responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دائرة المعارف بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 4  صفحه : 398

امین الدوله


نویسنده (ها) :
سید علی آل داوود
آخرین بروز رسانی :
سه شنبه 20 خرداد 1399
تاریخچه مقاله

اَمینُ‌الدّوله، میرزا علی خان (1260-1322ق/ 1844-1904م)، از رجال آزادی‌خواه و نوگرای ایران و ازجمله منشیان و نثرنویسان عصر ناصرالدین شاه قاجار. وی فرزند میرزا محمدخان مجدالملك، خواهرزادۀ میرزا آقاخان نوری بود (ممتحن‌الدوله، 35).
میرزا علی در تهران متولد شد، نزد پدرش و دیگر استادان آن عصر به تحصیل دانشهای متداول پرداخت (آرین‌پور، 1/ 272) و در اوان جوانی ــ تقریباً در نخستین دهۀ پادشاهی ناصرالدین شاه ــ به خدمات دولتی پرداخت. او از دبیری وزارت امور خارجه آغاز كرد و به سرعت مدارج ترقی را پیمود و در 19 سالگی به سمت نیابت اول وزارت خارجه منصوب شد (ممتحن‌الدوله، همانجا؛ بامداد، 2/ 354-355). اندكی بعد شاه او را منشی مخصوص خود گردانید (ممتحن‌الدوله، 36). وی در 1290 ق/ 1873 م ملقب به امین‌الملك گردید و وزارت رسائل (مسئولیت دفتر مخصوص شاه) به او سپرده شد. پس از چندی، وزارت پست را كه وضعیت نابسامانی داشت، به او دادند. امین‌الملك با درایت و پشت كار در زمانی اندك اوضاع پست را سامان داد و شعبه‌هایی در شهرها ایجاد كرد. از جمله اصلاحات او در این اداره، برقرار كردن حق بازنشستگی و پرداختن مقرری ثابت به بازماندگان كارمندان درگذشته بود كه برای نخستین بار در ایران اجرا می‌گردید (ناظم الاسلام، 1/ 155؛ نیز نک‌ : معیرالممالك، 36). این كاردانیها، ناصرالدین شاه را به تفویض مسئولیتهای بیشتر به او برانگیخت، چنانکه ادارۀ ضرابخانۀ دولتی را نیز به او واگذار كرد (آرین‌پور، همانجا). در 1290 ق شاه او را در زمرۀ همراهان خود به اروپا برد. امین‌الملك می‌خواست وسایل و ماشین ـ آلات جدید برای ضرابخانۀ دولتی بخرد (صفایی، 69)، ولی به سبب مخالفت آقا ابراهیم امین السلطان، از سرحد آلمان به وطن بازگشت (بامداد، 2/ 355).
امین‌الملك برای اصلاح امور پست، هیأتی اتریشی را به ایران دعوت كرد و با مشورت و نظر آنان از 1292 تا 1294 ق اصلاحات بسیاری انجام داد (شمیم، 192). مسئولیت دیگر امین الملك كه سالها ادامه یافت، ادارۀ مجلس شورای كبرى بود كه در 1292 ق تأسیس گردید و امین الملك ناظم آن شد (آدمیت، اندیشه ... ، 292-293) و پس از مدتی به عنوان رابط این مجلس با شاه به كار پرداخت. در 1297 ق وزارت وظایف و اوقاف، و در 1299ق لقب امین‌الدوله به او داده شد (ناظم‌الاسلام، همانجا). سرانجام، شاه در 1304ق/ 1887م او را به ریاست مجلس دارالشورى و ریاست وزرا منصوب كرد (همانجا؛ آرین‌پور، 1/ 273). در این هنگام او از سوی شاه ــ با توجه به آثار میرزا ملكم خان و طرحها و رساله‌های دیگر ــ مأمور تدوین قانون جامعی برای كشور شد. این قانون فراهم آمد و مورد تأیید ناصرالدین شاه قرار گرفت، اما چون رجال و درباریان واپس‌گرا به سختی با آن مخالفت ورزیدند، به مرحلۀ اجرا نرسید (صفایی، 74).
در این سالها رقیب اصلی امین‌الدوله، میرزاعلی اصغرخان اتابك (امین‌السلطان) قدرت بسیار یافته، و منصب صدارت عظمى را رسماً در اختیار گرفته بود. امین‌الدوله ناگزیر به عزلت گزینی تمایل یافت و حتى در شوال 1307 كه ناصرالدین شاه وزارت خراسان را به او پیشنهاد كرد، نپذیرفت (اعتمادالسلطنه، 100). خانه‌نشینی او 10 سال طول كشید (ممحتن‌الدوله، 38)، تا اینکه در اواسط سال 1313 ق/ 1895 م چند ماه پیش از قتل ناصرالدین شاه، با اصرار امین السلطان، وزارت و پیشكاری آذربایجان را پذیرفت و به آنجا رفت. این سفر در حقیقت اجباری بود و حكم تبعید او را داشت (ناظم‌الاسلام، 1/ 157؛ آرین‌پور، همانجا). با اینهمه، وی در آذربایجان به اصلاح امور برخاست. افزون‌بر تأمین امنیت و حل برخی مشكلات مردم، میرزا حسن رشدیه را از خارج از كشور به تبریز فراخواند و با یاری او مدرسه‌ای به شیوۀ جدید دایر كرد (صفایی، 79). گفتنی است كه رشدیه قبلاً در 1305 ق مدرسه‌ای در آن شهر ایجاد كرده بود، اما مخالفانِ تعلیم و تربیت نوین آن را بسته بودند (كسروی، 21).
مدت توقف امین‌الدوله در آذربایجان طولانی نشد. مظفرالدین شاه در 1314 ق امین‌السلطان را كنار زد و امین‌الدوله را در 11 ذیقعده از تبریز به تهران خواند و نخست ریاست هیأت وزرا و اندكی بعد صدارت عظمی را به او داد (رجب 1315/ دسامبر 1897). وی در این منصب با پشتیبانی مظفرالدین شاه به اجرای اصلاحات پرداخت (ناظم‌الاسلام، همانجا). صدارت امین‌الدوله اصلاح‌گرایان را خشنود گردانید و وی در دوران كوتاه صدارت، كارهای بسیار انجام داد، اما مخالفانش ــ از جمله محسن خان مشیرالدوله ــ همواره در اجرای برنامه‌های او اخلال می‌كردند (سیاح، 496-497). امین‌الدوله خود نیز به مشكلات اجرای نقشه‌هایش اذعان داشت و از این رو، از ایجاد تغییرات سریع و ناگهانی خودداری می‌كرد و تا مدتی نیز وزیران امین‌السلطان را همچنان بر سر كار نگه داشت (مستوفی، 2/ 14). سرانجام، دشمنان مختلف او همدست شدند و به سردستگی امین السلطان كه در قم تبعید بود، شاه را به عزل وی (16 صفر 1316) واداشتند (آرین‌پور، 1/ 274؛ هدایت، 107؛ بامداد، 2/ 364؛ ناظم‌الاسلام، 1/ 158). در جماعت علما بیش از همه، میرزاحسن آشتیانی وی را دشمن می‌داشت و چند بار عزل او را از شاه خواسته، و حتى به تهدید نیز پرداخته بود (نک‌ : مجدالاسلام، 172، 174، 179؛ مستوفی، 2/ 30؛ سیاح، 499، كه در تاریخ عزل او همداستان نیستند).
امین‌الدوله پس از بركناری به املاك شخصی خود واقع در لشت ـ نشای گیلان رفت و پس از مدتی از راه قفقاز رهسپار حج شد و چون بازگشت در همان لشت نشا اقامت كرد (مستوفی، 2/ 31) و اوقات را به كشاورزی و تألیف خاطرات خود می‌گذراند (آرین‌پور، 1/ 275، ممتحن‌الدوله، 39). وی در سالهای پایانی عمر بیمار شد و سفرش به اروپا برای معالجه نیز كارساز نشد و سرانجام در 22 صفر 1322ق/ 11 مۀ 1904م در لشت نشا درگذشت (معین‌الملك، 283).

اصلاحات امین‌الدوله و عقاید سیاسی و اجتماعی او

امین‌الدوله با پیشوایان فكری و آزاداندیشان نامی هم روزگار خود چون سید جمال‌الدین اسدآبادی، میرزا حسین خان سپهسالار، حاج شیخ هادی نجم‌آبادی و ملكم خان دوستی و ارتباط نزدیك داشت (آرین‌پور، همانجا). گزارشهای بی‌پردۀ او به ناصرالدین شاه حاكی از اعتقاد او به مقولۀ آزادی است و از آثار ارزشمند او محسوب می‌شود (آدمیت، ایدئولوژی ... ، 1/ 4- 8). وی همانند دیگر مصلحان آن دوره، آشفتگی و عقب‌ماندگی كشور را معلول بی‌قانونی و رواج گستردۀ رشوه و ستمگری فرمانروایان می‌دانست. از این رو، به هنگام صدارت بسیار كوشید كه این رسوم را براندازد. او همانند امیركبیر و سپهسالار با مداخلۀ علما در امور دولتی مخالف بود. چنانکه حاجی میرزا یحیى دولت آبادی، نظریۀ سیاسی اصلی امین‌الدوله را جدایی دین از سیاست می‌داند و علما نیز همین تصور را داشتند و به همین سبب، با او مخالفت می‌كردند (الگار، 310-311). اما باید گفت كه امین‌الدوله روابط بسیار نزدیكی با علمای روشن‌بین و آگاه به مسائل سیاسی و اجتماعی، از جمله حاج شیخ هادی نجم‌آبادی، داشت و وقتی كه حاج شیخ هادی پس از اعدام میرزا رضا كرمانی (قاتل ناصرالدین شاه) مجلس ختمی برایش گرفت، امین‌الدوله تنها دولتمردی بود كه در آن شركت كرد (ناظم‌الاسلام، 1/ 124).
امین‌الدوله چون به صدارت نشست، راه استفاده‌های نامشروع را بست و اجازه داد تا هر كس كه با او كاری دارد، بی‌حاجب و مانعی به نزدش رود (سیاح، 495). وی برای مقابله با بی‌سوادی و ایجاد حركت اجتماعی، به اصلاحات فرهنگی و توسعۀ مدارس جدید اعتقاد داشت. در مدتی كوتاه به پشتیبانی او چندین مدرسه ایجاد شد (الگار، 311)؛ او برای پی‌گیری هدفهایش به تأسیس انجمن معارف نیز همت گماشت (آرین‌پور، 1/ 274).
در دوران صدارت با تشویق و پشتیبانی و راهنمایی وی بر شمار روزنامه‌ها افزوده شد. نشریات تا حدودی در انتشار اخبار داخلی و انتقاد از حكومت آزادی یافتند و به تشویق او بود كه ذكاءالملك فروغی مدیر نشریۀ تربیت آن را به صورت روزانه منتشر می‌كرد. جراید چاپ خارج هم كمابیش فرصت ورود به كشور را می‌یافتند (ناظم‌الاسلام، 1/ 157؛ مجدالاسلام، 185). با آنکه امین‌الدوله طرحهای فراوانی برای اصلاح امور كشور در سر داشت، اما توفیق چندانی نیافت. برخی عقیده دارند كه او در صحنۀ عمل جسور و بی‌پروا نبود و برخلاف امین‌السلطان كارایی لازم را نداشت (ناظم‌الاسلام، 1/ 159) و برخی دیگر برآنند كه امین‌الدوله در عقاید خود راسخ نبود و در مقابل دشمنان و بداندیشان پایداری و مقاومت نشان نمی‌داد (كسروی، 22-23).
با اینهمه، امین‌الدوله در دوران كوتاه صدارت موفق به انجام دادن چند كار مهم شد. نخست در پی تعدیل بودجه و كسر مخارج برآمد. پاره‌ای مداخل و مواجب و رسوم زاید درباریان را قطع كرد و اشخاص بیكاره را از دستگاه دولت بیرون راند. وی در اجرای برنامه‌های مذكور اصرار می‌ورزید و حتى احكام شاه را نادیده می‌گرفت و از عمل به توصیه‌های او دربارۀ ایجاد مستمری برای افرادی كه وظیفه‌ای برعهده نداشتند، خودداری می‌كرد (مجدالاسلام، 163-164). با این روش، خرج و دخل كشور تنظیم و تعدیل شد. وی عدلیه را تا حدودی سامان داد و در برانداختن رشوه ازادارات توفیق نسبی پیداكرد (ناظم‌الاسلام، 1/ 158)؛ مداخله جویان را تنبیه و حتى مؤاخذه می‌كرد (مجدالاسلام، 163-165).
یكی از خدمات برجستۀ او ــ غیر از اصلاحاتی در پست ایران كه بدان اشاره شد ــ اصلاح ادارۀ گمرك به دست بلژیكیها بود. به این طریق، ادارۀ گمرك به سبك نو تأسیس شد و درآمد آن به میزان قابل توجهی افزایش یافت (كسروی، 24، 29؛ سیاح، 495-496). وی كه معتقد بود توسعۀ صنایع عامل مهمی در پیشرفت است، یك كارخانۀ قند در كهریزك و یك كارخانۀ كبریت در الٰهیۀ شمیران دایر ساخت (مستوفی، 2/ 25؛ ناظم‌الاسلام، 1/ 158- 159). پس از تأسیس مدرسۀ رشدیه و حمایت امین‌الدوله از آن، كسان دیگری هم به پیروی از صدراعظم، مدرسه‌هایی برپا داشتند، چنانکه در پایان صدارت او شمار این مدارس به 30 باب رسیده بود (ممتحن‌الدوله، 38؛ مستوفی، 2/ 17- 18؛ هدایت، 110). در 1315 ق/ 1897 م وی انجمن معارف را با شركت گروهی از رجال معروف بنیاد نهاد كه نخستین وظیفۀ آن ایجاد تسهیلاتی برای تأسیس مدارس جدید بود؛ روزنامه‌ای هم با همین عنوان با مدیریت مفتاح‌الملك منتشر می‌كرد (مجدالاسلام، 165-167).
پس از عزل امین‌الدوله به سبب سیاست ضد اصلاحات امین‌السلطان و رقابت او با صدراعظم معزول و نیز مخالفت علما با مدارس جدید، ادامۀ فعالیتهای انجمن معارف و مدارس جدید با مشكلاتی روبه‌رو شد و تا انقلاب مشروطه، رونق پیشین را نداشت (همو، 167- 168).

آثـار

امین‌الدوله در ادب فارسی مهارت داشت و با ادبیات فرانسه نیز آشنا بود. نثر فارسی او روان و زیبا و درست است و با آنکه گاه صنایع بدیعی را نیز به كار می‌گرفت، باید او را جزو نویسندگان ساده‌نویس دورۀ قاجار به شمار آورد (بهار، 3/ 380، 385؛ آرین‌پور، 1/ 275؛ ناظم‌الاسلام، 1/ 159). از امین‌الدوله دو كتاب و شماری نامه برجای مانده است:
1. خاطرات سیاسی. این كتاب متضمن شرح حال و گزارش زندگی خود وی است و آن را در دوران تبعید در لشت نشای گیلان با سبكی ممتاز و نثری روان به رشتۀ نگارش درآورد. بخش اعظم این كتاب به قلم خود اوست و صفحات پایانی آن را پس از مرگ وی، فرزندش محسن خان معین‌الملك نوشت، ولی میان این دو بخش هیچ جدایی و فاصله‌ای وجود ندارد (نک‌ : فرمانفرماییان، 1).
خاطرات سیاسی با نگاهی كلی به احوال و كارهای نخستین پادشاهان سلسلۀ قاجار آغاز شده، و سپس به تفصیل به حوادث و وقایع معاصر مؤلف ــ كه مقارن با عصر ناصرالدین شاه است ــ پرداخته است. امین‌الدوله همچون غالب خاطره‌نویسان وقایع را از دیدگاه خود نگریسته، و كمابیش دوستیها و دشمنیها را در نقل حوادث دخالت داده است. با اینهمه، دیدگاههای او از لحاظ فكر اجتماعی مترقیانه‌اش ارزنده و قابل توجه است. این خاطرات با شرح دوران صدارت، بركناری و دوران عزلت و انزوای امین‌الدوله پایان می‌پذیرد. خاطرات سیاسی امین‌الدوله به كوشش و ویرایش حافظ فرمانفرماییان به چاپ رسیده است (تهران، 1341 ش).
2. سفرنامه. این اثر شامل یادداشتهای امین‌الدوله در سفر زیارتی حجاز است كه از راه قفقاز صورت گرفت و از 13 شوال 1316 تا 20 رجب 1317 به درازا كشید. او در این سفرنامه تنها به گزارش وقایع روزانه نپرداخته، بلكه گاه شیوۀ زندگی مردم هر ناحیه را بررسی كرده، و اطلاعاتی دربارۀ هر منطقه به دست داده است. سفرنامۀ او دوبار به چاپ عكسی رسیده، و بار دیگر به اهتمام اسلام كاظمیه و با مقدمۀ علی امینی منتشر شده است (تهران، 1354 ش).
امین‌الدوله در تحریر خط، دستی توانا داشت. آثار بازمانده از او به شیوۀ نستعلیق و شكسته نستعلیق كتابت شده، و دارای سبكی خاص و بدیع است. گفته می‌شود او در زمینۀ خطاطی دست به تصرفات و ابداعاتی هم زد (معیرالممالك، 36؛ بهار، 3/ 381)، اما ظاهراً از روشهای ابداعی او استقبالی نشده است.

مآخذ

آدمیت، فریدون، اندیشۀ ترقی و حكومت قانون، تهران، 1356 ش؛
همو، ایدئولوژی نهضت مشروطیت ایران، تهران، 1355 ش؛
آرین‌پور، یحیى، از صبا تا نیما، تهران، 1354 ش؛
اعتمادالسلطنه، محمدحسن، روزنامۀ خاطرات، به كوشش ایرج افشار، تهران، 1345 ش؛
الگار، حامد، نقش روحانیت پیشرو در جنبش مشروطیت، ترجمۀ ابوالقاسم سری، تهران، 1359 ش؛
امین‌الدوله، علی، خاطرات سیاسی، به كوشش حافظ فرمانفرماییان، تهران، 1341 ش؛
بامداد، مهدی، تاریخ رجال ایران، تهران، 1371 ش؛
بهار، محمدتقی، سبك‌شناسی، تهران، 1355 ش؛
سیاح، محمدعلی، خاطرات، به كوشش حمید سیاح و سیف‌الله گلكار، تهران، 1356ش؛
شمیم، علی‌اصغر، ایران در دورۀ سلطنت قاجار، تهران، 1370ش؛
صفایی، ابراهیم، رهبران مشروطه، تهران، 1362ش؛
فرمانفرماییان، حافظ، مقدمه بر خاطرات سیاسی امین‌الدوله، تهران، 1341ش؛
كسروی، احمد، تاریخ مشروطۀ ایران، تهران، 1356 ش؛
مجدالاسلام كرمانی، احمد، تاریخ انحطاط مجلس، به كوشش محمود خلیل‌پور، اصفهان، 1356ش؛
مستوفی، عبدالله، شرح زندگانی من، تهران، 1371ش؛
معیرالممالك، دوستعلی، «میرزاعلی خان امین‌الدوله»، یغما، تهران، 1335ش، س 9، شم‌ 1؛
معین‌الملك، محسن، بخش آخر خاطرات سیاسی امین‌الدوله، تهران، 1341ش؛
ممتحن‌الدولۀ شقاقی، مهدی و میرزاهاشم، رجال وزارت خارجه، به كوشش ایرج افشار، تهران، 1365 ش؛
ناظم‌الاسلام كرمانی، محمد، تاریخ بیداری ایرانیان، به كوشش علی‌اكبر سعیدی سیرجانی، تهران، 1357ش؛
هدایت، مهدی‌قلی، خاطرات و خطرات، تهران، 1363 ش.

سیدعلی آل‌داود

نام کتاب : دائرة المعارف بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 4  صفحه : 398
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست