responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دائرة المعارف بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 4  صفحه : 877

براوستانی


نویسنده (ها) :
کیانوش صدیق
آخرین بروز رسانی :
سه شنبه 20 خرداد 1399
تاریخچه مقاله

بَراوِسْتانی، ابوالفضل مجدالملك اسعد (د492ق/ 1099م)، وزیر شیعی سلطان بركیارق سلجوقیو اصل وی از بر اوستان، یكی از روستاهای قم بود(یاقوت، 1/ 540) و پدرش محمد بن موسى بر اوستانی قمی نام داشت. برخی نسبت او را بلاسانی (یا بلاشانی) (ابن اثیر، 10/ 253، جم‌، ؛ نیز ﻧﻜ : ذهبی، 19/ 180)، و لقب دیگر وی را مشیدالدوله آورده‌اند (معزی، 639؛ اقبال، 109، 112). براوستانی هنگام مرگ 51ساله بوده است (ﻧﻜ : بنداری، 99).
از زندگی او پیش از آنكه به امور دیوانی وارد گردد، اطلاعی نداریم. وی در دوران سلطنت ملكشاه سلجوقی، نایبِ شرف‌الملك خوارزمی، مستوفی كلِ دیوان استیفا بود و پس از كناره‌گیری او، به طور مستقل مستوفی كل شد و لقب مجدالملك گرفت (ظهیرالدین، 34؛ بنداری، 69؛ اقبال، 109). در اواخر سلطنت ملكشاه، براوستانی به همراه تنی چند از صاحب منصبان بر ضد سیطرۀ مطلق خواجه نظام‌الملك و فرزندان او شوریدند. براوستانی پس از قتل خواجه به دست فداییان باطنی، و مرگ سلطان ملكشاه، در اصفهان اقامت گزید (بنداری، 71، 96؛ اقبل، همانجا؛ لمتن، 253).
هنگام سلطنت بركیارق و وزارت عزالملك (فرزند خواجه نطام‌الملك)، مجدالملك كه نمی‌خواست با فرزندان خواجه در امور دولت همكاری كند، همچنان در اصفهان گوشه‌نشینی اختیار كرد. در این زمان تنش، فرزند الب ارسلان و عموی بر كیارق، در مرزهای مصر و شام به اندیشۀ سلطنت سر به عصیان برداشته، متوجه شهرهای ری، همدان و گلپایگان شد (ظهیرالدین، 36؛ راوندی، 139؛ بنداری، 95). در ذیحجۀ 487 عزالملك وفات یافت و برادرش خواجه ابوبكر عبیدالله مؤیدالملك، وزیر شد (همو، ‌97، 96؛ اقبال، همانجا). مؤیدالملك وقتی به جنگ با تنش می‌رفت، از مجدالملك نیز خواست تا در این نبرد او را یاری رساند؛ اما مجدالملك كه خود مدعی صدارت بود و نمی‌خواست از زیر دستان مؤیدالملك باشد، این پیشنهاد را نپذیرفت (ظهیرالدین، بنداری، همانجاها؛ اقبال، 110). وی مدتی بعد به ری رفت و از یك سو با همكاری زبیده خاتون مادرشاه، فخرالملك، برادر بزرگ‌تر مؤیدالملك را به طمع وزارت انداخت، و از سوی دیگر دشمنان مؤیدالملك را برانگیخت تا بركیارق را به عزل مؤیدالملك وا داشتند (بنداری، 97؛ اقببال، 110، 127). مؤیدالملك به زندان افتاد و فخرالملك در صفر 448 به صدارت رسید. وی تا 490ق بر این مسند بود، اما چون شایستگی و كاردانی نداشت، همۀ امور به دست مجدالملك می‌گشت كه در این زمان وزارت زبیده خاتون و ریاست استیفای بركیارق را برعهده گرفته بود (قزوینی، 81؛ بنداری، 97-98؛ ابن‌اثیر، 10/ 252، 263؛ اقبال، 110؛ لمتن، 257، 251). سرانجام در 490ق، بركیارق كه برای سركوب فتنۀ خراسان عازم آن سرزمین شده بود، فخرالملك را از صدارت عزل كرد و مجدالملك براوستانی را وزارت داد.
مجدالملك از 490 تا 492ق با همراهی و یاری زبیده خاتون، بر همۀ امور مهم كشور مستولی بود (قزوینی، 120؛ اقبال، همانجا). از سویی مؤیدالملك هم كه فرصتی می‌جست، محمد، ‌برادر بركیارق را به جنگ با سلطان تشویق كرد. محمد نیز مؤیدالملك را به وزارت برداشت و در شوال 492 برای جنگ با بركیارق عازم ری شد (ظهیرالدین، 37؛ بنداری، 98؛ راوندی، 145؛ اقبال، 129). بركیارق سپاهی گردآورد و از ری به زنجان رفت. اما امرا و سپاهانش، بر اثر تحریكات عوامل مؤیدالملك، از سلطان خواستند تا مجدالملك را تسلیم ایشان كند؛ و او را باطنی مذهب و محرك قتل بسیاری از دولتمردان و فرماندهان بركیارق به دست فداییان اسماعیلی دانستند (بنداری، 99؛ ابوالقاسم، 116؛ خواندمیر، 180؛ ابن ‌اثیر، 10/ 298-290؛ ذهبی، 19/ 180؛ اقبال، همانجا؛ بازورث، 111؛ نیز ﻧﻜ : هاجسن، 163). بركیارق از این كار خودداری می‌كرد، اما سران سپاهیان نیز به آنجا حمله بردند و مجدالملك را با خشونت بسیار بیرون كشیدند و به طرز فیجعی به قتل رساندند (ظهیرالدین، 37-38؛ راوندی، همانجا؛ خواندمیر، 180-181؛ شوشتری، 2/ 458، 459؛ لتمن، 257)؛ پیكر مجدالملك را مدتی بعد در جوار مرقد امام حسین(ع) به خاك سپردند (قزوینی، 84؛ شوشتری، 2/ 460).
مجدالملك از دولتمردان لایق و كاردان سلجوقی بود. گویند بسیار دیندار بوده است و دربارۀ گرایشهای غلوآمیز شیعی او نیز حكایتی نقل كرده‌اند (ﻧﻜ : قزوینی، 81، قس: 82، 83؛ شوشتری، 2/ 459، 460). مجدالملك را در انجام دادن كارهای خیرو عبادتهای روزانه و نیز بخشش و صدقه، خاصه بر شیعیان بسیار ستوده‌اند (بنداری، ذهبی، همانجاها). او همچنین به دانش و فضل و حمایت از شعرا و ادبا و داشنمندان، شهرت داشت. خانه‌اش محل تجمع این طبقه بود و خود، مال و صِلۀ بسیار به ایشان می‌بخشید (بنداری، 69). از همین‌رو، ممدوح بسیاری از شاعران بزرگ آن دوران همچون امیر معزی و مؤیدالدین طغرایی، صاحب قصیدۀ مشهور «لامیة‌العجم» و دیگران بوده است (معزی، 638-643، 732-734، 750-755؛ اقبال، 111، 113؛ ابوالرجاء، 72). برخی شاعران آن دوران نیز اشعاری در هجو او سروده‌اند كه از آن میان می‌توان به موفق‌الدوله ابوطاهر خاتونی و ابوالمعالی نحّاس اشاره كرد (ظهیرالدین، 34؛ راوندی، 136).
مجدالملك برای مشاهد ائمۀ اظهار(ع) در بقیع و كاظمین و نیز برای حضرت عبدالعظیم در ری، و سادات علوی و اشراف فاطمی بارگاه ساخت. دیوار شهر بیهق را كه در اثر زلزلۀ بزرگ خراسان ویران گشته، ‌و در 464ق به فرمان خواجه نظام‌الملك از نو بنا شده بود، پس از ویرانی مجدد آن به دست ارسلان ارغو، از نو عمارت كرد. مشهد خسروجرد نیز از آثاری است كه مجدالملك عمارت كرده است (قزوینی، 83؛ بیهقی، 206؛ ابن‌اثیر، 9/ 591، 10/ 352؛ شوشتری، 2/ 460؛ آل‌یاسین، 34؛ قمی، 2/ 77).

مآخذ

آل‌یاسین، محمدحسن، تاریخ حرم كاظمین، ترجمۀ غلامرضا اكبری، ‌كنگرۀ جهانی حضرت رضا(ع)، 1371ش؛
ابن‌اثیر، الكامل؛
ابوالرجاء قمی، نجم‌الدین، تاریخ الوزراء، به كوشش محمدتقی دانش پژوه، تهران، 1363ش؛
ابوالقاسم كاشانی، عبدالله، زیدة‌التواریخ، به كوشش محمدتقی دانش پژوه، تهران، 1366ش؛
اقبال آشتیانی، عباس، وزارت در عهد سلاطین بزرگ سلجوقی، به كوشش محمدتقی دانش پژوه و یحیى ذكاء، تهران، ‌1338ش؛
بازورت، كلیفورد آدموند، «تاریخ سیاسی و دودمانی ایران»، تاریخ ایران كمبریج (از آمدن سلجوقیان تا فروپاشی دولت ایلخان)، ترجمۀ حسن انوشه، تهران، 1366ش، ج 5؛
بنداری اصفهانی، فتح، مختصر تاریخ سلسلۀ سلجوقی (زیدة‌ النصرة) عمادالدین كاتب، ترجمۀ محمدحسین جلیلی، تهران، 1356ش؛
بیهقی، ‌علی، تاریخ بیهق، به كوشش احمد بهمنیار، تهران، ‌1317ش؛
خواندمیر، غیاث‌الدین، دستور الوزراء، به كوشش سعید نفیسی، تهران، 1317ش؛
ذهبی، محمد، سیر اعلام‌ النبلاء، به كوشش شعیب ارنؤوط و دیگران، بیروت، 1405ق/ 1984م؛
راوندی، محمد، راحة‌ الصدور، به كوشش محمد اقبال، تهران، 1333ش؛
شوشتری، ‌نورالله، مجالس المؤمنین، تهران، 1376ق؛
ظهیرالدین نیشابوری، سلجوق‌نامه، تهران، 1332ش؛
قزوینی رازی، عبدالجلیل، نقض، به كوشش جلال‌الدین محدث ارموی، تهران، 1358ش؛
قمی، عباس، اﻟﮑﻨﻰ و الالقاب، تهران، 1397ق؛
لمتن، ا. ك. س.، «ساختار درونی امپراتوری سلجوقی»، تاریخ ایران كمبریج (از آمدن سلوجقیان تا فروپاشی دولت ایلخانان)، ترجمۀ حسن انوشه، تهران، 1366ش، ج 5؛
معزی، محمد، دیوان به كوشش عباس اقبال آشتیانی، تهران، 1318ش؛
هاجسن، گ. ش.، فرقۀ اسماعیلیه، ترجمۀ فریدون بدره‌ای، تبریز، 1346ش؛
یاقوت، بلدان.

كیانوش صدیق

نام کتاب : دائرة المعارف بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 4  صفحه : 877
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست