responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دائرة المعارف بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 4  صفحه : 601

ابراهیم پاشا نوشهرلی


نویسنده (ها) :
علی اکبر دیانت
آخرین بروز رسانی :
سه شنبه 20 خرداد 1399
تاریخچه مقاله

اِبْراهیمْ پاشا نَوْشَهِرْلی، یا نوشهری (1073(؟)-1143 ق / 1663-1730 م)، سیاستمدار، داماد و صدراعظم فرهنگ دوست و ادب‌پرور سلطان عثمانی احمد سوم. وی در روستای موشقره (نوشهر كنونی) از توابع دهستان اورگوب واقع در بخش نیدۀ (نكیدۀ) ایالت قرامان زاده شد. تاریخ تولد او به طور دقیق معلوم نیست، اما از آنجا كه به هنگام مرگ حدود 70 سال داشته (عثمان‌زاده، 33)، احتمالاً در حدود 1073 ق به دنیا آمده است. پدرش علی و مادرش فاطمه نام داشت (همو، 29؛ İA). ابراهیم در 27 سالگی در جست‌وجوی كار و دیدن خویشان به استانبول رفت و با معرفی و حمایت مصطفی افندی كه یكی از اقوامش بود، به دربار راه یافت. ابتدا در زُمرۀ حلواچیان و سپس در سِلك تبرداران (تركی: بالطه جی = مأمور ادارۀ كارهای خارج از كاخ سلطنتی) درآمد. با ابراز لیاقت، به زودی كاتب اوقاف (موقوفاتچی) شد. سپس به سمت یازیچی خلیفه سی تعیین شد و جهت خدمت به شاهزاده احمد كه در آن هنگام در ادرنه اقامت داشت، به آنجا اعزام شد. ابراهیم به زودی توجه و اعتماد احمد را جلب و یار نزدیك و هم بزم وی شد. پس از آنكه شاهزاده احمد به سلطنت رسید (1105 ق / 1704 م)، ابراهیم پاشا نیز همراه او به استانبول آمد و طی فرمانی به منشیگری عبدالرحمن آغا، رئیس «دارالسّعادۀ شریفه» تعیین گردید (عثمان‌زاده، 30؛ قاموس الاعلام). در تمام مدتی كه این سمت را بر عهده داشت، اداره‌كنندۀ واقعی كارها او بود. حتی پس از كناره‌گیری عبدالرحمن افندی همچنان به انجام وظیفه‌اش ادامه داد. توجه فزون از حد پادشاه نسبت به وی، موحب حسد برخی از درباریان گردید، به طوری كه صدراعظم علی پاشا چورلولی او را با عنوان محاسب به ادرنه فرستاد و اموالش را نیز مصادره كرد (عثمان‌زاده، 30-31) و بدین‌سان او را از دربار دور ساخت. ابراهیم كه مورد بی‌توجهی قرار گرفته بود، با شركت در لشكركشی علی پاشا به جزیرۀ موره بار دیگر به صحنه سیاست بازگشت و با عنوان موقوفاتچی، تداركات قشون را بر عهده گرفت. بعد از فتح جزیرۀ مذكور ادارۀ امور مالی آنجا به وی واگذار شد و آنگاه به دفترداری (مسئولیت امور مالی) شهرِ نیش (واقع در یوگسلاوی) تعیین شد (İA). درپی كشته شدن علی پاشا (شهید) در جنگ پترواردین (وارادین در مجارستان)، با اقدامات مدبّرانه از ازدیاد بحران در ارتش كه بر اثر كشته شدن صدراعظم و شكست قشون عثمانی پدید آمده بود، جلوگیری كرد و جهت تقدیم گزارش جنگ به سلطان احمد سوم به ادرنه رفت. از این زمان پادشاه روزبه روز او را به خود نزدیك‌تر ساخت و ترفیع مقام داد. ابتدا روزنامه‌چی اول و سپس میرآخور اول شد. آنگاه با رتبۀ وزیری به سمت قائم‌مقامی ‌ركاب همایون تعیین شد و با فاطمه سلطان، دختر 13سالۀ پادشاه و بیوۀ صدراعظم علی پاشا. ازدواج كرد و در 7 ربیع‌الاول 1129 ق / 8 فوریۀ 1717 م به داماد ملقب گردید (مروی، 3 / 1051؛ عثمان‌زاده، 31، 32؛ İA). ابراهیم پاشا به‌سبب دشواریهای زیادی كه بر اثر طولانی شدن جنگ با اتریش و شكست نیروهای عثمانی پدید آمده بود به شدت طرفدار صلح بود (جودت، 1 / 61)، اما برخی از عناصر حكومتی ازجمله صدراعظم خلیل پاشا، به منظور سرپوش گذاشتن بر بی‌كفایتی خود، با اقدامات صلح‌جویانۀ وی مخالفت می‌ورزیدند. آنان سلطان را وادار ساختند كه با تجهیز نیرو برای ادامۀ جنگ از ادرنه به سوی صوفیه حركت كند، لیكن سقوط بلگراد، پادشاه را متوجه وخامتِ اوضاع جنگ ساخت. به همین جهت، صدراعظم خلیل پاشا از مقام خود معزول و مقدمات ترك مخاصمه فراهم گردید. سرانجام ابراهیم پاشا كه از قبول صدارت خودداری می‌نمود، با اصرار سلطان احمد سوم در 8 جمادی‌الآخر 1130 ق / 27 آوریل 1718 م این مسئولیت را پذیرفت (همانجا؛ عثمان‌زاده، 32). ارتباط نزدیك او با پادشاه موجب حسد داعیان صدارت و فرماندهان ینی‌چریها گردید و به همین منظور به توطئه علیه او پرداختند (مروی، همانجا)، اما پادشاه به منظور نشان دادن اعتمادش به صدراعظم و داماد خویش، طغری زُمرّد نشان خود را به عنوان «مهر همایون » به وی داد و نیز اسبی با زین و یراق كه 100 كیسۀ طلا ارزش داشت، به او هدیه كرد (اوزتونا، İA;
VIII / 426
). نخستین اقدام ابراهیم پس از قبول صدارت، تلاش جهت برقراری صلح با اتریش و تأمین آرامش بود. مذاكرات صلح در 6 رجب 1130 ق / 25 مۀ 1718 م با میانجیگری سفیر انگلیس در استانبول و سفیر هلند در وین، در قصبۀ پاساروفچۀ (پاساروویتس) صربستان آغاز گردید. رفتار خشن نمایندگان اتریش و شرایط سنگین آنان، موجب قطع مذاكرات شد، اما ابراهیم پاشا بر این عقیده بود كه برای سامان بخشیدن به اوضاع نامناسب امپراتوری باید صلح را در هر شرایط پذیرفت و آنگاه در فرصت مناسب از دشمن انتقام گرفت. مذاكرات مجدداً آغاز گردید. معاهدۀ صلح بین اتریش و ونیز از یك سو و عثمانی از سوی دیگر در 22 شعبان 1130 ق / اوت 1718 م منعقد گردید. به موجب این قرارداد ــ كه آن را معاهدۀ پاساروفچه می‌نامند ــ بلگراد، صربستان، بُسنی و افلاق (والاشی كنونی در رومانی) به اتریش، جزیرۀ موره به عثمانی و قلاع سواحل آلبانی و هرزگوین به دولت ونیز واگذار شد (اوزون چارشیلی، IV(1) / 143-146؛ جمهوریت ... ). ابراهیم كه ذاتاً مردی صلح‌جو بود، بعد از انعقاد معاهدۀ پاساروفچه به اصلاح اوضاع اقتصادی ـ اجتماعی و نوسازی كشور همت گماشت. شكستهای پی‌درپی، رجال عثمانی را متوجه برتری سازمانها و تكنیك اروپایی نموده، و لزوم بهره‌گیری از نتایج دانشهای نوین را به آنان ثابت كرده بود. ابراهیم این كار را با اصلاح ارتش آغاز كرد. تعداد افراد ینی‌چری را كاهش داد و حقوق آنان را تثبیت كرد، به این ترتیب بر درآمد خزانه به مقدار زیاد افزوده شد (اوزون چارشیلی، IV(1) / 150-152). همچنین با بالا بردن مالیاتها و حقوق و عوارض گمركی برخی از كالاها مانند ابریشم، قهوه و جز آن موفق شد، بخشی از هزینۀ دولت را تأمین كند (İA). در دورۀ صدارت 12سالۀ وی گرایش به فرهنگ و تمدن اروپایی آغاز شد كه به سبب رواج كشت و پرورش گل لاله، آن را «عصر لاله» می‌نامند. این عنوان بیش‌تر مفهوم فرهنگی ـ سیاسی دارد تا شاعرانه. ابراهیم به منظور آشنایی با پیشرفتهای سیاسی غرب و سازمانها و مؤسسات اروپایی هیأتهایی را به اتریش و فرانسه اعزام داشت كه این نخستین گام به سوی فرهنگ اروپایی بود (یوردآیدین، 140). سرپرستی هیأتی كه به فرانسه و دربار لوئی پانزده رفت با چلبی‌زاده محمد، معروف به ییرمی ‌سكیز (= 28) بود. صدراعظم ابراهیم پاشا به وی سفارش كرده بود كه از «وسائط عمران و معارف» هر آنچه می‌تواند، كسب تجربه كرده، آنهایی را كه قابل اجرا در كشور عثمانی است، یادداشت كند (همو، 141). حاصل این سفر و مطالعات او كتابی است تحت عنوان سفارت نامه (همانجا؛ ووسینیچ، 98) كه انتشار آن پادشاه و صدراعظم را هرچه بیش‌تر شیفتۀ فرهنگ اروپایی ساخت. در تجدید بنای استانبول شیوۀ معماری اروپایی باروك، با الهام از كاخهای فرانسوی، به كار گرفته شد (جمهوریت ... ). درباریان و ثروتمندان در ساختن كاخهای باشكوه بر یكدیگر سبقت می‌جستند. اكثر این قصرها كه تعدادشان بیش از 60 بود، در محلۀ كاغذخانه در ساحل خلیج شاخ زرین و كرانۀ بُغاز (بُسفر) احداث شد (جودت، 1 / 64). محلۀ كاغذخانه به سعدآباد، تغییر نام یافت و كاخها نیز نامهایی چون باغ فرح، امن‌آباد، خسروآباد، همایون‌آباد و جز آن گرفتند (اوزون چارشیلی، IV(1) / 164-165). در این كاخها مجالس جشن و سرور برپا می‌شد. هزینۀ گزاف این خوش‌گذرانیها با وضع و تحمیل مالیاتهای گونه‌گون و سنگین ازجمله مالیات «ایراد جدید مالكانه» (ایراد = عایدی) بر مردم تأمین می‌گردید (جمهوریت ... ، VII / 2154). از سوی دیگر ابراهیم پاشا كه خود فردی دانش‌آموخته و اهل ادب بود، از گسترش امور فرهنگی نیز غافل نماند. به طوری كه دورۀ او از این جهت یكی از پربارترین اعصار تاریخ عثمانی است. مهم‌ترین رویداد فرهنگی زمان او، ورود صنعت چاپ به عثمانی است كه ابراهیم متفرقه (ه‌ م) بدان اقدام كرد (اوزون چارشیلی، IV(1) / 158). ابراهیم پاشا با گرفتن فتوا از عبدالله افندی شیخ‌الاسلام عثمانی، مبنی بر مشروعیت فن چاپ، پادشاه را به صدور فرمان در این باره مجبور ساخت (جودت، 1 / 74). شاعران مشهوری چون: ندیم، سید وَهْبی، نحیفی و مورخانی مانند عثمان‌زاده تائب، راشد، چلبی‌زاده عاصم كه آثارشان از منابع مهم تاریخ و ادب و هنر عثمانی است، در این دوره می‌زیستند. آنان از نظر مادی و معنوی مورد حمایت ابراهیم پاشا بودند. او به دانش تاریخ علاقۀ زیادی داشت و او اوقات فراغت را به مطالعۀ تاریخ سپری می‌كرد (اوزون چارشیلی، IV(1) / 152). با سفارش و حمایت او، كتاب 24 جلدی عقد الجُمان فی تاریخ اهل الزّمان، اثر بدرالدین محمود عینی از عربی به تركی ترجمه شد. همچنین، تاریخ حبیب السیر، تألیف خواندمیر، از فارسی به تركی درآمد. در میان آثاری كه در دورۀ صدارت ابراهیم پاشا ترجمه شد، از كتاب مطلع السّعدین عبدالرزاق سمرقندی نیز می‌توان نام برد. همچنین كار ترجمۀ تاریخ عمومی‌ جامع الدول تألیف احمد دده معروف به منجم‌باشی، به ندیم شاعر معروف واگذار شد. ترجمۀ تركی آن كه خلاصۀ اصل عربی است در 1142 ق / 1729 م به پایان رسید. این كتاب با عنوان صحائف الاخبار در 1285 ق / 1868 م در 3 جلد در مطبعۀ عامرۀ استانبول به چاپ رسیده است. گذشته از آن، برخی آثار ارسطو نیز در زمان ابراهیم توسط اسد افندی از یونانی به تركی ترجمه شد (همو، IV(1) / 152-155). ترجمۀ تاریخ سیاح تألیف كروسینسكی از مبلغان یسوعی مقیم ایران كه دربارۀ حوادث اواخر دولت صفوی است، به ابراهیم پاشا نسبت داده شده است كه درست به نظر نمی‌رسد، زیرا مترجم و ناشر این كتاب، ابراهیم متفرقه است كه آن را به صدراعظم هدیه كرده است (همو، IV(1) / 162). كتاب مذكور با عنوان عبرت‌نامه، به وسیلۀ عبدالرزاق دنبلی از تركی به فارسی ترجمه شده است. ابراهیم پاشا خود شاعر، خطّاط و آهنگساز بود. نتهای آهنگهای او كه در دستگاه ماهور و همایون ساخته شده، هنوز موجود است. ابراهیم خط نسخ و ثلث را از حافظ عثمان و عمر افندی، استادان طراز اول زمانش، آموخت (عثمان‌زاده، 34؛ İA). علاقۀ وافر او به عمران و آبادی و امور خیریه موجب گردید كه آثار زیادی از او بر جای بماند كه دارالحدیث، كتابخانه، آب‌انبار، دارالمعلمین، برج آتش‌نشانی در استانبول در محلۀ كاغذخانه و شهزاده‌باشی و نیز آثاری از این قبیل در شهرهای انطاكیه، ازمیر، اورگوپ و موقوفاتی كه از سوی خود وی برای ادارۀ این تأسیسات اختصاص یافته، از آن جمله‌اند (İA؛ جمهوریت ...). همچنین با ساختن مدرسه، مكتب، كاروانسرا، حمام، مسجد و نظایر آن در زادگاهش موشقره و اسكان دادن قبایل تركمن در آنجا، آن را به مركز بخش تبدیل كرد و نوشهر نام نهاد (اوزون چارشیلی، VI(1) / 156؛ عثمان‌زاده، 36). تأسیس كارخانه كاغذسازی در شهر یالوا1 و پارچه‌بافی و چینی‌سازی در استانبول نیز از اقدامات او به شمار می‌آید، به منظور حفظ میراث فرهنگی، فروش كتابهای نفیس به خارجیان را ممنوع ساخت. در زمینۀ سیاست خارجی، ابراهیم پاشا می‌كوشید كه با تمام كشورها به ویژه دول اروپایی روابط دوستانه داشته باشد. بدین منظور سفیری به فرانسه فرستاد. با دولت روسیه معاهده صلح امضا كرد كه طبق مفاد آن به آن دولت اجازه داده می‌شد كه در استانبول نمایندۀ دائمی ‌داشته باشد (لكهارت، 249). در ارتباط با ایران، علی‌رغم اینكه سیاست ابراهیم پاشا بر عدم مداخله و حسن همجواری استوار بود، اما فشارهای داخلی ناشی از اجرای عهدنامه پاساروفچه كه اراضی زیادی را از پیكر عثمانی جدا ساخت، از یك سو، و اوضاع نابسامان ایران در اواخر حكومت سلسلۀ صفوی از سوی دیگر، او را به فكر تجاوز به ایران انداخت. بعد از انعقاد معاهدۀ قصر شیرین (ذهاب) در 4 محرم 1049 ق / 27 آوریل 1639 م در زمان سلطنت شاه صفی و مراد چهارم، جنگهای طولانی بین دو دولت پایان یافته و صلحی برقرار شده بود كه تا این زمان، یعنی نزدیك به یك قرن، دوام یافت (هوشنگ مهدوی، 66)؛ لیكن پس از معاهدۀ پاساروفچه، در مناسبات دو كشور صفحۀ جدیدی گشوده شد. مادۀ 19 بخش اقتصادی ـ تجاری این عهدنامه به آمدوشد و شیوۀ پرداخت حقوق و عوارض گمركی كالاهای ایرانی اختصاص داشت كه از طریق خاك عثمانی به كشورهای اروپایی صادر می‌شد (آق‌تپه، 4). جهت ابلاغ مفاد عهدنامه و انجام مقدماتِ اجرای آن، از سوی ابراهیم پاشا هیأتی به ریاست دُرّی افندی به ایران اعزام گردید. این هیأت همچنین مأموریت داشت كه به طور محرمانه اوضاع داخلی ایران را بررسی و هنگام بازگشت گزارش كند. دری افندی در اواخر شوال 1132 ق / اوت 1720 م از استانبول به بغداد رفت و پس از مشورت با والی بغداد، از طریق قصر شیرین، همدان، قزوین به نزد شاه سلطان حسین آمد (صفر 1133 ق / نوامبر 1720 م). دری افندی بعد از انجام مأموریت نهان و آشكار خود در ایران، در 1134 ق به استانبول مراجعت كرد و گزارش خود را به سلطان احمد و صدراعظم ابراهیم پاشا تقدیم داشت (همو، 6-9). در همین سال مرتضی قلی خان، نمایندۀ شاه سلطان حسین وارد پایتخت عثمانی گردید و به سبب دانش و تبحرش در ادبیات، از سوی ابراهیم پاشا با احترام تمام پذیرایی شد (لكهارت، 250). از سوی دیگر، تمام گزارشها از سقوط قریب‌الوقوع اصفهان كه مورد حمله و محاصرۀ افاغنه قرار گرفته بود و نیز انقراض دولت صفویه خبر می‌داد. پادشاه و صدراعظم عثمانی كه از گسترش ناآرامیها به مرزهای خود در اندیشه بودند، به منظور پیشگیری از این رویداد به اقداماتی دست یازیدند. ابتدا مرتضی قلی خان، فرستادۀ دولت صفوی، به ایران بازگردانده شد، سپس ابراهیم پاشا دیوان (شورای دولتی) را به تشكیل جلسه دعوت كرد و سرانجام پس از تجزیه و تحلیل اوضاع، به منظور تأمین آرامش و امنیت نواحی مرزی و حمایت از سنیان ماوراء ارس، با كسب فتوا از مفتیان، به جنگ با ایران تصمیم گرفته شد (آق‌تپه، 12-14) دولت عثمانی برای جبران سرزمینهایی كه به موجب معاهدۀ پاساروفچه از دست داده بود، مقدمات تسخیر ایروان، گنجه، تفلیس و سایر نقاط را فراهم ساخت و به همین منظور به والیان ارزروم، بغداد، بصره، موصل و وان دستورات لازم داده شد (اوزون چارشیلی، IV(1) / 174). با سقوط شاه سلطان حسین دولت عثمانی اوضاع را برای حمله به ایران مناسب تشخیص داد. از سوی دیگر دولت روسیۀ تزاری كه قصد تجاوز به ایالات غرب دریای خزر را داشت، از طرف عثمانیها مورد تهدید قرار گرفت. جنگ بین عثمانی و روسیه بر سر ایالات ایران كه قریب‌الوقوع به نظر می‌آمد، با میانجیگری ماركی دوبوناك2 سفیر فرانسه در استانبول برطرف شد و طرفین با انعقاد عهدنامه‌ای اختلافات خود را حل كردند (همو، IV(1)189-191؛ آق‌تپه، 29-31). پس از انعقاد این عهدنامه، دولت عثمانی ایران را مورد حمله قرار داد و چندین شهر را به تصرف درآورد. سرانجام با ظهور نادر اوضاع به نفع ایران تغییر كرد و شهرهای اشغالی بازپس گرفته شد (هوشنگ مهدوی، 89؛ اوزون چارشیلی، IV(1) / 197-199). انتشار خبر شكست نیروهای عثمانی از نادر، موجب شورش در استانبول گردید. ابراهیم پاشا برای جلوگیری از گسترش شورش، به سرعت جهت حمله دوباره به ایران به تجهیز نیرو پرداخت. قشون عثمانی از استانبول حركت و در اسكودار اردو زد، اما سلطان احمد كه سرگرم عیش و عشرت بود، تمایل به شركت در این جنگ نداشت. شورشیان كه رهبری آنها با خلیل پاترونه بود صدراعظم ابراهیم پاشا را مسبب این شكستها دانسته عزل و قتل او را خواستار شدند (İA). پادشاه نیز كه تاج و تخت خود را در خطر می‌دید، ابتدا با عزل او موافقت و سپس فرمان قتلش را در 27 ربیع‌الاول 1143 ق / 29 سپتامبر 1730 م صادر كرد. بعد از اعدام ابراهیم پاشا جنازه‌اش را بر روی ارابه‌ای انداخته به بیرون از كاخ فرستادند كه از سوی شورشیان قطعه قطعه گردید (استرابادی، 130؛ رفعت، 21؛ İA). پس از آن، سلطان احمد سوم نیز از سلطنت خلع و به جایش محمود به حكومت برگزیده شد (استرابادی، همانجا). قطعات جنازۀ صدراعظم، شبانه توسط شاكر بیك واقعه‌نویس جمع‌آوری و در جوار موقوفات و آثار خیریه‌ای كه در مدت صدارت خود در محلۀ شهزاده‌باشی ساخته بود به خاك سپرده شد و ماده تاریخ وفاتش «روحك ابرهیم پاشا اوله شاد» است كه به حساب ابجد با 1143 ق مطابقت دارد (ایوانسرایی، 14؛ رفعت، 22).

مآخذ

استرابادی، میرزا مهدی خان، جهانگشای نادری، به كوشش عبدالله انوار، تهران، 1341 ش؛
جودت، احمد، تاریخ، استانبول، 1309 ق / 1982 م؛
رفعت، احمدبن محمد، لغات تاریخیه و جغرافیه، استانبول، 1299 ق / 1882 م؛
عثمان‌زاده، احمد تائب، حدیقة الوزراء، استانبول، 1271 ق / 1855 م؛
قاموس الاعلا م؛
لكهارت، لارنس، انقراض سلسلۀ صفویه، ترجمۀ مصطفی قلی عماد، تهران، 1343 ش؛
مروی، محمدكاظم، عالم آرای نادری، به كوشش محمدامین ریاحی، تهران، 1364 ش؛
ووسینیچ، وین، تاریخ امپراتوری عثمانی، ترجمۀ سهیل آذری، تهران، 1346 ش؛
هوشنگ مهدوی، عبدالرضا، تاریخ روابط خارجی ایران، تهران، 1349 ش؛
نیز:

Aktepe, Munir, 1720-1724, Osmanli-Iran munasebetleri, Istanbul, 1970;
Ayvansarâyî, Hâfiz Huseyin, Vefeyât-i Selatin ue Mesâhir-i Ricâl, Istanbul, 1978;
Cumhuriyet Ansiklopedisi, Istanbul, 1968;
İA;
Ōztuna, Yımaz, Buyuk Turkiye Tarihi, Istanbul, 1983;
Uzunçarşılı, Ismail Hakkı, Osmanlı Tarihi, Ankara, 1982;
TA;
yurdaydın, huseyin, İslam Tarihi Dersleri, Ankara, 1982.

علی‌اکبر دیانت

نام کتاب : دائرة المعارف بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 4  صفحه : 601
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست