responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دائرة المعارف بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 4  صفحه : 542

ابوالذهب


نویسنده (ها) :
ابوالحسن دیانت
آخرین بروز رسانی :
چهارشنبه 21 خرداد 1399
تاریخچه مقاله

اَبوالذَّهَب، محمد بیگ خازندار (د 1189 ق / 1775 م)، پاشای مملوك مصر به روزگار عثمانیان. او در آغاز غلام علی بیگ پاشای مصر (حك‌ 1182-1187 ق) بود و سپس خزانه‌دار او شد (جبرتی، 2 / 480). بعدها كارش بالا گرفت و علی بیگ دختر خویش را به عقد ازدواج او درآورد و منصب امیرالامرائی مصر را به او داد (رفعت، 6 / 202؛ سامی، 1 / 717). گویند چون خلعت امارت بر تن كرد، در حالی ك سوار بر اسب از كوچه و بازار می‌گذشت، بر مردم زر می‌پراكند، ازاین‌رو ابوالذهب لقب گرفت (جبرتی، همانجا). در آن زمان علی بیگ به فكر استقلال و بسط قلمرو خود افتاد و لشكری به فرماندهی ابوالذهب برای اخراج شریف مكه، به حجاز فرستاد. او جدّه را بدون خون‌ریزی تصرف كرد. آنگاه روی به سوی مكه نهاد و شریف را از آنجا بیرون راند (منقریوس، 3 / 299). باب عالی نسبت به وفاداری علی بیگ بدگمان شد، ولی چون سرگرم جنگ با روسیه بود، موقتاً واكنشی نشان نداد (همانجا).
از سوی دیگر ظاهرالعمر ــ فرمانروای عكا ــ كه با عثمان پاشا صادق والی دمشق اختلاف داشت از ضعف عثمانیان می‌خواست بر باب عالی بشورد و در خود به تنهایی قدرت این كار را نمی‌دید، علی بیگ را با ارسال هدایایی به تصرف شام تشویق كرد. او نیز ابوالذهب را با لشكری بزرگ به سوریه فرستاد (همانجا؛ شدیاق، 2 / 39). عثمان پاشا به حمص گریخت، ابوالذهب وارد دمشق شد و پیروزی خود را طی نامه‌ای به آگاهی علی‌بیگ رسانید و او را به وفاداری خود مطمئن ساخت (همانجا). این پیروزی از یك طرف باعث شهرت علی بیگ و از طرف دیگر موجب بدگمانی بیشتر باب عالی گردید.
ابوالذهب پس از طرد عثمان پاشا، دو تن را به نام حاكم و مفتی در دمشق منصوب كرد (سامی، همانجا) و در اندك مدتی اكثر شهرهای سوریه را به تصرف خود درآورد. این پیروزی او را به هوس تصرف سرزمین مصر و بیرون راندن علی بیگ انداخت و چون باب عالی را نیز با خود موافق دید، با اشارۀ یكی از نزدیكان خود به نام اسماعیل بیگ، به ناگاه شام را تخلیه كرد و رو به سوی مصر نهاد (عمّون، 189؛ شدیاق، 2 / 40). او در راه با قبایل مختلف و دشمنان علی بیگ تماس گرفت و آنان را با خود همراه کرد (عمون، همانجا). علی بیگ از این حرکت بی‌موقع و ناگهانی ابوالذهب دانست كه به پیكار او می‌آید (منقریوس، همانجا). در 1186 ق علی‌بیگ به تجهیز قوا پرداخت و در جنگی كه در نزدیکی بیاضه در گرفت، ابوالذهب پیروز شد (جبرتی، 2 / 415-416) و با عنوان پاشایی مصر حكومت آنجا را برعهده گرفت (رفعت، همانجا) و در قاهره خطبه به نام او خوانده شد (منقریوس، 3 / 300). گفته‌اند كه وی علی بیگ را كه زخمی شده بود، به قاهره برد و جراحان را به مداوایش مأمور كرد و گفت تا در زخمش زهر نهادند و او بدان سبب درگذشت (همانجا).
ابوالذهب در 1189 ق از سوی باب عالی مأمور سركوبی و دفع ظاهر عمر شد كه در سوریه شوریده بود. او یافا و عكا را با زور و قساوت بسیار تصرف كرد و ظاهر عمر گریخت و بقیۀ شهرها یكی پس از دیگری سر به اطاعتش فر آوردند و از سوی باب عالی رسماً به حكومت مصر و شام منصوب شد (منقریوس، رفعت، همانجاها). ابوالذهب در 1773 م مسجدی به نام خود در نزدیکی الاذهر بنا كرد و كتابخانه‌ای در آنجا دایر نمود (نك‌ : جبرتی، 2 / 105-106).
دربارۀ مرگ او گفته‌اند به علت قساوتی كه در تصرف عكّا به خرج داد به دست مردم آنجا مسموم شد (سامی، همانجا؛ قس: مشاقه، 8): بعضی گفته‌اند در اثناء محاصرۀ عكّا كشته شد (حسّون، 116؛ فرید بك، 359) و برخی دیگر گفته‌اند به مرض وبا مبتلا شد و درگذشت (رفعت، همانجا). جنازۀ او را لشكریانش به قاهره منتقل كردند و در مدرسه‌ای روبه‌روی الازهر به خاك سپردند (منقریوس، همانجا).

مآخذ

جبرتی، عبدالرحمن، عجائب الآثار فی التراجم و الاخبار، بیروت، دارالجیل؛
حسون، علی، الدولة العثمانیة و علاقاتها الخارجیة، بیروت، 1403 ق / 1983 م؛
رفعت، احمد، لغات تارخیه و جغرافیه، استانبول، 1300 ق؛
طنوس بن یوسف، اخبارالاعیان فی جبل لبنان، بیروت، 1954 م؛
عمون، هند اسكندر، تاریخ مصر، قاهره، 1341 ق / 1923 م؛
سامی، شمس‌الدین، قاموس الاعلام، استانبول، 1306 ق؛
فریدبك، محمد، تاریخ الدولة العلیة العثمانیة، به كوشش احسان حقی، بیروت، دارالنفائس؛
مشاقه، میخائیل، مننخبات من الجواب علی اقتراح الاحباب، به كوشش اسد رستم و صبحی ابوشقراء، لبنان، 1985 م؛
منقریوس الصدفی، رزق‌الله، تاریخ دول الاسلام، قاهره، 1326 ق / 1908 م.

ابوالحسن دیانت

نام کتاب : دائرة المعارف بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 4  صفحه : 542
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست