responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دائرة المعارف بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 4  صفحه : 350

التتمش


نویسنده (ها) :
افسانه منفرد
آخرین بروز رسانی :
سه شنبه 20 خرداد 1399
تاریخچه مقاله

اِلْتُتْمِش، ابوالمظفر شمس‌الدنیا والدین، سومین سلطان ترك دهلی (607-633 ق/ 1210-1236 م). نام او در منابع تاریخی به صورتهای اَلْتَمِش، اَلْتَمْش، ایلتِمِش، التدمش، آلتمش و ایلتتمش نیز آمده است (نک‌ : «تاریخ ... »، V/ 209-210؛ قزوینی، 1/ 94-95)، اما در كتیبه‌های قطب منار كه به دستور خود او نوشته شده، وی را التتمش قطبی و ایلتتمش سلطان خوانده‌اند («تاریخ»، V/ 210).
او از تیرۀ ایلبری (البری) از قبایل قراختایی آسیای مركزی بود و پدرش ایلم‌خان نام داشت (منهاج، 1/ 441). به گزارش منهاج سراج وی كه حسد برادران یا پسر عموهای خود را برانگیخته بود، توسط آنان به بازرگانی فروخته شد. پس از آن دو بار دیگر فروخته شد تا در دهلی، سلطان قطب‌الدین ایبك او را خرید (1/ 441-443). به سبب همین انتساب، او را شمس‌الدین قطبی خوانده‌اند. التتمش در اندك زمانی توجه سلطان را به خود جلب كرد و مناصب متعدد به دست آورد تا آنگاه كه فرزند خوانده و داماد او گردید (همو، 1/ 443، 2/ 418) و مدتی بعد امارت گوالیور یافت و سپس به حكومت بدایون رسید و در جنگ با قبایل كوكران چنان دلیری نشان داد كه قطب‌الدین ایبك به خواست سلطان معزالدین سام او را آزاد ساخت (همو، 1/ 443-444؛ فرشته، 65).
در 607 ق/ 1210 م قطب‌الدین ایبك درگذشت و فرزندش، آرام شاه، جانشین او شد، اما التتمش به دعوت بعضی از امرای دهلی، از بدایون بیامد و به سلطنت نشست (منهاج، 1/ 444؛ مفتی، 132؛ فرشته، 64). التتمش نخست با مخالفتهایی از سوی غلامان و وابستگان معزالدین و قطب‌الدین كه به آرام شاه وفادار بودند، روبه‌رو شد، اما به زودی آنان را در جنگی بیرون دهلی در نزدیكی باغ جود شكست داد و براند (منهاج، همانجا؛ فرشته، 65؛ الیوت، II/ 237؛ بنرجی، 179).
طولی نک‌شید كه میان التتمش و دو داماد دیگر قطب‌الدین ایبك، یعنی تاج‌الدین ایلدوز و ناصرالدین قباچه بر سر حكومت دهلی نزاع شد، اما التتمش سرانجام در 612 ق/ 1215 م تاج‌الدین ایلدوز را گرفت و بكشت (منهاج، 1/ 413، 445؛ نهاوندی، 299؛ قس: ابن اثیر، 12/ 312). در 614 ق/ 1217 م نیز ناصرالدین قباچه را از لاهور بیرون راند و سراسر پنجاب علیا را گرفت (منهاج، 1/ 419). اما پیش از آنک‌ه این كار به انجام رسد، التتمش با دشواری تازه‌ای روبه‌رو شد، چه، مدتی بعد در 615 ق/ 1218 م سلطان جلال‌الدین خوارزمشاه كه از برابر مغولان گریخته بود، به قلمرو وی در شمال هند پناه آورد و از التتمش برضد مغولان یاری خواست (همو، 1/ 445؛ ابن ابی الحدید، 8/ 227، كه به خویشاوندی این دو امیر ترك از جانب مادر اشاره دارد). سلطان دهلی كه همراهی با جلال‌الدین را صلاح نمی‌دانست و رویارویی با مغولان را در توان خود نمی‌دید، به اتخاذ تدابیری برای رهایی از او پرداخت. نخست فرستادۀ او را به قتل رساند، سپس از جلال‌الدین خواست كه هند را ترك گوید و سرانجام لشكر به جنگ او برد (جوینی، 2/ 144-145؛ فرشته، 316؛ میرخواند، 4/ 423-424)، اما شكست خورد و به پوزش پیش آمد و دختر خود را به جلال‌الدین داد (نسوی، 119-120؛ ابن خلدون، 5/ 141-142). با اینهمه، سیاست كلی التتمش در برابر مغولان همچنان مسالمت‌جویانه برقرار ماند (مثلاً نک‌ : منهاج، 2/ 214).
در 622 ق/ 1225م التتمش به بیهار لشكر كشید و برلكهنوتی دست یافت و سلطان غیاث‌الدین عوض خلجی را شكست داد و حكومت آنجا را به پسر بزرگ خود، ناصرالدین محمود، سپرد (همو، 1/ 438؛ خواندمیر، 2/ 617؛ سلیم، 70؛ نهاوندی، 299-300).
در ربیع‌الاول 625/ فوریۀ 1228، التتمش برای از میان برداشتن رقیب دیرین خود ناصرالدین قباچه به آچه و ملتان لشكر كشید. ناصرالدین آچه را رها كرد و گریخت و التتمش در جمادی‌الآخر 625 آنجا را تسخیر كرد (منهاج، 1/ 446-447). در این وقت ناصرالدین قباچه از التتمش صلح خواست، ولی سلطان از یك سوی لشكریان خود را به هجوم فرمان داد و عرصه را به او تنگ گردانید و از سوی دیگر از او خواست تسلیم شود. پس از پیشرویهای لشكریان التتمش، ناصرالدین نیز به ناچار خود را در سند غرق كرد (معین، 21، به نقل از جوامع الحكایات عوفی؛ منهاج، 1/ 447).
در ربیع‌الاول 626 المستنصر خلیفۀ عباسی فرمان رسمی سلطنت و خلعت را به نام التتمش با رسولی به دهلی فرستاد و بدین ترتیب،سلطنت او را مشروعیت بخشید (ابن بطوطه، 1/ 197؛ منهاج، همانجا؛ طباطبا، 106. كه این تاریخ را به اشتباه 616 ق آورده است). التتمش به نام خود خطبه خواند و سكه زد (لین پول، 73؛ بنرجی، 186) و پس از آن نفوذش در قلمرو مسلمانان هند تا آسیای مركزی و حدود ایران گسترش یافت.
سالهای پایانی حكومت التتمش به جنگ با حكومتهای شمال هند گذشت. در 629 ق/ 1232 م رهسپار فتح گوالیور شد كه پس از مرگ آرام شاه بار دیگر به دست هندوان افتاده بود (منهاج، 1/ 448؛ فرشته، 66). در آستانۀ همین سفر بود كه به قولی (نهاوندی، 301) دختر خود رضیه را به رغم شگفتی و مخالفت درباریان به جانشینی منصوب كرد و حكومت گوالیور را به وی سپرد (بنرجی، 187). هم در این روزها با تشكیل دسته‌ای از امیران ترك با عنوان «چهل گانی»، ترتیب خاصی را كه به نظام شمسی معروف شد، پی افكند. اینان سرانِ ارتش و دولتمردان دیوانی او به شمار می‌رفتند (همو، 187, 190؛ نظامی، «دربارۀ ... »، 80؛ برنی، 773).

در 631 ق/ 1234 م، التتمش فتوحات خود را در سرزمین هندوان ادامه داد و شهرهایی چون اوجین و چند قلعه و معبد را گرفت و برخی را ویران كرد (منهاج، 1/ 449؛ فرشته، همانجا). در همین سال گروهی از اسماعیلیان به التتمش در مراسم نماز جمعه در مسجد دهلی سوءقصد كردند كه نافرجام ماند (هیگ، III/ 55-56). در 633 ق/ 1236 م سلطان به ملتان لشكر كشید، اما در اول شعبان همان سال بیمار شد و در 20 شعبان / 29 آوریل در سیوستان درگذشت (فرشته، همانجا؛ عصامی، 128- 129؛ منهاج، 1/ 449-450؛ نهاوندی، 300). او را در جامع كهنۀ دهلی به خاك سپردند (فصیح، 2/ 308).
التتمش بزرگ‌ترین فرمانروای نخستین دورۀ حكومت سلاطین مسلمان دهلی محسوب می‌شود كه به سبب تواناییهایش به عنوان مردی نظامی و سیاسی از پایین‌ترین درجات اجتماعی به فرمانروایی رسید و در هندوستان دولتی مقتدر و منسجم ایجاد كرد (بنرجی، 180؛ بهادر، 25-26؛ نظامی، همان، 56). منابع تاریخی افزون بر لیاقت، به عدالت‌خواهی او نیز اشاره دارند؛ چنانک‌ه ابن بطوطه از تمهیدات وی برای آگاهی بی‌واسطه و سریع از شكایات مردم به تفصیل سخن گفته است (2/ 49).
گرایشهای صوفیانه و تقیدات مذهبی او نیز شایان توجه است. التتمش سلطنت خود را عطیه‌ای الٰهی می‌دانست و تجربه‌های شخصی خود را در برخورد با صوفیان پشتوانۀ این فكر محسوب می‌داشت. حضور او در مراكز معتبر تصوف آن روزگار همچون بخارا به روزگار نوجوانی در او تأثیری ماندگار نهاد. حتى بدایون، نخستین مركز حكومت وی به عنوان یكی از امیران ایبك، نیز از مراكز صوفیان و تصوف بود (برای تفصیل دربارۀ سیمای مذهبی التتمش، نک‌ : نظامی، «التتمش ... »، 166-180).
وی به آبادی قلمرو خویش نیز اهمیت می‌داد. از جمله آثار مشهور او حوض شمسی است. او این حوض را به عنوان مخزن آب بزرگی برای گردآوری باران نزدیك مصلای دهلی ساخت (627 ق/ 1230م) كه آب اهالی دهلی را تأمین می‌كرد. این حوض شامل چند صفه در اطراف و گنبدی منقوش و سنگی بزرگ در وسط بود. این بنا از آثار مهم معماری نخستین دورۀ حكومت مسلمانان در هند به شمار می‌آید. بنای مدرسۀ ناصری به نام پسرش ناصرالدین محمود بود كه منهاج سراج چندین سال مسئول آن بود؛ مسجد جامع بدایون با كتیبه‌ای كه نام او را بر خود دارد؛ مسجد كوچك اولیا؛ و عیدگاه دهلی یا شمسی عیدگاه از دیگر بناهایی است كه به دستور او ساخته شد (براون، 13-14؛ نظامی، «دربارۀ ... »، 78؛ لال، «مسلمانان ... »، 138؛ نقوی، 87). افزون بر این، آنچه بر مسجد قوت الاسلام دهلی افزود، نیز درخور توجه است؛ گرچه سنگ بنای این مسجد را كه منار معروف قطب در آن قرار دارد، قطب‌الدین ایبك نهاد و التتمش آن را تكمیل كرد (حسین، 54؛ بنرجی، 184-186؛ حكمت، 47). آرامگاه خود او نیز در شمال غربی همین مسجد با كتیبه‌هایی شامل خطوط زیبا و نقوش هندسی، نمونۀ بارز معماری هندی ـ اسلامی است (براون، همانجا؛ لال، همان، 137، «تاریخ ... »، 325).
التتمش همچنین به ادب پروری شهرت داشت و دربار خود را پناهگاه دانشمندان و ادیبان زمان گردانیده بود. این دانشمندان و ادیبان غالباً بر اثر یورش مغولان، از ایران و آسیای مركزی و حدود عراق گریخته، و به دهلی آمده بودند. نیز وقتی التتمش شهری را می‌گشود، دانشمندان آنجا را محترم می‌داشت و به دهلی می‌آورد و بر رونق دستگاه خویش می‌افزود. از آن میان می‌توان به منهاج سراج، محمد جوزجانی، سدیدالدین عوفی كه جوامع الحكایات را به نام وزیر التتمش، نظام‌الملك جنیدی، نوشت، حسن نظامی نیشابوری نویسندۀ تاج المآثر، سراجی سكزی شاعر، مؤیدالدین محمد خوارزمی جاجرمی كه احیاء العلوم غزالی را برای التتمش به فارسی برگردانید، و فخر مدبر نویسندۀ آداب الحرب و الشجاعه كه این كتاب را به نام التتمش نوشت، اشاره كرد (حسنی، 1/ 103، 125، 133، 134، 138، 157؛ عوفی، 289؛ كوفی، 12، 252؛ معین، 13، 21-22؛ صفا، 3/ 101-102؛ نیز نک‌ : خوارزمی، 11؛ منهاج، 1/ 447؛ فخر مدبر، 15-16) اشاره كرد.

مآخذ

ابن ابی الحدید، عبدالحمید، شرح نهج‌البلاغة، به كوشش محمدابوالفضل ابراهیم، قاهره، 1960 م؛
ابن اثیر، الكامل؛
ابن بطوطه، سفرنامه، ترجمۀ محمدعلی موحد، تهران، 1370 ش؛
ابن‌خلدون، تاریخ، به كوشش خلیل شحاده و سهیل زكار، بیروت، 1401 ق/ 1981 م؛
برنی، ضیاءالدین، تاریخ فیروزشاهی، ترجمۀ معین الحق، لاهور، 1991 م؛
جوینی، عطاملك، تاریخ جهانگشای، به كوشش محمد قزوینی، لیدن، 1334 ق؛
حسنی، عبدالحی، نزهة الخواطر، حیدرآباد دكن، 1382 ق؛
حكمت، علی‌اصغر، سرزمین هند، تهران، 1337 ش؛
خوارزمی، محمد، مقدمه بر ترجمۀ احیاء علوم‌الدین، به كوشش حسین خدیوجم، تهران، 1351 ش؛
خواندمیر، غیاث‌الدین، حبیب السیر، به كوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، 1323 ش؛
سلیم، غلامحسین، ریاض السلاطین، كلكته، 1890 م؛
صفا، ذبیح‌الله، تاریخ ادبیات در ایران، تهران، 1339 ش؛
طباطبا، غلامحسین، سیر المتأخرین، لكهنو، چ سنگی؛
عصامی، عبدالملك، فتوح السلاطین، مدرس، 1948م؛
عوفی، محمد، لباب الالباب، لیدن، 1324 ق/ 1906 م؛
فخر مدبر، محمد، آداب الحرب و الشجاعة، به كوشش احمد سهیلی خوانساری، تهران، 1346 ش؛
فرشته، محمد قاسم، تاریخ، كانپور، 1290 ق/ 1874 م؛
فصیح خوافی، احمد، مجمل فصیحی، به كوشش محمود فرخ، مشهد، 1340 ش؛
قزوینی، محمد، یادداشتها، به كوشش ایرج افشار، تهران، 1346 ش؛
كوفی، علی، فتح‌نامه، دهلی، 1939 م؛
معین، محمد، مقدمه بر جوامع الحكایات و لوامع الروایات عوفی، تهران، 1335 ش؛
مفتی لاهوری، علی‌الدین، عبرت‌نامه، لاهور، 1961 م؛
منهاج سراج، عثمان، طبقات ناصری، به كوشش عبدالحی حبیبی، كابل، 1343 ش؛
میرخواند، محمد، روضة الصفا، تهران، 1339ش؛
نسوی، محمد، سیرت جلال‌الدین منک‌برنی، به كوشش مجتبى مینوی، تهران، 1344 ش؛
نهاوندی، عبدالباقی، مآثر رحیمی، به كوشش محمدهدایت حسین، كلكته، 1924 م؛
نیز:

Bahadur, K. P., A History of Indian Civilisation, New Delhi, 1980, vol. II;
Banerji, S. K., «Some Aspects of Muslim Polity in Early Mediaeval India», Indian Culture, 1939-1940, vol VI;
Brown, P., Indian Architecture, Bombay, 1981;
A Comprehensive History of India, New Delhi, 1982;
Elliot, H. M., The History of India, Lahore, 1976;
Haig, W., «The Slave Kings», The Cambridge History of India, New Delhi, 1987, vol. III;
Husain, Y., Indo-Muslim Polity, Simla, 1971;
Lal, K. S., Early Muslims in India, New Delhi, 1984;
id, History of the Khaljis, Munshiram Manoharlal, 1980;
Lane Poole, S., Mediaeval India Under the Mohammedan Rule, Delhi, 1980;
Naqvi, Hamida Khatoon, Agricultural, Industrial and Urban Dynamism Under the Sultans of Delhi 1206 -1555, Delhi, 1986;
Nizami, Kh. A., «Iltutmish the Mystic», Islamic Culture, Hyderabad, 1946, vol. XX;
id, On History and Historians of Medieval India, New Delhi, 1983.

افسانه منفرد

نام کتاب : دائرة المعارف بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 4  صفحه : 350
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست