responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دائرة المعارف بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 4  صفحه : 852

بدر خرشنی


نویسنده (ها) :
کیانوش صدیق
آخرین بروز رسانی :
سه شنبه 20 خرداد 1399
تاریخچه مقاله

بَدرِ خَزشَنی (د ذیقعدۀ 330/ اوت 942)، از سرداران و امرای برجستۀ بغداد در سدۀ4ق/ 10م. دربارۀ تاریخ و محل تولد پدر از مأخذ موجود اطلاعی به دست نمی‌آید، اما از نسبت او می‌توان گفت که احتمالاً در خرشته، جایی در آسیای صغیر در ناحیۀ ملطبه، نزدیک لوقان که این خردادبه از آن به عنوان یکی از «حصون» آن ناحیه نام برده (ص 108؛ نیز ﻧﻜ : یاوتريال 2/ 423، 864، 4/ 362)، به دنیا آمده است. اینکه بدر از چه تاریخی وارد فعالیتهای سیاسی شد، نیز بر ما پوشیده است. نام وی نخستین‌بار در گزارشی مربوط به وقایع سال 319ق/ 931م آمده است حاکی از آنکه او در این سال گروهی از ارمنیان را که با ایشان جنگیده، و اسیرشان کرده بود، به بغداد گسیل داشته است. از این روایت تاریخی می‌توان نتیجه گرفت که او احتمالاً فرماندی سپاه را در جنگی در آسیای صغیر برعهده داشته است (قرطبی، 136) و از همین موقع است که می‌توان نشانه‌های او را در تاریخ جست‌وجو کرد.
در 320ق که مونس خادم سرانجام مقتدر خلیفۀ عباسی را از پای درآورد و خود در موصل اقامت گزید، بدر خرشنی نیز با عده‌ای از سوران خویش از شهر ارزن ـ در شرق شبه جزیرۀ آناتولی ـ به وی پیوست و موش از این کار خشنود شد (همو، 146-147). چون در شوال 320 قاهر به خلافت نشست، بدر خرشنی به جای این یلبق حاجب، وظایف او را برعهده گرفت (همو، 154)؛ اما چند ماه بعد وی نیز در زمرۀ کسانی بود که با راضی خلیفۀ جدید بیعت کرد (همدانی، 284؛ ابوعلی مسکویه، 1/ 289-290) و ریاست شرطۀ بغداد را از سوی او عهده‌دار شد (همدانی، 285؛ ابوعلی مسکویه، 1/ 295؛ ابن اثیر، 8/ 283).
هنگام ظهور فتنۀ حنابله (323ق/ 1935م) بدر به عنوان رئیس شرطه در فرو نشاند آشوب نقشی مهم داشت و بر بربهاری و یارانش بسیار سخت گرفت (همدانی، 294-295؛ ابوعلی مسکویه، 1/ 322؛ ابن‌جوزی، 13/ 349؛ ابن‌اثیر، 8/ 307-308). بدر همچنین در نزاع میان این مقلۀ وزیر (ﻫم) و محمدبن یاوقت (د323ق) حاجب راضی، جناب وزیر را گرفت؛ و چون محمدبن یاقوت و یارانش خلیفه را به سوی خود متمایل کردند، راضی نیز بدر خرشنی را به درخواست آنان عزل، و مأمور دمشق کرد (ابوعلی مسکویه، 1/ 332-334؛ ابن‌اثیر، 8/ 314؛ العیون...، 4/ 289)؛ براساس گزارش ابن عدیم، راضی که از بدر و نیروهای نظامی او بیم داشت، وی را به حکومت نواحی حلب فرستاد. بدر به آنجا رفت، ولی میان او و طریف، حاکم قبلی نزاع برخاست و بدر سرانجام به امر خلیفه به بغداد بازگشت (1/ 97-98؛ الیواقیت...، 82-83؛ نیز ﻧﻜ : غزی، 3/ 39).
روایت دیگری نشان می‌دهد که خلیفه تحت فشار مخالفان وزیر و یارانش بدر را به حکومت برخی نواحی اصفهان و فارس گماشت، اما چون میان دو گروه توافقی حاصل شد، وی بر همان سمت ریاست شرطه باقی ماند (همدانی، 299-300؛ ابوعلی مسکویه، 1/ 338). به‌رغم این همداستانی، گویا روابط بدر با دو گروه نظامی عمدۀ بغداد، یعنی ساجیه و حُجَریه (در این باره، ﻧﻜ : کبیسی، 265ببـ ، 281 ببـ)، چندان تیره بود که وقتی آنها خانۀ ابن مقلۀ وزیر را آتش زدند، بدر از بیم ایشان مدتی به خانۀ یکی از رجال منتفذ بغداد پناه برد (صولی،81-82).
بدر خرشنی به پاره‌ای مأموریتهای نظامی خارج از عراق نیز رفت (ابوعلی مسکویه، 1/ 266-267؛ ابن شداد، 3(1)/ 34)؛ چنانکه در 325ق/ 937م از حضور او در مصر یاد شده است (همدانی، 307). ابن رائق (ﻫ م) نیز او را به مأموریتی به اهواز و ناحیۀ واسط و بصره گسیل کرد (همانجا، نیز 310؛ ابوعلی مسکویه، 1/ 370؛ ابن‌اثیر، 8/ 334).
در آشوبهای این دورۀ بغداد، بدر به عنوان یکی از عوامل سلطه و ستمگری خلیفه و دولتمردان بغداد مورد تنفر مردم بود، چنانکه وقتی (د 329ق) ابوالحسین بریدی (ﻧﻜ : ﻫ د، آل بریدی) و اصحاب او در بغداد فتنه‌ای برپا کردند، بدر در این گیرودار به دست عامۀ مردم افتاد و چندان او را زدند که نزدیک به مرگ بود، تا آنکه کسانی از نزدیکان خلیفه او را از چنگ مردم نجات دادند (صولی، 203). وی همچنان ریاست شرطه و گویا فرماندهی سپاه بغداد را در دست داشت، چه، در جمادی‌الآخر 330 وقتی ابوالحسین بریدی برای تسخیر بغداد از واسط بیرون آمد، در کنار نهر دیالی از سپاهیان بدر خرشنی شکست خورد (همو،223؛ ابن‌شاکر، 10/ 257). هم در این سال بود که متقی بدر را بر راه فرات گماشت (ابن‌اثیر، 8/ 392؛ نیز ﻧﻜ : ابن‌ظاهر، 18)؛ اما بدر که از نزاعها و دسته‌بندیهای گوناگون بغداد، تنها زیان دیده بود،سرانجام به محمد بن طغج اخشید (ﻧﻜ : ﻫ د، آل اخشید) که این زمان بر مصر و شام حکمرانی می‌کرد، پناه برد. بنابر روایتی محمد بن طعج، خود با او مکاتبه کرد و او را نزد خود خواند (ابن‌زولاق، 262)؛ سپس به حکومت دمشق منصوبش کرد، اما اندکی بر نیامد که بدر بر اثر بیماری درگذشت (ﻧﻜ : ابن‌تغری‌بردی، 3/ 279؛ قس: ابن‌اثیر، همانجا). براساس یک بیت شعر که صفدی نقل کرده است (امراء...، 145)، ولایت او بر دمشق دو ماه به درازا کشید.
دربارۀ بدر خرشنی باید به یک نکتۀ دیگر نیز اشاره کرد، چه،برخی از محققان او را ممدوح ابوالطیب متنبی (د354ق) دانسته‌اند (EI2)؛ اما کسی که متنبی در قصاید خود او را ستوده بدر بن عمار طبرستانی است که از سوی ابن‌رائق ـ در حدود سال 328ق ــ در طبریه می‌جنگیده، و خود شعر نیز می‌سروده است (همدانی، 323؛ صفدی، الوافی...،3/ 69؛ نیز ﻧﻜ : ابن فضل‌الله، 15/ 71؛ متنبی،206 ﺑﺑ ؛ عزام، 129) و اتفاقاً با بدر خشنی هم عصر بوده است.

مآخذ

ابن‌اثیر، الکامل؛
ابن تغری بردی، النجوم؛
ابن جوزی، عبدالرحمان،المنتظم، به کوشش محمد و ﻣﺼﻄﻔﻰ عبدالقادر عطا، بیروت، 1412ق/ 1992م؛
ابن خردادبه، المسالک و الممالک، به کوشش دخویه، لیدن، 1889م؛
ابن‌زولاق،حسین، «سیرة محمد ابن طغج الاخشید»، شذرات من کتب مفقودة، به کوشش احسان عباس، بیروت، دارالغرب الاسلامی؛
ابن شکار کتبی،محمد، عیون التواریخ، نسخۀ عکسی موجود در کتاباخنۀ مرکز؛
ابن شداد، محمد، الاعلاق الخطیرة، به کوشش ﭔﺤﭕﻰ عباره، دمشق، 1978م؛
ابن ظافر، علی، اخبار الدولة الحمدانیة، به کوشش تمیم رواف، دمشق، 1406ق/ 1985م؛
ابن عدیم، عمر،زبدة‌الحلب من تاریخ حلب، به کوشش سامی دهان،دمشق، 1370ق/ 1951م؛
ابن فضل‌الله عمری ،مسالک‌الابصار، چ تصویری، فرانکفورت، 1988م؛
ابوعلی مسکویه، تجارب الامم، به کوشش آمدرز، قاهره، 1332ق/ 1914م؛
صفدی،خلیل، امراء دمشق،به کوشش صلاح‌الدین منجد، بیروت، 1970م؛
همو، الوافی بالوفیات، به کوشش ددرینگ، بیروت، 1970م؛
صولی، محمد، الاوراق، اخبار الراضی بالله و...، به کوشش هیورث دن، قهاره، 1935م؛
اعزام، عبدالوهاب، شرح بر دیوان منتبی، بیروت، 1398ق/ 1978م؛
العیون و الحدائق، به کوش عمر سعیدی، دمشق، 1972م؛
غزی، کامل، نهرالذهب فی تاریخ حلب، به کوشش شوقی شعث و محمود فاخوری، حلب، 1413ق/ 1993م؛
قرطبی، علی، صلة تاریخ‌ الطبری، همراه ج 11 تاریخ بری؛
کبیسی، حمدان عبدالمجید، عصرالخلیفة المقتدر بالله، بغداد، 1394ق/ 1974 م؛
متنبی، دیوان، به کوشش دیتریچی، برلین، 1861م؛
همدانی، محمد، تکملة تاریخ‌الطبری، همراه ج 11 تاریخ طبری؛
یاقوت، بلدان؛
الیواقیت و الضرب، منسوب به ابوالفدا، به کوشش محمدکمال و فالح بکور،حلب، 1410ق/ 1989م؛
نیز:

EI2.
کیانوش صدیق

نام کتاب : دائرة المعارف بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 4  صفحه : 852
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست