نویسنده (ها) :
علی بهرامیان
آخرین بروز رسانی : چهارشنبه 21 خرداد 1399 تاریخچه مقاله
اَبواَعْوَرِ سُلَمی، عمرو بن سفیان بن سعید، از سرداران مشهور معاویه در جنگ صفین و از فاتحان شهرهای مصر و شام. ابوعور به تیرۀ بنی ذَکوانِ سُلَیم نسب میبرد (کلبی، 406- 407؛ ابن قتیبه، 467). پدرش که همپیمان حرب بن امیّه بود. در جنگ اُحد در صف مشرکان حضور داشت و گفتهاند همو بود که که نخستین کس از مسلمانان را به شهادت رساند (واقدی، 1 / 366؛ ابن سعد، 2 / 66، 3 / 562). تاریخ تولد ابواعور دانسته نیست. برخی گفتهاند که او صحبت پیامبر را دریافته و از آن حضرت روایت کرده است (یحیی، 3 / 43؛ ابن اثیر، اسدالغابة، 4 / 109؛ ابن حجر، 2 / 540)؛ برخی دیگر گفتهاند که او در دوران جاهلیت میزیسته و محضر پیامبر را درنیافته و از این رو روایات او از پیامبر «مرسل» است (ابن ابی حاتم، 3 / 234؛ ابن اثیر، همانجا). همچنین به نقل برخی مآخذ او در جنگ حنین، در حالی که مسلمان نبود، شرکت داشت و پس از آن اسلام آورد (ابن عبدالبر، 4 / 1600؛ ابن اثیر، همان، 5 / 138). برپایۀ اخباری که طبری (3 / 438) از سیف بن عمر روایت میکند، در 13 ق که ابوعبیده شاه را فتح میکرد، ابواعور یکی از سرداران او بود و نیز همو بود که طبریه را فتح کرد (همو، 3 / 396، 440، 442-444). براساس گزارشهای دیگر، وی در جنگ عمّوریه به سال 23 ق سردار سپاه شام بود و در 26 ق نیز در فتح قبرس شرکت داشت (بسوی، 3 / 307؛ ابوزرعه، 1 / 184؛ ابن عساکر، 13 / 465). بنابر روایتی (طبری، 4 / 367) به سال 35 ق، شورشیان مصری که نظر مساعد عثمان را نسبت به شکایات خود جلب کرده بودند و به دیارشان باز میگشتند، در راه به ابواعور که بر شتر عثمان سوار بود، برخوردند و به وی بدگمان شدند و چون او را تفتیش کردند، به نامهای دست یافتند که در آن عثمان، حاکم مصر را به مجازات سخت شورشیان دستور داده بود (نیز نک : نویری، 19 / 485). با اینهمه روایات دیگری در دست است که نشان میدهد، حامل نامه غلام عثمـان بود (نک : الامامة والسیاسة، 1 / 37؛ بلاذری، 5 / 65-66؛ ابناثیر، الکامل، 3 / 168). در خبری که ابن عساکر (13 / 466) آورده است، پس از انعقاد صلح میان معاویه و امام حسن (ع)، امام برخی از یاران معاویه مانند عمروعاص و ابواعور را سخت مورد انتقاد قرار داد و ابواعور را از کسانی خواند که پیامبر آنان را لعن کرده است، اما در گزارش ابنجوزی از این ماجرا (ص 200-205) نامی از او دیده نمیشود. به هر روی، ابواعور تا آغاز جنگ صفین نزد معاویه بود و پس از آن فرماندهی گروهی از سپاه شام برای جنگ با سپاه علی (ع) در صفین را برعهده داشت (نصر بن مزاحم، 152-153، 213؛ بلاذری، 2 / 298؛ طبری، 4 / 566). ابواعور پس از ورود به عراق، آبشخور فرات را در محاصره گرفت و اجازۀ استفاده ز آن را به سپاه کوفه نداد، اما سرانجام کوفیان بر آنان پیروز شدند و آبشخور را تصرف کردند (خلیفه، 1 / 219؛ دینوری، 167- 168؛ طبری، 4 / 571؛ مسعودی، 2 / 375). ابواعور در طول روزهای جنگ نیز چندبار با تنی چند از سرداران سپاه کوفه درگیر شد (نصر بن مزاحم، 328، 336-337؛ بلاذری، 2 / 303؛ دینوری، 174، 176؛ طبری، 4 / 574)، اما چون شکست در لشکر شام افتاد و به نیرنگ عمرو بن عاص، قرآنها بر نیزه شد و دو سپاه به حکمیت دعوت شدند، ابواعور نیز از آنان بود که قرآن بر سر نهاد و دوسپاه را به حکمیت فرا خواند (دینوری، 189). ابواعور به هنگام نوشتن صلحنامه در پایان جنگ، به پیش انداختن نام علی (ع) بر معاویه و نامیدن او به لقب «امیرالمؤمنین» اعتراض کرد و نزاعی که بر سر این موضوع در گرفت، سرانجام با مداخلۀ علی (ع) و توضیح او پایان یافت (یعقوبی، 2 / 189) و چون صلحنامه نوشته شد و کسانی از دو سپاه بر آن شهادت دادند، ابواعور نیز از جانب سپاه شام، یکی از گواهان بود (نصر بن مزاحم، 506-507؛ بلاذری، 2 / 335؛ طبری، 5 / 54). پس از پایان جنگ صفین معاویه که به تسحیر مصر چشم داشت، سرداران خود را بدان کار فرا خواند و رأی آنان را در این زمینه جویا شد (همو، 5 / 98). با آنکه ابواعور، مانند بیشتر سرداران با این پیشنهاد موافق نبود (بلاذری، 2 / 400)، در لشکرکشی به سوی مصر به سرکردگی عمروعاص شرکت جست (طبری، 5 / 105؛ مسعودی، 2 / 409). از این پس، از زندگی و یا مرگ او گزارشی در دست نیست. ابواعور از دشمنان سرسخت امام علی (ع) بود، چنانکه گفتهاند امام پس از جنگ صفین، او و برخی دیگر از یاران معاویه را در قنوت نماز لعن میکرد (یحیی بن معین، همانجا؛ بلاذری، 2 / 351-352؛ طبری، 5 / 71).
مآخذ
ابن ابی حاتم، محمد بن ادریس، الجرح و التعدیل، حیدرآباد دکن، 1372 ق / 1952 م؛ ابن اثیر، علی بن محمد، اسدالغابة، قاهره، 1285 ق؛ همو، الکامل؛ ابن جوزی، یوسف بن قزاوغلی، تذکرة خواص الأمّة، نجف، 1369 ق؛ ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، الاصابة، قاهره، 1328 ق؛ ابن سعد، محمد، الطبقات الکبری، بیروت، دارصادر؛ ابن عبدالبر، یوسف بن عبداللـه، الاستیعاب، به کوشش علی محمد بجاوی، قاهره، 1380 ق / 1960 م؛ ابن عساکر، علی بن حسن، تاریخ مدینة دمشق، دمشق، دارالبشیر؛ ابن قتیبه، عبداللـه بن مسلم، المعارف، به کوشش ثروت عکاشه، قاهره، 1960 م؛ ابوزرعۀ دمشقی، عبدالرحمن بن عمرو، تاریخ، به کوشش شکراللـه قوجانی، دمشق، 1400 ق / 1980 م؛ الامامة والسیاسة، منسوب به ابن قتیبه، قاهره، 1388 ق / 1969 م؛ بسوی، یعقوب بن سفیان، المعرفة التاریخ، به کوشش اکرم ضیاء عمری، بغداد، 1396 ق / 1976 م؛ بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج 2، به کوشش محمدباقر محمودی، بیروت، 1394 ق / 1974 م؛ همو، همان، ج 5، به کوشش گوتین، بیتالمقدس، 1936 م؛ خلیفة بن خیاط، تاریخ، به کوشش سهیل زکار، دمشق، 1967 م؛ دینوری، احمد بن داوود، الاخبار الطوال، به کوشش عبدالمنعم عامر، قاهره، 1379 ق / 1959 م؛ طبری، تاریخ؛ کلبی، هشام بن محمد، جمهرة النسب، به کوشش ناجی حسن، بیروت، 1407 ق / 1986 م؛ مسعودی، مروج الذهب، به کوشش یوسف اسعد داغر، بیروت، 1385 ق / 1966 م؛ نصر بن مزاحم منقری، وقعة صفین، به کوشش عبدالسلام محمد هارون، قاهره، 1382 ق؛ نویری، احمد بن عبدالوهاب، نهایة الارب، به کوشش محمدابوالفضل ابراهیم، قاهره، 1975 م؛ واقدی، محمد بن عمر، المغازی، به کوشش مارسدن جونز، لندن، 1966 م؛ یحیی بن معین، التاریخ، به کوشش احمد محمد نورسیف، مکه، 1399 ق / 1979 م؛ یعقوبی، احمد بن اسحاق، تاریخ، بیروت، دارصادر.