responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دائرة المعارف بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 4  صفحه : 530

ابوحفص عمر بلوطی


نویسنده (ها) :
احمد توکلی بیدهندی
آخرین بروز رسانی :
چهارشنبه 21 خرداد 1399
تاریخچه مقاله

اَبوحَفْص عُمَرِ بَلّوطی، عمر بن عسیی بن شعیب اقریطیشی (د ح 241 ق / 855 م)، معروف به غلیظ بطروجی، برخاسته از حفص البلوط قرطبه، مؤسس دولت حفصیان در جزیرۀ كرت (حك‌ 213- 350 ق / 828-961 م). ابوحفص از گروه عظیم آوارگانی بود كه از سركوب خونین قیام رمضان 202 / مارس 817 مردم ربض قرطبه به دست حكم بن هشام اموی جان به در برده بودند (ابن ابار، 1 / 44-45؛ مقری، 1 / 339؛ قس: سمعانی، 1 / 200).
قیام ربضیان قرطبه از جهت نتایجی كه به بار آورده (نك‌ : ابن خلدون، 4(2) / 274؛ ابن‌اثیر، 6 / 298، ابن‌عذاری، 2 / 75-77)، رویداد مهمی است كه منابع كهن كمتر بدان پرداخته‌اند. به عقیدۀ بیضون این قیام نتیجۀ غیرمستقیم تحول مذهبی عهد هشام اول در اندلس بود كه بر اثر آن طبقه‌ای از فقهای مالكی پدید آمدند و قدرت زیادی در سیاست روز یافتند (ص 222؛ نیز نك‌ : واسلیف، I / 50-52). برخورد زمانی آغاز شد كه حكم بن هشام در آغاز حكومت (190 ق / 806 م) در برابر روحانیانی قرار گرفت در پی حفظ و استوار ساختن موقعیت ونفوذ خود بودند. این فقها كه در رأس آنان بزرگانی چون طالوت ویحیی بن یحیی راوی موطأ مالك قرار داشتند (ابن خطیب، 15؛ نیز نك‌ : بیضون، 225)، امیر را به سستی عقیده و اسراف و عشرت جویی متهم می‌ساختند و فقرا را بر ضد او می‌شوراندند (نعنعی، 192-193). به نوشتۀ واسیلیف مردم دوبار برضد حكم به پاخاستند: نخست در 190 ق / 806 م به سرکردگی یكی از درباریان و چند تن از فقها که در همان آغاز کار کشف و به شدت سرکوب و خنثی شد. بار دوم (199 ق / 814-815 م) آنگاه که یکی از سپاهیان امیر آهنگری از اهالی قرطبه را به قتل رسانید. شورشیان خشمگین بر سپاه سلطان تاختند و آنان را عقب راندند و كاخ را به محاصره در آوردند (50-51 / I؛ قس: بیضون، 224). اما امیر نیروهای خارج از كاخ را سازمان داد و كانون اصلی شورش، یعنی ربض، را به آتش كشید. پس شورشیان ناگزیر از ترك محاصره شدند و حكم به كشتار آنان پرداخت. این قتل عام كه چند روز به درازا كشید، با مهاجرت گروه بسیاری از ساكنان آنجا پایان گرفت. ابن‌خطیب شمار قربانیان را بیش از 000‘10 تن نوشته است (ص16). بدین ترتیب گروهی به طلیطله، گروهی به فارس در مغرب و گروهی دیگر كه شمار آنان را بدون احتساب زنان و كودكان 000‘15 تن ذكر كرده‌اند، عازم اسكندریه شدند (بیضون، 225-226؛ واسیلیف، EI2, III / 1082, 1 / 51).
ورود ربضیان آواره به اسكندریه مقارن با زمانی بود كه بغداد در پی مرگ هارون (حك‌ 170-193 ق) وبر اثر كشمكش بر سر جانشینی خلیفه، دستخوش بی‌ثباتی و آشفتگی بود .این گروه پس از آنكه حوادث گوناگونی را پشت سر نهادند، در اسكندریه ابوحفص را به رهبری خویش برداشتند (نویری، 24 / 384؛ ابن خطیب، همانجا؛ ابن‌خلدون، 3 / (3) 538- 539، قس: مقریزی، 1 / 172). در همین ایام (205 ق / 820 م) عبیدالله بن سری، والی مصر كه سر از اطاعت حكومت بغداد پیچیده بود، ناگریز با ابوحفص متحد شد. این اتحاد بیش از پیش به قدرت ابوحفص و یاران او افزود، اما مأمون پس از پیروزی بر برادرش، امین و سلطه یافتن بر بغداد به منظور سامان بخشیدن به اوضاع شام ومصر، فرمانروایی این نواحی را به عبدالله ابن طاهر تفویض كرد. عبدالله بعد از سركوب نصر بن شبث در شام، به مصر رفت و عبیدالله را تبعید كرد و شهر اسكندریه را به محاصره گرفت (همو، 1 / 172-173؛ نیز نك‌ : ابن كثیر، 10 / 277؛ كندی، 180). ابوحفص كه یارای مقابله در خود نمی‌دید، از عبدالله امان خواست. وی به شرط آنكه ابوحفص و یارانش اسكندریه را ترك كنند و به سرزمینی جز سرزمینهای مسلمانان روند و نیز هیچ یك از اهالی اسكندریه را در كشتیهای خود نپذیرند، با تقاضای او موافقت كرد (طبری، 8 / 577، 613؛ ابن خلدون، همانجا؛ ابن تغری بردی، 2 / 192؛ قس: مقریزی، همانجا). بدین ترتیب بار دیگر آوارگی ابوحفص ویارانش آغاز شد، ولی اینان این بار موفق به تسخیر جزیرۀ اقریطیش (كرت) گردیدند. منابع تاریخی این پیروزی را به اختلاف در 210، 212 و 213 ق ذكر كرده‌اند (حیدر اوغلو، EI2, I / 121;
2؛ قس: ضبی، 394). این پیروزی در حالی انجام گرفت كه خلفای دمشق و بغداد سه بار در اوج اقتدار خود برای تسخیر این جزیره نیرو فرستاده و ناكام مانده بودند (بلاذری، 237- 238؛ EI2, III / 1082؛ قس: حیدر اوغلو، 2, 3). واسیلیف براساس منابع یونانی می‌گوید: یكی از دلایل تسخیر كرت به وسیلۀ ابوحفص گرفتاری امپراتوری بیزانس در سركوب شورش توماس بود كه امپراتور ناگزیر شده بود همۀ نیروهای خود را به قسطنطنیه فرا خواند و جزیرۀ كرت را بی‌دفاع بگذارد. افزون بر این مردم كرت به امید رهایی از آزارهای مذهبی و ستم حكومت بیزانس در صدد دفاع برنیامدند (I / 54-55).
ابوحفص پس از استقرار در جزیره با عقب راندن گام به گام بومیان، شهرهای كرت را یكی بعد از دیگری تسخیر كرد و فرمان داد كه حتی یك تن از بومیان هم در جزیره باقی نماند (بلاذری، 238؛ یاقوت، 1 / 337؛ قس: واسیلیف، I / 56-57، كه می‌نویسد: ابوحفص تنها در یك شهر به بومیان اجازه داد كه بر مذهب خود باقی بمانند). سپس وی قلعۀ نظامی مستحكمی كه با خندق عمیقی احاطه می‌شد، بنا كرد و آن را پایتخت خود ساخت. جایی كه بعدها به الخندق شهرت یافتو سپس نام خود را به كل جزیره داد (همو، I / 56). تسخیر جزیرۀ كرت خشم تئوفیلوس امپراتور بیزانس را برانگیخت و در 214 ق / 829 م حملۀ خود را برای
بازپس گرفتن جزیره آغاز كرد، اما كاری از پیش نبرد. آنگاه امپراتور نامه‌ای به عبدالرحمن دوم (فرزند و جانشین حكم ابن هشام) نوشت و با این دستاویز كه ابوحفص حامی عباسیان است، از او یاری خواست (لوی پرووانسال، EI2, III / 1083;
I / 251
). این روایت كه منابع متعددی به آن اشاره كرده‌اند، روشنگر قدرت حفصیان و موقعیت آنان نزد حكومتهای اسلامی درآن عهد است.
10 تن از خاندان ابوحفص تا350 ق / 961 م بر جزیرۀ کرت حكومت كردند(همان، III / 1085؛ قس: زامباور، 109).

مآخذ

ابن ابار، محمد بن عبدالله، الحلة السیراء، به كوشش حسین مؤنس، قاهره، 1963 م؛
ابن اثیر، الكامل؛
ابن تغری بردی، النجوم؛
ابن خطیب، محمد بن عبدالله، تاریخ اسبانیة الاسلامیة، به كوشش لوی پرووانسال، بیروت، 1956 م؛
ابن خلدون، العبر؛
ابن عذاری، محمد، البیان المغرب، به کوشش کولان و پرووانسال، لیدن، 1951 م؛
ابن كثیر، البدایة؛
بلاذری، احمد بن یحیی، فتوح البلدان، به كوشش رضوان محمد رضوان، بیروت، 1398 ق / 1978 م؛
بیضون، ابراهیم، الدولة العربیة فی اسبانیة، بیروت، 1406 ق / 1986 م؛
زامباور، معجم الانساب و الاسرات الحاكمة، ترجمۀ زكی محمد حسن و دیگران، بیروت، 1400 ق / 1980 م؛
سمعانی، عبدالكریم، الانساب، به كوشش عبدالله عمر باروحی، 1408 ق / 1988 م؛
ضبی، احمد بن یحیی، بغیة الملتمس، مادرید، 1884 م؛
طبری، تاریخ؛
كندی، محمد بن یوسف، كتاب الولاة و كتاب القضاة، به كوشش روون گست، بیروت، 1908 م؛
مقری، احمد بن محمد، نفح الطیب، به كوشش احسان عباس، بیروت، 1388 ق / 2968 م؛
مقریزی، احمد بن علی، الخطط، بولاق، 1270 ق؛
نعنعی، عبدالمجید، تاریخ الدولة الامویة فی اندلس، بیروت، 1986 م؛
نویری، احمد بن عبدالوهاب، نهایة الارب، قاهره، 1403 ق / 1983 م؛
یاقوت، بلدان؛
نیز:

EI2;
Hidiroglou, Paul, Das religiöse Leben auf Kreta, nach Ewlijā Čelebi, Leiden, 1969;
Lévi-Provençal, E., Histoire de l’Espagne musulmane, Paris, 1950;
Vasiliev, A. A., Byzance et les Arabes, tr. H. Grégoire and M. Canard, Bruxelles, 1935.

احمد توكلی بیدهندی

نام کتاب : دائرة المعارف بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 4  صفحه : 530
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست