responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دائرة المعارف بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 4  صفحه : 850

بدر الحمامی


نویسنده (ها) :
صادق سجادی
آخرین بروز رسانی :
سه شنبه 20 خرداد 1399
تاریخچه مقاله

بَدرُالحَمامی، ابوالنجم بدرین ‌عبداله (د311ق/ 923م)، معروف به حمامی و بدرکبیر، از امرای نامدار طولونی و عباسی در سدۀ 3 و اوایل سدۀ4ق.دربارۀ پیشینۀ بدر قبل از ظهور در صحنۀ تاریخ مصر و شام اطلاعی در دست نیست. از آنجا که وی را از غلامان رومیِ احمد ابن طولون دانسته‌اند (مقریزی، 2/ 402)، می‌توان حدس زد که وی در یکی از برخوردهای ابن طولون یا دیگر امرای مسلمان با رومیان اسیر شده، و در زمرۀ بندگان فرمانروای مصر جای گرفته است. او را به همین مناسبت بدرالحمامی طولونی نیز خوانده‌اند (طیب، 7/ 107؛ عظیمی، 274). لقب او حَمامی منسوب به حمام به معنی کبوتر است (ابن‌اثیر، اللباب، 1/ 385؛نیز ‌ﻧﻜ : الکامل، 8/ 104؛ خطیب، 7/ 105؛ ابن‌منور، 5/ 171).
بعضی از مورخان و نویسندگان قدیم و معاصر، احوال این بدر را با یکی دیگر از غلام- امیران نامدار معاصرض، بدر معتضدی که مدتها حکومت و سپهسالاری داشت، خلط کرده‌اند و بدرالحمامی را از موالی معتضد عباسی خوانده (مثلاً صفدی، امراء...، 35؛ الوافی...، 10/ 94؛ ابن‌منظور، همانجا؛ نیز ﻧﻜ : ابن‌خلکان، 6/ 199؛ ابن‌کثیر، 11/ 102)، لقب «صغیر» به او داده‌اند (مثلاً تاریخ...، 274).
به‌هرحال، نخستین اشاره به بدرالحمامی در منابع تاریخی، به حوادث سال 280ق/ 893م باز می‌گردد که از او در زمرۀ سرداران خمارویه بن احمد بن طولون در جنگ طرسوس یاد شده است (طبری، 10/ 34؛ ابن‌شداد، 1(2)/ 280). چون هارون بن خمارویه به حکومت نشست، به‌سبب کم‌سالی و ناتوانیش در ادارۀ امور، ابوجعفر ابن اُبی رشتۀ کارها را در دست گرفت. با اینهمه، کار مصر و شام روی به پریشانی نهاد و هر یک از امرای بزرگ، بخشی از سپاه را به خود اختصاص داده، از امیر طولونی و ابوجعفر فرمان نمی‌بردند. به‌هرروی، وقتی در دمشق بر ضد طولونیان شورشی برپا شد، بدرالحمامی و حسین ابن احمد مادرایی بدانجا شتافتند و کارها را سامان دادند (283ق/ 896م) و طَغج بن جُف را به امارت نشادند (ابن تغری بردی، 3/ 101؛ ابن‌اثیر، الکامل، 7/ 488؛ مقریزی، 2/ 403). در 289ق قرمطیان به شام تاختند و همه جا را به باد غارت دادند و طغج‌بن جف نیز از آنان شکست یافته، ازهارون‌بن طولون مددخواست بدرالحمامی که در همان ایام در مصر به‌سبب رفتار هارون سخت خشمناک شده بود، مأمور دفع قرمطیان شد و بدانجا رفت و قرمطیان را شکست داد و حسن بن زکرویۀ قرمطی را به قتل رساند (طبری، 1/ 94-100؛ ابن‌اثیر، همان، 7/ 526).
دربارۀ بعضی از حوادث بعدی میان مورخان اختلاف است. به گزارش ابن تغزی بردی (3/ 103-109) پس از قتل حسن قرمطی، برادرش فرماندهی قرمطیان را به دست گرفت و مصریان را شکست داد. مکتفی خلیفۀ بغداد که اوضاع را زیرنظر داشت، به‌رغم دشمنی با طولونیان، سپاهی بزرگ به فرماندهی محمدبن سلیمان کاتب به دفع قرمطیان فرستاد. محمد بن سلیمان شام را از وجود آنان پاک کرد و روانۀ بغداد شد و چندی بعد به دستور خلیفه، برای جنگ با هارون بن خمارویه روی به شام نهاد و در حدود دمشق، بدر وفائق هر دو به او پیوستند. در حالی که برخی دیگر از نویسندگان آورده‌اند که بدر پس از پیروزی بر قرمطیان به مصر بازگشت و اندکی بعد از سوی هارون امارت دمشق یافت و در شعبان 290/ ژوئیۀ 903 در آنجا به حکومت نشست (ابن‌منظور، 5/ 171). از آن سوی، محمد بن سلیمان پس از سرکوب قرمطیان قصد عراق داشت که بدرالحمامی وفائق هر دو به او نامه نشوتند و او را به تسخیر شام و مصر خواندند. محمد بن سلیمان نیز با موافقت خلیفه روی به مصر آورد. در حدود مصر، بدر وفائق ـ و به روایتی، حسین بن احمد مادرایی ـ به او پیوستند و بر مصر مستولی شدند (292ق) و دولت طولونی منقرض شد (کندی، 244-248؛ طبری، 10/ 118-119؛ ابن‌اثیر، همان، 7/ 535-536).
طبری و ابن اثیر از امارت بدر بر دمشق یاد نکرده‌اند، ولی مقریزی (2/ 404) و کندی (ص 248)، هر دو امارت او را بر دمشق پس از انقراض طولونیان مصر دانسته‌اند. ابن تغری بردی (3/ 156) همچنین آورده است که بدر پس از پیروزی بر قرمطیان به بغداد رفت و مورد استقبال قرار گرفت و از خلیفه خلعت و عطا یافت. از آن پس از بدر خبری در دست نیست و روایت ابن عساکر که بدر را در 283ق در اصفهان نشان می‌دهد (‌ﻧﻜ : ابن‌منظور، 5/ 172)، گویا مربوط به بدر معتضدی است؛ چه بدرالحمامی در این تاریخ به روایت ابن تغری بردی و مقریزی و ابن اثیر در دمشق بوده است. اما آنچه دربارۀ حضور بدر در 295ق در اصفهان آورده‌اند، مربوط به بدرالحمامی است. در این تاریخ عبدالله بن ابراهیم مسمعی در اصفهان قصد طغیان کرد و بدر از سوی خلیفه، والی آنجا و مأمور مقابله با او شد. وی عبدالله را به صلح وادار به اطاعت کرد (قس: گردیزی، 185) و نایبی بر اصفهان گماشت و به بغداد بازگشت. به گزارش ابوعلی مسکویه، بدر در این دوره ریاست «معاون» را نیز در دست داشت. اصحاب معاون قوایی شبه‌نظامی با شبیه به شرطه بودند که رئیس آنان را صاحب‌المعونه می‌خواندند و وی وظایفی چون حسبت و نوعی قضا را نیز عهده‌دار بود (ماوردی، 317-318؛ نیز ‌ﻧﻜ : ﻫ د، احداث)؛ بدر تا 300 یا 301ق بر آن منصب بود و در آن تاریخ، حکومت و اعمال حرب و ریاست معاون فارس و کرمان را یافت (ابونعیم، 1/ 239؛ ابن‌اثیر، همان، 8/ 12، 74؛ ابوعلی مسکویه، 5/ 26؛ همدانی، 288).
به گزارش ابن‌خلکان (6/ 432) در 296ق، بدر از کسانی بود که همراه با امرای دیگر از سوی خلیفه مأمور جنگ با لیث بن علی صفاری شد؛ اما به نظر می‌رسد که صاحب تاریخ سیستان در ذکر این واقعه (ص 288) میان بدرالحمامی و بدر معتضدی خلط کرده است. در 304ق که کثیربن احمد بر اطراف سیستان مستولی شد، بدرالحمامی که عامل فارس بود، به دستور خلیفه سپاهی به آنجا فرستاد و چون این سپاه شکست خورد، بدر به تن خویش رهسپار آنجا شد و کثیر بن احمد به صلح پیش آمد و به اطاعت گروید (ابن‌اثیر، همان، 8/ 104-105). در همان سال ابوزید خالد بن محمد مادرایی، عامل اخراج کرمان بر مقتدر شورید و خواست تا فارس را تسخیر کند. بدر به جنگ او رفت و به قلش رساند (همان، 8/ 106). بدر تا صفر یا ربیع‌الاول 311 که درگذشت، همچنان امارت فارس را داشت و چون درگذشت، در شیراز به خاکش سپردند و سپس پیکرش را به بغداد برده، در آنجا دفن کردند (همدانی، همانجا؛ ابن‌اثیر، اللباب، 1/ 385).
گفته‌اند که بدر مردی نیک‌سیرت و دادگستر بود و دانشمندان را حمایت می‌کرد. او خود از بعضی از محدثان زمانش روایت کرده است (ابونعیم، همانجا؛ خطیب، 7/ 105). آثار عمرانی و نفقات بدر بر فقرا و محتاجان در حجاز و مصر زبانزد خلق بود (مقریزی، 2/ 403). گویا در اصفهان گیاهی برای دفع سم مار پیدا کرد که پس از او رایج شد (ابن‌رسته، 157) و به نام وی شهرت یافت.

مآخذ

ابن‌اثیر، الکامل؛
همو، اللباب، بیروت، دار صادر؛
ابن تغری بردی، النجوم؛
ابن‌خلکان، وفیات؛
ابن‌رسته، الاعلاق‌النفیسة، لیدن، 1891م؛
ابن‌شداد، الاعلاق الخطیرة، به کوشش ﭔﺤﭕﻰ زکریا عباره، دمشق، 1991م؛
ابن‌کثیر، البدایة و والنهایة، به کوشش احمد ابوملحم و دیگران، بیروت، 1408ق/ 1988م؛
ابن منظور، مختصر تاریخ دمشق ابن‌عساکر، به کوشش مأمون صاغرحی، دمشق، 1984م؛
ابوعلی مسکویه، احمد، تجارب‌الامم، به کوشش آمدرز، قاهره، 1914م؛
ابونعیم اصفهانی، احمد، ذکر اخبار اصبهان، لیدن، 1931م؛
تاریخ سیستان، به کوشش محمدتقی بهار، تهران، 1314ش؛
خطیب بغدادی، احمد، تاریخ بغداد، قاهره، 1349ق؛
صفدی، خلیل، امراء دمشق فی‌الاسلام، به کوشش صلاح‌الدین منجد، بیروت، 1983م؛
همو، الوافی بالوفیات، به کوشش ژاکلین سوبله و علی عماره، ویسبادن، 1981م؛
طبری، تاریخ؛
عظیمی حلبی، محمد، تاریخ حلب، به کوشش ابراهیم زعرور، دمشق، 1984م؛
کندی، محمد، الولاة والقضاة، به کوشش رُوِن گست، بیروت، 1908م؛
گردیزی، عبدالحی، زین‌الاخبار، به کوشش عبدالحی حبیبی، تهران، 1363ش؛
ماوردی، علی، الاحکام السلطانیة، بیروت، 1405ق؛
مقریزی، احمد، المقفی‌ الکبیر، به کوشش محمد بعلاوی، بیروت، 1991م؛
همدانی، محمد، تکملۀ تاریخ الطبری، همراه ج 11 تاریخ طبری.

صادق سجادی

نام کتاب : دائرة المعارف بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 4  صفحه : 850
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست