responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دائرة المعارف بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 4  صفحه : 757

احمدپاشا


نویسنده (ها) :
یحیی کلانتری
آخرین بروز رسانی :
دوشنبه 19 خرداد 1399
تاریخچه مقاله

اَحْمَدْپاشا (د 1160ق/ 1747م)، از دولتمردان و سرداران عثمانی و حکمران بغداد به روزگار سلطنت احمد سوم و محمود اول. وی در استانبول زاده شد. پدرش حسن پاشا که به سبب اقامت در محلۀ ایوب در استانبول به ایوبلی (ایوبی) شهرت داشت، از والیان مشهور بغداد و از وزیران نامدار عثمانی در این شهر بود (ثریا، 2/ 149؛ عزاوی، 5/ 12).
احمد پاشا به سبب خدمات پدرش، نخست در 1129ق/ 1717م در مقام میرمیرانی (بیگلربیگی) وارد خدمت دربار شد و دو سال بعد با رتبۀ وزارت به حکومت قونیه و حلب رسید، سپس در بصره و شهرزور به حکومت پرداخت. در 1136ق چون پدرش در جریان لشکرکشی به ایران در نزدیکی کرمانشاه درگذشت، حکمرانی بغداد از جانب دولت عثمانی به او واگذار شد (استرابادی، 18؛ کرکوکلی، 18؛ ثریا، 1/ 250). وی در 1147ق/ 1734م مدتی از حکومت بغداد برکنار شد. با اینهمه از آن پس نیز در مقامهایی چون فرمانروایی حلب، رقه و ماردین، و سپهسالاری سپاه اعزامی در جنگ با ایران، در خدمت امپراتوری عثمانی بود (سرت اوغلو، V/ 2483؛ کرکوکلی، 36؛ ریاحی، 215)، تا اینکه در 1149ق برای بار دوم والی بغداد شد (کرکوکلی، 38) و تا پایان عمر در این سمت باقی ماند و سرانجام در بازگشت از سرکوب شورش سلیم پاشا در راه بغداد درگذشت و در کنار آرامگاه پدرش، در نزدیکی مقبرۀ ابوحنیفه در بغداد به خاک سپرده شد. مدت حکومت او را 30 سال آورده‌اند که 4 سال در بصره، 24 سال در بغداد و 2 سال در اورفه بوده است (همو، 94-95).
بیشترین دوران زندگی سیاسی ـ نظامی احمدپاشا در سمت ولایت بغداد و در ارتباط با ایران سپری شد و از این لحاظ در روابط سیاسی ایران ـ عثمانی در سدۀ 12ق/ 18م نقش مهمی ایفا کرد. وی در اوایل حکمرانی خود در بغداد که با انقراض سلسلۀ صفویه مقارن بود، از اوضاع آشفتۀ ایران بسیار بهره برد و لشکرکشی به سوی ایران را که با مرگ پدرش متوقف شده بود، پی گرفت. نخست همدان را محاصره کرد و به‌رغم مقاومت 3ماهۀ مدافعان و اهالی شهر، آنجا را به تصرف درآورد (استرابادی، 19؛ کرکوکلی، 19؛ ریاحی، 62). سپس با شنیدن خبر مرگ محمود افغان و جانشینی اشرف، نزد او کس فرستاد و از وی خواست تا از سلطنت کناره‌گیری کند و نیز شاه سلطان حسین را به دولت عثمانی تحویل دهد. اما اشرف، پادشاه صفوی را بکشت و سر او را نزد ایلچی احمد پاشا فرستاد. آنگاه احمد پاشا به جنگ اشرف افغان رفت (استرابادی، 20)؛ اما در نبردی که نزدیک قصبۀ انجدان (حزین، 63؛ دانشمند، IV/ 16)، یا به قولی در شهر جرد (استرابادی، همانجا) روی داد، از او شکست خورد. با اینهمه، در پی پیشنهاد احمدپاشا، میان طرفین قرارداد صلحی در همدان امضا شد (1140ق/ 1727م) که به موجب آن، اشرف خلافت عثمانی را به رسمیت شناخت و حاکمیت آن دولت را بر ایالاتی در غرب و شمال غرب مانند لرستان، زنجان و تبریز پذیرفت. در مقابل، دولت عثمانی نیز سلطنت اشرف افغان را بر ایران تأیید کرد (همو، 20-21؛ نصیری، 16-21؛ مهدوی، 151)، اما این عهدنامه دیری نپایید، زیرا با ظهور نادر در مقام سپهسالار طهماسب دوم و تصرف همدان و آذربایجان به وسیلۀ وی، دولت عثمانی بار دیگر در 1143ق به ایران اعلان جنگ داد (همو، 154) و احمدپاشا مأمور بازپس‌گیری ایالات مذکور شد (سرت اوغلو، V/ 2478) و در نبردی طهماسب دوم را در قرجان، یا کوریجان (دانشمند، IV/ 22؛ سرت اوغلو، همانجا؛ مهدوی، 155)، یا کردخان در نزدیکی همدان (استرابادی، 171) شکست داد (برای تفصیل این جنگ، نک‌ : همو، 169-174؛ مروی، 1/ 217-223؛ حزین، 93-94) و طهماسب ناگزیر معاهده‌ای در ژانویۀ 1732م با وی در بغداد به امضا رساند (دانشمند، مهدوی، همانجاها) که براساس آن، شهرهای آن سوی ارس (تفلیس، گنجه، نخجوان و...) به عثمانی واگذار شد و در برابر، آذربایجان و کردستان به ایران تعلق گرفت (سرت اوغلو، V/ 2478-2479) و چند ناحیه نیز در کرمانشاه به رسم آرپالیق به احمدپاشا واگذار شد. اما نادر نه‌تنها با این قرارداد موافقت نکرد (استرابادی، 174)، بلکه طهماسب را نیز از سلطنت برانداخت و عباس سوم پسر خردسال او را به پادشاهی نشاند (حزین، 96؛ مهدوی، همانجا). از سوی دیگر توپال عثمان پاشا صدراعظم عثمانی و نیز احمدپاشا که نتوانسته بودند منافع دولت خود را تأمین کنند، از کار برکنار شدند (کرکوکلی، 36؛ سرت اوغلو، همانجا). سپس نادر بغداد را در حصار گرفت، اما احمدپاشا که بار دیگر در مقام خویش ابقا شده بود، توانست شهر را از محاصره نجات دهد. نادر ناگزیر عقب نشست و به همدان بازگشت (دانشمند، IV/ 23؛ سرت اوغلو، V/ 2480). سرانجام مذاکرات صلح میان عثمانی و ایران به وساطت و نمایندگی احمدپاشا آغاز شد و در 1149ق قراردادی براساس عهدنامۀ قصر شیرین (1049ق/ 1639م) منعقد گردید (همو، V/ 2483-2484؛ دانشمند، IV/ 25؛ مهدوی، 160). این معاهده نیز دیری نپایید و نادرشاه بار دیگر در 1156ق/ 1743م به جانب متصرفات عثمانی روی آورد و از دولت عثمانی خواست ایالاتی را که پیش‌تر از قلمرو ایران جدا شده بود، بازگرداند و نیز مذهب شیعۀ جعفری را به عنوان رکن پنجم بپذیرد (دانشمند، IV/ 29-30). سپس بغداد و بصره و کرکوک را محاصره کرد (کرکوکلی، 49-51). آنگاه احمدپاشا با اختیارات تام از سوی دولت عثمانی مأمور مذاکره و صلح با نادر شد (استرابادی، 387) که به معاهده‌ای در 20 رمضان 1159ق/ 25 سپتامبر 1746م بین آنان انجامید (ریاحی، 174-177).
گفته‌اند که احمدپاشا در طول حکومت خود در بغداد برای آسایش مردم اقدامات مفیدی انجام داد (IA, I/ 200).

مآخذ

استرابادی، مهدی، جهانگشای نادری، به کوشش عبدالله انوار، تهران، 1341ش؛
ثریا، محمد، سجل عثمانی (تذکرۀ مشاهیر عثمانیه)، استانبول، 1308-1317ق؛
حزین، محمدعلی، تاریخ، اصفهان، 1332؛
ریاحی، محمدامین، سفارتنامۀ ایران، تهران، 1368ش؛
عزاوی، عباس، تاریخ العراق بین احتلالین، مصر، 1372ق/ 1953م؛
کرکوکلی، رسول، دوحة الوزراء فی تاریخ وقایع بغداد الزوراء، ترجمۀ موسى کاظم نورس، بیروت/ بغداد، مکتبه النهضه؛
مروی، محمدکاظم، عالم آرای نادری، به کوشش محمدامین ریاحی، تهران، 1364ش؛
مهدوی، عبدالرضا، تاریخ روابط خارجی ایران، تهران، 1364ش؛
نصیری، محمدرضا، اسناد و مکاتبات تاریخی ایران، دانشگاه گیلان، 1364ش؛
نیز:

Danismend, İsmail Hâmi, İzahlt osmanlı tarihi kronolojisi, Istanbul, 1972;
IA;
Sertoğlu, Midhat et al., Mufassal osmanlı tarihi, Istanbul, 1971.

یحیى کلانتری

نام کتاب : دائرة المعارف بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 4  صفحه : 757
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست