاریخچه مقاله

بِرْزال، بَنی، خاندانی از بربرهای شمال افریقا که نزدیک به نیم قرن بر قرمونه از شهرهای اندلس حکومت کردند. بنی برزال تیره‌ای از بربرهای زناته بودند که در سدۀ 4ق/10م در منطقۀ زاب و حوالی شهر مسیله، در مغرب سکنیٰ داشتند (یعقوبی، 352؛ ابن‌حزم، 498؛ ابو عبید، 723). اینان که از هواداران دولت اموی در مغرب و اندلس، و از مخالفان سرسخت فاطمیان و خود از اباضیان نِکّاری بودند، با آغاز قیام ابو یزید نکاری (ه‌ م) بر ضد قائم فاطمی (حک‌ 322-334ق/934-945م) در افریقیه به او پیوستند (نک‌ : ابن‌حیان، 192؛ ادریس بن حسن، 392-393). در 335ق، شورش نکاری سرکوب شد و خود او به کوهستانهای سالّات که منزلگاه بنی برزال بود، گریخت و با یاری آنان و گروهی از قبیلۀ بنی کملان سپاهی تدارک دید و به جنگ با خلیفۀ فاطمی، منصور برخاست. اما این بار نیز پیروز نشد و بسیاری از بنی برزال کشته شدند (همو، 396-400، 406؛ محمدحسین، 5-6). از آن پس بنی برزال به اطاعت فاطمیان درآمدند و به جعفربن علی بن حمدون، حاکم مسیله پیوستند (ابن‌عذاری، 3/268؛ ابن‌خلدون، 7/73).
در 360ق/971م زیری بن مناد در جنگ با بنی حمدون و هم پیمانان ایشان، یعنی بنی برزال کشته شد و چون قبیلۀ صنهاجه بر مغرب دست یافت، بنی حمدون و بنی برزال از بیم انتقام آنان به اندلس مهاجرت کردند و به خدمت حِکَم دوم اموی (حک‌350-366ق/961-977م) درآمدند. خلیفه آنان را بسیار گرامی داشت و پاداشهای فراوان بخشید (ابن‌حیان، 192-193؛ ابن‌عذاری، ابن‌خلدون، همانجاها؛ ادریس، 49-50).
در آغاز خلافت هشام (366-399ق/977-1009م)، وزیر او منصور بن ابی عامر با حمایت و پشتیبانی بنی برزال بر اقتدار خود افزود و آنان را مقام و منزلت بسیار داد و یکی از بزرگان بنی برزال به نام اسحاق بن برزال را بر ولایت قرمونه گماشت (ابن‌خلدون، همانجا؛ مقری، 1/397). در 403ق سلیمان بن حکم، ولایت جیان و اطراف آن را نیز بر قلمرو ایشان افزود (ابن‌خطیب، 119). در اواخر حکومت بنی عامر، ولایت قرمونه را ابو عبدالله محمد بن عبدالله برزالی در دست داشت و چون خلافت بنی امیه در اندلس به پایان رسید، وی در 404ق ادعای استقلال کرد و به نام خود خطبه خواند و پس از تثبیت موقعیت خویش و ایجاد امنیت و آرامش، به توسعۀ قلمرو خود پرداخت و استجه، اشونه (یا اشبونه) و المدور را تسخیر کرد و بدین‌ترتیب قرمونه پس از غرناطه به بزرگ‌ترین امارت نشین بربرها در اندلس تبدیل شد (ابن‌عذاری، 3/268، 311؛ ابن‌خطیب، 237؛ عنان، 147؛ ادریس، 51-52).
ابوعبدالله برزالی از بنی‌حمود ــ حاکمان قرطبه و مالقه ــ که چشم طمع به قلمرو وی داشتند، سخت بیمناک بود؛ ازاین‌رو با ابوالقاسم بن عباد، حاکم اشبیلیه از در آشتی و دوستی درآمد و ابن عباد به رغم دشمنی با بربرها این اتحاد را پذیرفت، زیرا قرمونه دژ شرقی اشبیلیه و پایگاهی استوار به شمار می‌رفت و برای بنی عباد اهمیت نظامی فراوان داشت. نخستین بهره‌ای که بنی عباد از این دوستی بردند، در جنگ با بنی افطس، حاکمان بطلیوس بود که چون در 418ق/1027م قصد تصرف شهر باجه را داشتند، برزالی با قوای خود به یاری ابن‌عباد شتافت و بنی‌افطس را شکست داد (ابن خلدون، 7/73). در 427ق، یحیی بن حمود ملقب به معتلی حاکم مالقه که از اتحاد برزالی و ابن عباد خشنود نبود، به قرمونه لشکر کشید و آنجا را تصرف کرد. برزالی به اشبیلیه پناه برد و از ابن عباد یاری خواست. او نیز سپاهی به فرماندهی فرزندش اسماعیل به قرمونه روانه ساخت. سپاهیان اشبیلیه به یاری گروهی از بربرها قرمونه را محاصره کردند و پس از نبردی سخت که به قتل یحیی بن حمود انجامید، شهر را تصرف کردند و ابن عباد حکومت آنجا را به برزالی بازگرداند. اما دیری نپایید که میان این دو اختلاف افتاد و ابن عباد سپاهی به فرماندهی فرزندش اسماعیل روانۀ قرمونه کرد و آنجا را به تصرف درآورد. برزالی به یاری حاکمان غرناطه و مالقه که هر دو از توسعه‌طلبی ابن‌عباد بیمناک بودند، سپاهی فراهم آورد و روانۀ جنگ با او شد و قرمونه در 431ق/1040م به دست برزالی افتاد (ابن‌دلایی، 107؛ ابن‌عذاری، 3/203؛ ابن‌خلدون، 4/186؛ عنان، 36-39؛ دوزی، 604-605).
ابوعبدالله برزالی در 434ق پس از 30 سال حکومت بر قرمونه و نواحی آن درگذشت. ابن خطیب وی را از مقتدرترین و باتدبیرترین امرای بربر دانسته و شجاعت و مردانگی او را ستوده است؛ اما ابن حیان او را فتنه‌جو خوانده، و سخت نکوهش کرده است (نک‌ : ابن خطیب، 236-237؛ ابن عذاری، 3/311-312).
پس از ابو عبدالله، فرزندش اسحاق بن محمد به جای وی نشست. ابن حیان وی را بر خلاف پدر ستوده، و حاکمی دلیر و با کفایتش خوانده است. اما ظاهراً حکومت او چندان به درازا نکشید و پس از وی، فرزندش عزیز، ملقب به مستظهر به حکومت رسید (ابن‌خطیب، 237). برخی منابع عزیز را فرزند و جانشین ابوعبدالله محمد برزالی دانسته‌اند (نک‌ : ابن‌عذاری، 3/312؛ ابن‌خلدون، 7/74). هنوز چندی از حکومت عزیز نگذشته بود که معتضد بن عباد به نواحی قرمونه تاخت. نبرد و کشمکش میان مستظهر و ابن عباد چندین سال به درازا کشید و اوضاع قرمونه رو به آشفتگی نهاد، چندان‌که مستظهر به مأمون بن ذوالنون پیشنهاد کرد که قرمونه را به او تسلیم کند و ابن ذوالنون در مقابل آن بخشی از اراضی خود در ناحیۀ جوف (جوفیه) را به او سپارد. ابن ذوالنون پذیرفت و مستظهر با خانوادۀ خود به دژ المدور در شمال استجه که جزو قلمرو بنی ذوالنون بود، رفت و تا پایان عمر در آنجا زیست (ابن خطیب، 237-238؛ ابن عذاری، 3/269). در این هنگام میان بنی‌ذوالنون و معتضد بن عباد پیمانی بسته شد، بر آن قرار که قرمونه به ابن عباد واگذار شود و او در عوض، مأمون بن ذوالنون را در تصرف قرطبه یاری کند. با آنکه قرمونه ضمیمۀ اشبیلیه شد (459ق/1067م)، اما بن عباد به تعهد خود عمل نکرد (همو، 3/283؛ ابن‌خطیب، همانجا). به روایتی دیگر مستظهر خود به ناچار قرمونه را به ابن عباد تسلیم کرد و به اشبیلیه رفت و اندکی بعد در آنجا درگذشت و بدین سان دولت بنی برزال پس از حدود نیم قرن حکومت بر مثلث جنوبی اندلس از میان رفت و قرمونه تابع اشبیلیه شد (ابن خلدون، همانجا).

مآخذ

ابن حزم، علی، جمهرةانساب العرب، بیروت، 1403ق/1983م؛
ابن حیان، حیان، المقتبس، به کوشش عبدالرحمن حجی، بیروت، 1384ق/1965م؛
ابن خطیب، محمد، اعمال الاعلام، به کوشش لوی پرووانسال، بیروت، 1956م؛
ابن خلدون، العبر، به کوشش خلیل شحاده و سهیل زکار، بیروت، 1981م؛
ابن دلایی، احمد، ترصیع الاخبار، به کوشش عبدالعزیز اهوانی، مادرید، 1965م؛
ابن عذاری، احمد، البیان المغرب، به کوشش کولن و لوی پرووانسال، بیروت، 1929م؛
ابو عبید بکری، عبدالله، المسالک و الممالک، به کوشش وان لون و ا. فره، تونس، 1992م؛
ادریس بن حسن، تاریخ الخلفاء الفاطمیین بالمغرب، به کوشش محمد یعلاوی، بیروت، 1985م؛
عنان، محمدعبدالله، دول الطوائف، قاهره، 1380ق/1960م؛
محمدحسین، حمدی عبدالمنعم، دراسات فی التاریخ الاندلسی، دولة بنی برزال فی قرمونه، اسکندریه، 1990م؛
مقری، احمد، نفح الطیب، به کوشش احسان عباس، بیروت، 1388ق/1968م؛
یعقوبی، احمد، «البلدان»، همراه الاعلاق النفیسۀ ابن‌رسته، به کوشش دخویه، لیدن، 1891م؛
نیز:

Dozy, R.,Spanish Islam, tr.F.G.Stokes, London, 1913;
Idris, H.R., Les Brizālides de Carmona, Al-Andalus, Madrid/Granada, 1965, vol. XXX.

عنایت‌الله فاتحی‌نژاد

نام کتاب : دائرة المعارف بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 4  صفحه : 882
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست