responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دائرة المعارف بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 4  صفحه : 1721

ابن مشطوب


نویسنده (ها) :
عنایت الله فاتحی نژاد
آخرین بروز رسانی :
سه شنبه 20 خرداد 1399
تاریخچه مقاله

اِبْنِ مَشْطوب، ابوالعباس احمد بن علی بن احمد بن ابی‌الهيجاء ابن عبدالله بن ابی‌الخليل بن مرزبان هَكّاری، ملقب به عمادالدين (575- 619ق / 1179-1222م)، از اميران سلسلۀ ايوبيان مصر و از اكراد هَكّاريّه. واژۀ مشطوب به معنی «شكافته شده» است و چون پدرش اثر شكافتگی در صورت داشت، به اين نام شهرت يافت (ابن خلكان، 1 / 180).
پدر وی سيف‌الدين علی كه از اميران بزرگ به شمار می‌رفت، جاه و منزلتی همانند شاهان داشت و شهر نابلس تيول او بود. پس از درگذشت وی در 588ق / 1192م، سلطان صلاح‌الدين ايوبی ثلث آن را جهت مصارف بيت‌المقدس تعيين كرد و بقيه را ابن مشطوب در اختيار گرفت (همو، 1 / 180-181).
ابن مشطوب در 595ق / 1199م كه ملك عادل، احمد بن ايوب، حاكم مصر ارتفاعات ماردين را به تصرف درآورد، در خدمت او بود (ابن نظيف، 8). سپس در حدود 598ق به خدمت ملك ظاهر حاكم حلب پيوست. ملك ظاهر شهر مَنبِج و قلعۀ نجم را به او واگذار كرد، اما ديری نپاييد كه ملك فائز پسر عادل در غيبت ملك ظاهر، منبج را از چنگ او به درآورد. ملك ظاهر از دمشق مراجعت كرد و منبج را بازپس گرفت و پس از آنكه قلعه و حصار آن را ويران ساخت، آن را به ابن مشطوب بازگرداند (ابن فرات، 4(2) / 222-224؛ ابن نظيف، 20-22). چندی بعد ملك ظاهر تمام تيولی را كه به او بخشيده بود، بازپس گرفت و ابن مشطوب ناگزير به استخدام ملك اشرف درآمد و ملك اشرف شهر رأس عين را به او واگذار كرد (ابن نظيف، 25، 38- 39). وی مدتی نيز مجدل از نواحی خابور را در اختيار داشت (همو، 60).
در 614ق / 1217م يعنی هنگامی كه صليبيان قصد تسخير شهر دمياط را داشتند، او با سپاهيانش در خدمت ملك كامل محمد بن احمد كه از آغاز حكومتش چندان نمی‌گذشت، درآمد. هنگامی كه ملك كامل در ساحل نيل راه را بر صليبيان بسته بود، ابن مشطوب به همراه چند تن از امرا تصميم به خلع ملك كامل و جانشينی برادرش ملك فائز گرفتند، اما كامل از اين توطئه آگاه شد و شبانه به قريه‌ای به نام اشموم طنّاح گريخت. سحرگاه كه سپاهيان از ماجرا با خبر شدند، شتابزده و سراسيمه به ملك كامل پيوستند (ابن اثير، 12 / 320)، ولی او كه اعتمادش را نسبت به همۀ سران لشكر از دست داده بود، ماندن در مصر را جايز نديد و قصد يمن داشت كه برادرش معظم، عيسی بن احمد حاكم دمشق، به ياری او شتافت (ابوشامه، 116).
به دنبال توطئۀ ابن مشطوب و از هم گسيختن سپاه مسلمين، صليبيان به آسانی از نيل گذشتند و بدون هيچ مقاومتی دمياط را تسخير كرده، به چپاول و غارت پرداختند و خسارات جبران‌ناپذيری بر دمياط و اهالی آن وارد ساختند (ابن اثير، 12 / 325-326). ملك معظم پس از اين واقعه ابن مشطوب را با حيله از مصر اخراج كرد (مقريزی، 1(1) / 197؛ ابن جوزی، 2(8) / 602) و برادر خود فائز را نزد برادر ديگرش ملك اشرف فرستاد كه در بين راه موصل به سنجار جان سپرد (ابوشامه، 123). ابن مشطوب به تنهايی رهسپار حماه شد و در آنجا رحل اقامت افكند تا اينكه سپاهی با 700 سوار فراهم آورد و به طرف حلب به راه افتاد و در سر راه به غارت و چپاول پرداخت. ملك اشرف به قصد ممانعت و سركوب او سپاهی آماده ساخت و به سوی او شتافت. اما بين آن دو توافقی حاصل شد و ملك اشرف دو شهرِ رأس عين‌الخابور و زليبا را به او بخشيد (ابن نظيف، 77- 78)، ولی ابن مشطوب دوباره در 617ق بر ضدّ ملك اشرف آمادۀ حمله شد و در سنجار حاكم ماردين، نجم‌الدين ابن ابی عصرون، به ياري او برخاست. ديری نگذشت كه بين ملك اشرف و حاكم ماردين تفاهمی پديد آمد كه در نتيجه، ابن مشطوب ناگزير به طرف تل اعفر يا يعفر كه قلعه‌اي بين موصل و سنجار است به راه افتاد. فارس‌الدين ابن صبره از نصيبين و بدرالدين لؤلؤ از موصل به قصد ممانعت او رهسپار تل اعفر شدند و در آنجا محاصره‌اش كردند. بدرالدين چون او را تسليم ديد، امانش داد و او را با خود به موصل برد و در آنجا آزادش گذاشت، ولی پس از چندی او را دستگير كرد و به ملك اشرف تسليم نمود. ملك اشرف كه از ابن مشطوب خشمگين بود، او را در قلعۀ حران در سياه چالی به زندان افكند و به شكنجه‌اش پرداخت. عده‌ای از اميران و اطرافيان ملك اشرف از او شفاعت كردند، اما سودی نبخشيد و سرانجام وی در حالی كه دست و پايش در زنجير بود و بدنش طعمۀ حشرات شده بود، با وضع فجيعی زندگی را بدورد گفت. دخترش در شهر رأس عين برای او گنبدی ساخت و جسد او را از حرّان بدانجا منتقل كرد و به خاك سپرد (ابن جوزی، 2(8) / 608- 609؛ ابن خلكان، 1 / 181).

مآخذ

ابن اثير، الكامل؛
ابن جوزی، يوسف بن قزاوغلی، مرآةالزمان، حيدرآباد دكن، 1371ق / 1952م؛
ابن خلكان، وفيات؛
ابن فرات، محمدبن عبدالرحیم، تاريخ، بصره، 1389ق / 1969م؛
ابن نظيف، محمدبن علی، التاريخ المنصوری، به كوشش ابوالعيد دودو، دمشق، 1401ق / 1981م؛
ابوشامه، عبدالرحمن بن اسماعیل، الذيل علی الروضتين، به كوشش محمد زاهد، قاهره، 1366ق / 1947م؛
مقريزی، احمدبن علی، السلوك، قاهره، 1956م.

عنایت‌الله فاتحی نژاد

نام کتاب : دائرة المعارف بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 4  صفحه : 1721
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست