responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دائرة المعارف بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 4  صفحه : 511

ابوحاتم ملزوزی


نویسنده (ها) :
بخش تاریخ
آخرین بروز رسانی :
چهارشنبه 21 خرداد 1399
تاریخچه مقاله

اَبوحاتِمِ مَلْزوزی، یعقوب بن لبیب (لبید، حبیب، تمیم: باسه، 115؛ ابن‌اثیر، 5 / 598؛ یعقوبی، 2 / 386) بن ‌مرین (یا مدین) بن یطوفت، پیشوای اباضیان بربر طرابلس در میانۀ سدۀ 2 ق / 8 م. كنیۀ او را ابوقادم نیز نوشته‌اند (نویری، 24 / 79؛ ابن‌خلدون، 6(1) / 226). به گفتۀ ابن خلدون (همانجا)، ابوحاتم اصلاً از قبیلۀ بربر ملزوزه از تیرۀ مُغیله بود؛ درحالی‌كه درجینی (1 / 36)، ملزوزه را از تیرۀ هواره دانسته است.
برخی از منابع سدۀ 3 ق / 9 م او را مولای كنده ومنسوب به آن قبیله یعنی كندی خوانده‌اند (بلاذری، 233؛ یعقوبی، همانجا). این كه بلاذری (همانجا) او را سدَّراتی خوانده، گویا ناشی از خلط او با عاصم سدراتی، پیشوای دیگر اباضیان طرابلس بوده است (باسه، 116). آگاهی ما از زندگی ابوحاتم غالباً محدود است به دوران فعالیت سیاسی و شورش او طی سالهای 154 و 155 ق، اما دربارۀ اینكه پیش از آن در دوران امامت ابوالخطاب معافری اباضی (140-144 ق) از اتباع او بوده و پس از شكست ابوالخطاب، در رهبری اباضیان و پناه جستن به دژها و استحكامات طرابلس چه نقشی داشته (درجینی، 1 / 35؛ شماخی، 1 / 121)، نمی‌توان با اطمینان اظهارنظر كرد.
ابن‌ اشعث امیر عباسی افریقیه (تونس)، در 146 ق، مدتی پس از درهم شكستن ابوالخطاب اباضی، آن دیار را ترك كرد (نك‌ : ابن‌اثیر، 5 / 317- 318؛ قس: بلاذری، همانجا) و از آن پس تا 151 ق افریقیه به دست امیران نیمه مستقل اداره می‌شد و ثبات چندانی نداشت (یعقوبی، همانجا). این فاصلۀ 5 ساله می‌توانست فرصت مناسبی برای تجدید سازمان اباضیان باشد. در سفر 151 عمر بن حفص از آل مهلب (ﻫ م) و مشهور به هزار مرد، از سوی منصور عباسی به ولایت افریقیه منصوب شد و كوشید تا قدرت سیاسی عباسیان را در منطقه تثبیت كند و توسعه دهد. از این‌رو، گذشته از جلب نظر و پشتیبانی بزرگان قیروان، به فتوحاتی نایل آمد و شهر عباسیه را بنیان نهاد (بلاذری، 232، 233؛ ابن‌اثیر، 5 / 598). اما از آنجا كه بربران از تسلط عباسیان خشنود نبودند، این اقدامات سلطه‌جویانۀ عمر بن حفص سبب شد كه اباضیان و صفریان بر ضد او با یكدیگر هم‌داستان شوند. در این میان عمر بن حفص به دستور خلیفه برای تجدید بنای شهر و باروی طُبنه كه شهری مرزی بود، بدانجا رفت (یاقوت، 3 / 515؛ ابن اثیر، 5 / 598، 599) و بربرهای اباضی طرابلس همراه با بربرهای افریقیه، به ابوحاتم پیوستند و چنانكه در منابع اباضی آمده، در رجب 154 او را به امامت برداشتند و به وی لقب «امام الدفاع» دادند (درجینی، 1 / 36؛ شماخی، همانجا؛ بارونی، 34؛ حارثی، 238). ذكر تاریخ رجب 145 در تاریخ ابوزكریا وَرْجلانی به جای رجب 154، موجب شده تا برخی از متأخران با تكیه بر صحت این ضبط، امامت ابوحاتم را یك سال پس از كشته شدن ابوالخطاب بدانند. این نظر را باسه (همانجا) و دی پی او موتیلینسكی (ص 5) ابراز داشتند، اما موتیلینسكی در مقالۀ «ابوحاتم» (EI1, I / 92) سال 154 ق / 771 م را برای آغاز امامت ابوحاتم پذیرفت (رقم 156 ق بی‌گمان ناشی از خطای نوشتاری است، قس: اشتروتمان، 266).
به هر حال پس از رسیدن ابوحاتم به امامت، جنید بن یسار (بشّار یا سیار) والی عمر بن حفص بر طرابلس، بلافاصله سپاهی به جنگ ابوحاتم فرستاد، ولی شكست خورد و نیروی كمكی خالد بن یزید مهلبی نیز كاری از پیش نبرد و طرابلس به دست ابوحاتم افتاد و جنید و خالد به طرف قابس گریختند (نویری، همانجا؛ قس: ابن‌اثیر، همانجا؛ درجینی، 1 / 37- 38). عمر بن حفص لشكری دیگر به فرماندهی سلیمان بن عباد مهلَبی به قابس فرستاد. او نیز از ابوحاتم شكست خورد و به قیروان گریخت و قیروان به محاصرۀ ابوحاتم درآمد (نویری، 24 / 80؛ قس: ابن‌اثیر، 5 / 599). اینكه درجینی (1 / 36) مدت درنگ او را در طرابلس 4 سال دانسته است، نمی‌تواند پذیرفته باشد. همچنین گزارش منابع اباضی مبنی بر آنكه ابوحاتم مدتی برای عبدالرحمن بن رستم زكات می‌فرستاد (نك‌ : درجینی، همانجا)، باتوجه به اینكه امامت رسمی ابن‌رستم مربوط به سالها بعد بوده است، نمی‌تواند، چنانكه لویتسكی در مقالۀ «اباضیه» نتیجه گرفته (EI2, III / 654)، دلیل قطعی بر تفوق ابن رستم بر او باشد.
ابوحاتم در پی پیروزی در قیروان، همراه دیگر مخالفان عباسیان، چون عبدالرحمن بن رستم امام اباضی تاهرت و نیز ابوقرّۀ صُفری امام صفریان مغرب، روی به طبنه آورد و عمر بن حفص را در آنجا به محاصره گرفت. عمر بن حفص با پراكندن مال، برادر ابوقره را از پیكار بازداشت و اباضیان پس از جنگی نافرجام طبنه را رها كردند. ابن رستم به تاهرت بازگشت و ابوحاتم نیز به قیروان رفت و مجدداً آنجا را محاصره كرد. عمر بن حفص چند ماه بعد به مقابله آمد؛ در پی مدتی نبرد سرانجام در نیمۀ ذیحجّۀ 154 (قس: یعقوبی، همانجا، طبری، 8 / 42) عمر كشته شد و قیروان به تصرف ابوحاتم درآمد (بلاذری، 233؛ طبری، همانجا؛ درجینی، 1 / 38؛ ابن عذاری، 1 / 75-77؛ نویری، 24 / 81-84).
خلیفه پیش از كشته شدن عمر، یكی دیگر از مهلبیان به نام یزید بن حاتم را با سپاه به مدد عمر فرستاد و وی پس از كشته شدن عمر و سكوت قیروان به افریقیه رسید (ابن‌اثیر، 5 / 600). ابوحاتم پس از دو ماه درنگ در قیروان به مقابلۀ یزید شتافت. در ربیع‌الاول 155 در حوالی طرابلس (منطقۀ جبل نفوسه) جنگ درگرفت و ابوحاتم به قتل رسید و بسیاری از یارانش قتل عام شدند (بلاذری، همانجا؛ طبری، 8 / 46؛ ابن‌اثیر، 5 / 601؛ نویری، 24 / 85؛ ابن خلدون، 4 / 414). اما براساس منابع اباضی، ابوحاتم پس از تصرف قیروان بی‌درنگ به طرابلس بازگشت و آنجا را به عنوان پایتخت خود برگزید. منابع مذكور در همین تاریخ از یك پیكار سخت میان ابوحاتم با لشكر خلیفه در مرز مصر و طرابلس در محلی به نام مَغْمَداس خبر داده‌اند كه به پیروزی ابوحاتم انجامید و گویا ابن‌نبرد پیش از جنگ با یزید بن حاتم اتفاق افتاده بوده است (نك‌ : درجینی، 1 / 38- 39؛ شماخی، 1 / 122- 123؛ EI2).
در منابع متقدم اباضی برای مدفن او كراماتی قائل شده‌اند (نك‌ : درجینی، 1 / 40؛ شماخی، 1 / 124) و به گفتۀ بارونی (همانجا) مدفن او هنوز زیارتگاه اباضیان است (برای مناقشه‌ای دربارۀ این مسأله بین زاوی و معمر، نك‌ : معمر، 1 / 67-74). در همین منابع بر دانش و گذشت ابوحاتم نیز تكیه شده است (درجینی، 1 / 37- 38).

مآخذ

ابن‌اثیر، الکامل؛
ابن‌خلدون، العبر؛
ابن عذاری مراكشی، احمد بن محمد، البیان المغرب، به كوشش كولان و لوی پرووانسال، لیدن، 1948 م؛
بارونی، سلیمان، مختصر تاریخ الاباضیة، تونس، 1357 ق / 1938 م؛
بلاذری، احمد بن یحیی، فتوح البلدان، به كوشش دخویه، لیدن، 1866 م؛
حارثی، سالم بن حمد، العقود الفیضیة، عمان، 1403 ق / 1983 م؛
درجینی، احمد بن سعید، طبقات المشایخ بالمغرب، به كوشش ابراهیم طلای، قسنطینه، 1394 ق / 1974 م؛
شماخی، احمد بن سعید، السیر، به كوشش احمد سیابی، مسقط، 1407 ق / 1987 م؛
طبری، تاریخ؛
معمر، علی یحیی، الاباضیة فی موكب التاریخ، قاهره، 1384 ق / 1964 م؛
نویری، احمد بن عبدالوهاب، نهایة الارب، به كوشش حسین نصار، قاهره، 1403 ق / 1983 م؛
یاقوت، بلدان؛
یعقوبی، احمد بن اسحاق، تاریخ، بیروت، دار صادر، نیز:

Basset;
R., «Les Sanctuaires du Djebel Nefousa», JA, Paris, 1899, vol. XIX;
EI1, EI2;
Motylinski, A. de C, introd. Chroniqued’ Ibn Saghir, Paris, 1907;
Strothmann, R., «Berber und Ibāḍiten», Der Islam, Berlin, 1928, vol. XVII.

بخش تاریخ

نام کتاب : دائرة المعارف بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 4  صفحه : 511
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست